صفحه محصول - تحقیق سابقه و کیفیت تکوین مدیریت و بررسی نظریه های متقدم و متاخر مدیریت اسلامی

تحقیق سابقه و کیفیت تکوین مدیریت و بررسی نظریه های متقدم و متاخر مدیریت اسلامی (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم دانشگاه علامه طباطبایی پردیس آموزش های نیمه حضوری مدیریت دولتی (گرایش منابع انسانی) موضوع تحقیق نگارش سیده فاطمه حسینی زاده تقدیم به مولا و امام مظلومم امیرالمومنین علی علیه السلام که مظلومیتش در زمان حال بسیار بیشتر از مظلومیت و غربت او در زمان حیاتش می باشد. او که باب مدینه العلم است و ما به ظاهر شیعیان به دنبال ابواب دیگریم و این منبع علم نشأت گرفته از وحی و عصمت در طی قرن ها و دهه های متمادی خاموش و مسکوت مانده است. به امید روزی که امام عصر(عج) این علوم را ظاهر و در این دنیا پیاده کنند. با تقدیر و تشکر ازخدای منّان که بر من منّت نهاده و توفیق عطا فرمود که این کار را به اتمام رسانم و به معرفت و دانشم نسبت به علم و عصمت مولایم علی بن ابیطالب علیه السلام افزود. و با سپاس و قدرانی از زحمات پدر و مادرم که در طی سالها، شوق علم آموزی و دانش جویی را در نهادم پرورش دادند. و با تشکر از زحمات و همراهی های همسر مهربانم که اگر کمک و یاری او نبود هرگز موفق به طی این مسیر نبودم. و با تشکر از زحمات آقای دکتر قربانی زاده و دکتر حسین افراسیابی که در اتمام این پایان نامه، مرا بسیار کمک و همراهی نمودند. فهرست مطالب عنوان صفحه TOC \o "1-5" \h \z \u 1-2- اندیشمندان مدیریت اسلامی PAGEREF _Toc528138166 \h 12 2-2- منابع‌ تحقیق‌ در مدیریت‌ اسلامی‌ PAGEREF _Toc528138167 \h 12 3-2- تعاریف مدیریت PAGEREF _Toc528138168 \h 13 4-2- مهمترین اهداف مدیریت عبارتنداز: PAGEREF _Toc528138169 \h 14 5-2- مفاهیم مدیریت ورهبری اسلامی PAGEREF _Toc528138170 \h 15 6-2- اهداف مدیریت اسلامی PAGEREF _Toc528138171 \h 16 7-2- جایگاه نهج البلاغه PAGEREF _Toc528138172 \h 17 8-2- معرفی مالک اشتر PAGEREF _Toc528138173 \h 21 1-8-2- گوشه ای از زندگی مالک PAGEREF _Toc528138174 \h 21 9-2- سابقه و کیفیت تکوین مدیریت PAGEREF _Toc528138175 \h 25 1-9-2- چارلز باباژ PAGEREF _Toc528138176 \h 26 2-9-2- نظریه اصول گرایان (وظیفه گرایان ) PAGEREF _Toc528138177 \h 26 3-9-2- نظریه بوروکراسی وبر PAGEREF _Toc528138178 \h 27 4-9-2- نهضت روابط انسانی PAGEREF _Toc528138179 \h 28 5-9-2- نظریه تقویت رفتار PAGEREF _Toc528138180 \h 29 6-9-2- نظریه برابری PAGEREF _Toc528138181 \h 30 7-9-2- نظریه انتظار PAGEREF _Toc528138182 \h 30 8-9-2- تئوری مسیر – هدف PAGEREF _Toc528138183 \h 31 9-9-2- الگوی رهبری مشارکتی PAGEREF _Toc528138184 \h 31 10-9-2- مدل منطقی وعقلایی در تصميم گيري PAGEREF _Toc528138185 \h 32 11-9-2- نظریه عقلانی محدود و رضایتمندی PAGEREF _Toc528138186 \h 33 12-9-2- ویژگی های کمال مدیریت PAGEREF _Toc528138187 \h 34 13-9-2- نظریه سیستمی PAGEREF _Toc528138188 \h 35 1-2- نظریه پردازان مدیریت اسلامی PAGEREF _Toc528138189 \h 36 1-1-2- نظریه های متقدم مدیریت اسلامی قبل از نهضت مدیریت علمی PAGEREF _Toc528138190 \h 37 2-1-2- نظریه های متأخر مدیریت اسلامی بعد از نهضت مدیریت علمی PAGEREF _Toc528138191 \h 37 1-1-2- نظریه های متقدم مدیریت اسلامی PAGEREF _Toc528138192 \h 37 - اندیشه غزالی طوسی PAGEREF _Toc528138193 \h 37 - اندیشه ابن خلدون PAGEREF _Toc528138194 \h 39 - ابونصر فارابی(339-259 ه.ق) PAGEREF _Toc528138195 \h 42 - ابن جماعه (733- 639 ه.ق) PAGEREF _Toc528138196 \h 44 - ابن تیمیه PAGEREF _Toc528138197 \h 46 - امام فخر رازی( 606- 536 ه.ق) PAGEREF _Toc528138198 \h 47 - ابویوسف PAGEREF _Toc528138199 \h 49 - ابن مقفع PAGEREF _Toc528138200 \h 50 - جاحظ PAGEREF _Toc528138201 \h 52 - باقلانی مالکی ( متوفی 403 ه.ق ) PAGEREF _Toc528138202 \h 53 - ابوالحسن‌ ماوردی‌ PAGEREF _Toc528138203 \h 54 - ابوعلی سینا PAGEREF _Toc528138204 \h 56 - ابن قتیبه PAGEREF _Toc528138205 \h 60 - ابن طاهر بغدادی PAGEREF _Toc528138206 \h 61 2-1-2- نظریه های متأخر مدیریت اسلامی PAGEREF _Toc528138207 \h 62 - نظریه رشد شهید علامه مطهری PAGEREF _Toc528138208 \h 62 - رویکرد نظری اصول گرایی PAGEREF _Toc528138209 \h 64 - رویکرد نظری اخلاق و ویژگی های مدیران اسلامی PAGEREF _Toc528138210 \h 66 - رویکرد وظایف مدیران مسلمان PAGEREF _Toc528138211 \h 67 - رویکرد تأثیر ارزش های اسلامی بر مدیریت PAGEREF _Toc528138212 \h 69 فهرست منابع PAGEREF _Toc528138213 \h 71 فهرست جداول عنوان صفحه TOC \h \z \t "عنوان جدول" \c جدول (1-3) : مقایسه ویژگی های روش های کیفی و کمی(خاکی،همان،134)47 جدول1-4 : خصوصیات شخصی لازم درمدیریت اسلامی(مقوله تقوا) PAGEREF _Toc420269108 \h 56 جدول 2-4 : خصوصیات شخصی لازم در مدیریت اسلامی (مقوله عدالت)59 جدول 3-4:خصوصیات شخصی لازم در مدیریت اسلامی (مقوله تدبیر)61 جدول 4-4 : خصوصیات شخصی لازم در مدیریت اسلامی (مقوله شرح صدر)63 جدول 5-4 :مقوله مقبولیت مردمی و مشروعیت قانونی66 جدول 6-4 :مقوله مدیریت منابع انسانی69 جدول7-4 :مقوله سازماندهی73 جدول8-4 : مقوله برنامه ریزی75 جدول9-4 : مقوله مدیریت اموال عمومی78 جدول 10-4 :مقوله ی مدیریت ارتباطات و اطّلاعات80 جدول 11-4 :مقوله تصمیم گیری85 جدول12-4:مقوله ی عمران96 جدول13 -4: مقوله ی امنیت97 جدول 14-4 :مقوله ی هدایت و ارشاد98 جدول 15-4 :مقوله ی رفاه101 جدول شماره16-4: مقوله دلبستگی اعضای سازمان103 جدول 17-4 :مقوله ی میزان وفاداری مردم106 جدول 18-4 : مقوله میزان جذابیت پیامد ها108 جدول 19-4 :مقوله ی قدرت عوامل ذی نفوذ110 جدول 20-4 :مقوله ی عوامل سیاسی110 جدول 21-4 :مقوله ی عوامل فرهنگی111 جدول 22-4 :مقوله ی عوامل طبیعی111 جدول 23-4 :مقوله ی عوامل اقتصادی112 فهرست اشکال عنوان صفحه TOC \h \z \t "عنوان شكل" \c شکل 1-3: (نمودار کدگذاری محوری)50 شکل 1-4 : نمودار محوری تقوا PAGEREF _Toc420269133 \h 58 شکل 2-4 : نمودار محوری عدالت61 شکل 3-4 : نمودار محوری تدبیر63 شکل 4-4 : نمودار محوری شرح صدر66 شکل 5-4 : نمودار محوری مقبولیت مردمی و مشروعیت قانونی69 شکل 6-4 :نمودار محوری مدیریت منابع انسانی73 شکل 7-4: نمودار محوری سازماندهی75 شکل 8-4 : نمودار محوری برنامه ریزی78 شکل9-4 : نمودار محوری مدیریت اموال عمومی80 شکل10-4 نمودار محوری فرآیند ارتباطات84 شکل 11-4:فرایند مدیریت ارتباطات و اطلاعات84 شکل 12-4: فرایند تصمیم گیری علوی95 شکل 13-4 : نمودار محوری عمران97 شکل 14-4: نمودار محوری امنیت...................................................................................................................98 شکل15-4 :نمودار محوری هدایت و ارشاد100 شکل16-4: نمودار محوری رفاه.........................................................................................................................103 شکل 17-4: نمودار محوری میزان وفاداری مردم به حکومت108 شکل 1-5:فرآیند مدیریت علوی122 شکل 2-5: فرآیند تصمیم گیری علوی123 شکل 3-5:پیوستار رهبری تناسبی127 1-2- اندیشمندان مدیریت اسلامی شناخت‌ هر موضوعی‌، مستلزم‌ تحقیق‌ دربارة‌ آن‌ است‌. تحقیق‌ دربارة‌ مؤلفان‌ مدیریت‌ در اسلام‌، موضوعی‌ بکر وبسیار ضروری‌ است‌. تاکنون‌ گرچه‌ عالمان‌ دینی‌ و اندیشمندان‌ اسلامی‌ فراوانی‌ در طی‌ 1400 سال‌ درزمینه‌های‌ فقهی‌، رساله‌ها و فتواهای‌ متعددی‌ از خود جای‌ گذاشته‌اند در این‌ میان‌، کمتر به‌نظام‌ اداری‌ و حکومتی‌ اسلام‌ پرداخته‌اند. در این‌ فصل به شرح ‌حال‌ چند ‌تن‌ از نویسندگان‌ و متفکرانی‌ اشاره‌ می‌شود که ‌به‌ فکر پیاده‌ کردن‌ اصول‌ عملی‌ حکومت‌ در اسلام‌ بوده‌، و در این‌ حوزه‌ آثار علمی‌ از خود به‌‌جای‌ گذشته‌اند. آنچه‌ به‌ طور خلاصه‌ در صفحات بعد ذکر می شود نام‌ و دستاورد تعدادی از متفکران ‌برجسته‌ و مهم‌ در عرصه‌ اندیشة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ است‌ که‌ از آنها نه‌ تنها در جهان‌ اسلام‌، بلکه‌ در عالم‌ غرب‌ نیز سخن‌ به‌ میان‌ می‌آید و آنان‌ نیز از اندیشه‌ سیاسی‌ این‌ متفکران‌ درمراکز علمی‌ خود بهره‌ می‌برند. قبل‌ از توضیح‌ دربارة‌ کسانی‌ که‌ نظریه‌پرداز حکومت‌ اسلامی‌ از آغاز تاکنون‌ بوده‌اند، لازم‌ است‌ به منابع‌ مورد استفاده‌ آنها بطور مختصر اشاره‌ شود. 2-2- منابع‌ تحقیق‌ در مدیریت‌ اسلامی‌ از یک‌ دیدگاه‌، می‌توان‌ منابع‌ را به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ کرد: الف‌ - منابع‌ دست‌ اول‌، شامل‌ قرآن‌، سیره‌ (سنت‌)، عقل‌ و اجماع‌. ب‌ ـ منابع‌ دست‌ دوم‌، شامل‌ منابع‌ اسلامی‌ برگرفته‌ از منابع‌ دست‌ اول‌ و منابع‌ تطبیقی ‌و سایر منابع‌. «اسلام‌، دینی‌ کامل‌ است‌ که‌ تقریباً برای‌ تمام‌ فعالیتهای‌ بشری‌ اعم‌ از فردی‌ یا جمعی‌، قوانینی‌ را در خود دارد. اسلام‌ قوانین‌ کاملی‌ را برای‌ ادارة‌ حکومت‌، دولت‌، جنگ‌ وتعیین‌ حدود ارائه‌ کرده‌ است‌. هیچ‌ عرصه‌ای‌ از فعالیت‌ فردی‌ و اجتماعی ‌وجود ندارد که‌ در پوشش‌ حقوق‌ اسلامی‌ قرار نگرفته‌ باشد. باور بر این‌ است‌ که‌ چنین‌ دین‌ کاملی‌، مستعد ارائه‌ پاسخ های‌ جدید به‌ مسائل‌ امروزین‌ جوامعی‌ است‌ که‌ در جست‌وجوی‌ توسعه‌ و نوسازی‌ هستند. در این فصل سعی شده مجموعه ی کامل و مفیدی از نظریه های مدیریت اسلامی گردآوری شود. همچنین تعدادی از نظریه های مدیریت به دلیل مقایسه و تشابه آن ها با مدل نهایی در این فصل ذکر شده است. قبل از ارائه نظریه های مدیریت اسلامی لازم است بعضی از واژه های مهم و کلیدی این پژوهش شرح داده شود. 3-2- تعاریف مدیریت 1-مدیریت فرآیندی است که بوسیلۀ آن کوشش های فردی و گروهی برای رسیدن به اهداف مشترک با هم هماهنگ می شوند (صادق پور ومقدس، 1370، 50). 2-هنر ادارۀ مجموعه امکانات و استعدادهای مادی ومعنوی در یک سازمان را، براساس آگاهی های مناسب، بخاطر بهتررسیدن به هدف را مدیریت گویند (تقوی دامغانی،1368،18). 3-مدیرت فرآیند بکارگیری مؤثر وکارآمد منابع مادی وانسانی دربرنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت وکنترل است که براساس نظام ارزشی مورد قبول وبرای رسیدن به اهداف سازمانی صورت می گیرد ( صفرزاده، 1385، 4). هر سازمان اجتماعی که توسط افراد انسانی اداره می شود، باید یک دسته وظایف مدیریتی را انجام دهند، که به این وظایف مدیریتی گاهی اوقات عناصر یا اصول سازمانی نیز گفته می شود. این وظایف عبارتنداز: 1-برنامه ریزی: عبارتست از پیش بینی وتدوین برنامه ها واقدامات لازم که اجرای صحیح دیگر وظایف مدیریت(سازماندهی،هدایت، کنترل وبسیج منابع) به برنامه ریزی بستگی دارد. 2-سازماندهی: سازماندهی عبارتست از شناسایی و گروهبندی فعالیت ها، تعیین اختیار ومسئولیت های شاغلین، تعیین مراتب سطوح و ایجاد هماهنگی بین وظایف و فعالیت ها. 3-هدایت: ارتباط وتعامل مناسب بین رهبر و پیرو، مدیران و زیردستان در سازمان در جهت انجام فعالیت های برنامه ریزی شده که موجب کسب اهداف تعیین شده و بقای تعادل و رشد سازمانی می گردد. 4-کنترل: سنجش عملکردها براساس برنامه ها از وظایف مهم همه مدیران است که با انجام این وظیفه از انحرافات برنامه ها جلوگیری می شود و اقدامات اصلاحی در راستای برنامه ها نیز انجام خواهدشد.(سید جوادین، 1383، 14). 4-2- مهمترین اهداف مدیریت عبارتنداز: 1-تحقق اهداف سازمان 2-تسهیل، تسریع و بهبود جریان سازمان 3-افزایش کارآیی سازمان؛ یعنی انجام دادن صحیح کار به منظور افزایش بازده (راندمان) وبالارفتن نسبت ستاده مورد انتظار به داده واقعی. 4-افزایش اثربخشی سازمان؛ یعنی انجام دادن کار صحیح به منظور افزایش کارآمدی ونیل به هدف های سازمان. 5-افزایش رشدسازمانی؛ یعنی افزایش درصدی و کمی سالانۀ کالا، خدمات وتولید. 6-توسعه پایدارسازمان؛ یعنی شکوفایی مداوم وپیوسته واستفادۀ مطلوب و متعادل از تمام امکانات ومنابع سازمان. 7-افزایش بهره وری سازمانی؛ یعنی استفادۀ مطلوب از عوامل تولیدجهت افزایش کارآیی، تولید و محصول. 8-استفاده صحیح از عوامل تولید؛ یعنی سرمایه، نیروی انسانی، منابع طبیعی، مدیریت وآموزش. 9-ایجاد وحدت و هماهنگی در فعالیت ها و هدف ها. 10-بوجود آوردن احساس مسئولیت مشترک در افراد سازمان. (بهارستان، 1384، 17). 5-2- مفاهیم مدیریت ورهبری اسلامی -رهبری و مدیریت در اسلام مترادف است با ارشاد و رشد یاهدایت و رشد. قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت و ارشاد است و قدرت مدیریت همان است که در فقه اسلامی رشد نامیده شده است (مطهری، 1364، 209). -رهبری عبارتست از هنر برانگیختن وقدرت نفوذ برپیروان به گونه ای که با میل و رغبت جهت نیل به هدف های سازمان، تلاش نمایند (بهارستان،1384،15 ). -امامت و رهبری الهی در اسلام یعنی پیشوایی و ریاست امور دین و دنیا از سوی کسی که دارای شرایطی از قبیل عصمت، ولایت معنوی و مرجعیت دینی است وچون جانشین پیغمبراست، باید از راه پیغمبر شناسانده شود (تنصیص)؛ تا به هدایت ورهبری جامعه در اجرای احکام و قوانین کلی شریعت و اخلاق و حفظ مواریث معنوی اسلام بر پایه اصول دین بپردازد (مطهری، 1364، 15). - مدیریت در اسلام (که رهبری حالتی خاص از آن است)، براساس طرح و برنامه ای سازگار با مبانی اسلام و به سوی اهداف اسلام پسند است که در رأس همۀ آنها، قرب الهی قرار دارد و در این راستا، وسیله وکیفیت برخورد با افراد نیز باید مطابق موازین اسلامی باشد (مصباح یزدی، 1391، 15). -مدیریت اسلامی عبارتست از تنظیم روابط افراد(در ابعادرابطه باخود، خلق وخالق) و هماهنگی نیروها به عنوان تکلیف ومسئولیتی الهی در خدمت آزادسازی انسان از قید و بندهای غیرالهی به منظور رشد و شکوفایی استعدادهای اوجهت نیل به هدف های ارزشمندسازمان که به قرب الهی می پیوندد (بهارستان، 1384، 15). -مدیریت اسلامی شیوه ی بکارگیری منابع انسانی و امکانات مادی، برگرفته از آموزه های اسلامی برای نیل به اهداف متأثر از نظام ارزشی اسلام است (پیروز ودیگران،1384، 11). 6-2- اهداف مدیریت اسلامی 1-برقراری عدالت اجتماعی و اقامه قسط و عدل در سازمان 2-احقاق حق افراد سازمان 3-ظلم ستیری و کفرستیزی 4-تعلیم وآگاهی بخشیدن به افراد سازمان و تربیت معنوی و احیای ارزش های اخلاقی 5-ایجاد فرصت و فراهم ساختن زمینه برای رشد، تعالی، کمال شایسته و توفیق قرب الهی در افراد سازمان. 6-فراهم ساختن فرصت و امکان به فعل درآمدن توانایی های بالقوۀ افراد و بروز قوۀ خلاقیت، سازندگی و ابتکار در افراد سازمان و بعبارت کوتاه، احیای فطرت پاک افراد و کنترل هوای نفس. 7-هدایت، حمایت، تقویت، یاری و مساعدت به افراد سازمان به جای تفتیش، بازرسی و انتقاد جویی. 8-فراهم ساختن زمینه های مشورت، تبادل نظر، هم اندیشی، تعاطی افکار و تعامل بین افراد سازمان. 9-برقراری روحیه برابری و برادری و برقراری روابط انسانی در افراد سازمان. 10-حل مشکلات، فردی، سازمانی و اجتماعی 11-تأمین مصالح مادی و معنوی افراد و سازمان 12-انجام وظیفه بعنوان عبادت و عمل صالح 13-اتخاذ تصمیمات عاقلانه، منصفانه و حکیمانه 14-ازدیاد تألیف قلوب و تقویت اخوت اسلامی 15-رسیدن به فلاح و رستگاری به عنوان هدف نهایی مدیریت اسلامی(بهارستان،1384،17). 7-2- جایگاه نهج البلاغه نهج البلاغه، بی تردید پس از قرآن کریم گرانقدرترین و ارزشمندترین میراث فرهنگی اسلام است. این کتاب مجموعه ای است به ابعادوجودی یک انسان کامل، زیرا نازلات و صادرات وجودی است که والاترین وجود پس از پیامبراکرم (ص) است (دلشاد تهرانی، 1379، 11).این مجموعه ی نفیس و زیبا که منتخبی از خطابه ها، دعاها، وصایا، نامه ها و جملات کوتاه مولای متقیان علی (ع) است، به وسیله سیدشریف بزرگوار«رضی» در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است. کلمات امیرالمؤمنین از قدیمترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است: یکی فصاحت و بلاغت، ودیگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدی بودن. توأم شدن این دو با یکدیگر، سخن علی(ع) را قریب به حد اعجاز قرارداده است، و به همین جهت سخن علی (ع) در حد وسط کلام مخلوق وکلام خالق قرار گرفته است و درباره اش گفته اند: «فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» (مطهری، 1386، ص 25 -24). علامه سبط ابن جوزی، در گذشته به سال 654 هجری، دربارۀ کلام امیرمؤمنان(ع) و شگفتی آفرینی آن می نویسد: «علی(ع) به بیانی سخن گفته که سرشار از عصمت است، او با میزان حکمت سخن رانده، سخنی که خداوند برآن مهابت و شکوه افکنده است. این کلمات به گوش هر کس رسد، او را به شگفتی و حیرت وا می دارد. خداوند در سخن گفتن بدو نعمتی ارزانی داشته که توانسته است حلاوت و ملاحت را یکجا گرد آورد، وسحر بیان و زیبایی فصاحت را باهم درآمیزد. نه می توان از آن کلمه ای اسقاط نموده و نه با محبت و دلیلی با آن مسابقت داد. سخنگویان را به عجز و ناتوانی کشانده وگوی سبقت از همگان ربوده است. کلمات او الفاظی است که نورانیت نبوت برآن تابیده و آنچه از وی صادرشده عقل ها و فهم ها را متحیّر و شگفت زده ساخته است» (سبط ابن الجوزی،1401ق،114). نهح البلاغه از وجوه گوناگون کتابی شگفت است: الفاظ، جملات، بافت سخن، هندسه بیان، موسیقی کلام، قوت و استحکام، لطافت و سحرآن، معانی و معارف والا، تأثیرگذاری بردل ها و نفوذ در جان ها، و محدود نبودن به یک زمینه خاص. استادشهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد: «ازامتیازات برجسته سخنان امیرالمؤمنین که به نام نهج البلاغه امروز در دست ماست، این است که محدود به زمینه ای خاص نیست. علی (ع) به تعبیر خودش تنها در یک میدان اسب نتاخته است. در میدان های گوناگون که احیاناً بعضی با بعضی متضاد است تکاور بیان را به جولان درآورده است. نهج البلاغه شاهکار است، اما نه تنها در یک زمینه، مثلاً موعظه یاحماسه، یا فرضاً عشق و هزل یا مدح وهجا وغیره، بلکه در زمینه های گوناگون» (مطهری، 1386 ،42). خاصیت همه جانبه بودن سخن علی و روح علی مطلبی نیست که تازه کشف شده باشد، مطلبی است که حداقل از هزار سال پیش اعجاب هارا برمی انگیخته است. سیدرضی که به هزارسال پیش تعلق دارد، متوجه این نکته و شیفته آن است، می گوید: «از عجایب حضرت علی (ع) که منحصر به خود اوست واحدی با اودر این جهت شریک نیست، این است که وقتی انسان در آنگونه سخنانش که در زهد و موعظه وتنبّه است تامّل کند، موقتاً از یاد می برد که گوینده ی این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالک الرقاب عصر خویش بوده است، شک نمی کند که این سخن از آن کسی است که جز زهد و کناره گیری چیزی را نمی شناسد و کاری جز عبادت و ذکر ندارد، گوشۀ خانه یا دامنه کوهی را برای انزوا اختیارکرده، جز صدای خود چیزی نمی شنود و جز شخص خود کسی را نمی بیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی خبر است. کسی باور نمی کند که سخنانی که در زهد وتنبّه و موعظه تااین حد موج دارد و اوج گرفته است، از آن کسی است که در میدان جنگ تا قلب لشکرفرو می رود، شمشیرش در اهتزار است و آماده ی ربودن سردشمن است، دلیران را به خاک می افکند، و از دم تیغش خون می چکد، و درهمین حال این شخص زاهدترین زهّاد و عابدترین عبّاد است» (مطهری،1386 ،143). نهج البلاغه از خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار حضرت علی (ع) تشکیل شده است. امیرمؤمنان علی (ع) در نامه 53 خود به مالک اشتر معروف به عهدنامه مالک اشتر مطالبی دارد که اعجاز آن را هر خواننده ی ماهری متوجه می شود و ده ها کتاب و صدها مقاله در شرح وتفصیل آن نوشته شده است. برای تدوین آداب حکومت و مدیریت، تنها مطالب این نامه کافی است و چون این کلمات از امام معصوم صادر شده است، بدون نقص است؛ با توجّه به آیه ی «وماینطق عن الهوی ان هو اِلّاوحیٌ یوحی» (نجم، آیه3-4) و با استناد به آیه ی مباهله «...فقل تعالو ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم...» (آل عمران،آیه ی 61)، و روایات ذیل آیه ی شریفه که انفسنا را تفسیر به امام علی (ع) کرده اند نتیجه گرفته می شود که حکم عدم نطق از روی هوی برای امیرالمؤمنین (ع) نیز ثابت است. به همین جهت محقق سعی دارد در مورد مدیریت اسلامی و آداب حکومت داری مدل و الگویی ارائه دهد که تداعی کننده ی جامع وکاملی باشد از دستورالعمل های امام در این نامه ونقشه ی راهی نموداری و واضح برای عمال و کارگزاران حکومت اسلامی. لازم به ذکر است که این نامه هنگامی نوشته شده است که حضرت علی (ع) مالک اشتر را به فرمانداری وزمامداری کشور مصر برگزید. قبل ازآن، محمدبن ابی بکر که جوانی بیست وهفت ساله بود والی کشور مصربود محمدبن ابی بکر درآغاز براوضاع مسلط شد اما معاویه افرادی را برای درگیری با وی تحریک ومسأله کشتن عثمان را مطرح می کرد به همین جهت شخصی به نام معاویه بن حُدیج به بهانه خون خواهی عثمان با محمد درگیر شد و اضطراب شدیدی در مصر به وجودآمد، به امیرمؤمنان خبررسید که وضع مصر مضطرب است، حضرت مالک اشتر را به جانشینی وی به ولایت مصر اعزام نمود (استادی،1379، 60-59 ). در اینجا لازم است در مورد شخصیت مالک اشتر مطالبی بیان شود. در ابتدا کلماتی که امیرمؤمنان راجع به شخصیت مالک فرموده اند ذکر می شود و در انتها داستانی از مالک اشتر آورده می شود که نشان دهنده ی عظمت وبزرگواری مالک است و ملاک این همه توجه و عنایت امیرالمؤمنین علی (ع) به مالک اشتر. 8-2- معرفی مالک اشتر 1-8-2- گوشه ای از زندگی مالک در این جامناسب است به گوشه ای از زندگانی این یاروفادار امیرمؤمنان اشاره کنم. تاریخ ولادت وشهادت ومقدار عمر مالک ولادت مالک قبل از اسلام بوده است اما در هنگام شهادت «سال38 هجری» چه مقدار از عمر پربرکتش گذشته بود، معلوم نیست،گرچه بعضی می گویند در سنین پیری به شهادت رسیده است اما خیلی روشن نیست. مالک اشتر قبل از جنگ صفین از طرف امام فرماندار نصیبین و اطرف آن بود و پس از جنگ مجدداً به مرکز ولایت خود مراجعت نمود. اما پس از حمله به مصر، امام او را برای استانداری مصر تعیین کرده هنگامی که مالک به طرف مصر حرکت کرد در بیست فرسخی با نقشۀ قبلی، معاویه، مالک را مسموم و به شهادت رساند. اما زندگی مالک چگونه بود که توانست به این مقامات معنوی برسد؟ به یکی از نکات مهم در زندگی او مبارزه با هوای نفس است، مناسب است در اینجا داستانی از او در این زمینه بیان شود. مالک از بازاری عبورمی کرد، لباس وعمامه ی ساده ای برتن داشت یکی از بازاریان هنگامی که دید او وضع ظاهر درستی ندارد. برای تحقیر و بی احترامی، چیزی به سمت او پرتاب کرد. مالک بدون اینکه اعتنایی کند گذشت. شخصی به او گفت: وای برتو آیا فهمیدی به چه کسی بی احترامی کردی؟ گفت: نه، به او گفتند: اومالک یارو همراه امیرمؤمنان است. شخصی که اهانت کرده بود برخود لرزید و برای عذرخواهی به طرف مالک حرکت کرد. اما مالک وارد مسجدی شده و مشغول نماز بود. پس از نماز خود را برقدم های مالک انداخته و پای او را می بوسید. مالک فرمود:چه می کنی؟ گفت: آمده ام تا از جسارتی که کرده ام عذرخواهی کنم. مالک فرمود: بر تو باکی نیست به خدا سوگند به مسجد نیامدم مگر اینکه برای تو از درگاه الهی طلب آمرزش و بخشش کنم (محدّث قمی، 1428،382). محدّث قمی پس از ذکر این داستان می گوید: مالک مصداق این آیه شریفه است که «وعبادالرحمن الذّین یمشون علی الارض هوناً و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً» (فرقان، آیه63). بندگان خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر برزمین راه می روند، و هنگامیکه جاهلان آنان را مخاطب سازند (وسخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می گویند (با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند). 2-8-2- معرفی مالک اشتر در کلام امیر المؤمنین (ع) - امیرمؤمنان دربارۀ مالک می فرماید: «اِنَّه ممَّن لایخاف وهنه و لا سقطه و لا بُطؤُهعمّا الاسراع الیه أحزم و لااسراعهُ إلی ما البطءُ عند أمثل»(نهج البلاغه، ترجمه دشتی، نامه13). مالک از کسانی نیست که بیم ضعف و سستی یا خطا و لغزشی در او برود و نیز از کسانی نیست که در موردی که شتاب به احتیاط نزدیک تر است، کندی کند و در جایی که کندی به احتیاط نزدیک تر است شتاب ورزد. - امیرمؤمنان راجع به شخصیت مالک اشتر خطاب به مردم مصر می فرماید: «فقد بعثتُ الیکم عبداً من عباد الله لاینامُ ایّام الخوف و لاینکُل عن الأعداء ساعات الرَّوع»( مجلسی،1403،ج 44،ص383). من بنده ای از بندگان خدا به سوی شما گسیل داشتم، کسی که در هنگام جنگ و در زمانی که بیم از حمله دشمن وجود دارد خواب به چشمان او راه نمی یابد و در لحظه های ترسناک، روی از دشمن برنمی تابد و بیمی به خود راه نمی دهد. - امیرمؤمنان در تعبیر دیگری در مورد مالک اشتر می فرماید: «کان لنا رجلاً ناصحاً و علی عدوّنا شدیداً ناقماً فرحمهُ الله فلقد استکمل ایّامه و لاقی حَمامَه و نحن عنه راضون اولاه الله رضوانه وضاعَف الثواب له»( نهج البلاغه،ترجمه دشتی،نامه 34). مالک برای ما مردی خیرخواه و بردشمنان ما سختگیر بود و از آن ها کراهت و نفرت داشت، خداوند او را رحمت کند، مدتی که برای عمر او مقرر شده بود کامل کرد و به پایان برد و با مرگ خویش روبرو گردید، ما از وی خشنودیم، خداوند خشنودی خود را به او عطا فرماید و ثواب و پاداشش را دو برابرگرداند. - در داستان جنگ صفین هنگامی که حضرت به اجبار گروهی از لشکریان خود تصمیم گرفت جنگ را متوقف کند،عده ای به آن حضرت گفتند، مالک سخن شما را نمی پذیرد و به جنگ ادامه می دهد امیرمؤمنان به آنان فرمود: «اماالذی ذکرتم من ترکه امری وما انا علیه فلیس من اولئک ولیس اتخوفه علی ذلک، ولیت فیکم مثله اثنان بل لیت فیکم مثله و احد یری فی عدوی مثل رأیه». آن چه شما گفتید که مالک دستور مرا مورد توجه قرار نداده است، نه، مالک از کسانی نیست که به سخن من بی اعتنایی کند و از این جهت بر او بیمناک نیستم. کاش در میان شما دو نفر همانند مالک پیدا می شد، نه، کاش در میان شما یک نفر همانند او می یافتم که نظر او در مورد دشمنان من، همچون نظر مالک بود (مجلسی،1403،ج32،ص547). - پس از شهادت مالک، گروهی از قبیله او «قبیه نخع» برای عرض تسلیت بر امیرمؤمنان وارد شدند، مشاهده کردند امام از شهادت مالک به شدت تأسف می خورد و می گوید: «لِلّه درّ مالک، وما مالک، لوکان من جبل لکان فنداً ولو کان من حجر لکان صلداً، اما ولله لیهدنّ موتک عالما ولیفرحنّ عالما،علی مثل مالک فلتبک البواکی وهل مرجَوکمالک و هل موجودکمالک؟» (محدّث قمی، 1428 ،385). پاداش مالک با خدا باد، مالک چه بود؟ اگر از کوه ساخته شده بود نمونه بود، واگر از سنگ ساخته شده بود محکم و ضربه ناپذیر بود به خدا سوگند مرگ تو عالمی را در هم ریخت و جهانی را شاد ساخت برکسی همانند مالک باید گریه کنندگان بگریند.آیا امید می رود کسی همانند مالک بوجودآید؟ و آیا کسی همانند مالک وجود دارد؟ - وازهمۀ این کلمات گویاتر همان جمله معروف است که امیرمؤمنان می فرمود: «رحم الله مالکاً فلقدکان لی کما کنت لرسول الله» خدا مالک را مورد رحمت خود قرار دهد برای من همان گونه بود که من نسبت به رسول خدا بودم (علامّه امینی،1388 ،828). 9-2- سابقه و کیفیت تکوین مدیریت مدیریت سابقه ای طولانی و تاریخچه ای کوتاه دارد. منظور از تاریخچه مدیریت، مدّت زمانی است که مدیریت به عنوان یک علم مطرح شده است. که آغاز آن به اوایل قرن بیستم بر می گردد. ولی سابقه مدیریت به قبل از قرن بیستم بر می گردد؛ یعنی زمانی که مدیریت به طور کلی مطرح شده است. برخی از پژوهشگران، سابقه مدیریت را به آغاز پیدایش انسان نسبت می دهند و معتقدند که هنر مدیریت، با شکل گیری نهاد خانواده مطرح شده است. برخی نیز سابقه آن را به دوران 5000 سال قبل از میلاد مسیح نسبت می دهند. زمانی که در جامعه سومری، روحانیون از مردم مالیات می گرفتند و اراضی وسیعی را اداره می کردند و اولین آثار مکتوب در مورد محاسبات دفتر داری و کنترل در مدیریت در پرستش گاه های سومری بدست آمده است (نطقی، 1355 ،15- 14). برخی دیگر از زمینه های تاریخی مدیریت را می توان در موارد زیر بررسی کرد: نقش مدیریت در بنای اهرام ثلاثه مصر، شیوه کنترل و ارتباطات درامپراطوری روم باستان و مدیریت مبتنی بر دموکراسی در یونان قدیم و مدیریت ایران باستان در زمان کوروش هخامنشی که علاوه بر رعایت اصول بوروکراسی بر روابط انسانی نیز تاکید داشته اند، چارچوب قانونی تجارت در شهر و نیز ایتالیا در قرن چهاردهم و مدیریت ساخت دیوار چین که مراحل برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل فعالیت را ایجاب می نموده است. منظور از تاریخچه مدیریت، سیر مدیریت است که از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آغاز می شود و تا این زمان ادامه دارد. در این دوران بود که رشد سریع جمعیت موجب تحول عظیمی در بخش صنایع و تولید انبوه شد. و نظریات متعددی در این دوران در حوزه مدیریت ارائه شده است. که به چند تن از این نظریه پردازان و رویکردشان درمدیریت اشاره می شود. 1-9-2- چارلز باباژ باباژ دربسترسازی و زمینه سازی تخصص گرایی در جامعه اهمیت بسزایی داشت در زمانی که این مفهوم برای مردم بسیار بیگا نه بود. او استاد ریاضی در بریتانیا بود و در کتاب اقتصاد ماشین و تولید که در سال 1832 منتشر گردید مزایای تقسیم کار آدام اسمیت را به شرح زیر بر شمرد : 1-زمان یادگیری شغل را کاهش می دهد. 2-میزان ضایعات در مرحله یادگیری کاهش می یابد. 3-موجب افزایش مهارت کارکنان می شود. 4- تناسب شغل را با شاغل بر مبنای مهارت و تخصص قرار می دهد (سیدجوادین،1382، 59). 2-9-2- نظریه اصول گرایان (وظیفه گرایان ) درسال های جنگ جهانی اول (1917میلادی)، افرادی نظیرهنری فایول فرانسوی، تجربیات خود را درکار مدیریت به صورت وظایف مدیریتی منعکس ساختند. فایول فعالیت های سازمان را به شش دسته تقسیم می کرد: فنی (تولیدی )، بازرگانی (خرید و فروش ومبادله)، حسابداری (تعیین وضع موجود مالی)، مالی (تعیین منابع مالی و مصرف بهینه)، ایمنی (حفاظت از اموال و افراد) و وظایف مدیریتی (برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل)، وی اصول چهارده گانه ای راارائه کرد که درانجام وظایف مدیریتی مفید می دانست. تقسیم کار، اختیار (حق صدور دستوروبه اجرادرآوردن آن به کمک پاداش یا تنبیه)،انضباط(اطاعت وتعهد ناشی ازتوافق های مدیر باکارکنان)، وحدت فرماندهی (اختیاردستوردادن به کارمند باید مختص یک مدیرباشد)، وحدت مدیریت (برای اجرای برنامه واحد باید مدیر واحد وجود داشته باشد )، وابستگی منافع فردی به هدف کلی (منافع فردی باید در جهت منافع سازمانی باشد نه بالاترازآن)، جبران خدمات کارکنان، تمرکز (درجه ای ازتمرکز مطلوب است که باعث به کارافتادن توانایی های کارکنان باشد)، سلسله مراتب (هر نوع ارتباط رسمی ازطریق خط فرمان صورت می پذیرد و موجب وحدت مدیریت می شود )، نظم (هر چیزی باید در جای خودش قرار بگیرد اعم از افراد و اشیاء و تجهیزات )، عدالت، ثبات (جلوگیری ازجابه جایی های مکرر افراد درپست ها)، ابتکارعمل، احساس یگانگی و وحدت کارکنان (رضائیان،1369، 14 -11). 3-9-2- نظریه بوروکراسی وبر ماکس وبرجامعه شناس آلمانی در قرن 19 نخستین بار به بررسی علمی بوروکراسی پرداخت و فهرست ویژگی های مدیریت بوروکراتیک را ارائه کرد. بوروکراسی تا آن زمان به معنی دفتر کار مقامات دولتی و حکومتی بود. او معتقد بود هر اداره نیازمند اختیار و اختیار بدون قدرت امکان پذیر نمی باشد. از این رو در تعریف قدرت می گوید: « قدرت عبارتست از تحمیل اراده یک انسان بر انسان دیگر و سلطه آن نوع قدرتی است که حاکم اراده خود را بر دیگران تحمیل می کند و اختیار نوعی قدرت در موقعیت اداری است. » وی سه نوع اعمال قدرت سنتی، فرهمندی و قانونی را مشروع دانسته و مدل ایده آل خود را بر سلطه قانونی و منطقی بنا نهاده است. اصول مدیریت بوروکراسی وبر عبارتند از : تقسیم کار، سلسله مراتب اختیارات، شایستگی و تخصص، مقررات و رویه های رسمی، غیر شخصی بودن (فعالیت هر یک از کارکنان بر مبنای منطق سازمانی، نه منطق فردی صورت می گیرد و نظریات شخصی در آن لحاظ نمی شود. )، توجه به مسیر شغلی. بوروکراسی بیش از حد مورد انتقاد قرارگرفته است. مهمترین انتقاد وارده به بحث بوروکراسی جابه جایی اهداف سازمانی با اهداف شخصی یا اهداف واحدهای فرعی سازمان است. هم چنین انعطاف پذیری را کاهش می دهد که موجب هم شکلی در امور می شود (صفرزاده، 1385، 12). 4-9-2- نهضت روابط انسانی درسال 1920 میلادی مقارن با سال های رکود بزرگ اقتصادی غرب، بعضی ازدانشمندان علوم اجتماعی به رهبری الثون مایومطالعاتی راجع به چگونگی واکنش کارکنان نسبت به شرایط کاری، طراحی شغل و محرک های مدیریتی و تأثیرآن بر میزان تولید آغاز کردند. این مطالعات درشرکت وسترن الکتریک در شهر هاثورن صورت گرفت به همین دلیل به مطالعات هاثورن مشهور شد. این دانشمندان معتقد بودند تأثیر متغیرهای اجتماعی بیشتر از متغیرهای فیزیکی است و ضمن تأکید بر جنبه های انسانی مدیریت، جنبه های فنی، مهندسی مدیریت علمی را کم اهمیت می دانستند (رضائیان،1369، 15). برای اولین بار اهمیت سازمان های غیر رسمی در مطالعات هاثورن مورد توجه قرار گرفت. سازمان غیر رسمی و یا سازمان سایه ای براثر نیازهای اجتماعی افراد حاصل می شود که درسازمان رسمی تعریف نشده است. سازمان رسمی عبارتست ازاختیارات مقامات و روابط بین آنها و کارکنان بر مبنای قواعد و مقررات وضع شده ولی سازمان غیررسمی با اجتماع چند نفر دریک سازمان و در نتیجه ارتباطات بین آن ها که به وظایف کاری آن ها مربوط نمی شود، حاصل می گردد (صفرزاده،1385، 14). رهیافت منابع انسانی بر این باور است که انسان ها اجتماعی و درصدد خود شکوفایی هستند. فرد در محیط کار، درجستجوی ارضای روابط اجتماعی است و به فشار گروهی پاسخ می دهد. 5-9-2- نظریه تقویت رفتار نظریه پردازان تئوری تقویت رفتار، نوع رفتار را به عنوان عاملی می دانند که محیط سبب آن می باشد. رویدادهای درونی فرد یا افراد مورد توجه این نظریه پردازان نیست آنچه موجب کنترل رفتار می شود عامل تقویت کننده می باشد. یعنی هر نوع رفتاری که واکنش یا پاسخ عالی در پی داشته باشد به احتمال زیاد تکرار می شود. در نظریه تقویت رفتار، بحث قانون علت و معلولی وجود دارد یعنی رفتار تابع نتایجی است که به دست می آید و شرایط خاصی موجب تقویت رفتار می گردد. تحقیقات نشان داده است که اگر رفتار افراد تقویت شود آن ها در راه تامین هدف تلاش بیش تری به عمل می آورند. تئوری مزبور می تواند درمورد آن چه رفتار را کنترل می کند، وسیله ای بسیار قوی برای تجزیه و تحلیل به دست دهد. ناگفته نماند که این نظریه برای اولین بار توسط بی اف اسکینر مطرح شده است (رابینز،1390،85-84). 6-9-2- نظریه برابری اعضا و کارکنان سازمان همواره خود را با دیگران مقایسه می نمایند. کارکنان همواره نسبت ستاده به داده خود را با همین نسبت در افراد مشابه در سازمان مقایسه می کنند و اگر آنان چنین برداشت کنند که نسبت متعلق به آنها در مقایسه با افراد دیگر در سازمان نابرابر باشد در اینصورت می گویند در سازمان احجاف می شود و برای دفع این بی عدالتی درصدد رفع آن بر می آیند (الوانی، 1385، 163). 7-9-2- نظریه انتظار نظریه انتظار که توسط ویکتور روم ارائه شده است یکی از پذیرفته شده ترین توجیحاتی است که درباره انگیزش می شود. دراین نظریه چنین استدلال می شود که انگیزه فرد برای انجام یک کار خاص ناشی از میزان انتظار و احتمالی است که او برحصول نتایج خاصی مترتب می داند. بعبارتی فرد هنگامی انگیزه کاری راپیدا میکند که حداکثر نتیجه برایش متصور باشد. براساس این نظریه، نیروی انگیزشی از حاصل ضرب اولویت های فرد و میزان انتظار و احتمالی که بر وقوع نتیجه مورد نظر متصّور است بدست می آید (همان،ص161). انتظار×اولویت ها= نیروی انگیزش 8-9-2- تئوری مسیر – هدف یکی از ارزشمند ترین تئوری هایی که در زمینه رهبری وجود دارد، تئوری مسیر –هدف است که توسط رابرت هوس ارائه شده است و یک الگوی رهبری اقتضایی است. تئوری مسیر– هدف بر پایه این باور قرار دارد که رهبر باید به پیروان خود کمک کند تا بتوانند به هدف ها دست یابند. برخلاف دیدگاهی که فیدلر درباره رهبر دارد.رابرت هوس اساس فرض خود را براین می گذارد که رهبر انعطاف پذیراست یعنی باتوجه به شرایط مختلف می تواند شیوه های مختلفی از رهبری را به نمایش بگذارد. در تئوری مسیر – هدف عواملی که دررابطه رهبر و عملکرد نقش واسطه ای ایفا می کند دودسته هستند. نخست عواملی محیطی مانند ساختار، اختیارات رسمی و گروه کاری که ازکنترل رهبرخارج اند. و دوم ویژگی های شخصی زیردستان مانند کانون کنترل، تجربه و توانایی آن ها ست که مدیر باید در رفتار خود به این عوامل اقتضایی توجه کند و با توجه به این عوامل از سبک های چهارگانه رهبری آمرانه، حمایتی، مشارکتی و توفیق گرا استفاده کند (رابینز،1390، 233-232). 9-9-2- الگوی رهبری مشارکتی در سال 1973 دو پژوهشگر به نام های ویکتورروم و فیلیپ یتان الگوی رهبری مشارکتی را ارائه کردند. الگوی مزبور براین دیدگاه قرار دارد که رفتار رهبر و مشارکت اعضا در تصمیم گیری باید مورد توجه قرار گیرد و اینکه رفتار رهبر باید متناسب با ساختار کاری باشد که باید انجام شود. الگو مزبور بیان گر این نکته است که با توجه به شرایط مختلف، میزان مشارکت افراد در تصمیم گیری نیز باید تغییر کند (همان، 234-232). 10-9-2- مدل منطقی وعقلایی در تصميم گيري تصميم گيري عقلاييبدين معني است كه بازيگر سياسي با انتخاب روبروست .(Stone,1997,233) فرد در تصميم گيري هاي خود همواره تصميماتي اتخاذ خواهد كرد كه بهترين تصميم ممكن بوده و تصميماتي است كه امكان و احتمال نيل به اهداف و مقاصد او را به حداكثر مي رساند (March,1994,2-7). هنگامي تصميم گيري عقلايي است كه تصميم گيرنده: 1- در باره موضوع تصميمي گيري اطلاعات كامل دارد. 2- قادر است خواسته ها و اويت هاي خود را بر حسب مطلوبيت و مفيد بودن آن ها به ترتيبي منطقي درجه بندي نمايد. 3- قادر است از ميان شقوق و راه حل هاي مختلف راهي را برگزيند كه مطلويبت او را به حداكثر می رساند (Keeney,1998,56). اما در مورد بند اول، يعني احاطه تصميم گير به كل اطلاعات بحث هاي مفصلي صورت گرفته است. در جهان معاصر، جمع آوري اطلاعات، كاري زمان گير و هزينه بر است. در عالم واقعيت، تصميم گير در ابتدا مقداري اطلاعات را با پرداخت هزينه، تهيه مي نمايد. با اين اطلاعات به نتايجي مي رسد. سپس تصميم مي گيرد كه اين اطلاعات كافي است و يا او مي بايست مقداري ديگر اطلاعات سفارش دهد(Calvert,1989,497-509). نخستين فرضيه در مدل عقلايي اين است كه اهداف، معين و معلوم مي باشد. يعني فرض است كه يا اهداف از قبل براي تصميم گيرنده تعيين و داده شده است و يا آن قدر واضح و آشكار مي باشد كه هدف گذاري مي تواند به آساني و سادگي انجام گيرد. امادر شرايط واقعي تصميم گيري، اهداف به ندرت معلوم و معين است(Archer,1980,54-61). يكي از مشكلات مدل عقلايي اين است كه فرض مي شود كه مدير از قبل به صورت مشخص مي داند كه به چه هدفي مي خواهد برسد. در حالي كه در اكثر اوقات، مدير نمي داند كه واقعاً هدف چيست و يكي از مسائل مدير تعيين هدف است (سعادت،1369،29-42). فرض دوم در مدل عقلايي آن است كه تصميم گيرنده بايد تمامي راه حل هاي مختلف و ممكن را يافته، تك تك آن ها را مورد ارزيابي دقيق قرار دهد. اما اين تصوري واهي و ادعايي بي جاست كه مي توان تمامي راه حل هاي مختلف را شناسايي كرد، چه رسد به اين كه مي توان يك يك آن ها را به دقت سنجيد و ارزيابي نمود .(Simon,1986,209-240)فرضيه سوم اين است كه تمامي نتايج و عواقب ناشي از اتخاذ و اجراي يك تصميم بررسي و در نظر گرفته شده است. ولي همان گونه كه نمي توان تمام راه حل هاي ممكن را يافت، همان گونه نيز نمي توان تمامي نتايج ناشي از انتخاب و و اجراي آن ها را پيش بيني نموده و در نظر گرفت. آينده پديده اي است با ماهيتي نامعلوم و غير قابل پيش بيني و هيچ تصميم گيرنده اي نمي تواند كاملاً مطمئن باشد كه تمامي اثرات و تبعات ناشي از هر تصميمي را مي دانسته است (Blai,1986,7-9). و نكته آخر آن كه در اين روش فرض مي شود كه هيچ گونه محدوديت از لحاظ زمان و هزينه ندارد (Robbins,2000,69 ). 11-9-2- نظریه عقلانی محدود و رضایتمندی هنگامي كه محدوديت هاي ذهني و شعوري تصميم گيرنده در تجزيه و تحليل كامل مسائل آشكار مي شود، و هنگامي كه ناتواني او در استفاده كامل از اطلاعات و در تركيب، پردازش و عمل آوري اين اطلاعات تشخيص داده مي شود، زماني كه مشاهده مي گردد كه اكثر مسائل داراي ماهيتي غامض و پيچيده است، و سرانجام هنگامي كه در مي يابيم كه لازمه جمع آوري و كسب اطلاعات، تحمل هزينه هاي سنگيني است، سؤالي كه طبيعتاً به ذهن متبادر مي شود، آن است كه تحت اين شرايط، اصولا برخورد يك مدير با مسئله تصميم گيري چگونه مي تواند باشد و مدير چگونه مي تواند تصميمي اتخاذ نمايد كه بهترين تصميم باشد؟ (سعادت،1369 ،32). با پيشنهاد مفهوم "عقلايي محدود" در مدل رفتاري تصميم گيري، هربرت سايمون سعي مي نمايد جوابگوي اين مسئله باشند (.(Simon,1980,33-46 در تحقيق اوليه در سال هاي قبل تر، مارچ و سايمون تعريف محدودتري از مفهوم عقلايي ارائه مي دهند. اين دو معتقدند كه عقلانيت انسان محدود است و اين محدوديت ناشي از محدوديت هاي ذهني و شعوري انسان است و هرگونه بحثي در باره مكانيزم تصميم گيري بايد با علم براين واقعيت باشد. بنابراين،محيط هاي سازماني و اجتماعي كه تصميم گيرنده در آن قرار گرفته است، در شيوه و نحوه تصميم گيري او موثرند (Simon,1987,57-64). در اين روش، تصميم گير پس از آن كه معيارهاي نه چندان كاملي را براي حل مسئله در نظر گرفت، به مجرد رسيدن به يك راه حل كه رضايت او را برانگيزد، كار تحقيق در مورد آلترناتيوها را رها كرده و مسئله را خاتمه يافته مي داند(Robbins,2000,69) . 12-9-2- ویژگی های کمال مدیریت در سال 1982 میلادی، دو مشاور حرفه ای مدیریت به نام های توماس پیترز و رابرت واترمن در کتابی با عنوان در جستجوی کمال ویژگی های هشت گانه سازمان های کمال یافته را برشمردند که به شدت مورد استقبال قرار گرفت. آن ها مجموعهای شامل 62 شرکت دارای مدیریت خوب را در ایالات متحده مورد بررسی قرار دادند و در نهایت 36 شرکت برتر را شناسایی کرده و با یکدیگر مقایسه کردند و هشت ویژگی سازمان های برتر را چنین اعلام کردند: تعصب به عمل – ایجاد ارتباط نزدیک با مشتری- تمایل به استقلال و کارآفرینی – افزایش بهره وری با استفاده از افراد – برخورد ارزشی و شفاف – تکیه کردن بر مزیت رقابتی خود –استفاده از شکل ساده و ستاد کوچک – حفظ توأمان انعطاف پذیری و عدم انعطاف (رضائیان،1390، 80-78). 13-9-2- نظریه سیستمی منظور از سیستم مجموعه ای از اجزاء به هم پیوسته و مرتبط به هم است و به گونه ای تنظیم گردیده اند که یک کل مجزای از تک تک اجزا را بوجود می آورند. سیستم ها داده هایی را به دست می آورند پس از تغییر و تبدیل آن ها، ستاده هایی را تولید می کنند. ویژگی منحصر به فرد دیدگاه سیستمی، نحوه ارتباط اجزاء با خود سیستم است. معمولاً سیستم ها را به سیستم های باز وبسته طبقه بندی کرده اند. منظور از سیستم بسته، سیستمی است که هیچ نوع انرژی ازمنابع خارجی دریافت نمی کند و هیچ نوع انرژی به خارج از خود ساطع نمی کند که در عمل کاربرد محدودی در مطالعه سازمان ها دارد و بیش تر به صورت ایده آل مطرح است. سیستم باز، سیستمی است که با محیطش پیوسته در تعامل است یعنی هم اثر می گذارد و هم اثر می پذیرد. ویژگی های یک سیستم باز عبارتند از: 1- آگاهی از محیط 2- بازخور: سیستم ها بطور مداوم از محیط خود اطلاعات دریافت می کنند. 3- ویژگی دورانی: سیستم های باز چرخه ای از حوادثند، همواره ستاده های سیستم، امکاناتی را برای ورود نهاده های جدید فراهم می کنند تا چر خه سیستم تکرار شود. 4- آنترپی منفی: آنترپی یعنی گرایش سیستم به زوال وفروپاشی و منظور ازآنترپی منفی این است که سیستم های باز می توانند خود را تجدید قوا نموده و ساختارشان را حفظ کنند تا از مرگ رهایی یابند و یا حتی رشد کنند. 5- وضعیت ثبات : سیستم همواره تعادل خود را حفظ می کند. 6- حرکت به سوی رشد و توسعه 7- تعامل بین فعالیت های نگهدارنده و انطباقی 8- همپایانی : یعنی سیستم می تواند از راه های متعددی به یک هدف نهایی نائل آید. لازم به ذکر است که مفهوم سیستم در ابتدا به صورت مدون و مکتوب توسط لودیک فون برتالانفی، زیست شناس آلمانی مطرح شد. اهمیت دیدگاه سیستمی دراین است که مدیران به مدد آن بهتر می توانند مفهوم سازمان را درک کنند و سازمان را به عنوان یک کل که مشتمل بر سیستم های فرعی متعدد و مرتبط به هم است، مورد توجه قرار دهند (رابینز،1381،37-29). 1-2- نظریه پردازان مدیریت اسلامی پس از ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه توسط رسول گرامی اسلام، اصل و اساس تئوری های سیاسی و مدیریتی اسلام بنیان نهاده شده و در عمل و گفتار توسط ایشان تا حد ممکن و با توجه به ظرفیت حاکم بر آن زمان تبیین شده است. پس از آن با گسترش قلمرو حکومت اسلامی در زمان خلافت خلفای راشدین سازمان ها و تشکیلات وسیع تری به وجود آمد که قطعاً بر نحوه مدیریت این تشکیلات تأثیراتی داشت. با قبول حکومت توسط امام علی (ع) ایشان آن چنان الگویی نظری و عملی از حکومت و مدیریت الهی بر مبنای عدالت به جهانیان ارائه فرمودند که این الگو همچنان بر تارک دنیا می درخشد. در این فصل به شرح حال چهارده تن از نویسندگان و متفکرانی اشاره می شود که به فکر پیاده کردن اصول عملی حکومت در اسلام بوده و در این حوزه آثار علمی ارزشمندی از خود به جای گذاشته اند. با توجه به تاریخچه مدیریت، نظریه مدیریت علمی، جزء اولین نظریه های مدیریتی نیست و پیش از آن دیدگاه های دیگری در خصوص مسائل مدیریت مطرح بوده است. اما این نظریه موجب شد نظریه جدیدی دراین مورد پدید آید. یعنی به جای اینکه بر تجربه های شخصی و سلیقه ای در اعمال مدیریت، با ارائه روش منطقی و تجربی، به حل مسائل مدیریتی و سازمانی پرداختند و قواعد کلی بر امور مربوط به اداره سازمان حاکم گردید. بنابراین نظریه های مدیریت اسلامی را می توان به روش تطبیقی به روش ذیل دسته بندی نمود (چاوشی، 1388، 45). 1-1-2- نظریه های متقدم مدیریت اسلامی قبل از نهضت مدیریت علمی 2-1-2- نظریه های متأخر مدیریت اسلامی بعد از نهضت مدیریت علمی 1-1-2- نظریه های متقدم مدیریت اسلامی - اندیشه غزالی طوسی امام زین العابدین ابو حامد محمد بن محمد طوسی غزالی در سال 450 ه.ق، در اواخر عهد طغرل سلجوقی در شهر طوس متولد شد. غزالی، گرایش و اندیشه سیاسی خود را در کتاب نصیحة الملوک بیان نموده است. این کتاب که غزالی، آن را به درخواست سلطان سنجر به نگارش درآورده است، مشتمل بر چندین باب و فصل است. باب اول – در سیرت حاکمان، باب دوم – در سیرت وزیران، باب سوم – در سیرت دبیران، باب چهارم – در بلندی همت حاکم، باب پنجم – در حکمتهای دانایان، باب ششم – در صفت خردمندان، باب هفتم – در یاد کردن زنان و نیک و بد ایشان، باب هشتم – در طبیعت. ( آزادار مکی، 1387، 276- 275). 1 – رابطه بین دین و سیاست: این رابطه از طریق ارتباط حاکم و عالم دین صورت می پذیرد: « و والی بدان سلامت یابد که همیشه با علمای دیندار بود تا راه عدل به وی می آموزند و خطر این کار وی تازه می دارند.» ( غزالی، 1351، 13). 2 –برقراری عدالت هدف نظام سیاسی اجتماعی است: بدان یا ملک، که هر چه در دل باشد، از دانش و اعتقاد بیخ ایمان است و هر چه بر هفت اندام رود، از عدل و اطاعت، شناخت ایمان است، چون شاخ پژمرده باشد، دلیل آن بود که بیخ صعیف بود» ( همان، ص 8). غزالی، برای برقراری عدالت اجتماعی؛ اصول دهگانه ای به شرح زیر نقل می کند: 1-2- حاکم باید نسبت به قدر ومنزلت حکومت و ولایت شناخت داشته باشد. 2-2- به دیدار علماء و پرسیدن پند و نصیحت ار آنان علاقه مند باشد. 3-2- حاکم نباید به این قناعت بکند که خودش ظلم نمی کند، بلکه باید اعوان و انصار را نیز کنترل کند. 4-2- از تکبر و غرور دوری جوید. 5-2- در روابط متعادل باشد. 6-2- توکل، عبادت، خلوت در شب و انجام فرایض را ترک نکند. 7-2- از شهوات خوردن نیکو، جامه نیکو دوری جوید و قناعت پیشه کند. 8-2- پشتکار داشته باشد و کارها را پیگیری کند. 9-2- رضایت رعیت و موافقت شرع را جلب کند. 10-2- اگر کسی از حاکم ناخشنود شد و عمل حاکم مطابق شرع بود، ناراحت نباشد. 3 – آ گاهی های ضروری برای حاکمان: چون دو نوع شناخت ( شناخت دنیا و شناخت آخرت) وجود دارد، برای حاکم ضروری است که از هر دو نوع آگاهی داشته باشد و زندگی اخروی را که ابدی است، بر زندگی دنیا، که ایجاد وابستگی می کند، برگزیند. 4 – لوازمات حکومت: این لوازم عبارتند از: دبیری و وجود وزیران خردمند و عادل. 5 – نظرگاه جدید نسبت به طبقه اصلی جامعه «رعیت». غزالی برای طبقه مظلوم و زیر ظلم، حق معینی قائل شده است و بنیان جامعه را بر دوش آنها استوار می بیند. وی معتقد است که حکومت برای حیات این افراد ایجاد می شود. 6 – طرح نو و روشن از زنان: غزالی طبیعت زنان را بررسی می کند و مطابق با آن، وظایف و نقش آنها را در جامعه مشخص می کند ( همان، صص 25-24). - اندیشه ابن خلدون ولی الدین ابوزید عبدالرحمن محمد بن خالد، مشهور به ابن خلدون در سال 732ه.ق در تونس متولد شد ( آزادار مکی، 1387، 279). مهمترین اثر ابن خلدون کتابی است به نام « العبر و دیوان المبتدا و الخیر فی ایام العرب و العجم و البریر» که مقدمه آن یکی از شاهکارهای فلسفی و تاریخی عالم اسلام است و نخستین تصنیف در علم ااجتماع و فلسفه تاریخ به شمار می رود و همین مقدمه است که ابن خلدون را در ردیف یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ قرار می دهد. در این مقدمه برای نخستین بار از فلسفه تاریخ و جامعه شناسی و مبادی علم اقتصاد سیاسی و عدالت اجتماعی بحث می شود. با توجه به نظریات ابن خلدون در زمینه جامعه شناسی، می توان او را بنیانگذار واقعی علم جامعه شناسی نامید، نه چنانکه جوامع غرب اگوست کنت فرانسوی را بنیانگذار علم جامعه شناسی می نامند. البته برخی از نظریه پردازان غربی به این مسئله اعتراف کرده اند، از جمله اشمیت دانشمند آمریکایی می گوید: « ابن خلدون در دانش جامعه شناسی به مقامی نایل آمده است که حتی اگوست کنت در نیمه قرن نوزدهم بدان نرسیده است.» این مورخ بزرگ، اصول نظریات عدالت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را پنج قرن پیش از کونسیدران، مارکس و باکونین کشف کرده است. عقاید او درباره نقش کار و مالکیت و مزد او را پیشوا و پیشقدم دانشمندان اقتصاد این عصر قرار می دهد ( علوی زادگان، 1390، 18). به اعتقاد ابن خلدون هر دولتی از بدو تولد تا مرگ خویش از پنج مرحله به شرح زیر باید بگذرد: 1 – مرحله استقرار دولت که مصادف است با دوران پیروزی و استیلا یافتن بر خصم، 2 – مرحله خودکامگی، 3 – مرحله عظمت دولت، 4 – مرحله آرامش دولت و 5 – مرحله پریشانی( آزاد ارمکی، 1387، 324- 314). از نظر ابن خلدون دولت قوی دارای ویژگی های زیر است: 1 – عصبیت بالا 2- دارای روحیه جوش و خروش و جهانگیری و غلبه 3 – دارای حمیّت جمعی و دفاع مشترک 4 – فزونی تعداد کارگزاران 5 – زیادی جمعیت 6 – وسعت قلمرو خاکی 7 – رفاه و توانگری 8 – رابطه متقابل بین دولت و مردم 9- کسب آداب و سنن از دول قدیم 10 – جمع آوری مالیات 11 – بخشش دولت 12 – تمدن سازی ( عمران و آبادانی). ( ابن خلدون، 1359، 344-268) ابن خلدون، دولت ضعیف را در مرحله سوم و چهارم عمر دولت بررسی می کند. در این مراحل، دولت ها دچار افراط در تنعم و بهره وری از امکانات می شوند و روحیه جنگاوری را از دست می دهند و دولت به ضعف می گراید. ویژگی های دولت ضعیف از نظر ابن خلدون عبارتند از: (1)عدم عصبیت و روحیه یادگیری، (2) کمی حدود و ثغور، (3) تعارض بین سلطان و دربار در اداره جامعه و (4) نداشتن نیروی نظامی قوی برای مقابله با تهاجمات. ( ابن خلدون، 1359، 575) از دیدگاه ابن خلدون عوامل موثر در ایجاد دولت ضعیف عبارتند از: (1)تقلید و شیفتگی به دیگران، (2) وجود قبایل متعدد در درون جامعه که با یکدیگر در تعارفند، (3) تن آسایی و راحت طلبی، (4) ارتباط نا سالم بین دولت، کارگزاران حکومت و مردم، (5) چیرگی موالی ( ابن خلدون، 1359، 283-281 ). - ابونصر فارابی(339-259 ه.ق) دومین متفکری که در تاریخ تفکر اسلامی با بهره گیری از فیلسوفان یونانی به تامّلی جدّی در سرنوشت مدینه و ارتباط انسان با آن پرداخت، فارابی است. « فارابی ازمکتب افلاطون و ارسطو آموخته، و با فلسفه انس پیدا کرده بود. با بررسی آثار وی می توان پی برد که خود اهل تعقل و آزمون بوده و به آموختن صرف الفاظ و عبارات استادان یونانی اکتفا نکرده است» ( حلبی، 442). فارابی در کتاب های متعددی به تبیین جایگاه سیاست از منظر فلسفه می پردازد. کتاب هایی چون آراء اهل المدینه الفاضله، السیاسة المدینه، تحصیل السعاده، التنبیة علی السبیل السعاده و فصول المدنی. فارابی در واقع از اندیشمندان دوره اسلامی است که در آغاز بحران خلافت و در زمان اوج گیری مباحث جانشین پیامبر اکرم (ص) با تکیه بر دستاوردهای اندیشه فلسفی یونانی به ویژه با نوشتن کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة به طرح مباحث عقلی درباره نظام حکومتی اسلامی پرداخت ( فارابی، 1361، 65). وی در پیوند فلسفه و سیاست، معتقد است که فیلسوف باید نظام عالم را بشناسد تا با تربیت امور مدینه که با نظام عالم متناسب است، آشنایی داشته باشد و بتواند امور مدینه را اداره و تدبیر کند ( ظریفیان، 1376، 282). فارابی جوامع را به لحاظ کیغی به مدینه فاضله، مدینه فاسقه، مدینه ضاله و بالاخره گروه خودرو و خودسر در مدینه فاضله یاد می کند که مدینه های دیگر در مقابل مدینه فاضله قرار دارند. این تقسیم بندی با توجه به کیفیت جوامع از لحاظ کمال گرایی و طالب سعادت بودن، صورت گرفته است. از دیدگاه فارابی «مدینه فاضله، مدینه مطلوب و مناسبی است که امکانات نیل به سعادت در آن مهیا است، به عبارت دیگر مدینه فاضله اجتماعی است که افراد آن سعادت را می شناسند و در اموری که آنها را به این غرض و غایت برساند، تعادل دارند. پس مدینه فاضله به خودی خود غایت نیست، بلکه وسیله نیل به سعادت است و قاعده نظام آن باید تابع معنایی باشد که فیلسوف ما از سعادت مراد می کند» ( فارابی، 1358، 141-137). از دیدگاه فارابی در مدینه فاضله پادشاه یا واضع و امام در کامل ترین مراتب انسانیت و در عالیترین درجات سعادت است و نفس او کامل و متحد با عقل مثال است. چنین انسانی به تمام افعالی که به واسطه آن ها می توان به سعادت رسید واقف است و این نخستین شرط از شرایط رئیس است. فارابی پس از برشمردن دوازده ویژگی رهبر مدینه، که در واقع او را منطبق با پیامبر (ص) می داند، یادآور می شود گه چون محال است که این ویژگی ها در فردی جمع شود، معتقد است که رهبر دوم جانشین رئیس اول باید حداقل دارای شش ویژگی باشد؛ از جمله فیلسوف و خردمند بودن، عالم و آگاه به قوانین و آراء و شرایع و مناسک باشد و در مواردی که قانونی وجود ندارد،در استنباط اصول خبره باشد، دور اندیش و دارای توانایی تطبیق مقررات، هماهنگ با شرایط، دارای بیانی رسا برای یرانگیختن مردم به اطاعت از اوامر شریعت، توانایی در متون و آداب جنگ و به کار بردن سلاح داشته باشد (کریم زاده، 1383، 181-180). هدف فارابی از طرح مدینه فاضله، بررسی بحرانی است که دستگاه خلافت با آن روبرو بود. فارابی با اینکه بر اندیشه فلسفی یونان، تفسیری فلسفی از نبوت ارائه کرد که بیشتر با نظریه امامت شیعی همسازی داشت. آنچه در اینجا از اندیشه فلسفی و مدنی فارابی قابل طرح است این است که فارابی، اهتمامی جدی را به کار گرفت تا فلسفه و دین را با یکدیگر آشتی دهد و از این رهگذراست که در اندیشه او فلسفه و سیاست با یکدیگر به همزیستی رسید. در واقع از دیدگاه فارابی از انجا که فلسفه باید اساس عمل و تدبیر امور و نظام مدینه باشد، فقه و شریعت عملی نیز بخشی از فلسفه عملی و جزء علم مدنی به شمار می رود. اندیشه فقهی فارابی، بیانگر این است که میان سیایت و دیانت، همزیستی ناگسستنی است. فارابی هم چنین از رهگذر فلسفه، امتزاجی میان دین و دولت برقرار می سازد ( ظریفیان، 1376، 282). - ابن جماعه (733- 639 ه.ق) بدرالدین ابو عبدالله محمد بن ابراهیم کنانی فقیه معروف به ابن جماعه در «حماه» به دنیا آمد و در دمشق تحصیل کرد و پیرو مذهب شافعی بود. در سال 687 قاضی مسجد الاقصی در بیت المقدس، و در سال 690 قاضی القضات مصر شد ( دهخدا، 1370، 299). « کتاب معروف او درباره حگومت اسلامی کتاب « تحریر الاحکام فی تدبیر اهل الاسلام» است که یادآور «الاحکام السلطانیه» ماوردی است، اما اوضاع و احوال نگارش کتاب او با زمان ماوردی کاملا متفاوت است. کتاب « تحریر الاحکام فی تدبیر اهل الاسلام» خلاصه ای است از کتاب « الاحکام السلطانیه و القواعد الاسلامیه» که توصیفی است از منابع بیت المال، موارد صرف آن، مواجب لشکریان، جهاد در همه ابعاد آن، موقعیت مشرکین، ذمیها و مستأمنین. پیشگفتار کتاب بحثی است در مورد امامت و شرایط و وظایف امام. بنابراین، مقدمه بر این امر استوار است که امام، حداقل، ضامن حکومت اسلامی از جهات نظری است» (لمبتون، 1380، 244). امات در نظر ابن جماعه دو نوع است: امامت اختیاری و امامت قهری. امام انتخابی دارای ده شرط است: مذکر بودن، حرّیت، بلوغ، عدل، مسلمان بودن، عدالت، قرشی بودن، علم و کفایت در اداره امور جامعه ای که به او واگذار شده است. امامت اختیاری از دو طریق به وجود می آید: یکی از طریق بیعت اهل حل و عقد که میان امرا، علما، رؤسا و رهبران یافت می شود. راه دوم در امامت انتخابی، تعیین امام از طرف امام قبلی است؛ نصبی که جامعه نیز آن را خواهد پذیرفت. امامت قهریه که تنها شکل موجود در زمان ابن جماعه بود به گفته صریح او به دلیل اعمال قدرت قهریه به صاحب آن داده شده است. او می گوید: « اگر زمانی امام وجود نداشته باشد یعنی قدرت حکومت در دست امام نباشد و فردی که واجد شرایط نیست منصب امامت را بر عهده گیرد و از راه قدرت و نیروی نظامی بر مردم سلطه یافت، بدون آنکه بیعتی گرفته باشد باید با او بیعت کرد و اطاعت او واجب خواهد بود» (همان، ص 246). باید نظریه ابن جماعه را « مشروعیت سلطه» نامید. وی نظریه خود را بر چندین اصل پایه گذاری کرده است: 1 – اساس سلطه عیناً نصوص قرآن است:« فلو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض»(بقره، آیه 152). 2 – سلطان برای دفع قوی از ضعیف است. و سلطان عطیه الهی است:« ولکن الله ذو فضل علی العالمین.» 3 – خداوند نصرت و تمکین را برای سلطه ضمانت نموده است اگر ملزم به امور چهارگانه ای باشند که در این آیه شریفه آمده است « الذین إن مکنّا هم فی الارض أقامو الصلوة...» ( حج، آیه 41) 4 – برای حراست دین و سیاست امور مسلمین و حفظ امنیت و دفع فساد اقامه امام واجب است: «و...لان الخلق لا تصلح احوالهم الا بسلطان» ( علامه حلی، 1370، 285). ابن جماعه ضمن توضیح ضرورت وجودی حکومت و سلطه با قید چهار شرط اقامه نماز، اعطاء زکاه، امر به معروف و نهی از منکر به سلطه تقدس و نفوذ می بخشد و آن را « عطیه الهی» می داند. بنابراین هم مصدر اصلی سلطه را خداوند متعال می داند و هم آن را در چارچوب شرع مهار می کند (ذاکر صالحی، 1373، 62). غزالی از طریق وارد کردن سلطنت در خلافت، راه ار برای به رسمیت شناختن این نوع امامت هموار کرده بود. ابن جماعه تحت فشار زمان خود گامی فراتر می نهد و امکان جذب شدن خلافت در سلطنت را می پذیرد. - ابن تیمیه تقی الدین احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه در سال 661 ه.ق در حرّان به دنیا آمد و در سال 728 ه.ق در دمشق از دنیا رفت. دو کتاب مهم سیاسی ابن تیمیه عبارت است از: « السیاسة الشرعیة فی اصلاح الراعی و الرعیه» و « منهاج السنه» (لمبتون، 1380، 248). ابن تیمیه به عنوان پدر مدیریت اسلامی شناخته شده است ( کریم زاده،1383 ،188). مهمترین دستاورد او در عرصه اداره امور و مدیریت، رساله خواندنی وی تحت عنوان السیاسة الشرعیة است. این کتاب کوچک، که شش قرن پیش از زمان تیلور و هنری فایول نگاشته شده است اولین روش علمی را در باب تعیین اصول مدیریت در قالب و چارچوب اسلامی مورد استفاده قرار می دهد ( آل بورایی، 1380، 283). در سراسر کتاب السیاسه الشرعیه، مسأله نیاز به قدرت قاهره به منظور حفظ آیین و برقراری نظم همچون رشته ای جریان دارد. ابن تیمیه این سخن را از حضرت علی (ع) نقل می کند که مردم نیاز به امیر دارند چه عادل و چه فاجر. توجیه ولایت امام ظالم آن است که به وسیله او اجرای حدود می شود؛ راه ها امن و خراج تقسیم می شود. ابن تیمیه می پذیرد که دین و سیاست جدایی ناپذیرند و به همین دلیل معتقد است که شریعت محتاج سلطان و صرف اموال حکومتی در راه خداست و این موجب صلاح دین و دنیا خواهد شد. ابن تیمیه بر بیعت، یعنی پیمان دو جانبه بین مردم و حاکم تأکید می کند. او احتمالاً مبایعت را در نهایت به عنوان رفراندوم بری رسیدن والی به حاکمیت تصور می کند و اینکه مبایعت همچون دیگر قراردادها امتیازاتی برای هر دو طرف خواهد داشت؛ قدرت موثر برای امام و آرامش اجتماعی و ضمانت های قانونی برای رعیت. اولین وظیفه ای که مبایعت بر دوش رعیت می گذارد، فرمانبرداری است. یکی از حقوق حاکم آن است که مردم از نصیحت او دریغ نورزند. بعبارتی بر هر مسلمانی واجب است که امر به معروف و نهی از منکر کند و در عین حال سعی کند از هرچه یکپارچگی مومنان را به خطر انداخته و یا جامعه را دچار تفرقه سازد اجتناب کند. هم چنین از وظایف حاکم، مشورت با رعیت است و نیز تأکید زیادی بر عدالت می کند ( لمبتون،1380، 252و 253). - امام فخر رازی( 606- 536 ه.ق) تحصیلات و مطالعات فخر الدین در رشته های فلسفه، فقه و علم کلام بود و اطلاعات عمیقی از آثار فارابی کسب کرده بود. او در تفسیر قرآن، کلام، فقه، فلسفه، نجوم، تاریخ و علم بلاغت نویسنده توانایی بود. کتاب دایرة المعارف گونه او «جامع العلوم» فصلی درباره علم سیاست، و فصل دیگری در آداب الملوک دارد که بیشتر بر اساس نظر فارابی است، ولی به گونه ای نزدیک با اسلام سنتی سازگار شده است. به نظر فخر الدین، هنر سیاست، عالیترین هنر است و سیاست دو نوع است؛ معنوی و مادی یا درونی و بیرونی. او با چنین تقسیمی، جدایی دینی و قدرت دنیوی را به رسمیت می شناسد. نوع اول سیاست شاهان و نایبان آن هاست و دومی، سیاست علماست که عقاید باطل را از افکار انسان ها می زدایند (لمبتون، 1380، 234-232). فخر الدین رازی می گوید: « از آنجا که پادشاه سایه خدا و نایب پیامبر است، باید در همه حال سعی کند پیامبر گونه باشد.» بنابراین شروطی را برای او درنظر می گیرد: 1 – پادشاه باید حلیم باشد. 2 – پادشاه باید کریم باشد. 3 – عقل باید حاکم بر اندیشه ها، سخنان و اعمال او باشد. 4 – پادشاه باید که در عفو نمودن تأخیر نفرماید و در عقوبت کردن اندیشه فرماید. 5 – او باید با رعیت مهربان باشد. 6 – باید عادل باشد زیرا با عدالت امنیت حاصل می شود و امنیت، مؤمن را هر جا که باشد امکان پرداختن به عبادت می بخشد. 7 – لزوم مجالست با علما 8 – پادشاه نباید چندان سخت گیر باشد که شاکیان از طرح دادخواست خود نزد او بازداشته شوند، و نیز نباید چنان حلیم و بردبار باشد که مردم هر چه خواستند نزد او آورند. رد و پذیرش شکایات از طرف او باید مبتنی بر مصالح عامه باشد (همان، صص 238-236). فخر الدین بحث در سیاست را از استدلال سنتی فلاسفه در مورد اجتماع انسانی که مبتنی بر اندیشه موجود سیاسی یا اجتماعی بودن انسان است آغاز می کند. او با بیان ماهیت متفاوت هنرها و پیشه ها، چهار حرفه را مبنا و اساس هدایت امور انسان برمی گزیند: کشاورزی برای تهیه غذا، ریسندگی برای تهیه پوشاک، بنّایی برای ساختن منازل و سیاست برای سروسامان دادن امور جامعه. کارهای مربوط به دنیا، تنها با تقسیم نیروی کار قابل انجام است و امور انسانها، از طریق همکاری و تعاون. او ادامه می دهد که تماس و ارتباط انسانها اغلب به ستم و تجاوز به حقوق دیگران می انجامد. در نتیجه این تقسیم کار، جامعه نیازمند نظامی است که انسانها را از ظلم به یکدیگر باز دارد، که این، کار پادشاه است (همان، ص 234). - ابویوسف «یعقوب بن ابراهیم انصاری کوفی معروف به ابو یوسف، اولین فردی است که در اسلام، مسند قاضی القضاتی داشته است که این مسند از سوی هارون الرشید به او واگذار شده بود. ابویوسف، مشاور نزدیک خلیفه در عرصه اداره امور به ویژه امور قضایی بود. کتاب او با عنوان « الخراج» تنها کار وسیع و عظیم او به شمار می رود که در کنار دیگر رساله های وی جایگاهی ویژه دارد. این کتاب پایه و اساس مالیه عمومی، مالیات و مالیات بندی، دادرسایی جنایی و موضوعات مشابه است که ابو یوسف این مطالب را در پی درخواست های هارون الرشید نگاشته است این کتاب راهنمای اجرایی و اداری است» ( آل بورایی، 1380، 279). لمبتون در مورد چگونگی ارتباط مالیات با موضوع امامت در کتاب الخراج می نویسد: «بی دلیل و تصادفی نیست که نظریه ابو یوسف، پیرامون امامت، در مجموعه ای گردآید که دردرجه اول به وضع مالیات بپردازد. در نظام حکومت اسلامی میان سیاستگذاری و حکومت عادل، رابطه ای نزدیک وجود داشته است. جمع آوری و مصرف مالیات ها هر روز جزئی از حقوق الله بود که در مقابل « حق العباد » یا « حقوق انسانی » قرار داشت» ( لمبتون، 1380، 117). هدف ابویوسف در کتاب الخراج، تنها نشان دادن شیوه اداره امپراطوری به حاکم نیست، بلکه نشان دادن مسئولیت او نیز می باشد. وی به ذکر تعدادی از احادیث درباره وظیفه رعایا نسبت به امام خود می پردازد. ابویوسف، خلیفه را امیرالمؤمنین خطاب می کند ومعتقد است که با صرف نظر از صفات و شرایط شخصی حاکم، تصاحب و داشتن بالفعل قدرت، شرط لازم و کافی اعمال اقتدار است و تکلیف مذهبی اطاعت مطلق از قدرت های موجود را با ذکر احادیثی توجیه و تعلیل می کند. ابویوسف با تأکید بر تعیین الهی خلیفه، حاکم را راعی مردم خطاب می کند و می گوید: « او در قبال اعمال خود و مردمی که به او اعتماد کردند در پیشگاه خدا مورد سؤال قرار می گیرد.» او نیاز خلیفه را به تقوا و عدالت در اجرای وظایف خویش مورد تأکید قرار می دهد و هارون الرشید را نسبت به مسئولیت های سنگین این منصب هشدار می دهد (همان، 120-117 ). - ابن مقفع عبدالله ابن المقفع از اهالی شهر جور (فیروزآباد کنونی) است که در دوران بلوغ، اسلام را انتخاب کرد و به عنوان کاتب و منشی در خدمت بنی عباس درآمد. وی پیش از آنکه اسلام آورد در فارس نزد پدر خود می زیست و به تحصیل مقدمات معرف قدیم ایرانی و زبان پهلوی مشغول بود و به اقتضای آن زمان، زبان عربی و معلومات اسلامی را هم فرا گرفت و به دو زبان فارسی و عربی مسلط شد. ابن المقفع پیش از مسلمان شدن منشی دیوان داوود بن یزید، حاکم اموی عراق و استان های شرقی در بصره بود. بعدها منشی خصوصی عیسی بن علی، عموی منصور ( خلیفه) شد. او در سال 142 ه.ق در 36 سالگی به قتل رسید ( آشتیانی، 1382، 35-30 ). ابن مقفع نقش مهمی در تکامل نظریات اسلامی دولت با نوشتن « رساله فی الصحابه » و نیز « الآداب الکبیر » و « الادب الصغیر » ایفا کرد. او در رساله الصحابه، که برای خلیفه، « منصور » نگاشت، به مسائل سپاه، سرشت اقتدار خلیفه، دربار و جمع آوری و صرف درآمد می پردازد. او پیشنهاد می کند: - خلیفه باید یک حکم « امان» عمومی صادر کند و در آن وظایف افسران و اعضای سپاه امپراطوری را مشخص کند. _ باید تعلیماتی از قرآن و سنت به ارتش داده شود و از آنها خواسته شود که به ترویج صرفه جویی مطابق الگوی داده شده از طرف خلیفه بپردازند. _ باید مقرری و مواجب آن ها به طور مرتب و در زمان تعیین شده پرداخت شود و بخشی از آن به صورت کالا برای حمایت آنها در برابر نوسانات قیمت ها داده شود. _ خلیفه باید همیشه نسبت به وقایعی که در میان سپاهیان می گذرد، و نیز از جریانات پایتخت و پادگان های اطراف باخبر باشد و به این منظور از افرادی که وفاداری آنان به اثبات رسیده استفاده کند. _نباید به هیچ صورت سهمی در اداره امور مالی به ارتش داده شود. کتاب « الاداب الکبیر» ابن مقفع یکی از نخستین آیین نامه های شهریاری در زبان عربی است. این کتاب شامل یک مقدمه و سه بخش است که بخش اول در مورد سلطان، حکومت دنیوی و رفتار حاکم، بخش دوم پیرامون رفتار دستیاران حاکم و بخش سوم در مورد دوستی، سخن می گوید ( لمبتون، 1380، 115-111 ). ابن مقفع در الادب الصغیر، از حاکم می خواهد در تعیین کارگزاران و نظارت بر آن ها دقت بیشتری کند، چون معتقد است بی دقتی و بی توجهی در این امور به بی ثباتی می انجامد و کل ساختار حکومت را به خطر می افکند. به عقیده ابن مقفع، اطاعت، شایسته پادشاه دادگراست، ولی ویژگی مهم سلطان را بیشتر علم می داند تا عدالت.او می نویسد: مناسب ترین فرد برای زمامداری کسی است که از موهبت دانش برخوردار باشد. به نظر او پادشاهی، سه گونه است: اول، بر پایه مذهب، دوم، بر پایه قدرت طلبی، سوم، بر پایه هوس های فردی او؛ اولین را بهترین نوع می داند. دومی احتمالاً با مخالفت مواجه خواهد شد. در حالی که نوع سوم، زودگذر خواهد بود (همان، ص 117). - جاحظ جاحظ، از خانواده ای ناشناخته از موالی بنی کنعان بود که در حدود سال 160 هجری قمری در بصره به دنیا آمد و در دوران کودکی و نوجوانی اش همزمان با خلافت مهدی، هارون الرشید و امین بوده است. بنابراین زندگانی او از دوران اوج حکومت معتزله تا دوران بعد از معتزله به طول انجامید. او صاحب آثاری در زمینه ادب، کلام معتزله و مباحث سیاسی- مذهبی است (همان، ص 121 ). جاحظ در مورد شرایط امام ایده آل، مهمترین ویژگی او را علم می داند و می نویسد: « توانایی فکری او باید همدوش با کنجکاوی بالفعل فکری و دانش وسیع باشد و این صفات باید با عادات و رفتار نیکو توأم گردد. هرگاه دانش، با فکر و قدرت، با دانش و عزم و قاطعیت، با قدرت به هم آمیزند، نیازی به چیز دیگری نیست» (همان، ص 122) جاحظ مشخصاً عقیده اطاعت بدون قید و شرط از حاکم را رد می کند. زیرا حاکم یک انسان است و ممکن است نسبت به خطاها و گناهان بشری مجرم باشد، در حالیکه ادعای حکومت و اطاعت رعایای خود را محفوظ دارد. اما اگر خطای او به مرحله ای رسید که نسبت به وظایف خود کوتاهی کرد و از اختیارات خود به عنوان حاکم سوء استفاده نماید، وظیفه اطاعت کردن از او سلب می شود ( همان، ص 126). جاحظ برای اثبات نیاز جامعه به امام، پایه استدلال خود را بر سرشت یغماگر و درنده انسان و فقدان فهم او قرار می دهد و می گوید: « انسان ها همه در پی منافع مادی خود هستند و تشخیص آن ها در زمینه خیر و صلاح معنویشان، اندک است، چون فهم و درک معنوی از فهم دنیوی سرچشمه می گیرد. فهم منافع دنیوی تقریباً آسان است، ولی فهم مسائل معنوی پیچیده و نهان است و تنها با تقوای زیاد، تلاش مداوم و بهره گیری از راهنمایی« امام » میسر است» (همان، ص 121 ). وی در میان معتزلیان به عنوان نویسنده ای توانا و متکلمی چیره دست شناخته می شد. بعد از مرگ هارون و همزمان با به تخت نشستن مأمون، جاحظ به عنوان نویسنده ای برجسته به مأمون معرفی شد. او با نوشتن رسالاتی در امامت توجه و تحسین مأمون را جلب نمود ( ذکاوتی قراگزلو، 1367، 24 ). - باقلانی مالکی ( متوفی 403 ه.ق ) باقلانی در بصره متولد شده بود و بیشتر عمرخود را در بغداد گذراند و برای مدتی هم منصب قضاوت را عهده دار بود. وظایف امام از دید باقلانی عبارت بود از: 1 – دفاع از امت در برابر دشمنان. 2 – جلوگیری از ظلم و تجاوز و دادرسی شکایات. 3 – اجرا و مطالبه مجازات های شرعی. 4 – تقسیم درآمدهای ناشی از فتوحات در بین مسلمانان. 5 – برقراری امنیت در حج. او آن گاه می گوید: « اگر امام مرتکب خطا شد و یا از هر یک از موارد ذکر شده تخلف کرد، امت پشت سر اوست تا او را اصلاح کند و اجرای وظایفش را مطالبه نماید. » نظریات او در زمینه امامت در اثری با عنوان «التمهید فی الرد علی الملاحده و المعطّله و الرافضه و الخوارج و المعتزله » بیان شده است. شرایطی که به عقیده باقلانی به اسقاط امامت منتهی می گردند، عبارت اند از: 1 – ازکف دادن عدالت به دلیل : ارتداد، بی عدالتی و گناه 2 – ناتوانی جسمی و فکری، به گونه ای که توان او را از انجام مسئولیت ها و وظایفش سلب نماید. 3 – از دست دادن حریت، به اینکه به دست دشمنان اسیر یا زندانی شود. باقلانی هم چنین قانونی بودن وجود دو امام یا بیشتر را به طور همزمان نمی پذیرد (همان، 1380، 147). - ابوالحسن‌ ماوردی‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ محمد بن‌ حبیب‌ ماوردی‌ بصری‌ به‌ سال‌ 364 در شهر بصره‌ پا به‌ عرصه ی‌ هستی‌ نهاد و در همان‌ شهر به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و فقه‌ و حدیث‌ و دیگر علوم‌ را از دانشمندان‌ روزگار خود فراگرفت‌. ماوردی‌ پس‌ از اندک‌ زمانی‌ در امور فقهی‌ و قضایی‌ تبحّر یافت‌ و به‌ مقام‌ ریاست ‌قضات‌ دست‌ یافت‌. در سالهای‌ 381 تا 422 به‌ عنوان‌ سفیر، میان‌ دولت‌ عباسیان‌ و آل‌بویه‌، برگزیده‌ شد. زمانی‌ که‌ خلیفه‌ «القادر باللّه‌» از چهار تن‌ فقهای‌ مذاهب‌ اربعة ‌اسلامی‌ خواست‌ تا هر یک‌ رساله‌ای‌ فقهی‌ با توجه‌ به‌ مذهب‌ خود بنویسند، ماوردی‌ «الاقناع‌» را در فقه‌ مذهب‌ شافعی‌ نوشت‌. خلیفه‌ اثر او را بهترین‌ آن‌ چهار اثر دانست‌ و او را قاضی‌القضات‌ کل‌ مملکت‌ اسلامی‌ نمود. او نیز این‌ مقام‌ را تا زمان‌ مرگ‌ (450) حفظ‌ کرد. آثار ماوردی‌ در سه‌ گروه‌ عمده‌ جای‌ می‌گیرد: دینی‌، ادبی‌ و سیاسی‌ آثار دینی‌ شامل‌ کتابهای‌ النکُت‌ والعیون‌ (تفسیر)، الحاوی‌ الکبیر (فقه‌)، الاقناع‌ (فقه‌) آثار ادبی‌ شامل‌ کتابهای‌ فی‌النحو، الامثال‌ و الحکم‌ و ادب‌ الدنیا والدین‌ آثار سیاسی‌ و اجتماعی‌ شامل‌ نصیحه‌الملوک‌، تسهیل‌النظر و تعجیل‌الظفر. قوانین‌ الوزاره‌ و سیاسه‌ الملک‌ (ادب‌ الوزیر) والاحکام‌ السلطانیه‌ که‌ نظریه‌ او درمورد خلافت‌ را دربردارد که‌ بیش‌ از دیگر آثار او موردتوجه‌ مستشرقان‌ و پژوهشگران‌ قرار گرفته‌ و به‌ چندین‌ زبان‌ ترجمه‌ شده‌ است‌(نشریه حکومت اسلامی،1376 ،222). ماوردی‌ از همان‌ آغاز، جایگاه‌ خلافت‌ و امامت‌ را به‌ روشنی‌ بیان‌ می‌کند. او خلافت ‌را چون‌ درختی‌ برآمده‌ از بطن‌ شریعت‌ می‌شناسد که‌ خود شریعت‌ نیز در سایه‌سار آن ‌توان‌ ادامه‌ حیات‌ دارد و سایر امور مربوط‌ به‌ حکومت‌ را همچون‌ شاخه‌های‌ فرعی‌ آن‌ درخت‌ ترسیم‌ می‌کند. وی‌ دراین‌باره‌ می‌نویسد: «خداوند برای‌ امت‌، پیشوایی‌ را که‌ به‌ واسطة‌ او راه‌ و روش‌ پیامبری‌ ادامه‌ یابد، نشان ‌کرده‌ است‌ تا به‌ سبب‌ او دین‌ حفظ‌ شود. سیاست‌ را به‌ او واگذارده‌ است‌ که‌ براساس ‌شریعت، تدبیر و وحدت‌ کلمه‌ را بر رأیی‌ استوار برقرار کند. امامت‌ اصلی‌ است‌ که‌ بنیانهای‌ شریعت‌ بر آن‌ استوار است‌ و مصالح‌ امت‌ به‌ آن‌ نظام‌ می‌یابد تا آنجا که‌ تمامی‌ امور با آن‌ ثبات‌ پیدا می‌کند و ولایات‌ خاصه‌ از آن‌ صادر می‌شود»(همان، ص 224 ). ماوردی‌ درمورد وظایف‌ مردم‌ هم‌ در برابر امام‌، نظرهایی‌ دارد که‌ یکی‌ از آنها اطاعت‌ بی‌چون‌ و چرا در برابر اوامر امام‌ است‌. ماوردی‌ درباره‌ وظایف‌ مردم‌ در برابر امام‌ می‌گوید: مردم‌ باید در تمام‌ امور خود به ‌وی‌ اعتماد، و بی‌چون‌ و چرا از امر او اطاعت‌ کنند. امام‌ ممکن‌ است‌ در امور مملکت‌ با آنان‌ مشورت‌ نکند ولی‌ باز اطاعت‌ از امر او لازم‌ است‌. در واقع‌ بحث‌ ماوردی‌ در زمینه‌ وظایف‌ عامه ی‌ مردم اخطار و هشداری‌ بود به‌ تصوری‌ که‌ خلافت‌ را صرفاً منصبی‌ مذهبی‌ و قضایی‌ می‌دانست‌ و این‌ تصور روز به‌ روز رشد می‌کرد؛ چرا که‌ آل‌بویه‌ از لحاظ‌ قدرت‌ در بغداد بر خلیفه‌ پیشی‌ گرفته‌ بودند. همچنین معتقد است‌ که‌ مردم‌ نباید هیچ‌ کاری‌ را بدون ‌فرمان‌ امام‌ و یا در مخالفت‌ با دستورهای‌ او انجام‌ دهند(ظریفیان ،1376، 3-1). ماوردی‌، کتاب‌ الاحکام‌ السلطانیه‌ خود را در بیست‌ باب‌ سامان‌ می‌دهد. ابواب‌ اولیه‌ کتاب‌ به‌ سیستم‌ حکومتی‌ مربوط است‌ و ابواب‌ بعدی‌ به‌ مسائل‌ اداری‌ و مالی‌ از دیدگاه ‌فقه‌ اختصاص‌ دارد. - ابوعلی سینا ابوعلی حسین بن عبدالله‌بن حسین‌بن علی‌بن سینا معروف به ابوعلی سینا در سال ۳۷۰ هجری قمری (328-375ق) در روستایی به‌نام خورمیثن از توابع بخارا دیده به جهان گشود(توانایان فرد،1361، 173). او به مکان‌های زیادی مهاجرت و مسافرت کرد، بیماران بسیاری را مداوا کرد و آثار علمی فراوانی را در مدت عمر خود تألیف نمود و در سن 58 سالگی در همدان و در سال 428 هجری قمری به بیماری قولنج مبتلا شده و بر اثر همین بیماری درگذشت (حاج سید جوادی، 1372، 329-327). دائرةالمعارف تشیع آثار ابن‌سینا را 108 کتاب و رساله ذکر کرده و بعضی از این آثار را نام برده است(همان،329-328). آرا و اندیشه‌های اقتصادی ابن‌سینا ابن سینا اندیشه‌های اقتصادی و فلسفی فراوانی دارد که عمده آنها از تفکرات فلسفی و الهیاتی او نشأت می‌گیرد. از نظر او در بخش زکات و صدقه، انگیزه معنوی لازم است یعنی اعتقاد به خدا و معاد سبب می‌گردد که شخص با رضایت خود، سهمی از تولیدات خود را در اختیار افرادی قرار دهد که به‌عللی درآمدشان بسیار ناچیز است و یا اصلا درآمدی ندارند. در این بخش، شرایطی باید رعایت شود از جمله این‌که: پرداخت آنها پیوسته، منظم و بدون تأخیر و عاری از ریا باشد، پرداخت زکات را کوچک بشمارند تا موفق به پرداخت بیشتر شوند، به مورد مناسب پرداخت شود و پرداخت‌کننده بر مصرف آن نظارت داشته باشد؛ چون حق الله است و باید در راه صحیح که به‌نفع انسان‌ها است، مصرف شود. در بخش مصارف شخصی در حد ضرورت باشد و از مصرف کالاها و خدمات غیر ضرور اجتناب شود و در این بخش، همواره تعادل دخل و خرج مراعات شود؛ اما نسبت به مخارج شخصی، صلاح در این است که نه به حد اسراف و تضییع مال برسد و نه به خست و بخل زیاد، بلکه با تدبیر و به اعتدال خرج شود (نجمی زنجانی، 35 ). ایشان سومین بخش درآمد را به پس‌انداز اختصاص داده و معتقد است، پس‌انداز جنبه‌ی مصرفی دارد؛ یعنی برای تأمین آینده انسان به‌کار می‌رود (توانایان فرد،1361، 195 ). لزوم حسن تدبیر برای همه؛ ابن‌سینا بر این باور بود که حسن تدبیر تکلیف همه‌ی انسان‌ها است؛ اما در تدبیر امور و حسن سیاست، سزاوارترین مردم به تفکر، سلاطین هستند؛ که خداوند آنان را زمامدار امور بندگان خود نموده و برای تنظیم شهرها و سرزمین‌ها به آنان سلطنت و قدرت بخشیده است. بعد از ایشان، سیاست‌مداران و فرمانداران هستند که رهبری امت‌ها و تدبیر شهرها برعهده آنان است. کسانی‌که به ترتیب اولویت و با توجه به اختلاف درجات و مراتب، به مقام سلطنت نزدیک‌ترند، کارشان مهم‌تر و خودشان نیز به حسن تدبیر و سیاست، شایسته‌ترند. بعد از سلاطین و فرمانداران، صاحبان نعمت و کسانی که جمعی از خاصان و خدمت‌کاران زیر نظر و نفوذ آنان اداره می‌شوند، باید در امور خود دارای حسن تدبیر باشند. مردم در نحوه‌ی خلقت، اخلاق، عادت‌ها، احتیاج‌های نفس، انگیزه‌ها، منزل و مسکن به هم نزیک‌اند؛ اما در مراتب، اقتدار و مقام‌ها متفاوت هستند (همان، 180-179). به‌عقیده او، اداره امور اقتصادی خانواده (تدبیر منزل) و اداره امور اقتصادی جامعه نیاز به مدیریت دارد. بنابراین در چارچوب اقتصادی، همان‌طور که بر حاکمان مطالعه‌ی اقتصاد یک جامعه لازم است تا آنان امور اقتصادی کشور را با تدبیر سامان بخشند، مسائل اقتصادی خانوارها نیز باید مورد مطالعه و بحث قرار گیرد؛ تا افراد هر خانوار که یک واحد اجتماعی است، در اداره‌ی امور اقتصادی خانوار با تدبیر و آگاهی کامل امور منزل را اداره نمایند (همان، 181-176). تقسیم کار: به‌عقیده ابن‌سینا، ناتوانی انسان‌ها در تأمین همه‌ی نیازهای انسانی و نیز اختلاف انسان‌ها در استعداد، دو عاملی است که تقسیم کار و همکاری متقابل و جمعی را اجتناب‌ناپذیر ساخته است. حاصل این همکاری جمعی دو چیز است: اول این‌که نیازهای متعدد انسانی برآورده می‌شود؛ دوم آن‌که تقسیم کار و تفاوت استعدادها به اختلاف در درآمد و سرانجام، به پدید آمدن طبقات اجتماعی هم‌چون سیاست‌مداران و صنعت‌گران می‌انجامد. به‌نظر وی اگر افراد جامعه دارای یک شغل باشند و همه به یک کار معین مشغول شوند، جامعه از بین خواهد رفت و افراد آن هلاک خواهند شد؛ بنابراین خرد و عقل انسان دستور می‌دهد که در یک جامعه، هرکسی موظف به انجام یک کار معین باشد و به‌دنبال یک تولید مشخص برود؛ تا همه افراد بتوانند تمام نیازهای ضروری خود را تأمین نمایند. از نظر او، این لطف خدا است که هرکس در جامعه به‌دنبال کار معیّن و حرفه‌ای خاص می‌رود و از حرفه خود راضی است. به‌عقیده‌ی بوعلی بر حکام، امرا، وزرا و مسئولین واحدهای تولیدی و پدران، لازم است که فنّ مدیریت واحد تحت اداره‌ی خود را بدانند تا به شایستگی امور آنان را تدبیر نمایندخودسازی؛ ابن‌سینا خودسازی را مقدم بر دیگرسازی و اداره‌ی امور اقتصادی خانواده و اداره‌ی امور جامعه می‌داند. او متذکّر می‌شود که انسان دارای عقل و امیال است، باید عقل را حاکم بر امیال و رفتارهای خویش نماید. به‌عبارت دیگر، باید رفتار اقتصادی فرد عاقلانه باشد و خواهش‌ها و نیازهایش تحت کنترل عقل درآمده و محدود شود. به‌علاوه استفاده از عقل در تحدید نیازها باید در چارچوب علم انجام شود. به‌عبارت دیگر، از طریق آزمایش و تجربه‌ی عینی باید روابط اقتصادی کشف شود و به‌کمک عقل، خوب و بد آنها از یکدیگر بازشناخته شده و آن‌گاه روابط صحیح اخذ و روابط ناصحیح محو گردد (نجمی زنجانی، 1319، 18-17). به اعتقاد وی، درآمد باید به سه بخش تقسیم شود: الف) بخش اول به مصرف مشخص؛ ب) بخش دوم به پس‌انداز؛ ج) بخش سوم به مبصارف عام‌المنفعه اختصاص یابد(توانایان فرد، 1361، 193-192). رابطه تولید و تحصیل: به ‌نظر او بین رشته‌ی تحصیلی و تولید، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. استعداد دانشجو را باید تشخیص داد و آن‌را در مورد یک کار تولیدی مفید شکوفا نمود. از نظر فیزیکی نیز دقت نمود که آلات و ابزار کار با مشخصات دانشجو سازگار باشد. به‌عنوان مثال نباید به کسی که بینایی ندارد، رانندگی آموخت و یا کسی که نمی‌تواند به‌خوبی سخن بگوید را آموزش تدریس داد(همان، 198). - ابن قتیبه ابن قتیبه به سال 213 هجری قمری در مرو خراسان به دنیا آمد، بین سال های 236 تا 256 قاضی «دینور» شد و از سال 257 تا هنگام مرگش در سال 276 در بغداد به سر برد. او در درجه نخست یک محدث بود و نیز نویسنده ای پرکار در زمینه های کلامی و ادبی. اولین فصل کتاب « عیون الاخبار » ابن قتیبه که رساله ای درباره آداب و اخلاق است، عنوان « کتاب السلطان » دارد. این فصل نظریه ابن قتیبه را در مورد حکومت در بر دارد و به موضوعاتی نظیر انتخاب فرمانداران ایالتی، ندیمان حاکم، مشورت، فواید رازداری و مضرات افشای اسرار، منشی گری و دبیری، فساد مؤدیان مالیاتی، قضا، شهادت، داوریها، بی عدالتی، حبس، جدایی حاکم از مردم، حق اطاعت از او، شیوه درست سخن گفتن با حاکم، ستایش و اندرز او و طلب بخشش از او می پردازد. ابن قتیبه هم مانند ابن مقفع حکومت را به منزله راه چاره ای بین کمال مطلوب و بدیهای سرشت انسانی می انگارد (لمبتون، 1380، 130 ). - ابن طاهر بغدادی ابو منصور عبدالقاهربن طاهر بن محمد بغدادی ریاضیدان و دانشمند علوم اسلامی، فیلسوف و صوفی، محدث شافعی مذهب و زبان شناس در قرن چهارم و پنجم قمری بود. وی متولد شهر بغداد بود و به قبیله بنی تمیم تعلق داشت. بیشتر عمرش را به تحصیل و تدریس در شهر نیشابور گذراند (سارتون، 1383). نوشته او تحت عنوان «اصول الدین» دفاعیه ای است از خلافت گذشته تاریخ در برابر اتهامات خوارج، شیعه و معتزله. او مسأله امامت را در نه عنوان به شرح زیر مورد بحث قرار می دهد : 1-لزوم امامت 2- چگونگی انتخاب امام 3 – تعداد امامان در هر زمان 4 – نژاد و قبیله امام 5- شرایط امامت 6- عصمت امام 7- ابزار استقرار امام در منصب خویش 8- تعیین امام بعد از رحلت پیامبر (ص) 9- وراثت و وصایت در امامت اولین اختلاف او با باقلافی این است که او امامت را ضروری می داند. نکته دومی که بغدادی با باقلانی اختلاف دارد این است که او امکان وجود دو امام همزمان را به شرط مجزا بودن قلمرو هر یک از طریق دریا می پذیرد. به عقیده او کسی که شایسته منصب امامت است باید چهار ویژگی ذیل را دارا باشد : 1-عالم به امور حلال و حرام و دیگر احکام شرعی باشد. 2-عدالت و تقوا داشته باشد. 3-قضاوت درست در امور مختلف حکومتی و موفقیت اداری و نیز آشنایی با تشکیلات و امور نظامی داشته باشد. 4-دارای نسب قرشی باشد. او می گوید: اگر امام از معیار عدالت منحرف گردید، جامعه مجبور است یا او را به راه راست آورد و یا از او روی برتافته و عهد امامت را به دیگری بسپارد ( لمبتون، 1380، 152-149). 2-1-2- نظریه های متأخر مدیریت اسلامی اگر از آثاری که از زمان های دور درباره مدیریت و رهبری اسلامی نگاشته شده است بگذریم و مدیریت اسلامی را به عنوان موضوعی که پس از پیدایش حوزه مدیریت در غرب دنبال کنیم قدیمی ترین اثر را می توان در اوایل دهه 50 هجری شمسی یافت. برخی از محققان اسلامی از جمله برجسته ترین آنها علّامه مرتضی مطهری در این دوره نظریه ای ارائه دادند که توانستند تاحدودی عطش اسلام خواهی جوانان آن دوره را مبنی براینکه آیا اسلام هم در حوزه مدیریت سخن و نظریه ای دارد یا نه، پاسخگو باشند. اقای کاظم چاوشی نظریات متأخر متفکران اسلامی را در حوزه مدیریت به پنج دسته تقسیم بندی نموده است: 1- نظریه یا رویکرد نظری رشد در مدیریت اسلامی 2- رویکرد نظری اصول گرایی 3- رویکرد نظری اخلاقی و ویژگی های مدیران اسلامی 4- رویکرد وظایف مدیران مسلمان 5- رویکرد تأثیر ارزش های اسلامی بر مدیریت (چاوشی، 1388، 43) - نظریه رشد شهید علامه مطهری شهید مطهری برای اولین بار و قبل از انقلاب اسلامی ایران این نظریه را مطرح کردند و در واقع پیش قراول بحث مدیریت اسلامی بودند. در اسلام ر هبری و مدیریت مترادف است با ارشاد و رشد. قدرت رهبری همان قدرت بر هدایت وارشاد است. و قدرت مدیریت در اصطلاح فقه اسلامی رشد نامیده شده است.در فقه اسلامی رشد، کیفیت روحی دارد یعنی یک نوع بلوغ روحی است بر خلاف اصطلاحات عام که تنها برای کیفیت جسمی استفاده می شود، مقصود از رشد روحی، شایستگی وقدرت تشخیص، درک سودوزیان ولیاقت اداره و بهره برداری است. اگر انسان در یک موضوع بخصوص این لیاقت و شایستگی را داشت، رشد مخصوص به آن موضوع را دارد و در واقع مدیریت تنها یکی از شاخه های رشد است. یکی از مهمترین سرمایه ها، سرمایه انسانی است. درواقع مهمترین سرمایه است که به کارگرفتن و بهره برداری ازانسان ها و سامان دادن به این سرمایه ها نوعی از رشد است که امروز به نام مدیریت شناخته می شود. در آیه 97 سوره هود آمده است:« و ما أمر فرعون برشید» یعنی حکومت فرعون مطابق رشد نبوده است در حالی که در این حکومت با کمک نیروی عظیم انسانی، اهرام مصر ساخته شده و مردم در مقابل فرعون سجده می کردند که مطمئناً ناشی از یک مدیریت قدرتمند بوده است با اینکه فرعون وزیر سیاستمداری مثل هامون و معز اقتصادی مانند قارون داشته است با این حال قرآن، حکومت فرعون را مطابق رشدنمی داند. قرآن عدم رشد حکومت فرعون را سه چیز می داند : 1-استضعاف (قصص، آیه 4): یعنی یک عده از مردم را به ضعف کشانده است. 2-استخفاف (زخرف، آیه 54) : یعنی مردم را خوار و بی شخصیت می کرد تا از او اطاعت کنند. 3-استعباد (شعرا، آیه 22) : یعنی مردم را بنده خودش کرده بود. که از همین آیات قواعد زیر منتج می شود : 1-صرف پیشرفت و افزایش تولید علامت رشد نیست. 2-هر گونه بی توجهی به کرامت و شخصیت انسان ضد رشد است و مدیریت نا مطلوب را نشان می دهد. 3- مدیریت رشد مدیریتی است که رشد مادی و معنوی را با هم داشته باشد. 4- انسان در نظریه رشد وسیله رسیدن به هدف نیست بلکه موضوع هدف است و باید اعتلا و پیشرفت همه جانبه او در نظر گرفته شود (مطهّری،1364). - رویکرد نظری اصول گرایی این بینش، بعد از اینکه به اصل ضرورت حکومت و نظام اجتماعی برای اداره جامعه بعنوان اصل موضوعی می‌نگرد، حاکمیت را مخصوص خدا و اعمال آن را حق کسانی می داند که دارای قدرت استنباط احکام الهی و برخوردار از عدالت، شجاعت، مدیریت، تدبیر و دارای شناخت صحیح از جهان هستند. در این بینش کسانی که اعمال حاکمیت را به عهده دارند در واقع عهده دار تأمین مشارکت مردم در تمام مراحل تصمیم گیری های سیاسی و سرنوشت ساز برای همه افراد جامعه هستند تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندر کار و مسئول رشد و ارتقا و رهبری گردد (سیاهپوش، 1365). این بینش که از یک سو مدیریت و رهبری افراد آشنا به مکتب را در نظر دارد و از سوی دیگر مشارکت همه مردم در تصمیم گیری های سرنوشت ساز و پیمودن مسیر تکامل را برای افراد و جامعه تضمین می کند. شاخص ترین نظریه پرداز در این رویکرد آیت الله شهید بهشتی است. شهید بهشتی چه در مباحث نظری و چه در سیره عملی، بر نقش مدیریت و رهبری دینی در حل نابسامانی های اقتصادی و ظلم اجتماعی تأکید می کند. و نقش حاکم عادل را در ایجاد موازنه میان بهره گیری آحاد جامعه از محصول کار و تلاش خود از کارهای اساسی و محوری حکومت می داند. اصولی که مدیران می توانند با اعمال آن ها چنین حرکتی را در جامعه به وجود آورند از دیدگاه شهید بهشتی از این قرار است: اصل اول : اعتماد به مردم و دادن امکان به آنها برای آنکه بر اساس معیارهای اسلامی در اداره امور جامعه مشارکت کنند، چرا که خودگردانی بر اساس معیارهای اسلامی، سیاست اداری در نظام اسلام است. اصل دوم: اصل دادن اختیار تام به کارگزاران عادل و صدیق و خواستن مسئولیت تام از آنها، تناسب مسئولیتها و در نتیجه، کم کردن حلقه کنترل و کاغذبازی و جلوگیری از لوث شدن مسئولیتها. اصل سوم : تلاش در جهت ایجاد جریانی سالم و قوی که بتواند بستری مناسب برای ساخته شدن نیروهای نیازمند باشد، به گونه ای که همه احساس کنند رابطه مدیران آنها رابطه پدر با فرزند خود است. اصل چهارم : امیدوار بودن به آینده و امید دادن به عموم مردم و دست اندر کاران اداره جامعه. اصل پنجم : اعتراف به اشتباه یا کم کاری یا هر تقصیر و قصوری که ممکن است در عملکرد مدیریت پیش آید. اصل ششم : مراقبت پیگیر و مستمر مسئولان و مدیران درجه اول نسبت به کار مدیران و مسئولان درجه دوم و سوم و رسیدگی به عملکرد آنها. «. .... مولا علی (ع) با آن دشواری ارتباطات در آن عصر و زمان میان کوفه و قلمرو وسیع و گسترده زمامداریش چگونه دائماً مراقب کار والیان است که می فرستد، اعتماد می کند، اختیارات می دهد ولی مسئولیت می خواهد و می پرسد، و سؤال می کند و رسیدگی می کند» اصل هفتم : صراحت در مطرح کردن مسائل جامعه با مردم و پرهیز از پنهان کاری به طور مطلق. اصل هشتم : در اداره و مدیریت جامعه اسلامی دستگاه مدیریت جامعه اسلامی در عین مشخص بودن مسئولیت ها یک مجموعه یکپارچه است. امام و امت در رأس مخروط یا هرم مدیریت است و همه شاخه ها و واحدهای دیگر تشکیل دهنده بدنه یک هرم و مخروط هماهنگ اند (بهشتی، 1365). - رویکرد نظری اخلاق و ویژگی های مدیران اسلامی دو دسته نظریه های قبلی یعنی نظریه رشد و نظریه اصول گرایی از نظر پوشش وسیع تر بوده و جامعه اسلامی و سازمانها را دربر می گرفت. نظریه اخلاق و ویژگی های مدیران بر خصوصیاتی که مدیر باید داشته باشد و نباید داشته باشد، تکیه دارد و می تواند به عنوان شاخص هایی جهت گزینش افراد جهت پست های مدیریتی به کار گرفته شود. البته باید توجه داشت که در درجه لازم ویژگی های برشمرده شده در این دیدگاه برای سطوح مختلف مدیریتی تفاوت دارد و این طور نیست که در هر سطحی و هر مدیری باید کلیه این صفات را در حد اعلی داشته باشد (چاوشی، 1388، 50). شرایط و اوصافی که تعیین کننده ویژگی های خاص مدیر در نظام اسلامی است شامل دو گروه صفات می گردد؛ گروه اول – عبارتند از : 1-تعهد به اسلام واخلاق اسلامی 2-اهلیت 3-اعتماد که این سه خصیصیه شامل مجموعه ای به شرح زیر می باشد که مشخص کننده مفهوم هر کدام در نظام مدیریت اسلامی است : الف – تعهد به اسلام و اخلاق اسلامی این ویژگی شامل ایمان، تقوا، اعتقاد به ولایت فقیه، اتکال به الله، ازخاندان های صالح و شایسته بودن، عدالت و امانتداری می گردد. ب –اهلیت داشتن مدیر حاوی مجموعه ای به شرح زیر است : کاردانی قدرت و توانایی اداره امور بینش و آگاهی (اسلامی، علمی، سیاسی) توانایی جسمی ج – اعتماد : که مقصود از آن مورد وثوق بون مدیر اسلامی است. - رویکرد وظایف مدیران مسلمان می گردد.بیر امور توفیق یابد که شامل قاطعیت،، عفو و اغماض ، سعی و جهد، تزکیه و حسن خلق.امی بدین گروه دوم، خصوصیاتی که مدیر پس از احراز شرایط اولیه باید رفتار و کردار و اندیشه اش با آن ها منطبق باشد تا بتواند در تدبیر امور توفیق یابد که شامل قاطعیت – پیشگامی در اعمال – جاذبیت ودافعیت – وقار و هیبت – گشاده روئی – سخن گفتن به زبان عامه – دوراندیشی – شهامت و اعتماد به نفس – سرعت عمل در کار – برخورداری از آرامش و حوصله کافی – احساس مسئولیت و وظیفه شناسی – منظّم بودن در کارها – قوه ابداع و ابتکار داشتن و سعه صدر می گردد (سیاهپوش، 1365). - رویکرد وظایف مدیران مسلمان والتر گیولیک در اثر خود « نکاتی درباره تئوری سازمان» وظایف یک مدیر اجرایی را تحت عنوان POSDCORB مورد توجه قرار می دهد. وی معتقد است باید کار مقامات اجرایی را به گونه ای تنظیم کرد یا به صورت نهایی در آورد که در خود محیط و وضع بسیار پیچیده باشد. POSDCORB حروف اول کلمه هایی است که بیانگر کارهای یک مقام ارشد اجرایی است. حروف مزبور همان حرف اول فعالیت هایی است که مدیر باید انجام بدهد که بدین شرح است : برنامه ریزی (Planning) : یعنی برای تأمین هدف موردنظر سازمان کارهایی را می باید انجام داد و شیوه انجام دادن آنها به صورت یک طرح کلی درآید. سازماندهی (Organinzing): یعنی تدوین ساختار رسمی قدرت تا بدان وسیله واحدهای فرعی تنظیم گردند. تأمین نیروی انسانی (Staffing): یعنی تمام کارها و فعالیتهای دایره کارگزینی اعم از نیرویابی، گرد هم آوردن و آموزش دادن به کارکنان و حفظ آنها در شرایط مطلوب برای انجام دادن کارها. فرماندهی ((Directing: اختیار واگذار شده به یک فرد برای هدایت، هماهنگی وکنترل نیروهای تحت نظر. هماهنگی (Coordinating): یعنی همه وظایف مربوط به بخش های مختلف سازمان باید با یکدیگر ارتباط منطقی و معقول پیدا کنند. گزارش دهی (Reportin): یعنی آگاه نمودن کسانی که مقام اجرایی در برابر آنها مسئول است و دادن اطلاعات در مورد آنچه در سازمان می گذرد، که مدیر در اجرای این وظیفه زیردستانش را از پرونده های موجود در سازمان، تحقیقات و بررسیها آگاه می سازد. بودجه بندی (Budgeting) : یعنی همه کارهایی که در قالب برنامه ریزی مالی، حسابداری و کنترل انجام می شود. اگر این هفت وظیفه را به عنوان وظایف اصلی یک مقام ارشد اجرایی بپذیریم، نتیجه چنین می شود که می توان بر همین اساس در سازمان واحدهای اجرایی و فرعی بوجود آورد. نیاز به این واحدها بطور کامل به بزرگی و پیچیدگی سازمان بستگی دارد. دربزرگترین سازمانها بویژه در آنجا که مقام ارشد اجرایی نمی تواند همه کارهایی را که به او واگذار کرده اند انجام دهد، شاید معقول این باشد که برای هر یک از وظایف مزبور واحدی جداگانه بوجود آید (شفریتزو استیون اوت، 1381، 170). پس از اثر گیولیک اندیشمندان دیگری نیز به تبیین وظایف مدیریت نموده اند که اغلب آنها دایر مدار وظایف برشمرده توسط گیولیک هستند و تفاوت اساسی با آن وظایف ندارند. بسیاری از اندیشمندانی که در حوزه مدیریت اسلامی نظریه پردازی و قلم فرسایی نموده اند این رویکرد و چارچوب را انتخاب نموده اند (مکارم شیرازی،1369). این دسته از نظریه پردازان با برشمردن وظایف مدیران سعی نموده اند تا با استناد به آیات، روایات و شیوه مدیریت معصومین(ع) دیدگاه اسلام را درمورد نحوه ی انجام این وظایف ارائه دهند. از میان کتب، مقالات، سخنرانیها و جزوات درسی که در زمینه مدیریت اسلامی منتشر شده است شاید بیشتری درصد اختصاص به این رویکرد دارد و افراد شاخص بسیاری از دانشگاه و حوزه در این موضوع به نظریه پردازی و کارتطبیقی پرداخته اند (چاوشی، 1388، 51). - رویکرد تأثیر ارزش های اسلامی بر مدیریت این دیدگاه، تأکید ویژه ای بر ارزشها و نقش مهم آن در نظریه های مدیریت دارد و می کوشد تا، مناطق، محلها و منافذی که حضور ارزشها در تئوریهای مدیریت ظهور یافته است را معرفی کند، نظریه پردازان اصلی این دیدگاه آیت الله مصباح یزدی، مرحوم دکتر منوچهر کیا و مرحوم دکتر عبدالله زندیه می باشند. در این دیدگاه اعتقاد بر آن است که برخی از دیدگاه های مدیریت اسلامی که در این فصل به آن اشاره شده به طور عمیق به مبحث مدیریت اسلامی نپرداخته اند. بلکه کسانی که می خواهند صادقانه، صمیمانه و صبورانه در این زمینه ی مدیریت اسلامی تحقیق کنند باید دیدگاه تیزبین خود را به افق دوردست بدوزند و از شتاب و عجله پرهیز کنند و در پی برداشت نتیجه عملی و فوری از این مباحث نباشند. اگر مسائل به صورت بنیادی حل نشود، این کاروان هیچ وقت به مقصد نخواهد رسید. باید ریشه ها را بررسی کرد و با تحقیق به این واقعیت واقف شد که معارف و ارزشهای اسلامی بسیار ریشه دار و خلاصه اینکه باید بررسی کرد که : اولاً دیدگاه اسلام در مورد شناخت « هستی» چیست؟ ثانیاً دیدگاه اسلام درمورد شناخت « انسان» چیست؟ ثالثاً دیدگاه اسلام در مورد «ارزشها» چیست؟ هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی، ریشه های اولیه مباحث عمیق اسلامی از جمله مدیریت اند. علاوه بر تبیین، باید روش شود که اساس این ارزشها چیست و چرا آنها را « اسلامی » می گویند. لذا سیر منطقی بحث به ترتیب عبارت خواهد بود از شناخت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و رابطه آن با دین در نهایت کیفیت تأثیر نظام ارزشی در مدیریت (مصباح یزدی، 1376). اساساً هر رشته ای از رشته های علوم انسانی با «انسان شناسی» ارتباط دارد. زیرا موضوع و محور آن «انسان» است. مدیریت هم به عنوان رشته ای از علوم انسانی از «انسان شناسی» بی نیاز نیست، زیرا علم مدیریت از جمله علوم کاربردی است که برخلاف علوم محض مانند ریاضی، شیمی و فیزیک بخشی از دستاوردهای آن « مرتبط با ارزشهای مورد قبول جامعه و یا سازمان خاصی است، لذا در مدیریت نیاز بیشتری به «انسان شناسی» احساس می شود، زیرا در مباحث نظری مدیریت، این موضوع مطرح است که آیا می توان ارزشهای اخلاقی را جایگزین سیستم کنترل نمود یا اصلاً سیستم کنترل جایگزین ندارد، تقریباً تمامی تحقیقات در مدیریت به این نتیجه رسیده اند که رواج ارزشهای اخلاقی، تا حدی می تواند جانشین سییستم کنترل شود، پس بدین لحاظ ارزشهای اخلاقی باید مورد بررسی قرار گیرد. از دیدگاه اسلام، ارزشها از کیفیت رابطه رفتار انسان با هدف نهایی به دست می آید؛ یعنی، عملی ارزش حقیقی دارد که در راستای هدف نهایی او باشد. به عبارت دیگر، ارزشها، پلی ارتباطی بین وضع موجود انسان با وضع مطلوب و ایده آل او هستند این یک واقعیت است و تابع هیچ قراردادی هم نیست، پس برای پی بردن به ارزش انسانی و کمال او باید موقعیت انسان، مقصد و هدف نهایی او را بشناسیم. تا زمانی که هدف نهایی او شناخته نشود، نمی توان گفت که از چه راهی می تواند به آن هدف برسد (هدایتی، 1381، 37 - 32). فهرست منابع الف - منابع فارسی 1.قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای، مهدی. (1384). قم: دارالغدیر. 2. سید رضی، ابوالحسن محمدبن الحسین. (1379). نهج البلاغه. ترجمه ی محمد دشتی. چ دوم، قم: انتشارات پارساییان. 3. سید رضی، ابوالحسن محمدبن الحسین. (1368). نهج البلاغه. ترجمه سیدجعفر شهیدی. چ اول، تهران: شرکت انتشارات علمی وفرهنگی. 4. سید رضی، ابوالحسن محمدبن الحسین. (1377). نهج البلاغه با ترجمه و شرح فشرده. ترجمه محمد جعفر امامی و آشتیانی. چ پنجم، قم: انتشارات علی بن ابی طالب(ع). 5. ابن اعثم کوفی،محمدبن علی. (1372). الفتوح. ترجمه محمد ابن احمد مستوفی. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. 6. ابن خلدون، عبدالرحمن. (1359). مقدمه ی ابن خلدون. ترجمه پروین گنابادی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. 7. ابطحی، سید حسین. (1368). مدیریت منابع انسانی. چ پنجم، کرج: مؤسسه تحقیقات و آموزش مدیریت. 8. آریانپور کاشانی،عباس وآریانپور کاشانی، منوچهر. (1363). فرهنگ انگلیسی به فارسی. چ پنجم، تهران: انتشارات امیرکبیر. 9.آزاد ارمکی، تقی. ( 1387 ). اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون. چ سوم، تهران: سروش. 10. اتابکی، پرویز. ( 1380). فرهنگ جامع کاربردی فرزان. چ اول، تهران: نشر پژوهش فرزان روز. 11. استادی، رضا. (1379). بیست مجلس پیرامون عهد نامه مالک اشتر. چ اول، تهران: دارالکتب الاسلامیه. 12.استونر، جیمز ای.اف و دیگران. ( 1379). مدیریت. ترجمه پارساییان و اعرابی. چ چهارم، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. 13. اقبال آشتیانی، عباس. ( 1382). شرح حال عبدالله بن المقفع. چ اول، تهران: اساطیر. 14. آل بورایی، محمد بن عبدالله. (1380). مدیریت و اداره دولتی در اسلام . ترجمه عبدالله جاسبی، نیکو مرام، ربیعی، رستمیان. تهران: دانشگاه آزاد اسلامی. 15.الوانی،سید مهدی. ( 1385). مدیریت عمومی. چ چهل و یکم، تهران: نشر نی. 16. امینی، عبدالحسین. (1388). گزیده ای جامع از الغدیر. ترجمۀ محمد حسن شفیعی شاهرودی. چ چهارم، قم: انتشارات مؤسسه میراث نبوت. 17. بازرگان،عباس. ( 1389). مقدمه ای بر روش های تحقیق کیفی وآمیخته. چ دوم، تهران: دیدار. 18. بازرگان،عباس. (1385). جزوه آموزشی اقدام پژوهشی. تهران: دانشگاه تهران. 19. برکو، ری ام. و ولوین، آندرو دی. و ولوین، دارلین آر. (1378). مدیریت ارتباطات فردی و عمومی. ترجمه سید محمد اعرابی و داوود ایزدی. چ اول، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی. 20. بهارستان، جلیل. (1384). مباحث مدیریت. چاپ اول، جامعۀ تعلیمات اسلامی یزد. 21. بهشتی، محمدحسین. (1365). مدیریت اسلامی و اوصاف رهبری. سازمان امور استخدامی کشور. 22. پیروز،علی ودیگران. (1384).مدیریت در اسلام. قم: پژوهشگاه حوزه ودانشگاه. 23. تقوی دامغانی، سیدرضا. (1368). نگرشی برمدیریت اسلامی. چ اول، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی. 24. توانایان فرد،حسن. تاریخ اندیشه های اقتصادی در جهان اسلام. تهران : بی جا، بی نا. 25. جعفری،سید محمدمهدی. (1372).پرتوی از نهج البلاغه. چ اول، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی. 26. چاوشی،سیدکاظم. (1388). بررسی رویکردهای نظری به مدیریت اسلامی. فصلنامه پژوهشی میان رشته ای قرآنی. سال اوّل: شماره دوّم. 27. حاتمی، محمدرضا. (1384). مبانی مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی شیعه. چ اول، تهران: انتشارات مجد. 28. حاج سید جوادی،احمدرضا؛ فانی، کامران و خرمشاهی، بهاءالدین. ( 1372). دایره المعارف تشیع. چ دوم، ج 1، تهران: مؤسسه دایره المعارف تشیع. 29. حسینی سیاهپوش، سیدمحمود. (1365 ). تئوری عمومی سیستم ها از دیدگاه اسلام. تهران: جهاد دانشگاهی. 30. حلبی، علی اصغر. (1372). تاریخ تمدن اسلام ( بررسی های چند درفرهنگ و علوم عقلی اسلامی ). چ دوم، تهران: انتشارات اساطیر. 31. حلّی، حسن بن یوسف.(1407ق). کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. ترجمه و شرح از حسن حسن زاده آملی. قم: دفتر انتشارات اسلامی. 32. خاکی، غلامرضا. (1384). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی. چ دوم، تهران: نشر بازتاب. 33.خاکی، غلامرضا. (1388). روش تحقیق درمدیریت. چ چهارم، تهران: انتشارات بازتاب. 34. خوانساری، جمال الدّین محمّد. (1360) . شرح عزر الحکم و دررالکلم. چ سوم، تهران: دانشگاه تهران. 35. دلشاد تهرانی، مصطفی. (1379). حکومت حکمت. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. 36. دهخدا، علی اکبر. (1370). لغت نامه. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 37. ذاکر صالحی ، غلامرضا. (1373). دید گاه دانشمندان مسلما ن در زمینه حاکمیت. مجله مصباح. پاییز: شماره 11. 38. ذکاوتی قراگزلو، علیرضا. ( 1367 ). زندگی و آثار حاحظ. چ اول، تهران: شرکت علمی و فرهنگی. 39. رابینز، استیفن پی. (1390). مبانی رفتار سازمانی. اعرابی و پارسائیان، چ سی ویکم، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی. 40. رابینز، استیفن. (1381 ). تئوری سازمان. ترجمه سید مهدی الوانی و دانایی فرد. چ پنجم، تهران: صفار. 41. رضاییان، علی. (1369). اصول مدیریت. چ اول، تهران: سمت. 42. رضاییان، علی. (1390). مبانی سازمان و مدیریت. چ چهاردهم، تهران: سمت. 43. سارتون، جرج. (1383). مقدمه بر تاریخ علم. ترجمه غلامحسین صدری افشار. چ دوم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. 44. ساده، مهدی. (1375). روش های تحقیق. تهران: انتشارات ساده. 45.سعادت، اسفندیار. (1369). نقدي بر مدل كلاسيك تصميم گيري. دانش مديريت. تابستان و پائيز: شماره 9و10. 46.سعادت،اسفندیار. (1372). فرایند تصمیم گیری در سازمان. تهران: مؤسسه چاپ وانتشارات دانشگاه تهران. 47. سید جوادین، سید رضا. (1382). مروری جامع بر نظریه های مدیریت و سازمان. چ اول، تهران: نگاه دانش. 48.شفریتز جی. ام و استیون اوت، جی.(1379). تئوری سازمان : اسطوره ها. ترجمه علی پارسائیان. تهران کتاب فرزانه. 49.صادق پور، ابوالفضل و مقدس، جلال. (1370). نظریه جدید سازمان ومدیریت. تهران: انتشارات فروردین. 50. صفر زاده،حسین. (1385 ). تئوری های مدیریت. چ دوم، تهران: پوران پژوهش. 51. طباطبایی، سید محمد حسین. (1376). تفسیر المیزان. تهران: نشر دارالکتب الإسلامیه. 52.ظریفیان، غلامرضا. (1376). دین و دولت دراسلام. تهران: میراث ملل متحد. 53.علوی زادگان، ابراهیم. ( 1390). ابن خلدون ؛ نظریه پرداز مقدم بر فیلسوفان غرب. روزنامه رسالت: شماره 7444. (الکترونیکی). 54. غزالی، محمد بن محمد. (1351). نصیحة الملوک. تصحیح و مقدمه از جلال الدین همایی. تهران: انجمن آثار ملی. 55.فارابی، ابو نصر محمد. (1361). آراء اهل المدینة الفاضله. ترجمه سید جعفر شهیدی، چ دوم، تهران: طهوری. 56.فارابی، ابو نصر محمد. ( 1358 ). سیاست مدینه. ترجمه و تحشیه از جعفر سجادی. تهران: انجمن فلسفه ایران 57.فیضی، طاهره. ( 1383). مبانی سازمان و مدیریت. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور. 58.قمی، محمد .(1376). کنز الدقائق و بحر الغرائب. چ اول، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی منابع دفاعی. 59.کریم زاده میبدی، علی. (1383 ). متفکران عرصه مدیریت. نشریه مصباح. سال سیزدهم، شماره 53. (الکترونیکی). 60. لاودن، کنت سی. و لاودن، جین پی. (1389). سیستم های اطلاعات مدیریت. ترجمة حبیب رود ساز و سینا محمد نبی و امیرحسین بهروز. چ دوم، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی. 61.لمبتون، آن و سواین فورد، کاترین. ( 1380 ). دولت و حکومت دراسلام. ترجمه: سید عباس صالحی و محمد مهدی فقیهی، چ دوم، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج. 62.محمدی، بیوک. ( 1387). درآمدی بر روش تحقیق کیفی. چ اول، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 63.محمدی، علی.(1385). مدیریت سازمان. تهران: دانشگاه پیام نور. 63.مصباح یزدی، محمد تقی.(1391). پیش نیازهای مدیریت اسلامی. چ چهارم، قم: مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی. 65.مطهری، مرتضی. ( 1386). سیری در نهج البلاغه. تهران: انتشارات صدرا . 66.مطهری، مرتضی. (1353). عدل الهی. چ سوم، تهران: مؤسسه انتشارات اسلامی . 67.مطهری،مرتضی. (1364). امامت و رهبری. چ دوم ،تهران: انتشارات صدرا. 68.معلوف،لویس. (1382). فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی. ترجمه احمد سیّاح، تهران: انتشارات اسلام.. 69.مکارم شیرازی، ناصر.(1369) . تفسیر نمونه. چ اول، قم: مدرسه الامام امیرالمؤمنین. 70.مکارم شیرازی، ناصر. ( 1368). مدیریت و فرماندهی در اسلام. قم: انتشارات هدف. 71.منصوریان،یزدان. (1385). گراندد تئوری چیست و چه کاربردی دارد. ویژه نامه همایش علم اطلاعات و جامعه اطلاعاتی. اصفهان: دانشگاه اصفهان. 72.مهرگان، محمد رضا. (1382). پژوهش عملیاتی. چ هفدهم، تهران: نشر کتاب دانشگاهی. 73.نطقی ، حمید. (1359). مدیریت و روابط عمومی. تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی. 74.مصباح یزدی، محمدتقی(1376)« پیش نیازهای مدیریت اسلامی » تهران، مؤسسه امام خمینی. 75. نجمی زنجانی،محمد (1319)«ابن سینا و تدبیر منزل» تهران:چاپخانه ایران. 76.هدایتی، سیدهاشم. (1381). جایگاه ارزشها در تئوریهای مدیریت. ماهنامه تدبیر، سال سیزدهم، شماره 130. (الکترونیکی). ب- منابع عربی 1.ابن ابی الحدیدالمعتزلی، عزّالدین عبدالحمید. (1378ق). شرح نهج البلاغه. چ اول، مصر: داراحیاءالکتب العربیه. 2.الحسینی الخطیب، السیّد عبدالزّهراء. (1395ق). مصادر نهج البلاغه و أساینده. الطبعه الثانیه، بیروت: مؤسسه الاعمی للمطبوعات. 4.الکراجکی، محمد بن عثمان. (1405 ق). کنز الفوائد. بیروت: دارالأضواء. 5.راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد. (1412 ق). المفردات فی غریب القرآن. چ اول، دمشق- بیروت: دارالقلم، الدار الشامیه. 6.سبط ابن الجوزی، یوسف ابن قزاوغلی. (1401ق). تذکره الخواص. چ اول، بیروت: مؤسسه اهل البیت علیهم السلام. 7.قمی، عباس. (1428ق). سفینه النجار. چ پنجم،قم: دارالاسوۀ للطیعۀ والنشر. 8. مجلسی، محمد باقر. (1403ق). بحارالانوار. چ سوم،لبنان- بیروت: دارإحیاءالتراث العربی. ج- منابع انگلیسی 1-Archer, Ernest R.(Feb1980). "How to make a business decision: An analysis of theory and practice"; Management Review, No. 69. 2-Blai, Boris(Jan 1986) "Eight steps to successful problem solving"; Supervisory Management. 4- Calvert, Randall(1989) "Political Decision Making with Costly and Imperfect Information"; in P. E. Johnson; Formal Theories of Politics: Mathematical Modelling in Political Science; New York: Pergamon Press. 5-Davis, Gordon B. & Margrethe H. Olson(1984)" Management Information Systems: Conceptual Foundations, Structure, and Development" 2nd Ed. New York: McGraw-Hill. 6-Drucker, Peter(Feb1987) "How the effective executive does it?"; Fortune. 7-Glaser, B.& strauss,A(1967) ''The Discovery of the Grounded Theory: Strategres for Qualitative Research'' , New york. 8- Keeney, Ralph L(1998)" Smart Choices: A Practical Guide to Making Better Decisions" Boston: Harvard Business School Press. 9-Kenji,Doya&shadlen,Michael N(2012)"Decision Making".current opinion in Neurobiology22(6). 10- March, James G(1994)" A Primer on Decision Making" New York: Free Press. 11-Neuman,Lawrence(1977) ''Socialresearch methods : qualitative and quantitative approches''3d.ed.Boston, Allun and Bacon. 12-Powell,R(1999)''Recent trends in research: amethodological essay'',Library and Information Science Research , Vol, 21NO.1. 13-Render, Barry & Ralph Stair, Jr(1992)" Introduction to Management Science" Boston: Allyn and Bacon. 14-Robbins, Stephen, P(2000)" Managing Today" New Jersey: Prentice Hall. 15--Robbins, Stephen, P(1998)"Management Concepts Applications"1998 16- Selden,L(2005) ''On grounded theory-with some malice''.Journal of Documentation , vol,6 1NO.1. 17-Simon, Herbert A(Oct 1986) "Rationality in Psychology and Economics" Journal of Business". 18-Simon, Herbert A(Feb 1987) "Making Management Decisions: The role of Intuition and Emotion" Academy of Management Executive; No. 1. 19-Simon, Herbert H(1980) "Cognitive Science: The newest science of the artificial" Cognitive Science. 20-Sousa.C.A.A& Headriks, P.H.J(2006)" The need for grounded theory in developing a knowbedge based view of organization research methods" vol.9, NO3. 21-Stone, Deborah(1997)" Policy Paradox: The Art of Political Decision Making" London: w. w. Norton & Company. 22-Strauss, A.and Corbin,j (1998)”Basics of Qualitative Research: Grounded Theory Procedures and Thechnique"(2nd Edition), sage, Newbury Park,London. د- منابع اینترنتی 1-ReasearchMethodology,Association of operating Room nurses Journal,available at: (http://www.Findarticle.com)cf-o/mofs1) 2-/http://www.fig.ir/course/elearning/34-article003.html.1

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه اینترنتی بروز فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید