تحقیق بررسی همجنس گرایی در دین اسلام (docx) 67 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 67 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فهرست مطالب
Contents TOC \o "1-3" \h \z \u همجنس گرایی در دین اسلام PAGEREF _Toc530995674 \h 12.4.1. تربیت جنسی و ضرورت آن در دین اسلام PAGEREF _Toc530995675 \h 32.4.2. تاریخچه همجنس گرایی در منابع اسلامی PAGEREF _Toc530995676 \h 52.4.3. همجنس گرایی در قرآن و روایات PAGEREF _Toc530995677 \h 122.4.3.1. همجنس گرایی از نوع لواط PAGEREF _Toc530995678 \h 122.4.3.2. همجنس گرایی از نوع مساحقه PAGEREF _Toc530995679 \h 172.4.4. عوامل همجنس گرایی در دین اسلام PAGEREF _Toc530995680 \h 202.4.4.1. ضعف یا عدم وجود عفت ورزی و خود مهارگری PAGEREF _Toc530995681 \h 212.4.4.2 .ازدواج نکردن و یا عدم ارضای صحیح جنسی در قالب ازدواج PAGEREF _Toc530995682 \h 252.4.4.3 .عوامل محیطی– اجتماعی PAGEREF _Toc530995683 \h 282.4.4.4 .علاقه به وطی مردان PAGEREF _Toc530995684 \h 312.4.4.5 .اختلال در هویت جنسی و تشابه به جنس مخالف PAGEREF _Toc530995685 \h 322.4.4.6 .بوسیدن و مالش بدن همجنس PAGEREF _Toc530995686 \h 372.4.4.7 .ملاعبه های همجنس گرایانه PAGEREF _Toc530995687 \h 392.4.4.8. نظر بازی یا تماشاگری جنسی PAGEREF _Toc530995688 \h 402.4.5. احکام و مجازات همجنس گرایی در فقه شیعه PAGEREF _Toc530995689 \h 422.4.5.1 .احکام و مجازات لواط PAGEREF _Toc530995690 \h 422.4.5.2 .احکام و مجازات مساحقه PAGEREF _Toc530995691 \h 532.4.6 .احکام همجنس گرایی در فقه اهل سنّت PAGEREF _Toc530995692 \h 54منابع PAGEREF _Toc530995693 \h 57منابع فارسی PAGEREF _Toc530995694 \h 57کتاب PAGEREF _Toc530995695 \h 57مقالات PAGEREF _Toc530995696 \h 62منابع لاتین PAGEREF _Toc530995697 \h 63کتاب PAGEREF _Toc530995698 \h 63مقالات PAGEREF _Toc530995699 \h 65وب سایت رسمی PAGEREF _Toc530995700 \h 66
همجنس گرایی در دین اسلام
اسلام یکی از ادیان توحیدی است که به عنوان آخرین دین برای رسیدن انسان به سعادت حقیقی و فعلیت یافتن و تکامل یافتن تمامی استعدادها و توانایی های انسانی، بوسیله محمد بن عبدالله6بر مردم این عالم عرضه شد. دین اسلام افق دید آن نسبت به ارزشهای انسانی، تا درجه خلیفه اللهی است و در صدد آن است که تمامی استعدادهای انسانی آنگونه بارور کند که هم زندگی مادی و هم زندگی ابدی برای انسان به بهترین صورت تأمین کند. دین اسلام با با برخورداری از منابع قوی و مستحکم، همچون قرآن و سنت پیامبر و امامان: و عقل و اجماع، از ریزترین و ساده ترین مسائل انسانی چشم پوشی نکرده و با توجه به آشنایی دین به ساخت انسان و بافت هستی، به ارائه روش و راهکار برای زندگی بهتر در این دنیا و در جهان آخرت با محوریت عبودیت به انسان پیشنهاد می کند. که مسئله غریزه جنسی و ارضای صحیح آن و دوری از آسیب های ناشی از ارضای ناصحیح غریزه جنسی، از مهمترین مسائل بشری است که دین اسلام از آن چشم پوشی نکرده است و دستورات خاصی را برای آن صادر کرده است..
از نظر اسلام غریزه جنسی یکی از مسائل مهم تربیت و تکامل و رشد انسانی است که باید از مسیری به ارضای آن اقدام کرد که مطابق با ساخت انسان باشد و ارضای ناصحیح آن علاوه بر اینکه به قوه غریزه جنسی انسان لطمه خواهد زد، سایر ابعاد دیگر زندگی انسانی را تحت شعاع خود قرار خواهد داد و به آن آسیب خواهد رساند. به همین دلیل در گام نخست باید جایگاه غریزه جنسی و ابعاد مختلف آن را شناخت، سپس با کسب مهارت های لازم از منابع غنی الهی، به برقراری رابطه جنسی برای ارضای صحیحی آن بپردازیم. در دین اسلام بر وجود این غریزه و طبیعی بودن آن و نفی رذالت از آن، به عنوان یک غریزه طبیعی، تاکید فراوانی شده است. هنگامی که به پیامبر6خبر رسید که عده ای از مسلمانان، از زنان خود کناره گیری کرده اند و گوشه انزوا گزیده اند و به عبادت مشغول شده اند، پیامبر6آنها را نکوهش کرد و فرمودند: آیا از زنان روگردان شده اید؟ در حالیکه من که پیامبر شما هستم از این امر، روگردان نشده ام و روز غذا می خورم و شب می خوابم، پس هرکسی از سنت من روی گردان شود، از من نیست. که بدین خاطر خداوند آیه زیر را نازل فرمود:
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد.»
از مطالب گفته شده نتیجه می گیریم که جایگاه غریزه جنسی در نزد دین اسلام علاوه بر طبیعی بودن آن، مانند تشنگی و گرسنگی، غریزه است که نباید به سرکوب آن پرداخت بلکه به وسیله ازدواج، علاوه بر تعدیل، به تقویت ایمان و دوری از رذایل اخلاقی – جنسی نیز اقدام کرد. از این روست که امام رضا7 در باب فطری بودن ازدواج و تعدیل غریزه جنسی از را ازدواج می فرمایند:
«وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْمُنَاكَحَةِ وَ الْمُصَاهَرَةِ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ لَا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ وَ لَا أَثَرٌ مُسْتَفِيض لَكَانَ فِيمَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بِرِّ الْقَرِيبِ وَ تَقْرِيبِ الْبَعِيدِ وَ تَأْلِيفِ الْقُلُوبِ وَ تَشْبِيكِ الْحُقُوقِ وَ تَكْثِيرِ الْعَدَدِ وَ تَوْفِيرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ مَا يَرْغَبُ فِي دُونِهِ الْعَاقِلُ اللَّبِيبُ وَ يُسَارِعُ إِلَيْهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصِيب؛ اگر درباره دامادی و ازدواج، آیتی محکم و سنتی شده- از رسول الله- هم نبود، باز موضوع نیکی به خویشاوند و مأنوس شدن با بیگانه – که خداند به طور طبیعی در انسان قرار داده- انگیزه ای بود که خردمند صاحب دل، به ازدواج رغبت کند و عاقل درست اندیش به آن بشتابد.»
2.4.1. تربیت جنسی و ضرورت آن در دین اسلام
تعاریف فراوانی در مورد تربیت جنسی از سوی اندیشمندان دینی و غیر دینی در باب تربیت جنسی بیان شده است ولی آنچه که از متون و آموزه های دینی می توان در باب مسئله تربیت دینی بیان کرد، تعاریفی است که برخی از محققان اسلامی به بیان آن پرداخته اند. به طور مثال برخی بر این باورند که مقصود از تربیت جنسی یعنی اینکه «کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید، حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود». برخی نیز بر این باورند که تربیت جنسی یعنی «زمینه ها و عواملی که مربوط به مسائل جنسی است، طوری فراهم شود که استعدادهای شخصی در جهت رسیدن به کمال اختیاری فرد، شکوفا شود و او را برای رسیدن به کمال مطلوب، یاری نماید.» و در تعاریفی دیگر تربت جنسی بدین صورت بیان می شود که: «تربیت جنسی یعنی شامل آن عده از عادات، ملکات و روش های بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارند، مانند حیای مرد و زن، عفاف و وفاداری، منع زنا و ... می باشد.» و در تعریفی دیگر «تربیت جنسی در یک معنا فراتر از آموزش جنسی مطرح می شود که، عبارت است از به کارگیری شیوه هایی، برای ایجاد صفات و رفتارهای جنسی سالم و زدودن صفات و رفتارهای جنسی غیرسالم در انسان.» همچنین برخی نیز با رفع ابهام های موجود در تعاریف فوق، تعریفی دیگر از تربیت جنسی به میان آورده اند و معتقداند که، تربیت جنسی یعنی «فرد در دوره های رشد کودکی، نوجوانی، و جوانی، به گونه ای پرورش داده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدردان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر و مونث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد؛ و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فراگیرد؛ ... به گونه ای توانمند شود که عاطف و فعالیت های جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب خشنودی خداوند به کار گیرد.»
با توجه به این تعاریف، از دیدگاه آموزه های اسلامی، تربیت جنسی حوزه وسیعی را در بر می گیرد. بگونه ای که باید فرد در تمام سنین، از کودکی تا بزرگسالی طی آموزش ها و تربیت های جنسی بیاموزد که باید قوای جنسی خود را به صورت صحیح و با توجه به موازین شرعی رشد داده و شناخت و انتظار صحیحی از هویت جنسی خود داشته باشد و از تمایلات جنسی که مطابق با هویت جنسی او نیست خودداری کند. همچنین فرد در طی این تربیت باید بداند که ارضای صحیح غریزه جنسی او به چه صورت می باشد و پیشگیری های لازم در راستای جلوگیری از انحرافات جنسی و ایجاد پاکدامنی در جامعه را به خوبی دانسته و انجام دهد، زیرا اعتیاد به انحرافات جنسی، به علت قوی بودن غریزه جنسی از شدت بیشتری برخوردار است اما عادت به آن به گونه ای که فرد نتواند آن را ترک کند و زندگی جنسی به هنجاری نداشته باشد، بیماری محسوب می شود. به طوری که امام حسن عسگری7 درباره دشواری ترک عادت چنین می فرمایند که:
«ردُّ المُعتَادِ عَن عَادَتِهِ کَالمُعجِزِ؛ برگرداندن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.»
2.4.2. تاریخچه همجنس گرایی در منابع اسلامی
در قرآن که مهمترین منبع دینی مسلمانان می باشد، همجنس گرایی را به مردمان قوم شهر سدوم که پیامبران آنها حضرت لوط7 بود نسبت می دهد. به طوری که در ذیل آیات متعدد همچون آیات 70 الی 84 سوره مبارکه هود و آیات 74 و 75 سوره مبارکه انبیاء و سایر آیات دیگر درباره حضرت لوط7 و قوم ایشان سخن به میان آمده و به بیان داستان سرنوشت قوم حضرت لوط7 می پردازند. طبق آیات الهی داستان حضرت لوط7 و قوم ایشان بدین صورت بیان شده است که، حضرت لوط7 برادرزاده حضرت ابراهیم7 بوده و از كَلدَانيان به حساب می آمدند، که محل زندگى آنان سرزمين بابل بود و از اولين كسانى می باشد كه در ايمان آوردن به حضرت ابراهيم7 گوى سبقت را از سایرین ربوده بود، به طوری که طبق گفته قرآن ایشان وقتی به حضرت ابراهيم7 ايمان آوردند گفتند که: « من بسوى پروردگارم مهاجرت مىكنم.» در نتيجه خداى تعالى او را با ابراهيم نجات داده و به سرزمين فلسطين، روانه كرد: «و او - ابراهیم- و لوط را به سرزمين (شام) - كه آن را براى همه جهانيان پربركت ساختيم- نجات داديم!» پس حضرت لوط7 در بعضى از بلاد آن سرزمين مانند شهر سدوم سکنی گزیده و به تبلیغ یکتاپرستی مشغول شد.
محدوده رسالت حضرت لوط7 مربوط به اهالی سرزمین «مؤتفکات» که شامل شهرهای سدوم، عموره، صوغر و صبوییم می شد که خدای تعالی با دادن حُکم و علم به ایشان، آن پیامبر راستین را مأمور به راهنمایی قومی کرد که جزء فساد و شرک کار دیگری انجام نمی دادند. که از جمله توصیف های که خداوند در قرآن درباره حضرت لوط7 فرمودند، می توان به آیات 74 و 75 سوره مبارکه أنبیاء اشاره کرد:
«و لوط را كه به او حكم و علم داديم؛ و از شهرى كه اعمال زشت و كثيف انجام مىدادند، رهايى بخشيديم؛ چرا كه آنها مردم بد و فاسقى بودند.»
مردم شهر سدوم و آباديها و شهرهاى اطراف آن كه خداى تعالى آنها را مؤتفكات خوانده، به بت پرستس مشغول بودند و آلوده به گرایش جنسی همجنس گرایی بوده و از دیدگاه قرآن اين قوم اولين قوم از اقوام و نژاد بشری است كه اين عمل در بينشان شايع گشت بود، و شيوع آن به حدى رسيده بود كه در مجالس عمومی خود به روابط همجنس گرایانه روی می آوردند، تا آنكه رفته رفته گرایش جنسی همجنس گرایی، سنت قومى آنان شد و یک عمل عادی در میان این قوم به حساب آمد و همه بدان مبتلا گشته، زنان به كلّى متروك شدند و راه تناسل را بستند. لذا قرآن در این باره چنین بیان می کند:
«و لوط را، هنگامى كه به قوم خود گفت: آيا عمل بسيار زشتى را انجام مىدهيد كه هيچ يك از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟»؛ «و لوط را فرستاديم هنگامى كه به قوم خود گفت: شما عمل بسيار زشتى انجام مىدهيد كه هيچ يك از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است! آيا شما به سراغ مردان مىرويد و راه - تداوم نسل انسان- را قطع مىكنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مىدهيد؟! اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: اگر راست مىگويى عذاب الهى را براى ما بياور!»
لذا برای همین عمل مردم شهر سدوم بود که خداوند حضرت لوط7 را برای آنها فرستاد، که جز تقوا پیشگی و ایمان به خدای یکتا و دوری از همجنس گرایی از آنها اجر دیگری نمی طلبید. و جز بر ترس از خدا و ترك فحشاء و برگشتن به طريق فطرتی خویش، دعوت دیگری انجام نمی داد. و در این راستا مردمان قوم سدوم را انذار و تهديد نمود ولى جز بيشتر شدن سركشى و طغيان آنان ثمرهاى دیگری نگداشت و حتی در جواب انذار و بشارت های حضرت لوط7 این جمله را گفتند که: «اگر راست مىگويى عذاب الهى را براى ما بياور»، و حتی به اين هم اكتفاء ننموده تهديدش كردند كه: «اگر اى لوط دست از دعوتت بر ندارى تو را از شهرمان خارج خواهيم كرد» و حتی پا را فراتر از این گذاشته و كار را از صرف تهديد کردن گذرانده، به يكديگر گفتند: «خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد، كه اينها افرادى پاكدامن هستند.»
حضرت لوط7 با توجه به وظیفه رسالتی خویش، قوم خود را با اصرار فراوان به راه مستقیم الهی و توجه نمودن به سنت فطری انسانی –یعنی ازدواج با جنس مخالف- دعوت می کرد. و از مردم شهر سدوم می خواست که از فحشا و روابط جنسی با جنس موافق دست برداشته و سنت الهی را در زندگی خود پیش بگیرند. ولی این مردم توجهی به سخنان پیامبر خدا نداشتند. به طوری که فرشتگانی از سوی حضرت حق برای عذاب آنها فرستاده شد، که ابتدا به نزد حضرت ابراهیم7 رفتند و ماجرای مأموریت خود را به محضر ایشان ابلاغ کردند. حضرت ابراهیم7 ابتدا با فرشتگان الهی درباره عدم عذاب این قوم صحبت کردند و سپس یادآور شدند که در میان مردمان این شهر افرادی همچون لوط وجود دارد که فرشتگان در جواب ایشان گفتند که: اولاً ما بهتر می دانیم که چه کسی در این شهر وجود دارد و ثانیاً عذاب الهی در مورد افراد این شهر تغییر ناپذیر است.
«- ابراهيم- گفت: در اين آبادى لوط است. گفتند: ما به كسانى كه در آن هستند آگاه تريم. او و خانوادهاش را نجات مىدهيم؛ جز همسرش كه در ميان قوم –گنهكار- باقى خواهد ماند.»؛ «اى ابراهيم از اين- درخواست- صرفنظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و بطور قطع عذاب- الهى- به سراغ آنها مىآيد؛ و برگشت ندارد.»
فرشتگان الهی به شکل مردانی جوان از محضر حضرت ابراهیم7 به نزد حضرت لوط7 آمدند که با رسیدن آنها حضرت لوط7 ناراحت شدند، زیرا می دانست که قوم خود چگونه قومی هستند و با دیدن این مهمانان جوان چه پیشنهادی خواهند داد، چیزی نگذشت که مردم شهر خبردار شدند و به خانه حضرت لوط7 حمله ور شده و خواهان ایجاد رابطه جنسی با مهمانان جوان شدند. حضرت لوط7 سعی بر این داشت که با راهنمایی آنها، اسباب نابودی و هلاکت آنها را دور کند، حتی پیشنهاد داد که می توانید با دختران من که زنانی پاکدامن هستند نکاح کرده و به رابطه جنسی صحیح بپردازید. ولی مردمان این شهر سخنان پیامبر خود را نشنیده گرفته و در جواب ایشان گفتند:
« گفتند: تو كه مىدانى ما تمايلى به دختران تو نداريم؛ و خوب مىدانى ما چه مىخواهيم»
که حضرت لوط7 از جواب آنها مأيوس شد و گفت:
« اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم؛ يا تكيهگاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود.»
مهمانان حضرت لوط7 به ایشان گفتند: «اى لوط ما فرستادگان پروردگار توهستیم، آرام باش كه اين قوم به تو نخواهند رسيد.» که بعد از آن ناگهان تمام مردم کور شده و افتان و خیزان از آنجا متفرق شدند. سپس فرشتگان الهی به حضرت لوط7 دستور دادند كه شبانه خانواده خود را برداشته و در همان شب پشت به مردم کرده، و از شهر بيرون بروند و احدى از آنان به پشت سر خود نگاه نكند. و فرشتگان شرط گذاشتند که نباید همسرش را با خود ببرد چون همسر او مانند سایر اهالی شهر به عذاب الهی دچار خواهد شد. و همچنین به او خبر دادند كه بزودى مردم شهر در صبح همين شب هلاك خواهند شد. صبح همان شب، صیحه ای از آسمان مردمانِ آن شهر را فراگرفت و خداوند سنگ های نشاندار كه براى اسرافگران در گناه آماده شده بود برای آنان از آسمان فرستاد و شهرهايشان را زير و رو كرد و هر كس از مؤمنين را كه در آن شهرها بود بيرون نمود، البته غير از يك خانواده هيچ مؤمنى در آن شهرها يافت نمی شد و آن، خانواده حضرت لوط7 بود. که خداوند با فرستادن عذاب برای مردمان همجنس گرای شهر سدوم هم عاقبت کردار آنها را داده و هم عبرتی شد برای سایر انسان ها در دورانهای مختلف تا به این عمل غیر فطری- انسانی دست نزنند و عاقبت این گرایش جنسی را بدانند.
سوالی نیز در این راستا در بین برخی از مفسران مطرح می شود که آیا عمل همجنس گرایی در بین مردان شهر سدوم رایج بود یا در بین زنان آن شهر نیز رواج داشت؟ برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی; بر این باورند که همجنس گرایی در بین زنان شهر سدوم نیز رایج بود و انحصار در مردان آنها نداشت، زیرا اگر غير از اين بود نبايد زنها نیز مانند مردان هلاك مىشدند و على القاعده بايد عده زيادى از زنها به حضرت لوط7 ايمان مىآوردند و از او طرفدارى مىكردند چون حضرت لوط7 مردم را دعوت مىكرد به اينكه در امر ارضای غریزه جنسی به طريقه فطرى عمل کنند و سنت خلقت را كه همانا وصلت مردان و زنان است، سنت خود قرار دهند و اين به نفع زنان بود و اگر زنان نيز مبتلا به فحشا نبودند بايد به دور حضرت لوط7 جمع مىشدند و به وى ايمان مىآوردند و از همبستر نشدن همسرانشان با آنها و ارضا نکردن آنها در امور جنسی شکایت می کردند. ولى هيچ يك از اين عكس العملها در قرآن كريم درباره زنان قوم لوط ذكر نشده و اين خود مؤيد این مطلب است که همجنس گرایی در بین زنان شهر سدوم هم رواج داشت. علاوه بر آن روایات دیگری در باب گرایش زنان به این عمل جنسی نیز وجود دارد.
2.4.3. همجنس گرایی در قرآن و روایات
تمایل و برقراری ارتباط جنسی با جنس موافق از رفتارهای جنسی نا بهنجار در دین اسلام به حساب می آید که از دیدگاه این دین تمام اقسام آن، در هر حالت و در هر صورت، گناه و انحراف محسوب می شود. همجنس گرایی در دین اسلام احکام و دستورات خاص خود را دارد که می توان با تقسیم بندی آن، دیدگاه اسلام نسبت به همجنس گرایی را به خوبی بیان کرد. همجنس گرایی، ابتدا از لحاظ جنسیت افراد به دو دسته تقسیم بندی می شود: 1- لواط، همجنس گرایی مرد با مرد 2- مساحقه، همجنس گرایی زن با زن. هر یک از این دو، شامل انواعی از رفتارهای نابه هنجار جنسی می شود که بر اساس آیات و روایات متون اسلامی به بیان دیدگاه اسلام در باب این نوع گرایش جنسی خواهیم پرداخت.
2.4.3.1. همجنس گرایی از نوع لواط
همجنس گرایی مرد با مرد در احکام اسلامی با عنوان «لواط» یاد می شود. لواط از دیدگاه آموزه های دین اسلام جزء گناهان کبیره به حساب آمده و افرادی که به این گرایش جنسی روی می آورند را مورد لعن و نفرین قرار می دهد. همانگونه که در تاریخچه همجنس گرایی از دیدگاه اسلام بیان شد، این گرایش جنسی برای اولین بار در میان قوم شهر سدوم که پیامبر آنها حضرت لوط7 بود دیده شد که حدوداً ده بار در آیات مختلفی از قرآن به قبیح بودن و منکر و فحشا بودن این گرایش جنسی اشاره شده است. قرآن این نکته را تذکر می دهد که همجنس گرایی، یک گرایش جنسی غیر طبیعی و نابه هنجار می باشد، که ساخت انسانی و تمایلات طبیعی انسانی به چنین گرایش جنسی حکم نمی دهد. به طوری که قرآن در باب غیر طبیعی بودن این گرایش جنسی چنین می فرماید:
«آيا شما به سراغ مردان مىرويد- و همجنس گرا شده اید- و راه – طبیعی تداوم نسل انسان- را قطع مىكنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مىدهيد؟»
و یا در آیه ای دیگر می فرمایند:
«آيا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مىرويد؟! شما قومى نادانيد.»
که آیات فوق به صراحت بیان می کند که همجنس گرایی یک امر طبیعی نبوده و و از مسیر اصلی خود خارج شده است و این باعث عذاب آنها خواهد شد. زیرا قوم سدوم به اصرار پیامبرشان دعوت به ارضای صحیح از راه ازدواج با غیر هم جنس می شدند ولی با توجه به اصرار و لجاجت آنها در گرایش به این عمل جنسی، مورد لعن و عذاب الهی قرار گرفتند.
علاوه بر آیات قرآن، احادیث رسیده از خاندان وحی و رسالت، صدها روایات مختلف درباره همجنس گرایی را دراختیار ما قرار می دهد و با بیان احادیث مختلف در باب همجنس گرایی، دیدگاه اسلام را درباره این گرایش جنسی به صورت صریح و شفاف برای ما تبیین می نماید. امام صادق7 در حدیثی همجنس گرایی را جزء گناهان کبیره به حساب آورده و به شدت از گرایش به آن نهی می کنند و علاوه بر گناه کبیره خواندن این گرایش جنسی، در مقایسه با سایر انحرافات جنسی، این گناه جنسی را بدتر و شدیدتر از سایر گناهان مانند زناء مطرح می کنند. به طوری که در ذیل تفسیر آیه 31 سوره نساء، همجنس گرایی را یک گناه کبیره معرفی می کند و می فرمایند:
«وَ اللِّوَاطُ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْم؛ لواط، از جمله گناهان کبیره است که باید از آن اجتناب شود.»؛ «حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَكَ أُمَّةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ يُهْلِكْ أَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ؛ ممنوعیت نزدیکی مرد با مرد دیگر، بزرگتر از ممنوعیت نزدیکی مرد با زن است؛ زیرا خداوند، یک قوم را به دلیل ارتکاب گناه لواط هلاک کرد. ولی هیچ کس را به خاطر ارتکاب زنا هلاک ننمود.»
همچنین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب7 علاوه بر گناه کبیره خواندن همجنس گرایی و معرفی آن به عنوان شدیدترین گناه، همجنس گرایی را عملی معرفی می کند که نشانگر کفر انسان می باشد:
« قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ 7: اللِّوَاطُ مَا دُونَ الدُّبُرِ وَ الدُّبُرُ هُوَ الْكُفْر؛ لواط، ارضای جنسی مرد با مرد بدون نزدیکی با اوست و نزدیکی در مقعد مرد، کفر محسوب می شود.»
و حدیثی نیز از پیامبر اعظم6 نقل شده است که علاوه بر گناه کبیره خواندن همجنس گرایی و شدید بودن این گناه نسبت به سایر گناهان، آن را رفتاری می دانند که موجب ابتلاء انسان به عذاب الهی می شود و می فرمایند:
«إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي عَمَلُ قَوْمِ لُوطٍ فَلْتَرْتَقِبْ أُمَّتِيَ الْعَذَابَ إِذَا تَكَافَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاء ؛ بیشتر چیزی که باعث ترس من بر آنهاست، احتمال این است که بعد از من مبتلا به عمل قوم لوط بشوند. اینان باید منتظر عذاب الهی باشند، اگر در ارضای جنسی، مردان با مردان و زنان با زنان نزدیکی کنند.»
این افراد به مرور زمان به همجنس گرایی عادت کرده و از رابطه طبیعی و فطری خود، که نزدیکی با جنس مخالف است دوری می کردند و به تعبیر قرآن این گونه افراد مست شدگان جنسی هستند که حاظر به ترک همجنس گرایی نشده و عذاب الهی را برای خود آماده کردند. به طوری که قرآن درباره مستی جنسی همجنس گرایان به حضرت لوط7 چنین می فرمایند:
«به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند- و عقل و شعور خود را از دست دادهاند- *سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صيحه- مرگبار بصورت صاعقه يا زمينلرزه- آنها را فراگرفت سپس- شهر و آبادى آنها را زير و رو كرديم؛- بالاى آن را پايين قرار داديم؛ و بارانى از سنگ بر آنها فرو ريختيم.»
عادت به همجنس گرایی که بر اساس تکرار و عدم تقوای الهی حاصل می شود. نوع نگرش فرد به لواط را تغییر داده و قبح این گرایش جنسی را در نزد وی می شکند و فرد با خیالی آسوده و بدون عذاب وجدان به رفتار جنسی خلاف طبیعت خود ادامه می دهد. که در احادیث فروانی که از اهل بیت : رسیده است، به این نکته به صراحت اشاره شده است که این افراد از عذاب حتمی الهی در امان نیستند و به آن دچار خواهند شد. به طوری که امام صادق7 در تفسیر آیه 82 سوره مبارکه هود می فرمایند:
«مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَى اللِّوَاطِ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْمِيَهُ اللَّهُ بِحَجَرٍ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَةِ تَكُونُ فِيهِ مَنِيَّتُهُ وَ لَا يَرَاهُ أَحَدٌ؛ کسی که تا به هنگام مرگ، بر انجام دادن عمل لواط، اصرار داشته باشد، نمی میرد مگر آن که سنگی همانند سنگی که بر قوم لوط فرود آمد، بر او نیز فرود می آید و به این وسیله می میرد؛ ولی هیچ کس آن سنگ را نمی بیند.»
و نیز آن حضرت در تفسیر آیه فوق فرمودند:
«مَا مِنْ عَبْدٍ يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا يَسْتَحِلُّ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ إِلَّا رَمَى اللَّهُ كَبِدَهُ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَةِ يَكُونُ مَنِيَّتُهُ فِيهَا وَ لَكِنَّ الْخَلْقَ لَا يَرَوْنَهُ؛ هیچ فردی که عمل لوط را حلال بداند، از دنیا نمی رود مگر آن که خداوند، مرگش را در همان نوع سنگ عذاب وارد شده بر قوم لوط، قرار می دهد، ولی مردم آن را نمی بینند.»
و همچنین پیامبر اعظم6 می فرمایند:
« لَا تَقُوُمُ السَّاعَةُ حَتَّی یُرضِحَ اللهُ رُؤوسَ أَقوامٍ بِکَوَاکِبٍ مِنَ السَّمَاء یَرمِیهِمُ بِهَا، بِاستحَلالِهِم عَمَلَ قَومِ لُوطٍ؛ قیامت برپا نخواهد شد مگر آن که آنهایی که کار قوم لوط را حلال دانسته اند، به واسطه سنگ ریزه های آسمانی ای که بر سر آنها زده می شود، بمیرند.»
با توجه به آیات و روایات گفته شده در باب همجنس گرایی، دیدگاه اسلام به صورت صریح و شفاف بیان شد و به این نتیجه رسیدیم که همجنس گرایی از دیدگاه اسلام، نوعی گرایش جنسی است که با طبیعت و فطرت انسانی منافات داشته و عملی است که در احکام دینی به عنوان گناه کبیره و از شدیدترین گناهان محسوب می شود که علاوه بر مجازات دنیوی، عذاب سخت الهی در هنگام مرگ و پس از مرگ در انتظار این گونه افراد خواهد بود. و کسانی که همجنس گرایی را در روابط جنسی خود اصل قرار داده اند، به هیچ عنوان بوی بهشت را استشمام نخواهند کرد و در بهشت الهی جایگاهی نخواهند داشت. و اینان مست شدگان جنسی هستند که از روابط جنسی خود مست شده و به عقل و فطرت خود توجه نکرده و هوا و هوس را ملاک و میزان کارهای خود قرار می دهند. به طوری که امام صادق7 در این باره می فرمایند:
«حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ ذِي دُبُرٍ مُسْتَنْكَحٍ الْجُلُوسَ عَلَى إِسْتَبْرَقِ الْجَنَّة؛ خدا برای هر مردی که حاضر می شود دیگری با او آمیزش کند، اقامت در بهشت زرّین را ممنوع ساخته است.»
و همچنین امام باقر7 در این باره می فرمایند:
«أَقْسَمَ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا يَقْعُدَ عَلَى نَمَارِقِ الْجَنَّةِ مَنْ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ ...؛ خداوند به خودش قسم یاد کرده است، فردی را که حاضر می شود در مقعدش آمیزش کنند، هرگز نگذارد بر سریرهای بهشتی تکیه بزند.»
2.4.3.2. همجنس گرایی از نوع مساحقه
یکی دیگر از نابهنجاری های همجنس گرایانه، همجنس گرایی از نوع مساحقه می باشد و آن عبارت است از این که زنها فروج خود را به یکدیگر می مالند و از این طریق، به ارضای خود می پردازند. در روایات رسیده از اهل بیت عصمت و طهارت: این گرایش جنسی نیز مانند گرایش جنسی لواط از گناهان کبیره محسوب شده و جایگاه ان در پیش زنان، به مثابه لواط در بین مردان می باشد. به طوری که برای این افراد نیز مانند مردان لواط کار مجازات ها و برخوردهای تعیین شده است که به عنوان مثال به چند نمونه از احادیث رسیده از اهل بیت: اشاره می کنیم. از رسول الله6 حدیثی درباره جایگاه مساحقه بیان شده است که در آن حدیث ایشان می فرمایند:
«السَّحْقُ فِي النِّسَاءِ بِمَنْزِلَةِ اللِّوَاطِ فِي الرِّجَال؛ مساحقه در زنان، به منزله لواط در میان مردان است.»
و همچنین از امام صادق7 درباره زنی که با زنی دیگر به مساحقه می پردازد سوال شد، که ایشان با بیان عدم تفاوت در فاعلیت و مفعولیت مساحقه کنندگان، همجنس گرایی میان دو زن را با تعبیر زنای بزرگ تر بیان کرده و می فرمایند:
«مَلْعُونَةٌ الرَّاكِبَةُ وَ الْمَرْكُوبَةُ وَ مَلْعُونَةٌ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ أَثْوَابِهَا الرَّاكِبَةُ وَ الْمَرْكُوبَةُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ الْمَلَائِكَةَ وَ أَوْلِيَاءَهُ يَلْعَنُونَهُمَا وَ أَنَا وَ مَنْ بَقِيَ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ فَهُوَ وَ اللَّهِ الزِّنَا الْأَكْبَرُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا لَهُنَّ تَوْبَةٌ قَاتَلَ اللَّهُ لَاقِيسَ بِنْتَ إِبْلِيسَ مَا ذَا جَاءَتْ بِهِ فَقَالَ الرَّجُلُ هَذَا مَا جَاءَ بِهِ أَهْلُ الْعِرَاقِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَبْلَ أَنْ يَكُونَ الْعِرَاقُ وَ فِيهِنَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهَاتِ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ؛ فاعل و مفعول، هر دو مورد لعن خداوند متعال اند. این لعن ادامه دارد تا از آن وضعیت بیرون بروند. خدا و ملائکه و اولیای الهی، همه، آن دو را لعنت می کنند. آنها سزاوار لعن من و همه مردان و زنانی که می آیند هستند. به خدا قسم که این زنا، زنای بزرگ تر است و توبه آنها قبول نمی شود. خدا بکشد اقیس دختر شیطان را که این رفتار جنسی را باب کرد ...به خدا قسم در زمان رسول الله6 پیش از این که زنانی از اهل عراق گرفتار این رفتار شوند، زنانی این چنین وجود داشتند. که رسول خدا فرمود: خدا زنان متشابه به مردان و مردان متشابه به زنان را لعنت کرده است.»
و همچنین روزی دو زن در مورد میزان حد و عاقبت زنان همجنس گرا از امام صادق7 سوال کردند که ایشان علاوه بر انذار آنها از آتش جهنم و عذاب های سخت الهی، علت گرایش زنان در زمان حضرت لوط7 را نیز بیان می کنند و می فرمایند:
« حَدُّ الزِّنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُؤْتَى بِهِنَّ قَدْ أُلْبِسْنَ مُقَطَّعَاتٍ مِنْ نَارٍ وَ قُنِّعْنَ بِمَقَانِعَ مِنْ نَارٍ وَ سُرْوِلْنَ مِنَ النَّارِ وَ أُدْخِلَ فِي أَجْوَافِهِنَّ إِلَى رُءُوسِهِنَّ أَعْمِدَةٌ مِنْ نَارٍ وَ قُذِفَ بِهِنَّ فِي النَّارِ أَيَّتُهَا الْمَرْأَةُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ عَمِلَ هَذَا الْعَمَلَ قَوْمُ لُوطٍ فَاسْتَغْنَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ فَبَقِيَ النِّسَاءُ بِغَيْرِ رِجَالٍ فَفَعَلْنَ كَمَا فَعَلَ رِجَالُهُنَّ؛ حد آن– به مقدار- حد زنا می باشد. وقتی قیامت می شود، مساحقه کننده ها را می آورند و لباس ها، مقنعه ها و شلوارهایی از آتش بر آنان می پوشانند و با میله های آتشین- که بر آنها فرو می کنند- آنها را به جهنم می اندازند. ای زن– منظور زن سوال کننده از امام صادق7 می باشد- اولین باری که این عمل انجام گرفت، از سوی قوم لوط بود که مردان نیاز خود را با مردان بر طرف می کردند. زنان زنان چون بدون مرد ماندند، آنها هم همان کار مردان را با خود انجام دادند.»
لذا با توجه به احادیث گفته شده، گناه بودن و غیر فطری و غیرطبیعی بودن مساحقه در میان زنان، به همان اندازه می باشد که لواط در میان مردان مطرح می شود. و این گرایش جنسی همجنس گرایانه در میان زنان علاوه بر مجازات ها و برخوردهای دنیوی، عذاب و کیفر اخروی نیز دارد که به صورت صریح در روایت فوق بیان شد.
2.4.4. عوامل همجنس گرایی در دین اسلام
غریزه جنسی از مهمترین غرایز وجودی انسان به حساب می آید. این غریزه جنسی در فهرست نیازهای اولیه زیستی انسان مانند تشنگی و گرسنگی به حساب نمی آید؛ اما تأثیر قابل توجهی بر رفتار انسانی می گذارد. انسان در رفتار جنسی خود، به حکم غریزه جنسی می خواهد از ارضای جنسی به لذتی برسد و به حکم فطرت و عقل خواهان، ارضای این غریزه جنسی با محوریت عفاف و پاکدامنی مطرح می شود تا علاوه بر لذت مادی از این روابط، به لذایذ دیگری همچون لذت معنوی نیز برسند. که رسیدن به این لذایذ نیازمند کنترل و رهبری غرایز و احساسات انسانی می باشد. لذا در صورت عدم کنترل و رهبری غرایز و احساسات انسانی، مسائلی همچون همجنس گرایی و سایر انحرافات جنسی به وقوع خواهد پیوست. که عوامل مختلفی به صورت ناقص نه تام، دست بر دست هم داده و انسان را از مسیر فطری و اصلی ارضای غریزه جنسی خود دور کرده و به انحرافاتی همچون همجنس گرایی دچار می کند.
در آموزه های اسلامی علاوه بر توجه به غریزه جنسی و تربیت و آموزش آن جهت ارضای صحیح غریزه جنسی، عوامل انحراف و دوری از روش طبیعی ارضای جنسی نیز بیان شده است. به طوری که آنچه درباره عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی در آموزه های اسلامی دیده می شود، می توان به موارد زیر اشاره کرد. لازم به ذکر است که عوامل بیان شده در این قسمت را باید جزء عوامل ناقص به حساب آورد و نمی توان گفت که تنها با یک عامل، فرد به همجنس گرایی کشیده می شود. و همچنین برخی از این عوامل دارای شمولیت در گرایش انسان به تمام انحرافات جنسی را داشته و برخی نیز از عوامل منحصر به گرایش انسان به همجنس گرایی می باشد.
2.4.4.1. ضعف یا عدم وجود عفت ورزی و خود مهارگری
یکی از مهم ترین علل انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی در انسان، عدم برخورداری فرد از صفات شخصیتی «خود مهارگری» و «تسلط بر خویشتن» می باشد که در اصطلاح دینی به آن تقوا و عفت گفته می شود. اگر این صفات در انسان پایدار و ملکه نگردد، نمی توان از لغزش ها مصون بوده و برخواسته های نفسانی و تمایلات جنسی خود غلبه داشته باشد و در نتیجه دچار انحراف و آسیب می شود. به طوری که امیرالمومنین علی7 در این باره می فرمایند:
«ثَمَرَة العِفَّة الصِّيَانَة ... مَا زِنَا عَفیفُ ؛ نتیجه عفت، مصونیت است ... و فرد عفیف زنا نمی کند.»
اسلام همانگونه که گفته شد، این دو صفت را با عنوان «تقوا»– به طور کلی- و با عنوان «عفت»– در مسایل جنسی- یاد می کنند. تقوا، حالت، ملکه و صفت ثابتی است که آدمی را از کمین گاه های شیطان و نفس اماره می رهاند و از آلودگی به گناهان، رذایل اخلاقی و افسار گسیختگی باز می دارد. در واقع تقوی برای انسان مانند حصاری است که از حملات وسوه های شیطانی و کشش ها و تمایلات نفسانی در امان می دارد. و همچنین می توان چنین گفت که وقتی که کشاننده های جنسی و نیروهای شهوانی و غریزی از افسار گسیختگی، به کنترل انسان در می آید و آدمی با استفاده از عقل و شرع و نیروهای فطری و الهی از حد افراط و تفریط و از تصرف شیطان و نفس اماره خارج می شود، یک حالت سکونت، آرامش و طمأنینه و یک ملکه اعتدال و میانه روی در او پدیدار می شود، که آن نیرو و قوه ای را که رنگ و بوی عقلی و الهی پیدا می کند، «عفت» می گویند. از این روست که امام علی7 می فرمایند:
«بِالتَقوی قُرِنَتِ العِصمَة؛ عصمت- مصونیت- همراه با تقوا و پرهیزگاری است.»
و همچنین ایشان در جای دیگر می فرمایند:
«رَأس التَقوَی تَرکُ الشَهوَة؛ اساس پرهیزکاری، ترک کردن شهوت است.»
لذا یکی از مهمترین عوامل گرایش افراد به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی، مسئله عدم تقوا و پرهیزکاری می باشد که اگر بخواهد در رفتار انسان منعکس پیدا کند، باید با یکی از عناوین «عفّت» و «حیا» مطرح شود که در باب مسائل جنسی با عنوان «عفّت» و اگر تقوا به دلیل وجود شاهدی حاظر و ناظر تحقق یابد با عنوان «حیا» یاد می شود. که امیر المومنین علی7 در این باره می فرمایند:
«فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِعَيْنِه؛ تقوای الهی شما یعنی اینکه شما تحت نظارت او هستید.»
و زمانی که نیروی جنسی و تمایلات شهوانی انسان تحریک می شود، همچون آتشفشانی می ماند که در حال طغیان و زبانه کشیدن است و اگر راه های ارتباطی و زمینه های تحریک جنسی خویش را کنترل نکند و پرهیزکاری را سرلوحه خویش قرار ندهد، توان بازدارندگی فرد به شدت کاهش یافته و مقابله با آن بسیار دشوار خواهد شد و در خیلی از موارد فرد را به تباهی می کشاند. و دیگر به زیان ها و صدمات ناشی از آن توجه نکرده و همچون تعبیر قرآن درباره قوم شهر سدوم که با عبارت مست شدگان به توصیف آنها پرداخته بود، دیگر فرد به عاقبت کار خویش توجه نکرده و به استمرار انحراف خویش می پردازد. از این روست که امیرالمومنین علی7 می فرمایند:
«إِذَا أَبصَرَتِ العَينُ الشَّهوَةَ عَمِى القَلبُ عَنِ العَاقِبَةِ؛ زمانی که چشم شهوت را ببیند، قلب از عاقبت اندیشی آن کور می شود.»؛ « ذَهَابُ العَقلِ بَينَ الهَوَى وَ الشَّهوَةِ؛ از بین رفتن عقل بین هوس رانی و شهوت رانی است.»
غریزه جنسی به خودی خود حد و مرزی نمی شناسد و صاحبش ارضای مطلق و بی چون و چرا را طلب می کند؛ بنابراین اگر فرد خود را در برابر محرکات جنسی از راه تقوا که با عنوان عفّت و حیا یاد می شود، مصون نگه ندارد، مبتلا به انحراف جنسی مانند همجنس گرایی شده و خود و جامعه خویش را به انحطاط و نابودی خواهد کشاند. به طوری که اگر فرد در روابط جنسی خود عفیف نباشد به مرور زمان از مسیر اصلی ارضای جنسی خود خارج شده و موجب می شود که اگر دارای همسری نیز باشد، همشرش نیز به بی عفتی و روابط نامشروع جنسی نیز کشیده شود همان گونه که علت اصلی ابتلای زنان شهر سدوم به مساحقه، همجنس بازی مردان آن شهر و عدم ارضای جنسی همسرانشان بود. از این روست که امام صادق7 در این باره می فرمایند:
«تَعِفَّ نِسَاؤُكُم إِنَّ بنی فُلان زَنُوا فَزَنتُ نِساؤهُم؛ عفت پیشه کنید تا همسرانتان نیز عفیف باشند، همانا فرزندان فلانی زنا کردند بنابراین دامان همسرانشان به زنا الوده شد»
بنابراین یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، بی عفتی و بی حیایی اوست. زیرا انسان فطرتاً عفیف و با حیا است و فحشا و بی حیایی را بر خلاف فطرت خویش می پندارد، حتی در نهاد انسان عشق به عفت و حیا وجود دارد و به طور فطری از فحشا و بی حیایی تنفر دارد. پس با توجه به احادیث گفته شده می توان ضعف و یا عدم عفت ورزی و خودمهارگری را از عومل گرایش به همجنس گرایی دانست. و می توان با حفظ پاکدامنی، صبر و تاخیراندازی در پاسخ به نیاز های جنسی و کسب مهارتهای خودمهارگری و همچنین با کنترل هیجانهای جنسی و استمرار در کسب لذایذ معنوی و تثبیت عفت به عنوان صفت شخصیتی، خود را از انحرافاتی همچون همجنس گرایی دور کرده و با پاکدامنب در محضر الهی حاضر شویم. زیرا کسانی که پاکدامنی را معیار رفتار جنسی خود قرار دهند، شامل لطف و فضل خدا خواهند شد.
« وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمىيابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنياز گرداند.»
2.4.4.2 .ازدواج نکردن و یا عدم ارضای صحیح جنسی در قالب ازدواج
از دیگر عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، عدم ازدواج و یا دیر ازدواج کردن فرد می باشد. از نظر آموزه های اسلامی، یکی از راههای مصون سازی رفتار جنسی انسانها ازدواج و ارضای طبیعی غریزه جنسی از طریق روابط جنسی در قالب ازدواج می باشد. وجود غریزه جنسی در انسان و گاه زبانه کشیدن شعله های شهوت، نیاز به ارضا شدن را در انسان بر می افروزد و از آنجا که اسلام سرکوب و ارضای ناصحیح غریزه جنسی را به هر نوع ممکن– مانند رهبانیت، شهوت رانی، خودارضای و همجنس گرایی و سایر روشهای ناصحیح دیگر- قبول ندارد، تنها روش صحیح و مورد قبول خویش، یعنی ازدواج را مطرح می کند و عدم ازدواج یا ازدواج دیر هنگام را از عوامل مهم گرایش انسان به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی می داند.
تاخیر در ازدواج و تحت تاثیر قرار گرفتن انسان به خاطر عدم ارضای به موقع و صحیح، ربطی به جنسیت افراد ندارد و هر دو جنسیت یعنی زن و مرد را در بر می گیرد. و باید گفت که تاخیر در ازدواج را نمی توان انحصاراً از عوامل گرایش به همجنس گرایی در نظر گرفت، بلکه با توجه به سفارش اسلام به ارضای صحیح در قالب ازدواج، تاخیر در ازدواج را می توان از عوامل مشترک در گرایش انسان به انحرافات جنسی، همچون همجنس گرایی دانست. از این روست که امام صادق7 سفارش می فرمایند که وقتی فرد به سن بلوغ و درک جنسی مناسب رسید باید همسری مناسب برای او در نظر گرفت تا از انحرافات جنسی در امان باشد:
« إِنَّ الْأَبْكَارَ بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ إِذَا أَدْرَكَ ثَمَرُهُ فَلَمْ يُجْتَنَى أَفْسَدَتْهُ الشَّمْسُ وَ نَثَرَتْهُ الرِّيَاح – و- الْأَبْكَارُ إِذَا أَدْرَكْنَ مَا يُدْرِكُ النِّسَاءُ فَلَيْسَ لَهُنَّ دَوَاءٌ إِلَّا الْبُعُولَةُ وَ إِلَّا لَمْ يُؤْمَنْ عَلَيْهِنَّ الْفَسَاد؛ دختران به منزله میوه درخت هستند، پس زمانی که میوه برسد، چاره ای جز چیدن آن نیست و گرنه خورشید آن را فاسد می کند و وزش بادها آن را تغییر می دهد همانا وقتی دختران از نظر ادراک جنسی مانند زنان شدند، چاره ای جز شوهر دادن آنها نیست و گرنه از فساد در ایمن نیستند.»
لذا با توجه به طبیعت انسان مبنی بر ارضای صحیح غریزه جنسی، اگر امر ازدواج به تاخیر افتد و یا اینکه از امر ازدواج امتناع گردد، بدون استثناء به انواع انحرافات جنسی مانند همجنس گرایی دچار خواهد شد، زیرا کسی که نیازهای جنسی خویش را در قالب ازدواج به صورت صحیح برطرف می کند، دیگر نیازی به انحرافات جنسی خارج از قالب روابط زناشویی را ندارد. از این روست که پیامبر اسلام 6 برّنده ترین سلاح شیطان را ترک ازدواج معرفی می کند و در دیداری که مردی با ایشان داشتند، پرسیدند که: «آیا ازدواج کردی؟» که در جواب ایشان، آن مرد گفت: «نه» دوباره پرسیدند که: «آیا از نظر جسمی سالم هستی؟» مرد گفت: «بله» که پیامبر6 در جواب آن مرد گفتند:
«فإنَّكَ إِذاً مِن إِخوَانِ الشَّيَاطِينِ، إِنَّ مِن سُنَّتُنَا النِكاح شِرَایِركُم عُزَّابِكُم وَأَرَاذِلُ شغُ فِی مُوتَاكُم عُزَّابِكُم. إِنَّ المُتَزشوَّجِینَ هُمُ المُبَرَّؤُنَ مِنَ الخشنَّاسِ وَالَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ مَا لِلشَّیطَانِ سِلاحٌ أَبلغُ فِی العَلَمِینَ مِنش الرِّجَالِ وَ النِّساءِ مشن تَرَکَ النِّساءَ؛ تو از برادران شیطان هستی، همانا نکاح و ازدواج از سنت ما می باشد. بدترین شما مجردها هستند و بدترین مردگان شما نیز مجردها هستند. به درستی که متاهلان همان هایی هستند که از خنّاس در امان اند. قسم به آن که جانم در دست اوست، شیطان در دنیا، سلاحی برای مردان و زنان، برنده تر از ترک ازدواج ندارد.»
و همانگونه که در انتهای تاریخچه همجنس گرایی نیز مطرح شد، علت اصلی گرایش زنان قوم لوط به رفتار جنسی همجنس گرایی، ترک روابط جنسی از سوی مردان و عدم ارضای زنان خویش بیان می شود و چون زنان نیز با توجه به طبیعت جنسی خویش نیازمند برقراری روابط جنسی برای ارضای غریزه جنسی خویش بودند، دست به عمل همجنس گرایانه زدند و از این راه به ارضای غریزه جنسی خویش پرداختند. که امام صادق7 در خلال پاسخ به دو زن در مورد مساحقه، علت گرفتاری زنان قوم لوط به همجنس گرایی را ترک همسرانشان از برقراری رابطه جنسی با آنها دانسته و می فرمایند:
«أَيَّتُهَا الْمَرْأَةُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ عَمِلَ هَذَا الْعَمَلَ قَوْمُ لُوطٍ فَاسْتَغْنَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ فَبَقِيَ النِّسَاءُ بِغَيْرِ رِجَالٍ فَفَعَلْنَ كَمَا فَعَلَ رِجَالُهُنَّ؛ ای زن! – منظور زن سوال کننده از امام صادق7می باشد- اولین باری که این عمل انجام گرفت، از سوی قوم لوط بود که مردان نیاز خود را با مردان بر طرف می کردند. زنان زنان چون بدون مرد ماندند، آنها هم همان کار مردان را با خود انجام دادند.»
در احادیث فراوانی که از ائمه اطهار: به ما رسیده است، دستور اکید بر برقراری منظم و صحیح روابط جنسی با همسران و کنیزان شده است و توصیه کرده اند که اولاً نباید برقرای روابط جنسی بین هسران و کنیزان بیش از چهل روز به تاخیر بیافتد و ثانیاً اگر کنیزان و همسران به خاطر عدم برقرای روابط جنسی با شما به گناه بیافتند، برای شما نیز گناه ثبت خواهد شد. از این روست که امام صادق7می فرمایند:
«مَنِ اتَّخَذَ جَارِیةً فَلَم یَأتِهَا فِی کُلِّ أَربَعِینَ ثُمَّ أَتَت مُحَرَّماً کَانَ وِزرُ ذَلِکَ عَلَیهِ؛ هرکسی که کنیزی- یا همسری- بگیرد و حداقل چهل – روز – یک بار هم تمایلات جنسی او را پاسخ ندهد، سپس او حرامی مرتکب شود، گناهش بر گردن آن شخص است.»
بنابراین با توجه به احادیث بیان شده می توان یکی از عوامل مهم گرایش انسان به همجنس گرایی را عدم ازدواج و همچنین عدم ارضا یا ارضای ناصحیح همسر خویش دانست. زیرا همانگونه که امام صادق7 فرموده اند، علت اصلی ابتلای زنان شهر سدوم به همجنس گرایی، عدم ارضای آنان از سوی همسرانشان بود. و اگر مردان قوم لوط از مسیر اصلی ارضای غریزه جنسی خود، یعنی ازدواج خارج نمی شدند و به زنان خویش اکتفا می کردند، نه خودشان به انحراف جنسی لواط دچار می شدند و نه همسرانشان به مساحقه کردن. لذا تنها رابطه جنسی تائید شده از سوی اسلام، ازدواج بوده و ترک و تاخیر در امر ازدواج را امری ناپسند و ابزار اصلی شیطان معرفی می کند. لازم به ذکر است که در بین افراد متاهل نیز همجنس گرایی دیده می شود که می توان علل گرایش آنها به این رفتار جنسی را در سایر عوامل گرایش فرد به همجنس گرایی، جستجو کرد.
2.4.4.3 .عوامل محیطی– اجتماعی
یکی دیگر از عوامل مهم گرایش انسان به رفتار جنسی همجنس گرایانه، عامل محیط و اجتماع تربیت شده و رشد یافته انسان در آن می باشد. برخی روانشناسان اجتماعی بر این باورند که ساختمان آدمی هرچه باشد، محکوم قدرت نامحدود جامعه است. و نباید رفتار آدمی را انحصاراً در طبیعت فردی او دانست، بلکه باید آن را معلول روابط با محیط مادی و اجتماعی به شمار آورد که بر رفتار انسان تاثیر می گذارد و آن را شکل می دهند. از این رو نباید طبیعت انسان را متأثّر از ساختار محیط موجود دانست؛ زیرا کسانی که دست به خود کشی و دچار انحرافات جنسی هستند، متأثّر از عوامل اجتماعی اند. و اگر نوع نگاه ما به انحرافات جنسی یک مسئله فرهنگی و تربیتی باشد نه یک مسئله قضایی و نقض قانون، راحت تر می توان به درمان و اصلاح آن پرداخت. برای مثال درسال 1996 میلادی در کشور سودان برای حل بحران گرایش جوانان همجنس گرا که به صورت گروه های توریستی در حال گسترش بودند، بین پلیس و مؤسسات اجتماعی- فرهنگی و محقّقان، قراردادی بسته شد تا با ارائه راهکارهای فرهنگی – اجتماعی در جهت پیشگیری از این گرایش جنسی گامهای موثری بردارند. اسلام نیز در امر تربیت و تاثیر پذیری انسان از عوامل محیطی– اجتماعی و گرایش او به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی، تاکید فراوانی دارد. و عوامل محیطی– اجتماعی همچون استاد و عالِم، دوستان، ابزارهای آموزشی، اوقات فراغت، فقر و ثروت و همنشینی با منحرفان و سایر عوامل محیطی– اجتماعی دیگر را در گرایش انسان به انحرافات جنسی همچون همجنس گرایی دخیل می داند.
در جامعه ای که همجنس گرایی امری جائز شمرده شود و کودک از همان ابتدای تولد با گرایش جنسی به نام همجنس گرایی روبه رو است، دیگر قبح و زشتی آن برای کودک تبیین نمی شود و به مرور زمان همجنس گرایی در نزد فرد یک هنجار به حساب آمده و دست به برقراری رابطه جنسی با همجنس خود می شود. و حتی اگر فرد در جامعه ای تربیت و زندگی می کند که ، همجنس گرایی یک نابهنجاری به حساب می آید، فرد به علت همنشینی با افراد منحرف و دوستان نالایق دچار این گرایش جنسی خواهد شد. از این روست که از سوی خاندان وحی و رسالت: به صورت فراوان احادیثی بیان شده است که فرد را از همنشینی با افراد منحرف و دوستان نالایق و استادان و عالمان منحرف و محیط آلوده به گناه و فحشا باز می دارد. که برای مثال به چند نمونه از این احادیث اشاره می کنیم:
« کَم مِن عَالِمِ فَاجِر وَ عَابِدٍ جَاهَل، فَاتََّقُوا الفَاجُر مِن العُلَماءِ، وَ الجَاهِلِ مِن المُتَعَبِّدين؛ بسا عالمى فاجر و عابدى نادان، پس بپرهيزيد از فاجر از علما و از جاهل از عبادت كنندگان.»
و همچنین امام صادق7 به نقل از رسول الله6 درباره تاثیرپذیری انسان از دوستان خویش می فرمایند:
«الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِل؛ آدمی تحت تاثیر رفیق، از روش و عملکرد او پیروی می کند. از این رو، ببینید در انتخاب دوست با چه کسی طرح رفاقت می ریزید.»
و از آنجا که دوستی و همنشینی با افراد منحرف و مبتلا به ناهنجاری های جنسی مانند همجنس گرایی، باعث آلودگی و تاثیرپذیری انسان از آنها شده و به تدریج خلق و منش اخلاقی و روانی و رفتاری آنها را می گیرد، توصیه شده از دوستی و همنشینی با چنین افرادانی خودداری شود به طوری که در حدیثی از امیرالمومنین علی7 ایشان همنشینی با افراد منحرف و هواپرستان را مذمت کرده و آن را یکی از عوامل مهم نابودی ایمان و تسلط شیطان بر انسان معرفی می کنند.
«مُجَالَسَةَ أَهْلِ الْهَوَى مَنْسَاةٌ لِلْإِيمَانِ وَ مَحْضَرَةٌ لِلشَّيْطَانِ؛ همنشینی با هواپرستان، ایمان را به دست فراموشی می سپارد و شیطان و اعمال شیطانی را به حضور می کشاند.»
لذا می توان با بیان چند حدیث از صدها احادیث موجود درباره تاثیرگذاری عوامل محیطی- اجتماعی، متوجه شویم که یکی از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، عامل محیطی- اجتماعی است که فرد با رشد و تربیت در محیطهای فاسد و انحرافی به گرایش های جنسی همچون همجنس گرایی کشیده می شود.
2.4.4.4 .علاقه به وطی مردان
یکی دیگر از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی, علاقه ورزی انسان به وطی مردان می باشد. انسان موجودی است که اگر به امری علاقه پیدا کند یا توجه خود را به آن امر معطوف سازد، خود به خود به آن امر سوق داده می شود. به خصوص مسائل شهوانی که خرد و عقل انسانی را تباه کرده و انسان را از ادراک صحیح محروم می کند. همانگونه که امیرالمومنین علی7 می فرمایند: «قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ؛ شهوتها خرد او را تباه كرده است.» لذا اگر فردی به همجنس گرایی مردان علاقه بورزد و حتّی با وجود اینکه همجنس گرایی در نزد او دارای قبح و زشتی است، باز به سوی آن کشیده می شود و راضی به برقراری ارتباط جنسی با جنس موافق خود خواهد شد. از این روست که رسول اکرم6 در این باره می فرمایند:
« مَنْ أَلَحَّ فِي وَطْيِ الرِّجَالِ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَدْعُوَ الرِّجَالَ إِلَى نَفْسِهِ؛ کسی که خیلی علاقه مند به وطی مردان است، نمی میرد مگر اینکه مردان را به سوی خود– برای لواط- متمایل می کند.»
همچنین در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم6به مسئله علاقه ورزی و دوست داشتن در مورد همجنس گرایی اشاره شده است که در آن حدیث فردی که عمل قوم لوط – یعنی همجنس گرایی - را دوست دارد، گویا مانند کسی است که خود آن عمل را انجام داده است. از این روست که پیامبر اسلام6در این باره می فرمایند:
«مَنْ أَحَبَّ عَمَلش قَومِ لُوطٍ شَرَّاً کَانَ أَو خَیراً فَهُوَ کَمَن عَمِلَهُ؛ کسی که دوست بدارد عمل قوم لوط را، چه به انگیزه بد و چه به انگیزه خیر، همانند ان کسی است که ان را مرتکب شده است.»
لذا علاقه فرد به رابطه جنسی همجنس گرایانه، به مرور زمان قبح و زشتی آن را در نظر فرد از بین برده و با ایجاد علاقه به آن، به سوی این گرایش جنسی سوق پیدا خواهد شد و دامان خود را به آن آلوده خواهد کرد. پس می توان علاقه ورزی فرد به وطی یا همجنس گرایی مردان را از عوامل گرایش به همجنس گرایی معرفی کرد.
2.4.4.5 .اختلال در هویت جنسی و تشابه به جنس مخالف
از جمله عواملی که برای بروز نابهنجاری های جنسی مانند همجنس گرایی مطرح می شود، اختلال در هویت جنسی و تشابه ورزی فرد به جنس مخالف خویش می باشد. اگرچه این عامل در مورد برخی از همجنس گرایان صادق است ولی باید دانست که تمام عوامل یاد شده به صورت تام و کامل در پذیرش گرایش همجنس گرایانه صادق نیست، بلکه این عامل مانند عوامل دیگر، تاثیر و اثرگذاری ناقصی در گرایش فرد به همجنس گرایی دارد. برداشت بیشتر این نوع افراد از خود به عنوان فرد مذکر یا مونّث، نوع رفتار و حرکات این افراد را تشکیل می دهد و باعث می شود که فرد باور کند که جنسیت او چه چیزی است و چگونه باید رفتار کند. به طوری که فردی از لحاظ اندام و ظاهر جسمی به عنوان زن به حساب می آید ولی در اثر عوامل مختلفی خود را یک مرد تصور کرده و یا رفتار مردانه از خود نشان می دهد و یا اینکه یک فردی که جنسیت او مذکر است تمایل به پوشش لباس های زنانه و رفتار اجتماعی زنانه را دارد. که این اختلالات هویتی در مردان نسبت به زنان، دو به یک است و افراد دارای این نوع اختلال غالباً دچار سایر بیماری های روانی مانند افسردگی نیز می شوند. که این افراد با پوشیدن لباس های مرتبط با جنسیت خود، احساس ناراحتی و نارضایتی می کنند و علاوه بر پوشیدن لباس های جنس مخالف، معمولاً در پی پذیرش نقشها و فعالیت های عرفی مربوط به جنس مخالف خویش هستند.
لذا دین اسلام به مسائلی همچون اختلال در هویت جنسی و تشابه ورزی فرد به جنس مخالف خود، اشراف داشته و علاوه بر اینکه در احکام فقهی خود به آن اشاره می کند، دیدگاه صریح و روشن خود را درباره این نوع گرایشات جنسی بیان کرده و آن را یکی از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی مطرح می کند. و معتقد است که مردانی که رفتار و گفتارشان را شبیه زنان می کنند و باعث می شوند که رابطه جنسی با آنها صورت گیرد، جزء لواط محسوب شده و مورد نفرین الهی قرار می گیرند. به طوری که امام علی7در این باره می فرمایند:
«إِذَا كَانَ الرَّجُلُ كَلَامُهُ كَلَامَ النِّسَاءِ وَ مِشْيَتُهُ مِشْيَةَ النِّسَاءِ وَ يُمَكِّنُ مِنْ نَفْسِهِ فَيُنْكَحُ كَمَا تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ فَارْجُمُوهُ وَ لَا تَسْتَحْيُوهُ؛ هنگامی که نوع سخن گفتن مرد همانند سخن گفتن زنان باشد و رفتار و حرکات آن شبیه رفتار و حرکات زنان باشد و در برابر مرد دیگری تمکین می کند و همانند زنان خود را برای آمیزش آماده می کند، او را سنگسار کنید و او را زنده نگذارید.»
و در احادیثی دیگر از رسول اکرم6علاوه بر اینکه، چنین افرادی را -که نقش جنسی مخالف با جنسیت خود دارند - افراد لعن شده توسط خداوند و فرشتگان معرفی می کنند، این رفتارها را نیز از رفتارهای مردمان آخرالزمان معرفی کرده و به مذمت آن می پردازند.
«لَعَنَ اللَّهُ وَأَمَّنَت المَلائِكَةُ عَلَى رَجُلِ تَأَنََّثَ، وَامرَأَةٍ تَذَكَّرَت؛ خداوند و ملائکه، لعنت کنند مردی را که نقش زنانه به خود بگیرد و زنی که نقش مردانه ایفا کند.» ؛ « يَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَيَأْتِي مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ ... يَتَزَيَّنُونَ بِزِينَةِ المَرْأَةِ لِزَوْجِهَا... یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا؛ ای ابن مسعود! زمانی بعد از من فرا خواهد رسید که گروهی از مردها همانند آرایش زنان برای شوهرش، آرایش می کنند. اینان از مصادیق گفته ی خدای متعال هستند که می فرماید: امّا پس از آنان، فرزندان ناشايستهاى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد.»
و همچنین در حدیثی از امام صادق7درباره انحرافات جنسی بنی العباس بیان شده است، که در آن اختلال در هویت جنسی و تشابه ورزی فرد نسبت به جنس مخالف را، به شدت مذمت کرده و آن را از عامل انحراف بنی العباس معرفی می کنند.
« رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ وَ رَأَيْتَ التَّأْنِيثَ فِي وُلْدِ الْعَبَّاسِ قَدْ ظَهَرَ وَ َظْهَرُوا الْخِضَابَ وَ امْتَشَطُوا كَمَا تَمْتَشِطُ الْمَرْأَةُ لِزَوْجِهَا وَ أَعْطَوُا الرِّجَالَ الْأَمْوَالَ عَلَى فُرُوجِهِمْ وَ تُنُوفِسَ فِي الرَّجُلِ وَ تَغَايَرَ عَلَيْهِ الرِّجَال؛ می بینی زنان را که همانند مجالس مردان، مجالس برپا می کنند و می بینی در بین بنی العباس، نا به هنجاری ها آشکار شده است. کردان، به انگیزه جنسی برای جنس موافق خود خضاب می کنند و آرایش می کنند همان طور که زن برای همسرش آرایش می کند و به خاطر تمکین مردهایی برای انهاف از اموال خود به انها می دهند. مردان در مورد مردی که تمکین می کند، با یکدیگر رقابت می کنند و به خاطر او با یکدیگر، به دعوا مشغول می شوند.»
و در روایتی دیگر از ایشان، هرگونه ایفای نقش متشابه با نقش جنس مخالف را، مذمت کرده و آن رفتار را خارج شدن فرد از مسیر طبیعی خویش معرفی کرده و از اصطلاح «مُخَنَّث» برای این افراد استفاده می کنند. لازم به ذکر است که لغویون درباره معنای این عبارت اقول مختلفی را بیان کرده اند به طوری که برخی بر این باورند که این اصطلاح در حقیقت به معنای فردی می باشد که نه می توان به آن مرد گفت و نه می توان به آن زن گفت، بلکه فردی است با دو آلت جنسی مردانه و زنانه. و برخی دیگر نیز بر این باورند که مراد از عبارت مورد نظر، نرمی در گفتار و رفتار است و این کلمه را برای مردی به کار می برند که رفتار و گفتار زنانه از خود نشان می دهد. ولی در کل مراد از«مُخَنَّث» همان مردی است که حرکات زنانه از خود نشان می دهد. که در احادیث زیر از واژه «مُخَنَّث» برای افراد همجنس گرا و عامل همجنس گرایی استفاده شده است.
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ7 قَال: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ 6الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ قَالَ وَ هُمُ الْمُخَنَّثُونَ وَ اللَّاتِي يَنْكِحْنَ بَعْضُهُنَّ بَعْضاً و وَ إِنَّمَا أَهْلَكَ اللَّهُ قَوْمَ لُوطٍ حِينَ عَمِلَ النِّسَاءُ بِمِثْلِ عَمَلِ الرِّجَالِ وَ رَأَى بَعْضُهُمْ بَعْضاً؛ رسول خدا6 لعنت کرده است مردان و زنانی را که تمایل جنسی، مشابه یکدیگر می شوند. مردانی که برای ارضای جنسی، خود را در اختیار فرد دیگری قرار می دهد تا با او نزدیکی کند و زنانی که با تصورآمیزش با دیگری و ایفای نقش فاعلی، خود را ارضا می کنند. به درستی که خدای متعال، قوم لوط را آن هنگام به هلاکت انداخت که زنان، نقش مردان را ایفا می کردندو با یکدیگر به ارضای جنسی می پرداختند.»
و همچنین رسول الله6 و امیرالمومنین علی7از این واژه در توصیف این نوع افراد استفاده کرده اند:
«لَعَنَ اللَّهُ بَیتَاً یَدخُلُهُ مُخَنَّث؛ خداوند خانه ای را که مرد مخنث واردان می شود مورد لعن خویش قرار می دهد.» ؛ « َقالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ 7: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ6 الْمُخَنِّثینَ ...؛ رسول خدا لعنت کرده است مخنثین را.» ؛ « فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ 7 لَا يُحِبُّنَا مُخَنَّثٌ وَ لَا دَيُّوث و...؛ امیرالمومنین7 فرمودند که مخنث و دیوث و ... را دوستدار ما نیستند.»
بنابراین با توجه به احادیث گفته شده، می توان این نتیجه را گرفت که اختلال در هویت جنسی افراد و شباهت ورزی به جنسیت خلاف جنسیت طبیعی خود، از عوامل گرایش به همجنس گرایی معرفی کرد که علاوه بر لعنت خداوند و رسولش ، باعث دوری رحمت و مغفرت خداوند از جامعه می شود. که اطلاق این احادیث، شامل هرگونه نقش جنسی زن و مرد که متشابه با عملکرد جنسی او نیست را دارا می باشد و از دیدگاه اسلام امری حرام به حساب می آید.
2.4.4.6 .بوسیدن و مالش بدن همجنس
از جمله عوامل گرایش به همجنس گرایی، تماس بدنی مرد یا زن با جنس موافق خود، با انگیزه جنسی و شهوی. این شیوه به صورت های مختلفی همچون بوسیدن، لخت خوابیدن پیش هم و تماس بدن ها با یکدیگر، مالش آلت به ران ها و دُبر دیگری و ... انجام می گیرد حتی برای اینکه مبادا گرایش همجنس گرایی در بین مردان شیوع یابد، خوابیدن مردان زیر یک رو انداز حرام شده است. که همه اینها از دیدگاه اسلامی گناه و عامل گرایش انسان به همجنس گرایی معرفی می شود. که به نمونه هایی از روایات مربوز در این مورد اشاره می کنیم:
حسین بن سعید اهوازی می گوید: من دست خطّ امام رضا7را در پاسخ این سوال که «آیا بازی با ران غلام و بین ران او اشکالی دارد؟» را دیدم. که ایشان نوشت: « خدا لعنت کند کسی را که چنین کند» و حدیث دیگر از امام صادق7وجود دارد که از ایشان درباره زیر یک روانداز خوابیدن دو مرد پرسش شده بود که ایشان در جواب می فرمودند: « اگر آنها قوم و خویش نیستند و ضرورتی ایجاب نشده که این گونه بخوابند، سی ضربه شلاق به آنها بزنید.» که این خود نشان بر ممنوع بودن تماس بدن دو همجنس در زیر یک روانداز به جهت عدم گرایش به همجنس گرایی را دارد. همچنین روایات متعددی در باب بوسه گرفتن شهوی دو مرد با یکدیگر شده است که در پی آن غصب خدا و فرشتگان را به دنبال دارد. از این روست که امام باقر7می فرمایند:
« نَهَى رَسُولُ اللَّهِ 6 عَنِ الْمُكَاعَمَةِ وَ الْمُكَامَعَةُ فَالْمُكَاعَمَةُ أَنْ يَلْثِمَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ وَ الْمُكَامَعَةُ أَنْ يُضَاجِعَهُ وَ لَا يَكُونُ بَيْنَهُمَا ثَوْبٌ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ؛ پیامبر 6 نهی کرداز این که مردی، مرد دیگری را با شهوت ببوسد و یا بدون لباس، بدون ضرورتی، پیش هم بخوابند.» ؛ « وَ إِذَا قَبَّلَ الرَّجُلُ غُلَاماً بِشَهْوَةٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً؛ هنگامی که مردی، پسری را به انگیزه شهوی می بوسد، ملائکه آسمان ها، فرشتگان زمین، فرشتگان رحمت و فرشتگان غضبف همه، او را لعنت می کنند و خدا برای او جهنم را که بد جایگاهی است، آماده می سازد.»
و همچنین پیامبر اسلام 6 با اشاره به پیامدها و عذاب های گناهِ بوسیدن پسر از روی شهوت، می فرمایند:
«مَنْ قَبَّلَ غُلَاماً بِشَهْوَةٍ عَذَّبَهُ اللَّهُ أَلْفَ عَامٍ فِي النَّار؛ مردی که پسری را به انگیزه شهوی ببوسد، او را هزار سال آتش، غذاب خواهد کرد.»
بنابراین یکی از عوامل مهم گرایش انسان به همجنس گرایی، تماس ها، ملاقات ها و برخوردهای بدنی و جوارحی انسان با انگیزه شهوی است که با توجه به احادیث اهل بیت عصمت و طهارت:علاوه بر اینکه این نوع برخوردها گناه محسوب می شود، دارای مجازات های همچون حد نیز می باشند.
2.4.4.7 .ملاعبه های همجنس گرایانه
از دیگر عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی این است که زنان ومردان با یکدیگر و با همجنس خود به ملاعبه و بازی های جنسی و شهوی بپردازند و یا اینکه با عورت و نقاط حساس جنسی یکدیگر بازی کنند. که این کار هم می تواند به صورت فردی و یا دو نفری و یا اینکه به صورت گروهی و چند نفری تحقق یابد. لذا در حدیثی که پیامبر 6 ده رفتار نابهنجار قوم لوط را بر می شمارند، می فرمایند که: «...و آنان با یکدیگر به بازی های جنسی می پرداختند.» همچنین حدیثی درباره ملاعبه های همجنس گرایانه زنان به صورت دسته جمعی در آخرالزمان، از امام صادق7 بیان شده است که می فرمایند:
«رَأَيْتَ النِّسَاءَ يَتَّخِذْنَ الْمَجَالِسَ كَمَا يَتَّخِذُهَا الرِّجَال؛ روزی می آید که می بینید زنان در مجالس، بازی جنسی برپا می کنند، همان طور که مردان چنین می کنند.»
و همچنین پیامبر 6 در این راستا می فرمایند:
«سَیَکُونُ فِی آخِر الزَّمانِ أَقوَامٌ یُقَالُ لَهُم اللَّواطِیَّه عَلَی ثَلاثَةِ أَصنَافٍ: فَصِنفٌ یَنظُرُنَ وَ یَتَکَلَّمُونَ وَ صِنفٌ یُصَاحِفُونَ و یُعَانِقُونَ و صِنفٌ یَعمشلُونَ ذَلکَالعَمَلَ فَلَعَنَةُ اللهِ عَلَیهِم إلّا أَن یَتُوبُوا و یَنُوبُوا؛ در آخرالزمان، گروه هایی خواهند بود که به آنها لواطیه - همجنس گرایان- گفته می شود. آنها از نظر انحراف همجنس گرایی سه نوع اند: یک نوع از آنها به آلات یکدیگر نگاه می کنند و گفتگوی جنسی با هم دارند. نوع دوم، گروهی هستند که با گرفتن دست یکدیگر و معانقه خود را ارضا می کنند. نوع سوم، گروهی هستند که عمل نزدیکی را با جنس موافق خود انجام می دهند. لعنت خدا بر آنان باد! مگر آن که توبه کنند و به سوی خدا باز گردد.»
بنابراین شوخی ها و بازی های جنسی میان افراد همجنس، یکی از مهمترین عوامل گرایش افراد به همجنس گرایی می باشد و تا حد امکان از این نوع شوخی ها و بازی های جنسی خودداری شود. زیرا به مرور زمان این بازی ها هم برای هر دو طرف عادی شده و هم باعث تحریک جنسی آنها می شود.
2.4.4.8. نظر بازی یا تماشاگری جنسی
یکی دیگر از عوامل گرایش انسان به همجنس گرایی، نظربازی یا تماشاگری جنسی است. که نظر بازی گاهی به صورت تماشاگری فرد به عورت همجنس خود صورت می گیرد و گاهی نیز به صورت تماشاگری به رابطه جنسی دو همجنس صورت می گیرد. از آنجا که درک بصری انسان رابطه مستقیمی با حافظه و تصویرسازی ذهنی او دارد، حدم حفظ نگاه و عفت ورزی در نگاه به مسائل جنسی، باعث می شود که فرد به انحرافات جنسی فراوانی همچون همجنس گرایی دچار شود. از این روست که حضرت عیسی مسیح6می فرمایند:
«إِيَّاكُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِي الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً؛ از نگاه برحذر باشید، زیرا که در دل شهوتی را می کارد که همان برای فتنه انگیزی کافی است.»
لذا در مورد نظربازی افراد به عورت همجنس خود و یا رابطه جنسی همجنس گرایانه، احادیث متعددی بیان شده است که افراد را از این رفتار حرام، نهی می کند. که به عنوان مثال به چند نمونه از این احادیث اشاره می کنیم.
«مَنْ تَأَمَّلَ عَوْرَةَ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ نَهَى الْمَرْأَةَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى عَوْرَةِ الْمَرْأَة؛ کسی که نگاه عمدی به عورت برادر مسلمان خود بنماید، هفتاد هزار فرشته، او را لعن خواهند کرد.» ؛ «وَ قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَى عَوْرَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَوْ عَوْرَةِ غَيْرِ أَهْلِهِ مُتَعَمِّداً أَدْخَلَهُ اللَّهُ مَعَ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ كَانُوا يَبْحَثُونَ عَنْ عَوْرَاتِ النَّاسِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَفْضَحَهُ اللَّهُ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ؛ کسی که به عورت برادر مسلمانش و یا عورت زنی غیر از همسر خویش عمداً نگاه کند، خداوند او را با منافقانی محشور می کند که به دنبال ریختن آبروی مسلمانان بوده اند. اینان از دنیا نمی روند تا آن که خداوند، آنان را رسوا کند، مگر آن که توبه کند.»
و این احادیث به صراحت بیان می کند که نگاه به عورت همجنس و نظربازی آن باعث ایجاد عوارض روانی- معنوی در فرد می شود که به مرور زمان فرد را به سوی همجنس گرایی سوق می دهد. علاوه بر موارد فوق نوعی دیگر از نظربازی نیز مطرح می شود که در آن زن از شوهر خود می خواهد که به برقرای روابط همجنس گرایانه دست بزند تا زن از نگاه به این رابطه جنسی لذت ببرد. که امام صادق7 در حدیثی، که برای یکی از موالیان خود نوشته بود، این نوع نظربازی را در افراد آینده پیش بینی کرده و می فرمایند:
«رَأَيْتَ الْمَرْأَةَ تُصَانِعُ زَوْجَهَا عَلَى نِكَاحِ الرِّجَالِ؛- در آینده - می بینی زنی را که اظهار خوشایندی و چاپلوسی می نماید تا شوهرش به امیزش با مرد دیگر بپردازد.»
لذا تک تک عوامل گفته شده در گرایش انسان به همجنس گرایی، می توانند دخیل باشند به طوری که در برخی افراد چند عامل دست به دست هم داده و باعث این گرایش شده و در برخی افراد نیز فقط توسط یک عامل به این نوع گرایش جنسی مبتلاء می شوند. اما لازم به ذکر است که عوامل گفته شده، همه ادله اسلام برای گرایش فرد به همجنس گرایی نیست، بلکه ما از بین عوامل مختلف، مهمترین این عوامل را انتخاب کرده و به بیان دیدگاه ها و احادیث اسلامی پرداخته ایم.
2.4.5. احکام و مجازات همجنس گرایی در فقه شیعه
2.4.5.1 .احکام و مجازات لواط
لواط از ریشه «ل- و- ط» گرفته شده است. که با بررسی در کتب لغویون، اقوال مختلفی در باب معنای لواط بیان شده است. به طوری که در کتاب لسان العرب لواط را از ریشه ل و ط که اشتقاق یافته از کلمه لاط می باشد، در نظر گرفته است و معنای آن را متصل شدن به چیزی بیان می کند و می گوید: «لاط الحوْضَ بالطين لَوْطاً: طَيَّنه...لاط فلان بالحوْض أَي طَلاه بالطِّين، یعنی حوض را گِل اندود کرد و با گِل پوشانید.» و وقتی می گوئیم: «لاط الشیء بقلبی، بدین معناست که آن چیز به قلب من وارد شده و دوستش دارم.» و علاوه بر اینکه اکثراً کتب لغوی معنای «لوط» را متصل شدن می دانند، آن را مترادف کلمه « لصق» به معنای چسبیدن معرفی می کنند. همچنین راغب اصفهانی بر این باور است که لواط اسم علم است از لاط الشی بقلبی یلوط لوطا لیطا، مشتق شده است و در حدیث آمده است «الولد الوط» یعنی بچه متصل ترین چیز به قلب آدمی است. ولی به صورت اصطلاحی وقتی می گوئیم «تلوط فلان» منظور عملی است که مردمان قوم لوط آن را انجام می دادند، یعنی همجنس بازی مردان. و در کتب لغوی مشخص نشده است که مراد از معنای همجنس بازی در مردان، همراه با دخول است یا عدم دخول.
اما از معنای لغوی که بگذریم، بررسی کتب فقهی و نظریات فقها نشان می دهد که در اصطلاح فقها، واژه «لواط» در دو مورد به کار گرفته می شود که برای هر کدام احکام جداگانه ای بیان شده است. به طوری که برخی از فقها در تعریف لواط این گونه گفته اند که: «اللواط، وطی- جماع - الذکران بایقاب و غیره» یا «فی اللواط، و هو وطء الذکر» یا «اللواط هو وطء الذکران سواء کان بایقاب أو بغیره». لذا در مورد معنای لواط در بین فقها سه نظر وجود دارد، برخی بر این باورند که مراد از لواط یعنی وطی دو مرد با یکدیگر، و لو دخول صورت گرفته باشد یا صورت نگرفته باشد، که اصطلاحاً به آن تفخیذ گفته می شود. و برخی دیگر بر این باورند که مراد از لواط، عملی جنسی میان دو مرد است که در آن دخول صورت گرفته باشد. و برخی دیگر لواط را به رابطه جنسی با زن از دُبُر اطلاق می کنند. که هر گروه برای خود ادله ای در این مورد بیان می کنند که با اینکه مجال ریشه ای این اقوال در این جا نیست، ولی به اختصار به تعدادی از این اقوال اشاره خواهیم کرد.
برخی از فقها بر این باورند که معنای لواط یعنی اینکه دو مرد با یکدیگر جهت کامیابی، رابطه جنسی داشته باشند و لو دخول صورت گرفته باشد یا صورت نگرفته باشد. لذا وقتی که از امام علی7 درباره معنای لواط سوال می شود، ایشان تفخیذ را در محدوده معنای لواط مطرح می کنند. و در اقوال فقها با توجه به حد و مجازات مطرح شده در احادیث برای لواط کار، مجازات تفخیذ را نیز به اندازه مجازات لواط مطرح می کنند. برای مثال، همانگونه که در تعریف فقهی لواط گفتیم فقیهانی همچون شهید ثانی در تعریف خود از لواط، هم دخول و هم عدم دخول را جزء تعریف لواط مطرح کرده اند. که این نظر را صاحب عنیة النزوع نیز در کتاب خود بیان کرده است که مراد از لواط، وطی مذکر با مذکر را گویند که بر دو قسم است، همراه دخول و بدون دخول. و شیخ طوسی در مشخص کردن نوع و میزان حد برای لواط کار، مسئله دخول و عدم دخول را مطرح کرده و اینگونه حکم می دهد که هرگاه مردی لواط کرده و دخول نماید، مجازاتش قتل است، اگر دخول نکرده باشد و محصن باشد باید سنگسار شود. همچنین محقق حلی در کتاب شرايع الاسلام در تعریفی که از لواط می کند، شرط دخول و عدم دخول را قید کرده و چنین بیان می کند که، لواط وطی مذکر است چه دخول صورت بگیرد و چه نگیرد، و هیچ کدام آنها جز با چهار بار اقرار یا شهادت چهار مرد به دیدن، ثابت نمی شود. و صاحب تلخیص المرام، شرط اجرای حد لواط برای روابط جنسی دو مرد که بدون دخول است را، احصان فرد بیان کرده و نزدیکی بدون دخول فرد غیر احصان را، جزء مشمولین مجازات لواط نمی داند.
برخی از علمای دیگر نیز با اینکه در معنای لواط دخول یا عدم دخول را به صراحت بیان نکرده اند ولی از آنجا که حکم لواط را کشتن می دانند، در بیان حد لواط که کشتن است، دخول آلت مردانه، حداقل به اندازه حشفه را یکی از شروط اجرای حد لواط کار بیان می کنند. که این فقها با استناد به روایات متعدد شرط اجرای احکام حدود لواط بر فرد را، دخول آن بیان کرده اند. که از این میان شهید ثانی در کتاب مسالک الافهام و صاحب جواهر در کتاب خود به صورت مفصل به مسئله جدایی تفخیذ از لواط پرداخته اند. که به طور مثال حدیثی از امیرالمومنین علی7بیان شده است که می فرمایند:
« إِذَا أُخِذَ الرَّجُلُ مَعَ غُلَامٍ فِي لِحَافٍ مُجَرَّدَيْنِ ضُرِبَ الرَّجُلُ وَ أُدِّبَ الْغُلَامُ وَ إِنْ كَانَ ثَقَبَ وَ كَانَ مُحْصَناً رُجِمَ؛ اگر مردی با نوجوانی زیر ملحفه ای برهنه باشند، مرد شلاق زده می شود و نوجوان تادیب می شود. اگرمرد دخول کرده باشد و محصن باشد سنگسار می شود.»
همچنین برخی نیز بر این باورند که مراد از لواط یعنی رابطه جنسی با زن از دُبُر، که این معنا برای لواط، مستلزم بیان تعاریف و مفاهیم باب زنا در فقه شیعه می باشد که از چهارچوب بحث ما خارج است. ولی آنچه در معنای زنا از روایات و نوشته های فقهی بدست می آید این است که شارع، معنای جدیدی را برای زنا اختراع نکرده است بلکه همان معنای را دارد که، عرف بیان می کند. به طور کلی مراد از لواط، به رابطه جنسی میان دو مرد اطلاق می شود.
درباره نوع مجازات و میزان آن در فقه شیعه باید گفت که دو قول وجود دارد. با توجه به برخی از احادیث، میزان حد لواط، به اندازه مقدار حد زنا مطرح شده و احادیثی دیگر که حد لواط را متفاوت با حد زانی می دانند. که به بیان چند نمونه از این احادیث می پردازیم. از اما صادق7 بیان شده است که:
«حَدّ اللوَطِی مِثل حَدّ الزَانِی. اِن کَانَ قَد اَحصَنُ رَجم و الّا جَلد؛ حدلواط کننده مثل حد زانی است. اگر محصن باشد، سنگسار و الّا شلاق می خورد.»
که روایت فوق صراحتاً بیان می کند حد لواط کننده حد زنا کار است به ویژه با توجه به صراحت آن در تفصیل میان احصان و غیر آن و این که حد لواط کننده محصن مانند زناکار محصن، سنگسار می باشد و حد غیر آن تازیانه است، بر این اساس برای مفعول حدی ذکر نشده است. و همچنین امام علی 7 می فرمایند که:
«حَدّ اللّوَطِى مثل حَدّ الزَّانِى إن كَانَ مُحصِناً رَجم و إِن كَانَ عُزبَاً جَلد مِائَةٍ و يجلد الحَدّ مِن يَرم بِه بَريئَاً؛ حد لواط کننده بسان حد زنا کار است، اگر محصن باشد سنگسار می شود و اگر عزب باشد صد تازیانه می خورد. هر کس به شخصی نسبت لواط بدهد و نتواند ثابت کند، حد قذف بر وی جاری می شود.»
دلالت این روایت روشن است بلکه از روایت پیشین روشن تر است، از این جهت که تعداد تازیانه غیر محصن که از آن با لغت عُزب یاد شده است علاوه بر آن که بیان شده که هر کس به بی گناهی نسبت لواط دهد حد قذف بر وی جاری می شود. به هر صورت این روایت نیز صراحت دارد که حد لواط کننده حد زنا کار است. همچنین صاحب جواهر در این باره گفته است که، ظاهراً اطلاق لواط بر غیر دخول مانند استفاده از میان دو ران یا میان دو کپل، استعمال مجازی است. لذا چون مجال بیان احکام زنا در اینجا نیست، می توان جهت اطلاع از مقدار، نوع مجازات و حد زنا به کتب فقهی متعددی مراجعه کرد.
و احادیث دیگری وجود دارد که میزان حد لواط را متفاوت با حد زانی می داند و بر اساس این دسته از روایات، حد لواط کننده کشتن با شمشیر یا پرتاب کردن او از کوه با دست و پای بسته یا سوزاندن وی در آتش است. که به چند نمونه از احادیث اشاره می کنیم. سلیمان بن هلال از امام صادق7 درباره مردی که همجنس بازی کرده بود، نقل می کند که امام فرموده بودند:
«إِنْ كَانَ دُونَ الثَّقْبِ فَالْجَلْدُ وَ إِنْ كَانَ ثَقَبَ أُقِيمَ قَائِماً ثُمَّ ضُرِبَ بِالسَّيْفِ ضَرْبَةً أَخَذَ السَّيْفُ مِنْهُ مَا أَخَذَ َ فَقُلْتُ لَهُ هُوَ الْقَتْلُ قَالَ هُوَ ذَلِك؛ اگر دخول نکرده باشد تازیانه می خورد و اگر دخول کرده باشد ایستاده نگه داشته می شود سپس با شمشیر ضربه ای به او وارد می شودتا هرجا که شمشیر کارگر شد. و پرسیدم که آیا این عمل قتل او خواهد بود که فرمودند این قتل اوست.»
و همچنین حماد بن عثمان می گوید که به امام صادق7 عرض کردم، مردی به مردی دخول کرده، حکم آن چیست؟ که امام7 فرموند:
«...رَجُلٌ أَتَى رَجُلًا قَالَ إِنْ كَانَ مُحْصَناً فَعَلَيْهِ الْقَتْلُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مُحْصَناً فَعَلَيْهِ الْجَلْدُ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا عَلَى الْمُوطَإِ قَالَ عَلَيْهِ الْقَتْلُ عَلَى كُلِّ حَالٍ مُحْصَناً كَانَ أَوْ غَيْرَ مُحْصَنٍ؛ به امام صادق7عرض کردم مردی به مردی دخول کرده حکم آن چیست؟ فرمودند که اگر فرد محصن باشد قتل بر آن انجام می گیرد و اگر غیر محصن باشد شلّاق، و پرسیدم حکم مفعول در اینجا چیست؟ هر هر حالت چه محصن و چه غیر محصن، حکم آن قتل است.»
ولی لازم به ذکر است که در میان فقهای شیعه از قدما تا متاخرین به قسم دوم مجازات لواط، یعنی مجازات مجزا از زنا عمل کرده و فتاوای صادره شده در این باب را با توجه به این نوع دیدگاه صادر کرده اند ولی در بیان حکم خواهیم دید که برخی موافق در برخورد با روایات مختلف به جمع میان روایات می پردازند.
مجازات فرد لواط کار بدین صورت است که اگر فردی اقرار کند بر اینکه آلت تناسلی خود را، ولو به اندازه حشفه، در دُبر مذکری دیگر داخل کرده است- که اتفاق علما بر این است که حداقل به اندازه حشفه باید داخل شود- و یا اینکه مفعول واقع شده و فرد در حالتی باشد که عاقل، بالغ، مختار و مجبور به اقرار نشده باشد و یا اینکه توسط چهار مرد عادل شهادت دهند که این عمل را دیده اند- مانند شهادت زنا- چه محصن باشد و چه غیر محصن، و چه مسلمان باشد و چه کافر، حکم صادر شده بر لواط کنندگان کشته شدن می باشد و کشتن اینها یا با شمشیر و سنگسار و یا با پرتاب کردن او از یک بلندی و خراب کردن دیواری روی آن کشته شده و یا سوزانده شود تا دیگران از انجام این عمل زشت بیشتر باز داشته شوند. که حاکم شرع مختار و جایز است، پنج کیفر یاد شده را به ترتیب فوق اجرا کند. و جایز است که از پنج کیفر دو کیفر را جمع ببندد به شرطی که یکی سوزاندن باشد. لازم به ذکر است شیخ طوسی در «کتاب الخلاف» خود، کشتن با شمشیر، پرتاب از بلندی، خراب کردن دیوار روی لواط کار را مشروط به انجام دخول و محصن بودن لواط کار دانسته و کشته شدن به صورت سنگسار را مخصوص افراد غیر محصنِ دخول کرده می داند. ولی در کتاب المبسوط خود حاکم شرع را در چگونگی انجام کشتن، مختار گذاشته است. و همچنین محقق حلی در کتاب «شرايع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام» به این نکته اشاره می کند که برخی از علما بر این عقیده اند که مجازات لواط ایقابی غیر محصن، حد تازیانه می باشد ولی خود نیز قول مشهور که در هر حالت باید کشته شود را قبول دارد. حکم برده نیز اگر مختار، عاقل و بالغ باشد، همان حدی بر او جاری می شود که برای آزاد جاری شده است، یعنی کشته شدن. ولی اگر بنده ادعا کند که خود اکراه به انجام این عمل داشته ولی از سوی مولایش یا شخصی دیگر مجبور به انجام این عمل شده است، حدّ از او برداشته می شود.
اما اگر در این عمل لواط، دخولی به دُبر صورت نگرفته باشد، و مثلاً به صورت قرار دادن آلت در میان ران یا میان دو کپل باشد، دو نوع حد بر آنها جاری می شود: حد کشته شدن و حد صد ضربه تازیانه. برای اجرای حد کشته شدن برخی از فقها بر این باورند که زمانی می توان بر لواطِ دخول صورت نگرفته، حد کشته شدن جاری کنیم که، فرد محصن باشد. که این به خاطر جمع میان دو حدیثی است که در یکی میزان حد لواط کار را مانند زناکار بیان کرده است و در دیگری به صراحت حکم اجرای سنگسار ر ا به محصن بودن مشروط کرده است. و برخی نیز بر این باورند که حدّ عدم دخول در هر حالتی، چه محصن و چه غیر محصن، کشته شدن است. و در مورد حدّ صد تازیانه باید گفت که برخی ها بر این باورند که در هر حالی چه محصن و چه غیر محصن، فرد صد ضربه تاریانه حدّ می خورد. و برخی نیز می گویند اگر فرد غیر محصن باشد صد تازیانه خواهد خورد. و برخی نیز بر این باورند که تفخیذ را نمی توان لواط به حساب آورد، زیرا هر چند چنین عملی حرام است ولی موضوعاً لواط بر آن صدق نمی کند. و مجازات فرد، تغزیر می باشد به طوری که میزان تعزیر آن با توجه به جمع روایات، از سی الی نود و نه ضربه تازیانه می باشد. ولی مشهور علما فتوا بر صد تازیانه خوردن فرد لواط کارِ دخول نکرده داده اند. لازم به ذکر است که اگر فرد به تکرار این عمل استمرار داشته باشد و هر بار نیز حدّ بخورد، برخی از فقها گفته اند در بار سوم و برخی نیز گفته اند در بار چهارم، مجازات آن کشته شدن می باشد.
درباره میزان مجازات لواط با کودک یا دیوانه بدین صورت است که فرد بالغ که این عمل را انجام داده است با توجه به احکام گفته شده مجازات می شود، ولی کودک و دیوانه تأدیب می شود. که مراد از تأدیب در اینجا به همان معنای تعزیر است اگر چه تعزیر شامل مکلّف و غیر مکلّف می شود، بر خلاف تأدیب که فقط غیر مکلّف را شامل می شود. و اگر یکی از آنها مکلّف و دیگری غیر مکّلف باشد، مکلّف کشته شده و دیگری تأدیب می شود. و همچنین اگر فردی کودکی را از روی شهوت و لذّت ببوسد، به مقداری که حاکم شرع تشخیص می دهد، تعزیر می شود. و اگر دو مذکر برهنه، بدون نسبت خویشاوندی و بدون وجود اضطرار در زیر یک لحاف خوابیده باشند، مجازات تعزیر شامل حال آنها می شود. لازم به ذکر است که وجود خویشاوندی میان دو مذکر ، نمی تواند مجوز برای انجام این عمل باشد، بلکه باید قید «فَالأَولی تَرک القِید، أَو التَقیدُ بِکُونِ مُحَرَّمَاً ؛بهتر است قید برداشته شود و یا قید زده شود که اگر عمل یاد شده حرام باشد» را، به همخوابی خیشاوندی اضافه کرد. لازم به ذکر است که اگر فرد به لواط انجام داده شده، کمتر از چهار بار - با توجه به شرایط لازم برای اقرار- زبان به اقرار بگشاید، بر لواط کار حدّ می زنند و همچنین اگر قبل از اقامه بیّنه، توبه کند، حدّ از او برداشته می شود.
و یکی دیگر از مجازات ها و برخوردهای که فقه شیعه برای افراد لواط کار در نظر گرفته است، حرام بودن ازدواج با محارم مرد مفعول واقع شده برای مرد وطی کننده می باشد. اگر مردی قبل از ازدواج با زنی، با پسر یا مردی لواط کند، مادر [هرچه بالا برود یعنی مادر بزرگ، مادر مادر بزرگ، ...] و خواهر و دختر [هرچه پائین برود، اولاد دختر، اولاد اولاد دختر و ... و نه دختران خواهر] آن پسر یا مرد وطی شده بر مرد وطی کننده حرام می شود و فرقی نمی کند فرد وطی واقع شده در موقع نکاح زنده باشد یا مرده و در هنگام لواط صغیر باشد یا کبیر. همچنین اگر لواط بعد از ازدواج با محارم وطی شده باشد، باطل کننده و حرام کننده ازدواج با محارم وطی شده نیست، چون ازدواج قبل از وطی رخ داده است. ولی اگر فرد فاعل با برادر یا پسر زن در اثنای نکاح خود وطی کند و بعد زن خود را طلاق دهد، دیگر نمی تواند با آن زن ازدواج کند، زیرا لواط قبل از این ازدواج دوم رخ داده است.
2.4.5.2 .احکام و مجازات مساحقه
یکی دیگر از روابط همجنس گرایانه، ارتباط جنسی میان دو جنس مونث می باشد که در اصطلاح فقهی به آن مساحقه گفته می شود. مساحقه از ماده (س ح ق) سَحَقَ یَسِحقُ گرفته شده است و لغتاً به معنای نرمی، جوانی، ریز، لطیف می باشد که مترادف آن را ضد الجَل، که به معنای بزرگوار، ضخیم، پیر است بیان کرده اند. و در اصطلاح به معنای مالیدن فرج دو زن به یکدیگر را گویند. میزان مجازاتی که برای این عمل در فقه شیعه گفته شده بدین صورت است که اگر فرد مونث، عاقل، بالغ و مختار باشد و با این شرایط به عمل مساحقه روی بیاورد، مجازات آن صد ضربه تازیانه است. و برخی نیز گفته اند که حکم زن مساحقه کننده محصن، سنگسار است، چون امام صادق7 فرموده اند که: « حد مساحقه کننده همان حد زانی است.» اما این استدلال نمی تواند کافی باشد، زیرا حدّ زانی اعم از سنگسار است، و برای جمع میان روایات، منظور از حدّ، بر تازیانه حمل می شود. و اگر فرد بالغ نباشد و یا اینکه مجنون باشد و یا اینکه کنیزی باشد که به دستور خانم و مالک خود، به این امر واداشته شده است و یا اینکه قبل از اقامه بیّنه توبه کند، مجازات حدّ از او برداشته می شود. و اگر زنی با اینکه به خاطر مساحقه حد خورده، دوباره به این عمل زشت روی بیاورد، دوباره حد خورده می شود و در بار چهارم کشته می شود و همچنین اگر زنی با یک دختر باکره مساحقه کند، و دراین میان پرده بکارت دختر باکره از بین برود، آن زن علاوه بر جاری شدن حدّ، باید دیه ازاله پرده بکارت دختر را نیز که به مهر المثل معروف است را پرداخت کند. و همچنین اگر دو مونث زیر یک لحاف با توجه به شرایطی که در همخوابی دو مرد گفتیم، کمتر از مقدار حدّ تعزیر می شوند و در صورت تکرار هر بار تعزیر خورده می شوند که در بار سوم حدّ کامل یعنی صد تازیانه بر آنها جاری می شود، که این اصل در هر بار مساحقه اجرا می شود یعنی دو بار تعزیر، بار سوم حدّ کامل.
2.4.6 .احکام همجنس گرایی در فقه اهل سنّت
نزد مذاهب اربعه اهل سنّت (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) به اتفاق، مسئله همجنس گرایی که با عناوین لواط و مساحقه یاد می شود، مورد حرمت و مذمت این مذاهب قرار گرفته است. ولی آنچه میان مذاهب اربعه اهل سنّت و مذهب امامیه مورد اختلاف و بحث و نقد قرار گرفته می شود، مسئله میزان و نحوه مجازات همجنس گرایی می باشد. از دیدگاه اهل سنّت، لواط را می توان بر دو معنا حمل کرد: اولی به رابطه جنسی میان دو مرد، و دومی علاوه بر رابطه میان دو مرد، به رابطه جنسی با مونث از دُبرنیز لواط گفته می شود.
در مورد معنای اول باید گفت که در میان تمام مذاهب اهل سنّت با توجه به مذمت قرآن و احادیث نبوی از انجام عمل همجنس گرایانه از سوی مردم شهر سدوم، این عمل را عملی حرام و گناه محسوب می کنند. ولی رگه های از جواز لواط در مذاهب اربعه دیده می شود به طوری که در مذهب شافعی فتاوایی از برخی فقها آمده که بر اساس آن لواط با غلام مملوک (عبد) حد ندارد، که این فتوا از سوی مخالفان مذهب شافعی به عنوان جواز و حلیت لواط از سوی این مذهب یاد می شود. مرتضی راوندی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران در این مورد نوشته است: «همجنس گرایی حرام است ولی در بین پیران و برخی زاهدان دیده می شد. وقتی فقهای اربعه با این اوضاع روبرو میشدند ناچار بودند فتوایی بدهند که نه سیخ بسوزد نه کباب. لذا برخی غلام غیرمملوک را منع و غلام مملوک را تجویز کردهاند.»
اکثر علمای اهل سنّت برخلاف برخی از فقهای مذهب حنفی، بر این باور اند که مراد از لواط همان رابطه میان دو مرد است. که میزان حدّ آن با توجه به وجود برخی از روایات، به اندازه حدّ لواط در فقه شیعه مطرح می شود. یعنی میزان حد وطی کننده و وطی شده در حالت عاقل، بالغ و مختار بودن، و در صورت دخول و ایقاب، کشته شدن و در حالت غیر ایقابی یا تفخیذ، صد ضربه تازیانه می باشد. به طوری که علاءالدین بخاري حنفي در مورد حد برای لواط کنندگان حدیثی نقل می کند و می نویسد: «از رسول خدا حدیثی دیده ام که فرموده اند: - لواط کاران- فاعل ومفعول را بکشید.» اما در میان فقهای مذهب حنفی، با اینکه برای لواط حرمت قائل شده اند، ولی مجازات آن را حدّ کشته شدن و تازیانه زدن نمی دانند، بلکه مجازات تعیین شده برای لواط را تعزیر بیان کرده اند. به طوری که شيخ السغدي حنفي در اين باره مي گويد :
«حُكْمَ اللِّوَاطَةِ بِالرِّجَالِ : واما اللِّوَاطِ بِالرِّجَالِ فانه لَيْسَ فِي التَّحْرِيمِ كَالْجِمَاعِ وَ لَا يُحَرِّمُ شَيْئاً وَحْدَهُ كَحَدِّ الزِّنَا فِي قَوْلِ النَّخَعِيِّ وابي يُوسُفَ وَ مُحَمَّدِ وابي عَبْدِ اللَّهِ وَفِيُّ قَوْلُ أَبِي حَنِيفَةَ لَيْسَ فِيهِ حَدُّ وَ فِيهِ التَّعْزِيرُ ؛ حكم لواط با مردان ؛ اما لواط با مردان در حرمت مانند حرمت جماع (زنا) نيست؛ و سبب حرام شدن كسي بر كسي نمي شود؛ و حد آن در نظر نخعي و ابويوسف و محمد و ابو عبدالله مانند حد زنا است؛ اما به نظر ابوحنيفه در اين كار حد جاري نمي شود؛ ولي تعزير مي شود.»
و از آنجا که بخاری روایاتی در صحیح خود بیان کرده است، که حداکثر میزان تعزیر، ده ضربه شلاق می باشد. و همچنین در روایاتی دیگر مقدار تازیانه تعزیر را یک الی هفتادونه ضربه شلاق می دانند. مقدار حد ده الی هفتاد و نه ضربه می باشد. و برخی نیز به صراحت گفته اند که ابوحنیفه برای لواط حدی را مشخص نکرده است. اما در معنای دومی که برای لواط مطرح کرده اند، علاوه بر رابطه جنسی مرد با مرد، به رابطه جنسی با زن از دُبُر نیز لواط می گویند. ریشه این سخن در این مطلب است که تعداد کمی از فقهای اهل سنّت علت حرمت زنا را اختلاط در نسل بیان می کنند. برای همین چون در نزدیکی از دُبُر اختلاط نسلی صورت نمی گیرد پس نمی توان آن را جزء زنا مطرح کرد. که گروهی از فقهای حنفی بر نزدیکی از دُبر زن، حکم جواز و حلیت صادر کرده اند. که این معنا ابهام ها نسبت به تعیین مجازات لواط را در حالتهای مختلف ایجاد می کند. ولی جمهور علمای اهل سنّت بر زنا بودن نزدیکی با جنس مونث از دُبر را صادر کرده اند. همچنین درباره مساحقه و میزان حدّ آن در نزد جمهور علمای مذاهب اهل سنّت، فتوا بر اجرای حد صد تازیانه شلّاق صادر شده است، که این فتوا مورد قبول جمهور علمای مذاهب اهل سنّت می باشد.
منابع
منابع فارسی
کتاب
قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
نهج البلاغه، ترجمه محمدتقی جعفری، به اهتمام علی جعفری، انتشارات کرامت، تهران، چاپ ششم، 1387ش.
ابن زهره حلی، حمزه بن علی زهره، غتیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، تحقیق: ابراهیم بهادری، موسسه امام صادق7، قم، 1417ق.
ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقائیس اللغه، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1410ق.
ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دارالصادر، بیروت، 1415ق.
ابوالهلال، العسکری، الفروق اللغویة، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1413ق.
اتکینسون، ر.ل و همکاران، زمینه روانشناسی ، مترجم: براهنی و دیگران، نشر رشد، تهران، 1382.
ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، دار احياء التراث العربي، بیروت، 1413ق.
اسپنس، سوزان . اچ، درمان اختلالات جنسی، توزنده جانی، حسن و دیگران، پیک فرهنگ، تهران، 1380ش.
استرنبرگ، رابرت، روانشناسی شناختی، مترجم: دکتر کمال خرازی و دکتر الهه حجازی، پژوهشکده علوم شناختی، تهران،۱۳۸۷ش.
اشراق خاوری، عبدالحميد، گنجينه حدود و احکام (استخراج از الواح و آثار مبارکه درباره احکام)، مؤسسه ملی مطبوعات امری، [بی تا]
اشو، از سکس تا فراآگاهی، مترجم: محسن خاتمی، [بی جا]، [بی تا]
اشو، الماس های اشو، مترجم: مرجان فرجی، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش.
اشو، آینده طلایی، مترجم: مرجان فرجی، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش.
اشو، راز بزرگ، مترجم: کهریز روان، باغ نو، تهران، 1382ش.
اشو، شورشی، مترجم: عبدالعلی براتی، نسیم دانش، تهران، 1383ش.
اشو، شهامت، مترجم: خدیجه تقی پور، انتشارات فردوس، تهران، 1380ش.
اشو، عاشقانه ها، مترجم: قوام الدین خرمشاهی، انتشارات سایه گستر، قزوین، 1383ش.
اشو، مراقبه شور مستی، مترجم: اصغری امید، ندای، سخن، تهران،1382ش.
اشو، یک فنچای چای، مترجم: مسیحا برزگر، دارینوش، تهران، 1382ش.
اشیدری، جهانگیر، راهنمای آشنایی با دین و آموزشهای زرتشت، فروهر، تهران، 1381ش.
افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، مهرفام، تهران، ۱۳۸2ش.
امینی، ابراهیم، آیین تربیت، انتشارات اسلامی، تهران، 1368ش
اوحدی، بهنام، تمایلات و رفتارهای جنسی انسان، صادق هدایت، اصفهان، چاپ هشتم، 1385ش
ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، سمت، تهران، 1386.
آذرفرنبغ، روایت آذرفرنبغ فرخزاد، مترجم: رضائی باغ بیدی، حسن، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران،1384ش.
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1380ش
آنترمن، اَلن ، باورها و آیین های یهودی، مترجم: رضا فرزین، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1385ش
بارتلمه، کریستین، زن در حقوق ساسانی، صاحب الزمانی، مترجم: ناصر عطائی، تهران، 1344ش
بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، مکتبة الرشد، الریاض، ۱۴۲۰ق
برگ، اتوکلاین، روانشناسی اجتماعی، مترجم: علی محمد کاردان، نشر اندیشه، تهران، 1370 ش
بروجردى، آقا حسين، جامع أحاديث الشيعة، انتشارات فرهنگ سبز، تهران، 1386 ش
برونو، فرانک، فرهنگ توصیفی روانشناسی، فرزانه طاهری، مهشید یاسائی، طرح نو، تهران، ۱۳۷۳ش.
برهانپوری، نظام، فتاوی هندیه المعرف به فتاوی عالمگیریه، [بی تا]، [بی جا]
بن عابدین، محمد امین بن عمر، رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الابصار، دارالفکر للطباعة و النشر، بیروت ، 1415ق
بهاء الله، اقدس، مرکز جهانی بهائی،۱۹۹۲.
بهاء الله، مجموعه نصوص جوانان، مرکز جهانی بهائی، [بی تا].
بهشتی، احمد، اسلام و تربیت کودکان، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1372ش
بیرجندی، مرضیه، روانشناسی مرضی، دهخدا، تهران، 1341ش
بى ناس، جان ، تاريخ جامع اديان، حكمت، مترجم: على اصغر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1383ش
توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، جامعه المصطفی، قم، چاپ اول، 1379ش.
توینبی، آرنولد ، مسیحیت و ادیان جهان، مترجم: حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1382ش.
جازب، طاهر، همجنسگرایی تجزیه و تحلیل زیست شناسی، وینیپگ، کانادا، 2012
جان، ناس، تاریخ جامع ادیان، حکمت علی اصغر، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1375ش
جوادی آملی، عبدالله؛ منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، انتشارات اسراء، قم، 1391ش.
جوادى آملى، عبداللَّه، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر اسراء، قم، 1389ش
جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح، دار العلم للملايين، بیروت، 1398ق
حافظ، ثابت، تریت جنسی در اسلام، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، قم،1381ش
حر عاملی، محمد بن الحسین، وسایل الشیعه الی التحصیل مسائل الشریعه، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق
حسین طباطبائی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، انتشارات روزنه، تهران، 1379ش.
خوئی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، مطبعه الآداب، نجف اشرف، [بی تا]
دانیلو، ژان، ریشه های مسیحیت در اسناد بحرالمیت، مترجم: علی مهدی زاده، نشر ادیان، قم، 1383ش
دریایی، تورج، شاهنشاهی ساسانی، مترجم: مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، تهران، 1383ش
دورانت، ویل، تاریخ تمدن، مترجم: اسماعیل دولتشاهی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374.
رابینسون، نانسی ام؛ رابینسون، هالبرت بی، کودک عقب مانده ذهنی، مترجم: فرهاد ماهر، انتشارات آستان قدس رضوی، تهران، 1368
راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، مرتضوی، تهران، 1374ش
راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، انتشارات نگاه، تهران، ۱۳۶۸ش
راوندى، قطب الدين سعيد بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، انتشارات امام المهدی(عج)، قم، 1409ق
راوندى، قطب الدين سعيد بن هبة الله، فقه القرآن فى شرح آيات الأحكام، كتابخانه آية الله مرعشى نجف، قم، 1405ق
رائين، اسماعيل، انشعاب در بهائيت، انتشارات رائين، تهران، [بي تا].
رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان، انتشارات سخن، تهران، 1381ش
الزحیلی، وهبة، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، احسان، تهران، ۱۳۸۱ش
زردشت، گات ها، پورداوود، مترجم: ابراهیم جامی، تهران، 1384ش.
زمخشرى، محمود بن عمر، مقدمة الأدب، تهران: دانشگاه تهران، 1386ش
سبزوارى نجفى، محمد بن حبيب، ارشاد الاذهان الى تفسير القرآن، جامعۀ مدرسين، قم، 1419ق
سعدى، ابوجيب، القاموس الفقهي لغة و اصطلاحا، دارالفکر، بیروت، [بی تا]
السغدي البخاري الحنفي، أبوالحسين شيخ الإسلام علي بن الحسين بن محمد، النتف في الفتاوى، تحقيق: الدكتور صلاح الدين الناهي، دار الفرقان، [بی جا]، 1404ق
سلطان زاده، رضا، سيري در کتاب هاي بهائيان، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، قم، چاپ دوم،[بی تا]
سلیمانی، حسین، چشم انداز حقوق یهودی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1384.
سلیمانی، حسین، عدالت کیفری در آیین یهود، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1388ش.
سیف، سوسن، روانشناسی رشد، سمت، تهران، 1377ش.
شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، امیرکبیر، تهران، 1356ش.
شهید ثانی، محمد بن جمال الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیّة، تصحیح و تعلیق: سید محمد کلانتر، دارالعلم الاسلامی، بیروت، 1406ق
شهید ثانی، محمد بن جمال الدین، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، موسسه المعارف الاسلامیه، قم، 1413ق
طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1417ق
طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، تحقیق:ابراهیم میرباقری، شریف رضی، قم، 1370ش
طوسی، محمد بن حسن بن علی، المبسوط، تصحيح و تعليق: محمدباقر بهبودى، انتشارات حيدرى، قم، [بی تا]
طوسی، محمد بن حسن بن علی، کتاب الخلاف، تحقیق: سید علی خراسانی و سید جواد شهرستانی و شیخ مهدی نجف، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1420ق.
علاءالدین عبدالعزیز بن احمد البخاری، كشف الأسرار شرح أصول البزدوي، تعلیق و تخریج: محمدالمعتصم بالله البغدادی، دارالکتابالعربی، بیروت، ۱۴۱۱ ق
علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، الاذهان الی احکام الایمان، تحقیق: شیخ فارس حسون، موسسه النشر الاسلامی،قم، 1410ق
علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، تلخيص المرام في معرفة الاحكام، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۲۱ق
فاضل مقداد، جمال الدين مقداد بن عبدالله، كنزالعرفان فى فقه القرآن، تحقیق: سيد محمد قاضی، مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامی، قم، 1419 ق
فراهيدى، خليل بن احمد، کتاب العین، هجرت، قم، 1406ق
فروید، زیگموند، روانکاوی و تحریم زناشویی با محارم، مترجم: صاحب الزمانی، ناصرالدین، عطائی، تهران، 1340ش
فروید، زیگموند، سه رساله درباره ی میل جنسی، رضی هاشم، تهران: انتشارات آسیا، 1343ش
فروید، زیگموند، مهم ترین گزارشهای آموزشی تاریخ روانکاوی، مترجم: سعید شجاعی کفتی، نشر ققنوس، تهران، 1385ش.
فعّالی، محمدتقی، آفتاب و سایه ها نگرشی بر جریانهای نوظهور، عابد، تهران، 1389ش.
فعّالی، محمدتقی، نگرشی بر آراء و اندیشه های اشو، انتشارات عابد، تهران، 1388ش.
فقیهی، علی نقی، تربیت جنسی: مبانی، اصول و روشها از منظر قرآن و حدیث، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، قم، ۱۳۸۷ش.
فونتا، دیوید، روانشناسی دین و معنویت، مترجم: ساوار، نشر ادیان، قم ،1385ش.
فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، قم: موسسه دار الهجرة، 1425ق
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دارالکتاب، قم، 1367 ش
کاپلان، سادوک، خلاصه روانپژشکی علوم رفتاری، مترجم: نصرت الله پورافکاری، شهرآب، تهران، 1379ش
کاشف الغطاء، محمدحسین، الفردوس الأعلی، مکتبه فیروزآبادی، قم، 1410ق
کالات. ج، روانشناسی فیزیولوژیک، سید محمدی، یحیی، چاپ دوم، نشر روان، تهران، 1387ش
کرمی، صابر، سیر مجازات در ادیان و تمدنها، نشر بین الملل، تهران، 1388ش.
کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق.
کهن راب. ا، سیری در تلمود، مترجم: باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1382ش.
گلیدر، ام و همکاران، روانشناسی آکسفورد، مترجم: نصرت الله پورافکاری، انتشارات ذوقی، تبریز، 1369ش
گنجی، حمزه، بهداشت روانی، نشر ارسباران، تهران، 1379ش
گنجی، حمزه، روانشناسی عمومی، انتشارات ساوالان، تهران، 1387ش
متقی هندی، علی بن حسام بن الدین، کنز العمال، تصحیح: محمود عمر، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1424 ق
المجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، المکتبه الاسلامیه، تهران، 1403ق
محقق حلى، نجم الدین جعفر بن حسن، شرايع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق: سید صادق شیرازی، تهران: انتشارات استقلال ، 1409ق
مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس، مصحح: شيرى على، دارالفکر، بیروت، 1401ق.
مصطفوی، حسن، محاکمه و بررسی باب و بهاء، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، تهران، ۱۳۸۶ش.
مطهری، مرتضی، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، صدرا، تهران، 1381.
مظفری، علیرضا، آفتابی در میان سایه ای، نشر قطره، تهران، 1388ش.
مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة فی احکام العترة الطاهرة، انتشارات مدرسه علمیه علی بن ابی طالب، قم، 1387ش
مور، استفن، دیباچه ای بر جامعه شناسی، مترجم مرتضی ثاقب فر، انتشارات ققنوس، تهران. 1380ش.
موسوی خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، دارالمنتظر، بیروت، 1403ق
موسوی خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران: مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378ش
موسوی دهسرخی نجفی، علی، آثار سوء روابط نامشروع، تحافظ نوین، تهران، ۱۳۸۱.
میشل، توماس، کلام مسیحی، مترجم: حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377ش.
مینوی خرد، مترجم: تفضیلی احمد، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1364ش
نجار، عامر، البهائيه و جذور البابيه، نشر مؤسسة الجامعه للدراسات النشر و التوزيع، بيروت،1419 ق
نجفی، محمد حسین، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق: عباس قوچانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1367ش
نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، موسسه آل بیت، قم، 1411ق
ولف، کری، مفهوم انجیل ها، مترجم: محمد قاضی، [بی تا]، تهران، 1348ش.
ویراف، ارداویراف نامه، مترجم: آموزگار ژاله، انتشارات انجمن ایرانشناسی فرانسه، تهران، 1387ش
ویلیام، اوئن کول، سیکها و معتقدات مذهبی و رویه آنان، مترجم: محمود فیروزنیا، توسعه، تهران، ۱۳۶۲ش.
هارلد مزلو، آبراهام، انگیزش و شخصیت، مترجم: احمد رضوانی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1372ش.
هافمن، کارل، روانشناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد)، مترجم: هادی بحرایی، انتشارات ارسباران، تهران، 1379ش.
هانت، دیوید؛ سالیوان، ادماند، رابطه بین روانشناسی و آموزش و پرورش، مترجم: اکبر میرحسنی، تهران، انتشارات بامداد، 1367ش.
هرمان کوهن، حییم، حقوق کیفری یهود، مترجم: حسین سلیمانی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، 1384ش.
هرمان کوهن، حییم؛ لویتاتز، آیزاک، اهداف مجازات و اصول حاکم بر آن در حقوق یهود، مترجم: حسین سلیمانی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1390ش.
هروى، محمد بن يوسف، بحر الجواهر معجم الطب الطبيعي، انتشارات جلال الدین، قم، 1387ش
همفر، خاطرات همفر جاسوس انگليسي در ممالک اسلامي، انتشارات اميرکبير، تهران،1388ش.
هوردرن، ویلیام، الهیات پروتستان، شرکت انشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1368ش
مقالات
ادریسی، فرهاد، عرفان و رهبانیت در مسیحیت، مجله ادیان و عرفان، پاییز 1386، شماره13.
اوحدی، بهنام و همکاران، ویژگی های تصویربرداری مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد سالم، تازه های علوم شناختی، 1386ش، سال 9، شماره3.
خدابخش، روشنک و دیگران، مروری بر عوامل اثرگذار بر گرایش جنسی انسان، www.SID.ir، [بی تا].
دادپسند، محمد، سیر تکاملی کروموزومهای جنسی در پستانداران، ژنتیک در هزاره سوم. سال دهم، شماره3.
دوست کام، محمد، آسیب شناسی لزینیسم، فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال دوم، شماره هشتم، 1390.
کوهن، نانسی ال، دگرگونی جامعه امریکا با انقلاب جنسی دهه 1960، مترجم: ابوالفضل ایمانی راغب، ماهنامه سیاحت غرب، مرکز پژوهش های صدا و سیما، 1389ش، شماره 105.
محمدی، خسرو و همکاران، بررسی ویژگی های تبدیل خواهان جنسی، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه تبریز، 1389، شماره 7.
مهرابی، فریدون، بررسی برخی از ویژگیهای تبدیل خواهی جنسی در بیماران ایرانی، مجله اندیشه و رفتار،1373، شماره3.
نجاریان، بهمن و همگاران، دوگانگی جنسی آندروژنی، تازه های روان درمانی، سال سوم، شماره 9.
یزدی، محمد، نکتهای در مجازات لواط، فقه اهل بیت، بهار ۱۳۸۲، شماره ۳۳.
منابع لاتین
کتاب
American Psychiatric Assiciation، Diagnostic and Statistical or disorders، Fourth Edition Revised، DSM-IV. D.C: American Psychiatric.
AssiciationBailey J. M؛ Zucker K. J. Childhood sex-typed behaviour and sexual orientation: a conceptual analysis and quantitative review، Developmental psychology، 1995.
Bancroft، John، Annual Review of Sex Research : An Integrative and Interdisciplinary Review، Society for the Scientific Study of Sex ،1993.
Bell، Alan. P ،Sexual Preference: Its Development in Men and Women، Indiana University Press، First Edition edition، 1981.
Bem D. J، Exotic becomes erotic: A developmental theory of sexual orientation، Psychological Review، 1995.
Birnbaum، Philip، Encyclopedia of Jewish Concepts، Hebrew Publishing Company، New York، 1990.
Bradly, s.j، Psychosexual disorders in adolescince، American psychiatric press، Washington، 1995.
Brown, a.s، Nertobiologic of prenatal nutritional deprivation asarisk factor for schizopherenia ،Houghton Mifflin company ،Boston، 1996.
Brundage James، Law, sex ,and christion ،university of Chicago press، 1981.
Bullough، Vern. L، Homosexuality: A History (Meridian)، Plume press، London، 1979.
church vatican، Catechism of the Catholic Church، www.Vatican.va، 1951، Retrieved 2013.
Crompton Louis، Homosexuality and Civilization، Belknap Press، USA ،2006.
David F. Greenberg، The Construction of Homosexuality، University of Chicago، 1990.
Diamond M، Homosexuality and Bisexuality in different populations، Archives of Sexual Behaviour، 1993.
Duli, Chandra Jain ،Answers To Some Frequently Asked Questions، in Religious Ethics: A Sourcebook ،Hindi Granth Karyalay ،2004.
Dynes، Wayne .R ،Encyclopedia of Homosexuality، Garland press، 1990.
Fagot، B. I؛ leinbach، M. D ؛agan. R، gender labing and the adaption of sex-typed .behaviors، Development psychology، 1986.
Feldman D.M، Marital Relations, Birth control and Abortion in Jewish Law، schocken، New York، 1974.
Ferm، virgilius ،An Encyclopedia of Religion، new York ،1997.
Freud. S، The Psychopatology of Everyday Life، Norton، New York، 1965.
Gayatri، reddy، whit respect to sex، university of Chicago press، 2005.
Greenberg. S، Wrestling with God and Man, Homosexuality in the Jewish Tradition، The university of Wisconsin press ،London.
Harold، Ellents، Sex in the Bible ( psychology, religion and spirituality)، Greenwood publishing Group، 2006.
Harvey، Peter، Buddhism (World Religions: Themes and Issues)، Continuum، 2001.
Herman، Wouk، This is my God، New York، 1976.
Hyde, J، Understanding Human Sexuality، Me Graw Hill، U.S.A ،1988.
Jacob ،Neusner؛ Tamara، Sonn، Companing Religions Through Law: Judaism and Islam، Routledge press، New York، 1997.
Jeremy, Taylor ،Unum necessarium، Nabu press، 2010.
Kelly, K. and Byrne, D، Exploring Human Sexuality، Englewood cliffs، rentice – Hall، New Jersey، 1991.
Kinsey، A، Sexual Behavior in the Human Male، Philadelphia press، 1948.
Kinsey، A؛ Pomeroy، W؛ Martin، C؛ Gebhard، P، Sexual Behavior in the Human Female، Philadelphia press، 1953.
Leupp, Gary، Melecolors، The constraction of Homosexuality in tokugawa، University of california press ،1995.
Lindzy and Thompson، Psychology، 3rd Edition، Worth Publishers ،New York، 1988.
Lord، Ronald، Catholic Sexual Ethics، A Summary، Explanation, and Defense، Huntington press، USA، 1988.
Miller, Stephen D، Parting at dawn (An Antology of Japanese Gay Literature)، sunshine press ،1996.
Monier، Williams، A Sanskrit English Dictionary Etymologically and Philologically Arranged، Nataraj Books Publishers، 2014.
Murray، Stephen. O، Islamic Homosexualities: Culture، History، and Literature، NYU Press، 1997.
Newport، Frank، Some change over time in Americans attitudes towards homosexuality، but negativity remains، www.gallup.com، 1999.
Osho ،The book of Man، Penguins press ،London، 2005.
Pattatucci ،A. M. & Hamer، D. H، Development and familiarity of sexual orientation in females ،Behavior Genetics، 1995.
Pattonaik، Devdutt، Homosexuality in Ancient India، Gaybombay.org ، 2013.
Peter، Jackson؛ Lady Boys، Tom Boys؛ Rent Boys، Male and Female Homosexualities in Contemporary Thailand، Haworth Press ،1999.
Rahman، Q؛ Wilson، G.D، Born gay? The psychobiology of human sexual orientation. Review، Personality and Individual Differences ،2003.
Robinson، Sybil، The ratio of 2nd to 4th digit length and male homosexuality، University of Liverpool ،Liverpool، 2000
Swidler ،Arlene ،Homosexuality and World Religions، Trinity Press International، 1st edition، 1993.
Thomas، Aquinus، Summa Theologica، Hardpress، London، 2011.
Totman، Richard، The Third Sex: Kathoey: Thailand's Ladyboys، Souvenir Press، 2005
Uta Ranke-Heinemann، Eunuchs for the Kingdom of Heaven (woman. sexuality. And the catholic church)، Doubleday، 1990.
Wesley J، Wildman، Encyclopedia of Science and Religion، Macmillan Reference USA، 2003
West ،Donald. J؛ Green، Richard، Sociolegal Control of Homosexuality: A Multi-Nation Comparison، Springer press، 1997.
Wilhelm، Amara Das ،Tritiya prakriti ( people of the third sex )، xlibris press، 2004.
مقالات
10th revision of International statistical classification of Diseases and Related Heatth problems.
American Heritage Stedman's Medical Dictionary. Houghton Mifflin press.
American Psychiatric Assiciation، Diagnostic and Statistical or disorders، Fourth Edition Revised.
American Psychological Association، Answers to your questions: For a better understanding of orientation and homosexuality، Washingto، www.apa.org.
Bem، S.L، Gender schema theory: A cognitive account of sex – typing ،American Psychiatric Assiciation Psychological Bulletin، Vol 88، 1981، no4.
Blanchard. R، Klassen .P، H-Y Antigen and Homosexuality in Men، Journal of Theoretical Biology، 1997 ،no 185.
Carmen، Cruz، Myths & Assumptions about LGB People، TWU Counseling Center، 2012، no 13
Carter, D.B؛ Mcclosky, L.A، Peers and the maintenance of sex – typed behavior، Social Cognition، Vol 2، 1984 ،No 4.
Garcia، Falgueras، Sexual Hormones and the Brain: An Essential Alliance for Sexual Identity and Sexual Orientation، Netherlands Institute for Neuroscience، Amsterdam، The Netherlands ،2010.
Harren، Julie ،Homosexuality 101: What Every Therapist, Parent, and Homosexual Should Know، Narth journal، 2009.
Hewitt, C. The socio-economic position of gay men-a review of the evidenc، American Journal of Economics & Sociology،no 54، 2005
Kennedy, Hubert، The third sex (theory of Karl Heinrich)، Journal of homosexuallity، no103.
Kirkpatrick, R. C، The evolution of homosexual behavior، Current Anthropology، no41، 2000.
person, E، Ovesay, L ،The Transsexual Syndrom in Males ،American Journal of Psychotherapy ،no28.
Savic,Berglund H, Lindstrom P، Brain response to putative pheromones in homosexual men، Proc. Natl. Acad. Sci. U. S. A. 102.
Storms, M. D. Theories of Sexual Orientations ، Journal of Personality and Psychology، 1980، no38.
وب سایت رسمی
http://www.aeenebahai.org
http://www.apa.org
http://www.britannica.com
http://www.en.wikipedia.org
http://www.English.pravda.rn
http://www.gallup.com
http://www.Gaybombay.org
http://www.Kamasutra-sex.org
http://www.medical-dictionary.thefreedictionary.com
http://www.nakhasteh.com
http://www.narth.org
http://www.ncbi.nlm.nih.gov
http://www.sarbat.net
http://www.Vatican.va