صفحه محصول - تحقیق بررسی همجنسگرایی در ادیان توحیدی و غیرتوحیدی

تحقیق بررسی همجنسگرایی در ادیان توحیدی و غیرتوحیدی (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

2015490-11620500 دانشکده اصول الدین؛ واحد قم گروه علوم قرآن و حدیث همجنس گرایی در دین استاد راهنما: حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم نصرتی ناروئی دانشجو: هادی امیدی فهرست مطالب Contents TOC \o "1-3" \h \z \u همجنس گرایی از دیدگاه دین PAGEREF _Toc530995604 \h 52.1. همجنس گرایی از دیدگاه یهودیت PAGEREF _Toc530995605 \h 52.1.1. غریزه جنسی و اهمیت آن در دین یهود PAGEREF _Toc530995606 \h 72.1.2. انحرافات جنسی PAGEREF _Toc530995607 \h 102.1.3. همجنس گرایی PAGEREF _Toc530995608 \h 132.1.4. مجازات های دین یهود برای همجنس گرایان PAGEREF _Toc530995609 \h 192.1.4.1. مجازات های بدنی سالب حیات PAGEREF _Toc530995610 \h 202.1.4.2. مجازات های الاهی PAGEREF _Toc530995611 \h 242.2 .همجنس گرایی از نگاه مسیحیت PAGEREF _Toc530995612 \h 262.2.1. رسالت حضرت عیسی7و قوانین مسیحیت PAGEREF _Toc530995613 \h 272.2.2. جایگاه غریزه جنسی در مسیحیت PAGEREF _Toc530995614 \h 312.2.3. انحرافات جنسی در مسیحیت PAGEREF _Toc530995615 \h 342.2.4. تاریخچه همجنس گرایی در دین مسیحیت PAGEREF _Toc530995616 \h 382.2.5. احکام مسیحیت در باب همجنس گرایی PAGEREF _Toc530995617 \h 392.2.5.1. ادله مخالفان همجنس گرایی و گناه شمردن آن PAGEREF _Toc530995618 \h 39کتاب مقدس: PAGEREF _Toc530995619 \h 40طبیعت انسانی: PAGEREF _Toc530995620 \h 42مشیت الهی در نظام خانواده PAGEREF _Toc530995621 \h 432.2.5.2. ادله موافقان همجنس گرایی و گناه نشمردن آن PAGEREF _Toc530995622 \h 442.2.6. برخورد مسیحیت درباره ی همجنس گرایی PAGEREF _Toc530995623 \h 462.3. همجنس گرایی از نگاه مکاتب و ادیان دیگر PAGEREF _Toc530995624 \h 502.3.1. همجنس گرایی در هندوئیسم PAGEREF _Toc530995625 \h 512.3.2. همجنس گرایی از دیدگاه هیجرائیسم PAGEREF _Toc530995626 \h 532.3.3. همجنس گرایی از دیدگاه جینیسم PAGEREF _Toc530995627 \h 582.3.4. همجنس گرایی از دیدگاه بودیسم PAGEREF _Toc530995628 \h 602.3.5. همجنس گرایی از دیدگاه آئین سیک PAGEREF _Toc530995629 \h 642.3.6. همجنس گرایی از دیدگاه دین زردشت PAGEREF _Toc530995630 \h 662.3.6.1. جایگاه غریزه جنسی و ارضای صحیح آن در دین زردشت PAGEREF _Toc530995631 \h 672.3.6.2. همجنس گرایی و احکام آن در دین زردشت PAGEREF _Toc530995632 \h 712.3.7. همجنس گرایی از دیدگاه بابیت و بهائیت PAGEREF _Toc530995633 \h 752.3.8. همجنس گرایی از دیدگاه مکتب فکری اشو PAGEREF _Toc530995634 \h 852.4. همجنس گرایی در دین اسلام PAGEREF _Toc530995635 \h 922.4.1. تربیت جنسی و ضرورت آن در دین اسلام PAGEREF _Toc530995636 \h 942.4.2. تاریخچه همجنس گرایی در منابع اسلامی PAGEREF _Toc530995637 \h 972.4.3. همجنس گرایی در قرآن و روایات PAGEREF _Toc530995638 \h 1032.4.3.1. همجنس گرایی از نوع لواط PAGEREF _Toc530995639 \h 1032.4.3.2. همجنس گرایی از نوع مساحقه PAGEREF _Toc530995640 \h 1082.4.4. عوامل همجنس گرایی در دین اسلام PAGEREF _Toc530995641 \h 1112.4.4.1. ضعف یا عدم وجود عفت ورزی و خود مهارگری PAGEREF _Toc530995642 \h 1122.4.4.2 .ازدواج نکردن و یا عدم ارضای صحیح جنسی در قالب ازدواج PAGEREF _Toc530995643 \h 1162.4.4.3 .عوامل محیطی– اجتماعی PAGEREF _Toc530995644 \h 1192.4.4.4 .علاقه به وطی مردان PAGEREF _Toc530995645 \h 1222.4.4.5 .اختلال در هویت جنسی و تشابه به جنس مخالف PAGEREF _Toc530995646 \h 1232.4.4.6 .بوسیدن و مالش بدن همجنس PAGEREF _Toc530995647 \h 1282.4.4.7 .ملاعبه های همجنس گرایانه PAGEREF _Toc530995648 \h 1302.4.4.8. نظر بازی یا تماشاگری جنسی PAGEREF _Toc530995649 \h 1312.4.5. احکام و مجازات همجنس گرایی در فقه شیعه PAGEREF _Toc530995650 \h 1332.4.5.1 .احکام و مجازات لواط PAGEREF _Toc530995651 \h 1332.4.5.2 .احکام و مجازات مساحقه PAGEREF _Toc530995652 \h 1442.4.6 .احکام همجنس گرایی در فقه اهل سنّت PAGEREF _Toc530995653 \h 145منابع PAGEREF _Toc530995654 \h 148منابع فارسی PAGEREF _Toc530995655 \h 148کتاب PAGEREF _Toc530995656 \h 148مقالات PAGEREF _Toc530995657 \h 153منابع لاتین PAGEREF _Toc530995658 \h 154کتاب PAGEREF _Toc530995659 \h 154مقالات PAGEREF _Toc530995660 \h 156وب سایت رسمی PAGEREF _Toc530995661 \h 157 همجنس گرایی از دیدگاه دین 2.1. همجنس گرایی از دیدگاه یهودیت یهودیت، با بیش از سی سده در تاریخ ادیان بشری، یکی از مهمترین ادیان زنده جهان به شمار می رود. گرچه این دین در دنیای معاصر پیروان کمی دارد( کمتر از سیصدم جمعیت جهان)، ولی همواره جز ادیانی به حساب می آید که بر فرهنگ و تمدن بشری تاثیرگذار بوده است. دین یهود به همراه دو دین بزرگ اسلام و مسیحیت به عنوان مهمترین ادیان ابراهیمی شناخته می شوند. اعتقاد به خدای یگانه از آموزه های اصلی این سه دین بوده و هر کدام قوانین و شریعت خاص خود را دارند. دین یهود با توجه به قدمت و تاریخی که دارد جز اولین ادیانی است که قوانین مدون و منظم دارد، به طوری که نوع نگاه مسیحیت به کتاب مقدس یهودیان، که آن را عهد قدیم می نامند، نگاهی کاملاً الهی است که تمام دستورات آن را قبول دارند، زیرا مسیحیت بر خاسته از بطن یهود است. ولی آنچه که باعث عدم انجام این دستورات از سوی مسیحیت می شود، باور و اعتقاد آنان در باب دو پیمان گرفته شده از سوی خداوند نسبت به سعادت بشر می باشد. که در آن پیمان قدیمی یعنی تورات، نسخ رخ داده و پیمان جدید که محبت حضرت عیسی7است، جایگزین پیمان قدیمی شده است. همچنین اسلام با اینکه پیشینه یهودیت را تصدیق می کند، ضرورتاً از تمام آموزه ها و کتاب مقدس یهودی در شکل فعلی دفاع نمی کند. با این همه این دو دین از یک جهت با هم شبیه اند و آن ارزشی است که نسبت به « شریعت » داده اند. دستورات و آموزه های دین یهود گرفته از منابعی است که این منابع را می توان به دو بخش کلی تقسیم بندی کرد و منشاء دستورات و آموزه ها و احکام صادره و جاری در بین یهودیت را می توان این دو منبع دانست که عبارت اند از: منابع مکتوب، منابع قانونی منابع مکتوب در دین یهود دارای اهمیت بسیاری اند، به گونه ای که در بیشتر موارد دستورات این منبع اولویت و مورد قبول عالمان دینی قرار می گیرد. که این منابع مکتوب عبارت اند از کتاب مقدس ، میشنا و تلمود، بارَینا و غیره. که کتاب مقدس منبع حجیت و اعتبار کل نظام شرعی و حقوقی و اخلاقی یهودیت است و نیز نخستین و مهم ترین منبع مکتوب در بین این منابع ، همان اسفار خمسه یا «تَنَخ» می باشد که مسیحیان آن را «عهد قدیم» می نامند. و میشنا و تلمود به شریعت شفاهی یا تورات شفاهی گفته می شود که احکام و تفسیر و تاویل تورات در آن وجود دارد. همچنین به سایر قوانینی که در میشنا بیان نشده، اما آمورائیم آن را در تلمود مطرح کرده بارَینا گفته می شود. دومین منبع استخراج قوانین و دستورات دینی در دین یهود، منابع قانونی می باشد که عبارت اند از: سنت یا همان قبالا که شامل دستورات دینی است که سینه به سینه از زمان حضرت موسی7 تا حال انتقال پیدا کرده است. میدراش ، تَقانا، مینهاگ، سِوارا و غیره از این قبیل قوانین می باشند. 2.1.1. غریزه جنسی و اهمیت آن در دین یهود در دین یهودیت علاوه بر اینکه برای ارضای صحیح غرایز جنسی و کنترل رفتارهای جنسی به راهکارهای چون ازدواج و کنترل غریزه شهوانی جنسی توصیه شده است، نوع نگاه دین به غریزه جنسی را نیز بیان کرده است و دیدگاه خود را چنین بیان می کند که غریزه جنسی یکی از غرایز مهم بشری می باشد، که بشر وظیفه دارد آن را از راههای حلال و درستی ارضا کند. زیرا هیچ کس نمی تواند خود را مالک اصلی غریزه جنسی خود بداند و حق ندارد از هر طریق ممکن به ارضای آن بپردازد. در آیین یهود آنچه که در ابتدا در مورد غریزه جنسی بحث می کند راه کارهای ارضای صحیح آن می باشد به طوری که مومنان بنی اسرائیل را به ارتباط جنسی مبتنی بر ازدواج دعوت کرده و این روش را بهترین روش و مطمئن ترین روش برای ارضای صحیح غریزه جنسی بیان می کند و سعی بر این دارد که این رابطه را قانون مند و به همراه شواهد و مدارک در میان مردم رواج دهد. به طوری که ابن میمون، هلاخا را این چنین بیان می کند: «پیش از آمدن تورا (تورات)، مرد زن را در بازار می دید و اگر هر دو با ازدواج موافق بودند او را به خانه خود می برد، و با او در خلوت آمیزش می کرد، و زن همسر او می شد. اما آنگاه که تورا داده شد، به اسرائیل فرمان دادند که اگر مردی خواهان ازدواج با زنی است، بایست او را در پیشگاه دو شاهد به عقد خود درآورد ... اگر زن خواستار طلاق باشد نیاز به برگه طلاق خواهد بود.» در آموزه های دین یهود علاوه بر دعوت بنی اسرائیل بر امر ازدواج و ارضای صحیح غریزه جنسی از طریق ازدواج، مومنان بنی اسرائیل را به تولید نسل و کنترل و انجام صحیح رفتار جنسی در دوران نامزدی و حتی بعد از ازدواج نیز دعوت می کند. و ازدواج کردن و بچه دار شدن را یکی از وظایف محول شده بر عهده مردان یهودی می داند، که این امر مبتنی بر فرمانی است که در بِرشیت 22:1 متوجه آدم و حوا و در کتاب پیدایش1:9 و پیدایش باب7 به نوح و فرزندانش خطاب شده است. و مرد یهودی که برای تشکیل خانواده تلاشی نمی کند، مانند کسی دانسته شده است که خونی ریخته باشد، یا صورت خدا را که همه انسان ها به شکل آن آفریده می شوند بی ارج بداند، و یا باعث شود که حضور خدا از اسرائیل رخت بربندد. گرچه حداقل سن ازدواج پسر 13 سالگی و حداکثر آن 20 سالگی است، اما سن معمول ازدواج 18 سال بوده و تاخیر بیش از 20سالگی جایز نمی باشد. یهودیت، علی رغم تلقی های به وضوح زاهد مآبانه ای که در آن است، آمیزش جنسی را صرفاً یک شرِ جنسی لازم به حساب نمی آورد. زیرا آرمانی که هلاخا برای زوج ازدواج کرده مطرح کرده است، چیزی است که جز نام روابط جنسی مقدس نمی توان نام دیگری برآن گذاشت. اما آنچه که در مورد رفتار جنسی و ارضای صحیح آن از سوی قوانین و آموزه های یهود دیده می شود، نوعی تعارض و تضاد است که از یک سوء عمل جنسی را به عنوان عامل توسعه زندگی در جهان خدا مورد تایید و تصدیق قرار می دهد و از سوی دیگر در مقابل یکی از قوی ترین انگیزه های درونی آدمی نگرش زاهدانه اتخاذ شده است. و حتی برخی بر این باور بودند که در خلال آمیزش جنسی با همسر خود تحت تسلط یک شیطان قرار می گیرد. که شاید این امر ناشی از علاقه به این امر است که می خواهند نشان دهند یهودیت با اندیشه های جدید مطرح در این موضوع همخوان و نظر خاص خود را دارد. به طوری که هرمن ووک در گزارشی عمومی از یهودیت راست کیش می نویسد: «یهودیت امور جنسی را همچون ریسمانی می داند که اتحاد عاشق و معشوق را برای زندگی، برای توانایی، خوشی و راحتی زوجین، و برای پرورش کودکان تامین و حفظ می کند.» او نمی پذیرد که هرگز در ازدواج های انبیای یهود، مقدسان و مردمان عادی، چنین چیزی بتوان یافت، که حاکی از پذیرفتن ضعف ها یا شروری که به تن نسبت داده می شود باشد. ولی آنچه که در هلاخا به وضوح دیده می شود تعدیل این آراء و نظرات می باشد. به طوری که لذت جنسی را یک امر مشروع در ازدواج و تالی روابط صحیح زناشویی می داند.ولی با توجه به اهمیت این امر در هلاخا، می توان چهار انگیزه برای رفتار صحیح جنسی از سوی دین یهود بیان کرد: 1- بچه دار شدن. 2- کمک به جنینی که همسر فرد به آن حامله است، چرا که گروهی از یهودیان آمیزش جنسی را در طول مراحل خاصی از حاملگی برای جنین سودمند می دانستند. 3- ارضای شهوت زن. 4- ارضای خود شوهر ، تا خود را از گناه کردن باز دارد، گرچه در چنین مواردی اگر می توانست بر شهوت جنسی اش غالب آید برایش بهتر بود. همچنین اهمیت این امر آنچنان مهم است که مردان صاحب مشاغل مختلف را مجبور می کند که در فواصل کاری متناسب و مبتنی بر نحوه کارشان، با همسران خویش رابطه جنسی داشته باشند. به طوری که یا هرشب، یا شب در میان، یا در هفته، یا هرماه و نیز در پایان هر دوره جدایی از همسر، که به سبب قاعدگی وی پیش می آید رابطه جنسی داشته باشد. 2.1.2. انحرافات جنسی غریزه جنسی و ارضای صحیح آن و همچنین انحرافات موجود در آن امری مهم و حیاتی در دین یهود به شمار می رود. بطوری که علاوه بر بیان اهمیت این غریزه، به انحرافات موجود در آن نیز پرداخته است و جرایم و احکام بسیار سختی برای منحرفین جنسی و جرایم منافی عفت قائل شده است. در دین یهود برای جرایم و انحرافات جنسی به طور کلی واژه «کشف عورت» (گیلوی عَراوت) را به کار می گیرند؛ با این همه، این واژه معمولا ً( نه همیشه) برای جماع به کار می رود. که در این قسمت به برخی از انحرافات جنسی و نوع نگاه یهودیت به آنها را اشاره می کنیم: دین یهود زنا، استمنا، مقاربت با حیوانات و همجنس گرایی را چهار انحراف جنسی اصلی در بین انسانها می داند به طوری که در مورد زنا احکام و دستورات بسیار سختی را صادر کرده است. در نزد یهود زنای صورت گرفته یا زنای محسنه، یا زنای به عنف، زنای با محارم و یا زنا با دختر باکره می باشد. به طوری که در مورد زنا با زن شوهردار یا همان زنای محسنه و با زن نامزد دار (عقد کرده) در ده فرمان موسی به صراحت دستوراتی بیان شده است و از مومنان خواسته شده که از آن دوری کنند: «با زن همسایه خود همبستر مشو تا خود را به وی نجس نسازی» و « کسی که با زن دیگری زنا کند، یعنی با زن همسایه خود زنا نماید، زانی و زانیه البته کشته شوند» و « اگر مردی یافت شود که با زن شوهرداری همبستر شده باشد، پس هر دو یعنی مردی که با زن خوابیده و زن، کشته شوند پس بدی را از اسرائیل دور کرده ای.» و نیز در سایر بخش های کتاب مقدس نیز اشاره شده است. به طوری که بر اساس تورات و تلمود، مجازات زنا با زن شوهردار و نیز با دختر نامزددار در فرضهای مختلف به شکل زیر است: 1. مجازات زنا با دختر نامزددار برای هر دو طرف سنگسار است. 2. مجازات زنا با زن شوهردار اعدام می باشد و روش اعدام چون به طور جزئی ذکر نشده باید به خفیف ترین شیوه یعنی خفه کردن صورت گیرد و برخی نیز با استناد به سیفرا حکم آن را سنگسار می دانند. 3. اگر دختر کاهن زنا کند، وی به مجازات سوزاندن محکوم می گردد و مردی که با وی زنا کرده خفه می شود. 4. زنا با کنیزی که نامزد دیگری است اعدام ندارد بلکه تأدیب می گردند و مرد نیز باید قربانی نیز تقدیم کند. لازم به ذکر است زناهایی چون زنا با محارم و زنا به اجبار و زنا با دختر باکره احکامی چون سوزاندن، سنگسار برای زانی و زانیه در نظر گرفته می شود. یکی دیگر از انحرافات جنسی نهی شده از سوی آموزه های دین یهود، مقاربت با حیوانات می باشد به طوری مجازات این کار را مرگ دانسته است: «هر که با حیوانی مقاربت کند، هر آیینه کشته شود» و « مردی که با بهیمه نزدیک شود تا با آن جماع کند، آن و بهیمه را بکش». و نیز از دیگر انحرافات جنسی نهی شده از سوی دین یهود استمناء می باشد، که استمنای مردان را به شدت نهی شده است ولی در مورد استمنای زنان به صراحت مطلبی بیان نشده است. ولی در کل استمناء میان مردان و زنان به شدت امری نهی شده و مجازات آن بریدن دست فرد می باشد، به طوری که مطابق تلمود اگر مردی استمنا کرد دستش قطع می شود. و برای جلوگیری از احتمال استمنا مجموعه ای از حدود احتیاطی بیان شده است که از میان آنها به مواردی چون عدم پوشیدن لباس تنگ، عدم تماشای آلت جنسی خود، فکر نکردن در امور جنسی و به پشت خوابیدن می توان اشاره کرد. 2.1.3. همجنس گرایی یکی دیگر از مهمترین انحرافات جنسی مطرح شده در دین یهود، مسئله همجنس گرایی می باشد، که تاریخچه بیان شده از سوی تورات تا حدودی به داستان و تاریخچه این گرایش جنسی در اسلام شباهت زیادی دارد. با توجه به اسفار عهد عتیق منشاء این رفتار را در قوم سَدوم که پیامبر آنها حضرت لوط7 بود، دیده می شود لذا تورات در سِفر پیدایش در مورد حضرت لوط7 و رفتار و عاقبت مردم سَدوم چنین می آورد که: «وقت عصر آن دو فرشته وارد شهر سَدوم شدند و زمانیکه با لوط ملاقات کردند. لوط بر آنان گفت: که اینک ای آقایان من، به خانه بنده خود بیایید، و شب را بسر برید، و پایهای خود را بشویید و بامدادان برخاسته، راه خود را پیش گیرید. ولی گفتند: نه، بلکه شب را در کوچه بسر بریم. اما چون ایشان را الحاح بسیار نمود، با او آمده، به خانه اش داخل شدند، برای ایشان ضیافتی نمود و نان فطیر پخت، پس تناول کردند و به خواب هنوز نرفته بودند که مردان شهر ، یعنی مردم شهر سَدوم، از جوان و پیر، تمام قوم از هر جانب، خانه وی را احاطه کردند و به لوط ندا در داده، گفتند: آن دو مرد که امشب به نزد تو در آمدند، کجاست؟ آنها را نزد ما بیرون آور تا ایشان را بشناسیم. آنگاه لوط در را از پشت بست و گفت: ای برادران من، زنهار بدی مکنید. اینک من دو دختر دارم که مرد را نشناخته اند. ایشان را الآن نزد شما بیرون آورم و آنچه در نزد شما پسندیده است با ایشان بکنید ولی کاری بدین دو مرد نداشته باشید، زیرا برای این به زیر این سقف آمده اند. گفتند: دور شو و گفتند: این یکی آمد تا نزیل ما شود و پیوسته داوری می کند. الآن با تو از ایشان بدتر کنیم. سپس بر آن مرد، یعنی لوط، بشدت هجوم آوردند، نزدیک آمدند تا در را بشکنند. آنگاه آن دو مرد، دست خود را پیش آوردند و لوط را به خانه در آوردند و در را بستند. اما اشخاصی را که در بیرون خانه بودند از خرد و کلان به کوری دچار شدند، که از جُستن در، خویشتن را خسته ساختند. و آن دو مرد گفتند که اگر کسی در شهر داری از دختر و داماد و غیره از شهر بیرون کن زیرا که ما این مکان را هلاک خواهیم کرد، چونکه فریاد شدید ایشان به حضور خداوند رسیده و خداوند ما را فرستاده تا آنها را هلاک کنیم. پس لوط به دامادان خود گفت تا برخیزند و از این مکان بیرون شوید، زیرا خداوند این شهر را هلاک می کند. اما به نظر آنان مسخره آمد. و هنگام‌ طلوع‌ فجر، آن‌ دو فرشته‌، لوط‌ را شتابانیده‌، گفتند: برخیز و زن‌ خود را با این‌ دو دختر كه‌ حاضرند بردار، مبادا در گناه‌ شهر هلاك‌ شوی‌. چون‌ ایشان‌ را بیرون‌ آورده‌ بودند، كه‌ یكی‌ به‌ وی‌ گفت‌: جان‌ خود را دریاب‌ و از عقب‌ منگر، و در تمام‌ وادی‌ نایست‌، بلكه‌ به‌ كوه‌ بگریز، مبادا هلاك‌ شوی‌. ... و چون‌ آفتاب‌ بر زمین‌ طلوع‌ كرد، لوط‌ به‌ صُوغَر داخل‌ شد. آنگاه‌ خداوند بر سَدوم‌ و عموره‌، گوگرد و آتش‌، از حضور خداوند از آسمان‌ بارانید و آن‌ شهرها، و تمام‌ وادی‌، و جمیع‌ سكنة‌ شهرها و نباتات‌ زمین‌ را واژگون‌ ساخت‌. اما زن‌ او، از عقب‌ خود نگریسته‌، ستونی‌ از نمك‌ گردید. بامدادان‌، ابراهیم‌ برخاست‌ و به‌ سوی‌ آن‌ مكانی‌ كه‌ در آن‌ به‌ حضور خداوند ایستاده‌ بود، رفت‌. و چون‌ به‌ سوی‌ سَدوم‌ و عموره‌، و تمام‌ زمین‌ وادی‌ نظر انداخت‌، دید كه‌ اینك‌ دود آن‌ زمین‌، چون‌ دود كوره‌ بالا می‌رود. و هنگامی‌ كه‌ خدا شهرهای‌ وادی‌ را هلاك‌ كرد، خدا ابراهیم‌ را به‌ یاد آورد، و لوط‌ را از آن‌ انقلاب‌ بیرون‌ آورد، چون‌ آن‌ شهرهایی‌ را كه‌ لوط‌ در آنها ساكن‌ بود، واژگون‌ ساخت‌.» همچنین در تورات در سِفر داوران نیز داستانی با این مضمون که به قوم بنیامین، یکی از اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل مربوط است گزارش شده است. به طوری که در سِفر داوران در این باره چنین می گوید که مردی به همراه کنیز و غلامش از بیت لحم به سوی اورشلیم در حال رفتن بود، که شب به شهری که به نام جِبْعَه‌ یا رامه رسیده و کسی نبود که آنها را به خانه ببرد که ناگهان پیر مردی آمد و آنها را به خانه خود برد : «... پس‌ او را به‌ خانة‌ خود برده‌، به‌ الاغها خوراك‌ داد و پایهای‌ خود را شسته‌، خوردند و نوشیدند. و چون‌ دلهای‌ خود را شاد می‌كردند، اینك‌ مردمان‌ شهر، یعنی‌ بعضی‌ اشخاص‌ بنی‌ بلیعال‌ خانه‌ را احاطه‌ كردند، و در را زده‌، به‌ آن‌ مرد پیر صاحب‌خانه‌ خطاب‌ كرده‌، گفتند: آن‌ مرد را كه‌ به‌ خانة‌ تو داخل‌ شده‌ است‌ بیرون‌ بیاور تا او را بشناسیم‌. و آن‌ مرد صاحب‌خانه‌ نزد ایشان‌ بیرون‌ آمده‌، به‌ ایشان‌ گفت‌: نه‌ ای‌ برادرانم‌ شرارت‌ مورزید، چونكه‌ این‌ مرد به‌ خانة‌ من‌ داخل‌ شده‌ است‌؛ این‌ عمل‌ زشت‌ را منمایید. اینك‌ دختر باكرة‌ من‌ و كنیز این‌ مرد، ایشان‌ را نزد شما بیرون‌ می‌آورم‌ و ایشان‌ را ذلیل‌ ساخته‌، آنچه‌ در نظر شما پسند آید به‌ ایشان‌ بكنید. لیكن‌ با این‌ مرد این‌ كار زشت‌ را مكنید. ... . پس‌ آن‌ شخص‌ كنیز خود را گرفته‌، نزد ایشان‌ بیرون‌ آورد و او را شناختند و تمامی‌ شب‌ تا صبح‌ او را بی‌عصمت‌ می‌كردند، و در طلوع‌ فجر او را رها كردند.» و نیز در اول پادشاهان نیز به دوران رَحُبْعام‌ بن‌ سلیمان‌ اشاره می کند که مردم به این رفتار جنسی گرایش داشتند : «.. .و یهودا در نظر خداوند شرارت‌ ورزیدند، و به‌ گناهانی‌ كه‌ كردند، بیشتر از هر آنچه‌ پدران‌ ایشان‌ كرده‌ بودند، غیرت‌ او را به‌ هیجان‌ آوردند. و ایشان‌ نیز مكانهای‌ بلند و ستونها و اشیریم‌ بر هر تل‌ بلند و زیر هر درخت‌ سبز بنا نمودند و الواط‌ نیز در زمین‌ بودند و موافق‌ رجاسات‌ امّت‌هایی‌ كه‌ خداوند از حضور بنی‌اسرائیل‌ اخراج‌ نموده‌ بود، عمل‌ می‌نمودند» با توجه به مواردی گفته شده از عهد عتیق در مورد همجنس گرایی، می توان به این نتیجه رسید که تاریخ بیان شده از سوی تورات به زمان حضرت لوط7 بر می گردد. به طوری که نوع گرایش این افراد با سایر نمونه های گفته شده از سوی تورات، مانند داستان قوم بنیامین فرق می کند به طوری که در داستان حضرت لوط7 با وجود محاصره خانه توسط مردم و تمایل برای برقرای رابطه جنسی با آن دو مرد جوان، پیشنهاد حضرت لوط7 مبنی بر ایجاد رابطه با دختران ایشان را قبول نکردند. و آخر سر منجر به نابودی آنها شد. ولی در داستان آن مرد که به همراه غلام و کنیزش در راه اورشلیم بودند و شب در خانه پیر مردی سکنی گزیدند، رفتار دیگری از مردم می بینیم که با اینکه خواهان ایجاد رابطه جنسی با آن مرد بودند، ولی به همبستری و رابطه با کنیز آن مرد نیز راضی شدند و هنگام طلوع کنیز را رها کرده و با آن مرد کاری نداشتند. که از این دو داستان نتیجه گرفته می شود که مردمان قوم حضرت لوط7 یعنی مردم سَدوم، فقط در پی برقراری ارتباط با جنس موافق بوده و به رابطه جنسی با جنس مخالف راضی نبودند و فقط رابطه با جنس موافق آنها را ارضاء می کرد. اما در مورد مردم شهر جِبْعَه‌ یا رامه‌ باید گفت که نوع خواسته مردم آن شهر فقط برقراری رابطه جنسی جهت ارضای میل جنسی بوده و برای آنها فرقی نداشت که فرد مفعول واقع شده مرد باشد یا زن. به هر حال آنچه که در باب تاریخچه این گرایش از زبان عهد عتیق بود بیان شد. در تورات همجنس گرایی مردان به صراحت منع شده و انجام دهندگان این رفتار جنسی مجرم شمرده شده و تورات به شدت از گرایش به آن نهی کرده است: «و با ذكور مثل‌ زن‌ جماع‌ مكن‌، زیرا كه‌ این‌ فجور است‌. و با هیچ‌ بهیمه‌ای‌ جماع‌ مكن‌، تا خود را به‌ آن‌ نجس‌ سازی‌، و زنی‌ پیش‌ بهیمه‌ای‌ نایستد تا با آن‌ جماع‌ كند، زیرا كه‌ این‌ فجور است‌. به‌ هیچ‌ كدام‌ از اینها خویشتن‌ را نجس‌ مسازید، زیرا به‌ همة‌ اینها امتهایی‌ كه‌ من‌ پیش‌ روی‌ شما بیرون‌ می‌كنم‌، نجس‌ شده‌اند. و زمین‌ نجس‌ شده‌ است‌، و انتقام‌ گناهش‌ را از آن‌ خواهم‌ كشید، و زمین‌ ساكنان‌ خود را قی‌ خواهد نمود.» با این حال در قوانین مدون یهود، همجنس بازی مردان و زنان نمود بارزی ندارد. ولی برداشتی که از خود کتاب مقدس و نوع مجازات های إعمال شده بر همجنس گرایی می توان دید، این است که این امر در هر حال یک امر حرام و ناپسندیده ای است و به هیچ وجه قابل قبول نیست، چون تورات این عمل را باعث نجس شدن زمین معرفی کرده است. و کسانی که به رفتار جنسی ناپسندیده گرایش پیدا کنند از میان قوم خود منقطع خواهد شد. با توجه به این شواهد همجنس گرایی در دین یهود امری حرام و ناپسندیده ای به حساب می آید. ولی در برخی از شرح ها و قانون نامه های یهودیت مانند شولحان عاروخ یعنی مهم ترین قانون نامه موجود یهودیت، ممنوعیت همجنس بازی را به طور مستقیم بیان نکرده است. بلکه با نقل قول از تلمود، صرفاً چنین اظهار می دارد که از یهودیان انتظار اعمال همجنس گرایانه نمی رود و در نتیجه فرد یهودی در خلوت می تواند با یهودی مذکر دیگری تنها بماند. اما با این حال برای اطمینان بیشتر بهتر است که از این امر نیز دوری شود. حاخام یوسف قارو نویسنده این قانون نامه آنگاه چنین متذکر می شود که در این زمانه که مردان بدکردار زیاد شده اند، باید از خلوت کردن با مذکری دیگر دوری جست. شارحان بعدی توضیح داده اند که یوسف قارو از آن رو چنین حکم کرده است که، در کشوری اسلامی می زیسته و در آنجا همجنس گرایی رواج داشته است. در ممالک مسیحی که این امر رواجی ندارد احتیاجی نیست یهودیان زیاد نگران این مسئله باشند. همجنس گرایی زنان گرچه در تورات به صراحت بیان نشده و اشاره ای بر عدم گرایش زنان به این رفتار جنسی صورت نگرفته، ولی تلمود همجنس گرایی مردان را به همجنس گرایی زنان تسری داده است و این گرایش جنسی را برای زنان منع کرده است. به طوری که حاخام ها نفی همجنس بازی زنان را که در یهود به مسولِلت معروف است را از این آیه کتاب مقدس استنباط کرده اند که« مثل مصریان و کنعانیان عمل نکنید»؛ چرا که این عمل در میان مصریان و کنعانیان شایع بوده است: از همین رو به شوهران هشدار داده است که تا مانع معاشرت همسران خود با زنان همجنس گرای شناخته شده گردند. و همچنین به کاهنان دستور داده است که نباید کاهنان با زنان همجنس باز ازدواج کنند. معمولاً یهودیان سنت گرا، تمامی قید و بندهای دینی در باب انحرافات جنسی به خصوص همجنس گرایی را از آرمان های خود تلقی می کنند و تا آنجا که در چنین مسائلی امکان دارد به اجرای لفظ به لفظ آن بپردازند. به دلیل اینکه تعارضی که میان لذایذ شهوانی موجود در تبلیغات، سینما، تلوزیون و مدهای روز، با آرمان های هلاخایی وجود دارد، بسیار شدید است. یهودیانی که در جوامع شهری جدید زندگی می کنند، مجبورند معمولاً تا حدی سازگاری و همراهی نشان دهند. آن یهودیان سنتی که در الزامات و خواسته های هلاخایی تعدیل روا می دارند، برای رفتار خویش چنین دلیل می آورند که امور شهوانی ممنوع مانند همجنس گرایی از دوره ای تا دوره دیگر، و از جامعه ای تا جامعه دیگر تفاوت دارند، و هلاخایی که در شولحان عاروخ وجود دارد، بازتاب عادات اجتماعی بسیار متفاوتی بوده است. یهودیات مترقی عموماً بسیاری از جزئیات این اخلاق جنسی هلاخایی را کنار گذاشته اند، چرا که آنها را نمودهای آمیزه ای از افکار و رفتار قرون وسطایی و عرف ویکتوریایی می دانند. البنه اندیشه اساسی منحصر ماندن ارتباطات جنسی به زوج های ازدواج کرده و وفاداری جنسی در ازدواج هنوز در نزد اندیشمندان یهودیت مترقی از اهمیت بالایی برخوردار است. 2.1.4. مجازات های دین یهود برای همجنس گرایان در شریعت یهود، احکام جایگاهی ویژه دارد. تورات که نخستیت و مهم ترین منبع شرعی و حقوقی یهود است، شامل دو بخش امر (میصووت عَسِه) و نهی (میصووت لوتَعَسِه) می باشد و جرایم و احکام بسیاری برای گنه کاران و متخلفینِ دستورات دینی تعیین کرده است. در تلمود که حاصل گردآوری شریعت شفاهی در سده های دوم تا پنجم میلادی است، جرایم و مجازات ها نظام مند شدند و احکام شرعی و حقوق جزایی و کیفری یهود شکل کامل خود را یافت. پس از دوران تلمود نیز دانشمندان بزرگی مانند ابن میمون، یوسف قارو و غیره با تدوین قانون نامه های مهمی مانند شولحان عاروخ این نظام را به کمال رساندند. با این همه، دانشمندان یهودی معتقدند هرچه در تلمود و مجموعه های دیگر تدوین شده است، همان است که در تورات است. گرچه در بسیاری موارد، این احکامِ استنباط شده به صراحت از تورات بر نمی آید و بر اساس قانون تلمود، هیچ عملی جرم و گناه و به خودی خود قابل مجازات نیست، مگر آنکه در کتاب مقدس (شریعت مکتوب) در عباراتی صریح بیان شده باشد. همجنسگرایی نیز در دین یهودیت جزء رفتارها و گرایش هایی محسوب می شود که انجام دادن آن حرام و منجر به إعمال مجازات های سختی بر انجام دهندگان آن می شود، به طوری که در آموزه های دین یهود و در قوانین و احکام جزایی و کیفری دین یهود برای انجام دهندگان این گرایش جنسی دو نوع برخورد و دو نوع کیفر تعیین و بیان شده است: 2.1.4.1. مجازات های بدنی سالب حیات مجازات های بدنی سالب حیات، مجازات های هستند که تمامیت جسمی مجرم و گنه کاران را مورد تعرض و تهاجم، جهت سلب حیات (اعدام) مورد توجه قرار می دهند. که این سلب حیات (اعدام) در احکام شرعی و حقوق کیفری یهود، به صورت مختلف اجرا می شود. به طوری که تلمود چهار شیوه را برای اعدام محکومان به مرگ به رسمیت شناخته است که این شیوه ها به ترتیب شدت عبارت اند از: سنگسار، سوزاندن، گردن زدن، خفه کردن. همچنین در برخی شروح کتاب مقدس ترتیبی دیگر بیان شده و در آنها سوزاندن مقدم بر سنگسار شده است، ولی قول اول را بیشتر مورد توجه قرار داده اند. که در بین آنها سنگسار از همه شدیدتر و خفه کردن از همه خفیف تر می باشد. در برخی از مجازات ها به شیوه اجرای اعدام اشاره شده است. ولی در برخی دیگر گاهی فقط به ذکر مجازات اعدام بسنده شده است، بی آنکه شیوه ای خاص ذکر شود که در این حالت خفیف ترین شکل مجازات اعدام باید مورد حکم قرار گیرد. در مورد مجازات همجنس گرایی و نحوه اجرای آن در کتاب مقدس و تلمود احکام زیادی بیان شده است. به طوری که در کتاب مقدس بعد از دستور مستقیم بر عدم جماع با جنس مذکر توسط مردان «و با ذکور مثل زن جماع مکن» در مورد مجازات همجنس گرایی بین دو مرد از عباراتی همچون « زمین ساکنان خود را قی کند.» و «و اگر مردی‌ با مردی‌ مثل‌ با زن‌ بخوابد هر دو فجور كرده‌اند. هر دو ایشان‌ البته‌ كشته‌ شوند. خون‌ ایشان‌ بر خود ایشان‌ است‌.» و «زیرا هر كسی‌ كه‌ یكی‌ از این‌ فجور را بكند، همة‌ كسانی‌ كه‌ كرده‌ باشند، از میان‌ قوم‌ خود منقطع‌ خواهند شد.» مجازات های سنگینی برای آنها صادر کرده، به طوری که مجازات هر دو طرف اعدام می باشد. چون مسئولیت و عاقبت این کار را متوجه فرد همجنس گرا کرده و مسئولیت خونش را به خود فرد سپرده است. و با توجه به اینکه منع آمیزش همجنس گرایانه مردان را به زنان نیز تسری داده است، همجنس بازی زنان را نیز ممنوع کرده است. ولی با این وجود مجازات همجنس گرایی مردان را به همجنس گرایی زنان تسری نمی یابد و مجازات مساحقه در بین زنان تازیانه می باشد. و ازدواج و رفت و آمد چنین زنان را محدود کرده است به طوری که حق ازدواج با افراد با ایمان به خصوص کاهنان را ندارند و حق رفت و آمد با زنان پاک دامن را نیز ندارند. با توجه به گفته های قبلی که هرگاه سخنی از اعدام در مجازات یک گناه به میان آمد، اگر کتاب مقدس به نوع اعدام به صراحت اشاره کند، باید آن را انجام داد. در غیر این صورت به تلمود و شروح کتاب مقدس رجوع کرده و اگر اشاره به نوع اعدام نشد، باید خفیف ترین نوع اعدام که خفه کردن است را اجرا کرد. در مورد همجنس گرایی کتاب مقدس به نوع اعدام اشاره نکرده است ولی طبق گفته تلمود مجازات همجنس گرایی مردان سنگسار می باشد. نحوه اجرای حکم سنگسار، در تورات بیان شده است. به طوری که همه قوم باید در اجرای چنین مجازاتی شرکت کنند و با پرتاب سنگ مجرم را بکشند: «تمامی جماعت او را البته سنگسار کنند.» تلمود نیز نحوه اجرای قانون سنگسار را که در تورات بیان شده است را، تفسیر و آن را اصلاح کرده است. عالمان تلمود چنین گفته اند که برای اعدام چنین مجرمی، به جای اینکه از ابتدا همه مردم را برای پرتاب سنگ جمع کنند، یک «جایگاه سنگسار» مشخص می شود تا مجرم را از بالای آن به زیر بیندازند تا بمیرد. این جایگاه نباید آنقدر بلند باشد که بدن مجرم با سقوط متلاشی و ضایع شود- چون در اندیشه عالمان یهود نباید بدن در حین اعدام نابود و ضایع گردد چون طبق یک روایت قدیمی، وقتی پسران هارون، به سبب تخطی از فرمان خدا به اتش الاهی سوختند، فقط جان آنان سوخت، اما جسمشان سالم و دست نخورده باقی ماند.- و همچنین جایگاه سنگسار نباید آنقدر کوتاه باشد که مرگ آنی و فوری حاصل نشود. ولی برخی از شارحان تلمود بر این باورند که باید فرد در محلی ثابت باشد و شاهدان و مردم بر او سنگ زنند تا او بمیرد. ولی ابن میمون در توجیه رویکرد نخست می گوید: « واقعاً فرقی در این نیست که سنگ بر کسی انداخته شود یا کسی بر سنگ انداخته شود.» در مورد نحوه اجرای حکم تازیانه برای زنان همجنس گرا باید گفت که تورات در مورد کسانی که مستوجب تازیانه اند چنین گفته است که: « اگر شریر مستوجب‌ تازیانه‌ باشد، آنگاه‌ داور او را بخواباند و حكم‌ دهد تا او را موافق‌ شرارتش‌ به‌ حضور خود به‌ شماره‌ بزنند. چهل‌ تازیانه‌ او را بزند و زیاد نكند، ...» ولی با توجه به برخی از تفاسیر مبنی بر عدم زیاده خواهی در تازیانه زدن و تفسیر لفظ «تا چهل ضربه » از سوی شارحان، حداکثر مقدار تازیانه بر فرد همجنس گرا 39 ضربه می باشد. در مورد همجنس گرایی افراد صغیر (پسران کمتر از 13 سال و دختران کمتر از 12 سال) و دیوانگان و مست شدگان و کسانی که در حالت اضطرار و ضرورت هستند، احکام جداگانه ای بیان شده است. به طوری که کودکان صغیر، دیوانگان و عقب ماندگان ذهنی که قدرت تمییز مسائل قبیح را از حسن ندارند، از مجازات و مسئولیت کیفری معاف اند و در قانون فاقد عقل تلقی شده اند و نمی توان آنها را اعدام کرد. فقط می توان جهت ترساندن آنها برای عدم گرایش به همجنس گرایی، چند ضربه ای تازیانه زد. و مست شدگان و کسانی که در حالت مستی مرتکب عمل همجنس گرایی می شوند، شامل معافیت از اعدام نمی شوند، مگر اینکه درجه مستی آنها به درجه «مستی لوط»، یعنی بیهوشی واقعی برسد. و زمانی که فرد به خاطر اضطرار و اجبار و حفظ جان خود از مرگ به همجنس گرایی روی آورده و مفعول واقع شود و هیچ راه گریز و دفاعی هم از خود نداشته باشد، دیگر همجنس گرایی برای آن جرم و گناه محسوب نمی شود. 2.1.4.2. مجازات های الاهی یکی دیگر از مجازات های که کتاب مقدس در باب همجنس گرایی مطرح گرده است، مجازات های الاهی است. که این مجازات با مجازات های بیان شده در فوق که بیشتر از تلمود و تفاسیر کتاب مقدس خارج شده و جنبه حقوقی دارد، متفاوت است. در برخی از موارد، خود خدا بدون اینکه اجرای مجازات را به دادگاه واگذار کند، به مجازات مجرمان اقدام می کند. این مجازات، گرچه در نگاه اول مجازاتِ اخروی گناه را به ذهن می آورد، ولی محل اجرا آن همین دنیا است و برخی از آثار مجازات های قضایی را نیز در پی دارد. از سوی دیگر، این مجازات های الاهی یا آسمانی، قابل تبدیل به مجازات های قضایی نیز هستند. مجازات های الاهی ویژگی های خاص خود را دارد به طوری که ایت مجازات ها قطعی و گریز ناپذیر بوده و شیوه های اجرای آن متنوع و تعداد آن پرشمار است، همچنین مجازات الاهی هم شامل افراد می شود و هم شامل کل قوم شده و اثر ارعابی شدیدتری دارد. جایگاه مجازات الاهی در برخی موارد جهت هشدار به مردم به خاطر ارتکاب گناه صورت می گیرد و گاهی نیز در کنار مجازات های قضایی تجویز می شود. ولی آنچه می توان در باب مجازات الاهی در مورد همجنس گرایی مطرح کرد، به صورت اخباری است از هلاکت قومی مانند قوم شهر سَدوم، که به این نوع رفتار و گرایش جنسی آلوده بودند و خداوند با مجازاتی که در نظر گرفته بود، همه آنها را سوزاند. و با توجه به اعتقاد یهود، مجازات الاهی می تواند برای افرادی که به این عمل گرایش دارند، به وقوع بپیوندد. 2.2 .همجنس گرایی از نگاه مسیحیت مسیحیت، بزرگترین دین توحیدی در جهان می باشد به طوری که در حال حاضر بیشترین پیروان ادیان توحیدی مربوط به دین مسیحیت بوده وتعداد زیادی از کشورهای دنیا این دین را به عنوان دین و آئین رسمی کشور خود برگزیده اند. پیامبر مسیحیت که حضرت عیسی بن مریم7 می باشد که از مادری پاکدامن و باکره و در خاندان آشنا به وحی و رسالت به دنیا آمد. به نقل انجیل متّی و لوقا حضرت عیسی7 در بیت لحم، که شهری در هشت کیلومتری اورشلیم است به دنیا آمده است که این شهر شهر پادشاهان و پیامبران بنی اسرائیل بوده و با توجه به باور یهودیان مبنی بر تولد موعود بنی اسرائیل در بیت لحم، آن دو انجیل، تولد عیسای ناصری را به شهر مذکور نسبت داده اند. در حالیکه در انجیل مرقس و یوحنا محل تولد حضرت عیسی7 را شهر ناصره معرفی کرده اند. حضرت عیسی بن مریم7 در بین مردم به تبلیغ دین یهود پرداخت و به اصلاح امت بنی اسرائیل اهتمام ورزید ولی دیری نگذشت که به خاطر مخالفت و دشمنی با عالمان بنی اسرائیل و حاکمان زمان و عدم برآورده کردن نیازهای عالمان بنی اسرائیل در باب منجی آخرالزمان، توسط دستگاه حکومتی به صلیب کشیده شد. به طوری که طبق تعالیم اناجیل، حضرت عیسی7 بعد از به صلیب کشیده شدن، روی صلیب مرد و او را دفن کردند. پس از سه روز، از قبر خود برخواست و بعد از چهل روز به آسمان رفت. به طوری که در باور مسیحیان حضرت عیسی بن مریم7 مسح شده خداوند بوده و او شهید نشده است بلکه وی قربانی گناهان مردم شد. تا جای که تاریخ نشان می دهد این عقیده زیر بنای اعتقادات مسیحیت می باشد. 2.2.1. رسالت حضرت عیسی7و قوانین مسیحیت حضرت عیسی7در میان قوم بنی اسرائیل مبعوث شده بود و در آغاز قیام خویش، یارانی را برگزید تا به نشر دعوت وی کمک کنند به طوری که این موضوع در آیات پایانی سوره مبارکه صف و همچنین در اناجیل نیز بیان شده است: «و چون عيسي به كنارة درياي جليل مي خراميد، دو برادر يعني شمعون مسمي به پطرس و برادرش اندرياس را ديد كه دامي در دريا مي اندازند، زيرا صياد بودند، بديشان گفت: از عقب من آييد تا شما را صياد مردم گردانم. در ساعت دامها را كنار گذارده، از عقب او روانه شدند. و چون از آنجا گذشت، دو برادر ديگر يعني يعقوب، پسر زبدي و برادرش يوحّنا را ديد كه در كشتي با پدر خويش زبدي، دامهاي خود را اصلاح مي كنند؛ ايشان را نيز دعوت نمود.» بعد از به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی7، شاگردان ایشان همچون یوحنا و شمعون که حضرت عیسی7 ایشان را پِطرس یعنی «صخره» نامیده بود و همچنین افرادی دیگری مانند پولس، به تبلیغ دین مسیحیت پرداختند. به طوری که حدوداً 30 سال بعد از عروج حضرت عیسی7حواریون و شاگردان حضرت عیسی7 بر این شدند تا سیره و سخنان آن حضرت را جهت آشنایی مردم با سیره عملی ایشان نوشته و در اختیار مردم قرار دهند که بعدها به اناجیل نام گذاری شد. که اندک اندک برخی از اناجیل رسمیت یافته و اناجیل دیگر متروک ماند. و بعدها با اضافه کردن اعمال رسولان و نامه های رسولان و همچنین با اضافه کردن تورات بر آن، کتاب مقدس مسیحیان تدوین شد. از دیدگاه رسولان برجسته مسیحیت، رسالت حضرت عیسی 7، عملی کردن آرمان سیاسی-الهی مسیحا در میان بنی اسرائیل بوده ولی با مطالعه اناجیل به آسانی در می یابیم که وی فردی انقلابی بوده و برای پیروز کردن ستمدیدگان بر ستمگران تلاش می کرده است. البته نباید فراموش کرد که پیروان ایشان پس از شکست ظاهری ایشان گفته اند که وی آرمانی ملکوتی داشته و کشته شدن او برای کفاره شدن گناهان بشر اتفاق افتاده است. آنان دوست ندارند که وی را فردی انقلابی معرفی کنند. مسیحیت کتاب مقدس را با توجه به اعتقاد خویش نسبت به دایره رسالت حضرت عیسی7 به دو بخش تقسیم بندی کرده اند و بر این اعتقاد دارند که خداوند با انسان دو پیمان بسته است: یکی پیمان کهن و به وسیله پیامبران پیش از حضرت مسیح7، که در این پیمان مرتبه ای از نجات از طریق وعده و وعید، قانون و شریعت به دست می آید و دیگر پیمان، پیمان جدید و تازه ای است که خداوند توسط حضرت عیسی7 با انسان بسته است و راه نجات در آن فقط از طریق محبت و ایمان حاصل می شود. در حقیقت قوانین قبلی یعنی تورات توسط پیمان جدید نسخ شده است. و دایره رسالت حضرت عیسی7 بعد از قربانی شدن برای کفاره گناهان بشر، ابدی شد و تا روز قیامت ادامه دارد. در مورد اعتبار عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) نظرات مختلفی بیان شده است به طوری که به اعتقاد یهودیان و مسیحیان، تورات نوشته خود حضرت موسی7 می باشد و به اعتقاد یهودیان حضرت عیسی7 نسخ کننده دین یهود نمی باشد بلکه حضرت عیسی7 پیامبری مانند سایر پیامبران بنی اسرائیل می باشد و انجیل کنونی ربطی به حضرت عیسی7 ندارد. که در انجیل متی نیز به آن اشاره شده است: «گمان مبريد كه آمده ام تا تورات يا صحف انبيا را باطل سازم. نيامده ام تا باطل نمايم بلكه تا تمام كنم. زيرا هر آينه به شما مي گويم، تا آسمان و زمين زايل نشود، همزه يا نقطه اي از تورات هرگز زايل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر يكي از اين احكام كوچكترين را بشكند و به مردم چنين تعليم دهد، در ملكوت آسمان كمترين شمرده شود. اما هر كه بعمل آورد و تعليم نمايد، او در ملكوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.» همچنین از آیه 50 آل عمران و آیه 6 سوره مبارکه صف نیز معلوم می شود که حضرت عیسی مسیح7 تورات را تصدیق می کرد و احکام چندان تازه ای نداشته است. پس در اعتقاد مسیحیان دایره رسالت حضرت عیسی7 جهانی و تا آخر قیامت بوده و بشارتی بر دینی دیگر نکرده و دین قبلی را نیز نسخ کرده است. دین مسیحیت به مرور زمان با وجود اختلافات زیادی که بین کلیساها بود ابتدا به دو دسته کاتولیک (در زبان یونانی به معنای جامع می باشد) که مربوط به روم غربی یعنی رم و به دسته ای دیگر به نام ارتدکس که مربوط به رم شرقی یعنی قسطنطنیه بود تقسیم شد. بعدها به خاطر قوانین سخت کلیسا و دخالت های بی جا از سوی کشیش های مسیحی، مسیحیت با جنبشی روبرو شد که مذهبی دیگر به نام پروتستان (واژه ای فرانسوی به معنای معترض ) به رهبری مارتین لوتر و غیره به وقوع پیوست. ناگفته نماند که از پانصد سال پیش تا کنون فرقه های بی شماری در مذهب پروتستان پدید آمده اند. به طوری که بر خلاف ارتکس ها و کاتولیک ها، که به رهبری پاپ ها اعتقاد دارند، پروتستانی ها به رهبری متمرکزی عقیده نداشته و برای روحانیت مسیحی ارزش چندانی قائل نیستند. 2.2.2. جایگاه غریزه جنسی در مسیحیت غریزه جنسی در دین مسیحیت مانند سایر ادیان الهی مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. ولی از لحاظ نوع دید و نوع نگرش به غریزه جنسی، دین مسیحیت با سایر ادیان الهی تفاوت زیای دارد به طوری که می توان دو موضوع غریزه جنسی و رهبانیت را جزء موضوعات مرتبط با هم در مسیحیت دانست به طوری که هر قدر به امر رهبانیت بپردازیم باید همان قدر از مسئله غریزه جنسی دوری بجوئیم. رهبانیت و تجرد در دین مسیحیت از زمان حواریون تا کنون، در بین مسیحیان و به تقلید از مسیح، به شیوه و سبک زندگی آنان تبدیل شده است. حضرت عیسی7 هرگز ازدواج نکرد و تعلیم داد که افرادی به خاطر ملکوت خدا، مجرد به سر خواهند برد. البته بیشتر رسولان، از جمله پطرس، ازدواج کرده بودند، ولی پولس رسول مجرد می زیست و وضع او نادر بود. به طوری که پولس در نامه اول خود به قرینیان درباره تقدم مجرد بودن و مجرد ماندن انسان نسبت به ازدواج کردن چنین می نویسد: «لكن اين را مي گويم به طريق اجازه نه به طريق حكم، اما مي خواهم كه همة مردم مثل خودم باشند. لكن هر كس نعمتي خاص از خدا دارد، يكي اين چنين و ديگري چنان. لكن به مجردين و بيوه زنان مي گويم كه ايشان را نيكو است كه مثل من بمانند. لكن اگر پرهيز ندارند، نكاح بكنند زيرا كه نكاح از آتش هوس بهتر است. اما منكوحان را حكم مي كنم و نه من بلكه خداوند كه زن از شوهر خود جدا نشود؛ و اگر جدا شود، مجرد بماند يا با شوهر خود صلح كند؛ و مرد نيز زن خود را جدا نسازد.» با توجه به گفته پولس در نامه اول خود به قرنتیان و سیره عملی حواریون که متضاد با سیره عملی پولس می باشد، می توان چنین برداشت کرد که این حکم از جانب پولش بوده و ربطی به دیدگاه مسیحیت اصیل در صده اول میلادی ندارد. که شاهد مثال ما علاوه بر گفته فوق، قسمتی از نامه پولس به قرنتیان می باشد که در آنجا علاوه بر دعوت به تجرد و باکره ماندن، حکم بیان کننده را نظر شخصی خود دانسته و چنین بیان می کند که: «اما دربارة باكره ها حكمي از خداوند ندارم. لكن چون از خداوند رحمت يافتم كه امين باشم، رأي مي دهم. پس گمان مي كنم كه به جهت تنگي اين زمان، انسان را نيكو است كه همچنان بماند. اگر با زن بسته شدي، جدايي مجوي و اگر از زن جدا هستي ديگر زن مخواه. لكن هرگاه نكاح كردي، گناه نورزيدي و هرگاه باكره منكوحه گرديد، گناه نكرد. ولي چنين در جسم زحمت خواهند كشيد، ليكن من بر شما شفقت دارم. اما اي برادران، اين را مي گويم وقت تنگ است تا بعد از اين آناني كه زن دارند مثل بي زن باشند» ولی برخی بر این باورند که گفته پولس رسول، بر این اساس بود که او معتقد و تحت تاثیر عقیده پایان قریب الوقوع جهان بود. بر این اساس، پولس رسول دستور به تجرد و عدم ازدواج و سرکوب غریزه جنسی داده است. تجرد و رهبانیت و دوری از ارتباط جنسی، در آغاز با عقیده به بازگشت قریب الوقوع عیسی7 و فرا رسیدن روز پایانی ارتباط دارد. با گذشت زمان و روشن شدن اینکه بازگشت عیسی7 نزدیک نیست، برخی مسیحیان، به نشانه حیات جدیدی که باید در مسیح ایجاد کرد، تجرد را برگزیدند. و در حقیقت نوعی قهر و دوری از ارتباط جنسی و سرکوب غریزه جنسی را برگزیده اند. به طوری که برخی از مسیحیان در قرن های سوم و چهارم همین مسلک را انتخاب کرده و شهرهای همچون انطاکیه و اسکندریه را رها کرده و به زندگی زاهدانه و تجرد در بیابان روی آورند. که این پدیده نخست در بیابان های مصر مشاهده شد و به زودی مناطق صحرایی سوریه و جزیره العرب را فرا گرفت. که از پیشگامان تجرد و گوشه گیری در مصر، آنتونی و مَکاریوس و پاکومیوس بودند که در میان اینها پاکومیوس نخستین مدون آیین نامه رهبانیت در بین مسیحیان بود. و بعدها در قرون وسطی با اینکه مقاربت جنسی به شدت نهی شده بود ولی در حقیقت این نوع رهبانیت و گوشه گیری در رابطه با مسائل جنسی، در روزهای خاصی مانند بیست روز مانده به عید پنطیکاست یا سه روز قبل از عشای ربانی و غیره اجرا می شد که در کل حدود 40 درصد از سال را به خود اختصاص می داد. لذا با توجه به مقارنت دو مفهوم رهبانیت و غریزه جنسی در مسیحیت، می توان نوع نگاه مسیحیت به غریزه جنسی را نگاهی سرکوب گرایانه و غیر دنیوی و غیر جسمی توصیف کرد. به طوری که ازدواج که امری طبیعی در ارضای غریزه جنسی انسان است، از دیدگاه مسیحیت امر دنیوی نبوده و نشانه محبت خدا به بشریت و یکی شدن دو شخص برای زندگی مشترک، به همراه امانت داری متقابل و همکاری و تربیت کودکان و رشد آنان می باشد. و با توجه به این نوع تعریف از ازدواج در مسیحیت، روحانیون کاتولیک و ارتدکس (به پیروی از حضرت مسیح7 و به منظور فراغت برای خدمت به دین) نباید ازدواج کنند و باید از آیین ازدواج و آیین دستگذاری یکی را برگزینند. با این استثنا که در کلیسای ارتدکس، فردی که ازدواج کرده باشد می تواند کشیش شود. ولی ارتقای وی به درجه اسقفی که بالاترین درجه است، ممکن نیست. در صورتی که پروتستان ها با ازدواج روحانیون مخالف نیستند و لوتر که رهبر این جنبش اصلاحی بود، ازدواج کرده بود، باید این نکته را نیز یادآور شد که در مذهب پروتستان، روحانیت نقش چندانی ندارد و مانند کاتولیک و ارتدکس جایگاهی برای روحانیت قائل نیستند. 2.2.3. انحرافات جنسی در مسیحیت مسیحیت رابطه جنسی و ارضای آن را امری الهی و محبتی عطا شده میان انسان و خداوند دانسته و انحراف و خروج از مسیر اصلی آن را نیز امری ناپسند و غیرقابل قبول در نظر گرفته است. به طوری که بیشتر فرقه های مسیحیت در باب انحرافات جنسی همچون زنا، استمناء، همجنس گرایی و سایر انحرافات جنسی دیگر به صراحت موضع گیری کرده اند. زنا از انحرافات جنسی است که از سوی مسیحیت گناهی نابخشودنی و مخالف با عنف و عملی ذاتاً زشت و مخالف با هدف خلقت انسان و اصل ازدواج بیان شده است. زیرا مسیحیت ازدواج را امری الهی و محبت خدا به بشریت بیان کرده که در آن امانت داری متقابل و تولید مثل و موارد دیگر که در زندگی مشترک بین انسان ها دیده می شود، باید در فضای ایمان و محبت به خدا اجرا شود و در امر ازدواج محبت خدا به بشر و محبت مسیح به پیروانش به طور آشکار نمایان می شود. حال با انجام زنا که خارج از چهار چوب پیمان الهی است، امری نابخشودنی و گناه محسوب شده و کسانی که به این عمل روی بیاورند و تن به این عمل خلاف شرع بدهند، جز خداوند داوری دیگر نخواهند داشت. «نكاح به هر وجه محترم باشد و بسترش غيرنجس زيرا كه فاسقان و زانيان را خدا داوري خواهد فرمود.» همچنین کسانی که دست به عمل زنا می زنند جزء کسانی هستند که نمی توانند وارثان ملکوت خدا باشند و میراثی در ملکوت مسیح و خداوند ندارند و هم تراز سگان، قاتلان و بت پرستان معرفی می شوند. به طوری که در رسائل مختلف عهد جدید چنین آمده است که: «بلكه الآن شما را بالكّليه قصوري است كه با يكديگر مرافعه داريد. چرا بيشتر مظلوم نمي شويد و چرا بيشتر مغبون نمي شويد؟ بلكه شما ظلم مي كنيد و مغبون مي سازيد و اين را نيز به برادران خود! آيا نمي دانيد كه ظالمان وارث ملكوت خدا نمي شوند؟ فريب مخوريد، زيرا فاسقان و بي پرستان و زانيان و متنعمان و لواط و دزدان و طمعكاران و ميگساران و فحاشان و ستمگران وارث ملكوت خدا نخواهند شد.» و «زيرا اين را يقين مي دانيد كه هيچ زاني يا ناپاك يا طماع كه بت پرست باشد، ميراثي در ملكوت مسيح و خدا ندارد. هيچ كس شما را به سخنان باطل فريب ندهد، زيرا كه به سبب اينها غضب خدا بر ابناي معصيت نازل مي شود. پس با ايشان شريك مباشيد زيرا كه پيشتر ظلمت بوديد، ليكن الحال در خداوند، نور مي باشيد. پس چون فرزندان نور رفتار كنيد.» و همچنین در مکاشفات یوحنا نیز در این باب سخنانی آمده که زانیان را هم شأن قاتلان و جادوگران معرفی شده است: «خوشا به حال آناني كه رختهاي خود را مي شويند تا بر درخت حيات اقتدار يابند و به دروازه هاي شهر درآيند، زيرا كه سگان و جادوگران و زانيان و قاتلان و بت پرستان و هر كه دروغ را دوست دارد و بعمل مي آورد، بيرون مي باشند.من عيسي فرشتة خود را فرستادم تا شما را در كليساها بدين امور شهادت دهم.» و به مردان دستور داده شده است که زنان خود را فقط به دلیل زنا طلاق دهند، در غیر این صورت هم باعث گرایش به زنا توسط زنان می شدند و هم اگر مرد بخواهد زن مطلقه دیگری را به نکاح خود درآورد دچار زنا شده است. «و گفته شده است هر كه از زن خود مفارقت جويد، طلاق نامه اي بدو بدهد. ليكن من به شما مي گويم، هر كس بغير از عّلت زنا، زن خود را از خود جدا كند باعث زنا كردن او مي باشد، و هر كه زن مطلَّقه را نكاح كند، زنا كرده باشد.» دایره بحث زنا را نمی توان به انجام رابطه جنسی با جنس مخالف نکاح نکرده محدود کرد. بلکه دایره زنا از این هم فراتر رفته و به تخیل و فکر کردن در باره عمل جنسی و نگاه شهوانی به زنان نیز تسری داده شده است. که این نوع نگاه شهوانی منجر به فکر کردن در باب عمل جنسی شده و می توان به این نوع فکر کردن، زنای ذهنی یا تخیل جنسی گفت. در تعالیم مسیحیت نیز به این امر توجه شده است و از پیروان عیسی بن مریم7 خواسته شده که از این عمل دوری بجویند و نگاهی شهوانی به زنان نداشته باشند. به طوری که در انجیل متّی در این باب آمده است که: «شنيده ايد كه به اولين گفته شده است زنا مكن ليكن من به شما مي گويم، هر كس به زني نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا كرده است.» علت بیان این احکام در باب زنا از این جهت است که انسان مالک حقیقی بدن خویش نیست و نمی تواند هر آنگونه که خود می خواهد از بدن خویش استفاده کند؛ و نمی تواند اعمالی انجام دهد که بدن خویش را از مسیر اصلی و دایره هدف الهی دور کند. زیرا بدنهای مسیحیان اعضای مسیح7 و هیکل روح القدس بوده و روا نیست که با اعضای مسیح7 و هیکل روح القدس فحشا و گناه انجام گیرد. «آيا نمي دانيد كه بدنهاي شما اعضاي مسيح است؟ پس آيا اعضاي مسيح را برداشته اعضاي فاحشه گردانم؟ حاشا! ... از زنا بگريزيد. هر گناهي كه آدمي مي كند بيرون از بدن است، لكن زاني بر بدن خود گناه مي ورزد. آيا نمي دانيد كه بدن شما هيكل روح القدس است كه در شما است كه از خدا يافته ايد و از آن خود نيستيد؟» از دیگر انحرافات جنسی که در مسیحیت به شدت از انجام دادن آن نهی شده است، مسئله استمناء و خودارضای است. آنچه در باب استمناء به کتاب مقدس نگاه می کنیم، به طور صریح و آشکارا به بیان گناه بودن این نوع انحراف جنسی اشاره نمی کند و همانگونه که در بحث همجنس گرایی در یهودیت گفته شد، یهودیت با استناد به تلمود، حکم بر گناه بودن آن می دهد. اما مسیحیت در عهد جدید نص صریح بر گناه بودن آن در دست ندارد بلکه با توجه به داستان اونان و یهودا در عهد قدیم، به بطلان و گناه بودن استمناء حکم می دهد. زیرا در داستان اونان و یهودا این عمل صورت گرفته، نزد خداوند ناپسند آمده و باعث مرگ او شد. ولی برخی دیگر این داستان را بر خودارضای تفسیر نکرده و علت خشم خداوند بر اونان را به جهت سرپیچی از امر یهودا در باب عدم انجام وظیفه برادر شوهری می دانند به طوری که این اتفاق بعدها به عنوان بخشی از شریعت موسی درآمد. لذا با توجه به عدم مالکیت انسان بر بدن خویش، در دین مسیحیت خود ارضای به خصوص استمناء، یک گناه محسوب می شود. 2.2.4. تاریخچه همجنس گرایی در دین مسیحیت یکی دیگر از مهمترین انحرافات جنسی مطرح شده در دین مسیحیت، مسئله همجنس گرایی می باشد، که با توجه به منبع اصلی دین مسیحیت یعنی کتاب مقدس، تاریخچه بیان شده برای این گرایش جنسی، همان تاریخچه بیان شده در دین یهودیت می باشد. یعنی مسیحیان بر این باورند که اولین درخواست برای این نوع از گرایش جنسی، در زمان حضرت لوط7 دیده شده است که در آنجا مردم شهر سدوم به خاطر در خواست رابطه جنسی با مهمانان پیامبر خدا – حضرت لوط7- مستحق دریافت عذاب الهی شده اند. لذا در کتاب مقدس، در باب تاریخچه همجنس گرایی، داستان مردم شهر سدوم قدیمی ترین داستان بوده و بعد از آن می توان داستان مرد لاوی و غلامش در شهر جِبعَه را جزء تاریخچه همجنس گرایی در کتاب مقدس در نظر گرفت. ولی در کل، اولین مورد از همجنس گرایی در تاریخ را می توان به قوم شهر سدوم نسبت داد. 2.2.5. احکام مسیحیت در باب همجنس گرایی نوع نگاه مسیحیت به غریزه جنسی، نگاهی الهی و دینی بوده. به طوری که در برخورد با انحرافات جنسی مانند خود ارضایی، زناء، تجاوز به عنف و سایر انحرافات جنسی به شدت به مخالفت و نهی این نوع رفتار جنسی می پردازد. لذا با توجه به این نوع نگرش در مسیحیت، برخی تمایلات جنسی مانند همجنس گرایی را نیز مورد نکوهش و مذمت قرار داده و آن را گناهی زشت و نابخشودنی معرفی می کند. در مورد همجنس گرایی و نوع نگاه به آن در بین مسیحیت، می توان دو دیدگاه را معرفی کرد. گروه اول که شامل اکثریت مسیحیت مانند کلیسای کاتولیک رم، ارتدکس شرقی، کلیسای تعمیدی جنوب و غیره می باشد، نظر بر گناه بودن همجنس گرایی داده اند و گروه دوم که شامل اقلیت مسیحیت می باشند و حدوداً در قرن معاصر پا به عرصه مسیحیت گذاشته اند، اعتقاد به عدم گناه بودن همجنس گرایی را دارند که کلیسای انگلیکن در غرب و برخی از مسیحیان متدِیست همین دیدگاه را برگزیده اند. که به بیان ادله موافقان و مخالفان گناه بودن همجنس گرایی در بین مسیحیت می پردازیم. 2.2.5.1. ادله مخالفان همجنس گرایی و گناه شمردن آن همانگونه که بیان شد نگاه اکثر مسیحیت در باب همجنس گرایی، نگاهی منفی و نادرست بوده و جز حکم گناه، حکم دیگری بر این نوع رفتار جنسی نداده اند. کلیسای بزرگ کاتولیک رم که به عنوان اولین و اصلی ترین کلیسای جهان مسیحیت به حساب می آید به مدت 2000 سال است که حکم بر گناه بودن این رفتار جنسی را صادر کرده است. و با استناد به سه دلیل مهم، به توصیف گناه بودن همجنس گرایی می پردازد. کتاب مقدس: کتاب مقدس که مشتمل بر دو بخش کلی عهد عتیق و عهد جدید می باشد. اصلی ترین و مهم ترین منبع صدور احکام دینی در بین یهودیت (عهد عتیق برای یهودیان) و مسیحیت ( عهد جدید در بین مسیحیان) می باشد. که همجنس گرایی در ذیل مباحث گوناگون مطرح شده، به عنوان گناهی زشت و نابخشودنی معرفی می شود. به طوری که کتاب مقدس در سفر پیدایش به بیان داستان شهوترانی مردم شهر سدوم می پردازد و درخواست اهالی شهر سدوم جهت برقراری رابطه جنسی با مهمانان حضرت لوط7 را علت اصلی نزول بلا بر مردم آن شهر معرفی می کند. با توجه به اینکه خداوند برای عذاب اهالی شهر سدوم آتش و گوگرد فرستاد، می توان چنین نتیجه گرفت که امیال همجنس گرایانه مردم شهر سدوم از گناهان بزرگ الاهی به حساب می آید که انجام آن جز خشم الهی، چیز دیگری را در پی ندارد. علاوه بر این در کتاب لاویان دستور به عدم جماع با ذکور داده شده است. در عهد جدید علاوه بر اینکه بر داستان صادره از عهد عتیق، صحه می گذارد و آن را باطل نمی خواند، درباره مسائلی همچون همجنس گرایی به طور صریح و آشکارا به نکوهش و مذمت پرداخته است به طور مثال در اول رومیان در باب مذمت گرایش به همجنس گرایی چنین بیان می کند که: «لهذا خدا نيز ايشان را در شهوات دل خودشان به ناپاكي تسليم فرمود تا در ميان خود بدنهاي خويش را خوار سازند، كه ايشان حق خدا را به دروغ مبدل كردند... از اين سبب خدا ايشان را به هوسهاي خباثت تسليم نمود، به نوعي كه زنانشان نيز عمل طبيعي را به آنچه خلاف طبيعت است تبديل نمودند. و همچنين مردان هم استعمال طبيعي زنان را ترك كرده، از شهوات خود با يكديگر سوختند. مرد با مرد مرتكب اعمال زشت شده، عقوبت سزاوار تقصير خود را در خود يافتند.و چون روا نداشتند كه خدا را در دانش خود نگاه دارند، خدا ايشان را به ذهن مردود واگذاشت تا كارهاي ناشايسته بجا آورند.» و همچنین در رساله اول پولس رسول به قرنتیان، پولس رسول همجنس گرایان (لواط کنندگان) را هم تراز قاتلان ، فاسقان و زانیان و غیره بیان کرده و آنها را افرادی معرفی می کند که نمی توانند وارثان ملکوت خدا باشند. «آيا نمي دانيد كه ظالمان وارث ملكوت خدا نمي شوند؟ فريب مخوريد، زيرا فاسقان و بي پرستان و زانيان و متنعمان و لواط و دزدان و طمعكاران و ميگساران و فحاشان و ستمگران وارث ملكوت خدا نخواهند شد.» و در نامه پولس رسول به تیموتائوس، در ضمن توصیه به او درباره ی برخی منحرفین که می خواهند معلم شریعت شوند و همچنین درباره ی دزدان و قاتلان و همجنس گرایان (لوّاطان) و غیره نکاتی گوشزد کرده و توصیه های بیان می کند. «ليكن مي دانيم كه شريعت نيكو است اگر كسي آن را برحسب شريعت بكار برد. و اين بداند كه شريعت بی جهت عادل موضوع نمي شود، بلكه براي سركشان و طاغيان و بي دينان و گناهكاران و ناپاكان و حرامكاران و قاتلان پدر و قاتلان مادر و قاتلان مردم و زانيان و لواطان و مردم دزدان و دروغ گويان و قسم دروغ خوران و براي هر عمل ديگري كه بر خلاف تعليم صحيح باشد، برحسب انجيل خداي متبارك كه به من سپرده شده است.» همچنین در رساله یهودا که مخاطب آن عموم مسیحیان می باشد، در قسمتی به انحرافات جنسی مردم شهر سدوم و شهر عَموره و سایر بلاد پرداخته و علت اصلی هلاکت و گرفتار شدن آنان در عذاب الهی را، انحرافات جنسی رایج در بین آنها - همچون همجنس گرایی- بیان می کند. «فرشتگاني را كه رياست خود را حفظ نكردند بلكه مسكن حقيقي خود را ترك نمودند، در زنجيرهاي ابدي در تحت ظلمت بجهت قصاص يوِم عظيم نگاه داشته است. و همچنين سدوم و عموره و ساير بلدان نواحي آنها مثل ايشان چونكه زناكار شدند و در پي بشر ديگر افتادند، در عقوبت آتش ابدي گرفتار شده، بی جهت عبرت مقرر شدند. ليكن با وجود اين، همة اين خواب بينندگان نيز جسد خود را نجس مي سازند و خداوندي را خوار مي شمارند و بر بزرگان تهمت مي زنند.» طبیعت انسانی: با توجه به اینکه اکثر مسیحیان جهت مخالفت خود با همجنس گرایی را با استناد به کتاب مقدس بیان می کنند، ولی برخی از اندیشمندان مسیحی به ادله غیر از کتاب مقدس نیز استناد کرده و دلایلی همچون قانون طبیعت و طبیعت انسانی را در جهت گناه بودن همجنس گرایی، به کار می برند. به طوری که با بیان دو جنبه از این رویکرد، قانون طبیعت را مخالف مسئله همجنس گرایی مطرح می کنند. اول اینکه اکثر مردم به صورت غریزی رابطه با جنس موافق را امری مشمئز کننده و ناپسند می پندارند و به مرور زمان این افراد به حاشیه رانده شده و جزء اقلیت ها به حساب آمدند و از سوی مردم صرف نظر از دین دار یا غیر دین دار، سفید پوست یا سیاه پوست، به مخالفت با این نوع گرایش جنسی پرداخته اند . همانگونه که ارتباط جنسی انسان با حیوان عملی نامعمول و ناپسند محسوب می شود، رابطه انسان با جنس موافق نیز ناپسند و رد شده به حساب می آید. دوم اینکه طبیعت انسانی و قانون حاکم بر طبیعتِ تمام موجودات زنده، نشان می دهد که جنس مذکر و جنس مونث از لحاظ ساختار جسمی و ارتباط جنسی، مکمل هم به حساب می آیند. که این امر نشان می دهد که هیچ توجیه ای برای ارتباط جنسی موجود در همجنس گراها وجود ندارد. مشیت الهی در نظام خانواده نظام خانواده یکی از ابتدایی ترین و اساسی ترین نظام های موجود بشریت می باشد که درباره اعضاء و ارکان تشکیل دهنده آن می توان این را بیان کرد که مشیت الهی برای تشکیل نظام خانواده، مبتنی بر زوجیت مرد با زن بوده و کتاب مقدس درباره این نظام خانواده و مشیت الهی با زوجیت مرد و زن سخنان زیادی گفته شده است. برای مثال در سفر پیدایش، قرین شدن مرد با زن را یک مشیت الهی معرفی می کند که با پیوستن به هم یکی حساب می شوند. «و خداوند خدا آن دنده را كه از آدم گرفته بود، زني بنا كرد و وي را به نزد آدم آورد. و آدم گفت: همانا اين است استخواني از استخوانهايم و گوشتي از گوشتم، از اين سبب «نساء» ناميده شود زيرا كه از انسان گرفته شد. از اين سبب مرد پدر و مادر خود را ترك كرده، با زن خويش خواهد پيوست و يك تن خواهند بود.» به همین خاطر است که کلیسای کاتولیک رم، ازدواج را یکی از هفت آیین و سنت مقدس کلیسایی بنا نهاده است و برای آن ارزشی مافوق طبیعی قائل است. زیرا از طریق این نظام خانوادگی است که فرزندان به طور طبیعی به دنیا آمده و با ایمان آوردن به مسیح، جزء خانواده خدا و هیکل روح القدس و مسیح می گردند. لذا همجنس گرایی بنا به ماهیت خود، لزوماً خارج از مشیت الهی برای تشکیل نظام خانواده قرار می گیرد و به عنوان گرایش جنسی خلاف شرع و خلاف مسیت الهی تلقی می گردد. به خاطر این دلایل می باشد که کلیسای کاتولیک رم و سایر کلیساهای دیگر حکم بر گناه بودن این گرایش جنسی صادر می کنند. 2.2.5.2. ادله موافقان همجنس گرایی و گناه نشمردن آن برخی از کلیساهای مسیحیت مانند کلیسای انگلیکن در غرب و برخی متدیست ها، نوع نگاه نخستین مسیحیت در باب همجنس گرایی را نپذیرفته و از زاویه ای دیگر به این نوع گرایش جنسی می پردازند به طوری که این افراد، همجنس گرایی را گناه به حساب نیاورده و ادله دیگری در باب همجنس گرایی ارائه می کنند. که می توان منشاء اصلی این دیدگاه را در مبانی اعتقادی این مسیحیان نسبت به کتاب مقدس جستجو کرد. ایمان یهودیان و مسیحیان به صحت، قداست، اعتبار و الهی بودن کتاب مقدس – که یهودیان نسبت به عهد عتیق و مسیحیان نسبت به عهد جدید دارند- به همان اندازه است که مسلمانان به صدق، صحت و اعتبار و قداست و الهی بودن قرآن کریم ایمان دارند و هیچ فرقی و تفاوتی در نوع اعتقاد آنها نسبت به قداست کتاب مقدس خودشان وجود ندارد. به گونه ای که یهودیان و مسیحیان عهد عتیق و جدید را با عباراتی همچون کتاب خدا، کتاب مقدس و کتاب وحی و غیره یاد می کنند که دانشمند معاصر توماس میشل می گوید: «...مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله الهامات روح القدس پدید آورده و برای این منظور مولفانی از بشر را برای نوشتن ان برانگیخته است و آنان در نوشتن به گونه ای یاری کرده که فقط چیزهایی را که او می خواسته است نوشته اند. مسلمانان توجه می کنند که اعتقاد مسیحیان در این باب با عقیده اسلامی اختلاف دارد. ...» ولی از آنجا که برخی از اندیشمندان دینی مسیحیت با تاثیرپذیری از علوم مادی عصر حاضر– که منقطع از ادیان و عدم اعتقاد به ماوراءالطبیعه را در خود دارند- به کتاب مقدس با دیدی تشکیکی نگاه کرده و آن را صرفاً نوشته ای قدیمی با کمترین تقدیس موجود در نظر می گیرند. به طوری که برخی از اندیشمندان غربی بر این باورند که آموزه ها و احکام صادره از مسیحیت ریشه در اعتقادات و باورهای ادیان قبل از مسیحیت مانند میترائیسم و بت پرستی داشته است و برخی نیز با استناد به طومارهای قدیمی کشف شده در حاشیه بحرالمیت، بر این دیدگاه صحه می گذارند. بنابراین برخی از رهبران نواندیش و متجدد مسیحیت، مانند کلیسای انگلیکن غرب، با نگرشی متفاوت به مسئله همجنس گرایی در کتاب مقدس پرداختند و کوشیدند دیدگاه سنتی کلیسای کاتولیک رم در مورد همجنس گرایی را مخالف کتاب مقدس نشان دهند. ادله این افراد بدین صورت است که اتفاق رخ داده در شهر سدوم، که منجر به نزول عذاب شد را به همجنس گرایی ربط نداده و این عذاب الهی را این گونه توجیه کنند که علت اصلی خشم خدا از مردم سدوم به خاطر همجنس گرایی آنها نبوده بلکه علت اصلی آن، عدم رعایت حرمت میهمانان بوده است. با توجه به مطالب ارائه شده حکمی که می توان در باب همجنس گرایی به مسحیت نسبت داد، حکم گناه بودن این گرایش جنسی است. که با استناد به کتاب مقدس و همچنین ساختمان وجودی انسان می توان حکم گناه بودن همجنس گرایی را بیان کرد. و دیدگاه فرقه های دیگر مسیحیت را می توان نوعی تاثیرپذیری از فضای ایجاد شده پس از انقلاب جنسی 1960 دانست. 2.2.6. برخورد مسیحیت درباره ی همجنس گرایی حکم صادره از آموزه های دین مسیحیت این نکته را بر ما بیان می کند که همجنس گرایی امری گناه و مخالف با هدف اصلی آفرینش انسان ها می باشد. و از آنجا که در تمامی ادیان الهی و غیرالهی برای هر گناهی با توجه به میزان آن گناه، برخورد خاصی در نظر گرفته شده است. تا اولاً قبیح بودن آن گناه در بین عموم مردم بیان شود. دوماً مجازات گناه علتی باشد برای انجام ندادن مجدد آن گناه از سوی افراد جامعه. لذا قبل از بیان نوع برخورد مسیحیت با همجنس گرایی، لازم است به صورت اختصار در باب نوع نگاه مسیحیت به گناه و رابطه بین جرم و گناه در مسیحیت مطالبی گفته شود تا کیفیت برخورد مسیحیت در باب همجنس گرایی به صورت روشن نمایان گردد. جایگاه گناه در زندگی انسان و منشاء پیدایش گناه، در نزد متکلمان و اندیشمندان مسیحی از ابتدای دین مسیحیت تا به امروز مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. در کلام مسیحیت انسان موجودی گنه کار و نیازمند نجات معرفی می شود و عیسی مسیح7 با رنج بردن خود، انسان را نجات می دهد. از نظر مسیحیت گناه با جرم فرق دارد زیرا جرم نادیده گرفتن قوانین مدنی حاکم بر جامعه است . و گناه، عمل یا فکری است که منجر به انکار خدا و با بی حرمتی به او می شود. بنابراین مفهوم گناه تنها در نصوص مذهبی دارای معنا و اعتبار است و به مواردی همچون غرور و شهوت تعبیر شده است. مسیحیان گناه را ناشی از سوء استفاده انسان از آزادی معنا کرده اند و آن را به دو نوع، نابخشودنی و بخشودنی تقسیم کرده و بر این باورند که هرکسی گناه نابخشودنی انجام دهد از جامعه مسیحی خارج شده و دوباره باید به مسیح ایمان بیاورد. که تقسیم فوق در باب گناه از سوی کلیسای کاتولیک رم پذیرفته شده است ولی کلیسای پروتستان این تقسیم را قبول ندارد. تمام این سخنان از اعتقاد مسیحیت به گناه نخستین انسان گرفته شده است. یعنی مسیحیان بر این باورند که گناهی که منجر به هبوط آدم شد، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و تمام فرزندان آدم واجد طبیعتی گمراه و فاسد می باشد. منشاء این عقیده را می توان در سخنان پولس رسول جستجو کرد. که در نامه خود به رومیان چنین گفته است که: «لهذا همچنان كه بوساطت يك آدم گناه داخل جهان گرديد و به گناه موت؛ و به اينگونه موت بر همة مردم طاري گشت، از آنچه كه همه گناه كردند. زيرا قبل از شريعت، گناه در جهان مي بود، لكن گناه محسوب نمي شود در جايي كه شريعت نيست» و «چنان چه به سبب يك شخص بسيار كسان گناه كار شدند، به سبب اطاعت يك شخص بسيار كسان عادل شمرده مي شوند» بعدها این عقیده توسط اندیشمندان مسیحی در قرون متمادی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. از پیشگامان اصلی این نظریه می توان به اریگن، ایرنائوس و آگوستین اشاره کرد. به طوری که بعدها آگوستین در مورد رابطه میان شهوت و گناه بحث کرده و منشاء شهوت موجود در انسان و علت گرایش به آن را گناه آدم ابوالبشر بیان می کند و میزان پاک کنندگی غسل تعمید را فقط در محدوده گناه نخستین انسان بیان کرده و معتقد است که با غسل تعمید، شهوت انسان از بین نرفته و هنوز باقی می ماند و باعث لکه دار شدن دامن انسانهای بعدی می شود. در همان زمان پلاگیوس در جواب آگوستین چنین گفت که نظریه گناه ذاتی انسان، در واقع تقصیر گناهان بشر را بزدلانه برگردن خدا انداختن است. و بعدها این اعتقاد در شورای ترنت جزء اعتقادات اصلی مسیحیت، مورد تصویب اسقفان و کاردینال های مسیحی قرار گرفت. با توجه به دیدگاه مسیحیت در باب گناه نخستین انسان و فدا شدن عیسی مسیح7 برای پاک شدن انسان ها از گناه نخستین و ذاتی خود، رابطه ی چندانی میان گناه و جرم در مسیحیت وجود ندارد. و باید این را هم گفت که معنای فدا شدن مسیح جهت گناهان بشر یه این معنا نیست که انسان جایز به انجام گناه می باشد، بلکه به معنای شفاعت قاطعی است که برای قبول توبه و بخشیده شدن گناه، راهی جز آن وجود ندارد. و اگر درگذشته هم برخی ابزارهای قدرت مانند کمیته تفتیش عقاید به مجازات گنه کاران و بدعت گذاران می پرداختند، صرفاً جنبه قوانین مدنی و غیر احکام شرعی را داشته و ارتباط کمی با احکام تعبدی مسیحیت داشته است. چون اولاً مسیحیت تجسم یافتن خداوند در عیسی7 را عهد جدیدی بین خدا و بشریت دانسته که تنها راه نجات ایمان است، و احکام قبلی نیز نسخ شده است. - برخلاف یهودیت که تنها راه نجات را عمل به احکام شرعی یهودیت می داند- ثانیاً در مسیحیت بیشتر احکام موجود اخلاقی بوده و تا حدود زیادی خبری از احکام تعبدی نیست. لذا در مورد نحوه برخورد مسیحیت با انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی، باید گفت که با اینکه فرد همجنس گرا با انجام دادن این گناه از جامعه مسیحی خارج شده است ولی چون مجازات ها مربوط به کلیسای مسیحیت نشده و به حاکمان جامعه مربوط است، فرد می تواند با توبه و انجام غسل تعمید و ترک این عمل به جامعه مسیحیت برگردد. 2.3. همجنس گرایی از نگاه مکاتب و ادیان دیگر انسان از ابتدای خلقت با موضوعی به نام دین و مقدّسات روبه رو بوده است. به طوری که جامعه شناسان بر این باورند که دین یک نهاد اجتماعی بوده و انسان در پی اجتماعی شدن به امری مانند دین و داشتن امور دینی و برخی مقدسات رسیده است. نوع نگاه جامعه شناسان به مبحث دین، رویکردی علمی و با نگاهی تاریخی بوده است. که در تعریف دین، کاری به جنبه آسمانی آن ندارند و آن را ساخته ذهن بشر و تکامل یافته جادو می دانند که برای تامین نیازهای معیشتی بشر ساخته شده است. ولی نباید این را نادیده گرفت که تمامی ادیان سعی در نجات انسان و تکامل حقیقی او داشتند هر چند که بیشتر آنها نمی توانند این شعار را تحقق بخشند. درکنار ادیان توحیدی، برخی از ادیان دیگری نیز تعریف می شوند که تا حدودی مشروعیت این ادیان، وحیانی نبوده بلکه به مرور زمان و با توجه به باورها و فرهنگ مردم و در برخی مواقع بر اثر نشر افکار برخی افراد و اشخاص خاص در جامعه، به وجود آمده اند. که اکثر این ادیان دارای باورهای هستند که می خواهند انسان ها را از رذایل تعریف شده در نزد خود، دور کرده و آنها را به سعادت و نجات ابدی نائل کنند. لذا با توجه به آموزه های برخی ادیان بزرگ و مکاتب عقیدتی رایج در دنیا، می خواهیم بدانیم که نوع نگاه این ادیان و مکاتب در باب رفتارهای جنسی انسان مانند همجنس گرایی چیست؟ و در برخورد با این نوع رفتار جنسی با توجه به اصول اعتقادی خود چه احکامی و چه برخوردی را با این نوع رفتار جنسی خواهند داشت. حال از بین ادیان و مکاتب عقیدتی رایج در دنیا چند نمونه را انتخاب کرده و به بررسی دیدگاههای آنها در باب همجنس گرایی می پردازیم. که این ادیان عبارت اند از: هندوئیسم، جینیسم، بودیسم، هیجرائیسم، سیکیسم، کتوائیسم، زرتشت، بهائیت و همچنین به بررسی نظرات اندیشمندانی همچون اشو خواهیم پرداخت. 2.3.1. همجنس گرایی در هندوئیسم آئین هندو شکل تحول یافته ای از آئین برهمائی است که به تدریج و عمدتاً از قرن هشتم و نهم پیش از میلاد مسیح تشکیل شده و طی قرون متمادی به شکل کنونی درآمده است. این آئین بیشتر در سرزمین ادیان و الاهه ها، شبه جزیره هند رواج داشته است. که مانند بسیاری از ادیان دیگر دارای اصول اعتقادی و کتاب مقدس می باشد. که کتاب مقدس این آئین «کتاب وِدا» بوده که در طی سالیان دراز، توسط اندیشمندان این آئین، تفاسیر زیادی بر آن نگاشته شده است. همچنین آئین های فرعی فراوانی همچون براهمَناها و منوسمرتی نیز در آئین هندو به وجود آمده است. با اندک بررسی در آئین هندو و آموزه های آن می توان به این نتیجه رسید که غریزه جنسی و ارضای صحیح آن در میان آموزه ها و دستورات آئینی این دین از اهمیت والایی برخوردار است. به طوری که در مرحله ای از مراحل زندگی فردی و اجتمایی یک هندوئیسم، غریزه جنسی باید در یک برنامه خاصی و با یک محدوده ی زمانی مشخصی تعریف خاص خود را داشته باشد. زیرا یک هندو اگر بخواهد راه سلوک و نجات را بپیماید باید یکی از سه طریق عمل، علم و اخلاص را برگزیند و با انجام یکی از این مراحل به نجات و رستگاری برسد. و اگر سالک طریقت علم را انتخاب کند، باید به مراحلی پا بگذارد که انسان را از عامل اصلی شقاوت و شرارت یعنی جهالت، دور کرده و به نجات و رستگاری برساند. به طوری که در مرحله ای از سلوک باید فرد به کنترل غریزه جنسی و عدم ارتباط جنسی به هر شکل ممکن روی بیاورد و تا سن 25 سالگی این روش را ادامه دهد. سپس ازدواج کرده و قصد فرزند آوری را داشته باشد تا ادامه دهنده و وارث علم او باشد. که در این مرحله فرد سالک، فقط در قالب نظام ازدواج و با قصد فرزند آوری می تواند به برقراری روابط جنسی بپردازد. و بعد از تربیت فرزند برای وارث علم شدن او، فرد سالک باید دوباره رسم رهبانیت را ادامه داده و به ترک لذت های دنیوی همچون برقراری ارتباط جنسی، حتی با همسر خود روی بیاورد. و این روش برقراری ارتباط جنسی در دوران خاصی از زندگی، فقط مربوط به سالکان بوده و مردم عادی می توانند به صورت طبیعی به برقراری ارتباط جنسی خود در قالب نظام خانواده بپردازند. حال با توجه به نوع نگاه هندوئیسم به غریزه جنسی و ارضای صحیح آن، در مورد مسئله همجنس گرایی می توان چنین گفت که برای یک سالک که یکی از سه طریق سلوک، برای رسیدن به حقیقت را انتخاب کرده است، همجنس گرایی یک امر ناپسند و انحراف محسوب شده و با اصل ارتباط جنسی در قالب ازدواج جهت فرزند آوری برای به ارث بردن علم پدر خویش، منافات دارد. لذا طریقتی که ارتباط جنسی در قالب ازدواج را به دوران خاصی محدود کرده، به طریق اولی نیز ارتباط جنسی خارج از نظام خانواده و همچنین ارتباط جنسی با یک جنس موافق را نیز رد می کند. ولی برخی از فرقه های جدا شده از هندوئیسم بر این باورند که این نوع گرایش جنسی درست است که در آموزه های آئیین هندو اجازه ای بر آن داده نشده است، ولی در کتیبه های تاریخی 150 سال پیش از میلاد مسیح و همچنین در کتیبه های موجود در معابد قرون وسطی، تصاویر فراوانی از ارتباط جنسی میان دو مرد و همچنین ارتباط جنسی میان دو زن دیده شده است. 2.3.2. همجنس گرایی از دیدگاه هیجرائیسم یکی دیگر از آئین های جنوب آسیا به خصوص شبه جزیره هند، آئین هیجرائیسم می باشد که می توان تا حدودی این آئین را جزء آئین های جدا شده از هندوئیسم دانست. لذا در فرهنگ جنوب آسیا به افرادی که بدنی مردانه و آلت تناسلی مردانه دارند، اما رفتار زنانه از خود بروز می دهند و همچنین در جامعه خود را به عنوان زن معرفی می کنند و لباس زنانه می پوسند، هیجرا یا چاکا گفته می شود. هیجرائیسم از آنجا که یکی از آئین های فرعی به وجود آمده و جدا شده از آئین هندو به حساب می آید، نوع نگاه آئین هندو به هیجرائیسم، نگاهی است از بُعد جنسیتی. زیرا هندوها، هیجراها را یک نژاد خاص که غیر از نژاد رایج هند می باشد در نظر گرفته اند و شاید بتوان گفت که علت جدایی هجراها و تشکیل آئین جدید، همان رویکرد جنسی آنها می باشد. برخی بر این باورند که ریشه واژه هیجرا از واژه هَجَرَ در زبان عربی به معنای مهاجرت کردن، ترک کردن گرفته شده است. و چون این افراد حالت مردانگی خود را ترک گفته و به حالت زنانگی درآمده اند، به آنها هیجرا گفته می شود. همچنین در مورد تاریخچه هیجرائیسم در شبه جزیره هند، بیشتر به دو مورد از موارد تاریخی اشاره کرده اند و آن را تاریخچه ای برای هیجرائیسم در نظر گرفته اند. اول اینکه هیجراها به این موضوع استناد می کنند که در کتیبه های تاریخی موجود در معابد هند، تصاویر و نقوشی از همجنس گرایی مردان و زنان دیده می شود. همچنین افسانه ای در این باب در بین هیجراها مشهور است که شخصیتی به نام آروان در یکی از جنگهای مهم تصمیم به فداکاری و کشته شدن برای پیروزی لشکر خود می گیرد. برای همین تصمیم می گیرد که برای یک شب که شده باید ازدواج کند. ولی کسی راضی به ازدواج با مردی که فردا خواهد مرد نمی شد. در این میان فردی به نام کریشنا که یک مرد بود تصمیم می گیرد خود را به شکل یک زن زیبا به نام موهینی در آورده و با آروان ازدواج کند تا آرزوی آروان برآورده شود. با توجه به این افسانه، هر ساله در 18 آوریل در جنوب هند، هیجراها در معبد آروان جمع شده و با بازسازی داستان ازدواج آروان و کریشنا به سوگواری آروان پرداخته و رقص های مخصوصی را به همراه مراسم النگو شکنی انجام می دهند. بیشترین افراد تشکیل دهنده هجراها، پسرانی هستند که به خاطر برخی رفتارهای جنسی از سوی خانواده خود طرد شده اند و یا افراد دوجنسیتی هستند که در جامعه مورد توجه قرار نگرفته اند ولی در این آئین بیشتر مورد توجه قرار می گیرند و این افراد بعدها در مراسمی خاصی به ختنه کردن و از بین بردن دستگاه تناسلی خود اقدام کرده و خود را به شکل زن در می آورند. که برخی از نهادهای مردمی(NGO) در پی به رسمیت شناختن این افراد هستند. هویت جنسی این افراد به صورت دقیق در طبقه بندی جنسیت و گرایش جنسی، مشخص نیست و نمی توان گفت که آیا تمام این افراد جنس مذکر هستند که خود را به شکل زن در آورده اند یا در اصل زن بوده اند و یا اینکه دوجنسه های هستند که خواهان معرفی خود به عنوان جنس مونث هستند. زیرا بسیاری از این افراد در حقیقت به صورت جنس مذکر به دنیا آمده اند و یا اینکه دارای دستگاه تناسلی مبهمی هستند که در طی زمان و با بزرگ شدن، به رفتار جنسی زنانه و تغییر جنسیت از مردانه به زنانه روی آورده اند و به ازدواج با مردی دیگری تن می دهند. که اصطلاحاً به جنسیت این نوع افراد ، جنسیت سوم گفته می شود. که می توان ریشه های این نوع تقسیم بندی جنسی را در آئین هندو به روشنی دید، زیرا در دسته بندی طبیعت، که جهان و نظام خلقت بر پایه این اساس به وجود می آید، به سه نوع طبیعت اشاره می شود که عبارت اند از: 1- طبیعت مرد 2- طبیعت زن 3- طبیعت سوم که این دسته بندی نشان می دهد که جنسیت سوم در فرهنگ و آئین های باستانی شبه جزیره هند، امری شناخته شده هست که برخی اوقات جنسیت سوم را با واژه خنثی نیز معرفی می کنند. که در علم روانشناسی به این نوع رفتار جنسی، تبدیل خواهی جنسی گفته می شود. با اینکه در فصل سوم از این پروژه تحقیقاتی به تبدیل خواهان جنسی به صورت مفصل خواهیم پرداخت ولی به اختصار مطالبی در این باب بیان می کنیم تا ویژگی جنسیتی هجراها به خوبی مشخص گردد. تبدیل خواهی یکی از اختلالات هویتی جنسی است که خصوصیات اصلی آنها احساس نارضایتی و ناراحتی از جنسیت معین شده و طبیعی آنها می باشد. که اعتقاد شدید به جنسیت مخالف خود را نشان می دهند. این افراد با ظاهر طبیعی خود احساس غربت کرده و میل شدیدی به انجام رفتار جنس مخالف جنس خود و همچنین تغییر ظاهر و پوشش و اندام تناسلی خود دارند. و سعی دارند خود را جنس مخالف جنسیت خود معرفی کنند. برخی از محققان روانشناسی، تبدیل خواهان را افرادی گم گشته و خود تخریب کننده و هذیانی می دانند. که به دنبال این نوع اختلال، به اختلالات ثانوی همچون اسکیزوفرنی و اختلالات شخصیتی دچار می شوند. لذا با توجه به مطالب گفته شده درباره هیجراها و نوع رفتار و گرایش جنسی آنها، می توان این مبدل پوشی و تغییر شکل ظاهری و ارتباط جنسی با جنس ذکور را همجنس گرایی خواند. و از بین بردن دستگاه تناسلی و معرفی خود به عنوان زن در جامعه را نمی تواند توجیهی مناسب برای عمل همجنس گرایانه این افراد در جامعه به حساب آورد. به طوری که حتی در کشورهای همچون هند و پاکستان این افراد زیاد از منزلت اجتماعی خوبی برخوردار نیستند. لازم به ذکر است که چنین رفتار جنسی در گروهی از مردم تایلند وجود دارد که در بین مردم به کتوای شناخته شده اند. با توجه به بررسی های روانشناسان در باب رفتار کتوای ها، برخی بر این عقیده اند که اصطلاح کتوای را نمی‌توان معادل اصطلاح تراجنسی قرار داد. که دو اصطلاح برای کتوای‌ها در نظر گرفته اند. یکی «sao praphet song» به معنای ترنس زن یا شخصی که خود را زن میداند و دیگری «phet thi sam» به معنای جنسیت سوم. که برخی محققان بر این باورند که اصطلاح کتوای ابتدا برای افراد دوجنسه استفاده می‌شد. اما در قرن بیستم از این اصطلاح برای توصیف مردان مبدل ‌پوش بکار گرفته شد. همچنین در بین مردم تایلند باوری به نام کارما وجود دارد که ریشه این نوع رفتار جنسی کتوای ها را گناهان گذشته آنها می دانند. لذا در برخورد با آنها بیشتر ترحم کرده و از سرزنش دوری می کنند. که اعتقاد به کارما را می توان در ادیان هندی همچون هندوئیسم و بودیسم جستجو کرد. اصل کارما می‌گوید که نتیجه هرآنچه انجام می‌دهیم به خودمان بازمی‌گردد. که بر اساس این اصل، این خدا نیست که به نسبت اعمال بشر پاداش می‌دهد یا تنبیه می‌کند، بلکه کردارها ذاتاً پیامدهای خوب یا بد را همراه خود دارند. در ادیانی که به تولد ادواری باور دارند، مانند هندوئیسم، بودیسم، و جینیسم، یر این باورند که نتایج کارهایمان به زندگی های بعدی نیز کشیده می‌شود و در دوره‌های بعدی زندگی نیز به ظهور می‌رسند. بر این اساس، هر فرد، از طریق اعمالی که انجام می‌دهد باعث رنج ها و شادی ها در زندگی خود می شود. و نمی توان همجنس گرایی را گناه و اشتباهی برای این نوع افراد در نظر گرفت چون ریشه در زندگی قبلی آنها دارد. لذا می توان رفتار جنسی هیجراها و کتوای ها را یک رفتار مشترک جنسی دانست که بارزترین رفتار جنسی این گروهها همجنس گرایی می باشد. 2.3.3. همجنس گرایی از دیدگاه جینیسم یکی دیگر از آئین های باستانی جهان، آئین جین می باشد که این آئین همراه آئین بودا در مقابل هندوئیسم قیام کرده و مدعی شدند که می توانند انسان ها را از تحیر و سرگردانی در برخی از نظام های حاکم در جهان مانند سمساره نجات دهند. که آئین جین با اینکه در دوره ای از زمان مخالفان زیادی داشت ولی توانست در شبه جزیره هند باقی بماند. پیروان آئین جین بر این باورند که مؤسس جینیسم شخصی به نام مهاویره – یعنی مرد بزرگ یا پهلوان بزرگ- است. از نظر پیروان آئین جین، استمداد از بشر یا کتاب بشری برای رسیدن به حقیقت و نجات ابدی بی اثر و بی فایده است و روحانیون تاثیری در زندگی انسان ها ندارند و هر فرد باید از درون خود استمداد جوید و تنها وسیله وصول رسیدن به نجات، ریاضت شاقّه یا تپش می باشد. و برای رسیدن به نجات و رستگاری، پیروان آئین جین باید پنج عهد بزرگ در اعمال روحانی خود بسته باشد که عبارت اند از: پرهیز از قتل و آزار موجودات زنده پرهیز از دروغ و هر قول و فعلی که موجب غضب یا حرص شود. اجتناب از هر چیزی که به انسان عطا نشده اجتناب از شهوت جنسی خودداری از هرگونه علاقه به هر چیز که این دستورات بیشتر برای مرتاضان آئین جین بوده و برای مردم دستورات ملایم تری وضع شده است که در کل، کمی از این دستورات سبک تر و ملایم تر است. آنچه که در این پنج عهد در مورد همجنس گرایی مورد توجه قرار می گیرد، عهد « اجتناب از شهوت جنسی » می باشد. که در آن مرتاضان از هر نوع شهوت جنسی حتی با جنس مخالف نهی شده است و فرد مرتاض نمی تواند هیچ گونه رابطه جنسی داشته باشد. اما همان طور که گفتیم این احکام سخت گیرانه در مورد مرتاضان بوده و مردم از احکام ساده تری برخوردار هستند. لذا آنچه در باب غرایز جنسی برای پیروان عادی آئین جین گفته شده است این است که باید ارتباط غریزه جنسی آنها، در چهارچوب ازدواج باشد و رابطه جنسی خارج از ازدواج امری ناپسندیده و با توجه به اصل کارما - که در آن اگر فرد کار نیک انجام داده باشد در دوره های بازگشت مجدد به دنیا مرفه و در خوشی خواهد بود و اگر کار بد انجام دهد در بازگشت به دنیا، بینوا و بدبخت و به شکل جنسی پست تر از انسان مانند حیوان به دنیا خواهد آمد لذا – فرد گنه کار مانند همجنس گراها که خارج از چهارچوب ازدواج به امر جنسی پرداخته اند در مرحله بعدی از زندگانی که بازگشت مجدد به دنیا است، به صورت حیوان باز خواهند گشت. بنابراین همجنس گرایی در آئین جینیسم از آن جهت که با اصل « اجتناب از شهوت جنسی » در طریقت مرتاضان و با اصل «عدم رابطه جنسی خارج از ازدواج» برای پیروان عادی منافات دارد، و باعث تناسخ انسان به صورت حیوان در دوره بعدی زندگی می شود، امری نادرست و ناپسندیده به حساب می آید. 2.3.4. همجنس گرایی از دیدگاه بودیسم آئین بودا یکی از انشعابات آئین برهمایی (هندوئیسم) در شبه جزیره هند است و همانگونه که در بررسی آئین جینیسم گفته شد این دو آئین مدعی رساندن انسان به نجات حقیقی هستند. با اینکه این آئین در شبه جزیره هند به وجود آمده است ولی به خاطر داشتن اندیشه های عرفانی لطیف و حضورش در مناطق پرجمعیت جهان، پیروان زیادی را به خود جذب کرده است. این آئین شباهت های زیادی به آئین جینیسم دارد به طوری که مشترکات زیادی برای این دو آئین در اصول اساسی آنها گفته شده است ولی در مقایسه با یکدیگر می توان این را گفت که آئین جینیسم نسبت به بودیسم از سخت گیری بیشتری برخوردار است و آن لطافت عرفانی که در بودیسم دیده می شود در جینیسم وجود ندارد. مؤسس آئین بودیسم فردی به نام «گوتاما شاکیامونی» است که به بودا ملقب بوده است که حدوداً در قرن ششم قبل از میلاد می زیست و بعد از مدتی با تحول روحی و فکری که در او به وجود می آید، زن و فرزند خویش را رها کرده و به تفکر درباره حقیقت زندگی می پردازد و سرانجام در سن 36 سالگی در زیر درخت انجیر- که درخت دانای، آگاهی و بیداری است- بعد از مبارزه با شیطان ویرانگر به حقیقت نائل آمده و به تربیت شاگردان می پردازد و در آخر طی سفری بیمار شده و در سن هشتاد سالگی می میرد. بودیسم بعد از تشکیل در طی قرون مختلف به سه فرقه فرعی دیگر تقسیم می شود که عبارت اند از مهایانا، هینایانا و مَجرَیانا که بیشتر آموزه ای این فرقه ها بر مبنای اخلاق می باشد که در این دستورات اخلاقی به سه دسته پنجگانه، هشتگانه و نه گانه تقسیم بندی می شود. در مورد نوع نگاه آئین بودیسم به غریزه جنسی و انحرافات آن باید گفت که نگاهی همچون جینیسم و هندوئیسم دارد و که بیشتر مبنای مکتب خویش را بر پایه مهربانی و محبت به دیگران و عدم آزار و تعلق به آنها بنا نهاده است به طوری که هر کسی قصد پیوستن به بودیسم را دارد باید حداقل قواعد پنجگانه اخلاقی که عبارت از : 1- پرهیز از کشتن 2- پرهیز از مصرف آنچه که داده می شود 3- جلوگیری از سوء رفتار جنسی 4- پرهیز از بیان نادرست 5- پرهیز از نوشیدنی های تخمیر شده (مست کننده)، را رعایت کند. در این قواعد پنجگانه اخلاقی که لازم الاجرا برای همه بودایی ها می باشد، به مسئله غریزه جنسی نیز اشاره شده است و عبارت «جلوگیری از سوء رفتار جنسی» درباره غریزه جنسی به کار رفته است. در این اصل، سوء رفتار جنسی یک عبارت کلی و مشمول هر نوع انحراف و سوء رفتار جنسی می باشد زیرا آنچه که در این نوع آئین درباره نحوه غریزه جنسی بیان شده، ارتباط صحیح جنسی در قالب ازدواج می باشد و فرد نمی تواند هرگونه رفتاری که می خواهد انجام دهد و رفتارهای جنسی همچون همجنس گرایی نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. و همچنین در دستورات نه گانه بودا که برای درستی و پاک بودن صادر شده است و عبارت اند از: 1- پرهیز از آزار جانداران 2- پرهیز از دزدی 3- پرهیز از بی عفتی 4- پرهیز از دروغ 5- پرهیز از مستی 6- پرهیز از بدگویی 7- پرهیز از خودخواهی 8- پرهیز از نادانی 9- پرهیز از دشمنی، در این دستورات از بی عفتی سخن به میان آمده و با بکارگیری عبارت «بی عفتی» که مفهومی کلی و شامل همه بی عفتی های جنسی همچون همجنس گرایی و زنا نیز می شود، در این اصول نه گانه مسائلی همچون همجنس گرایی نهی شده است. بودیسم از اول در بین پیروان خود به آئینی بی توجه نسبت به لذایذ نفسانی و تمایلات جنسی شناخته شده است و از قدیم الایّام در مدارس بودایی ها در مراحل آموزش به راهبان و مرتاضان بودیسم، از انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی به شدت نهی شده است و آن را یکی از موانع رشد انسان و رسیدن انسان به حقیقت معرفی شده است و از راهبان و مرتاضان خواسته می شود که از انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی به شدت دوری کنند و دامان خود را به هر نوع از رابطه جنسی با فرد مقابل چه از قسمت پائینی بدن و چه از قسمت بالایی بدن آلوده نکنند که این عمل باعث محرومیت همیشگی فرد از سیر و سلوک می شود. ولی این نکته را نیز باید گفت که در دوره ای از زمان که به دوره ادو- در ابتدای قرن هفدهم- معروف بود، رگه های از همجنس گرایی مرد ها یا به طور خاص، عشق بازی میان جوانان تازه کار با راهبان قدیمی در برخی از جشن ها دیده شده است. پیروان بودیسم در تایلند در مورد همجنس گرایی افکار و عقیده ای نزدیک به عقیده جینیسم ها در تایلند دارند که می توان ریشه این افکار را در اصل کارما مشاهده کرد. به طوری که این افراد در مورد همجنس گرایان و علت گرایش آنها این گونه اعتقاد دارند که، علت اصلی این گرایش، گناهان گذشته آنها در دوره قبلی زندگی شان می باشد و همچنین برخی از پیروان بودیسم در تایلند با اثرپذیری از فرهنگ غربی مبنی بر طبیعی بودن همجنس گرایی، همجنس گرایی را یک مشکل مادرزادی دانسته و معتقداند نباید به خاطر این نوع گرایش جنسی بر آنها خرده گرفت بلکه باید نسبت به آنها ترحم کرد. اما همچنان رهبران بودیسم بر انحرافی بودن و ممنوع بودن این گرایش جنسی باور داشته و آن را محکوم می کنند. لذا این عقیده علاوه بر بودایی های تایلند بر بودایی های کشور ژاپن هم تاثیر گذاشته و با تاثیر پذیری از فرهنگ جنسی غرب ، به تشکیل گروههای اصلاحی و لیبرال در موضوع همجنس گرایی پرداخته اند و علاوه بر انحراف نداستن و محکوم نکردن همجنس گرایی، با استناد به دلایل همجنس گرایان غربی بر طبیعی بودن این رفتار و همچنین با استناد به یک داستان تاریخی، به تایید همجنس گرایی پرداخته اند. این گروه بر این باورند که در قرن هفدهم، در برخی از صومعه های ژاپن، یک نوع رابطه جنسی بین مردان و پسران نوجوان صومعه برقرار بوده که برای همین در آن دوران به شدن افراد مستقر در صومعه ها را از برقراری رابطه جنسی همجنس گرایی نهی می کردند. به طور کلی با توجه به اصول اخلاقی بیان شده در آموزه های بودیسم که شامل « پرهیز از بی عفتی» و «جلوگیری از سوء رفتار جنسی» می باشد، که در کل شامل تمام بی عفتی ها جنسی و همچنین سوء رفتار جنسی مانند همجنس گرایی بوده و علاوه بر آن چون باعث محرومیت فرد سالک از رسیدن به حقیقت می شود، همجنس گرایی از سوی آموزه های بودیسم و راهبان رفتاری ناپسند و ممنوع اعلام شده است. 2.3.5. همجنس گرایی از دیدگاه آئین سیک آئین برهمائی که یکی از ابتدایی ترین دین در شبه جزیره هند می باشد در طی قرون متوالی به انشعابات متعددی تقسیم شده است. یکی از این انشعابات که در چند قرن اخیر به وجود آمده است، آئین سیک می باشد. این آئین لغتاً به معنای «شاگرد» بوده و یک آئین التقاطی و تلفیقی از آموزه های اسلامی و هندوئیسم می باشد که در حقیقت یک آئین در هم آمیخته ای است که نه می توان گفت که این آئین اسلامی است و نه می توان گفت که بودایی است. بنیانگذار این آئین فردی به نام نانک می باشد که بعد از برخورد با برخی از عرفای اسلامی مانند کبیر(صوفی) و همچنین برخی از راهبان بودئیسم، تصمیم به تشکیل آئین سیک کرده و خود را نخستین گورو یا همام معلم خواند. که بعد از او ده گوروی دیگر نیز معلمی سیک ها را برعهده گرفتند که در آخر دهمین گورو اعلام کرد که بعد از من معلم دیگری نخواهد آمد. که از قرن 18 به بعد سیک ها بدون گورو ماندند. با توجه به اینکه آئین سیک یک آئین تلفیقی از عرفان کبیر و هندوئیسم می باشد برخی از احکام اصلی این آئین ها را در خود دارا بوده و به برخی دیگر از این احکام اشاره نکرده است و یا اینکه در برخی از مواضع، خود قوانین جدیدی را وضع کرده است. یکی از مسائلی که در این آئین به صورت مستقیم به آن نپرداخته اند، مسئله انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی می باشد، ولی با توجه به اینکه این آئین تلفیقی از دو دین اسلام و بودیسم می باشد و در این دو دین، همجنس گرایی امری ناپسند و گناه محسوب می شود و همچنین با توجه به بیانه ای که سیک ها در سال 2005 مبنی بر حمایت از قوانین ضد همجنس گرایی صادر کرده اند، می توان گفت که همجنس گرایی در نزد آئین سیک یک عمل ناپسندیده به حساب می آید. زیرا در همان بیانیه ضد همجنس گرایی، سیک ها همجنس گرایی را یک عمل مخالف با طبیعت انسانی بیان کرده بودند. 2.3.6. همجنس گرایی از دیدگاه دین زردشت زردشت یکی از ادیان باستانی جهان محسوب می شود که چند قرن بعد از ورود آرایی ها به ایران و با شهرنشینی شدن آن ها، فرد مصلحی برخاست و ایرانیان را به آئین تازه ای دعوت کرد و آیین قبلی آنها را از میان برداشت و خود را پیامبر و فرستاده خدای خوبی و روشنایی ها معرفی کرد و چون دارای شتری زرد رنگ بود او را زردثوشتر یا زرداشتر گفتند. مورخان درباره زمان دقیق رسالت زردشت اخلاف نظر دارند برخی از آنها بر این باورند که زردشت 6 هزار سال قبل از میلاد می زیست ولی قول مشهور بر این است که او در سال 660 قبل از میلاد حضرت مسیح7 به دنیا آمده و در سال 630 قبل از میلاد به پیامبری مبعوث شده است. که بعد از برانگیخته شدن، به سراغ پادشاهان زمان خود رفته و آنها را به آئین خود دعوت می کرد که آخر در سن 77 سالگی در آتشکده بلخ افغانستان به دست تورانیان کشته شد. درباره پیامبری زردشت نظریات زیادی بیان شده است ولی با توجه به برخی از احادیث شیعه این نظریه مطرح می شود که زرتشت پیامبری راستین بوده است. زیرا درباره پیامبری او از حضرت امام جعفر صادق7 روایتی در اصول کافی نقل شده است که می فرمایند: حضرت رسول اکرم6 پس از استقرار در مدینه به اهل مکه نامه نوشتند و آنان را به ترک بت پرستی و قبول اسلام ملزم کردند. اهالی مکه پیشنهاد جزیه را دادند ولی پیامبر6 جزیه را مخصوص اهل کتاب دانستند که مکیان در جواب گفتند که شما از اهل هَجَر – زردشتیان- که قریه ای نزدیک مدینه هست و کافر می باشند نیز جزیه می گیرند که پیامبر6 در جواب آنها نوشته بودند که زردشتیان پیامبری داشته اند که کشته شده است و کتابی داشته اند که سوخته است که کتاب پیامبر آنها بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود. کتاب آسمانی زردشتتیان «اوستا» نام دارد که به معنای اساس و بنیاد و متن می باشد. این کتاب به گفته مورخان بیش از اوستای امروزی است که ابتدا در سینه ها مردم بود که حدوداً پس از ظهور اسلام به خط اوستایی در زمان ساسانیان نوشته شد. که اوستاي موجود امروزی مشتمل بر پنج جزء است : 1- يَسنا، كه در آن سرودها و پرستش ها است و گات ها كه سرودها و مناجات زردشت است. 2- ويسپِرَد، كه در آن ادعيه و نمازها است. 3- وِنديداد، كه در آن احكام شريعت زرتشت است. 4- يَشتها، كه در آن ستايش وسپاس و پرستش خدا و فرشتگان است. 5- خورده اوستا، كه در آن ادعيه و نمازها است. اساس دیانت زرتشت بر سه محور: اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک، قرار دارد و به همان اندازه که تاکید بر راستى و درستى شده است، به دورى از دروغ و ناپاکى نیز توصیه گردیده است. چرا که دروغ گویان را به عذاب جهنم وعده داده و راستگویان را ثواب بهشت نوید داده است. بنابراین اساس دین زردشت بر راستى و درستى بنا نهاده شده و نقطه ضد آن دروغ و نادرستى است. 2.3.6.1. جایگاه غریزه جنسی و ارضای صحیح آن در دین زردشت غریزه جنسی در میان آموزه های دین زرتشت مانند سایر ادیان دیگر از اهمیت خاصی برخوردار است به طوری که دین زردشت، ارضای غریزه جنسی و تعدیل آن را در قالب نظام خانواده معرفی کرده و برای ازدواج پیروان خود و تعدیل غرایز جسمانی آنها در قالب خانواده دستورات و احکامی را بیان کرده است و از آنجا که در ادیان باستانی ایران مانند زردشت، زناشویی به منظور ازدیاد نفوس و پاکدامنی افراد مطرح می شود. درباره ازدواج و نحوه انجام آن در کتب مقدس زردشتیان دستورات و احکام مختلفی بیان شده است. و ازدواج را با اصطلاحاتی همچون مقدس و مبارک یاد کرده اند. و در برخی از موارد به بیان برتری افراد متاهل نسبت به مجرد می پردازند. لذا در گات ها که شامل 17 سروده از زردشت و مهمترین و اساسی ترین بخش اوستا می باشد، در قسمتی ازآن، زردشت خطاب به دختر خود و با لحنی نصیحت گویانه، به مسئله ازدواج او با جاماسپ که یکی از پیروان راستین زردشت بود می پردازد و چنین می گوید: « اینک تو ای پوروچستا، جوان تریت دختر زردشت، من از روی پاکی و راستی و نیک منشی، جاماسپ را که از راست کرداران و پشتیبانان آئین راستی است، جهت تو بر گزیده ام پس اکنون برو و در این باره بیندیش و خردت را راهنما قرار بده و پس از موافقت به اجرای مراسم مقدس ازدواج بپرداز.» در دین زردشت نحوه انتخاب همسر توسط دختر بدین صورت می باشد که دختر باید منحصراً با مردی ازدواج می کند که از سوی پدرش معرفی می شود. و اگر اختلافی میان پدر و دختر در انتخاب همسر به میان بیاید، انتخاب پدر در اولویت قرار می گیرد. لذا در دین زردشت عمل جنسی و ارضای صحیح آن باید در قالب ازدواج و مطرح شود و زن یا مرد حق ندارد به رابطه جنسی خارج از محدوده ازدواج دست بزند. علاوه بر انتخاب همسر، فرد می تواند کنیز یا کنیزانی را – با توجه به منزلت اجتماعی خویش- در اختیار داشته باشد تا علاوه بر کار برای آنها در خانه و یا مزرعه، به برقرای رابطه جنسی با آنها نیز بپردازند و به ارضاء و تعدیل غریزه جنسی خود بپردازند. مسئله دیگری که در راستای ارضای صحیح غریزه جنسی در دین زردشت مطرح می شود، ازدواج با محارم و رابطه با کنیزان پدری می باشد؛ که علاوه بر آن می توان گفت که نشانه های از امانت دهی کنیزان به مردان دیگر جهت بهره گیری جنسی از آنها نیز دیده می شود. به طوری که برخی از محققان همچون کریستین بارتلمه که از خاورشناسان و زبانشناسان معروف آلمانی در ابتدای قرن 20 می باشد، در یکی از آثار خود به مسئله «خویدوده» یا همان ازدواج با محارم پرداخته و نمونه های از آن را بیان می کند که در دین زردشت دختر ابتدا با پدر خود یا برادر خود ازدواج کرده و اگر دختر راضی به ازدواج با پدر یا برادر خود نشود باید با فردی که از سوی پدرش معرفی می شود ازدواج کند. و در کتب مقدس زردشتیان در این باره چنین آورده اند که: «اگر دختر یا خواهر مردی به ازدواج با او رضایت و موافقت نداشته باشد، آیا مرد می تواند به زور آنان را زن خود کند؟» که در جواب این سوال آذر فرنبغ فرخزاد چنین فتوا می دهد که: «مرد را نمی توان وادار به ازدواج کرد ولی زن را می توان به زور وادار به ازدواج کرد به خصوص اگر خواهر یا دختر باشد» و حتی این نوع احکام در باره کنیزان و همسران به نحوه دیگر نیز صادر شده است به طوری که آنها را به برقراری رابطه جنسی با افراد دیگر به امانت داده می شود و اگر فرزندی از آن متولد شد، متعلق به مالک کنیز یا شوهر آن همسر می باشد. «هرگاه دو تن - خواه هم دين، خواه بردار، خواه دوست - با يكديگر پيماني ببندند تا يكي كالايي (پيمان بر سر كالا، تعريفي است كلي براي پيمان بر سر گوسفند، گاو و كشتزار) را از ديگري بگيرد يا زني (زن نيز مانند گله ي گاو يا كشتزار موضوع پيمان واقع مي شود) از خاندان او را به همسري برگزيند يا دانشي را از وي بياموزد، آن كس كه كالايي را خواستار است بايد آن را بدو بدهند؛ آن كس كه زني را به همسري برگزيده است بايد همسرش را بدو بسپارند تا با او زناشويي كند و آن كس كه خواستار دانش ديني است بايد مَنثَره ي وَرجاوند را بدو بياموزند.» برخی نیز این احکام را قبول نداشته و معتقداند که چنین رابطه ای در دین زردشت وجود ندارد زیرا اگر وجود داشت، خود زردشت باید با دختر یا خواهرش ازدواج می کرد یا زنش را به امانت می گذاشت که چنین مواردی در سیره عملی زردشت دیده نمی شود و حتی اگر چنین حکمی نیز در زردشت وجود داشته باشد، مربوط به دوره ی خاصی و برای عدم انقراض نسل پیروان زردشت صورت گرفته است. 2.3.6.2. همجنس گرایی و احکام آن در دین زردشت در دین زردشت سه اصل عملی گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک، محور احکام و رفتار و آموزه های دین زردشت قرار داده شده است و با توجه به این سه اصل، رفتارها و کردارهای پیروان زردشت پایه ریزی و محاسبه می شود. و با توجه به اهمیت ارتباط جنسی سالم و صحیح در قالب ازدواج و عدم برقراری ارتباط جنسی خارج از خانواده در دین زردشت، نوع نگاه این دین به مسئله همجنس گرایی، نگاهی منفی و گناه آلود بوده که هیچ ارتباطی با نیکی ندارد و آن را با عباراتی همچون «شهوت غیرطبیعی» توصیف می کنند. که در دین زردشت درباره همجنس گرایی چنین توصیه کرده اند که هرکسی که دامن خود را به این نوع گرایش جنسی آلوده کند، آن فرد در هر حالتی که باشد، چه فاعل و چه مفعول و چه مرد باشد و چه زن، فردی است بسان دیو بوده و در این دنیا ودر آن دنیا همیشه دیو خواهد بود. که در این باره در کتاب وندیداد چنین آمده است: « اي دادار جهان استومند ! اي اشون ! ديو كيست؟ ديو پرست كيست؟ همخوابه ي نرينه ي ديوان كيست؟ همخوابه ي مادينه ي ديوان كيست ؟ ماده ديو كيست؟ كيست كه در اندرون خويش همسان ديو است؟ كيست كه در همه ي هستي خويش همسان ديو است؟ كيست كه پيش از مرگ همسان ديو است و پس از مرگ يكي از ديوان ناپيدا شود. اهوره مزدا پاسخ داد : مردي كه با مردي كون مرزي كند يا مردي كه بگذارد مردي با اون كون مرزي كند، ديو است. اوست كه ديو پرست است . اوست كه همخوابه ي نرينه ي ديوان است. اوست همخوابه ي مادينه ي ديوان است. اوست كه ماده ديو است. اوست كه در اندرون خويش همسان ديو است. اوست كه در همه ي هستي خويش همسان ديو است. اوست كه پيش از مرگ همسان ديو است و پس از مرگ يكي از ديوان ناپيدا شود. چنين است مردي كه با مردي كون مرزي كند يا مردي كه بگذارد مردي با او كون مرزي كند.» با توجه به این عقیده که جهان میدان جنگ نیروهای خیر و شر است و یکی از وظایف زردشتیان پیروی از شیوه اهورامزدایی- خدای خوبی ها- است، نباید از شیوه شیطانی و دیو صفتی که شرارت را با خود دارد، پیروی کنند در دین زردشت هر عمل شرارت انگیز به شدت نهی شده است. بنابر این درباره گرایش جنسی همجنس گرایی، آمیزش مردان با یکدیگر از دُبر چه در حالت فاعلیت و چه در حالت مفعولیت، یک عمل شیطانی بوده و شرارت هی را با خود به دنبال خواهد آورد و این عمل جنسی روشی است که اهریمنان و دیوها برای تکثیر دیو های دیگر استفاده می کنند و با این کار تعداد افراد خود را در جهان بیشتر می کنند. که در مینوی خرد در باب شیوه آفرینش مخلوقات اهورامزدا و اهریمن، چنین آمده است که: «اهریمن بدکار، دیوان و دروغان دیگر ، دیگر اهریمنان را از عمل لواط با خود به وجود آوردند.» بنابراین این گرایش جنسی در دین زردشت که دین باستانی ایرانیان می باشد، به صراحت نهی شده و با توجه به سه اصل کردار نیک، پندار نیک، گفتار نیک، همجنس گرایی مطابق با شیوه اهورامزدایی نبوده و یک عمل اهریمنی و شیطانی است. همچنین در مورد زمان دقیق همجنس گرایی در منابع باستانی زردشتیان، مطالبی بیان نشده است که آیا این گرایش جنسی قبل از آئین زردشت در بین مردم آن دیار رواج داشته است یا نه؟ که برخی از پژوهشگران بر این باورند که همجنس گرایی در ایران قبل از زردشت نیز وجود داشت به طوری که هرودت نخستین تاریخ نگار یونانی که در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح می زیست، همجنس گرایی در دوران هخامنشیان را گزارش می کند. و در اسنادی دیگر علاوه بر دوران هخامنشیان، همجنس گرایی را در دوران ساسانیان را نیز تائید می کنند. در مورد نوع برخورد ها و مجازات های دین زردشت نسبت به همجنس گرایی، باید گفت که با توجه به اینکه این دین در ایران باستان دین رسمی حکومت وقت بوده است از لحاظ فردی و اجتماعی، قوانین و دستورات بازدارنده ای برای عاملین و متخلفان گناه وضع شده است. که با توجه به کتب دینی زردشتیان، مجازات این گرایش جنسی نسبت به سایر گناهان دیگر متفاوت می باشد. در دوره هخامنشیان و ساسانیان مجازات رابطه همجنس گرایی اعدام اعلام شده بود لذا کسانی که رابطه همجنس گرایانه آنها ثابت می شد به اعدام محکوم می شدند. و فرقی نمی کرد که جنسیت این فرد مرد باشد یا زن، و یا اینکه فرد در این عمل جنسی فاعل بوده است یا مفعول. به طور کلی در هر حالت مجازات آن اعدام بود. در دستورات دینی زردشتیان، مجازات فردی که به همجنس گرایی متهم شده است از لحاظ اختیار و یا عدم اختیار به دو قسم کلی همجنس گرایی از روی اختیار و همجنس گرایی از روی اجبار تقسیم بندی می شود که مجازات های هر کدام نسبت به دیگری متفاوت می باشد. که به این صورت است که اگر مردی ناخواسته در لواط با مردی دیگر فاعل یا مفعول واقع شود، مجازات آن هشتصد ضربه شلاق است. که این حکم در وندیداد به این صورت بیان شده است: «اي دادار جهان استومند ! اي اشون ! اگر مردي به زور با مردي ديگر كون مرزي كند، پادافره ي گناهش چيست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : هشتصد تازيانه با اسپهه - اشترا، هشتصد تازيانه با سروشو - چرن.» ولی اگر فرد عمداً و با اختیار به عمل همجنس گرایی روی آورد، حکم آن از دو صورت خارج نیست 1- فرد همجنس گرا مبلغ دین نبوده و از احکام آن با خبر نبوده است، که در این حالت فرد گنه کار می تواند توبه کند و پیمان ببندد که دیگر این عمل جنسی را انجام نخواهد داد. و اگر فرد توبه خود را بشکند ابتدا با توجه به احکام شکستن توبه، با او برخورد کرده و کفاره شکستن پیمانش را می گیرند. سپس با توجه به احکام همجنس گرایی دوباره با او برخورد می شود. 2- فرد همجنس گرا مبلغ دین بوده و یا از احکام آن با خبر بوده است، که در این حالت برای او مجازاتی جز اعدام نیست و این عمل او به هیچ صورت قابل بخشش نمی باشد. که در کتاب وندیداد درباره مجازات همجنس گرایان چنین آمده است که: « اي دادار جهان استومند ! اي اشون ! اگر مردي به سازش با مردي ديگر كون مرزي كند، پادافره ي گناهش چيست و تاوان آن كدام است و چگونه كسي مي تواند از اين گناه و آلودگي پاك شود؟ اهوره مزدا پاسخ داد : چنين گناهي را هيچ پادافره و تاواني نيست. چنين گناهكاري را هيچ چاره اي نتوان انديشيد. اين دادشكني است و هيچ پادافره و تاواني، گناه آن را پاك نتواند كرد. در چه هنگام چنين است؟ هنگامي چنين است كه گناهكار، آموزگار دين مزدا يا دين آگاه باشد هرگاه گناهكار، آموزگار دين مزدا يا دين آگاه نباشد و به گناه خويش خستو شود و پيمان بندد كه ديگر هرگز چنين كردار ناروايي از او سر نزند، مزدا گناهش را مي بخشايد.» علاوه بر مجازات های دنیوی، در آموزه های دین زردشت برای همجنس گرایان عذابهای اخروی نیز بیان شده است به طوری که در کتاب ارداویراف نامه، که درباره سفر ویراف به دنیای پس از مرگ است، ویراف در سفر خود مردی را می بیند که کیفرش این بود که مارهای به مخرجش وارد شده و از دهانش خارج می شدند. از فرشتگان در باره علت غذابش سوال می کند که در جوابش می گویند: این روح مرد پستی است که در گیتی مرتکب لواط شده است. که این گفتار نشان دهنده این نکته است که علاوه بر مجازات دنیوی، همجنس گرایان مشمول مجازات اخروی نیز می شوند. 2.3.7. همجنس گرایی از دیدگاه بابیت و بهائیت بابیت و بهائیت جزء ادیان نوظهور در قرن 13 هجري قمري می باشد که می توان آنها را انشعابی از دین اسلام در نظر گرفت. ریشه شکل گیری این دین نوظهور را می توان ابتدا در عقاید علی محمد شیرازی معروف به «باب» جستجو کرد. اگر چه او ادعاهای متفاوتی داشته، اما در مجموع می‌توان وی را شارع آیین بابیت خواند که بهائیان او را مبشر دین بهائیت می‌دانند. همچنین او بشارت دهنده دینی شد که قرار بود پس از او از طرف خداوند توسط «من یظهره‌الله» فرستاده شود، به طوری که در آثار خود به ظهور «من یظهره‌الله» اشاره می‌کند. پس از او افراد بسیاری ادعا کردند «من یظهره‌الله» ‌اند. مانند «صبح ازل» و برادرش میرزا حسینعلی نوری که ادعا کرد که مراد از «من یظهره‌الله» ما هستم. ولی در طی تبعید این دو برادر به کشور عثمانی، میرزا حسینعلی نوری بر برادرش چیره گشته و بعدها لقب «بهاء الله» را برای خود برگزید. در حقیقت می توان بهائیت را ادامه آئین بابیت دانست و در کل آنها را یک آئین جدید در نظر گرفت. «بهاء الله» آثار زیادی از خود به جای گذاشته است و اکثراً در آثار خود از عبارات تخصصی علوم مذهبی اسلام، مانند قرآن و فلسفه عرفانی اسلام استفاده می‌کرد. که از آثار مهم او که منابع دین بهائیت را تشکیل می دهد می توان به، کتاب اقدس که ام‌الکتاب دین بهائیت بوده و شامل احکام و تعالیم اصلی دین بهائیت می‌باشد. و همچنین کتاب ایقان که در پاسخ به سوالات فردی در مورد ظهور قائم و متشابهات قرآن نوشته شده و کتاب کلمات مبارکه مکنونه، که روش و نحوه زندگی برای افراد بشر در آن ذکر شده‌است اصلی ترین آثار «بهاء الله» به شمار آورد. از دیگر آثار «بهاء الله» می‌توان به مکتوبات تعالیم دیانت بهائیت که برای پیروانش می نوشت اشاره کرد که این مکتوبات در میان بهائیان به «لوح» مشهور بوده و تعداد آنها بیش از شانزده هزار لوح می‌باشد. این دین نوظهور انحرافی، که از میان مذهب تشیع به وجود آمده است، زاده ی نامشروع استعمارگر پیر، انگلیس بوده که با این کار می خواست تشیع، تنها مذهب راستین اسلام را از مسیر اصلی خود به دور کند. که در آخر جز تحریف دستورات دینی همچون نماز، حج و طهارات و بی آبرویی، مسئله ای دیگر برای این دین نوظهور باقی نماند. هر دین و آئینی برای خود دارای احکام و دستورات دینی است که پیروان آن آئین ملزم به انجام آن دستورات و احکام ها می باشند. بنابراین دین بهائیت از این قاعده مستثنی نبوده و با توجه به منابع اصلی دینی خود و با توجه به توصیه ها و سخنان رهبران و بنیانگذاران دینی خود به استخراج و صدور احکام دینی خود می پردازند. بهائیان بر این باورند که «بهاء الله» همان خداست و پس از او «شوقی افندی» خدا شد و «بهاء الله» ظهور خداوند در بشیریت برای آشنای بیشتر بشریت با خدا بوده است. لذا با آمدن دین بهائیت ادیان دیگر و کتب آسمانی قبلی همچون قرآن نسخ شده و از اعتبار ساقط شده است. و الواحی که به زبان فارسی و عربی از سوی «بهاء الله» باقی مانده است، تا قیامت تنها منابع احکام دینی برای رسیدن به ایمان واقعی می باشد. بنابراین با توجه به اعتقاد بهائیت در باب ادیان قبلی و کتب آسمانی همچون قرآن، برای خود منابع دینی تازه ای همچون کتاب ایقان، اقدس، الواح مکتوب مبارکه و مراکزی همچون بیت العدل معرفی کردند. که در این میان بیت العدل که متشکل از 9 عالم بهائی است، مهم ترین مرکز تصمیم گیری احکام و مجازات بهائیت می باشد. که هم اکنون در حیفا فلسطین اشغالی (اسرائیل) واقع شده است. نگاه بهائیت به غریزه جنسی و روش تعدیل آن با توجه به منابع دینی و احکام فقهی باقی مانده از «بهاء الله» و دستورات جدید بیت العدل، نسبت به دین اسلام از تفاوت های بسیاری برخوردار است. با اینکه تمام ادیان الهی و غیر الهی تا حدودی ازدواج را بهترین و اصلی ترین راه ارضای غریزه جنسی معرفی کرده اند ولی برخی از این ادیان در نحوه ازدواج و چگونگی رابطه جنسی خارج از محدوده خانواده، احکام متفاوتی وضع کرده اند که با بررسی احکام مربوط به ازدواج و رابطه جنسی خارج از خانواده در دین بهائیت، به این نتیجه می رسیم که این دین نسبت به ادیان دیگر از احکام خاصی برخوردار است به طوری که ازدواج در بهائیت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و بر پیروان این دین واجب است که وقتی به سن 15 سال رسیدند، ازدواج کنند. ولی این دستور علاوه بر اینکه هم برای آرامش روحی می باشد و هم برای آرامش جسمی، ولی بیشتر برای ازدیاد نسل بهائیان مورد سفارش اکید قرار می گیرد، زیرا دستور بر این است که هدف از ازدواج برای فرد بهائی تولید مثل بوده و باید با یک فرد بهائی دیگر ازدواج کند. که سید باب در کتاب «بیان» در این باره چنین می نویسد: «بر هر شخصي واجب است، ازدواج كند، تا نسلي از او باقي بماند كه موحد و خداپرست است، و بايد در اين راه جديت نمايد، و اگر ظاهر شود كه در يك طرف مانعي از ظهور ثمره است، حلال مي شود بر اينكه اذن بدهد بر ديگري تا به وسيلة ديگري ايجاد ثمره كند، و جايز نيست ازدواج كردن با كسي كه در دين «بيان» نيست» علاوه بر سید باب، «بهاء الله» نیز بر این امر تاکید کرده و ازدواج را انحصار در ازدواج دائم دانسته و معتقد است که ازدواج موقت حرام می باشد. لذا در کتاب اقدس در این باره چنین آورده است: «خداوند ازدواج موقت را حرام كرده است در اين دورة‌ پاك، مردم از هوي پرستي منع شده اند تا متلبس به لباس پرهيزگاري باشند و هم چنين ازدواج با بيش از دو زن حرام كرده ولي خدمت گرفتن دختر باكره را حلال و بي عيب دانسته است.» یکی از اشکالاتی که برای دین بهائیت در مورد روابط جنسی می گیرد، امانت دهی زنان برای بارداری جهت تولید نسل و همچنین رابطه جنسی فرد با محارم می باشد. که با توجه به متن فوق که از کتاب «بیان» آورده ایم، نشان می دهد که فرد اگر قادر به بارداری همسر خویش نبود، باید همسرش را به فرد دیگری بسپارد تا این فرد بتواند برای او فرزند آوری کند. به طوری که در قسمت عربی عبارت سید باب چنین آمده است که: «حَلّ علی کُلّ واحِدٍ بِاذنِ دُونِهِ لِاَن یظهر عنه الثَمرة» حلال می شود به هر یکی از آن دو نفر با اجازه دیگری آنکه از خود بچه ای بار آورد. این عبارت تصریح می کند که: آنچه حلال و جایز است بوجود آوردن بچه است، چگونه به وجود آوردن و با چه شرایطی اظهار ثمره کردن، اهمیت چندانی ندارد. و فهمیده می شود که مقصود اظهار ثمره است به هر نحوی که باشد. ولی برخی از بهائیان این حکم را به زمان تحدید نسل بهائیت اختصاص داده و جواز این رابطه را به زمان ترس از نابودی نسل بهائیت اختصاص می دهند. ولی آنچه از ظاهر سخنان سید باب بدست می آید این است که این حکم مربوط به تمام زمان ها بوده و به دوره ی خاصی اختصاص ندارد. علاوه بر این سخن جواز ازدواج با محارم نیز در این دین داده شده است و با استناد به سخن بهاء الله مبنی بر اینکه: «من همسران پدرانتان را بر شما حرام نمودم.» و غير اين موارد مانند ازدواج با خواهر، عمه، خاله، برادرزاده، دختر خواهر، مادران رضاعي و خواهران رضاعي همگي حلال است. لذا استدلالی که برخی از بهائیان در این باره گفته اند اين است كه، تا زمانیکه بهائيت در اقليت است، ازدواج با اين گروه ها اشكالي ندارد. و در رساله سوال و جواب در کتاب اقدس، که شامل مجموع سوالات از بهاء الله می باشد، او حرمت ازدواج با محارم را به بیت العدل واگذار کرد، که در 15 ژانویه 1981 با بیانه ای که از سوی بیت العدل صادر شده حرمت ازدواج را فقط در همسران پدر دانسته اند و توضیح زیادی در این باره نداده اند و تصمیم گیری را به خود نفوس مومنین ارجاع داده شده است. که این خود نشانه اجازه رابطه جنسی با محارم می باشد. علاوه بر دستور آئین بهائیت بر امر ازدواج جهت تعدیل قوای نفسانی و ازدیاد نسل، در برابر انحرافات جنسی نیز عکس العمل نشان می دهند ولی نوع عکس العمل این دین نسبت به برخی از انحرافات جنسی زیاد بازدارنده نیست به طوری که در باب استمناء جواز بر حلیت داده شده است و خود ارضای را چه در حالت خواب و چه در حالت بیداری جایز دانسته و منی خارج شده از انسان را نیز پاک می دانند. و همچنین در باب مسئله زناء، دین بهائیت حکم بر قبیح بودن و حرمت زنا را داده است به طوری که در کتاب اقدس در این باب چنین آمده است: « قد حرّم عليکم القتل و الزّنا ...» و با اینکه این عمل را حرام می داند ولی مجازاتی که برای آن در نظر گرفته اند منوط به نظر بیت العدل بوده که حدوداً دیه زنا بار اول 9 مثقال طلا و در بار دوم 18مثقال طلا می باشد. که حکم آن به صراحت در کتاب اقدس آمده است. «قد حکم اللّهُ لکلِّ زانٍ و زانيةٍ ديةً مُسَلَّمَةً الی بيت العدل و هی تسعةُ مثاقيلَ من الذّهب و ان عادا مَرّةً اخری عُودُوا بِضِعْفِ الجزآء هذا ما حَکَمَ به مالکُ الأسمآء فی الأولی و فی الأخری قُدِّرَ لهما عذابٌ مُهينٌ.» در مورد همجنس گرایی و نوع نگاه بهائیت نسبت به آن باید گفت که امروزه تشکیلات بهائیت در تلاش است که همجنسگرایی را از مفاسدی نظیر زنا و فحشاء و حتی لواط و مساحقه تفکیک کرده و تعالیم بهائیت را به سمت سازگاری با آنها و مطابقت با نظریات همجنسگرایی عصر جدید سوق دهند به طوری که سعی می کنند همجنس گرایی را یک رابطه عاشقانه جنسی میان دو هم جنس معرفی کرده و آن را از مسائلی همچون لواط و مستحقه دور کنند. در منابع بهائیت، همجنس گرایی از لحاظ معنوی امری مذموم و رفتار جنسی خارج از طبیعت انسانی معرفی می شود به طوری که بهاء الله در باره ی همجنس گرایی چنین می نویسد: « انّا نَسْتَحْيی اَنْ نذکُرَ حکمَ الغِلمانِ اتّقُوا الرّحمنَ يا ملأ الأمکانِ و لا تَرتَکِبوُا ما نُهيتُم عنه فی اللّوح و لا تکونوا فی هَيْمآء الشّهوات من الهائمين» که مقصود از کلمه « الغِلمانِ » در این مورد، رابطه جنسی شخص مذکّر با پسران است .که معنی لغوی «الغِلمانِ» نیز همین معنا را به ما می رساند به طور که لغویون در معنای ریشه غ ل م چنین می آورند: «الغين و اللام و الميم أصلٌ صحيحٌ يدلُّ على حَداثةٍ و هَيْجِ شَهوة. من ذلك الغُلام، هو الطارُّ الشَّاربِ. و هو بيِّنُ الغُلومِيّة و الغُلُومة، و الجمع غِلْمةٌ و غِلْمان. و من بابه: اغتَلَم الفَحلُ غُلمةً: هاج من شَهوة الضِّراب.» لذا از سخن بهاء الله حرمت رابطه جنسی همجنس گرایانه فهمیده می شود. که توضیح این مطالب نیز در کتاب اقدس به صراحت بیان شده است. زیرا نظر بهائیت بر این است که تنها راه ارضای غریزه جنسی، در قالب نظام خانواده تحقق می یابد. «حضرت وليّ امراللّه در تبيين اين حکم فرموده‌اند که مراد تحريم همه نوع روابط جنسی بين افراد هم جنس است. روابط جنسی بر حسب تعاليم بهائی منحصراً در ظلّ ازدواج حلّيّت دارد و بنيان جامعه بشری بر آن استوار است و مقصد از اين تعاليم مبارکه حمايت و تقويت آن اساس الهی است» اما مهمترین مسئله ای که در باب همجنس گرایی در دین بهائیت، باعث توجه و ایراد از سوی سایر مسلمانان شده است، مسئله نوع مجازات و برخورد با همجنس گرایی می باشد. از دید احکام صادر شده از سوی بهاء الله، اگر دو فرد در هر حالتی، چه در نقش فاعل و چه در نقش مفعول، دست به عمل همجنس گرایی بزنند، مجازات آنها بر عهده بیت العدل می باشد. یعنی جرم انگاری این گناه و تعیین حدود و مجازات بر آن تا حدودی در این دین مبهم مانده است و میزان اختیاراتی که در باب صدور احکام و تبین آن به بیت العدل واگذار شده است در حقیقت بیشتر از سایر منابع صدور احکام دینی می باشد. و با اینکه همجنس گرایی یک گناه به حساب می آید ولی نوع مجازات آن مانند برخی از گناهان بدون مجازات مانند دروغ در نظر گرفته شده است که بیت العدل با توجه به مسائل روز مانند تائید همجنس بازی از سوی جامعه غربی، می تواند مجازاتی برای همجنس گرایی در نظر نگیرد. علاوه بر عدم تعیین مجازات بر همجنس گرایی از سوی بهائیت، مسئله دیگری که بهائیت در باب همجنس گرایی مطرح می کند، مسئله جداسازی همجنس گرایی از همجنس بازی می باشد. به طوری که در برخی از کتب بهائیت و برخی بیانیه های صادر شده از سوی بیت العدل، تمایز همجنس بازی با همجنس گرایی دیده می شود. دین بهائیت بر این باور است که همجنس گرایی مسئله ای است که نمی توان نام آن را لواط گذاشت بلکه همجنس گرایی صرفاً یک نوع رابطه عشقی و علاقه قلبی میان دو مرد می باشد و اصلاً ربطی به مسائل جنسی همچون مقاربت ندارد. لذا در رساله «سوال و جواب» از کتاب اقدس ضمن بحث در باره حکم لواط، به مسئله تفاوت بین همجنس گرایی و همجنس بازی نیز اشاره می کند و می نویسد: «هر قدر عشق و محبّت بين دو هم جنس شديد و خالص باشد ، اگر به روابط جنسی منجر گردد نادرست و خطا است و اگر گفته شود که اين روابط کمال مطلوب عشق و محبّت است چنين ادّعائی عذری است نامقبول» همچنین در بیانیه ای که از سوی سایت رسمی دیانت بهائیت در پاسخ به سوال متداوم فردی صادر شده است، همجنس گرایی را امری اختلالی در حوزه فیزیولوژیکی و روانشناختی مطرح کرده که فرد در طول زندگی خود به آن دچار شده و به مرور زمان قابل درمان است و اگر هم قابل درمان نباشد باید از رنج حاصله از این نوع گرایش در جهت سلامتی فرد مورد نظر کاست و این اختلال را نمی توان هم تراز لواط یا همان همجنس گرایی دانست. لذا در نامه صادر شده در مورد تفاوت همجنس بازی و همجنس گرایی چنین آمده است که: «همجنس گرائي با همجنس بازي متفاوت است. همجنس گرائي مانند بسياري از اختلالات جسمي يا رواني ديگر اگر قابل معالجه باشد بايد درمان شود و اگر لاعلاج باشد بايد در كاستن از رنج و عوارض آن كوشيد. منشاء اين اختلال چه نقائص اندامي و هورموني باشد و چه اشكالات تربيتي و عوامل محيطي نبايد افرادي را كه در اين زمره قرار مي گيرند به چشم انسانهاي منحرف يا شايسته سركوب و مجازات نگريست بلكه بايد به ايشان كمك نمود تا به شيوه اي معقول و با كمترين آسيب فردي و اجتماعي بر مشكلشان فائق آيند.» علاوه بر نوع نگاه بهائیت در باب قبح یا حسن همجنس گرایی، نوع نگاه بهائیت به مجازات و برخوردها در مورد همجنس گرایی نیز از اهمیت خاصی برخاوردار است به طوری که در این دین با توجه به اعتبار دهی فوق العاده به بیت العدل از سوی آموزه های دینی بهائیت، نوع مجازات این گرایش جنسی بر عهده بیت العدل واگذار شده است و هر نوع مجازات که از سوی بیت العدل صادر گردد، همان حکم مجازات در نظر گرفته می شود که می توان برای یک فرد همجنس باز هم حکم شلاق، اعدام و یا هر حکم مالی و غیر مالی دیگری در نظر گرفت و هم می توان حکم عفو یا عدم برخورد با فرد همجنس باز را صادر کرد. که درباره ی نوع برخورد با این گرایش جنسی چنین حکم داده شده است که: «سوال: مقادیر حد میان سارق، زناکار و لواط چه مقدار می باشد؟ جواب: تعيين مقادير حدّ به بيت العدل راجع است.» با توجه به مطالب گفته شده، غریزه جنسی و ارضای صحیح آن در دین بهائیت باید در قالب و چهارچوب ازدواج و روابط زناشویی مطرح شود به طوری که علاوه بر ارضای صحیح غریزه جنسی، مسئله ازدیاد نسل نیز در قالب ازدواج مطرح می شود و هرگونه انحراف جنسی با توجه به آموزه های بهائیت که خارج از قالب ازدواج صورت گیرد امری قبیح و گناه آلود می باشد. همچنین همجنس بازی با تفکیک از همجنس گرایی که یک اختلال روانی و جسمی است، به خاطر خروج از چهارچوب ازدواج امری گناه و زشت به حساب می آید و نوع برخورد با این گناه به بیت العدل اختصاص دارد که هم می توان به مجازات های مالی و غیر مالی حکم داده شود و هم می تواند بر عدم مجازات همجنس بازی حکم صادر شود. ولی به طور کلی و بدون در نظر گرفتن تمام انتقادات و اشکالات موجود درباره دین بهائیت، همجنس بازی یا همان لواط و مساحقه از دید این دین گناه می باشد. 2.3.8. همجنس گرایی از دیدگاه مکتب فکری اشو ابتدای نیمه دوم قرن بیستم شخصی به نام «راجنیش چاندرا موهان» در سن بیست ویک سالگی در شبه جزیره هند مدعی شد که حالت روشن بینی (نیروانه) به او دست داده و دنیای جدیدی را روبه روی او گشوده است . او مدعی شد وقتی این حالت بر او رخ داد، نیروی جدیدی در او به وجود آمد؛ نیروی که از هیچ جا و همه جا می جوشید و سر بر می آورد. آن انرژی در درختان، صخره ها، آسمان ها، خورشید و هوا وجود داشت در حالی که پیش تر تصور می کردم فرسنگ ها با من فاصله دارد و از من دور است. او در آخر عمر خود به نام اشو که بر گرفته شده از سخنان ویلیام جیمز امریکایی بود را برای خود برگزید. چون او بر این باور بود که نام اشو واژه ای است بسیار زیبا است چون معنای آن حل شدن در اقیانوس است و باید آن را به واژگان هر زبانی افزود. زیرا در وهله اول صوتش زیباست. چون واژه اشو که یک واژه احترام، عشق، حق شناسی و شکر را نشان میدهد، فقط یک واژه خشک نیست بلکه واژه ای بسیار دوست داشتنی و آشناست و تقریباً حال و هوای محبوب را دارد. او در سال 1953 از دانشگاه سائوگر در رشته ی فلسفه، فارغ التحصیل شد و تا حدود نه سال در دانشگاه جبال پور هند به تدریس فلسفه پرداخت. که در این ایام به سراسر هندوستان سفر کرده و بیش از سی و پنج سال مستقیماً به ارائه دیدگاه های خود در باب انسان و مراقبه و عشق پرداخته و در اواخر دهه شصت به ابداع تکنیک های مراقبه پرداخت. و در سال 1974 اقدام به تشکیل جماعت و کمونی به نام «کمون بین المللی اشو» کرد. که هر ساله افراد زیادی برای مراقبه و دیدار با او به نزد او می آمدند. و برای تعالیم خود بیش از 7000 سخنرانی در سراسر دنیا به خصوص در هند و امریکا انجام داده بود که حدوداً 1700 نوار وئدیو و کاست و همچنین 650 کتاب از خود به جای گذاشته است. اشو با ارائه نحوه مراقبه در سخنان خود از تدوین رسمی مبانی و اصول طریق مراقبه خویش خودداری کرده ولی با بررسی سخنرانی ها و کتاب های او می توان شش اصل و مبانی که برگرفته از آئین های بودیسم، یوگا و تنتره است را برای طریقت مراقبه اشو معرفی کرد که عبارت اند از: عشق، نَفس مسموم، نفی ذهن، درون، مراقبه و هفت بدن هفت چاکرا. که در این میان انسان باید فقط به دنبال عشق باشد و مسائلی دیگر همچون خدا تحت شعاع عشق مطرح می شود به طوری که درباره ی رابطه عشق و خداوند چنین می گوید: « اگر از من بپرسید من به شما می گویم خدا زا فراموش گنید. حقیقت را فراموش کنید. من به شما می گویم تنها به دنبال عشق باشید.» « وقتی شما عاشق می شوید به او می گویید با تمام وجودم و با تمام روحم عاشقت هستم ولی کبیر فقط از جسم و ذهن حرف به میان می آورد چون روح، خود خداوند است.» در نگاه به اندیشه و نظریات اشو می توان گفت که با توجه به آشنایی اشو به ادیان و مذاهب مختلف جهانی، تعلیمات او مخلوطی از عقاید و آموزه های ادیان گذشته است که به ندرت سخن نو و تازه ای را می توان یافت که پیش از آن بیان نشده باشد. همچنین نوع نگاه اشو به غریزه جنسی و ارضای صحیح آن با مسئله به نام عشق در هم آمیخته شده است. اشو بر این عقیده است که عشق را نباید به کسی محدود کرد، اگر عاشق یک نفر باشید، عشق شما غنی نیست یلکه عشق توسعه یافته آن است که همه هستی را در بر گرفته باشد. و عقل با عشق نسبت به هم ناسازگارند. زیرا عشقمان در نازلترین مرتبه اش جنسی می شود و در بالاترین مرتبه اش تبدیل به ترحم و دلسوزی می شود. ولی عشق در حقیقت و در اصل بالاتر از رابطه جنسی و ترحم است. به نظر اشو، ازدواج و تشکیل خانواده، عشق را نابود می کند و مانع تحقق عشق در انسان می شود. لذا نگاه کلی او به ازدواج و رابطه جنسی طبیعی در چهارچوب ازدواج، نگاهی منفی بوده که مانع تمام عیار عشق و محبت در انسان می شود. برای همین آشکارا می گوید که : «شاید شنیده اید که خانواده مظهر عشق است. اما من می گویم که خانواده مخالف عشق است. خانواده با کشتن عشق زنده است اجازه نمی دهد عشق رخ دهد.» نوع نگاه اشو به غریزه جنسی و روابط جنسی، در قالب عشق مطرح می شود و در این نوع نگاه اصلاً سخنی از تعدیل و ارضای صحیح به میان نیامده است و اصل فقط رسیدن به پایین ترین مرتبه عشق است نه تعدیل و ارضای صحیح غریزه جنسی. لذا اشو روابط سالم و قانونی که در ازدواج برقرار می شود را نمی پسندد و از آن اظهار ناخشنودی می کند اما معلوم نیست هرگاه رابطه قانونی و روشنی به نام ازدواج نفی شود، به جای آن چه چیزی جایگزین آن قرار می گیرد. البته عنصر جایگزین به صورت واضح و مکرر در گفته ها و سخنرانی های اشو یافت می شود. اما می توان گفت که ریشه نفی ازدواج از سوی اشو را در چگونگی ازدواج و طلاق پدر و مادر او و تربیت یافتنش در دامان پدربزرگ و مادر بزرگ و به دور از والدین، جستجو کرد، او کودک آسیب دیده از ازدواج زود هنگام و طلاق است و ازدواج برای او علاوه بر رابطه جنسی بدون عشق، یک پیوند شومی است که منجر به تنهایی او در دوران کودکی شده است. اشو نسبت به جایگزینی روابط جنسی صحیح در قالب ازدواج، راه کارهای همچون ازدواج درونی و روابط آزاد جنسی را مطرح می کند. اشو بر این باور است که انسان در درون خود دو کالبد دارد، یک کالبد مردانه و دیگری کالبد زنانه که هر کالبد به تنهایی ناقص است و در ترکیب با یکدیگر کامل می شوند. لذا روابط جنسی رایج در غرب را همچون عطسه ای کوتاه و لحظه ای تشبیه کرده و آن را قبول نمی کند به خاطر همین پیشنهاد می کند که اگر زن بتواند با کالبد مردانه درونی خود پیوندی مبارک برقرار سازد، از این آمیزش درونی سفر معنوی آغاز می شود، و نیازی به پیوند بیرونی نیست. و اگر مرد بتواند با کالبد زن درونی خود پیوند برقرار کند، لذتی همیشگی برای آنها نصیب خواهد شد که این رابطه درونی با روشهای همچون مدیتیشن، یوگا، تنتره و مراقبه حاصل می شود. چون سکس بزرگترین هنر مدیتیشن و عالی ترین پیشکشی است از سوی تنتره به جهان تا از پست ترین به والاترین مرحله استحاله پیدا کنی وهمچنین با ازدواج درونی یک زن با کالبد مردانه خود، حالتی در او به وجود می آید که می تواند بگوید: من همسر خدا هستم. برای همین است که روابط جنسی با هر شکل ممکن باید در خارج ازمحدوده خانواده و قالب ازدواج صورت گیرد زیرا باعث سرکوب عشق می شود. نوع نگاه اشو به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی، نگاهی آزاد و بدون اشکال می باشد که این نوع نگاه ریشه در دیدگاه های اشو نسبت به روابط جنسی دارد. اشو به صورت مستقیم و با کمال صراحت درباره ی روابط آزاد جنسی و استفاده بی حد و نصر از نیروی جنسی سخن به میان می آورد و سعی بر این دارد تا قبح روابط جنسی آزاد را شکسته و رسالت خود را بر پایه روابط آزاد جنسی بنا کند. این دیدگاه به روشنی در سخنرانی ها و آثار او دیده می شود که حال به ذکر چند نمونه از جملات او در این باب می پردازیم: «می خواهم به شما بگویم که سکس الهی است. انرژی سکس یک انرژی الهی است. سکس نباید چیزی قبیح باشد، نباید به صورت چیزی زشت دیده شود، نباید سرزنش و محکوم شود. تمام این ضدیت با سکس را دور بیاندازید. اگر می خواهید عشق زندگی تان را فرا گیرد، از این ستیز با سکس دست بکشید و قداست آن را تحسین کنید. از شما در خواست مس کنم فقط وقتی به سکس روی آوردید که احساس سرور دارید. و سکس تنها نقطه شروع عشق است. در تمام جهان هستی هیچ چیز زهر نیست، همه چیز شهد است. این انسان ها هستند که تمام این شهد را به زهر تبدیل کرده اند. تنها تجربه ی آمیزش جنسی که آنان را به ژرف ترین عمق وجودشان نزدیک می کند» اشو بر اساس این ادبیات مستهجن، نسخه ی برهنگی می پیچد و قائل بر این است که مسئله سکس و روابط جنسی مبتنی بر دانشی است که افراد باید از کودکی آن را فرا گیرند تا بتوانند عشق مبتنی بر سکس را، به خوبی و با بهترین صورت ایفا کنند. لذا درباره آموزش سکس به کودکان این گونه توصیه می کند: «اگر دنیا بخواهد از دام جنسیت رها شود، کودکان باید مجاز باشند که تا جایی که ممکن است در خانه برهنه بگردند. توصیه می شود که دختران و پسران تا حد مقدور برهنه با هم بازی کنند تا تماماً با بدن های یکدیگر آشنا شوند.» بنابراین با توجه به نوع نگاه اوشو نسبت به ازدواج و نفی آن به صورت صریح و آشکارا، و همچنین با توجه به آزادی روابط جنسی برای رسیدن به عشق و عدم قبیح بودن و زشت بودن آن، روابط جنسی همچون همجنس گرایی قابل قبول بوده و رابطه جنسی میان دو مرد یا میان دو زن، بسیار راحت تر و قابل فهم تر است تا رابطه ی جنسی میان مرد و زن. برای همین اوشو درباره ی همجنس گرایی در کتاب خود به نام «کتاب انسان» چنین می نویسد: «همجنس گرایی را مسأله نکنید. هیچ چیزِ اشتباهی در آن نیست. این ایده های اجتماعی است که چیزی را غلط یا درست می شمارد. خوب است اول آن را بپذیرید. چرا که در صورت رد آن، نمی توانید آن را حل کنید. هرچه بیشتر آن را رد کنید، بیشتر جذب همچنس گرا ها خواهید شد؛ چون هر چیزی که ممنوع می شود، جذابیت بیشتری می یابد و همجنس گرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان اعم از مرد یا زن است. سه مرحله ی رشد جنسی وجود دارد: رابطه جنسی با خود در کودک، همجنس گرایی، ناهمجنس گرایی. زن و مرد هرگز دوستانی خوبی نیستند و نخواهند بود . عشاق دوستان خوبی نیستند ولی می توانند دشمن هم باشند ولی مردان با مردان و زنان با زنان بهتر می توانند دوستی کنند. رابطه ی مرد با مرد بسیار راحت تر و قابل فهم تر است تا رابطه ی زن و مرد. ازدواج دو زن با یکدیگر یا دو مرد با یکدیگر با وجودی که غیر علمی است ولی قابل قبول است و کسی نمی تواند مانع آن شود.» لذا به راحتی با توجه به نوع نگرش اشو نسبت به غریزه جنسی و ارضای آن و همچنین با توجه به نوع نگاه آن نسبت به ازدواج و آزادی جنسی همجنس گرایانه، می توان گفت که هم جنس گرایی از دیدگاه اشو، امری طبیعی و غیر قبیح است. 2.4. همجنس گرایی در دین اسلام اسلام یکی از ادیان توحیدی است که به عنوان آخرین دین برای رسیدن انسان به سعادت حقیقی و فعلیت یافتن و تکامل یافتن تمامی استعدادها و توانایی های انسانی، بوسیله محمد بن عبدالله6بر مردم این عالم عرضه شد. دین اسلام افق دید آن نسبت به ارزشهای انسانی، تا درجه خلیفه اللهی است و در صدد آن است که تمامی استعدادهای انسانی آنگونه بارور کند که هم زندگی مادی و هم زندگی ابدی برای انسان به بهترین صورت تأمین کند. دین اسلام با با برخورداری از منابع قوی و مستحکم، همچون قرآن و سنت پیامبر و امامان: و عقل و اجماع، از ریزترین و ساده ترین مسائل انسانی چشم پوشی نکرده و با توجه به آشنایی دین به ساخت انسان و بافت هستی، به ارائه روش و راهکار برای زندگی بهتر در این دنیا و در جهان آخرت با محوریت عبودیت به انسان پیشنهاد می کند. که مسئله غریزه جنسی و ارضای صحیح آن و دوری از آسیب های ناشی از ارضای ناصحیح غریزه جنسی، از مهمترین مسائل بشری است که دین اسلام از آن چشم پوشی نکرده است و دستورات خاصی را برای آن صادر کرده است.. از نظر اسلام غریزه جنسی یکی از مسائل مهم تربیت و تکامل و رشد انسانی است که باید از مسیری به ارضای آن اقدام کرد که مطابق با ساخت انسان باشد و ارضای ناصحیح آن علاوه بر اینکه به قوه غریزه جنسی انسان لطمه خواهد زد، سایر ابعاد دیگر زندگی انسانی را تحت شعاع خود قرار خواهد داد و به آن آسیب خواهد رساند. به همین دلیل در گام نخست باید جایگاه غریزه جنسی و ابعاد مختلف آن را شناخت، سپس با کسب مهارت های لازم از منابع غنی الهی، به برقراری رابطه جنسی برای ارضای صحیحی آن بپردازیم. در دین اسلام بر وجود این غریزه و طبیعی بودن آن و نفی رذالت از آن، به عنوان یک غریزه طبیعی، تاکید فراوانی شده است. هنگامی که به پیامبر6خبر رسید که عده ای از مسلمانان، از زنان خود کناره گیری کرده اند و گوشه انزوا گزیده اند و به عبادت مشغول شده اند، پیامبر6آنها را نکوهش کرد و فرمودند: آیا از زنان روگردان شده اید؟ در حالیکه من که پیامبر شما هستم از این امر، روگردان نشده ام و روز غذا می خورم و شب می خوابم، پس هرکسی از سنت من روی گردان شود، از من نیست. که بدین خاطر خداوند آیه زیر را نازل فرمود: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد.» از مطالب گفته شده نتیجه می گیریم که جایگاه غریزه جنسی در نزد دین اسلام علاوه بر طبیعی بودن آن، مانند تشنگی و گرسنگی، غریزه است که نباید به سرکوب آن پرداخت بلکه به وسیله ازدواج، علاوه بر تعدیل، به تقویت ایمان و دوری از رذایل اخلاقی – جنسی نیز اقدام کرد. از این روست که امام رضا7 در باب فطری بودن ازدواج و تعدیل غریزه جنسی از را ازدواج می فرمایند: «وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْمُنَاكَحَةِ وَ الْمُصَاهَرَةِ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ لَا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ وَ لَا أَثَرٌ مُسْتَفِيض‏ لَكَانَ فِيمَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بِرِّ الْقَرِيبِ وَ تَقْرِيبِ الْبَعِيدِ وَ تَأْلِيفِ الْقُلُوبِ وَ تَشْبِيكِ الْحُقُوقِ وَ تَكْثِيرِ الْعَدَدِ وَ تَوْفِيرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ مَا يَرْغَبُ فِي دُونِهِ الْعَاقِلُ اللَّبِيبُ وَ يُسَارِعُ إِلَيْهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصِيب؛ اگر درباره دامادی و ازدواج، آیتی محکم و سنتی شده- از رسول الله- هم نبود، باز موضوع نیکی به خویشاوند و مأنوس شدن با بیگانه – که خداند به طور طبیعی در انسان قرار داده- انگیزه ای بود که خردمند صاحب دل، به ازدواج رغبت کند و عاقل درست اندیش به آن بشتابد.» 2.4.1. تربیت جنسی و ضرورت آن در دین اسلام تعاریف فراوانی در مورد تربیت جنسی از سوی اندیشمندان دینی و غیر دینی در باب تربیت جنسی بیان شده است ولی آنچه که از متون و آموزه های دینی می توان در باب مسئله تربیت دینی بیان کرد، تعاریفی است که برخی از محققان اسلامی به بیان آن پرداخته اند. به طور مثال برخی بر این باورند که مقصود از تربیت جنسی یعنی اینکه «کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید، حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود». برخی نیز بر این باورند که تربیت جنسی یعنی «زمینه ها و عواملی که مربوط به مسائل جنسی است، طوری فراهم شود که استعدادهای شخصی در جهت رسیدن به کمال اختیاری فرد، شکوفا شود و او را برای رسیدن به کمال مطلوب، یاری نماید.» و در تعاریفی دیگر تربت جنسی بدین صورت بیان می شود که: «تربیت جنسی یعنی شامل آن عده از عادات، ملکات و روش های بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارند، مانند حیای مرد و زن، عفاف و وفاداری، منع زنا و ... می باشد.» و در تعریفی دیگر «تربیت جنسی در یک معنا فراتر از آموزش جنسی مطرح می شود که، عبارت است از به کارگیری شیوه هایی، برای ایجاد صفات و رفتارهای جنسی سالم و زدودن صفات و رفتارهای جنسی غیرسالم در انسان.» همچنین برخی نیز با رفع ابهام های موجود در تعاریف فوق، تعریفی دیگر از تربیت جنسی به میان آورده اند و معتقداند که، تربیت جنسی یعنی «فرد در دوره های رشد کودکی، نوجوانی، و جوانی، به گونه ای پرورش داده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدردان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر و مونث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد؛ و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فراگیرد؛ ... به گونه ای توانمند شود که عاطف و فعالیت های جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب خشنودی خداوند به کار گیرد.» با توجه به این تعاریف، از دیدگاه آموزه های اسلامی، تربیت جنسی حوزه وسیعی را در بر می گیرد. بگونه ای که باید فرد در تمام سنین، از کودکی تا بزرگسالی طی آموزش ها و تربیت های جنسی بیاموزد که باید قوای جنسی خود را به صورت صحیح و با توجه به موازین شرعی رشد داده و شناخت و انتظار صحیحی از هویت جنسی خود داشته باشد و از تمایلات جنسی که مطابق با هویت جنسی او نیست خودداری کند. همچنین فرد در طی این تربیت باید بداند که ارضای صحیح غریزه جنسی او به چه صورت می باشد و پیشگیری های لازم در راستای جلوگیری از انحرافات جنسی و ایجاد پاکدامنی در جامعه را به خوبی دانسته و انجام دهد، زیرا اعتیاد به انحرافات جنسی، به علت قوی بودن غریزه جنسی از شدت بیشتری برخوردار است اما عادت به آن به گونه ای که فرد نتواند آن را ترک کند و زندگی جنسی به هنجاری نداشته باشد، بیماری محسوب می شود. به طوری که امام حسن عسگری7 درباره دشواری ترک عادت چنین می فرمایند که: «ردُّ المُعتَادِ عَن عَادَتِهِ کَالمُعجِزِ؛ برگرداندن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.» 2.4.2. تاریخچه همجنس گرایی در منابع اسلامی در قرآن که مهمترین منبع دینی مسلمانان می باشد، همجنس گرایی را به مردمان قوم شهر سدوم که پیامبران آنها حضرت لوط7 بود نسبت می دهد. به طوری که در ذیل آیات متعدد همچون آیات 70 الی 84 سوره مبارکه هود و آیات 74 و 75 سوره مبارکه انبیاء و سایر آیات دیگر درباره حضرت لوط7 و قوم ایشان سخن به میان آمده و به بیان داستان سرنوشت قوم حضرت لوط7 می پردازند. طبق آیات الهی داستان حضرت لوط7 و قوم ایشان بدین صورت بیان شده است که، حضرت لوط7 برادرزاده حضرت ابراهیم7 بوده و از كَلدَانيان به حساب می آمدند، که محل زندگى آنان سرزمين بابل بود و از اولين كسانى می باشد كه در ايمان آوردن به حضرت ابراهيم7 گوى سبقت را از سایرین ربوده بود، به طوری که طبق گفته قرآن ایشان وقتی به حضرت ابراهيم7 ايمان آوردند گفتند که: « من بسوى پروردگارم مهاجرت مى‏كنم.» در نتيجه خداى تعالى او را با ابراهيم نجات داده و به سرزمين فلسطين، روانه كرد: «و او - ابراهیم- و لوط را به سرزمين (شام) - كه آن را براى همه جهانيان پربركت ساختيم- نجات داديم!» پس حضرت لوط7 در بعضى از بلاد آن سرزمين مانند شهر سدوم سکنی گزیده و به تبلیغ یکتاپرستی مشغول شد. محدوده رسالت حضرت لوط7 مربوط به اهالی سرزمین «مؤتفکات» که شامل شهرهای سدوم، عموره، صوغر و صبوییم می شد که خدای تعالی با دادن حُکم و علم به ایشان، آن پیامبر راستین را مأمور به راهنمایی قومی کرد که جزء فساد و شرک کار دیگری انجام نمی دادند. که از جمله توصیف های که خداوند در قرآن درباره حضرت لوط7 فرمودند، می توان به آیات 74 و 75 سوره مبارکه أنبیاء اشاره کرد: «و لوط را كه به او حكم و علم داديم؛ و از شهرى كه اعمال زشت و كثيف انجام مى‏دادند، رهايى بخشيديم؛ چرا كه آنها مردم بد و فاسقى بودند.» مردم شهر سدوم و آباديها و شهرهاى اطراف آن كه خداى تعالى آنها را مؤتفكات خوانده، به بت پرستس مشغول بودند و آلوده به گرایش جنسی همجنس گرایی بوده و از دیدگاه قرآن اين قوم اولين قوم از اقوام و نژاد بشری است كه اين عمل در بينشان شايع گشت بود، و شيوع آن به حدى رسيده بود كه در مجالس عمومی خود به روابط همجنس گرایانه روی می آوردند، تا آنكه رفته رفته گرایش جنسی همجنس گرایی، سنت قومى آنان شد و یک عمل عادی در میان این قوم به حساب آمد و همه بدان مبتلا گشته، زنان به كلّى متروك شدند و راه تناسل را بستند. لذا قرآن در این باره چنین بیان می کند: «و لوط را، هنگامى كه به قوم خود گفت: آيا عمل بسيار زشتى را انجام مى‏دهيد كه هيچ يك از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟»؛ «و لوط را فرستاديم هنگامى كه به قوم خود گفت: شما عمل بسيار زشتى انجام مى‏دهيد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است! آيا شما به سراغ مردان مى‏رويد و راه - تداوم نسل انسان- را قطع مى‏كنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهيد؟! اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مى‏گويى عذاب الهى را براى ما بياور!» لذا برای همین عمل مردم شهر سدوم بود که خداوند حضرت لوط7 را برای آنها فرستاد، که جز تقوا پیشگی و ایمان به خدای یکتا و دوری از همجنس گرایی از آنها اجر دیگری نمی طلبید. و جز بر ترس از خدا و ترك فحشاء و برگشتن به طريق فطرتی خویش، دعوت دیگری انجام نمی داد. و در این راستا مردمان قوم سدوم را انذار و تهديد نمود ولى جز بيشتر شدن سركشى و طغيان آنان ثمره‏اى دیگری نگداشت و حتی در جواب انذار و بشارت های حضرت لوط7 این جمله را گفتند که: «اگر راست مى‏گويى عذاب الهى را براى ما بياور»، و حتی به اين هم اكتفاء ننموده تهديدش كردند كه: «اگر اى لوط دست از دعوتت بر ندارى تو را از شهرمان خارج خواهيم كرد» و حتی پا را فراتر از این گذاشته و كار را از صرف تهديد کردن گذرانده، به يكديگر گفتند: «خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد، كه اينها افرادى پاكدامن هستند.» حضرت لوط7 با توجه به وظیفه رسالتی خویش، قوم خود را با اصرار فراوان به راه مستقیم الهی و توجه نمودن به سنت فطری انسانی –یعنی ازدواج با جنس مخالف- دعوت می کرد. و از مردم شهر سدوم می خواست که از فحشا و روابط جنسی با جنس موافق دست برداشته و سنت الهی را در زندگی خود پیش بگیرند. ولی این مردم توجهی به سخنان پیامبر خدا نداشتند. به طوری که فرشتگانی از سوی حضرت حق برای عذاب آنها فرستاده شد، که ابتدا به نزد حضرت ابراهیم7 رفتند و ماجرای مأموریت خود را به محضر ایشان ابلاغ کردند. حضرت ابراهیم7 ابتدا با فرشتگان الهی درباره عدم عذاب این قوم صحبت کردند و سپس یادآور شدند که در میان مردمان این شهر افرادی همچون لوط وجود دارد که فرشتگان در جواب ایشان گفتند که: اولاً ما بهتر می دانیم که چه کسی در این شهر وجود دارد و ثانیاً عذاب الهی در مورد افراد این شهر تغییر ناپذیر است. «- ابراهيم- گفت: در اين آبادى لوط است. گفتند: ما به كسانى كه در آن هستند آگاه تريم. او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهيم؛ جز همسرش كه در ميان قوم –گنهكار- باقى خواهد ماند.»؛ «اى ابراهيم از اين- درخواست- صرف‏نظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و بطور قطع عذاب- الهى- به سراغ آنها مى‏آيد؛ و برگشت ندارد.» فرشتگان الهی به شکل مردانی جوان از محضر حضرت ابراهیم7 به نزد حضرت لوط7 آمدند که با رسیدن آنها حضرت لوط7 ناراحت شدند، زیرا می دانست که قوم خود چگونه قومی هستند و با دیدن این مهمانان جوان چه پیشنهادی خواهند داد، چیزی نگذشت که مردم شهر خبردار شدند و به خانه حضرت لوط7 حمله ور شده و خواهان ایجاد رابطه جنسی با مهمانان جوان شدند. حضرت لوط7 سعی بر این داشت که با راهنمایی آنها، اسباب نابودی و هلاکت آنها را دور کند، حتی پیشنهاد داد که می توانید با دختران من که زنانی پاکدامن هستند نکاح کرده و به رابطه جنسی صحیح بپردازید. ولی مردمان این شهر سخنان پیامبر خود را نشنیده گرفته و در جواب ایشان گفتند: « گفتند: تو كه مى‏دانى ما تمايلى به دختران تو نداريم؛ و خوب مى‏دانى ما چه مى‏خواهيم» که حضرت لوط7 از جواب آنها مأيوس شد و گفت: « اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم؛ يا تكيه‏گاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود.» مهمانان حضرت لوط7 به ایشان گفتند: «اى لوط ما فرستادگان پروردگار توهستیم، آرام باش كه اين قوم به تو نخواهند رسيد.» که بعد از آن ناگهان تمام مردم کور شده و افتان و خیزان از آنجا متفرق شدند. سپس فرشتگان الهی به حضرت لوط7 دستور دادند كه شبانه خانواده خود را برداشته و در همان شب پشت به مردم کرده، و از شهر بيرون بروند و احدى از آنان به پشت سر خود نگاه نكند. و فرشتگان شرط گذاشتند که نباید همسرش را با خود ببرد چون همسر او مانند سایر اهالی شهر به عذاب الهی دچار خواهد شد. و همچنین به او خبر دادند كه بزودى مردم شهر در صبح همين شب هلاك خواهند شد. صبح همان شب، صیحه ای از آسمان مردمانِ آن شهر را فراگرفت و خداوند سنگ های نشاندار كه براى اسرافگران در گناه آماده شده بود برای آنان از آسمان فرستاد و شهرهايشان را زير و رو كرد و هر كس از مؤمنين را كه در آن شهرها بود بيرون نمود، البته غير از يك خانواده هيچ مؤمنى در آن شهرها يافت نمی شد و آن، خانواده حضرت لوط7 بود. که خداوند با فرستادن عذاب برای مردمان همجنس گرای شهر سدوم هم عاقبت کردار آنها را داده و هم عبرتی شد برای سایر انسان ها در دورانهای مختلف تا به این عمل غیر فطری- انسانی دست نزنند و عاقبت این گرایش جنسی را بدانند. سوالی نیز در این راستا در بین برخی از مفسران مطرح می شود که آیا عمل همجنس گرایی در بین مردان شهر سدوم رایج بود یا در بین زنان آن شهر نیز رواج داشت؟ برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی; بر این باورند که همجنس گرایی در بین زنان شهر سدوم نیز رایج بود و انحصار در مردان آنها نداشت، زیرا اگر غير از اين بود نبايد زنها نیز مانند مردان هلاك مى‏شدند و على القاعده بايد عده زيادى از زنها به حضرت لوط7 ايمان مى‏آوردند و از او طرفدارى مى‏كردند چون حضرت لوط7 مردم را دعوت مى‏كرد به اينكه در امر ارضای غریزه جنسی به طريقه فطرى عمل کنند و سنت خلقت را كه همانا وصلت مردان و زنان است، سنت خود قرار دهند و اين به نفع زنان بود و اگر زنان نيز مبتلا به فحشا نبودند بايد به دور حضرت لوط7 جمع مى‏شدند و به وى ايمان مى‏آوردند و از همبستر نشدن همسرانشان با آنها و ارضا نکردن آنها در امور جنسی شکایت می کردند. ولى هيچ يك از اين عكس العمل‏ها در قرآن كريم درباره زنان قوم لوط ذكر نشده و اين خود مؤيد این مطلب است که همجنس گرایی در بین زنان شهر سدوم هم رواج داشت. علاوه بر آن روایات دیگری در باب گرایش زنان به این عمل جنسی نیز وجود دارد. 2.4.3. همجنس گرایی در قرآن و روایات تمایل و برقراری ارتباط جنسی با جنس موافق از رفتارهای جنسی نا بهنجار در دین اسلام به حساب می آید که از دیدگاه این دین تمام اقسام آن، در هر حالت و در هر صورت، گناه و انحراف محسوب می شود. همجنس گرایی در دین اسلام احکام و دستورات خاص خود را دارد که می توان با تقسیم بندی آن، دیدگاه اسلام نسبت به همجنس گرایی را به خوبی بیان کرد. همجنس گرایی، ابتدا از لحاظ جنسیت افراد به دو دسته تقسیم بندی می شود: 1- لواط، همجنس گرایی مرد با مرد 2- مساحقه، همجنس گرایی زن با زن. هر یک از این دو، شامل انواعی از رفتارهای نابه هنجار جنسی می شود که بر اساس آیات و روایات متون اسلامی به بیان دیدگاه اسلام در باب این نوع گرایش جنسی خواهیم پرداخت. 2.4.3.1. همجنس گرایی از نوع لواط همجنس گرایی مرد با مرد در احکام اسلامی با عنوان «لواط» یاد می شود. لواط از دیدگاه آموزه های دین اسلام جزء گناهان کبیره به حساب آمده و افرادی که به این گرایش جنسی روی می آورند را مورد لعن و نفرین قرار می دهد. همانگونه که در تاریخچه همجنس گرایی از دیدگاه اسلام بیان شد، این گرایش جنسی برای اولین بار در میان قوم شهر سدوم که پیامبر آنها حضرت لوط7 بود دیده شد که حدوداً ده بار در آیات مختلفی از قرآن به قبیح بودن و منکر و فحشا بودن این گرایش جنسی اشاره شده است. قرآن این نکته را تذکر می دهد که همجنس گرایی، یک گرایش جنسی غیر طبیعی و نابه هنجار می باشد، که ساخت انسانی و تمایلات طبیعی انسانی به چنین گرایش جنسی حکم نمی دهد. به طوری که قرآن در باب غیر طبیعی بودن این گرایش جنسی چنین می فرماید: «آيا شما به سراغ مردان مى‏رويد- و همجنس گرا شده اید- و راه – طبیعی تداوم نسل انسان- را قطع مى‏كنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهيد؟» و یا در آیه ای دیگر می فرمایند: «آيا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مى‏رويد؟! شما قومى نادانيد.» که آیات فوق به صراحت بیان می کند که همجنس گرایی یک امر طبیعی نبوده و و از مسیر اصلی خود خارج شده است و این باعث عذاب آنها خواهد شد. زیرا قوم سدوم به اصرار پیامبرشان دعوت به ارضای صحیح از راه ازدواج با غیر هم جنس می شدند ولی با توجه به اصرار و لجاجت آنها در گرایش به این عمل جنسی، مورد لعن و عذاب الهی قرار گرفتند. علاوه بر آیات قرآن، احادیث رسیده از خاندان وحی و رسالت، صدها روایات مختلف درباره همجنس گرایی را دراختیار ما قرار می دهد و با بیان احادیث مختلف در باب همجنس گرایی، دیدگاه اسلام را درباره این گرایش جنسی به صورت صریح و شفاف برای ما تبیین می نماید. امام صادق7 در حدیثی همجنس گرایی را جزء گناهان کبیره به حساب آورده و به شدت از گرایش به آن نهی می کنند و علاوه بر گناه کبیره خواندن این گرایش جنسی، در مقایسه با سایر انحرافات جنسی، این گناه جنسی را بدتر و شدیدتر از سایر گناهان مانند زناء مطرح می کنند. به طوری که در ذیل تفسیر آیه 31 سوره نساء، همجنس گرایی را یک گناه کبیره معرفی می کند و می فرمایند: «وَ اللِّوَاطُ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْم‏؛ لواط، از جمله گناهان کبیره است که باید از آن اجتناب شود.»؛ «حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَكَ أُمَّةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ يُهْلِكْ أَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ؛ ممنوعیت نزدیکی مرد با مرد دیگر، بزرگتر از ممنوعیت نزدیکی مرد با زن است؛ زیرا خداوند، یک قوم را به دلیل ارتکاب گناه لواط هلاک کرد. ولی هیچ کس را به خاطر ارتکاب زنا هلاک ننمود.» همچنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب7 علاوه بر گناه کبیره خواندن همجنس گرایی و معرفی آن به عنوان شدیدترین گناه، همجنس گرایی را عملی معرفی می کند که نشانگر کفر انسان می باشد: « قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ 7: اللِّوَاطُ مَا دُونَ الدُّبُرِ وَ الدُّبُرُ هُوَ الْكُفْر؛ لواط، ارضای جنسی مرد با مرد بدون نزدیکی با اوست و نزدیکی در مقعد مرد، کفر محسوب می شود.» و حدیثی نیز از پیامبر اعظم6 نقل شده است که علاوه بر گناه کبیره خواندن همجنس گرایی و شدید بودن این گناه نسبت به سایر گناهان، آن را رفتاری می دانند که موجب ابتلاء انسان به عذاب الهی می شود و می فرمایند: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي عَمَلُ قَوْمِ لُوطٍ فَلْتَرْتَقِبْ أُمَّتِيَ الْعَذَابَ إِذَا تَكَافَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاء ؛ بیشتر چیزی که باعث ترس من بر آنهاست، احتمال این است که بعد از من مبتلا به عمل قوم لوط بشوند. اینان باید منتظر عذاب الهی باشند، اگر در ارضای جنسی، مردان با مردان و زنان با زنان نزدیکی کنند.» این افراد به مرور زمان به همجنس گرایی عادت کرده و از رابطه طبیعی و فطری خود، که نزدیکی با جنس مخالف است دوری می کردند و به تعبیر قرآن این گونه افراد مست شدگان جنسی هستند که حاظر به ترک همجنس گرایی نشده و عذاب الهی را برای خود آماده کردند. به طوری که قرآن درباره مستی جنسی همجنس گرایان به حضرت لوط7 چنین می فرمایند: «به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند- و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند- *سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صيحه- مرگبار بصورت صاعقه يا زمين‏لرزه- آنها را فراگرفت سپس- شهر و آبادى آنها را زير و رو كرديم؛- بالاى آن را پايين قرار داديم؛ و بارانى از سنگ بر آنها فرو ريختيم.» عادت به همجنس گرایی که بر اساس تکرار و عدم تقوای الهی حاصل می شود. نوع نگرش فرد به لواط را تغییر داده و قبح این گرایش جنسی را در نزد وی می شکند و فرد با خیالی آسوده و بدون عذاب وجدان به رفتار جنسی خلاف طبیعت خود ادامه می دهد. که در احادیث فروانی که از اهل بیت : رسیده است، به این نکته به صراحت اشاره شده است که این افراد از عذاب حتمی الهی در امان نیستند و به آن دچار خواهند شد. به طوری که امام صادق7 در تفسیر آیه 82 سوره مبارکه هود می فرمایند: «مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَى اللِّوَاطِ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْمِيَهُ اللَّهُ بِحَجَرٍ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَةِ تَكُونُ فِيهِ مَنِيَّتُهُ وَ لَا يَرَاهُ أَحَدٌ؛ کسی که تا به هنگام مرگ، بر انجام دادن عمل لواط، اصرار داشته باشد، نمی میرد مگر آن که سنگی همانند سنگی که بر قوم لوط فرود آمد، بر او نیز فرود می آید و به این وسیله می میرد؛ ولی هیچ کس آن سنگ را نمی بیند.» و نیز آن حضرت در تفسیر آیه فوق فرمودند: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا يَسْتَحِلُّ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ إِلَّا رَمَى اللَّهُ كَبِدَهُ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَةِ يَكُونُ مَنِيَّتُهُ فِيهَا وَ لَكِنَّ الْخَلْقَ لَا يَرَوْنَهُ؛ هیچ فردی که عمل لوط را حلال بداند، از دنیا نمی رود مگر آن که خداوند، مرگش را در همان نوع سنگ عذاب وارد شده بر قوم لوط، قرار می دهد، ولی مردم آن را نمی بینند.» و همچنین پیامبر اعظم6 می فرمایند: « لَا تَقُوُمُ السَّاعَةُ حَتَّی یُرضِحَ اللهُ رُؤوسَ أَقوامٍ بِکَوَاکِبٍ مِنَ السَّمَاء یَرمِیهِمُ بِهَا، بِاستحَلالِهِم عَمَلَ قَومِ لُوطٍ؛ قیامت برپا نخواهد شد مگر آن که آنهایی که کار قوم لوط را حلال دانسته اند، به واسطه سنگ ریزه های آسمانی ای که بر سر آنها زده می شود، بمیرند.» با توجه به آیات و روایات گفته شده در باب همجنس گرایی، دیدگاه اسلام به صورت صریح و شفاف بیان شد و به این نتیجه رسیدیم که همجنس گرایی از دیدگاه اسلام، نوعی گرایش جنسی است که با طبیعت و فطرت انسانی منافات داشته و عملی است که در احکام دینی به عنوان گناه کبیره و از شدیدترین گناهان محسوب می شود که علاوه بر مجازات دنیوی، عذاب سخت الهی در هنگام مرگ و پس از مرگ در انتظار این گونه افراد خواهد بود. و کسانی که همجنس گرایی را در روابط جنسی خود اصل قرار داده اند، به هیچ عنوان بوی بهشت را استشمام نخواهند کرد و در بهشت الهی جایگاهی نخواهند داشت. و اینان مست شدگان جنسی هستند که از روابط جنسی خود مست شده و به عقل و فطرت خود توجه نکرده و هوا و هوس را ملاک و میزان کارهای خود قرار می دهند. به طوری که امام صادق7 در این باره می فرمایند: «حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ ذِي دُبُرٍ مُسْتَنْكَحٍ الْجُلُوسَ عَلَى إِسْتَبْرَقِ الْجَنَّة؛ خدا برای هر مردی که حاضر می شود دیگری با او آمیزش کند، اقامت در بهشت زرّین را ممنوع ساخته است.» و همچنین امام باقر7 در این باره می فرمایند: «أَقْسَمَ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا يَقْعُدَ عَلَى نَمَارِقِ الْجَنَّةِ مَنْ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ ...؛ خداوند به خودش قسم یاد کرده است، فردی را که حاضر می شود در مقعدش آمیزش کنند، هرگز نگذارد بر سریرهای بهشتی تکیه بزند.» 2.4.3.2. همجنس گرایی از نوع مساحقه یکی دیگر از نابهنجاری های همجنس گرایانه، همجنس گرایی از نوع مساحقه می باشد و آن عبارت است از این که زنها فروج خود را به یکدیگر می مالند و از این طریق، به ارضای خود می پردازند. در روایات رسیده از اهل بیت عصمت و طهارت: این گرایش جنسی نیز مانند گرایش جنسی لواط از گناهان کبیره محسوب شده و جایگاه ان در پیش زنان، به مثابه لواط در بین مردان می باشد. به طوری که برای این افراد نیز مانند مردان لواط کار مجازات ها و برخوردهای تعیین شده است که به عنوان مثال به چند نمونه از احادیث رسیده از اهل بیت: اشاره می کنیم. از رسول الله6 حدیثی درباره جایگاه مساحقه بیان شده است که در آن حدیث ایشان می فرمایند: «السَّحْقُ فِي النِّسَاءِ بِمَنْزِلَةِ اللِّوَاطِ فِي الرِّجَال‏؛ مساحقه در زنان، به منزله لواط در میان مردان است.» و همچنین از امام صادق7 درباره زنی که با زنی دیگر به مساحقه می پردازد سوال شد، که ایشان با بیان عدم تفاوت در فاعلیت و مفعولیت مساحقه کنندگان، همجنس گرایی میان دو زن را با تعبیر زنای بزرگ تر بیان کرده و می فرمایند: «مَلْعُونَةٌ الرَّاكِبَةُ وَ الْمَرْكُوبَةُ وَ مَلْعُونَةٌ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ أَثْوَابِهَا الرَّاكِبَةُ وَ الْمَرْكُوبَةُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ الْمَلَائِكَةَ وَ أَوْلِيَاءَهُ يَلْعَنُونَهُمَا وَ أَنَا وَ مَنْ بَقِيَ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ فَهُوَ وَ اللَّهِ الزِّنَا الْأَكْبَرُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا لَهُنَّ تَوْبَةٌ قَاتَلَ اللَّهُ لَاقِيسَ بِنْتَ إِبْلِيسَ مَا ذَا جَاءَتْ بِهِ فَقَالَ الرَّجُلُ هَذَا مَا جَاءَ بِهِ أَهْلُ الْعِرَاقِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَبْلَ أَنْ يَكُونَ الْعِرَاقُ وَ فِيهِنَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهَاتِ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ؛ فاعل و مفعول، هر دو مورد لعن خداوند متعال اند. این لعن ادامه دارد تا از آن وضعیت بیرون بروند. خدا و ملائکه و اولیای الهی، همه، آن دو را لعنت می کنند. آنها سزاوار لعن من و همه مردان و زنانی که می آیند هستند. به خدا قسم که این زنا، زنای بزرگ تر است و توبه آنها قبول نمی شود. خدا بکشد اقیس دختر شیطان را که این رفتار جنسی را باب کرد ...به خدا قسم در زمان رسول الله6 پیش از این که زنانی از اهل عراق گرفتار این رفتار شوند، زنانی این چنین وجود داشتند. که رسول خدا فرمود: خدا زنان متشابه به مردان و مردان متشابه به زنان را لعنت کرده است.» و همچنین روزی دو زن در مورد میزان حد و عاقبت زنان همجنس گرا از امام صادق7 سوال کردند که ایشان علاوه بر انذار آنها از آتش جهنم و عذاب های سخت الهی، علت گرایش زنان در زمان حضرت لوط7 را نیز بیان می کنند و می فرمایند: « حَدُّ الزِّنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُؤْتَى بِهِنَّ قَدْ أُلْبِسْنَ مُقَطَّعَاتٍ مِنْ نَارٍ وَ قُنِّعْنَ بِمَقَانِعَ مِنْ نَارٍ وَ سُرْوِلْنَ مِنَ النَّارِ وَ أُدْخِلَ فِي أَجْوَافِهِنَّ إِلَى رُءُوسِهِنَّ أَعْمِدَةٌ مِنْ نَارٍ وَ قُذِفَ بِهِنَّ فِي النَّارِ أَيَّتُهَا الْمَرْأَةُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ عَمِلَ هَذَا الْعَمَلَ قَوْمُ لُوطٍ فَاسْتَغْنَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ فَبَقِيَ النِّسَاءُ بِغَيْرِ رِجَالٍ فَفَعَلْنَ كَمَا فَعَلَ رِجَالُهُنَّ؛ حد آن– به مقدار- حد زنا می باشد. وقتی قیامت می شود، مساحقه کننده ها را می آورند و لباس ها، مقنعه ها و شلوارهایی از آتش بر آنان می پوشانند و با میله های آتشین- که بر آنها فرو می کنند- آنها را به جهنم می اندازند. ای زن– منظور زن سوال کننده از امام صادق7 می باشد- اولین باری که این عمل انجام گرفت، از سوی قوم لوط بود که مردان نیاز خود را با مردان بر طرف می کردند. زنان زنان چون بدون مرد ماندند، آنها هم همان کار مردان را با خود انجام دادند.» لذا با توجه به احادیث گفته شده، گناه بودن و غیر فطری و غیرطبیعی بودن مساحقه در میان زنان، به همان اندازه می باشد که لواط در میان مردان مطرح می شود. و این گرایش جنسی همجنس گرایانه در میان زنان علاوه بر مجازات ها و برخوردهای دنیوی، عذاب و کیفر اخروی نیز دارد که به صورت صریح در روایت فوق بیان شد. 2.4.4. عوامل همجنس گرایی در دین اسلام غریزه جنسی از مهمترین غرایز وجودی انسان به حساب می آید. این غریزه جنسی در فهرست نیازهای اولیه زیستی انسان مانند تشنگی و گرسنگی به حساب نمی آید؛ اما تأثیر قابل توجهی بر رفتار انسانی می گذارد. انسان در رفتار جنسی خود، به حکم غریزه جنسی می خواهد از ارضای جنسی به لذتی برسد و به حکم فطرت و عقل خواهان، ارضای این غریزه جنسی با محوریت عفاف و پاکدامنی مطرح می شود تا علاوه بر لذت مادی از این روابط، به لذایذ دیگری همچون لذت معنوی نیز برسند. که رسیدن به این لذایذ نیازمند کنترل و رهبری غرایز و احساسات انسانی می باشد. لذا در صورت عدم کنترل و رهبری غرایز و احساسات انسانی، مسائلی همچون همجنس گرایی و سایر انحرافات جنسی به وقوع خواهد پیوست. که عوامل مختلفی به صورت ناقص نه تام، دست بر دست هم داده و انسان را از مسیر فطری و اصلی ارضای غریزه جنسی خود دور کرده و به انحرافاتی همچون همجنس گرایی دچار می کند. در آموزه های اسلامی علاوه بر توجه به غریزه جنسی و تربیت و آموزش آن جهت ارضای صحیح غریزه جنسی، عوامل انحراف و دوری از روش طبیعی ارضای جنسی نیز بیان شده است. به طوری که آنچه درباره عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی در آموزه های اسلامی دیده می شود، می توان به موارد زیر اشاره کرد. لازم به ذکر است که عوامل بیان شده در این قسمت را باید جزء عوامل ناقص به حساب آورد و نمی توان گفت که تنها با یک عامل، فرد به همجنس گرایی کشیده می شود. و همچنین برخی از این عوامل دارای شمولیت در گرایش انسان به تمام انحرافات جنسی را داشته و برخی نیز از عوامل منحصر به گرایش انسان به همجنس گرایی می باشد. 2.4.4.1. ضعف یا عدم وجود عفت ورزی و خود مهارگری یکی از مهم ترین علل انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی در انسان، عدم برخورداری فرد از صفات شخصیتی «خود مهارگری» و «تسلط بر خویشتن» می باشد که در اصطلاح دینی به آن تقوا و عفت گفته می شود. اگر این صفات در انسان پایدار و ملکه نگردد، نمی توان از لغزش ها مصون بوده و برخواسته های نفسانی و تمایلات جنسی خود غلبه داشته باشد و در نتیجه دچار انحراف و آسیب می شود. به طوری که امیرالمومنین علی7 در این باره می فرمایند: «ثَمَرَة العِفَّة الصِّيَانَة ... مَا زِنَا عَفیفُ ؛ نتیجه عفت، مصونیت است ... و فرد عفیف زنا نمی کند.» اسلام همانگونه که گفته شد، این دو صفت را با عنوان «تقوا»– به طور کلی- و با عنوان «عفت»– در مسایل جنسی- یاد می کنند. تقوا، حالت، ملکه و صفت ثابتی است که آدمی را از کمین گاه های شیطان و نفس اماره می رهاند و از آلودگی به گناهان، رذایل اخلاقی و افسار گسیختگی باز می دارد. در واقع تقوی برای انسان مانند حصاری است که از حملات وسوه های شیطانی و کشش ها و تمایلات نفسانی در امان می دارد. و همچنین می توان چنین گفت که وقتی که کشاننده های جنسی و نیروهای شهوانی و غریزی از افسار گسیختگی، به کنترل انسان در می آید و آدمی با استفاده از عقل و شرع و نیروهای فطری و الهی از حد افراط و تفریط و از تصرف شیطان و نفس اماره خارج می شود، یک حالت سکونت، آرامش و طمأنینه و یک ملکه اعتدال و میانه روی در او پدیدار می شود، که آن نیرو و قوه ای را که رنگ و بوی عقلی و الهی پیدا می کند، «عفت» می گویند. از این روست که امام علی7 می فرمایند: «بِالتَقوی قُرِنَتِ العِصمَة؛ عصمت- مصونیت- همراه با تقوا و پرهیزگاری است.» و همچنین ایشان در جای دیگر می فرمایند: «رَأس التَقوَی تَرکُ الشَهوَة؛ اساس پرهیزکاری، ترک کردن شهوت است.» لذا یکی از مهمترین عوامل گرایش افراد به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی، مسئله عدم تقوا و پرهیزکاری می باشد که اگر بخواهد در رفتار انسان منعکس پیدا کند، باید با یکی از عناوین «عفّت» و «حیا» مطرح شود که در باب مسائل جنسی با عنوان «عفّت» و اگر تقوا به دلیل وجود شاهدی حاظر و ناظر تحقق یابد با عنوان «حیا» یاد می شود. که امیر المومنین علی7 در این باره می فرمایند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِعَيْنِه‏؛ تقوای الهی شما یعنی اینکه شما تحت نظارت او هستید.» و زمانی که نیروی جنسی و تمایلات شهوانی انسان تحریک می شود، همچون آتشفشانی می ماند که در حال طغیان و زبانه کشیدن است و اگر راه های ارتباطی و زمینه های تحریک جنسی خویش را کنترل نکند و پرهیزکاری را سرلوحه خویش قرار ندهد، توان بازدارندگی فرد به شدت کاهش یافته و مقابله با آن بسیار دشوار خواهد شد و در خیلی از موارد فرد را به تباهی می کشاند. و دیگر به زیان ها و صدمات ناشی از آن توجه نکرده و همچون تعبیر قرآن درباره قوم شهر سدوم که با عبارت مست شدگان به توصیف آنها پرداخته بود، دیگر فرد به عاقبت کار خویش توجه نکرده و به استمرار انحراف خویش می پردازد. از این روست که امیرالمومنین علی7 می فرمایند: «إِذَا أَبصَرَتِ العَينُ الشَّهوَةَ عَمِى القَلبُ عَنِ العَاقِبَةِ؛ زمانی که چشم شهوت را ببیند، قلب از عاقبت اندیشی آن کور می شود.»؛ « ذَهَابُ العَقلِ بَينَ الهَوَى وَ الشَّهوَةِ؛ از بین رفتن عقل بین هوس رانی و شهوت رانی است.» غریزه جنسی به خودی خود حد و مرزی نمی شناسد و صاحبش ارضای مطلق و بی چون و چرا را طلب می کند؛ بنابراین اگر فرد خود را در برابر محرکات جنسی از راه تقوا که با عنوان عفّت و حیا یاد می شود، مصون نگه ندارد، مبتلا به انحراف جنسی مانند همجنس گرایی شده و خود و جامعه خویش را به انحطاط و نابودی خواهد کشاند. به طوری که اگر فرد در روابط جنسی خود عفیف نباشد به مرور زمان از مسیر اصلی ارضای جنسی خود خارج شده و موجب می شود که اگر دارای همسری نیز باشد، همشرش نیز به بی عفتی و روابط نامشروع جنسی نیز کشیده شود همان گونه که علت اصلی ابتلای زنان شهر سدوم به مساحقه، همجنس بازی مردان آن شهر و عدم ارضای جنسی همسرانشان بود. از این روست که امام صادق7 در این باره می فرمایند: «تَعِفَّ نِسَاؤُكُم‏ إِنَّ بنی فُلان زَنُوا فَزَنتُ نِساؤهُم؛ عفت پیشه کنید تا همسرانتان نیز عفیف باشند، همانا فرزندان فلانی زنا کردند بنابراین دامان همسرانشان به زنا الوده شد» بنابراین یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، بی عفتی و بی حیایی اوست. زیرا انسان فطرتاً عفیف و با حیا است و فحشا و بی حیایی را بر خلاف فطرت خویش می پندارد، حتی در نهاد انسان عشق به عفت و حیا وجود دارد و به طور فطری از فحشا و بی حیایی تنفر دارد. پس با توجه به احادیث گفته شده می توان ضعف و یا عدم عفت ورزی و خودمهارگری را از عومل گرایش به همجنس گرایی دانست. و می توان با حفظ پاکدامنی، صبر و تاخیراندازی در پاسخ به نیاز های جنسی و کسب مهارتهای خودمهارگری و همچنین با کنترل هیجانهای جنسی و استمرار در کسب لذایذ معنوی و تثبیت عفت به عنوان صفت شخصیتی، خود را از انحرافاتی همچون همجنس گرایی دور کرده و با پاکدامنب در محضر الهی حاضر شویم. زیرا کسانی که پاکدامنی را معیار رفتار جنسی خود قرار دهند، شامل لطف و فضل خدا خواهند شد. « وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند.» 2.4.4.2 .ازدواج نکردن و یا عدم ارضای صحیح جنسی در قالب ازدواج از دیگر عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، عدم ازدواج و یا دیر ازدواج کردن فرد می باشد. از نظر آموزه های اسلامی، یکی از راههای مصون سازی رفتار جنسی انسانها ازدواج و ارضای طبیعی غریزه جنسی از طریق روابط جنسی در قالب ازدواج می باشد. وجود غریزه جنسی در انسان و گاه زبانه کشیدن شعله های شهوت، نیاز به ارضا شدن را در انسان بر می افروزد و از آنجا که اسلام سرکوب و ارضای ناصحیح غریزه جنسی را به هر نوع ممکن– مانند رهبانیت، شهوت رانی، خودارضای و همجنس گرایی و سایر روشهای ناصحیح دیگر- قبول ندارد، تنها روش صحیح و مورد قبول خویش، یعنی ازدواج را مطرح می کند و عدم ازدواج یا ازدواج دیر هنگام را از عوامل مهم گرایش انسان به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی می داند. تاخیر در ازدواج و تحت تاثیر قرار گرفتن انسان به خاطر عدم ارضای به موقع و صحیح، ربطی به جنسیت افراد ندارد و هر دو جنسیت یعنی زن و مرد را در بر می گیرد. و باید گفت که تاخیر در ازدواج را نمی توان انحصاراً از عوامل گرایش به همجنس گرایی در نظر گرفت، بلکه با توجه به سفارش اسلام به ارضای صحیح در قالب ازدواج، تاخیر در ازدواج را می توان از عوامل مشترک در گرایش انسان به انحرافات جنسی، همچون همجنس گرایی دانست. از این روست که امام صادق7 سفارش می فرمایند که وقتی فرد به سن بلوغ و درک جنسی مناسب رسید باید همسری مناسب برای او در نظر گرفت تا از انحرافات جنسی در امان باشد: « إِنَّ الْأَبْكَارَ بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ إِذَا أَدْرَكَ ثَمَرُهُ فَلَمْ يُجْتَنَى أَفْسَدَتْهُ الشَّمْسُ وَ نَثَرَتْهُ الرِّيَاح – و- الْأَبْكَارُ إِذَا أَدْرَكْنَ مَا يُدْرِكُ النِّسَاءُ فَلَيْسَ لَهُنَّ دَوَاءٌ إِلَّا الْبُعُولَةُ وَ إِلَّا لَمْ يُؤْمَنْ عَلَيْهِنَّ الْفَسَاد؛ دختران به منزله میوه درخت هستند، پس زمانی که میوه برسد، چاره ای جز چیدن آن نیست و گرنه خورشید آن را فاسد می کند و وزش بادها آن را تغییر می دهد همانا وقتی دختران از نظر ادراک جنسی مانند زنان شدند، چاره ای جز شوهر دادن آنها نیست و گرنه از فساد در ایمن نیستند.» لذا با توجه به طبیعت انسان مبنی بر ارضای صحیح غریزه جنسی، اگر امر ازدواج به تاخیر افتد و یا اینکه از امر ازدواج امتناع گردد، بدون استثناء به انواع انحرافات جنسی مانند همجنس گرایی دچار خواهد شد، زیرا کسی که نیازهای جنسی خویش را در قالب ازدواج به صورت صحیح برطرف می کند، دیگر نیازی به انحرافات جنسی خارج از قالب روابط زناشویی را ندارد. از این روست که پیامبر اسلام 6 برّنده ترین سلاح شیطان را ترک ازدواج معرفی می کند و در دیداری که مردی با ایشان داشتند، پرسیدند که: «آیا ازدواج کردی؟» که در جواب ایشان، آن مرد گفت: «نه» دوباره پرسیدند که: «آیا از نظر جسمی سالم هستی؟» مرد گفت: «بله» که پیامبر6 در جواب آن مرد گفتند: «فإنَّكَ إِذاً مِن إِخوَانِ الشَّيَاطِينِ، إِنَّ مِن سُنَّتُنَا النِكاح شِرَایِركُم عُزَّابِكُم وَأَرَاذِلُ شغُ فِی مُوتَاكُم عُزَّابِكُم‏. إِنَّ المُتَزشوَّجِینَ هُمُ المُبَرَّؤُنَ مِنَ الخشنَّاسِ وَالَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ مَا لِلشَّیطَانِ سِلاحٌ أَبلغُ فِی العَلَمِینَ مِنش الرِّجَالِ وَ النِّساءِ مشن تَرَکَ النِّساءَ؛ تو از برادران شیطان هستی، همانا نکاح و ازدواج از سنت ما می باشد. بدترین شما مجردها هستند و بدترین مردگان شما نیز مجردها هستند. به درستی که متاهلان همان هایی هستند که از خنّاس در امان اند. قسم به آن که جانم در دست اوست، شیطان در دنیا، سلاحی برای مردان و زنان، برنده تر از ترک ازدواج ندارد.» و همانگونه که در انتهای تاریخچه همجنس گرایی نیز مطرح شد، علت اصلی گرایش زنان قوم لوط به رفتار جنسی همجنس گرایی، ترک روابط جنسی از سوی مردان و عدم ارضای زنان خویش بیان می شود و چون زنان نیز با توجه به طبیعت جنسی خویش نیازمند برقراری روابط جنسی برای ارضای غریزه جنسی خویش بودند، دست به عمل همجنس گرایانه زدند و از این راه به ارضای غریزه جنسی خویش پرداختند. که امام صادق7 در خلال پاسخ به دو زن در مورد مساحقه، علت گرفتاری زنان قوم لوط به همجنس گرایی را ترک همسرانشان از برقراری رابطه جنسی با آنها دانسته و می فرمایند: «أَيَّتُهَا الْمَرْأَةُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ عَمِلَ هَذَا الْعَمَلَ قَوْمُ لُوطٍ فَاسْتَغْنَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ فَبَقِيَ النِّسَاءُ بِغَيْرِ رِجَالٍ فَفَعَلْنَ كَمَا فَعَلَ رِجَالُهُنَّ؛ ای زن! – منظور زن سوال کننده از امام صادق7می باشد- اولین باری که این عمل انجام گرفت، از سوی قوم لوط بود که مردان نیاز خود را با مردان بر طرف می کردند. زنان زنان چون بدون مرد ماندند، آنها هم همان کار مردان را با خود انجام دادند.» در احادیث فراوانی که از ائمه اطهار: به ما رسیده است، دستور اکید بر برقراری منظم و صحیح روابط جنسی با همسران و کنیزان شده است و توصیه کرده اند که اولاً نباید برقرای روابط جنسی بین هسران و کنیزان بیش از چهل روز به تاخیر بیافتد و ثانیاً اگر کنیزان و همسران به خاطر عدم برقرای روابط جنسی با شما به گناه بیافتند، برای شما نیز گناه ثبت خواهد شد. از این روست که امام صادق7می فرمایند: «مَنِ اتَّخَذَ جَارِیةً فَلَم یَأتِهَا فِی کُلِّ أَربَعِینَ ثُمَّ أَتَت مُحَرَّماً کَانَ وِزرُ ذَلِکَ عَلَیهِ؛ هرکسی که کنیزی- یا همسری- بگیرد و حداقل چهل – روز – یک بار هم تمایلات جنسی او را پاسخ ندهد، سپس او حرامی مرتکب شود، گناهش بر گردن آن شخص است.» بنابراین با توجه به احادیث بیان شده می توان یکی از عوامل مهم گرایش انسان به همجنس گرایی را عدم ازدواج و همچنین عدم ارضا یا ارضای ناصحیح همسر خویش دانست. زیرا همانگونه که امام صادق7 فرموده اند، علت اصلی ابتلای زنان شهر سدوم به همجنس گرایی، عدم ارضای آنان از سوی همسرانشان بود. و اگر مردان قوم لوط از مسیر اصلی ارضای غریزه جنسی خود، یعنی ازدواج خارج نمی شدند و به زنان خویش اکتفا می کردند، نه خودشان به انحراف جنسی لواط دچار می شدند و نه همسرانشان به مساحقه کردن. لذا تنها رابطه جنسی تائید شده از سوی اسلام، ازدواج بوده و ترک و تاخیر در امر ازدواج را امری ناپسند و ابزار اصلی شیطان معرفی می کند. لازم به ذکر است که در بین افراد متاهل نیز همجنس گرایی دیده می شود که می توان علل گرایش آنها به این رفتار جنسی را در سایر عوامل گرایش فرد به همجنس گرایی، جستجو کرد. 2.4.4.3 .عوامل محیطی– اجتماعی یکی دیگر از عوامل مهم گرایش انسان به رفتار جنسی همجنس گرایانه، عامل محیط و اجتماع تربیت شده و رشد یافته انسان در آن می باشد. برخی روانشناسان اجتماعی بر این باورند که ساختمان آدمی هرچه باشد، محکوم قدرت نامحدود جامعه است. و نباید رفتار آدمی را انحصاراً در طبیعت فردی او دانست، بلکه باید آن را معلول روابط با محیط مادی و اجتماعی به شمار آورد که بر رفتار انسان تاثیر می گذارد و آن را شکل می دهند. از این رو نباید طبیعت انسان را متأثّر از ساختار محیط موجود دانست؛ زیرا کسانی که دست به خود کشی و دچار انحرافات جنسی هستند، متأثّر از عوامل اجتماعی اند. و اگر نوع نگاه ما به انحرافات جنسی یک مسئله فرهنگی و تربیتی باشد نه یک مسئله قضایی و نقض قانون، راحت تر می توان به درمان و اصلاح آن پرداخت. برای مثال درسال 1996 میلادی در کشور سودان برای حل بحران گرایش جوانان همجنس گرا که به صورت گروه های توریستی در حال گسترش بودند، بین پلیس و مؤسسات اجتماعی- فرهنگی و محقّقان، قراردادی بسته شد تا با ارائه راهکارهای فرهنگی – اجتماعی در جهت پیشگیری از این گرایش جنسی گامهای موثری بردارند. اسلام نیز در امر تربیت و تاثیر پذیری انسان از عوامل محیطی– اجتماعی و گرایش او به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی، تاکید فراوانی دارد. و عوامل محیطی– اجتماعی همچون استاد و عالِم، دوستان، ابزارهای آموزشی، اوقات فراغت، فقر و ثروت و همنشینی با منحرفان و سایر عوامل محیطی– اجتماعی دیگر را در گرایش انسان به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی دخیل می داند. در جامعه ای که همجنس گرایی امری جائز شمرده شود و کودک از همان ابتدای تولد با گرایش جنسی به نام همجنس گرایی روبه رو است، دیگر قبح و زشتی آن برای کودک تبیین نمی شود و به مرور زمان همجنس گرایی در نزد فرد یک هنجار به حساب آمده و دست به برقراری رابطه جنسی با همجنس خود می شود. و حتی اگر فرد در جامعه ای تربیت و زندگی می کند که ، همجنس گرایی یک نابهنجاری به حساب می آید، فرد به علت همنشینی با افراد منحرف و دوستان نالایق دچار این گرایش جنسی خواهد شد. از این روست که از سوی خاندان وحی و رسالت: به صورت فراوان احادیثی بیان شده است که فرد را از همنشینی با افراد منحرف و دوستان نالایق و استادان و عالمان منحرف و محیط آلوده به گناه و فحشا باز می دارد. که برای مثال به چند نمونه از این احادیث اشاره می کنیم: « کَم مِن عَالِمِ فَاجِر وَ عَابِدٍ جَاهَل، فَاتََّقُوا الفَاجُر مِن العُلَماءِ، وَ الجَاهِلِ مِن المُتَعَبِّدين؛ بسا عالمى فاجر و عابدى نادان، پس بپرهيزيد از فاجر از علما و از جاهل از عبادت كنندگان.» و همچنین امام صادق7 به نقل از رسول الله6 درباره تاثیرپذیری انسان از دوستان خویش می فرمایند: «الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِل؛ آدمی تحت تاثیر رفیق، از روش و عملکرد او پیروی می کند. از این رو، ببینید در انتخاب دوست با چه کسی طرح رفاقت می ریزید.»‏ و از آنجا که دوستی و همنشینی با افراد منحرف و مبتلا به ناهنجاری های جنسی مانند همجنس گرایی، باعث آلودگی و تاثیرپذیری انسان از آنها شده و به تدریج خلق و منش اخلاقی و روانی و رفتاری آنها را می گیرد، توصیه شده از دوستی و همنشینی با چنین افرادانی خودداری شود به طوری که در حدیثی از امیرالمومنین علی7 ایشان همنشینی با افراد منحرف و هواپرستان را مذمت کرده و آن را یکی از عوامل مهم نابودی ایمان و تسلط شیطان بر انسان معرفی می کنند. «مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاةٌ لِلْإِيمَانِ وَ مَحْضَرَةٌ لِلشَّيْطَانِ؛ همنشینی با هواپرستان، ایمان را به دست فراموشی می سپارد و شیطان و اعمال شیطانی را به حضور می کشاند.» لذا می توان با بیان چند حدیث از صدها احادیث موجود درباره تاثیرگذاری عوامل محیطی- اجتماعی، متوجه شویم که یکی از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، عامل محیطی- اجتماعی است که فرد با رشد و تربیت در محیطهای فاسد و انحرافی به گرایش های جنسی همچون همجنس گرایی کشیده می شود. 2.4.4.4 .علاقه به وطی مردان یکی دیگر از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی, علاقه ورزی انسان به وطی مردان می باشد. انسان موجودی است که اگر به امری علاقه پیدا کند یا توجه خود را به آن امر معطوف سازد، خود به خود به آن امر سوق داده می شود. به خصوص مسائل شهوانی که خرد و عقل انسانی را تباه کرده و انسان را از ادراک صحیح محروم می کند. همانگونه که امیرالمومنین علی7 می فرمایند: «قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ؛ شهوتها خرد او را تباه كرده است.» لذا اگر فردی به همجنس گرایی مردان علاقه بورزد و حتّی با وجود اینکه همجنس گرایی در نزد او دارای قبح و زشتی است، باز به سوی آن کشیده می شود و راضی به برقراری ارتباط جنسی با جنس موافق خود خواهد شد. از این روست که رسول اکرم6 در این باره می فرمایند: « مَنْ أَلَحَّ فِي وَطْيِ الرِّجَالِ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَدْعُوَ الرِّجَالَ إِلَى نَفْسِهِ؛ کسی که خیلی علاقه مند به وطی مردان است، نمی میرد مگر اینکه مردان را به سوی خود– برای لواط- متمایل می کند.» همچنین در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم6به مسئله علاقه ورزی و دوست داشتن در مورد همجنس گرایی اشاره شده است که در آن حدیث فردی که عمل قوم لوط – یعنی همجنس گرایی - را دوست دارد، گویا مانند کسی است که خود آن عمل را انجام داده است. از این روست که پیامبر اسلام6در این باره می فرمایند: «مَنْ أَحَبَّ‏ عَمَلش قَومِ لُوطٍ شَرَّاً کَانَ أَو خَیراً فَهُوَ کَمَن عَمِلَهُ؛ کسی که دوست بدارد عمل قوم لوط را، چه به انگیزه بد و چه به انگیزه خیر، همانند ان کسی است که ان را مرتکب شده است.» لذا علاقه فرد به رابطه جنسی همجنس گرایانه، به مرور زمان قبح و زشتی آن را در نظر فرد از بین برده و با ایجاد علاقه به آن، به سوی این گرایش جنسی سوق پیدا خواهد شد و دامان خود را به آن آلوده خواهد کرد. پس می توان علاقه ورزی فرد به وطی یا همجنس گرایی مردان را از عوامل گرایش به همجنس گرایی معرفی کرد. 2.4.4.5 .اختلال در هویت جنسی و تشابه به جنس مخالف از جمله عواملی که برای بروز نابهنجاری های جنسی مانند همجنس گرایی مطرح می شود، اختلال در هویت جنسی و تشابه ورزی فرد به جنس مخالف خویش می باشد. اگرچه این عامل در مورد برخی از همجنس گرایان صادق است ولی باید دانست که تمام عوامل یاد شده به صورت تام و کامل در پذیرش گرایش همجنس گرایانه صادق نیست، بلکه این عامل مانند عوامل دیگر، تاثیر و اثرگذاری ناقصی در گرایش فرد به همجنس گرایی دارد. برداشت بیشتر این نوع افراد از خود به عنوان فرد مذکر یا مونّث، نوع رفتار و حرکات این افراد را تشکیل می دهد و باعث می شود که فرد باور کند که جنسیت او چه چیزی است و چگونه باید رفتار کند. به طوری که فردی از لحاظ اندام و ظاهر جسمی به عنوان زن به حساب می آید ولی در اثر عوامل مختلفی خود را یک مرد تصور کرده و یا رفتار مردانه از خود نشان می دهد و یا اینکه یک فردی که جنسیت او مذکر است تمایل به پوشش لباس های زنانه و رفتار اجتماعی زنانه را دارد. که این اختلالات هویتی در مردان نسبت به زنان، دو به یک است و افراد دارای این نوع اختلال غالباً دچار سایر بیماری های روانی مانند افسردگی نیز می شوند. که این افراد با پوشیدن لباس های مرتبط با جنسیت خود، احساس ناراحتی و نارضایتی می کنند و علاوه بر پوشیدن لباس های جنس مخالف، معمولاً در پی پذیرش نقشها و فعالیت های عرفی مربوط به جنس مخالف خویش هستند. لذا دین اسلام به مسائلی همچون اختلال در هویت جنسی و تشابه ورزی فرد به جنس مخالف خود، اشراف داشته و علاوه بر اینکه در احکام فقهی خود به آن اشاره می کند، دیدگاه صریح و روشن خود را درباره این نوع گرایشات جنسی بیان کرده و آن را یکی از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی مطرح می کند. و معتقد است که مردانی که رفتار و گفتارشان را شبیه زنان می کنند و باعث می شوند که رابطه جنسی با آنها صورت گیرد، جزء لواط محسوب شده و مورد نفرین الهی قرار می گیرند. به طوری که امام علی7در این باره می فرمایند: «إِذَا كَانَ الرَّجُلُ كَلَامُهُ كَلَامَ النِّسَاءِ وَ مِشْيَتُهُ مِشْيَةَ النِّسَاءِ وَ يُمَكِّنُ مِنْ نَفْسِهِ فَيُنْكَحُ كَمَا تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ فَارْجُمُوهُ وَ لَا تَسْتَحْيُوهُ؛ هنگامی که نوع سخن گفتن مرد همانند سخن گفتن زنان باشد و رفتار و حرکات آن شبیه رفتار و حرکات زنان باشد و در برابر مرد دیگری تمکین می کند و همانند زنان خود را برای آمیزش آماده می کند، او را سنگسار کنید و او را زنده نگذارید.» و در احادیثی دیگر از رسول اکرم6علاوه بر اینکه، چنین افرادی را -که نقش جنسی مخالف با جنسیت خود دارند - افراد لعن شده توسط خداوند و فرشتگان معرفی می کنند، این رفتارها را نیز از رفتارهای مردمان آخرالزمان معرفی کرده و به مذمت آن می پردازند. «لَعَنَ اللَّهُ وَأَمَّنَت المَلائِكَةُ عَلَى رَجُلِ تَأَنََّثَ، وَامرَأَةٍ تَذَكَّرَت؛ خداوند و ملائکه، لعنت کنند مردی را که نقش زنانه به خود بگیرد و زنی که نقش مردانه ایفا کند.» ؛ « يَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَيَأْتِي مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ ... يَتَزَيَّنُونَ بِزِينَةِ المَرْأَةِ لِزَوْجِهَا... یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا؛ ای ابن مسعود! زمانی بعد از من فرا خواهد رسید که گروهی از مردها همانند آرایش زنان برای شوهرش، آرایش می کنند. اینان از مصادیق گفته ی خدای متعال هستند که می فرماید: امّا پس از آنان، فرزندان ناشايسته‏اى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد.» و همچنین در حدیثی از امام صادق7درباره انحرافات جنسی بنی العباس بیان شده است، که در آن اختلال در هویت جنسی و تشابه ورزی فرد نسبت به جنس مخالف را، به شدت مذمت کرده و آن را از عامل انحراف بنی العباس معرفی می کنند. « رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ وَ رَأَيْتَ التَّأْنِيثَ فِي وُلْدِ الْعَبَّاسِ قَدْ ظَهَرَ وَ َظْهَرُوا الْخِضَابَ وَ امْتَشَطُوا كَمَا تَمْتَشِطُ الْمَرْأَةُ لِزَوْجِهَا وَ أَعْطَوُا الرِّجَالَ الْأَمْوَالَ عَلَى فُرُوجِهِمْ وَ تُنُوفِسَ فِي الرَّجُلِ وَ تَغَايَرَ عَلَيْهِ الرِّجَال‏؛ می بینی زنان را که همانند مجالس مردان، مجالس برپا می کنند و می بینی در بین بنی العباس، نا به هنجاری ها آشکار شده است. کردان، به انگیزه جنسی برای جنس موافق خود خضاب می کنند و آرایش می کنند همان طور که زن برای همسرش آرایش می کند و به خاطر تمکین مردهایی برای انهاف از اموال خود به انها می دهند. مردان در مورد مردی که تمکین می کند، با یکدیگر رقابت می کنند و به خاطر او با یکدیگر، به دعوا مشغول می شوند.» و در روایتی دیگر از ایشان، هرگونه ایفای نقش متشابه با نقش جنس مخالف را، مذمت کرده و آن رفتار را خارج شدن فرد از مسیر طبیعی خویش معرفی کرده و از اصطلاح «مُخَنَّث» برای این افراد استفاده می کنند. لازم به ذکر است که لغویون درباره معنای این عبارت اقول مختلفی را بیان کرده اند به طوری که برخی بر این باورند که این اصطلاح در حقیقت به معنای فردی می باشد که نه می توان به آن مرد گفت و نه می توان به آن زن گفت، بلکه فردی است با دو آلت جنسی مردانه و زنانه. و برخی دیگر نیز بر این باورند که مراد از عبارت مورد نظر، نرمی در گفتار و رفتار است و این کلمه را برای مردی به کار می برند که رفتار و گفتار زنانه از خود نشان می دهد. ولی در کل مراد از«مُخَنَّث» همان مردی است که حرکات زنانه از خود نشان می دهد. که در احادیث زیر از واژه «مُخَنَّث» برای افراد همجنس گرا و عامل همجنس گرایی استفاده شده است. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 قَال: ‏لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ 6الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ قَالَ وَ هُمُ الْمُخَنَّثُونَ وَ اللَّاتِي يَنْكِحْنَ بَعْضُهُنَّ بَعْضاً و وَ إِنَّمَا أَهْلَكَ اللَّهُ قَوْمَ لُوطٍ حِينَ عَمِلَ النِّسَاءُ بِمِثْلِ عَمَلِ الرِّجَالِ وَ رَأَى بَعْضُهُمْ بَعْضاً؛ رسول خدا6 لعنت کرده است مردان و زنانی را که تمایل جنسی، مشابه یکدیگر می شوند. مردانی که برای ارضای جنسی، خود را در اختیار فرد دیگری قرار می دهد تا با او نزدیکی کند و زنانی که با تصورآمیزش با دیگری و ایفای نقش فاعلی، خود را ارضا می کنند. به درستی که خدای متعال، قوم لوط را آن هنگام به هلاکت انداخت که زنان، نقش مردان را ایفا می کردندو با یکدیگر به ارضای جنسی می پرداختند.» و همچنین رسول الله6 و امیرالمومنین علی7از این واژه در توصیف این نوع افراد استفاده کرده اند: «لَعَنَ اللَّهُ بَیتَاً یَدخُلُهُ مُخَنَّث؛ خداوند خانه ای را که مرد مخنث واردان می شود مورد لعن خویش قرار می دهد.» ؛ « َقالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ 7: ‏لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ6 الْمُخَنِّثینَ ...؛ رسول خدا لعنت کرده است مخنثین را.» ؛ « فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ 7 لَا يُحِبُّنَا مُخَنَّثٌ وَ لَا دَيُّوث‏ و...؛ امیرالمومنین7 فرمودند که مخنث و دیوث و ... را دوستدار ما نیستند.» بنابراین با توجه به احادیث گفته شده، می توان این نتیجه را گرفت که اختلال در هویت جنسی افراد و شباهت ورزی به جنسیت خلاف جنسیت طبیعی خود، از عوامل گرایش به همجنس گرایی معرفی کرد که علاوه بر لعنت خداوند و رسولش ، باعث دوری رحمت و مغفرت خداوند از جامعه می شود. که اطلاق این احادیث، شامل هرگونه نقش جنسی زن و مرد که متشابه با عملکرد جنسی او نیست را دارا می باشد و از دیدگاه اسلام امری حرام به حساب می آید. 2.4.4.6 .بوسیدن و مالش بدن همجنس از جمله عوامل گرایش به همجنس گرایی، تماس بدنی مرد یا زن با جنس موافق خود، با انگیزه جنسی و شهوی. این شیوه به صورت های مختلفی همچون بوسیدن، لخت خوابیدن پیش هم و تماس بدن ها با یکدیگر، مالش آلت به ران ها و دُبر دیگری و ... انجام می گیرد حتی برای اینکه مبادا گرایش همجنس گرایی در بین مردان شیوع یابد، خوابیدن مردان زیر یک رو انداز حرام شده است. که همه اینها از دیدگاه اسلامی گناه و عامل گرایش انسان به همجنس گرایی معرفی می شود. که به نمونه هایی از روایات مربوز در این مورد اشاره می کنیم: حسین بن سعید اهوازی می گوید: من دست خطّ امام رضا7را در پاسخ این سوال که «آیا بازی با ران غلام و بین ران او اشکالی دارد؟» را دیدم. که ایشان نوشت: « خدا لعنت کند کسی را که چنین کند» و حدیث دیگر از امام صادق7وجود دارد که از ایشان درباره زیر یک روانداز خوابیدن دو مرد پرسش شده بود که ایشان در جواب می فرمودند: « اگر آنها قوم و خویش نیستند و ضرورتی ایجاب نشده که این گونه بخوابند، سی ضربه شلاق به آنها بزنید.» که این خود نشان بر ممنوع بودن تماس بدن دو همجنس در زیر یک روانداز به جهت عدم گرایش به همجنس گرایی را دارد. همچنین روایات متعددی در باب بوسه گرفتن شهوی دو مرد با یکدیگر شده است که در پی آن غصب خدا و فرشتگان را به دنبال دارد. از این روست که امام باقر7می فرمایند: « نَهَى رَسُولُ اللَّهِ 6 عَنِ الْمُكَاعَمَةِ وَ الْمُكَامَعَةُ فَالْمُكَاعَمَةُ أَنْ يَلْثِمَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ وَ الْمُكَامَعَةُ أَنْ يُضَاجِعَهُ وَ لَا يَكُونُ بَيْنَهُمَا ثَوْبٌ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ؛ پیامبر 6 نهی کرداز این که مردی، مرد دیگری را با شهوت ببوسد و یا بدون لباس، بدون ضرورتی، پیش هم بخوابند.» ؛ « وَ إِذَا قَبَّلَ الرَّجُلُ غُلَاماً بِشَهْوَةٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً؛ هنگامی که مردی، پسری را به انگیزه شهوی می بوسد، ملائکه آسمان ها، فرشتگان زمین، فرشتگان رحمت و فرشتگان غضبف همه، او را لعنت می کنند و خدا برای او جهنم را که بد جایگاهی است، آماده می سازد.» و همچنین پیامبر اسلام 6 با اشاره به پیامدها و عذاب های گناهِ بوسیدن پسر از روی شهوت، می فرمایند: «مَنْ قَبَّلَ غُلَاماً بِشَهْوَةٍ عَذَّبَهُ اللَّهُ أَلْفَ عَامٍ فِي النَّار؛ مردی که پسری را به انگیزه شهوی ببوسد، او را هزار سال آتش، غذاب خواهد کرد.» بنابراین یکی از عوامل مهم گرایش انسان به همجنس گرایی، تماس ها، ملاقات ها و برخوردهای بدنی و جوارحی انسان با انگیزه شهوی است که با توجه به احادیث اهل بیت عصمت و طهارت:علاوه بر اینکه این نوع برخوردها گناه محسوب می شود، دارای مجازات های همچون حد نیز می باشند. 2.4.4.7 .ملاعبه های همجنس گرایانه از دیگر عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی این است که زنان ومردان با یکدیگر و با همجنس خود به ملاعبه و بازی های جنسی و شهوی بپردازند و یا اینکه با عورت و نقاط حساس جنسی یکدیگر بازی کنند. که این کار هم می تواند به صورت فردی و یا دو نفری و یا اینکه به صورت گروهی و چند نفری تحقق یابد. لذا در حدیثی که پیامبر 6 ده رفتار نابهنجار قوم لوط را بر می شمارند، می فرمایند که: «...و آنان با یکدیگر به بازی های جنسی می پرداختند.» همچنین حدیثی درباره ملاعبه های همجنس گرایانه زنان به صورت دسته جمعی در آخرالزمان، از امام صادق7 بیان شده است که می فرمایند: «رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَال‏؛ روزی می آید که می بینید زنان در مجالس، بازی جنسی برپا می کنند، همان طور که مردان چنین می کنند.» و همچنین پیامبر 6 در این راستا می فرمایند: «سَیَکُونُ فِی آخِر الزَّمانِ أَقوَامٌ یُقَالُ لَهُم اللَّواطِیَّه عَلَی ثَلاثَةِ أَصنَافٍ: فَصِنفٌ یَنظُرُنَ وَ یَتَکَلَّمُونَ وَ صِنفٌ یُصَاحِفُونَ و یُعَانِقُونَ و صِنفٌ یَعمشلُونَ ذَلکَالعَمَلَ فَلَعَنَةُ اللهِ عَلَیهِم إلّا أَن یَتُوبُوا و یَنُوبُوا؛ در آخرالزمان، گروه هایی خواهند بود که به آنها لواطیه - همجنس گرایان- گفته می شود. آنها از نظر انحراف همجنس گرایی سه نوع اند: یک نوع از آنها به آلات یکدیگر نگاه می کنند و گفتگوی جنسی با هم دارند. نوع دوم، گروهی هستند که با گرفتن دست یکدیگر و معانقه خود را ارضا می کنند. نوع سوم، گروهی هستند که عمل نزدیکی را با جنس موافق خود انجام می دهند. لعنت خدا بر آنان باد! مگر آن که توبه کنند و به سوی خدا باز گردد.» بنابراین شوخی ها و بازی های جنسی میان افراد همجنس، یکی از مهمترین عوامل گرایش افراد به همجنس گرایی می باشد و تا حد امکان از این نوع شوخی ها و بازی های جنسی خودداری شود. زیرا به مرور زمان این بازی ها هم برای هر دو طرف عادی شده و هم باعث تحریک جنسی آنها می شود. 2.4.4.8. نظر بازی یا تماشاگری جنسی یکی دیگر از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، نظربازی یا تماشاگری جنسی است. که نظر بازی گاهی به صورت تماشاگری فرد به عورت همجنس خود صورت می گیرد و گاهی نیز به صورت تماشاگری به رابطه جنسی دو همجنس صورت می گیرد. از آنجا که درک بصری انسان رابطه مستقیمی با حافظه و تصویرسازی ذهنی او دارد، حدم حفظ نگاه و عفت ورزی در نگاه به مسائل جنسی، باعث می شود که فرد به انحرافات جنسی فراوانی همچون همجنس گرایی دچار شود. از این روست که حضرت عیسی مسیح6می فرمایند: «إِيَّاكُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِي الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً؛ از نگاه برحذر باشید، زیرا که در دل شهوتی را می کارد که همان برای فتنه انگیزی کافی است.» لذا در مورد نظربازی افراد به عورت همجنس خود و یا رابطه جنسی همجنس گرایانه، احادیث متعددی بیان شده است که افراد را از این رفتار حرام، نهی می کند. که به عنوان مثال به چند نمونه از این احادیث اشاره می کنیم. «مَنْ تَأَمَّلَ عَوْرَةَ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ نَهَى الْمَرْأَةَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى عَوْرَةِ الْمَرْأَة؛ کسی که نگاه عمدی به عورت برادر مسلمان خود بنماید، هفتاد هزار فرشته، او را لعن خواهند کرد.» ؛ «وَ قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَوْ عَوْرَةِ غَيْرِ أَهْلِهِ مُتَعَمِّداً أَدْخَلَهُ اللَّهُ مَعَ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ كَانُوا يَبْحَثُونَ عَنْ عَوْرَاتِ النَّاسِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَفْضَحَهُ اللَّهُ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ؛ کسی که به عورت برادر مسلمانش و یا عورت زنی غیر از همسر خویش عمداً نگاه کند، خداوند او را با منافقانی محشور می کند که به دنبال ریختن آبروی مسلمانان بوده اند. اینان از دنیا نمی روند تا آن که خداوند، آنان را رسوا کند، مگر آن که توبه کند.» و این احادیث به صراحت بیان می کند که نگاه به عورت همجنس و نظربازی آن باعث ایجاد عوارض روانی- معنوی در فرد می شود که به مرور زمان فرد را به سوی همجنس گرایی سوق می دهد. علاوه بر موارد فوق نوعی دیگر از نظربازی نیز مطرح می شود که در آن زن از شوهر خود می خواهد که به برقرای روابط همجنس گرایانه دست بزند تا زن از نگاه به این رابطه جنسی لذت ببرد. که امام صادق7 در حدیثی، که برای یکی از موالیان خود نوشته بود، این نوع نظربازی را در افراد آینده پیش بینی کرده و می فرمایند: «رَأَيْتَ الْمَرْأَةَ تُصَانِعُ زَوْجَهَا عَلَى نِكَاحِ الرِّجَالِ؛- در آینده - می بینی زنی را که اظهار خوشایندی و چاپلوسی می نماید تا شوهرش به امیزش با مرد دیگر بپردازد.» لذا تک تک عوامل گفته شده در گرایش انسان به همجنس گرایی، می توانند دخیل باشند به طوری که در برخی افراد چند عامل دست به دست هم داده و باعث این گرایش شده و در برخی افراد نیز فقط توسط یک عامل به این نوع گرایش جنسی مبتلاء می شوند. اما لازم به ذکر است که عوامل گفته شده، همه ادله اسلام برای گرایش فرد به همجنس گرایی نیست، بلکه ما از بین عوامل مختلف، مهمترین این عوامل را انتخاب کرده و به بیان دیدگاه ها و احادیث اسلامی پرداخته ایم. 2.4.5. احکام و مجازات همجنس گرایی در فقه شیعه 2.4.5.1 .احکام و مجازات لواط لواط از ریشه «ل- و- ط» گرفته شده است. که با بررسی در کتب لغویون، اقوال مختلفی در باب معنای لواط بیان شده است. به طوری که در کتاب لسان العرب لواط را از ریشه ل و ط که اشتقاق یافته از کلمه لاط می باشد، در نظر گرفته است و معنای آن را متصل شدن به چیزی بیان می کند و می گوید: «لاط الحوْضَ بالطين لَوْطاً: طَيَّنه‏...لاط فلان بالحوْض أَي طَلاه بالطِّين‏، یعنی حوض را گِل اندود کرد و با گِل پوشانید.» و وقتی می گوئیم: «لاط الشیء بقلبی، بدین معناست که آن چیز به قلب من وارد شده و دوستش دارم.» و علاوه بر اینکه اکثراً کتب لغوی معنای «لوط» را متصل شدن می دانند، آن را مترادف کلمه « لصق» به معنای چسبیدن معرفی می کنند. همچنین راغب اصفهانی بر این باور است که لواط اسم علم است از لاط الشی بقلبی یلوط لوطا لیطا، مشتق شده است و در حدیث آمده است «الولد الوط» یعنی بچه متصل ترین چیز به قلب آدمی است. ولی به صورت اصطلاحی وقتی می گوئیم «تلوط فلان» منظور عملی است که مردمان قوم لوط آن را انجام می دادند، یعنی همجنس بازی مردان. و در کتب لغوی مشخص نشده است که مراد از معنای همجنس بازی در مردان، همراه با دخول است یا عدم دخول. اما از معنای لغوی که بگذریم، بررسی کتب فقهی و نظریات فقها نشان می دهد که در اصطلاح فقها، واژه «لواط» در دو مورد به کار گرفته می شود که برای هر کدام احکام جداگانه ای بیان شده است. به طوری که برخی از فقها در تعریف لواط این گونه گفته اند که: «اللواط، وطی- جماع - الذکران بایقاب و غیره» یا «فی اللواط، و هو وطء الذکر» یا «اللواط هو وطء الذکران سواء کان بایقاب أو بغیره». لذا در مورد معنای لواط در بین فقها سه نظر وجود دارد، برخی بر این باورند که مراد از لواط یعنی وطی دو مرد با یکدیگر، و لو دخول صورت گرفته باشد یا صورت نگرفته باشد، که اصطلاحاً به آن تفخیذ گفته می شود. و برخی دیگر بر این باورند که مراد از لواط، عملی جنسی میان دو مرد است که در آن دخول صورت گرفته باشد. و برخی دیگر لواط را به رابطه جنسی با زن از دُبُر اطلاق می کنند. که هر گروه برای خود ادله ای در این مورد بیان می کنند که با اینکه مجال ریشه ای این اقوال در این جا نیست، ولی به اختصار به تعدادی از این اقوال اشاره خواهیم کرد. برخی از فقها بر این باورند که معنای لواط یعنی اینکه دو مرد با یکدیگر جهت کامیابی، رابطه جنسی داشته باشند و لو دخول صورت گرفته باشد یا صورت نگرفته باشد. لذا وقتی که از امام علی7 درباره معنای لواط سوال می شود، ایشان تفخیذ را در محدوده معنای لواط مطرح می کنند. و در اقوال فقها با توجه به حد و مجازات مطرح شده در احادیث برای لواط کار، مجازات تفخیذ را نیز به اندازه مجازات لواط مطرح می کنند. برای مثال، همانگونه که در تعریف فقهی لواط گفتیم فقیهانی همچون شهید ثانی در تعریف خود از لواط، هم دخول و هم عدم دخول را جزء تعریف لواط مطرح کرده اند. که این نظر را صاحب عنیة النزوع نیز در کتاب خود بیان کرده است که مراد از لواط، وطی مذکر با مذکر را گویند که بر دو قسم است، همراه دخول و بدون دخول. و شیخ طوسی در مشخص کردن نوع و میزان حد برای لواط کار، مسئله دخول و عدم دخول را مطرح کرده و اینگونه حکم می دهد که هرگاه مردی لواط کرده و دخول نماید، مجازاتش قتل است، اگر دخول نکرده باشد و محصن باشد باید سنگسار شود. همچنین محقق حلی در کتاب شرايع الاسلام در تعریفی که از لواط می کند، شرط دخول و عدم دخول را قید کرده و چنین بیان می کند که، لواط وطی مذکر است چه دخول صورت بگیرد و چه نگیرد، و هیچ کدام آنها جز با چهار بار اقرار یا شهادت چهار مرد به دیدن، ثابت نمی شود. و صاحب تلخیص المرام، شرط اجرای حد لواط برای روابط جنسی دو مرد که بدون دخول است را، احصان فرد بیان کرده و نزدیکی بدون دخول فرد غیر احصان را، جزء مشمولین مجازات لواط نمی داند. برخی از علمای دیگر نیز با اینکه در معنای لواط دخول یا عدم دخول را به صراحت بیان نکرده اند ولی از آنجا که حکم لواط را کشتن می دانند، در بیان حد لواط که کشتن است، دخول آلت مردانه، حداقل به اندازه حشفه را یکی از شروط اجرای حد لواط کار بیان می کنند. که این فقها با استناد به روایات متعدد شرط اجرای احکام حدود لواط بر فرد را، دخول آن بیان کرده اند. که از این میان شهید ثانی در کتاب مسالک الافهام و صاحب جواهر در کتاب خود به صورت مفصل به مسئله جدایی تفخیذ از لواط پرداخته اند. که به طور مثال حدیثی از امیرالمومنین علی7بیان شده است که می فرمایند: « إِذَا أُخِذَ الرَّجُلُ مَعَ غُلَامٍ فِي لِحَافٍ مُجَرَّدَيْنِ ضُرِبَ الرَّجُلُ وَ أُدِّبَ الْغُلَامُ وَ إِنْ كَانَ ثَقَبَ وَ كَانَ مُحْصَناً رُجِمَ؛ اگر مردی با نوجوانی زیر ملحفه ای برهنه باشند، مرد شلاق زده می شود و نوجوان تادیب می شود. اگرمرد دخول کرده باشد و محصن باشد سنگسار می شود.» همچنین برخی نیز بر این باورند که مراد از لواط یعنی رابطه جنسی با زن از دُبُر، که این معنا برای لواط، مستلزم بیان تعاریف و مفاهیم باب زنا در فقه شیعه می باشد که از چهارچوب بحث ما خارج است. ولی آنچه در معنای زنا از روایات و نوشته های فقهی بدست می آید این است که شارع، معنای جدیدی را برای زنا اختراع نکرده است بلکه همان معنای را دارد که، عرف بیان می کند. به طور کلی مراد از لواط، به رابطه جنسی میان دو مرد اطلاق می شود. درباره نوع مجازات و میزان آن در فقه شیعه باید گفت که دو قول وجود دارد. با توجه به برخی از احادیث، میزان حد لواط، به اندازه مقدار حد زنا مطرح شده و احادیثی دیگر که حد لواط را متفاوت با حد زانی می دانند. که به بیان چند نمونه از این احادیث می پردازیم. از اما صادق7 بیان شده است که: «حَدّ اللوَطِی مِثل حَدّ الزَانِی. اِن کَانَ قَد اَحصَنُ رَجم و الّا جَلد؛ حدلواط کننده مثل حد زانی است. اگر محصن باشد، سنگسار و الّا شلاق می خورد.» که روایت فوق صراحتاً بیان می کند حد لواط کننده حد زنا کار است به ویژه با توجه به صراحت آن در تفصیل میان احصان و غیر آن و این که حد لواط کننده محصن مانند زناکار محصن، سنگسار می باشد و حد غیر آن تازیانه است، بر این اساس برای مفعول حدی ذکر نشده است. و همچنین امام علی 7 می فرمایند که: «حَدّ اللّوَطِى مثل حَدّ الزَّانِى إن كَانَ مُحصِناً رَجم و إِن كَانَ عُزبَاً جَلد مِائَةٍ و يجلد الحَدّ مِن يَرم بِه بَريئَاً؛ حد لواط کننده بسان حد زنا کار است، اگر محصن باشد سنگسار می شود و اگر عزب باشد صد تازیانه می خورد. هر کس به شخصی نسبت لواط بدهد و نتواند ثابت کند، حد قذف بر وی جاری می شود.» دلالت این روایت روشن است بلکه از روایت پیشین روشن تر است، از این جهت که تعداد تازیانه غیر محصن که از آن با لغت عُزب یاد شده است علاوه بر آن که بیان شده که هر کس به بی گناهی نسبت لواط دهد حد قذف بر وی جاری می شود. به هر صورت این روایت نیز صراحت دارد که حد لواط کننده حد زنا کار است. همچنین صاحب جواهر در این باره گفته است که، ظاهراً اطلاق لواط بر غیر دخول مانند استفاده از میان دو ران یا میان دو کپل، استعمال مجازی است. لذا چون مجال بیان احکام زنا در اینجا نیست، می توان جهت اطلاع از مقدار، نوع مجازات و حد زنا به کتب فقهی متعددی مراجعه کرد. و احادیث دیگری وجود دارد که میزان حد لواط را متفاوت با حد زانی می داند و بر اساس این دسته از روایات، حد لواط کننده کشتن با شمشیر یا پرتاب کردن او از کوه با دست و پای بسته یا سوزاندن وی در آتش است. که به چند نمونه از احادیث اشاره می کنیم. سلیمان بن هلال از امام صادق7 درباره مردی که همجنس بازی کرده بود، نقل می کند که امام فرموده بودند: «إِنْ كَانَ دُونَ الثَّقْبِ فَالْجَلْدُ وَ إِنْ كَانَ ثَقَبَ أُقِيمَ قَائِماً ثُمَّ ضُرِبَ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً أَخَذَ السَّيْفُ مِنْهُ مَا أَخَذَ َ فَقُلْتُ لَهُ هُوَ الْقَتْلُ قَالَ هُوَ ذَلِك‏؛ اگر دخول نکرده باشد تازیانه می خورد و اگر دخول کرده باشد ایستاده نگه داشته می شود سپس با شمشیر ضربه ای به او وارد می شودتا هرجا که شمشیر کارگر شد. و پرسیدم که آیا این عمل قتل او خواهد بود که فرمودند این قتل اوست.» و همچنین حماد بن عثمان می گوید که به امام صادق7 عرض کردم، مردی به مردی دخول کرده، حکم آن چیست؟ که امام7 فرموند: «...رَجُلٌ أَتَى رَجُلًا قَالَ إِنْ كَانَ مُحْصَناً فَعَلَيْهِ الْقَتْلُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مُحْصَناً فَعَلَيْهِ الْجَلْدُ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا عَلَى الْمُوطَإِ قَالَ عَلَيْهِ الْقَتْلُ عَلَى كُلِّ حَالٍ مُحْصَناً كَانَ أَوْ غَيْرَ مُحْصَنٍ؛ به امام صادق7عرض کردم مردی به مردی دخول کرده حکم آن چیست؟ فرمودند که اگر فرد محصن باشد قتل بر آن انجام می گیرد و اگر غیر محصن باشد شلّاق، و پرسیدم حکم مفعول در اینجا چیست؟ هر هر حالت چه محصن و چه غیر محصن، حکم آن قتل است.» ولی لازم به ذکر است که در میان فقهای شیعه از قدما تا متاخرین به قسم دوم مجازات لواط، یعنی مجازات مجزا از زنا عمل کرده و فتاوای صادره شده در این باب را با توجه به این نوع دیدگاه صادر کرده اند ولی در بیان حکم خواهیم دید که برخی موافق در برخورد با روایات مختلف به جمع میان روایات می پردازند. مجازات فرد لواط کار بدین صورت است که اگر فردی اقرار کند بر اینکه آلت تناسلی خود را، ولو به اندازه حشفه، در دُبر مذکری دیگر داخل کرده است- که اتفاق علما بر این است که حداقل به اندازه حشفه باید داخل شود- و یا اینکه مفعول واقع شده و فرد در حالتی باشد که عاقل، بالغ، مختار و مجبور به اقرار نشده باشد و یا اینکه توسط چهار مرد عادل شهادت دهند که این عمل را دیده اند- مانند شهادت زنا- چه محصن باشد و چه غیر محصن، و چه مسلمان باشد و چه کافر، حکم صادر شده بر لواط کنندگان کشته شدن می باشد و کشتن اینها یا با شمشیر و سنگسار و یا با پرتاب کردن او از یک بلندی و خراب کردن دیواری روی آن کشته شده و یا سوزانده شود تا دیگران از انجام این عمل زشت بیشتر باز داشته شوند. که حاکم شرع مختار و جایز است، پنج کیفر یاد شده را به ترتیب فوق اجرا کند. و جایز است که از پنج کیفر دو کیفر را جمع ببندد به شرطی که یکی سوزاندن باشد. لازم به ذکر است شیخ طوسی در «کتاب الخلاف» خود، کشتن با شمشیر، پرتاب از بلندی، خراب کردن دیوار روی لواط کار را مشروط به انجام دخول و محصن بودن لواط کار دانسته و کشته شدن به صورت سنگسار را مخصوص افراد غیر محصنِ دخول کرده می داند. ولی در کتاب المبسوط خود حاکم شرع را در چگونگی انجام کشتن، مختار گذاشته است. و همچنین محقق حلی در کتاب «شرايع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام» به این نکته اشاره می کند که برخی از علما بر این عقیده اند که مجازات لواط ایقابی غیر محصن، حد تازیانه می باشد ولی خود نیز قول مشهور که در هر حالت باید کشته شود را قبول دارد. حکم برده نیز اگر مختار، عاقل و بالغ باشد، همان حدی بر او جاری می شود که برای آزاد جاری شده است، یعنی کشته شدن. ولی اگر بنده ادعا کند که خود اکراه به انجام این عمل داشته ولی از سوی مولایش یا شخصی دیگر مجبور به انجام این عمل شده است، حدّ از او برداشته می شود. اما اگر در این عمل لواط، دخولی به دُبر صورت نگرفته باشد، و مثلاً به صورت قرار دادن آلت در میان ران یا میان دو کپل باشد، دو نوع حد بر آنها جاری می شود: حد کشته شدن و حد صد ضربه تازیانه. برای اجرای حد کشته شدن برخی از فقها بر این باورند که زمانی می توان بر لواطِ دخول صورت نگرفته، حد کشته شدن جاری کنیم که، فرد محصن باشد. که این به خاطر جمع میان دو حدیثی است که در یکی میزان حد لواط کار را مانند زناکار بیان کرده است و در دیگری به صراحت حکم اجرای سنگسار ر ا به محصن بودن مشروط کرده است. و برخی نیز بر این باورند که حدّ عدم دخول در هر حالتی، چه محصن و چه غیر محصن، کشته شدن است. و در مورد حدّ صد تازیانه باید گفت که برخی ها بر این باورند که در هر حالی چه محصن و چه غیر محصن، فرد صد ضربه تاریانه حدّ می خورد. و برخی نیز می گویند اگر فرد غیر محصن باشد صد تازیانه خواهد خورد. و برخی نیز بر این باورند که تفخیذ را نمی توان لواط به حساب آورد، زیرا هر چند چنین عملی حرام است ولی موضوعاً لواط بر آن صدق نمی کند. و مجازات فرد، تغزیر می باشد به طوری که میزان تعزیر آن با توجه به جمع روایات، از سی الی نود و نه ضربه تازیانه می باشد. ولی مشهور علما فتوا بر صد تازیانه خوردن فرد لواط کارِ دخول نکرده داده اند. لازم به ذکر است که اگر فرد به تکرار این عمل استمرار داشته باشد و هر بار نیز حدّ بخورد، برخی از فقها گفته اند در بار سوم و برخی نیز گفته اند در بار چهارم، مجازات آن کشته شدن می باشد. درباره میزان مجازات لواط با کودک یا دیوانه بدین صورت است که فرد بالغ که این عمل را انجام داده است با توجه به احکام گفته شده مجازات می شود، ولی کودک و دیوانه تأدیب می شود. که مراد از تأدیب در اینجا به همان معنای تعزیر است اگر چه تعزیر شامل مکلّف و غیر مکلّف می شود، بر خلاف تأدیب که فقط غیر مکلّف را شامل می شود. و اگر یکی از آنها مکلّف و دیگری غیر مکّلف باشد، مکلّف کشته شده و دیگری تأدیب می شود. و همچنین اگر فردی کودکی را از روی شهوت و لذّت ببوسد، به مقداری که حاکم شرع تشخیص می دهد، تعزیر می شود. و اگر دو مذکر برهنه، بدون نسبت خویشاوندی و بدون وجود اضطرار در زیر یک لحاف خوابیده باشند، مجازات تعزیر شامل حال آنها می شود. لازم به ذکر است که وجود خویشاوندی میان دو مذکر ، نمی تواند مجوز برای انجام این عمل باشد، بلکه باید قید «فَالأَولی تَرک القِید، أَو التَقیدُ بِکُونِ مُحَرَّمَاً ؛بهتر است قید برداشته شود و یا قید زده شود که اگر عمل یاد شده حرام باشد» را، به همخوابی خیشاوندی اضافه کرد. لازم به ذکر است که اگر فرد به لواط انجام داده شده، کمتر از چهار بار - با توجه به شرایط لازم برای اقرار- زبان به اقرار بگشاید، بر لواط کار حدّ می زنند و همچنین اگر قبل از اقامه بیّنه، توبه کند، حدّ از او برداشته می شود. و یکی دیگر از مجازات ها و برخوردهای که فقه شیعه برای افراد لواط کار در نظر گرفته است، حرام بودن ازدواج با محارم مرد مفعول واقع شده برای مرد وطی کننده می باشد. اگر مردی قبل از ازدواج با زنی، با پسر یا مردی لواط کند، مادر [هرچه بالا برود یعنی مادر بزرگ، مادر مادر بزرگ، ...] و خواهر و دختر [هرچه پائین برود، اولاد دختر، اولاد اولاد دختر و ... و نه دختران خواهر] آن پسر یا مرد وطی شده بر مرد وطی کننده حرام می شود و فرقی نمی کند فرد وطی واقع شده در موقع نکاح زنده باشد یا مرده و در هنگام لواط صغیر باشد یا کبیر. همچنین اگر لواط بعد از ازدواج با محارم وطی شده باشد، باطل کننده و حرام کننده ازدواج با محارم وطی شده نیست، چون ازدواج قبل از وطی رخ داده است. ولی اگر فرد فاعل با برادر یا پسر زن در اثنای نکاح خود وطی کند و بعد زن خود را طلاق دهد، دیگر نمی تواند با آن زن ازدواج کند، زیرا لواط قبل از این ازدواج دوم رخ داده است. 2.4.5.2 .احکام و مجازات مساحقه یکی دیگر از روابط همجنس گرایانه، ارتباط جنسی میان دو جنس مونث می باشد که در اصطلاح فقهی به آن مساحقه گفته می شود. مساحقه از ماده (س ح ق) سَحَقَ یَسِحقُ گرفته شده است و لغتاً به معنای نرمی، جوانی، ریز، لطیف می باشد که مترادف آن را ضد الجَل، که به معنای بزرگوار، ضخیم، پیر است بیان کرده اند. و در اصطلاح به معنای مالیدن فرج دو زن به یکدیگر را گویند. میزان مجازاتی که برای این عمل در فقه شیعه گفته شده بدین صورت است که اگر فرد مونث، عاقل، بالغ و مختار باشد و با این شرایط به عمل مساحقه روی بیاورد، مجازات آن صد ضربه تازیانه است. و برخی نیز گفته اند که حکم زن مساحقه کننده محصن، سنگسار است، چون امام صادق7 فرموده اند که: « حد مساحقه کننده همان حد زانی است.» اما این استدلال نمی تواند کافی باشد، زیرا حدّ زانی اعم از سنگسار است، و برای جمع میان روایات، منظور از حدّ، بر تازیانه حمل می شود. و اگر فرد بالغ نباشد و یا اینکه مجنون باشد و یا اینکه کنیزی باشد که به دستور خانم و مالک خود، به این امر واداشته شده است و یا اینکه قبل از اقامه بیّنه توبه کند، مجازات حدّ از او برداشته می شود. و اگر زنی با اینکه به خاطر مساحقه حد خورده، دوباره به این عمل زشت روی بیاورد، دوباره حد خورده می شود و در بار چهارم کشته می شود و همچنین اگر زنی با یک دختر باکره مساحقه کند، و دراین میان پرده بکارت دختر باکره از بین برود، آن زن علاوه بر جاری شدن حدّ، باید دیه ازاله پرده بکارت دختر را نیز که به مهر المثل معروف است را پرداخت کند. و همچنین اگر دو مونث زیر یک لحاف با توجه به شرایطی که در همخوابی دو مرد گفتیم، کمتر از مقدار حدّ تعزیر می شوند و در صورت تکرار هر بار تعزیر خورده می شوند که در بار سوم حدّ کامل یعنی صد تازیانه بر آنها جاری می شود، که این اصل در هر بار مساحقه اجرا می شود یعنی دو بار تعزیر، بار سوم حدّ کامل. 2.4.6 .احکام همجنس گرایی در فقه اهل سنّت نزد مذاهب اربعه اهل سنّت (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) به اتفاق، مسئله همجنس گرایی که با عناوین لواط و مساحقه یاد می شود، مورد حرمت و مذمت این مذاهب قرار گرفته است. ولی آنچه میان مذاهب اربعه اهل سنّت و مذهب امامیه مورد اختلاف و بحث و نقد قرار گرفته می شود، مسئله میزان و نحوه مجازات همجنس گرایی می باشد. از دیدگاه اهل سنّت، لواط را می توان بر دو معنا حمل کرد: اولی به رابطه جنسی میان دو مرد، و دومی علاوه بر رابطه میان دو مرد، به رابطه جنسی با مونث از دُبرنیز لواط گفته می شود. در مورد معنای اول باید گفت که در میان تمام مذاهب اهل سنّت با توجه به مذمت قرآن و احادیث نبوی از انجام عمل همجنس گرایانه از سوی مردم شهر سدوم، این عمل را عملی حرام و گناه محسوب می کنند. ولی رگه های از جواز لواط در مذاهب اربعه دیده می شود به طوری که در مذهب شافعی فتاوایی از برخی فقها آمده که بر اساس آن لواط با غلام مملوک (عبد) حد ندارد، که این فتوا از سوی مخالفان مذهب شافعی به عنوان جواز و حلیت لواط از سوی این مذهب یاد می شود. مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران در این مورد نوشته ‌است: «همجنس گرایی حرام است ولی در بین پیران و برخی زاهدان دیده می شد. وقتی فقهای اربعه با این اوضاع روبرو می‌شدند ناچار بودند فتوایی بدهند که نه سیخ بسوزد نه کباب. لذا برخی غلام غیرمملوک را منع و غلام مملوک را تجویز کرده‌اند.» اکثر علمای اهل سنّت برخلاف برخی از فقهای مذهب حنفی، بر این باور اند که مراد از لواط همان رابطه میان دو مرد است. که میزان حدّ آن با توجه به وجود برخی از روایات، به اندازه حدّ لواط در فقه شیعه مطرح می شود. یعنی میزان حد وطی کننده و وطی شده در حالت عاقل، بالغ و مختار بودن، و در صورت دخول و ایقاب، کشته شدن و در حالت غیر ایقابی یا تفخیذ، صد ضربه تازیانه می باشد. به طوری که علاءالدین بخاري حنفي در مورد حد برای لواط کنندگان حدیثی نقل می کند و می نویسد: «از رسول خدا حدیثی دیده ام که فرموده اند: - لواط کاران- فاعل ومفعول را بکشید.» اما در میان فقهای مذهب حنفی، با اینکه برای لواط حرمت قائل شده اند، ولی مجازات آن را حدّ کشته شدن و تازیانه زدن نمی دانند، بلکه مجازات تعیین شده برای لواط را تعزیر بیان کرده اند. به طوری که شيخ السغدي حنفي در اين باره مي گويد : «حُكْمَ اللِّوَاطَةِ بِالرِّجَالِ : واما اللِّوَاطِ بِالرِّجَالِ فانه لَيْسَ فِي التَّحْرِيمِ كَالْجِمَاعِ وَ لَا يُحَرِّمُ شَيْئاً وَحْدَهُ كَحَدِّ الزِّنَا فِي قَوْلِ النَّخَعِيِّ وابي يُوسُفَ وَ مُحَمَّدِ وابي عَبْدِ اللَّهِ وَفِيُّ قَوْلُ أَبِي حَنِيفَةَ لَيْسَ فِيهِ حَدُّ وَ فِيهِ التَّعْزِيرُ ؛ حكم لواط با مردان ؛ اما لواط با مردان در حرمت مانند حرمت جماع (زنا) نيست؛ و سبب حرام شدن كسي بر كسي نمي شود؛ و حد آن در نظر نخعي و ابويوسف و محمد و ابو عبدالله مانند حد زنا است؛ اما به نظر ابوحنيفه در اين كار حد جاري نمي شود؛ ولي تعزير مي شود.» و از آنجا که بخاری روایاتی در صحیح خود بیان کرده است، که حداکثر میزان تعزیر، ده ضربه شلاق می باشد. و همچنین در روایاتی دیگر مقدار تازیانه تعزیر را یک الی هفتادونه ضربه شلاق می دانند. مقدار حد ده الی هفتاد و نه ضربه می باشد. و برخی نیز به صراحت گفته اند که ابوحنیفه برای لواط حدی را مشخص نکرده است. اما در معنای دومی که برای لواط مطرح کرده اند، علاوه بر رابطه جنسی مرد با مرد، به رابطه جنسی با زن از دُبُر نیز لواط می گویند. ریشه این سخن در این مطلب است که تعداد کمی از فقهای اهل سنّت علت حرمت زنا را اختلاط در نسل بیان می کنند. برای همین چون در نزدیکی از دُبُر اختلاط نسلی صورت نمی گیرد پس نمی توان آن را جزء زنا مطرح کرد. که گروهی از فقهای حنفی بر نزدیکی از دُبر زن، حکم جواز و حلیت صادر کرده اند. که این معنا ابهام ها نسبت به تعیین مجازات لواط را در حالتهای مختلف ایجاد می کند. ولی جمهور علمای اهل سنّت بر زنا بودن نزدیکی با جنس مونث از دُبر را صادر کرده اند. همچنین درباره مساحقه و میزان حدّ آن در نزد جمهور علمای مذاهب اهل سنّت، فتوا بر اجرای حد صد تازیانه شلّاق صادر شده است، که این فتوا مورد قبول جمهور علمای مذاهب اهل سنّت می باشد. منابع منابع فارسی کتاب قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی. نهج البلاغه، ترجمه محمدتقی جعفری، به اهتمام علی جعفری، انتشارات کرامت، تهران، چاپ ششم، 1387ش. ابن زهره حلی، حمزه بن علی زهره، غتیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق: ابراهیم بهادری، موسسه امام صادق7، قم، 1417ق. ابن فارس، احمد بن فارس‏، معجم مقائیس اللغه، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1410ق. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دارالصادر‏، بیروت، 1415ق. ابوالهلال، العسکری، الفروق اللغویة، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1413ق. اتکینسون، ر.ل و همکاران، زمینه روانشناسی ، مترجم: براهنی و دیگران، نشر رشد، تهران، 1382. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، دار احياء التراث العربي‏، بیروت، 1413ق. اسپنس، سوزان . اچ، درمان اختلالات جنسی، توزنده جانی، حسن و دیگران، پیک فرهنگ، تهران، 1380ش. استرنبرگ، رابرت، روانشناسی شناختی، مترجم: دکتر کمال خرازی و دکتر الهه حجازی، پژوهشکده علوم شناختی، تهران،۱۳۸۷ش. اشراق خاوری، عبدالحميد، گنجينه حدود و احکام (استخراج از الواح و آثار مبارکه درباره احکام)، مؤسسه ملی مطبوعات امری، [بی تا] اشو، از سکس تا فراآگاهی، مترجم: محسن خاتمی، [بی جا]، [بی تا] اشو، الماس های اشو، مترجم: مرجان فرجی، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش. اشو، آینده طلایی، مترجم: مرجان فرجی، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش. اشو، راز بزرگ، مترجم: کهریز روان، باغ نو، تهران، 1382ش. اشو، شورشی، مترجم: عبدالعلی براتی، نسیم دانش، تهران، 1383ش. اشو، شهامت، مترجم: خدیجه تقی پور، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش. اشو، عاشقانه ها، مترجم: قوام الدین خرمشاهی، انتشارات سایه گستر، قزوین، 1383ش. اشو، مراقبه شور مستی، مترجم: اصغری امید، ندای، سخن، تهران،1382ش. اشو، یک فنچای چای، مترجم: مسیحا برزگر، دارینوش، تهران، 1382ش. اشیدری، جهانگیر، راهنمای آشنایی با دین و آموزشهای زرتشت، فروهر، تهران، 1381ش. اف‍راس‍ی‍اب‍ی‌، ب‍ه‍رام‌، تاریخ جامع بهائیت، م‍ه‍رف‍ام‌‏، ت‍ه‍ران، ۱۳۸2ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ امینی، ابراهیم، آیین تربیت، انتشارات اسلامی، تهران، 1368ش اوحدی، بهنام، تمایلات و رفتارهای جنسی انسان، صادق هدایت، اصفهان، چاپ هشتم، 1385ش ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، سمت، تهران، 1386. آذرفرنبغ، روایت آذرفرنبغ فرخزاد، مترجم: رضائی باغ بیدی، حسن، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران،1384ش. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1380ش آنترمن، اَلن ، باورها و آیین های یهودی، مترجم: رضا فرزین، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1385ش بارتلمه، کریستین، زن در حقوق ساسانی، صاحب الزمانی، مترجم: ناصر عطائی، تهران، 1344ش ب‍خ‍اری‌، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ اس‍م‍اع‍ی‍ل‌، صحیح البخاری، م‍ک‍ت‍ب‍ة ال‍رش‍د، الریاض، ۱۴۲۰ق‌ برگ، اتوکلاین، روانشناسی اجتماعی، مترجم: علی محمد کاردان، نشر اندیشه، تهران، 1370 ش بروجردى، آقا حسين‏، جامع أحاديث الشيعة، انتشارات فرهنگ سبز، تهران، 1386 ش ب‍رون‍و، ف‍ران‍ک‌، ف‍ره‍ن‍گ‌ ت‍وص‍ی‍ف‍ی‌ روانشناسی، ف‍رزان‍ه‌ طاه‍ری‌، م‍ه‍ش‍ی‍د ی‍اس‍ائ‍ی‌، طرح‌ ن‍و‏، ت‍ه‍ران، ۱۳۷۳ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ب‍ره‍ان‍پ‍وری‌، ن‍ظام، ‌فتاوی هندیه المعرف به فتاوی عالمگیریه، [بی تا]، [بی جا] ب‍ن‌ ع‍اب‍دی‍ن‌، م‍ح‍م‍د ام‍ی‍ن‌ ب‍ن‌ ع‍م‍ر، رد ال‍م‍خ‍ت‍ار ع‍ل‍ی‌ ال‍در ال‍م‍خ‍ت‍ار ش‍رح‌ ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار، دارالفکر للطباعة و النشر، بیروت ، 1415ق بهاء الله، اقدس، مرکز جهانی بهائی،۱۹۹۲. بهاء الله، مجموعه نصوص جوانان، مرکز جهانی بهائی، [بی تا]. بهشتی، احمد، اسلام و تربیت کودکان، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1372ش بیرجندی، مرضیه، روانشناسی مرضی، دهخدا، تهران، 1341ش بى ناس، جان ، تاريخ جامع اديان، حكمت، مترجم: على اصغر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1383ش توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، جامعه المصطفی، قم، چاپ اول، 1379ش. توینبی، آرنولد ، مسیحیت و ادیان جهان، مترجم: حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1382ش. جازب، طاهر، همجنسگرایی تجزیه و تحلیل زیست شناسی، وینیپگ، کانادا، 2012 جان، ناس، تاریخ جامع ادیان، حکمت علی اصغر، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1375ش جوادی آملی، عبدالله؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، انتشارات اسراء، قم، 1391ش. جوادى آملى، عبداللَّه، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر اسراء، قم، 1389ش جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح‏، دار العلم للملايين‏، بیروت، 1398ق حافظ، ثابت، تریت جنسی در اسلام، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1381ش حر عاملی، محمد بن الحسین، وسایل الشیعه الی التحصیل مسائل الشریعه، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق حسین طباطبائی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، انتشارات روزنه، تهران، 1379ش. خوئی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، مطبعه الآداب، نجف اشرف، [بی تا] دانیلو، ژان، ریشه های مسیحیت در اسناد بحرالمیت، مترجم: علی مهدی زاده، نشر ادیان، قم، 1383ش دریایی، تورج، شاهنشاهی ساسانی، مترجم: مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، تهران، 1383ش دورانت، ویل، تاریخ تمدن، م‍ت‍رج‍م‌: اس‍م‍اع‍ی‍ل‌ دول‍ت‍ش‍اه‍ی‌، ش‍رک‍ت‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ ع‍ل‍م‍ی‌ و ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌‏، تهران، 1374.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ رابینسون، نانسی ام؛ رابینسون، هالبرت بی، کودک عقب مانده ذهنی، مترجم: فرهاد ماهر، انتشارات آستان قدس رضوی، تهران، 1368 راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن‏، مرتضوی، تهران، 1374ش راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، انتشارات نگاه، تهران، ۱۳۶۸ش راوندى، قطب الدين سعيد بن هبة الله‏، الخرائج و الجرائح‏، انتشارات امام المهدی(عج)، قم، 1409ق راوندى، قطب الدين سعيد بن هبة الله‏، فقه القرآن فى شرح آيات الأحكام، كتابخانه آية الله مرعشى نجف، قم، 1405ق رائين، اسماعيل، انشعاب در بهائيت، انتشارات رائين، تهران، [بي تا]. رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان، انتشارات سخن، تهران، 1381ش الزحیلی، وهبة، ال‍ت‍ف‍س‍ی‍ر ال‍م‍ن‍ی‍ر ف‍ی‌ ال‍ع‍ق‍ی‍ده‌ و ال‍ش‍ری‍ع‍ه‌ و ال‍م‍ن‍ه‍ج‌، اح‍س‍ان، ‌ت‍ه‍ران‌، ۱۳۸۱ش زردشت، گات ها، پورداوود، مترجم: ابراهیم جامی، تهران، 1384ش. زمخشرى، محمود بن عمر، مقدمة الأدب‏، تهران: دانشگاه تهران، 1386ش سبزوارى نجفى، محمد بن حبيب، ارشاد الاذهان الى تفسير القرآن، جامعۀ مدرسين، قم، 1419ق سعدى‏، ابوجيب، القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، دارالفکر، بیروت، [بی تا] السغدي البخاري الحنفي، أبوالحسين شيخ الإسلام علي بن الحسين بن محمد، النتف في الفتاوى، تحقيق: الدكتور صلاح الدين الناهي، دار الفرقان، [بی جا]، 1404ق سلطان زاده، رضا، سيري در کتاب هاي بهائيان، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، قم، چاپ دوم،[بی تا] سلیمانی، حسین، چشم انداز حقوق یهودی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1384. سلیمانی، حسین، عدالت کیفری در آیین یهود، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1388ش. سیف، سوسن، روانشناسی رشد، سمت، تهران، 1377ش. شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، امیرکبیر، تهران، 1356ش. شهید ثانی، محمد بن جمال الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، تصحیح و تعلیق: سید محمد کلانتر، دارالعلم الاسلامی، بیروت، 1406ق شهید ثانی، محمد بن جمال الدین، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، موسسه المعارف الاسلامیه، قم، 1413ق طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1417ق طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الاخلاق، تحقیق:ابراهیم میرباقری، شریف رضی، قم، 1370ش طوسی، محمد بن حسن بن علی، المبسوط، تصحيح و تعليق: محمدباقر بهبودى، انتشارات حيدرى، قم، [بی تا] طوسی، محمد بن حسن بن علی، کتاب الخلاف، تحقیق: سید علی خراسانی و سید جواد شهرستانی و شیخ مهدی نجف، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1420ق. علاءالدین ‌عبدالعزیز بن ‌احمد البخاری، كشف الأسرار شرح أصول البزدوي، تعلیق و تخریج: محمدالمعتصم‌ بالله البغدادی، دارالکتاب‌العربی، بیروت‬‏‬‏، ۱۴۱۱ ق‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، الاذهان الی احکام الایمان، تحقیق: شیخ فارس حسون، موسسه النشر الاسلامی،قم، 1410ق علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، تلخيص المرام في معرفة الاحكام، م‍ک‍ت‍ب‌ الاع‍لام‌ الاس‍لام‍ی‌، قم، ۱۴۲۱ق فاضل مقداد، جمال الدين مقداد بن عبدالله، كنزالعرفان فى فقه القرآن، تحقیق: سيد محمد قاضی، مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامی، قم، 1419 ق فراهيدى، خليل بن احمد، کتاب العین، هجرت، قم، 1406ق فروید، زیگموند، روانکاوی و تحریم زناشویی با محارم، مترجم: صاحب الزمانی، ناصرالدین، عطائی، تهران، 1340ش فروید، زیگموند، سه رساله درباره ی میل جنسی، رضی هاشم، تهران: انتشارات آسیا، 1343ش فروید، زیگموند، مهم ترین گزارشهای آموزشی تاریخ روانکاوی، مترجم: سعید شجاعی کفتی، نشر ققنوس، تهران، 1385ش. فعّالی، محمدتقی، آفتاب و سایه ها نگرشی بر جریان‌های نوظهور‌، عابد، تهران، 1389ش. فعّالی، محمدتقی، نگرشی بر آراء و اندیشه های اشو، انتشارات عابد، تهران، 1388ش. ف‍ق‍ی‍ه‍ی‌، ع‍ل‍ی‌ ن‍ق‍ی‌، تربیت جنسی: مبانی، اصول و روش‌ها از منظر قرآن و حدیث، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر‏، قم، ۱۳۸۷ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ فونتا، دیوید، روانشناسی دین و معنویت، مترجم: ساوار، نشر ادیان، قم ،1385ش. فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى‏، قم: موسسه دار الهجرة، 1425ق قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب، قم، 1367 ش کاپلان، سادوک، خلاصه روانپژشکی علوم رفتاری، مترجم: نصرت الله پورافکاری، شهرآب، تهران، 1379ش کاشف الغطاء، محمدحسین، الفردوس الأعلی، مکتبه فیروزآبادی، قم، 1410ق کالات. ج، روانشناسی فیزیولوژیک، سید محمدی، یحیی، چاپ دوم، نشر روان، تهران، 1387ش کرمی، صابر، سیر مجازات در ادیان و تمدنها، نشر بین الملل، تهران، 1388ش. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق. کهن راب. ا، سیری در تلمود، مترجم: باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1382ش. گلیدر، ام و همکاران، روانشناسی آکسفورد، مترجم: نصرت الله پورافکاری، انتشارات ذوقی، تبریز، 1369ش گنجی، حمزه، بهداشت روانی، نشر ارسباران، تهران، 1379ش گنجی، حمزه، روانشناسی عمومی، انتشارات ساوالان، تهران، 1387ش متقی هندی، علی بن حسام بن الدین، کنز العمال، تصحیح: محمود عمر، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1424 ق المجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، المکتبه الاسلامیه، تهران، 1403ق محقق حلى، نجم الدین جعفر بن حسن، شرايع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق: سید صادق شیرازی، تهران: انتشارات استقلال ، 1409ق مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس، مصحح: شيرى على‏، دارالفکر، بیروت، 1401ق. م‍ص‍طف‍وی‌، ح‍س‍ن‌، محاکمه و بررسی باب و بهاء، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی‏‬، تهران، ۱۳۸۶ش.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ مطهری، مرتضی، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، صدرا، تهران، 1381. مظفری، علیرضا، آفتابی در میان سایه ای، نشر قطره، تهران، 1388ش. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة فی احکام العترة الطاهرة، انتشارات مدرسه علمیه علی بن ابی طالب، قم، 1387ش مور، استفن، دیباچه ای بر جامعه شناسی، مترجم مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، تهران. 1380ش. موسوی خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، دارالمنتظر، بیروت، 1403ق موسوی خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران: مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378ش م‍وس‍وی‌ ده‌س‍رخ‍ی‌‌ ن‍ج‍ف‍ی، ‌ع‍ل‍ی،‌ آث‍ار س‍وء رواب‍ط ن‍ام‍ش‍روع‌، تح‍اف‍ظ ن‍وی‍ن‌، تهران، ۱۳۸۱. میشل، توماس، کلام مسیحی، مترجم: حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377ش. مینوی خرد، مترجم: تفضیلی احمد، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1364ش نجار، عامر، البهائيه و جذور البابيه، نشر مؤسسة الجامعه للدراسات النشر و التوزيع، بيروت،1419 ق نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق: عباس قوچانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367ش نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، موسسه آل بیت، قم، 1411ق ولف، کری، مفهوم انجیل ها، مترجم: محمد قاضی، [بی تا]، تهران، 1348ش. ویراف، ارداویراف نامه، مترجم: آموزگار ژاله، انتشارات انجمن ایرانشناسی فرانسه، تهران، 1387ش ویلیام، اوئن کول، سیکها و معتقدات مذهبی و رویه آنان، مترجم: محمود فیروزنیا، توسعه، تهران، ۱۳۶۲ش. هارلد مزلو، آبراهام، انگیزش و شخصیت، مترجم: احمد رضوانی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1372ش. هافمن، کارل، روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد)، مترجم: هادی بحرایی، انتشارات ارسباران، تهران، 1379ش. هانت، دیوید؛ سالیوان، ادماند، رابطه بین روانشناسی و آموزش و پرورش، مترجم: اکبر میرحسنی، تهران، انتشارات بامداد، 1367ش. هرمان کوهن، حییم، حقوق کیفری یهود، مترجم: حسین سلیمانی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1384ش. هرمان کوهن، حییم؛ لویتاتز، آیزاک، اهداف مجازات و اصول حاکم بر آن در حقوق یهود، مترجم: حسین سلیمانی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1390ش. هروى، محمد بن يوسف‏، بحر الجواهر معجم الطب الطبيعي‏، انتشارات جلال الدین، قم، 1387ش همفر، خاطرات همفر جاسوس انگليسي در ممالک اسلامي، انتشارات اميرکبير، تهران،1388ش. هوردرن، ویلیام، الهیات پروتستان، شرکت انشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1368ش مقالات ادریسی، فرهاد، عرفان و رهبانیت در مسیحیت، مجله ادیان و عرفان، پاییز 1386، شماره13. اوحدی، بهنام و همکاران، ویژگی های تصویربرداری مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد سالم، تازه های علوم شناختی، 1386ش، سال 9، شماره3. خدابخش، روشنک و دیگران، مروری بر عوامل اثرگذار بر گرایش جنسی انسان، www.SID.ir، [بی تا]. دادپسند، محمد، سیر تکاملی کروموزومهای جنسی در پستانداران، ژنتیک در هزاره سوم. سال دهم، شماره3. دوست کام، محمد، آسیب شناسی لزینیسم، فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال دوم، شماره هشتم، 1390. کوهن، نانسی ال، دگرگونی جامعه امریکا با انقلاب جنسی دهه 1960، مترجم: ابوالفضل ایمانی راغب، ماهنامه سیاحت غرب، مرکز پژوهش های صدا و سیما، 1389ش، شماره 105. محمدی، خسرو و همکاران، بررسی ویژگی های تبدیل خواهان جنسی، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه تبریز، 1389، شماره 7. مهرابی، فریدون، بررسی برخی از ویژگیهای تبدیل خواهی جنسی در بیماران ایرانی، مجله اندیشه و رفتار،1373، شماره3. نجاریان، بهمن و همگاران، دوگانگی جنسی آندروژنی، تازه های روان درمانی، سال سوم، شماره 9. ی‍زدی‌، م‍ح‍م‍د، ن‍ک‍ت‍ه‌ای‌ در م‍ج‍ازات‌ ل‍واط، ف‍ق‍ه‌ اه‍ل‌ ب‍ی‍ت‌، ب‍ه‍ار ۱۳۸۲، شماره‌ ۳۳. منابع لاتین کتاب American Psychiatric Assiciation، Diagnostic and Statistical or disorders، Fourth Edition Revised، DSM-IV. D.C: American Psychiatric. AssiciationBailey J. M؛ Zucker K. J. Childhood sex-typed behaviour and sexual orientation: a conceptual analysis and quantitative review، Developmental psychology، 1995. Bancroft، John، Annual Review of Sex Research : An Integrative and Interdisciplinary Review، Society for the Scientific Study of Sex ،1993. Bell، Alan. P ،Sexual Preference: Its Development in Men and Women، Indiana University Press، First Edition edition، 1981. Bem D. J، Exotic becomes erotic: A developmental theory of sexual orientation، Psychological Review، 1995. Birnbaum، Philip، Encyclopedia of Jewish Concepts، Hebrew Publishing Company، New York، 1990. Bradly, s.j، Psychosexual disorders in adolescince، American psychiatric press، Washington، 1995. Brown, a.s، Nertobiologic of prenatal nutritional deprivation asarisk factor for schizopherenia ،Houghton Mifflin company ،Boston، 1996. Brundage James، Law, sex ,and christion ،university of Chicago press، 1981. Bullough، Vern. L، Homosexuality: A History (Meridian)، Plume press، London، 1979. church vatican، Catechism of the Catholic Church، www.Vatican.va، 1951، Retrieved 2013. Crompton Louis، Homosexuality and Civilization، Belknap Press، USA ،2006. David F. Greenberg، The Construction of Homosexuality، University of Chicago، 1990. Diamond M، Homosexuality and Bisexuality in different populations، Archives of Sexual Behaviour، 1993. Duli, Chandra Jain ،Answers To Some Frequently Asked Questions، in Religious Ethics: A Sourcebook ،Hindi Granth Karyalay ،2004. Dynes، Wayne .R ،Encyclopedia of Homosexuality، Garland press، 1990. Fagot، B. I؛ leinbach، M. D ؛agan. R، gender labing and the adaption of sex-typed .behaviors، Development psychology، 1986. Feldman D.M، Marital Relations, Birth control and Abortion in Jewish Law، schocken، New York، 1974. Ferm، virgilius ،An Encyclopedia of Religion، new York ،1997. Freud. S، The Psychopatology of Everyday Life، Norton، New York، 1965. Gayatri، reddy، whit respect to sex، university of Chicago press، 2005. Greenberg. S، Wrestling with God and Man, Homosexuality in the Jewish Tradition، The university of Wisconsin press ،London. Harold، Ellents، Sex in the Bible ( psychology, religion and spirituality)، Greenwood publishing Group، 2006. Harvey، Peter، Buddhism (World Religions: Themes and Issues)، Continuum، 2001. Herman، Wouk، This is my God، New York، 1976. Hyde, J، Understanding Human Sexuality، Me Graw Hill، U.S.A ،1988. Jacob ،Neusner؛ Tamara، Sonn، Companing Religions Through Law: Judaism and Islam، Routledge press، New York، 1997. Jeremy, Taylor ،Unum necessarium، Nabu press، 2010. Kelly, K. and Byrne, D، Exploring Human Sexuality، Englewood cliffs، rentice – Hall، New Jersey، 1991. Kinsey، A، Sexual Behavior in the Human Male، Philadelphia press، 1948. Kinsey، A؛ Pomeroy، W؛ Martin، C؛ Gebhard، P، Sexual Behavior in the Human Female، Philadelphia press، 1953. Leupp, Gary، Melecolors، The constraction of Homosexuality in tokugawa، University of california press ،1995. Lindzy and Thompson، Psychology، 3rd Edition، Worth Publishers ،New York، 1988. Lord، Ronald، Catholic Sexual Ethics، A Summary، Explanation, and Defense، Huntington press، USA، 1988. Miller, Stephen D، Parting at dawn (An Antology of Japanese Gay Literature)، sunshine press ،1996. Monier، Williams، A Sanskrit English Dictionary Etymologically and Philologically Arranged، Nataraj Books Publishers، 2014. Murray، Stephen. O، Islamic Homosexualities: Culture، History، and Literature، NYU Press، 1997. Newport، Frank، Some change over time in Americans attitudes towards homosexuality، but negativity remains، www.gallup.com، 1999. Osho ،The book of Man، Penguins press ،London، 2005. Pattatucci ،A. M. & Hamer، D. H، Development and familiarity of sexual orientation in females ،Behavior Genetics، 1995. Pattonaik، Devdutt، Homosexuality in Ancient India، Gaybombay.org ، 2013. Peter، Jackson؛ Lady Boys، Tom Boys؛ Rent Boys، Male and Female Homosexualities in Contemporary Thailand، Haworth Press ،1999. Rahman، Q؛ Wilson، G.D، Born gay? The psychobiology of human sexual orientation. Review، Personality and Individual Differences ،2003. Robinson، Sybil، The ratio of 2nd to 4th digit length and male homosexuality، University of Liverpool ،Liverpool، 2000 Swidler ،Arlene ،Homosexuality and World Religions، Trinity Press International، 1st edition، 1993. Thomas، Aquinus، Summa Theologica، Hardpress، London، 2011. Totman، Richard، The Third Sex: Kathoey: Thailand's Ladyboys، Souvenir Press، 2005 Uta Ranke-Heinemann، Eunuchs for the Kingdom of Heaven (woman. sexuality. And the catholic church)، Doubleday، 1990. Wesley J، Wildman، Encyclopedia of Science and Religion، Macmillan Reference USA، 2003 West ،Donald. J؛ Green، Richard، Sociolegal Control of Homosexuality: A Multi-Nation Comparison، Springer press، 1997. Wilhelm، Amara Das ،Tritiya prakriti ( people of the third sex )، xlibris press، 2004. مقالات 10th revision of International statistical classification of Diseases and Related Heatth problems. American Heritage Stedman's Medical Dictionary. Houghton Mifflin press. American Psychiatric Assiciation، Diagnostic and Statistical or disorders، Fourth Edition Revised. American Psychological Association، Answers to your questions: For a better understanding of orientation and homosexuality، Washingto، www.apa.org. Bem، S.L، Gender schema theory: A cognitive account of sex – typing ،American Psychiatric Assiciation Psychological Bulletin، Vol 88، 1981، no4. Blanchard. R، Klassen .P، H-Y Antigen and Homosexuality in Men، Journal of Theoretical Biology، 1997 ،no 185. Carmen، Cruz، Myths & Assumptions about LGB People، TWU Counseling Center، 2012، no 13 Carter, D.B؛ Mcclosky, L.A، Peers and the maintenance of sex – typed behavior، Social Cognition، Vol 2، 1984 ،No 4. Garcia، Falgueras، Sexual Hormones and the Brain: An Essential Alliance for Sexual Identity and Sexual Orientation، Netherlands Institute for Neuroscience، Amsterdam، The Netherlands ،2010. Harren، Julie ،Homosexuality 101: What Every Therapist, Parent, and Homosexual Should Know، Narth journal، 2009. Hewitt, C. The socio-economic position of gay men-a review of the evidenc، American Journal of Economics & Sociology،no 54، 2005 Kennedy, Hubert، The third sex (theory of Karl Heinrich)، Journal of homosexuallity، no103. Kirkpatrick, R. C، The evolution of homosexual behavior، Current Anthropology، no41، 2000. person, E، Ovesay, L ،The Transsexual Syndrom in Males ،American Journal of Psychotherapy ،no28. Savic,Berglund H, Lindstrom P، Brain response to putative pheromones in homosexual men، Proc. Natl. Acad. Sci. U. S. A. 102. Storms, M. D. Theories of Sexual Orientations ، Journal of Personality and Psychology، 1980، no38. وب سایت رسمی http://www.aeenebahai.org http://www.apa.org http://www.britannica.com http://www.en.wikipedia.org http://www.English.pravda.rn http://www.gallup.com http://www.Gaybombay.org http://www.Kamasutra-sex.org http://www.medical-dictionary.thefreedictionary.com http://www.nakhasteh.com http://www.narth.org http://www.ncbi.nlm.nih.gov http://www.sarbat.net http://www.Vatican.va

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه اینترنتی بروز فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید