صفحه محصول - چارچوب نظری و پیشینه پژوهش مهارت های اجتماعی

چارچوب نظری و پیشینه پژوهش مهارت های اجتماعی (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه خوارزمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی پایاننامه جهت اخذ درجهی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی در رابطه با کیفیت زندگی ، نشانگان روانشناختی و سبک های فرزند پروری زنان سرپرست خانوار استاد راهنما دکتر هادی هاشمی رزینی استاد مشاور دکتر محمد حاتمی پژوهشگر مریم افضلان ۱۳۹۳ Contents TOC \o "1-3" \h \z \u 1-5-1- تعاریف نظری PAGEREF _Toc9932614 \h 32-34- مهارت های اجتماعی PAGEREF _Toc9932615 \h 52-34-1- تعریف مهارت های اجتماعی PAGEREF _Toc9932616 \h 52-35- مفهوم رشد اجتماعی PAGEREF _Toc9932617 \h 92-36- اجتماعی شدن PAGEREF _Toc9932618 \h 102-37- مهارت های اجتماعی PAGEREF _Toc9932619 \h 102-38- ضرورت یادگیری مهارت اجتماعی PAGEREF _Toc9932620 \h 112-39- اجتماعی شدن در گستره نظریه های تحول روانی PAGEREF _Toc9932621 \h 122-39-1- نظریه روان تحلیل گری فروید PAGEREF _Toc9932622 \h 122-39-2- نظریه تحول روانی، اجتماعی اریکسون PAGEREF _Toc9932623 \h 132-39-3- نظریه تحولی کلبرگ PAGEREF _Toc9932624 \h 142-39-4- نظریه شناختی اجتماعی بندورا PAGEREF _Toc9932625 \h 152-40- تحقیقات انجام شده در داخل کشور PAGEREF _Toc9932626 \h 172-41- مطالعات انجام شده در خارج از کشور PAGEREF _Toc9932627 \h 20 1-5- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها 1-5-1- تعاریف نظری راهبردهای مقابله ای: راهبردهای مقابله ای مجموعه ای از تلاشهای شناختی و رفتاری فرد است که درجهت تعبیروتفسیرواصلاح یک وضعیت تنش زابه کارمی رودومنجربه کاهش رنج ناشی ازآن می شود (غضنفری و قدم پور، 1387). کیفیت زندگی: سازمان جهانی بهداشت در تعریف جامعی ازکیفیت زندگی آن را به عنوان درک فردازوضعیت کنونی اش باتوجه به فرهنگ ونظام ارزشی که درآن زندگی می کند و ارتباط این دریافتها با اهداف ، انتظارات ، استانداردها و اولویتهای مورد نظر فرد تعریف می کند (سازمان جهانی بهداشت، 2006). نشانگان روانشناختی: سلامت روان عبارت است ازرفتارموزون وهماهنگ با جامعه،شناخت وپذيرش واقعیت های اجتماعي وقدرت سازگاري با آنها و شكوفايي استعدادهاي ذاتي ارتقاي سلامت رواني در جامعه موجب بهبود كيفيت زندگي مي شود (صادقیان و حیدریان پور، 1388). سبک های فرزندپروری: اصطلاح سبک فرزندپروري به نوع روابطي که والدين در موقعيتهاي مختلف به منظور تربيت و پرورش فرزند خويش پيش مي گيرند اطلاق مي شود. سازه سبک فرزندپروري به منظور تفاوت در تلاشهاي والدين براي کنترل و اجتماعي کردن فرزندانشان بکار مي رود. بامريند با در نظر گرفتن اين دو متغير سه نوع سبک فرزندپروري را بنا نهاد. سبک فرزندپروري اقتدارگرايانه: اين والدين انتظارات معقولي از فرزندانشان دارند و در ضمن برقراري محدوديتها و قوانين نسبت به فرزندان احساس محبت، صميميت و مهرباني مي کنند. به نقطه نظرات آنها با حوصله گوش مي دهند. اين سبک يک رويکرد آزادمنشانه و منطقي است که هم حقوق والدين و هم حقوق فرزندان را مشخص مي کند و براي آنها احترام قايل است. سبک فرزندپروري سلطه جويانه: اين والدين متوقع هستند اما همنوايي آنان به قدري زياد است که وقتي فرزندان تمايلي به اطاعت ندارند نسبت به آنها بي علاقگي نشان مي دهند و حتي گاهي آنان را طرد مي کنند و هر گاه فرزند حرف آنان را بي چون و چرا نپذيرد به زور و تنبيه متوسل خواهند شد. سبک فرزندپروري سهل گيرانه: اين والدين از اعمال هر گونه سخت گيري و کنترل اجتناب مي‌کنند و به فرزندانشان اجازه مي دهند در سني که آنها توانايي لازم را ندارند تصميمات مهم و سرنوشت سازي بگيرند (بامريند، 1991). حمایت های اجتماعی: برم و همکاران (1996) بر مبنای نظر کوب (1976) حمایت اجتماعی را به عنوان تعلق ادراک شده به یک شبکهی ارتباط اجتماعی تعریف کردهاند. حمایت اجتماعی بهعنوان عاملی در کاهش درماندگی روانشناختی به هنگام تجربهی رویداد فشارزا شناخته شده است . 1-5-2- تعاریف عملیاتی راهبردهای مقابله ای: منظور نمره است که فرد در پرسشنامه نسخه ی کوتاه فهرست مقابله با موقعیت های استرسزا اندلر و پارکر (1990) کسب می کند. کیفیت زندگی: منظور نمره است که فرد در پرسشنامه فرم کوتاه پرسش نامه 100WHOQOL-سازمان بهداشت جهاني،1996 کسب می کند. نشانگان روانشناختی: منظور نمره ای است که فرد در پرسشنامه سلامت عمومي گلدبرگ ( 1972) کسب می کند. سبک های فرزندپروری: منظور نمره است که فرد در مقیاس فرزند پروری بامریند (1991) کسب می کند. حمایت های اجتماعی: منظور نمره است که فرد در مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمنت و همکاران(1988) کسب می کند. 2-34- مهارت های اجتماعی 2-34-1- تعریف مهارت های اجتماعی در سالهای اخیر روانشناسان تحقیق پیرامون ماهیت رفتارهای مهارتی را به طور جدی شروع کرده اند .رشد مطالعه ها در این حوزه به کارهای (گراهمن و ارگیل 1960) مربوط است؛ آن هابه طور مشترک تحقیقی را درباره شباهت های تعامل انسان –ماشین و انسان – انسان طراحی کردند و به این ترتیب خطوط پایه ای مطالعه در این حوزه آغاز شد .در سال 1967 ،فیتز و پوسفر در بحث مهارت های فنی بر اهمیت مهارت های اجتماعی تاکید کردند.مخصوصا اینکه انسان باید نحوه ارتباط با دیگران را یاد بگیرند و الگوی اجتماعی پیچیده ای را از گردش کسب کنند .(روستین ،1987،به نقل از اسلام دوست ،1383). در متون روانشناسی مفهوم مهارت های اجتماعی به صورت های مختلف زیر تعریف شده است . هارجی(1986) با وجود تعریف های ماهرانه به شش جنبه مهارت های اجتماعی اشاره میکند او میگوید : مهارت های اجتماعی عبارت است از مجموعه ای از رفتارهای هدفمند ، به هم مرتبط و متناسب با وضعیت که آموختنی بوده و تحت کنترل فرد می باشد .( هارجی و دیگران ، ترجمه بیگی و فیروز بخت ،1384). هالینگر(1987) مهارت های اجتماعی را مهارت هایی میداند که برای داشتن ارتباط مثبت با دیگران و پذیرش توسط آن ها ضروری است. گرشام (1981،1986، 1988) محدودیت های اجتماعی را رفتارهایی می داند که احتمال دریافت تقویت را به حداکثر می رسانند و احتمال تنبیه موکول به رفتار اجتماعی فرد را کاهش میدهند.از نظر وی مهارت های اجتماعی رفتارهایی هستند که در موقعیت های معین ، پیامدهای اجتماعی مهم را پیش بینی می کنند ( گرشام و الیوت 1987، به نقل از کارتلج و ملبرن ، ترجمه نظری نژاد ، 1385 ). تعریف دیگری که بارها نقل شده از کومز و اس لبی است : توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه ای اجتماعی خاص، به طرقی خاص که در عرف جامعه، قابل قبول یا ارزشمند باشد و در عین حال برای شخص سودمند افتد، بهره ای دو جانبه داشته باشد و یا نخست برای دیگران نافع باشد، به بیان دیگر مهارت های اجتماعی استعدادی است که باعث بروز رفتارهایی می شود که به صورت مثبت یا منفی تقویت می شوند و نه رفتارهایی که مورد تنبیه واقع می شوند یا توسط دیگران خاموش می شوند(کارتلج و ملبرن ، ترجمه نظری نژاد ،1385) . به طور کلی مهارت های اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق می شود،رفتارهایی که شخص میتواند با دیگران به نحوی ارتباط برقرار کند که به بروز پاسخ های مثبت و پرهیز از پاسخ های منفی انجامد . تراور (1980) مهارت های اجتماعی را به 2 بعد تقسیم می کند : اجزاء مهارت و فرآیند های مهارت. اجزای مهارت را عناصر واحدی نظیر نگاه کردن ، تکان دادن سر ، یا رفتارهایی در روابط اجتماعی مانند سلام و خداحافظی تشکیل می دهند فرآیند های اجتماعی به توانایی فرد در ایجاد رفتار ماهرانه بر اساس قواعد و اهداف مربوط و در پاسخ به بازخورد اجتماعی دارد . فیلیپس میگوید کسی دارای مهارت های اجتماعی است که با دیگران طوری ارتباط برقرار کند که بتواند به حقوق، الزامات، رضایت خاطر و یا انجام وظایف خود در حد معقولی دست یابد، بی آنکه حقوق، الزامات، رضایت خاطر یا وظایف دیگران را نادیده بگیرد و در حین آن بتواند در این موارد مبادله ای باز و آزاد با دیگران داشته باشد. مایکلسون و دیگران (1982) در ارزیابی نشانه های اجتماعی به نقش عنصر اصلی اشاره می کنند . مهارت های اجتماعی به طور معمول آموخته می شوند.شامل مجموعه ای از رفتارهای کلامی و غیر کلامی گوناگون و ویژه اند .مستلزم داوطلب شدن و ارائه پاسخ های مناسب و موثرند .تقویت اجتماعی دیگران را به حداکثر می رساند . ماهیتی تعاملی دارند و به زمان بندی مناسب و تاثیر متقابل از رفتارها احتیاج دارند.تحت تاثیر عوامل محیطی همچون سن ، جنس و پایگاه، طرف مقابل می باشد . تعريف زيرشاید مناسب ترین تعریفی باشد که هارجی (1986) از مهارت های اجتماعی به عمل آورده است وي مهارت های اجتماعی را به اين صورت تعریف کرده است : مجموعه ای از رفتارهای هدفمند ، به هم مرتبط و متناسب با وضعیت آموختنی بوده و تحت کنترل فرد می باشد. در این تعریف بر شش مورد از مولفه های مهارت های اجتماعی تاکید شده است . نخست اینکه رفتارهای اجتماعی هدفمند. ما از این رفتارها برای کسب نتایج مطلوب استفاده می کنیم.بنابراین بر خلاف سایر رفتارها که اتفاقی یا غیر عمدی هستند مهارت های اجتماعی هدف دارند . رفتارهای دارای مهارت های اجتماعی با هم ارتباط درونی دارند . یعنی آن ها رفتارهای همزمانی هستند که به منظور رسیدن به یک هدف مشترک به کار گرفته میشود . مهارت های اجتماعی باید متناسب با موقعیتی باشند که در آن به کار گرفته میشوند .در حالی که رفتارهای معینی اگر در یک موقعیت به کار روند مناسب خواهند بود ولی به کارگیری آن هادر زمینه ای دیگر میتواند غیر قابل پذیرش باشد . مهارت های اجتماعی در واقع واحد های رفتاری مجزا هستند. فردی که از لحاظ اجتماعی مهارت دارد قادر است رفتارهای مختلف و مناسبی داشته باشد.او این توانایی های اجتماعی را در غالب عملکرد رفتاری پی ریزی می کند. این نکته یکی از ویژگی های بارز ارتباط اجتماعی ماهرانه است. پنجمین جنبه، آموختنی بودن مهارت های اجتماعی است.در حال حاضر تمامی محققان اتفاق نظر دارند که اکثر رفتارهای اجتماعی آموختنی و قابل یادگیری هستند . آخرین بخش این است که افراد بر این مهارت ها کنترل شناختی دارند. بنابراین کسی که از لحاظ اجتماعی کمبود مهارت دارد ممکن است عناصر اصلی مهارت اجتماعی را فراگرفته باشد اما از فرآیند های فکری لازم برای استفاده از این عناصر در تعاملات خود بی بهره باشد .یکی از جنبه های مهم، کنترل زمان بندی رفتارهای اجتماعی است. یعنی باید از رفتارهای ماهرانه در ما وقع مناسب استفاده کرد .مثلا اگر می خواهیم بر توان تقویت تشویق های کلامی بیفزاییم از آن ها بلافاصله پس از اظهار نظرهای طرف مقابل استفاده کنیم(هارجی،ترجمه فیروزبخت،1382). 2-35- مفهوم رشد اجتماعی انسان اصطلاحا موجودی است اجتماعی و جنبه های اجتماعی رشد کودک پایه و اساس زندگی انسانی او را تشکیل می دهد لازمه زندگی اجتماعی،اعتماد به نفس و قدرت سازگاری اجتماعی است(افروز،1384).از طریق رشد اجتماعی کودکان،روابط بین فردی را بنا می نهند.هویت جنسی را کسب می کنند و هنجارهای اجتماعی و وجدان در آن هاپرورش می یابد(گرهات و همکاران ،1986). در واقع رشد اجتماعی جریانی است که در آن هنجارها، مهات ها، انگیزه ها و رفتار فرد را شکل میدهد تا ایفای نقش کنونی یا آنی او در جامعه مناسب و مطلوب باشد(کارتلج و ملبرن ،ترجمه نظری نژاد ،1385). رشد اجتماعی یک فرآیند چند بعدی است که در آن کودکان رفتارها و مولفه هایی را کسب می کنند که به آن ها اجازه می دهد تا در درون محیط اجتماعی به گونه ای عمل کنند که مزایای متقابلی برای خود و دیگران به همراه داشته باشند . منظور از رشد اجتماعی به دست آوردن آن دسته از مهارت های اجتماعی است که فرد را قادر می سازد با جامعه ای هماهنگ و سازگار شود(ماسن و همکاران، 1998). 2-36- اجتماعی شدن کسب مهارت های اجتماعی فرآیندی است که در آن معیارها، مهارت ها،انگیزه ها و نگرش ها و رفتارهای اجتماعی شکل می گیرد و خانواده،همسالان و معلمان در امر پرورش آن شرکت دارند و مربی می تواند با ايجاد تغییراتی در موقعیت های آموزش، فرصتی برای کودکان ایجاد کند تا سطح مهارت های اجتماعی خود را ارتقا بخشد.پدر و مادر ، خواهر و برادر، مربیان ، معلمان بخش بزرگی از وقت خود را برای ارئه ی ارزش ها . جهت دادن و تغییر رفتار کودکان صرف می کنند. سازمان، مدرسه، مسجد و نهادهای گوناگون دولتی و غیر دولتی که وظیفه انتقال فرهنگی را بر عهده دارند و همچنین وسایل ارتباط جمعی (خاصه تلویزیون ) نیروهای قدرتمند در شکل دادن به طرز تلقی ها و خواسته ها و رفتارهای کودکان هستند(گرشام، 1997). 2-37- مهارت های اجتماعی اگر چه کسب مهارت های اجتماعی یکی ازعناصر اساسی اجتماعی شدن آدمی در کلیه فرهنگ ها بوده است لیکن در دو سه دهه اخیر است که مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است . مهارت های اجتماعی شامل مهارت در تشخیص خصوصیات گروه ، مهارت در ارتباط گیری با گروه ، مهارت گوش دادن، مهارت همدردی، مهارت در ارتباط کلامی و غیر کلامی، مهارت در تشخیص احساسات قوی و مهارت کنترل خویی است . این مهارت ها که در برخی از ویژگی های خود با یکدیگر وجوه مشترک دارند از جهات دیگر دارای عناصر مخصوص به خود هستند. شخصی که دارای مهارت های اجتماعی است می تواند در انتخاب و ارائه رفتارهای مناسب در زمان و وضعیت معین دست بزند. به همین جهت آموزش مهارت های اجتماعی را نمی توان از زمینه هایی که رفتار در آن واقع میشود جدا کرد(هلسل و ماسن، 1988 ). 2-38- ضرورت یادگیری مهارت اجتماعی در وجود انسان استعداد های مختلفی نهفته است که یکی از استعداد ها جامعه گرایی است.انسان اگر خوب تربیت شود این توانایی را دارد که وارد شبکه روابط اجتماعی شود،از نقش و وظایفی که در قبال دیگر افراد جامعه دارد، آگاهی لازم را کسب کند و به انجام نقش های خود بپردازد.جامعه پذیری چیزی نیست که برای آن زمان و مکان مشخص قائل شد.در واقع این فراگیری از آغاز تولد شروع می شود و از راه عوامل و منافع مختلف فرد بدست می آورد و شخصیت اجتماعی او شکل میگیرد.ولی آنچه مسلم است پیچیدگی زندگی اجتماعی، آمو زش های غیر رسمی برای اینکه افراد یک جامعه را برا زندگی اجتماعی آماده کند کافی نیست. برای تربیت اجتماعی افراد باید برنامه ریزی درسی و تربیتی به عمل آید و در هر گروه سنی شرایط و فرصت های تربیتی خاص برای آن فراهم شود تا رشد اجتماعی و ابعاد دیگر به تدریج تحقق یابند(ترکمان،1374). تحقیقات متعدد نشان می دهد که پرورش اجتماعی ، جمعی و روحی انسان به شدت تحت تاثیر عوامل موجود در اولین سال های زندگی وی قرار دارد و به طور عمده می تواند آنها تغییر یابد .کودک با کمبود در دوران خردسالی قادر نخواهد شد در سطوح بالاتر و پیشرفته از شرایط و فرصت های تربیتی بهره مند گردد و رشد حاصل کند.گاه در مراکز درمانی،در زمینه آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان برای جلوگیری از اختلال روانی ممکن است فردی را مورد مطالعه قرار دهند.شواهد نشان میدهند بسیاری از بزرگسالانی که دچار عوارض روانی( خاصه تشویشی،افسردگی های واکنشی و اختلال شخصیت) هستند از نظر اجتماعی نیز بی کفایت به نظر می رسند. تحقیقات دراز مدت (کاگان و ماس ،1963) حاکی از آن است که نارسایی های دوران کودکی در زمینه روابط اجتماعی به دوران بزرگسالی منتقل می شوند. آگاهی از نیاز به آموزش مهارت های اجتماعی غالبا از طریق بررسی ارتباط میان رفتار اجتماعی و پیشرفت تحصیلی عاید می شود(کارتلج،میلبرن 1978 ،ترجمهنظرینژاد 1385). از آنجا که زندگی در نیم قرن اخیر همراه با رشد جمعیت و تغییرات وسیع اجتماعی و صنعتی تحولات عظیمی یافته و به نظر می رسد که شمار بزرگی از کودکان و نوجوانان دچار مشکلات سازگاری اجتماعی و رفتاری و عاطفی هستند،ضرورت یادگیری مهارت های اجتماعی بیشتر آشکار می شود اجتماعی کردن صحیح کودکان به عنوان یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت چنین ضرورتی را بیشترآشکار می کند . 2-39- اجتماعی شدن در گستره نظریه های تحول روانی 2-39-1- نظریه روان تحلیل گری فروید فروید در نظریه تحلیل روان نظام رشد 5 مرحله ای خود را بر اساس ساختارهای روانی، جنسی ارائه می دهد. هر مرحله با تاکید بر کنش های بیولوژیکی (اولین سال تولد دهانی ، تا 3 سالگی مقعدی ،3 تا 5 سالگی ادیپی ، 5 تا 12 سالگی رکود یا نهفتگی ،2 1 سالگی تا بلوغ تناسلی ، کشمکش هایی درخور تحلیل تجربه های انسان را می رساند.در این نظریه استنباط می شود که کودکان باید هر مرحله بحرانی را با موفقیت پشت سر بگذارنند به صفات یا رفتار مثبت برسند.گاه عکس این مورد پیش می آید یعنی کودکان قادر به دفع کشمکش های مرحله مربوطه نیستند.برای مثال مادر یا سرپرست اصلی دیگر محور رفتارهای اجتماعی اولیه کودک محسوب میشود و گستره ارتباط با کودک با دیگران در خانه یا بیرون از آن تدریجی است . مسئله اصلی در تئوری فروید ضرورت حل کشمکش است تا کودک از نظر تئوریک با شناسایی هم جنس خود، پدر و مادر، نحوه ایجاد ارتباط با دیگران را بياموزد و با دو حس رشک و خشم مواجه شود(فرآیندی که می توان گفت مهارت های اجتماعی تقلید یا الگو سازی را در بر می گیرد). طی مرحله نهفتگی یعنی دوره ای که شمار همسالان و دلبستگی به مدرسه به نحو چشمگیر افزایش می یابد یکی از مهارت های رشد موفقیت آمیز تاکید بسیار بر روابط همسالان در برابر روابط متقابل کودک با بزرگسال است . 2-39-2- نظریه تحول روانی، اجتماعی اریکسون اریکسون در ادامه طرح تحلیلی روانی فروید نظام رشد مشابهی برای پرورش اجتماعی ارائه می دهد که از دوران طفولیت تا بلوغ ادامه دارد و کودک در هر مرحله بر مجموعه ای از کشمکش ها ، بیش از همه از طریق رشد رفتار اجتماعی تسلط پیدا میکند .به نظر اریکسون کودکی که به نحو مطلوب اجتماعی شده است تمامی 8 مرحله را که با اعتماد به دیگران آغاز می شود و در دوران بلوغ به اوج خود می رسد با موفقیت پشت سر میگذارد و به شکلی منطقی خود را در جامعه مطرح میکند . در چارچوب نظریه اریکسون، با رشد رفتار اجتماعی اولیه، کودک ضمن ارتباط با والدین و اولین سرپرستان میتواند مهارت داد و ستد و فهماندن نیاز خود به دیگران را کسب کند. کودک خردسال باید بتواند با ایجاد نظم در کنش های مختلف جسمی و نیز حین جنب و جوش در محیط پیرامون به خواسته های بزرگسالان توجه کند. واکنش های اجتماعی ایجاد شده با اولین سرپرستان از طریق گسترش ارتباط با خواهران، برادران، همسالان و سایر بزرگسالان آشکار می شود و رفتارهایی که با نوعی حس استقلال و ابتکار همراه است ارزش فزاینده ای می یابد. در سه فرایند پرورش اجتماعی، رفتارهای اجتماعی اولیه را والدین و سرپرستان از طریق پاسخ ها و نمونه هایی که ارائه می دهند به کودک می آموزند(شکوهی یکتا و پرند، 1385). 2-39-3- نظریه تحولی کلبرگ کلبرگ(1969) در نظریه شش مرحله ای رشد نظریه فوق را به این شکل مطرح میکند که سیر تحول اخلاقی نخست از اندیشه های خود خواهانه (مرحله 1 و 2) آغاز می شود تا به علاقه و ثبات (مرحله 3 و 4) و به بالاترین سطوح (مرحله 5 و 6) می رسد یعنی جایی که فرد تابع ضوابط درونی میشود و رفتار خود را با شعور و اعتماد و نه صرفا به تبع مقررات مشخص میکند . در طرح کلبرگ کودکانی که اعمال خلاف انجام میدهند در سطوح پایینی، یعنی خود خواهی عمل می کنند که به نفع شخصی و اجتناب از تنبیه تاکید می شود. با استفاده از این چارچوب آموزش مستقیم و تدریجی مراحل رشد برای اصلاح رفتار اجتماعی توصیه می شود. در صورتی که سلسله مراتب رشد اخلاق پیشنهاد پیاژه و کلبرگ مورد قبول افتد،کاربردهای آن در گزینش مهارت های اجتماعی بدین گونه خواهد بود که مثلا رفتارهایی چون شراکت و همکاری در بازی می تواند به راحتی از دو سالگی آموزش داده شود و کودک اطاعت از مسئولان و صاحبان اختیار را از طریق اجرای دستورات آن ها و درک پیامد های آن را خیلی زودتر از آموزش تصمیم گیری مستقل بیاموزد. مهارت های اجتماعی مربوط به درک دیگران را نیز می توان به ساده ترین وجه در مرحله بعد آموزش داد. گاه کودک ضوابط درونی را بعد از آشنایی با نظم و مقررات به طور کامل می آموزد. 2-39-4- نظریه شناختی اجتماعی بندورا یکی از نظریه های مهم روانشناسی یادگیری که هم جنبه رفتاری دارد و هم جنبه شناختی، نظریه اجتماعی بندوا(1977) است. بندورا گفته است : از دیدگاه یادگیری اجتماعی، مردم نه به وسیله نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرک های محیطی آنان را به عمل سوق می دهد، بلکه کارکردهای روانشناختی بر حسب یک تعامل دو جانبه بین شخص و عوامل تعیین کننده محیطی تبیین می شوند.به طور دقیق تر بندورا می گوید که شخص، محیط و رفتار بر هم تاثیر متقابل دارند و هیچ کدام از این جزء را نمی توان جدای از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده رفتار انسان به حساب آورد.بندورا این تعامل سه جانبه را جبر متقابل یا تعیین گری متقابل نامیده است.طبق نظریه تعیین گری متقابل بندورا ، محیط به خودی خود بر رفتار اثر نمی گذارد و تاثیر محیط بر افراد مختلف یکسان نیست.بلکه نحوه عمل یک فرد بر محیط تعیین می کند که چه جنبه هایی از محیط بر فرد تاثیر خواهد داشت. به گفته دقیق تر رفتار حتی می تواند محیط را بسازد. در نظریه یادگیری اجتماعی یادگیرنده از طریق مشاهده رفتار دیگران به یادگیری می پردازد . بندورا یادگیری از راه مشاهده را در چهار مرحله به عنوان های زیر توضیح داده است : مرحله توجه مرحله به یاد سپاری مرحله باز آفرینی مرحله انگیزشی یا تقویتی گرچه زمینه رشد اجتماعی کودک پیوستگی دراز مدتی با شایستگی های اجتماعی او دارد، ولی محققان و درمانگران معتقدند در مورد تحلیل رفتار یا رفتار درمانی مهارت های اجتماعی کودکان به پیشرفت های زیادی نائل شده اند. هاریس و فراری 1983در این زمینه معتقدند که افرادی که تلاش در تغییر رفتار کودکان دارند باید بدانند درک و برداشت کودکان از حوادث با درک بزرگسالان تفاوت دارد. این دو بر ضرورت رهنمود های هنجاری برای آموزش رفتار اجتماعی تاکید کرده اند.اطلاعات هنجاری نه تنها نوع مهارت های اجتماعی مناسب با رشد برای آموزش را تعیین می کنند بلکه از طریق مقایسه با کودکانی که شایستگی اجتماعی دارند در ارزیابی آموزش مهارت های اجتماعی نیز نقش دارند. ملاحظات رشد از یک سو با انتخاب مهارت های اجتماعی و از سوی دیگر با روش آموزش مورد استفاده ارتباط دارد، اولین گام در تدارک آموزش مهارت های اجتماعی، بررسی کودک از دیدگاه معیار های رشد و تعیین سیر تکامل برای عملکرد مورد نظر است. 2-40- تحقیقات انجام شده در داخل کشور نتایج پژوهش با عنوان غضنفری و قدم پور (1387) با عنوان بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای وسلامت روانی در ساکنین شهرخرم آباد نشان داد که بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله رابطه معناداری وجود دارد . هر چه فرد راهبرد مقابله مساله مدار را بیشتر به کاربرد از سلامت بالاتری برخوردار است و بالعکس راهبرد هیجان مداری سبب افزایش علائم جسمانی ، اضطراب ، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی می شود . همچنین نتایج نشان دادکه راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار به طور متفاوتی واریانس متغیرهای اضطراب ، آسیب جسمانی ، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی که از مؤلفه های سلامت روانی هستند را به صورت معناداری تبیین می کنند . پژوهش محمد زاده و خسروی (1391) با عنوان بررسی رابطه هدف در زندگی ، سبک های مقابله ای با بهداشت روانی در میان دانشجویان دانشگاه ایلام نشان داد که رابطه منفی و معنی داری بین سبک مقابله ای هیجان مدار و سلامت روان وجود دارد . پژوهش بخشی پور ، پیرو و عابدیان (1384) با عنوان بررسی رابطه میان رضایت از زندگی وحمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان نشان داد که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روانی را پیش بینی می کند و همچنین تاهل هم به شکل معناداری با بهداشت روانی بالاتر ، رضایت از زندگی و احساس حمایت اجتماعی بیشتر همبسته بود . در پژوهشی که توسط ربیعی ، مولوی ، کلانتری و عظیمی (1388) با عنوان رابطه بين نگرش هاي ناكارآمد و راهبردهاي مقابله اي باسلامت رواني انجام شد نتایج آن نشان داد که رابطه معناداري بين نگرش هاي ناكارآمد و سلامت رواني وجود دارد . بين راهبردهاي مقابله هاي و مؤلفة اختلال در عملكرد اجتماعي رابطه معناداري وجود دارد . پژوهش ریاحی، وردی نیا و پور حسین(1389) با عنوان بررسي رابطة بين حمايت اجتماعي وسلامت روان نشان داد که سلامت روان دانشجويان پسر بهتر از دختران بوده و رابطة مستقيم و معناداري بين ميزان حمايت اجتماعي و سلامت روان مشاهده شد. اين در حالي است كه بين سلامت روان با ميزان دينداري و طبقة اجتماعي رابطة معناداري مشاهده نشد علاوه بر اين ، دانشجويان دختر ، دانشجويان متعلق به طبقات اجتماعي بالاتر ، و دانشجويان ديندارتر ، حمايت اجتماعي بالاتري را ادراك وگزارش كردند. نتايج تحليل رگرسيون چند متغيره نيزنشان داد كه حمايت اجتماعي وجنسيت اثرات مستقيمي بر سلامت روان دارد ، در حاليكه طبقة اجتماعي و دينداري از طريق افزايش ميزان حمايت اجتماعي ادراك شده ، اثرات غير مستقيمي بر سلامت روان دانشجويان گذاشتند . پژوهش بخشانی و همکارن (1382) با عنوان بررسي ارتباط بين حمايت اجتماعي ادراك شده و رويدادهاي استرس زاي زندگي با افسردگي ، نشان ميدهد كه میزان حمايت اجتماعي بانرخ افسردگي ، همبستگي منفي داشته و ميانگين حمايت اجتماعي در افراد افسرده ، به طور معناداري پايين تر از افراد غير افسرده مي باشد . بدين ترتيب ، به نظرمي رسدكه حمايت اجتماعي نقش تعديل كنندگي در بروز يا تشديد افسردگي دارد . نتایج پژوهش حاجبی و فرین نیا (1388) با عنوان ارتباط بین سلامت روان و حمایت اجتماعی در کارکنان بهداشت روان و درمان صنعت نفت بوشهر نشان داد که وضعیت سلامت روان با نمره حمایت اجتماعی رابطه معنی دار و مستقیم دارد. پژوهش قاسمی پور و جهانبخش گنجه (1389) با عنوان رابطه حمایت اجتماعی وسلامت روان دردانشجویان شهرستان خرم آباد نشان داد که بین منابع ساختاري وکارکردهاي حمایت اجتماعی باسلامت روان رابطه معنی داري وجود دارد. در بین انواع کارکردهاي حمایت اجتماعی ، حمایت عاطفی و در بین منابع ساختاري حمایت اجتماعی ، عضویت گروهی و پیوند قوي با سلامت روان رابطه معنی دار داشتند . پژوهشهای ابراهيمي، ذوالفقاري و بوالهري (1381) بخشاني، بيرشك، عاطف وحيد و بوالهري (1382) رضايي، كارگر و كربندي (1383) ، پناهي و همكاران (1387)، اكوچيان و همكاران (1389)، حسن‌زاده و دهكردي، خمسه (1391)، شماع كاظمي، حقاني، سعادتي، خواجه‌وند (1392) بيانگر اين موضوع است که بين راهبردهاي مقابله‌اي و حمايت‌هاي اجتماعي رابطه وجود دارد. حسينيان آقاملکي (1376) بر اساس داده‌‌هاي پژوهشي خود نتيجه گرفت که بين رفتار آزادمنشانه والدين و عزت نفس فرزندان رابطه مثبت معني دار، و بين رفتار سلطه‌جويانه والدين و عزت نفس فرزندان، رابطه منفي وجود دارد. همچنين ميانگين عزت نفس دانش‌آموزان با والدين دموکراتيک از ميانگين عزت نفس دانش‌آموزان با والدين سهل گير و سلطه ‌جو بيشتر است و بين ميانگين عزت نفس دانش‌آموزان با والدين سهل گير و سلطه ‌جو تفاوت معناداري وجود ندارد. جعفری نژاد فرد کهن و غباری بناب (1388) در پژوهشی به مقایسه مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استثنایی در مدارس تلفیقی و استثنایی پرداختند. که نتایج این پژوهش نشان داد بین‌ میانگین نمره مهارتهای اجتمایی و همچنین پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی و مدارس عادی (تلفیقی) تفاوت‌ معناداری وجود ندارد. همچنین مقایسه دو گروه نشان داد که تفاوت معناداری بین دانش‌آموزان دختر و پسر ناشنوا در موقعیت تلفیقی و استثنایی وجود دارد. این تفاوت نشان می‌دهد که دختران از نظر مهارت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی نمرات بالاتری کسب کرده‌اند. 2-41- مطالعات انجام شده در خارج از کشور نتايج پژوهش پیترز و همکاران(2003)نشان مي دهد كه سطوح بالاتر حمايت اجتماعي با سطوح پايينتر افسردگي و اضطراب ، مرتبط است و تصور مي شود كه حمايت اجتماعي ،به عنوان سپري ضربه گير در مقابل استرس عمل مي كند . چن و همکاران(2001) در پژوهشی به بررسی رابطه بین رفتار اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی پرداختند. نتایج پژوهش آنان، رابطه مثبتی بین پیشرفت تحصیلی و رهبری اجتماعی، تحمل ناکامی، مهارت اجتماعی، جرأت ورزی و روابط دوستانه با همسالان را نشان داد. همچنین رابطه منفی بین پیشرفت تحصیلی و پرخاشگری، ناسازگاری های تحصیلی گزارش شد. گوهوا، اليکا و همکاران (2001) مطالعه‌اي بر روي 127 نوجوان اهل چين در رابطه بين سبک‌هاي فرزندپروري با وضعيت سلامت رواني نوجوانان انجام دادند. نمرات پايين در شاخص‌هاي سلامت روان بطور قابل ملاحظه‌اي با سطح بالاي طرد والدين و انکار والدين، گرايش به تنبيه، زحمات بيش از ‌اندازه و درگيري مفرط، و سطوح پايين گرمي هيجانات والدين و درک و فهم، رابطه داشت (به نقل از عيوضي، 1378). فيلازوگلو و گريوا(2008) در بررسي رابطه سبك‌هاي مقابله و حمايت اجتماعي و كيفيت زندگي در زنان مبتلا به سرطان سينه دريافتند سبك‌هاي مقابله با كيفيت زندگي مرتبط بودند و سبك مقابله‌اي مسأله مدار با كيفيت زندگي رابطه مثبت داشت. ماتود(2004) در پژوهشي درباره جنسيت در استرس و راهبردهاي مقابله به اين نتايج دست يافت كه زنان در مقايسه با مردان بيشتر از مقابله هيجاني و اجتنابي و كمتر از مقابله مسأله مدار استفاده كردند ، همچنين زنان نشانه‌هاي جسماني و پريشاني روانشناختي بيشتري را گزارش كردند. مقابله اجتنابي در زنان با متغييرهاي جمعيت‌شناختي و تعداد فرزندان رابطه داشت و زنان مسن‌تر بيشتر از سبک مقابله مسأله مدار استفاده كردند. فونداكارو و موس(1987) در پژوهشي بر روي زنان دريافتند افزايش حمايت از جانب خانواده موجب استفاده بيشتر زنان از مقابله مسأله‌ مدار مي‌شود و برخورداري از حمايت در محيط كار باعث تنظيم عاطفي بيشتر در زنان شده و آنها كمتر بر تخليه هيجاني تكيه خواهند كرد (شعبان‌زاده، زارع بهرام‌آبادي، حاتمي، زهراكار، 1392). پژوهش (فلكمن، موسكويتس به نقل از بهزادي‌پور و همكاران، 1392) نشان داد که سبک مقابله يك متغير تعديل‌گر مهم در رابطه بين استرس و پيامدهايي همچون اضطراب و افسردگي به شمار مي‌رود. از اين رو اگر تلاش‌هاي مقابله‌اي فرد از نوع مؤثر، كارآمد و سازگارانه باشد ، استرس، كمتر فشارزا به شمار رفته و واكنش نسبت به آن نيز در راستاي كاهش پيامدهاي منفي آن است. در مقابل اگر سبك يا الگوي مقابله ناسازگارانه يا ناكارآمد باشد ، نه تنها استرس را مهار نمي‌كند بلكه خود منبع فشار به شمار آمده و شرايط را بدتر مي‌كند نتایج پژوهش های مختلف نشان می دهد که بین راهبردهاي مقابله‌اي و حمايت‌هاي اجتماعي نيز رابطه وجود داشته كه تحقيقات صورت گرفته توسط بال، كرومبز و ون‌اوست (2003)، ديركزواگر برامسن و وندرپلاگ (2003)، رونزونگيو و همكاران (2004)، تایید نمودند .گرين‌گلاس، فيكسنبام و ايتون (2006)، چوهان و شاليني (2006)، و بري و همكاران در همان سال، لوپز- مارتينز، استيو- زارازاگا و راميرز- ماستر (2008)، لو و وانگ 2009)، وندرليچ- تيرني و وندروال (2010)، رازوئل، بروچون- شوتزر، دوپانلوپ و اپيني (2011) موید این مطلب است. پژوهشيكرونكيته و موس (1984) نشان داد که زناني كه از حمايت خانوادگي بيشتري برخوردارند نسبت به زناني كه سطوح پايين تري از حمايت خانوادگي را دريافت مي كنند افسردگي كم تري نشان مي دهند. هت و اورتنر(1989) در پژوهشی نشان دادند زنان تك والد كه از يك شبكه حمايت اجتماعي جهت كاهش فشار هاي مربوط به كار و التزام هاي خانواده برخوردار دارند بهتر با شرايط زندگيشان سازگار مي شوند (شعبان زاده، زارع بهرام آبادي،‌ حاتمي ، زهرا كار،1392). كوهن و ويلز (1985) اصطلاح حمايت اجتماعي را براي اشاره به مكانيزم هايي كه افراد را در برابر استرس مصون مي دارند عنوان مي نمايند. در اين راستا پيترسون ، ماير و سليگمن (1996) عنوان نمودند كه فقدان شبكه هاي حمايتي زنان سرپرست خانوار آنها را آماده استفاده از روش هاي مقابله اي هيجان مدار و اجتماعي مي نمايد. گومز (1998) اشاره مي كند كه ادراك زنان سرپرست خانوار از مسئوليت هايشان در محيط خانواده، آنها را براي بهره گيري از روش هاي مقابله مسأله مدار مهياتر مي كند، چرا كه اين افراد به دليل قبول همه مسئوليتهاي خانواده ،‌حسي از كنترل را در خود به وجود مي آورند وشكل گيري اين حس، موجب تقويت برنامه ريزي، سخت رويي، در آنها مي شود. از اين رو اين زنان در مواجه با عوامل استرس زا از روش هاي منطقي و مساله مدار استفاده مي كنند(به نقل از بيرامي، هاشمي، عليزاده گورادل، حسيني بادنجاني، 1391). كه البته به نظر مي رسد مسئوليت پذيري در بين گروه فوق متفاوت بوده و با دلايل سرپرستي نيز مرتبط و در بين افراد متغير می باشد. در اين بين برانن (1999) نيز به نقش حمايت هاي اجتماعي در ممانعت از آسيب پذيري زنان سرپرست خانوار تأكيد داشته است( به نقل از بادنجاني، بيرامي ، هاشمي ،1391). ليپمن و همكاران (2001)، دريافتند مادران مجرد نسب به مادران متأهل به احتمال بيشتري از اضطراب و سوء مصرف مواد رنج مي برند. پژوهش كوين (2003) نشان داد بين حمايت اجتماعي و رضايت از زندگي خانواده هاي تك والد ( با سر پرستي مادر) رابطه مثبتي وجود دارد و حمايت اجتماعي همانند سدي در برابر عوامل استرس زا اثر نموده و سبب ارتقاء كيفيت زندگي مي گردد. در پژوهش ديگر نيز بووير، چموتو پرنگر (2004) نشان دادند افرادي كه از حمايت اجتماعي بالاتري برخوردارند از سلامت رواني و احساس بهزيستي بالاتري بهره مندند. يلسين (2011) و زيمر و چن (2011) نيز نشان دادند حمايت اجتماعي پيش بيني كننده بهزيستي و رضايت از زندگي است. يافته هاي پژوهش كمپ و همكاران(1962) حاكي از اين موضوع است كه بدرفتاري با كودكان ناشي از آشفتگي روانشناختي بزرگسالان است. ولي بوچانان سيمونز و همكاران(1991) نشان دادند كه والديني كه در كودكي مورد بدرفتاري قرار گرفته اند الزاماً بدرفتار نمي شوند . طبق گزارشات وكرل و ولف(2003) والدين بد رفتار به شرايط استرس‌‌زا با برانگيختگي هيجاني زياد واكنش نشان مي دهند. در ضمن در آمد كم، بيكاري ، سن ازدواج پايين، مصرف الكل و دارو، تعارض زناشويي، آشفتگي شديد خانواده، در خانواده هاي بدرفتار شايع است. همچنين به اظهار كولتون كوربينو سو (1999) اغلب والدين بدرفتار و غفلت كننده از حمايت هاي اجتماعي رسمي و غير رسمي محروم هستند . كاكس ، كوچ و اورسون (2003) نيز بيان داشتند در خانواده بين بدرفتاري همسران با بدرفتاري با كودك ارتباط نيرومندي وجود دارد ( برك،2007) . کارلسن و دیگران (2004)، نشان دادند که در افراد دیابتی، مقابلهی هیجان مدار، تاحدودی نقش میانجی را در رابطه ی بین حمایت اجتماعی ادراک شده و علایم افسردگی دارد (کلارک و گوسن، 2009). حمایت اجتماعی به عنوان منابع ادراک شده از دیگران در دسترس در شبکه ی اجتماعی تعریف می شود. ادبیات تحقیق اثرات سودمند و آسیبرسان را برای حمایت بر روی بیماران مبتلا به درد مزمن مشخص کرده اند. دلایل گوناگونی وجود دارد که می تواند توضیح دهد چگونه حمایت ادراک شده می تواند سازگاری را افزایش دهد. از یک طرف می توان این بحث را کرد که حمایت اجتماعی، پاسخ های مقابله ای سازگارانه ی خاصی را افزایش می دهند. هولاهان و دیگران (2005)، در یک تحقیق طولی 10 ساله نشان دادند که مقابله ی اجتنابی به طور مثبتی با علایم افسردگی رابطه دارد. در تحقیق کلارک و گوسن (2009)، نیز مشخص شد که مقابلهی اجتنابی و استرس روانی-اجتماعی بیشتر، با افسردگی رابطهی بیشتری داشتند. نتایج تحقیق ماینز و همکاران (2003)، نشان داد که روابط اجتماعی غیرحمایتگرانه همراه با فاصلهگیری، یک پیشبینیکنندهی قوی برای علایم افسردگی و آشفتگی روانی کلی است. این رابطه می تواند این گونه تبیین شود که زنان نابارور گزارش میدهند که مشکل باروری آن ها منجر به روابط اجباری با اعضای شبکه ی اجتماعی شده است و این تغییرات در روابط اجتماعی یک احساس بیگانگی و جدایی را در آنها ایجاد کرده است. این طرد می تواند احساس استیگمایی که با ناباروری تداعی میشود را تشدید کند. محققان نشان دادند که روابط اجتماعی غیرحمایتگرانه مرتبط با ناباروری به عنوان یک نشانهی محیطی پیش بینی نشده عمل میکردند که احساس استیگمای مربوط به ناباروری را تازه میکند (ماینز و همکاران، 2003). منابع احدی، حسن و جمهری ، فرهاد (1386) . روانشناسی رشد . تهران : پردیس. چاپ ششم. آبینکی، الهام (1386). بررسی رابطه بین سبک های یادگیری خودکارآمدی با شیوه های مقابله با فشار روانی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران. پایان نامه کارشناسی ارش روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی. باباپورخيرالدين، جليل. (1381). بررسي رابطه بين شيوه‌هاي حل مساله، حل تعارض و سلامت روانشناختي در ميان دانشجويان . رساله دکتري روانشناسي، دانشگاه تربيت مدرس. باقرپور، صغری. (1384). بررسي رابطه الگوهاي فرزندپروري با سلامت رواني و موفقيت تحصيلي كاركنان نظامي و غير نظامي. پايان‌نامه کارشناسي‌ارشد روانشناسي، دانشگاه تهران. بخشی پور رودسری ، عباس ؛ پیروی ، حمید و عابدیان ، احمد(1383) . بررسی رابطه میان رضایت از زندگی ، حمایت اجتماعی و سلامت عمومی دانشجویان ، دومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. دانشگاه تربیت مدرس ، 69-71 و فصلنامه اصول بهداشت روانی . سال هفتم شماره بیست و هفتم . ص ، 142 – 152 . برجعلي، احمد. (1378). رابطه الگوهاي فرزندپروري والدين با تحول رواني-اجتماعي فرزندان. رساله دکتري روانشناسي، دانشگاه علامه طباطبايي برک ، لورا ،( 2007) ؛ ترجمه سید محمدی ، یحیی ( 1391 ) . روانشناسی رشد ( از لقاح تا کودکی ) . تهران ، انتشارات ارسباران بهزادی پور ، ساره ؛ سپاه منصور ، مژگان ؛ کشاورزی ارشـد ، فرنـاز ؛ فـرزاد ، ولی ؛ نظیری ، قاسم ؛ زمانـیان ، سکینه ( 1392 ) . اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان . روش ها و مدل های روانشناختی ، سال 3 ، شماره 12 ، تابستان 92 بیرامی ، منصور ؛ هاشمی ، تورج ؛ علیزاده گورادل ، جابر ؛ حسینی بادنجانی ، سید مهدی ( 1391 ) . پیش بینی آسیب پذیری در برابر استرس بر اساس میزان حمایت اجتماعی ، راهبردهای مقابله ای و منبع کنترل . فصلنامه پژوهش های روان شناسی اجتماعی ، دوره 2 ، شماره 5 ، بهار 91 پروچسکا ، جیمز ؛ نورکراس ، جان ، (2007) ؛ ترجمه سید محمدی ، یحیی ( 1391 ) . نظریه های روان درمانی . تهران ، انتشارات روان چراغی ، علی ؛ داوری دولت آبادی ، الهام ؛ صلواتی ، محسن ؛ مقیم بیگی ، عباس (1391) . ارتباط بین حمایت اجتماعی درکشده و کیفیت زندگی بیماران نارسایی احتقانی قلبی . نشريه مركزی تحقيقات مراقبت هاي پرستاري دانشگاه علوم پزشكي تهران. دوره 25. شماره 75. 31-21. چناري ، مهين . (1374) . بررسي رابطه بين نگرش والدين و خود پنداري فرزندان . پايان‌نامه کارشناسي‌ارشد روانشناسي ، دانشگاه تربيت مدرس . حاتملوی سعدآبادی ، منیژه و باباپور خیرالدین ، جلیل (1391). مقايسه كيفيت زندگي وروشهاي مقابله اي در افراد ديابتي و غيرديابتي . مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد . دوره 20. شماره 5. صص ، 592- 581 . حاجبی ، احمد ؛ فریدنیا ، پیمان (1388) . ارتباط بین سلامت روان و حمایت اجتماعی در کارکنان بهداشت و درمان صنعت نفت بوشهر. دو فصلنامه طب جنوب . سال دوازدهم . شماره1. صص. 74- 67 . حبیبی ، مجتبی ؛ قنبری ، نیکزاد ؛ خدایی ، ابراهیم ؛ قنبری ، پرستو ( 1392 ) . اثر بخشی مدیریت استرس به روش شناختی - رفتاری بر کاهش اضطراب ، استرس و افسردگی زنان سرپرست خانوار . مجله تحقیقات و علوم رفتاری حسن زاده ، پرستو ؛ علی اکبری ، دهکردی ؛ خمسه ، محمد ابراهیم ( 1391 ) . حمایت های اجتماعی و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو . فصلنامه علمی پژوهشی روانشناسی سلامت ، شماره 2 ، تابستان 91 حسینی بادنجانی ، سیدمهدی ؛ بیرامی ، منصور ؛ هاشمی ، تورج (1391 ) . پیش بینی آسیب پذیری زنان سرپرست خانواده در برابر استرس بر اساس میزان حمایت های اجتماعی ، راهبردهای مقابله ای و منبع کنترل . فصلنامه مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهراء ، دوره 8 ، شماره 1 ، بهار 91 حسینی نسب، داوود؛ احمدیان، فاطمه؛ و روانبخش، محمد حسین (1378). بررسی رابطه ی شیوه های فرزندپروری با خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان. مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی. شماره 9 (1). حیدرزاده، مهدی؛ قهرمانیان؛ اکرم؛ حقیقت، علی و یوسفی، الناز (1388). ارتباط بین کیفیت زندگی و جمایت اجتماعی در بیماران سکته مغزی. نشریه دانشکده پرستاری و مامایی. دانشگاه علوم پزشکی ایران. دوره 22. شماره 59. صص، 23-32. خداپناهي ، محمدكريم . (1376) . انگيزش و هيجان . تهران : انتشارات : سمت . خيرآبادي ، غلامرضا ؛ باقريان ، رضا ؛ نعمتي ، كيانوش ؛ دقاقزاده ، حامد ؛ مراثي ، محمدرضا و غلامرضايي ، علي (1389) . تأثيرآموزش راهبردهاي مقابله اي برشدت علائم ، كيفيت زندگي و علائم روانشناختي بيماران مبتلا به سندرم رودهي تحريك پذير . مجله دانشکده پزشکی اصفهان . سال بیست و هشتم . شماره 110. 483-473. دهقانی، عبداله (1379). مقایسه ی بین شیوه های فرزندپروری و خودتنظیمی تحصیلی و تاثیر آن بر موفقیت تحصیلی در درس فارسی و ریاضی دانش آموزان دختر و پسر دوره ی متوسطه. پایان نامه ی کارشناسی ارشد. دانشگاه شیراز. ربیعی ، مهدی ؛ مولوی ، حسین ؛ کلانتری ؛ مهرداد و عظیمی ، حسین (1388) . رابطه بين نگرش هاي ناكارآمد و راهبردهاي مقابله اي با سلامت رواني . مجله پژوهش های تربیتی و روانشناختی دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان . صص ، 30- 21 . رحيمي ، مهدي (1386) . "تاثير الگوهاي ارتباطي خانواده برکيفيت زندگي گروهي از دانش آموزان" . پايان نامه کارشناسي ارشد بخش روانشناسي تربيتي ، دانشگاه شيراز . رضاييان ، حميد . (1383) . بررسي الگوهاي علي متغيرهاي خانواده (مشکلات رواني، رضامندي زناشويي، شيوه فرزندپروري و ادراک خود در نوجوانان داراي اختلال سلوک). رساله دکتري روانشناسي ، دانشگاه تهران . ریاحی ، اسماعیل ؛ وردی نیا ، اکبر علی و پورحسین ، زینب (1389) . بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روان . مجله علمی پژوهشی رفاه اجتماعی . سال دهم . شماره 29 . سید میرزایی ، سیدمحمد ؛ عبدالهی ، زهرا ؛ کمربیگی ، خلیل (1390 ) . بررسی رابطه میان عوامل اجتماعی و امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار ( مورد مطالعه : زنان شهر ایلام ) . فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی . شعاع کاظمی ، مهرانگیز ؛ حقانی ، سعیده ؛ سعادتی ، معصومه ؛ خواجه وند ، آرامه ( 1392 ) . رابطه بین حمایت های اجتماعی خانواده و سبک های مقابله ای در سیر بهبودی بیماران سرطان پستان . فصلنامه بیماری های پستان ایران ، سال 6 ، شماره 4 . شعبان زاده ، افسانه ؛ زارع بهرام آبادی ، مهدی ؛ حاتمی ، حمیدرضا ؛ زهرا کار ، کیانوش ( 1392 ) . بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران . فصلنامه علمی – پژوهشی زن و جامعه ، سال 4 ، شماره 4 . شفیع آبادی ، عبدالله ؛ غلامحسین قشقایی ، فهیمه ( 1390 ) . اثر بخشی مقایسه مشاوره گروهی واقعیت درمانی و فمینیستی بر هویت زنان سرپرست خانوار . فصلنامه زن در توسعه و سیاست ، دوره 9 ، شماره 4 . شفیع آبادی، عبدلله و ناصری ، غلامرضا(1380) . نظریه های مشاوره و روان درومانی . ترهان . مرکز نشر دانشگاهی . شهامت ، فاطمه ؛ ثابتی ، علیرضا ؛ رضوانی ، سمانه ( 1389 ) . بررسی رابطه سبک های فرزند پروری و طرح واره های ناسازگار اولیه . مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد دوره 11 شماره 2 . شيخي ، محمدتقي (1374) . "شاخص هاي موثر در کيفيت زندگي در استان هاي کشور" فرهنگ همدان، سال هفتم، شماره 25، ص، 26- 35 . صادقیان ، عفت ؛ حیدریان پور ، علی (1388) . عوامل استرس زا و ارتباط آن با سلامت رواني دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي همدان . مجله دانشكده پرستاري ومامايي دانشگاه علوم پزشكي تهران . دوره 15. شماره1. صياد شيرازي ، مريم (1383) . رابطه بين سبک هاي تربيتي والدين و شکل گيري نوع هويت ديني نوجوانان . پايان‌نامه کارشناسي‌ارشد رشته مشاوره دانشگاه علامه طباطبايي . طاهري ، ارسطو (1374) . بررسي مقايسه ميزان اضطراب در نوجوانان با پدران داراي الگوهاي رفتاري مختلف . پايان‌نامه کارشناسي‌ارشد روانشناسي ، دانشگاه تربيت معلم . غضنفری ، فیروزه ؛ قدم پور ، عزت الله (1387) . بررسی رابطه ای راهبردهای مقابله ای و سلامت روان در ساکنین شهر خرم آباد . فصل نامه اصول بهداشت روانی . سال دهم . شماره سی و هفتم . صص ، 47-54 . کلارک ، آلیسون ؛ کرنلیا برنتانو ، استوارت ، 2006 ؛ ترجمه صادقی ، سعید ؛ ناجی ، مجتبی ؛ محمدزاده ، محمود ؛ کریمیان ، نفیسه ( 1392 ) . طلاق علل و پیامدها . اصفهان ، انتشارات پیام دانش . گنجی ، حمزه(1384). بهداشت روانی ، تهران انتشارات ارسباران . چاپ چهارم . ماسن، پاول هنری؛ کیگان، جروم؛ هوسون، آلتا کارون؛ و کانجر، جان جین وی (1377). رشد و شخصیت کودک. ترجمه ی مهشید یاسایی. تهران: نشر مرکز. محمد زاده، جهانشاه؛ خسروی افرا (1391). بررسی رابطه هدف در زندگی، سبک های مقابله ای با بهداشت روانی در میان دانشجویان دانشگاه ایلام. مجله تحقیقات نظام سلامت. شماره ششم. صص، 951-958. مرادی ، اسود (1386) . بررسی مقایسه ای رابطه بین فرسودگی شغلی و راهبدهای مقابله ای با استرس در مشاوران زن و مرد مدارس متوسطه و مراکز پیش دانشگاهی شهر کرمانشاه. پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی. دانشگاه شهید بهشتی . مرادی ، مرتضی ؛ شیخ الاسلامی ، راضیه ؛ احمدزاده ، مژده ؛ چراغی ، اعظم ( 1392 ) . حمایت اجتماعی ، نیازهای اساسی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی : وارسی یک مدل علمی در زنان شاغل . فصلنامه روانشناسی تحولی ، روانشناسان ایرانی ، سال 10 ، شماره 39 . مرادی ، مرتضی ؛ شیخ الاسلامی ، راضیه ؛ احمدزاده ، مژده ؛ چراغی ، اعظم ( 1392 ) . حمایت اجتماعی ، نیازهای اساسی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی : وارسی یک مدل علمی در زنان شاغل . فصلنامه روانشناسی تحولی ، روانشناسان ایرانی ، سال 10 ، شماره 39 . معتمدیان ، اکبر (1388) . اثر بخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر سبک های مقابله ای دانش آموزان مقطه متوسطه . پایانامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی . میر کمالی ، سید محمد(1373) . روابط انسانی در آموزشکاه . چاپ دوم ، نشر یسطرون . میلانی فر، بهروز(1378). بهداشت روانی. تهران: انتشارات قدس . ملک مکان ، مراد (1378). بررسي رابطه نگرش مادر نسبت به شيوه‌هاي فرزندپروري ( اقتداري ، استبدادي ، سهل گير) با يادگيري خود تنظيمي و پيشرفت تحصيلي در دانش آموزان مقطع سوم راهنمايي آباده . پايان‌نامه کارشناسي‌ارشد رشته روانشناسي ، دانشگاه تربيت معلم . مومنی ، خدامراد ؛ شهبازی راد ، افسانه(1391) . رابطه معنويت ، تاب آوري و راهبردهاي مقابله اي با کیفیت زندگی دانشجویان . مجله علوم رفتاری . دوره 6 . شماره 2 . 103- 97. نصیری ، امین (1389). اثر بخشی آموزش سخت رویی به شیوه گروهی بر افزایش راهبردهای مقابله ای کارآمد در دانشجویان پر استرس . پایانامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی . همتيان ، خديجه (1385) . "بررسي و مقايسه نگرش افراد ناتوان ذهني و افراد عادي نسبت به کيفيت زندگي و ابعاد آن ". پايان نامه کارشناسي ارشد بخش کودکان استثنايي، دانشگاه شيراز . یزدانی، فضل الله (1382). بررسی رابطه بین نگرش دینی ، سبک های مقابله ای و شادکامی در دختران و پسران دبیرستان های اصفهان. رساله دکتری روانشناسی. دانشگاه علامه طباطبایی. Bartley , C ., Roesch , S . ( 2011 ) . Coping with stress : The role of conscientiousness . Personality and Individual Differences , 50 Baumrind, D. (1991). The influence of parenting style on adolescent competence and use. Journal of Early Adolescence, 11, 56-95. Baumrind, D. (1971). Current patterns of parental authority. Developmental Psychology Monographs, 4, 1-103. Bartley , C ., Roesch , S . ( 2011 ) . Coping with stress : The role of conscientiousness . Personality and Individual Differences , 50 Bell, D. (2005) ."Quality of life and well- being measuring the benefits of cutture and sport literature". review anstainkpirce http : // www. Scatlad. Gor. Uk / public cations/ 2002 / 01/ 13110743/ 11[ 2006/04/20]. Bovier , P ., Chamot , E ., Perneger , T. ( 2004 ) . Perceived stress , internal resources , and social support as determinants of mental health amoeng young adults .Quality of Life Research , 13 Brown, E. (1999)." Embracing quality of life in times of spending restraint". journal of Intllectual & Developmental Disability, 299-308. Bukatko, D., & Deahler, M. W. (1992). Child development. University of Massachusetts, Honghton. Clarke D, Goosen T. (2009). The mediating effects of coping strategies in the relationship between automatic negative thoughts and depression in a clinical sample of diabetes patients. Personality and Individual Differences. vol 46, 460–464. Cohen , S ., Wills , T. ( 1985 ) . Stress , Social support and buffering hypothesis . Psycho – logical Bulletin , 98 Costanza, R. Fisher, B., Saleem, A., Caroline, B., Lynne, B.,(2007). Quality of life: An approach integrating opportunities, human needs, and subjective well-being.Ecological E conomics, 61, 267 – 2 76. Coyne , G . ( 2003 ) . An Investigation of coping skills and Quality of Life Among Single Sole SsupportingMothers . International Journal of Iantchropology , 18 Dennis, R. E., Williams, w., Giangreco, M. F., & Cloninger, C.J. (1993). " Quality of life as context for planning and evaluation of services for people with disabilities". Exceptional Chidren, 59, 499 - 572. Diener, E., & Suh. (1997). Quality of Life and Quality of Persons: A New Role for Government. Oxford University Press, pp. 256-293. Erasmus, R. U. (1997). Advances in understanding happiness. Review Quebecois de Psychological, 18, 29-79. Felce, D., & Perry, J.(1995). "Quality of life: Its Definition and Measurement". Research in Developmental Disabilities, 16, 51-74. Galloway, S. (2005). Quality of life and well-being: Measuring the benefits of culture and sport. Centre for Cultural Policy Research. University of Glasgow. Hays,J.,& Reeve,B.B.(2008). Measurement and modeling of health related quality of life. International En cyclopedia in public health,20. 241- 252. Heinonen, H., Aro, A. R., Aalto, A.- M. & Untela, A. (2004). "Is the evaluation of the global quality of life determined by emotional status?" Quality of life Resarch, 13 (8). 1347 -1356. Holahan C.K, Moerkbak Marie, Suzuki Rie. (2006). Social support, coping, and depressive symptoms in cardiac illness among Hispanic and non-Hispanic White cardiac patients. Psychology & Health. vol 21, 615-631 Junger JD. et al.(2002). Health Related Quality of Life in Patients with Congestive Heart Failure: Comparision with other Chronic Disease and Relation of Functional Variable. Heart J.; 87(3): 235. Keyes, C. L., & Ryff, C. D. (2000). Subjective change and mental health: A self-concept theory. Social Psychology Quarterly, 63, 264-279. King.C.R., Hinds,P.S.(2011). Quality of life: from nursing and patient prespective. Jones and Bartlett publisher. Koot, G. S., & wallander, j. G. (2001). Quality of life in child AolescentIlness. New York: Brunner – Routledge. Krenk.s., klessingger, N.(2000). Long term effect of avoidant coping on adolescents' depressive symptom. Journal of yoth and adolescents'. 29,(6). 617-628. Lazarus,r.s., folkman. S(1984). Stress, appraisal and coping. New York. Li, L., Young, D., Wei, H., Zhang, Y., Zheng, Xiao, SH., Wang, X. & Chen, X. (1998). "The relationship between objective life status and subjective life satisfaction with quality of life". Behavioral Medicune, 23, 149 - 160. Mindesa Erica J, Ingrama Kathleen M, Kliewera Wendy, Jamesb Cathy A. (2003). Longitudinal analyses of the relationship betweenLongitudinal analyses of the relationship between unsupportive social interactions and psychological adjustment among women with fertility problems. Social Science & Medicine. 56, 2165-2180. Nejat,S.(2008). Ouality of life and measuring it. Iranian journal of Epidemology,2,57-62. Pearlin LI, Schooler C.(1987). The structure of coping. Journal of Health and Social Behavior., 19: 2-21.Rathus SA. Psychology.(19900. Holt, Rinehart and Winston. Penland Elizabeth A, Mastena William G, Zelharta Paul, Fourneta Glenn P, Callahan Theresa A. (2000). Possible selves, depression and coping skills in university students. Personality and Individual Di€erences. vol 29, 963-969 . Pollard, E. L., & Lee, P. D. (2003) ‘Child Well-Being: a Systematic Review of the Literature. Social Indicators Research, 61, 1, 60. Sigelman, C. K. (1999). Life Span Human Development. Pacific Grove, CA: Brooks/Cole. Smith, A. E. (2000). " Quality of life:" Areview Education & Ageing, 15, No .3, 419 – 434. Stenner.P.H., Cooper.D., skevington.S.M.,(2003). Putting the Q in to quality of life; in identification of subjective construction of health- related quality of life using Q methodology . socscimed. 57(11).21. 61-72. Ventegodt, S., Merrick, J. & Andersen, N. J (2003)."- quality of life - theory I. The IQQL theory: an integrative theory of the global quality of life concept" , The Scientific World Journal, Vol. 3, pp. 1030-1040. Watson , S. M. R ., Keith, k. D. (2002). "Comparing the quality of life school - age children with and without disabilities" . Mental Retardation, 40, 304 - 372. Weylung-Fur., linduany-Yi., chingshu-Bih., & yinlee-Fei. (2004). Parental rearing style: Premorbid personality mental health and quality of life in chronieregional pain: A causal analysis. Comprehensive Psychiatry, 45, 206-212. WHOQOL SRPB Group. (2006). A cross-cultural study of spirituality, religion, and personal beliefs as components of quality of life. Social Science & Medicine, 62, 1486–1497. Yalcin , I . ( 2001) . Social support and optimism as predictors of life satisfaction of college student. International Journal for the Advancement &Counselling , 33 Zimmer, Z ., Chen , F . ( 2011) . Social support and change in depression among adult in Taiwan . Journal of Applied Gerontology Zinbauer, B. J., & Pargament, K. I. (1998). Spiritual conversion: A study of religious change among college students. Journal for the Scientific Study of Religion, 137, 161-180.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه اینترنتی بروز فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید