چارچوب نظری و پیشینه پژوهش اختلالات رفتاری (docx) 57 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 57 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی
پایان نامهی کارشناسی ارشد در رشتهی
روانشناسی بالینی
مقایسه مهارت های مقابله ای ،تکانشگری و اختلالات رفتاری در سه گروه نوجوانان بی سرپرست،بد سرپرست و عادی
به کوشش
فاطمه عسکری
استاد راهنما
دکتر نورالله محمدی
اسفندماه 1393
سپاسگزاری
شکر و سپاس یکتا آفریدگار هستیبخش را خالق و بزرگترین یار و پشتیبان بندگان خویش است؛ او که مرا از هیچ آفرید و به فضل و احسان خود در دامان پرمهر مادر و پدری دلسوز و فداکار پرورد و در محضر اساتیدی بس گرانقدر علم و ادب آموخت تا همواره مدیون و سپاسگزار او و بندگان نیکونهاد او باشم.
پس به مصداق آیهی «لمیشکر المخلوق لمیشکر الخالق» بسی لازم و شایسته است تا در برابر پدر و مادر عزیزم که همواره در تمامی سختیها و در پیمودن تمامی مدارج تحصیل و کسب کمال یار و حامی من بودهاند؛ سجدهی سپاس را به جای آورم.
همچنین برخود لازم میدانم تا از استاد مهربان و بزرگوارم، جناب آقای دکتر نوراله محمدی نهایت سپاس را داشتهباشم؛ استادی که چشمهی محبتش از نخستین دیدار، در دلم جوشید و حمایتهای پدرانه ایشان، همواره موجبات آرامش روحی و اتکای به نفس بیشتر را در من به وجود آورد.
چکیده
مقایسه مهارت های مقابله ای ،تکانشگری و اختلالات رفتاری در سه
گروه نوجوانان بی سرپرست،بد سرپرست و عادی
به کوشش
فاطمه عسکری
متاسفانه امروز شاهد آن هستیم که هرروز بر تعداد کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست افزوده می شود .متغیر های اجتماعی بسیاری در پدیده بی سرپرستی وبد سرپرستی دخالت دارند که می توان از عوامل اقتصادی، بیکاری ، اعتیاد وغیره نام برد .اختلالات رفتاری وتکاشگری در دوره نوجوانی بیش از سایر دوران زندگی اهمیت دارد ومهارتهای مقابله ای به عنوان واسط بین استرس وسلامت روانی عمل می کند .هدف از پژوهش حاضر مقایسه مهارتهای مقابله ای ، تکاشگری واختلالات رفتاری در سه گروه نوجوانان بی سرپرست ، بد سرپرست وعادی بود . حجم نمونه شامل 76 نوجوان 12تا 18 ساله (35 نفر بدسرپرست 15 نفر بی سرپرست و26 نفر عادی بود) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند برا ی گردآوری داده ها از پرسشنامه مهارتهای مقابله ای لازاروس وفولکمن ، پرسشنامه اختلال رفتاری آخن باخ – سیاهه رفتاری کودک (CBCL) ومقیاس تکانشگری بارات استفاده گردید این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام شد وهمه داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) وتحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) تحلیل شدند . نتایج نشان داد که بین سه گروه نوجوانان بی سرپرست ، بد سرپرست وعادی از لحاظ مهارتهای مقابله ای وتکانشگری تفاوت معناداری وجود دارد اما بین این سه گروه در اختلالات رفتاری تفاوت معنا دار وجود دارد. نتیجه اینکه نوجوانان بی سرپرست وبد سرپرست اختلال رفتاری بیشتری نسبت به نوجوانان عادی نشان می دهند
کلید واژه ها : مهارت های مقابله ای ،تکانشگری ، اختلالات رفتاری ، نوجوانان بی سرپرست ،نوجوانان بد سرپرست ، نوجوانان عادی.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
TOC \o "1-3" \h \z \u 1-6تعريف مفهومي متغيرها PAGEREF _Toc14508402 \h 3
1-6-1 سبک های مقابله ای PAGEREF _Toc14508403 \h 3
1-6-2 اختلالات رفتاری PAGEREF _Toc14508404 \h 3
1-6-3تکانشگری PAGEREF _Toc14508405 \h 3
1-7 تعريف عملياتي متغيرها PAGEREF _Toc14508406 \h 3
1-7-1 تکانشگری PAGEREF _Toc14508407 \h 4
1-7-2 سبک های مقابله ای PAGEREF _Toc14508408 \h 4
1-7-3اختلالات رفتاری PAGEREF _Toc14508409 \h 4
فصل دوم PAGEREF _Toc14508410 \h 5
مبانی نظری PAGEREF _Toc14508411 \h 5
2-1-1 اختلالات رفتاری PAGEREF _Toc14508412 \h 5
2-1-1-1 علل اختلالات رفتاری PAGEREF _Toc14508413 \h 11
2-1-1-1-1 برخی از انواع اختلالات رفتاری PAGEREF _Toc14508414 \h 11
2-1-1-1-2 اختلال بیش فعالی ـ نقص توجه PAGEREF _Toc14508415 \h 11
2-1-1-2 نشانه های بیش فعالی PAGEREF _Toc14508416 \h 12
2-1-1-3 رفتار تخریبی PAGEREF _Toc14508417 \h 13
2-1-1-3-1 اختلال سلوک PAGEREF _Toc14508418 \h 13
2-2 پیشینه پژوهش PAGEREF _Toc14508419 \h 15
2-2-1 پژوهشهای داخلی PAGEREF _Toc14508420 \h 15
2-2-2 پژوهش های خارجی PAGEREF _Toc14508421 \h 24
2-3 جمع بندی PAGEREF _Toc14508422 \h 28
منابع PAGEREF _Toc14508423 \h 31
منابع فارسی PAGEREF _Toc14508424 \h 31
منابع انگلیسی PAGEREF _Toc14508425 \h 40
1-6تعريف مفهومي متغيرها
1-6-1 سبک های مقابله ای
به طور کلی مقابله به عنوان کوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (لازاروس و فولکمن، 1984).
1-6-2 اختلالات رفتاری
اختلات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با میزان قابل توجهی از مشکلات اجتماعی همراهند (خوشابی، مرادی، شجاعی، 1386 ).
1-6-3تکانشگری
در یکی از رایج ترین تعاریف، تکانشگری به صورت آمادگی قبلی برای واکنش های سریع و بدون برنامه به محرک های درونی یا بیرونی بدون در نظر گرفتن نتایج منفی آن واکنش ها برای خود فرد یا دیگران، تعریف می شود(استنفورد و همکاران، 2009).
1-7 تعريف عملياتي متغيرها
1-7-1 تکانشگری
نمره ای که آزمودنی ها از مقیاس تکانش گری بارت(1959) کسب می کنند. این مقیاس سه عامل تکانشگری شناختی، تکانشگری حرکتی و بی برنامه گی را ارزیابی می کند(استنفورد و همکاران،2009).
1-7-2 سبک های مقابله ای
نمر ه ای است که آزمودنی از مقیاس لازاروس و فولکمن (1985) به دست می آورد(لازاروس و فولکمن،1985).
1-7-3اختلالات رفتاری
نمره ای که آزمودنی ها از پرسشنامه اختلالات رفتاری آخن باخ دریافت می کنند (خوشابی،طردی،شجاعی،1386) .
فصل دوم
مبانی نظری
2-1-1 اختلالات رفتاری
اختلالات رفتاری، گروهی از رفتارها هستند که بیمار به وسیله آنها به طور مکرّر حقوق اساسی دیگران را نقض میکند و یا قواعد اجتماعی را زیر پا میگذارد. این اختلال در دوران کودکی یا نوجوانی شکل میگیرد و در پسران بیشتر از دختران شایع است. این نوع اختلالات روانپزشکی نه تنها خود فرد، بلکه خانواده و جامعه را نیز دچار مشکل می کند(برادفورد، 2002). اختلالات رفتاری در جوامع مختلف شیوع نسبتا یکسانی دارد(ماتیسن و همکاران، 2007).
بسیاری از کودکانی که اختلالات رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی رسیدند، اختلال آنها تا حدود زیاد و یا به طور کلی برطرف می شود. لیکن در تعدادی از موارد اختلال در بزرگسالی نیز ادامه می یابد.(گرشنگ و ویلسن، 2003). بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلالات رفتاری ظاهری شبیه نافرمانیها و سرکشیهای معمولی دوران کودکی دارند امّا بسیار شدیدتر و جدیتر هستند. بیمارانی که دچار اختلال رفتاری هستند نوعاً نسبت به سلامت و خوشی دیگران بیتوجهند. حس همدردی در آنها پایین است و غالباً رفتارهای دیگران را برای خود تهدیدآمیز و خصمانه تلقی میکنند. در نتیجه، غالباً واکنش پرخاشگرانهای به این تهدیدهای خیالی نشان میدهند و رفتارهای خود را اینگونه توجیه مینمایند.
برخی از این بیماران ممکن است اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشند در حالی که برخی دیگر ممکن است ارزش بیش از حدّی برای خود قایل باشند. این بیماران غالباً بیرحم و سنگ دل اند و احساس گناه اندکی میکنند و حتی هنگامی که ظاهراً خطای خود را میپذیرند، بیشتر ترفندی است برای جلوگیری از تنبیه شدن.
رفتار پرخطر و بیپروا، مشخصه غالب بیمارانی است که دچار اختلال رفتاری هستند. آنها ممکن است در سنین پایین به رفتارهای جنسی، سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و استعمال مواد مخدر روی آورند و باعث مشکلات قانونی گردند. در بسیاری موارد، بیمارانی که اختلال رفتاری دارند دارای ضریب هوشی کمتر از سطح میانگین و عملکرد تحصیلی پایینی هستند. افکار مربوط به خودکشی یا اقدام برای خودکشی نیز دربین آنان دیده میشود.
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که برخی کودکانی که دچار اختلال رفتاری بودهاند پس از رسیدن به دوران بزرگسالی، افرادی متعادل، سالم و موفق و با عملکرد اجتماعی عادی شدهاند. هر چند، برخی از آنها ممکن است این اختلال را در بزرگسالی نیز حفظ کرده و یا دچار اختلالات دیگری نظیر اختلال شخصیت جامعهستیزی و سوء مصرف مواد گردند(تلی اوغلو، 2013).
کودکان با مادران افسرده بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات رفتاری اضطرابی هستند(ولر و همکاران، 2000). در دهه های اخیر هر چند وضعیت اقتصادی کلی در جوامع بهبود یافته است، لیکن اختلالات رفتاری کودکان کمتر نشده است(اسکات، 2010).
در بروز این اختلالات فرضیه های متعددی ابراز شده، که هیچ یک توجیه کننده نمی باشد(بروک و همکاران، 2003). و هر یک وجهی از رفتارهای ناهنجار کودکان و نوجوانان را بررسی می کند(روزن ویگ و همکاران، 2008؛ دناتلی و همکاران، 2010؛ کیس و همکاران، 2008).
از سوی دیگر در همبستگی اختلالات روانپزشکی مادران و اختلالات هیجانی و رفتاری فرزندان به عامل ژنتیک و تغییرات نوروبیولوژیک نیز اشاره شده است (رادائو و ون دل هیوول ائا، 2010؛ سیور و وینشتاین؛ 2009؛ استنلی و سیور، 2010).
اختلالات رفتاری دارای چهار نوع عمده میباشند:
رفتار پرخاشگرانه
رفتار غیرپرخاشگرانه
تقلّب یا دزدی
نقض جدّی قوانین
بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلالات رفتاری ظاهری شبیه نافرمانیها و سرکشیهای معمولی دوران کودکی دارند امّا بسیار شدیدتر و جدّیتر هستند. بیماران ممکن است نسبت به دیگران رفتار پرخاشگرانه یا قلدرمآبانه داشته باشند و با آنها وارد دعوا و زد و خورد شوند. این بیماران ممکن است تمایل به دروغگویی، غیبت از کلاسهای درس، فرار از خانه یا سوء مصرف مواد داشته باشند. رفتارهای پرخطر و بیپروا از مشخصههای بیمارانی است که دچار اختلال رفتاری هستند(سیف نراقی و نادری، 1380).
برخی عوامل در ایجاد اختلال رفتاری نقش برجستهای دارند. این عوامل شامل تعارضات در محیط خانوادگی کودک از جمله بهرهکشی، بیتوجهی، مشکلات زناشویی والدین و اعتیاد آنها میباشد. اگر پزشک کودک به اختلال رفتاری مشکوک شود احتمالاً او را به یک متخصص سلامت روان معرفی میکند. متخصص، به مشاهده رفتار کودک میپردازد. به علاوه، آزمونهای استاندارد یا سایر ابزارهای ارزیابی روانی ممکن است مورد استفاده قرار گیرد تا تشخیص اختلال رفتاری قطعی گردد.
پژوهشهای جدید نشان میدهند که یک رویکرد چند وجهی شامل روان درمانی غالباً موثرترین روش برای درمان اختلالات رفتاری است. اکثر بیمارانی که اختلال رفتاری دارند وقتی به دوران بزرگسالی میرسند مشکلشان برطرف میگردد امّا تعدادی از بیماران مشکلشان در دوران بزرگسالی نیز ادامه مییابد و به اختلال شخصیت جامعهستیزی تبدیل میشود(همان منبع).
نكته مهم در تعاریف اختلالات رفتاری، تعریفی از رفتار و بهنجاری و نابهنجاری آن است. منظور از رفتار بهگونهای كه در روانشناسی تعریف شده آن دسته از حالات، عادات، اعمال و گفتار است كه همواره قابلمشاهده، اندازهگیری، ارزیابی و بررسی و پیشبینی باشد.
اماتمیز مفهوم نابهنجار از بهنجار كار دشواری است اگرچه ملاكهای متعددی برای این تمییز مطرح شده، ولی كافی نیستند. در واقع میتوان گفت كه بهنجاری و نابهنجاری روی یك پیوستار قرار دارند و همین امر است كه تمایز روشن بین این دو مقوله را دشوار میسازد. نابهنجاری، همان بهنجاری است اما دچار افراط یا تفریط شده است. با وجود مسائل مطرحشده، معیارهایی وجود دارد كه اگرچه ناكافی هستند ولی به این تمایز كمك میكنند. یكی از ملاكها این است كه آیا رفتار باعث درد و رنج میشود یا خیر. معمولا رفتار نابهنجار باعث ناشادی افراد میشود. ملاك دیگر این است كه بررسی شود یك رفتار تا چه حد ناسازگارانه است، به این معنا كه آیا این رفتار با بهروزی فرد و جامعه تداخل میكند یا خیر. ملاك سوم، بررسی این وضعیت است كه آیا رفتار بر اساس زمان و مكان قابل توجیه عقلانی است یا خیر. ملاك چهارم، بررسی میزان كنترلی است كه فرد بر رفتارش دارد. معمولا رفتارهای نابهنجار در كنترل و احاطه فرد قرار ندارند. ملاك بررسی این موضوع این است كه آیا رفتار حاضر، از جمله رفتارهایی است كه با قراردادهای اجتماعی(هنجار اجتماعی) در تضاد است و این رفتار توسط گروه اقلیت یا اكثریت مورد توجه است یا نه. رفتارهایی كه با ارزشهای جامعه تطابق ندارند و توسط اقلیتی از جامعه بروز میكنند، میتوانند نابهنجار تلقی شوند(سیف نراقی و نادری، 1380)..
همچنین در تعریف اختلال رفتاری باید به میزان، شدت، طول مدت، سن و موقعیتی كه رفتار در آن بروز میكند توجه داشت.
● میزان: به این نكته كه رفتار در یك دوره زمانی چقدر رخ میدهد، اشاره دارد. گاهی بیشتر كودكان بدون اجازه از جای خود بلند میشوند، كتككاری میكنند اما كودكی كه هر روز نزاع میكند یا هر دو دقیقه از جایش برمیخیزد، میزان بالا و غیرعادی از اینگونه رفتارها را نشان میدهد.
●شدت: به نیرومندی یا بزرگی رفتار اشاره دارد. برای مثال چنانچه كودكی به خاطر ناكام شدن در رسیدن به هدف با مشت بر روی میز بزند، ممكن است ضربهای كه به میز میزند به گونهای باشد كه سر و صدای زیادی ایجاد كند و یا اینكه به قدری شدید باشد كه به دست یا میز آسیب وارد كند. مورد اول پاسخی عادی در نظر گرفته میشود، اما مورد دوم رفتار شدیدتر به عنوان واكنشی غیرعادی تلقی میگردد.
●طول مدت: مقدار زمانی است كه یك رفتار دوام یابد. هر كودكی ممكن است گاهی به دلیل آسیب دیدن احساساتش بهانهگیری و گریه و زاری كند. اما قشقرق و گریه و زاری كه یك ساعت یا دو ساعت ادامه مییابد با طغیان ده دقیقهای كاملا متفاوت است.
●تناسب سنی: رفتارهای متناسب با سن به این واقعیت اشاره دارند كه برخی از رفتارها در كودكان سنین معین، كاملا بهنجار است اما همان رفتارها اگر به سنین بعدی ادامه یابند یا اینكه قبل از سن مورد انتظار بروز كنند، میتواند مشكلساز و نابهنجار تلقی شوند. مثلا ترسیدن از هیولا در خانه و چسبیدن به والدین رفتارهایی هستند كه اگر از سوی كودكان 5 یا 6 ساله دیده شوند متناسب با سن هستند اما اگر در سنین بالاتر مشاهده شوند، غیرطبیعی تلقی میشوند (کاکاوند، 1385)
البته نكته مهمی كه باید به خاطر سپرد این است كه وجود دوره واحد یا از آنچه نابهنجار به نظر میرسد، به معنی وجود آشفتگی و اختلال رفتاری در كودك نیست. حوادثی كه در زندگی كودك رخ میدهند، همین طور فشارها و تغییرات رشدی او میتوانند منجر به بروز مشكل رفتاری شده یا باعث شوند او چندین هفته رفتارهای جدید و مشكل رفتاری نشان دهد. رفتارهایی نابهنجار در نظر گرفته میشود كه چندین ماه ادامه پیدا كند و علت قابل شناسایی بلافاصله نداشته باشند مثل جدایی والدین، مرگ یكی از بستگان و ... (کاکاوند، 1385).
2-1-1-1 علل اختلالات رفتاری
محققین، مشكلات رفتاری را ناشی از علل مختلفی میدانند كه مهمترین آنها عبارتند از:
اختلالات بیولوژیك(مشكلات ژنتیكی، نورولوژیكی و بیوشیمیایی)، فضای نامساعد خانوادگی (نظریه رفتاری یادگیری و نظریه روانكاوی)، تاثیرات سوء فرهنگی واجتماعی (نظریه جامعه شناسی و بوم شناسی)، تجربههای نامطلوب و شكستهای پی در پی (سیف نراقی و نادری، 1380).
2-1-1-1-1 برخی از انواع اختلالات رفتاری
2-1-1-1-2 اختلال بیش فعالی ـ نقص توجه
شاید بسیاری از شما، کودکی را دیده باشید که در مجالس و مهمانی ها یک جا بند نمی شود، مرتب به قول معروف از در و دیوار بالا می رود، وسایل را به هم می ریزد، وسط صحبت دیگران می پرد و در حقیقت بمبی از انرژی است. اصولاً مادر چنین کودکی شکایت می کند که بچه او پرحرف، کم خواب، دچار حواس پرتی (گاهی زمین می خورد) می باشد، کاری را به اتمام نمی رساند، پای تلویزیون بند نمی شود و غذایش را به تمامی نمی خورد. اگر این کودک به سنین مدرسه رسیده باشد، سرِ کلاس آرام نمی نشیند، با بغل دستی خود حرف می زند، از جا بلند می شود، تمرکز ندارد، املا را جا می اندازد و اصولاً علی رغم هوش خوب، اُفت تحصیلی پیدا می کند. این اختلال نقص توجه و بیش فعالی نامیده می شود، معمولاً قبل از سن 7 سالگی نمود دارد، حداقل باید 6 ماه طول کشیده باشد تا تشخیص داده شود، از لحاظ جنس، در پسرها بیشتر از دخترها مشاهده می شود. برخی از این کودکان از اختلالات دیگری چون:اختلالات اضطرابی و افسردگی، اختلال خواندن، نوشتن یا ریاضیات رنج می برند. برخی از عوامل از جمله: مواجهه با سموم در دوره قبل از تولد، زودرسی و صدمه قبل از تولد به دستگاه عصبی جنین، عفونت ها و ارث بردن را در ایجاد آن دخیل دانسته اند. تغییرات دستگاه عصبی مرکزی و مواد مترشحه آن مثل دوپامین، نوراپی نفرین، محدودیت هیجانی و محرومیت های خانوادگی از دیگر عوامل اند (سادوک وسادوک، 2007).
این کودکان در شیرخوارگی به برخی محرک ها مثل صدا، نور و حرارت حساس هستند. اعتماد به نفس منفی، بیش فعالی، بی ثباتی هیجانی، میدان توجه کوتاه، تکانشگری (از جا پریدن)، اختلال حافظه و یادگیری، نقایص گفتاری در آنها دیده می شود. ممکن است تغییراتی در نوار مغز آنها دیده شود. با درمان، ابتدا بیش فعالی و سپس حواس پرتی برطرف می شود. اکثر کودکان با بالا رفتن سن، بهبود نسبی می یابند و در 15درصد موارد، نشانه ها تا دوران بزرگسالی، دوام می آورند. برخی کودکان همزمان دچار اختلال سلوک که بعدا اشاره می شود، هستند.بسیاری از این کودکان دچار بی توجهی و یا رفتارهای تنبیهی نابجا از طرف والدین در خانه یا مدرسه و ناسازگاری با همسالان می شوند که بیشتر باعث صدمه خوردن به عزت نفس آنها می گردد. درمان های مختلف دارویی مثل: محرک ها (ریتالین)، ضد افسردگی ها (ایمی پرامین)، کلونیدین، فلتوگزتین و ... برای آنها به کار می رود. یک برنامه چندوجهی شامل روان درمانی انفرادی، تعدیل رفتار، مشاوره والدین و درمان اختلالات یادگیری، ساختاری صحیح از پاداش و تنبیه برای آنها باید در نظر گرفته شود(همان منبع).
2-1-1-2 نشانه های بیش فعالی
کودک اغلب با دست ها یا پاهایش بازی می کند و حتی روی صندلی ناآرام است و مرتب آن را تکان می دهد.
کودک اغلب صندلی خود را انتهای کلاس درس می گذارد ،جایی که صندلی های خالی زیادی هست و او می تواند مرتب جایش را عوض کند.
کودک اغلب در شرایط نامناسب و جاهای تنگ شروع به دویدن و بالا رفتن از در و دیوار می کند.
کودک اغلب با فعالیت های تفریحی بی سر و صدا مشکل دارد و آرام نمی گیرد.
وی بیش از حد حرف می زند، سؤال می پرسد و همه را کلافه می کند (سید محمدی، 1390)
علائم بی توجهی و حواس پرتی معمولاً در 8 تا 9 سالگی آشکار می شوند و اغلب مادام العمر با شخص می مانند. "تأخیر" در شروع علائم بی توجهی ممکن است منعکس کنندۀ ماهیت پنهانی این اختلال باشد (برخلاف بیش فعالی) و در سن بلوغ این اختلال خفته به شکل تنوع طلبی و بی ثباتی بروز می یابد. علائم بیش فعالی معمولاً در 5 سالگی کاملاً آشکار می شوند و در 7 تا 8 سالگی به اوج خود می رسند. پس از بلوغ، این رفتارها به تدریج کاهش می یابند و اغلب به بلوغ زود رس می انجامند. تکانشگری نیز مانند بیش فعالی در 7 تا 8 سالگی به اوج میرسد، اما برخلاف آن مسائل مربوط به تکانشگری در بزرگسالی همچنان باقی می ماند. نوجوانان مبتلا به این اختلال بیشتر مستعد تجربۀ رفتارهای پرخطر (اعتیاد به مواد مخدر، فعالیت های پرخطر جنسی، بی دقتی در رانندگی و غیره) هستند. بزرگسالان تکانشگر نیز معمولاً مدیریت مالی چندان مناسبی ندارند و اغلب با قمار و خرید بیش از حد کالاهای غیر ضروری خود را به مرز ورشکستگی می رسانند(همان منبع).
2-1-1-3 رفتار تخریبی
2-1-1-3-1 اختلال سلوک
الگویی تکراری و مداوم رفتاری است که در آن حقوق اساسی دیگران، مقررات یا هنجارهای اجتماعی ـ اخلاقی عمده متناسب با سن، زیر پا گذاشته می شود، شامل رفتارهایی مثل:
رفتار پرخاشگرانه که ممکن است سبب صدمه جسمی به مردم یا حیوانات شود؛
تخریب اموال؛
تقلب یا دزدی؛
نقض جدی قوانین؛
برای تشخیص اختلال سلوک حداقل سه یا چند رفتار باید به مدت سه ماه طول کشیده باشد.
عواملی چون سطح پایین اجتماعی- اقتصادی، روش تربیتی خشن و تنبیهی، اختلالات خانوادگی و فقدان نظارت مناسب والدین در ایجاد آن مؤثرند. رفتارهای دیگر مثل: زورگویی و قلدری؛ تهدید کردن؛ بیرون ماندن از خانه علی رغم منع.
والدین، گریز از خانه و مدرسه، آتش افروزی، قساوت جسمی نسبت به افراد و حیوانات در آنها دیده می شود.
بسیاری از والدین این کودکان، مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و وابستگی به الکل هستند. طلاق به خودی خود یک عامل خطرساز محسوب می شود. مثل ADHD، در این کودکان نیز تغییرات مواد مترشحه مغزی مثل دوپامین و سروتونین و نوراپی نفرین، دیده می شود. این کودکان، چندان کوششی برای پنهان کردن رفتار ضد اجتماعی خود نمی کنند. افکار و ژست های خودکشی در اینها شایع است. اغلب از نظر اجتماعی، کنارگیر یا منزوی هستند. برخی از اینها با افرادی مثل خود دوست شده و گروههایی را تشکیل می دهند. از هر گونه الگوی ثابت انضباطی گریزان هستند. در اینها عملکرد ضعیف در مدرسه، اضطراب و نشانه های افسردگی، اختلالات یادگیری و سوء مصرف مواد دیده می شود. هر چقدر نشانه ها در سنین پایین تری شروع شود، پیش آگهی، بدتر است. در درمان آنها باید ساختار محیطی همراه با مقررات در نظر گرفته شود. روان درمانی انفرادی معطوف به ارتقای مهارت های حل مسئله، مورد استفاده قرار گیرد. درمان دارویی با داروهایی مثل «هالوپریدول»، «کاربامازین»، «فلئوگزتین» به کار گرفته می شود. مشاوره و روان درمانی خانواده و توجه به مسائل همه جانبه دخیل در ایجاد اختلال، اهمیت بسزایی دارد (احقری، 1391).
2-2 پیشینه پژوهش
2-2-1 پژوهشهای داخلی
طبق پژوهش سهرابی (1369)، اختلال رفتاري،اضطراب و افسردگی بیش از سایر اختلالات رفتاري مطرح در بین نوجوانان محروم از والدین بوده است،همچنین اختلالات رفتاري دربین نوجوانان 13 ساله ،نسبت به سایر گروه هاي سنی (15، 16، 17)، شیوع بیشتري دارد .محرومیت از والدین براي کودکانی که در سنین پایین تري قرار دارند نسبت به کودکان بزرگ تر آسیب زاتر بوده است. لذا علی رغم کوچک سازي و تاکید بر مراکز شبه خانواده هنوز هم ما شاهد طیف هاي مختلف سنی ، تحصیلی و غیر تحصیلی اعم از شاغل و غیر شاغل و حتی داراي ملیت هاي مختلف در این مراکز هستیم.و تعاملات بین این طبقات می تواند باعث ناسازگاري و ناآرامی شود .
رستگاران (1372)، نشان داد روش هایی که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند در شکل گیري رشد دوران کودکی و خصایص بعدي شخصیت و رفتارآنها تاثیر فراوان و عمیقی دارد. الگوها و رفتارها ي نادرست والدینی و رفتارهاي ناسالم ،میتواند منجر به ایجاد طرح واره هاي ناسازگار اولیه سخت و در نهایت بروز مشکلات رفتاري ، اختلالات هیجانی، اختلالات شخصیت و ...شود.
مطالعات مصلحی (1373)، نشان داد بین دو گروه دختران بی سرپرست و عادي ،در میزان آشفتگی فکري، افسردگی ،ناسازگاري هاي اجتماعی،سوء ظن و بدبینی،گوشه گیري،افکارعجیب و غریب و احساس عدم امنیت تفاوت معناداري وجود دارد،همچنین این پژوهش حاکی از آن است که برخی از دختران بی سرپرست احتمالا دچار اختلالات روانی از جمله اختلال شخصیت و رفتارو...هستند.
تیزهوش (1378)، در مطالعات خود نشان داد که مشکل نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست به واسطه وجود طیف وسیعی از اختلال های رفتاری، عاطفی، احساس طرد شدگی، خودکارآمدی و حرمت خود پایین مشکل جدی و قابل تامل است .
محمدی و حاجی علیزاده (1383) در مطالعه بر روی 40 دانش آموز پسر پایه دوم دبیرستان نشان دادند که نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار ناهنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی، به طور معناداری از سبک های مثبت حل مسئله کمتری استفاده می کنند.
صدیق (1384) نشان داد به علت مشکلات ساختاري خانواده و از هم پاشیدن آن و از جهت اینکه فرزندان این مجتمع ها نوعا از طفولیت طعم زندگی را لمس نکرده و همواره در تنش و کشمکش و بی مهري ، در محیط هاي مملو از ترس و وحشت و بعضا نا خواسته متولد شده و ادامه زندگی داده اند مشکلاتی براي آنها بوجود آمده است بدین ترتیب این فرزندان دچار مشکلاتی از جمله صرع ، اختلالات تبدیلی و زمینه هاي اضطرابی و واکنش هاي نوروتیک شده اند. از جمله مشکلات دیگري که در این فرزندان نسبت به نرم جامعه بیشتراست می توان به این موارد اشاره کرد : شب ادراري ، ناخن جویدن ،پرخاشگري ، دروغ گویی ، بی قراري ، انزوا ، کمرویی ، احساس بی ارزشی ، عزت نفس پایین ، احساس حقارت ، کاهش قدرت تصمیم گیري ،آشفتگی فکر ،شیشه شکستن ،حالت هاي سادیستی و مازوخیستی،هراس ، افسردگی مشکلات تحصیلی ،بیش فعالی همراه با کمبود توجه ،تکانه اي بودن، اقدام به خود کشی، رگه هایی ازاختلال شخصیت خود شکن ، رگه هایی ازاختلال شخصیت منفعل مهاجم، و حتی اختلالات سلوك، اختلال پارانوئیدي و نیز اختلالات جنسی و اعتیاد به مواد استنشاقی مثل بنزین و حتی آشغال خوري نیزدیده شده است.
در مطالعه فرنیا و همکاران(1385)، ميزان استرس، شيوه هاي مقابله اي و ارتباط آن با سلامت عمومي افراد وابسته به مواد افيوني و غير وابسته به مواد افيوني بررسي شده است. نوع مطالعه مورد – شاهدي است. جمعيت مورد مطالعه 63 فرد وابسته به مواد افيوني بوده اند و گروه شاهد 63 فرد غير وابسته به مواد افيوني بوده كه از نظر سن و جنس با گروه مورد مطالعه همتاسازي شده اند.ابزارهاي اندازه گيري، پرسشنامه شيوه هاي مقابله با استرس، پرسشنامه سلامت عمومي و زمينه ياب تجارب زندگي بوده است. نتايج نشان دهنده تفاوت معني دار بين دو گروه از نظر ميزان و شدت استرس، شيوه هاي مقابله اي و سلامت عمومي مي باشد. همچنين ارتباط شيوه هاي مقابله با استرس و سلامت عمومي افراد وابسته به مواد افيوني معني دار است اما در گروه غير وابسته به مواد افيوني معني دار نمي باشد. مطالعه نشان مي دهد كه افراد وابسته به مواد افيوني شيوه هاي مقابله اي ناسازگارانه اي دارند كه با استرس هاي زيادي كه متحمل مي شوند و نيز خطر تضعيف سلامت عمومي آنان در ارتباط است. نتايج پيشنهاد مي كند كه شيوه هاي مقابله اي يك عامل كليدي در ارزيابي ارتباط بين استرس و سلامت عمومي در افراد وابسته به مواد افيوني مي باشد.
در پژوهش بشارت(1386)، رابطه بین ابعاد شخصیت و سبک های مقابله با استرس در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با سبک های مقابله مساله مدار، هیجان مدار مثبت و هیجان مدار منفی بود. 378 دانشجو (176 پسر و 202 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی های خواسته شد ""مقیاس شخصیت نئو" و ""مقیاس سبک های مقابله تهران"" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نوروز گرایی، برون گرایی و وظیفه شناسی می توانند تغییرات مربوط به سبک های مقابله مساله مدار و هیجان مدار منفی را پیش بینی کنند؛ تجربه پذیری می تواند تعییرات مربوط به سبک های مقابله مساله دار و هیجان مدار منفی را پیش بینی کند، و همسازی فقط تغییرات مربوط به سبک مقابله هیجان مدار منفی را پیش بینی می کند. بر اساس یافته های پژوهش چنین نتیجه گیری شد که خصیصه های شخصیتی بر راهبردهایی که فرد در مقابله با استرس های زندگی از آنها استفاده می کند تاثیر می گذارند.
يافته هاي مکري و همکاران(1386)، نشان دهنده ي بالاتر بودن ميزان تکانشگري حرکتي و کژکنشي در مصرف کنندگان هروئين در مقايسه با مصرف کنندگان ترياک و درجه ي بالاتر تجربه طلبي و خستگي پذيري در مصرف کنندگان کراک بود. گروهي که ولع بيشتري را با توجه به ابزار سنجش ولع تجربه کرده بودند، ميزان بالاتري را در بي برنامه گي ، تکانشگري حرکتي و شناختي و نمره ي کل در آزمون بارات نشان دادند همچنين ميزان ولع مصرف در آزمودني ها با توجه به سن آنان و نمره ي تکانشگري عملکردي ارتباط معکوس معني دار و با نمره ي کلي مقياس تکانشگري بارات ارتباط مستقيم معني دار نشان داد. اين محققان نتيجه گرفتند که ويژگيهاي شخصيتي، مي توانند عامل پيش بيني کننده ي مهمي براي ميزان ولع مصرف در معتادان مواد افيوني باشند، لذا توجه به اين جنبه ها را در جهت انتخاب مناسب درمان روانشناختي جهت کنترل ولع مصرف که از ديدگاه آنان مهمترين پيشايند بازگشت به مصرف مواد است بااهميت دانستند.
شاهقلیان، مهناز (1387)، بر روی 50 نفر از دانش آموزانی که پدرشان دور از آنها و شاغل در عسلویه بود در مقایسه با 50 دانش آموزی که پدر در محل سکونت شان شاغل بود، مطالعه کرد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه در خرده مقیاس های اختلال رفتاری شامل بیش فعالی، پرخاشگری، اضطراب-افسردگی، کمبود توجه و حواس پرتی وجود داشت.
غرایی، محمدی و اصغر نژاد فرید (1387)، در مطالعه با عنوان ارتباط اختلالات رفتاری با سبک ها و راهبردهای مقابله ای دانش آموزان، 420 نمونه شامل 195 نفر پسر و 225 نفر دختر را به طور تصادفی انتخاب کردند. نتایج مطالعه نشان داد سبک های مقابله ای کارآمد و ناکارآمد و راهبردهای مربوط به آنها توانایی پیش بینی معنادار اختلال های رفتاری را دارند و راهبردهای مقابله ای می توانند بخشی از تغییرات مربوط به اختلال رفتاری را تبیین کنند.
در ارتباط با تکانشگري و اختلالات مرتبط با اين اختلال ، مي توان به پژوهش ( اختياري و بهزادي ،1387) اشاره نمود که رفتارهايي از قبيل سوء مصرف مواد ، بزهکاري ، وسواس بيمارگونه ، آتش افروزي ، مي بارگي ، خشونت ،قماربازي هاي بيمارگونه ، رانندگي در هنگام مستي و رفتارهاي جنسي پرخطر را نشان دادند.
در مطالعه اي که رضوان فرد وهمکاران(1389)با هدف بررسي رابطه ويژگيهاي شخصيتي و تکانشگري با ميزان وابستگي نيکوتين در افراد سيگاري با استفاده از 30 دانشجوي رشته پزشکي غير سيگاري و59 دانشجوي رشته پزشکي سيگاري انجام دادندبه اين نتيجه دست پيدا کردند که عواملي هم چون نمرات افسردگي،تکانشگري حرکتي،مخاطره جويي،تکانشگري حس جويي،ماجراجويي ،تجربه جويي،رفتارهاي کنترل نشده،نوجويي،فقدان پشتکار و فقدان خودراهبري نقش موثري در پيش بيني وابستگي زياد افراد به سيگار داشتند،همچنين سه عامل مخاطره جويي،حس جويي و رفتارهاي کنترل نشده نقش مهمي در پيش بيني وابستگي کم افراد به سيگار ايفا مي کردند.
با توجه به نتایج مطالعه کاملی و همکاران (1390)، که بر روی دختران بی سرپرست و بد سرپرست انجام داد می توان بیان نمود که احتمالاً اثربخشی درمان می تواند باعث افزایش مهار تهاي حل مسأله و تغییر سبک هاي مقابله اي در دختران بی سرپرست و بدسرپرست وزمینه ساز بهبود سازگاري اجتماعی در زندگی آنها شود. بنابراین بین مهارت های مقابله ای و مشکلات هیجانی ایشان رابطه وجود دارد.
هدف پژوهش بیرامی و همکاران(1390)، مقایسه ی تکانشگری و خرده مقیاس های آن در بیماران مبتلا به اختلالات خوردن، وسواس و گروه بهنجار بود.این مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون تکانشگری بارات استفاده شد. میزان بالای تکانشگری و مولفه های آن در بیماران قابل توجه بود و می تواند توجیه کننده ی مشکلات این بیماران در بازداری رفتاری و به تاخیر انداختن نیازها باشد.
هدف پژوهش پارسامنش، برجعلی و منصوبی فر(1390) بررسي اثربخشي برنامه آموزش مهارت مديريت استرس بر افزايش ميزان كيفيت زندگي و دو بعد آن(سلامت جسمي و رواني)در زنان شاغل بود. طرح پژوهشي حاضر از نوع شبه آزمايشي مداخله اي(پيش آزمون- پس آزمون – پيگيري)با گروه كنترل و از تحقيقات كاربردى- بنيادى بود. جامعه آماري شامل كليه كاركنان زن شركت همكاران سيستم بود. بدين منظور تعداد 30نفر از جامعه مذكور به طور تصادفي انتخاب شده و در دو گروه كنترل و گروه آزمايش جاي گرفتند. ابزار گردآوري داده ها مقياس كوتاه كيفيت زندگي سازمان بهداشت جهاني بود. به منظور تحليل داده ها از آزمون ميانگين دو گروه مستقل براي نمرات افتراقي استفاده شد. نتايج بدست آمده بيانگر اين است كه آموزش مهارت مديريت استرس، ميزان كلي كيفيت زندگي و دو مولفه آن(سلامت جسمي و رواني)زنان شاغل گروه آزمايشي را به طور معناداري افزايش داده است.
هدف پژوهش موسوی و حمدی(1390)بررسی تاثير اختلال وسواسی- جبری مادران در رفتارهای ناهنجار کودکان بود. در اين مطالعه مورد- شاهدی در کل 100 کودک شرکت داشتند. پنجاه کودک 6 تا 11 ساله که مادرانشان به دليل اختلال وسواسی- جبری به مرکز روانپزشکی بندرعباس مراجعه کرده بودند و با انجام مصاحبه روانپزشکی و نيز آزمون استاندارد ييل- براون اختلال در آنها تاييد شده بود و پنجاه کودک با همان سن و با مادران سالم که سلامت روانی آنها با مصاحبه روانپزشکی و نيز آزمونهای استاندارد شخصيت مينه سوتا و سلامت عمومی تاييد شده بود بر اساس آزمون رفتاری اخن باخ مورد مقايسه قرار گرفتند. مقياسهای شکايات جسمانی، اضطراب و افسردگی، مشکلات اجتماعی، در کودکان با مادران وسواسی- جبری افزايش معنیداری داشت و برونگرايی و درونگرايی در اين کودکان بهطور معنیداری بيشتر بود. انزوا طلبی، اختلال توجه، مشکلات تفکر و بزهکاری در کودکان دو گروه تفاوت مشخصی از نظر آماری نداشت. نمره کلی اختلالات رفتاری در کودکان با مادران دچار اختلال وسواسی- جبری بهطور معنیداری بيشتر بود. نتیجه گیری این محققان بدین شرح بوده است : اختلالات رفتاری درکودکان با مادران وسواسی- جبری شايعتر است و ضمن درمان مادران بايستی به کودکان آن ها نيز توجه درمانی کافی شود.
هدف پژوهش صالحی و همکاران(1390)، مقایسه سلامت عمومی، سبکهای مقابله ای و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم بود. نتایج پژوهش نشان داد تفاوت معناداری بین میزان سلامت عمومی و شادکامی دو گروه از مادران وجود داشت. و بین استفاده از سبک های مقابله با بحران در دو گروه مادران تفاوت معناداری داشت. همچنین، ارتباط معناداری بین شیوه ی مقابله مساله مدار با شادکامی و سلامت عمومی بدست آمد، بدین معنی که با افزایش مقابله ی مساله مدار، سلامت عمومی و شادکامی افزایش یافت. مادران کودکان معلول جسمی حرکتی از میزان سلامت عمومی و شادکامی کمتری برخوردار هستند و در مقایسه با مادران کودکان سالم به منظور مقابله با استرس ها، بیشتر از واکنش هیجان مدار و اجتنابی استفاده می کنند.
هدف پژوهش عظیمی، حسنوندی، ولی زاده و حمید(1390)، بررسي رابطه عوامل مدل پنج عاملي شخصيت و تكانشگري بوده است. پژوهش حاضر يك طرح توصيفي از نوع همبستگي بود. براي بررسي رابطه پنج عامل شخصيت و تكانشگري از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد و به منظور تعيين ميزان تأثير متغيرهاي شخصيت بر تكانشگري، تحليل رگرسيون انجام گرفت. تفاوت سطح تكانشگري دختران و پسران نيز توسط آزمون t براي گروه هاي مستقل بررسي شد. پرسشنامه ها بين 226 دانشجوي دختر و پسر دانشكده هاي مختلف دانشگاه جندي شاپور اهواز به شيوه نمونه گيري در دسترس توزيع گرديد. در مجموع 220 پرسشنامه بررسی شد (119 پسر و 101 دختر). بر اساس تحليل همبستگي، روان رنجور خوبي با نمره كل تكانشوري همبستگي مثبت معنادار و ساير عوامل همبستگي منفي معنادار داشتند. بر اساس نتايج تحليل رگرسيون، وجداني بودن، توافق پذيري، گشودگي به تجارب و روان رنجور خوبي به ترتيب قوي ترين پيش بين هاي نمره كل تكانشگري بودند. وجداني بودن، روان رنجور خوبي و برون گرايي، تكانشوري شناختي را پيش بيني مي كردند وجداني بودن، گشودگي به تجارب و توافق پذيري قادر به پيش بيني بي برنامه گي بودند. تكانشگري حركتي نيز تنها توسط وجداني بودن و توافق پذيري پيش بيني مي شد. نتايج مقايسه سطح تكانشگري دختران و پسران در اين پژوهش، جز در خرده مقياس تكانشگري حركتي تفاوت معناداري نشان نداد.
اسدالهي (1390)در پژوهشي با هدف بررسي رابطه ي بين تکانشگري ،توانايي حل مساله اجتماعي و وابستگي به موادمخدر (689=n) با استفاده از زندانيان 10 استان کشور و استفاده از پرسشنامه هاي تکانشگري بارات،فرم کوتاه پرسشنامه توانايي حل مساله اجتماعي زوريلا،پرسشنامه پرخاشگري عمدي/تکانشي و پرسشنامه ميزان وابستگي به مواد انجام داد نتايج نشان داد که توانايي حل مساله اجتماعي،تکانشگري و وابستگي به مواد در فهم و پيش بيني پرخاشگري بااهميت هستند بگونه اي که ارتباط نقش دزدي،کلاهبرداري و ساير جرائم تاييد شد اما در مدل برازش يافته براي جرائم نزاع،خشونت و قتل اين نقش تاييد نشد. همچنين در مدلهاي بررسي تکرار جرم نيز نقش تعيين کننده توانايي حل مساله براي جرائم دزدي،کلاهبرداري ،جرائم مالي و ساير جرائم تاييد شد.محاسبه شاخصهاي برازش مدل در اين پژوهش نشان دادکه داده ها بامدلهاي پيشنهادشده توسط موران وهمکاران(2002) برازش خوبي دارند.
در پژوهشي که توسط حکمي(1390)، انجام گرفت يافته ها نشان داد که بين روان رنجوري، گشودگي ، تکانشگري شناختي و جهت گيري مذهبي در ميان افراد عادي و زندانيان تفاوت معناداري وجود ندارد اما بين برونگرايي ، موافق بودن ، وجداني بودن ، بي برنامه گي ، تکانشگري حرکتي ، تکانشگري کل در ميان افراد عادي و زندانيان تفاوت معنادار وجود دارد.
بساک نژاد، هومن و قاسمی نژاد (1391)، در مطالعه ای نشان دادند که مبتلایان به اختلال خوردن از انواع سبک های مقابله ای اجتنابی برای رویارویی با فشارهای روانشناختی استفاده می کنند و اختلال خوردن نیز نوعی سبک رویارویی با مشکلات زندگی است.
هدف پژوهش درتاج(1392)، بررسی رابطه بین توانایی حل مسئله اجتماعی، تکانشگری و وابستگی به مواد در زندانیان استان کرمان به منظور ارائه مدل پرخاشگری بود. براساس منابع موجود، مدلی از پرخاشگری که شامل تکانشگری، توانایی حل مسئله اجتماعی و وابستگی به مواد بود، با تحلیل مسیر و با کمک رگرسیون چندگانه، روی نمونه ای از زندانیان مرد بالای 18 سال با حداقل سواد سیکل در استان کرمان ( زندانهای کرمان، رفسنجان و زرند)، که سابقه مصرف مواد را داشتهاند، مورد بررسی قرار گرفت. برای جمعآوری اطلاعات ازپرسشنامه تکانشگری بارات، فرم کوتاه پرسشنامه توانایی حل مسئله اجتماعی زوریلا، پرسشنامه پرخاشگری عمدی/تکانشی و پرسشنامه میزان وابستگی به مواد استفاده شد. نتایج نشان داد که توانایی حل مسئله اجتماعی، تکانشگری و وابستگی به مواد در فهم و پیش بینی پرخاشگری با اهمیت هستند، همچنین محاسبه شاخصهای برازش مدل نیزنشان داد که داده ها با مدل نهایی برازش خوبی دارند.
2-2-2 پژوهش های خارجی
ایزنستات (1978)، با مطالعه زندگی نامه 699 نفر از بزرگان به این نتیجه رسیده است که یتیمی و داغداری در کودکی، مشخصه بارزی از آنان بوده است. و وودوارد (1974)، نیز اشاره می کند که دو پنجم دانشمندان شهیر یکی از والدین خود را در دوره کودکی از دست داده اند.
بکر (1974)، مشاهده کرده است که افراد محروم از پدر، به طور معناداری خلاق تر از افراد واجد پدرند.
بلک و نواکو (1993) در تحقیق خود مهارت های مقابله ای، نظارت خود، کاهش برانگیختگی کارکردها و اشکال مختلف خشم را به صورت درمان انفرادی به آزمودنی ها آموزش دادند. نتایج نشان داد که پرخاشگری کاهش یافته و رفتار های مناسب اجتماعی در افراد مشاهده می شود. برنامه پیگیری نشان داد که 21 هفته پس از مداخله اثرات آموزش همچنان پا برجاست. در این پژوهش فقط مؤلفههای رفتاری خشم مورد ارزیابی قرار گرفت.
کی پسلی (2000، به نقل از ولف، 1988)، به مطالعه پیشینه هاي موجود در مورد نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست و مقایسه آن با افراد عادي پرداخت. او در مطالعاتش نشان می دهد رشد و رفتار افراد متاثر از نوع خانواده اي است که در آن زندگی می کنند.به علاوه نتایج نشان می دهد که نوجوانانی که در خانه هاي تک والدینی زندگی می کنند یا نوجوانانی که به فرزندي پذیرفته می شوند در معرض خطر بالاتري براي رفتار ها ي غیر انطباقی می باشند.مطالعات نشان می دهد که این پیامدهاي منفی ناشی از شماري دلایل نظیر ماهیت رابطه فرد با سایر اعضاي غیر خانواده اصلی خودش،چگونگی نظارت یا مراقبت رفتارهاي فرد توسط والدین و عوامل موثر دیگري نظیر کیفیت رابطه با همسالان و مهارت هاي تفکر شناختی بین فردي است.
ولف (2005)، در مطالعات خود نشان داد محیط مراکز شبانه روزی از نظر عاطفی، هیجانی واجتماعی دارای مشکلات اساسی است و اکثر کودکان ساکن در این مراکز از نظر تحول روانی، اجتماعی و شناختی از کودکان همسال خود که با خانواده زندگی می کنند عقب تر هستند.
محققاني همچون لنگاو، استورمشك (2005)، در پژوهششان به اين نتيجه رسيدند كه وجود منابع حمایتی و تنش زای متفاوت ، سبک های متفاوت تعاملی و ارتباطی ، انتظارات دیگران ، شیوه های مقابله با تنش متفاوت و نقش های جنسیتی متفاوت برای هر جنس، قادرند سلامت روانی را به صورت منفی یا مثبت تغییر دهند.( لنگاو و استور مشک ، 2005).
ريب وهمکاران(2006)، در پژوهشي که نشان دهنده ي ارتباط ميان تکانشگري و عملکرد شناختي بود نتيجه گرفتند که پيامدهاي تکانشگري هميشه منفي است. آنها ارتباط ميان تکانشگري با شماري از آسيب ها را نشان دادند و نتيجه گرفتند که يکي از مهم ترين عوامل خطر شخصيتي گرايش به مصرف مواد به شمار مي رود.
ماسیس و همکاران (2007)، بر روی مقایسه مشکللات رفتاری و هیجانی کودکان بی سرپرست و کودکان دارای سرپرست کشور اوگاندا مطالعه کردند. در این مطالعه 210 کودک بی سرپرست و 210 کودک عادی به طور تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه اختلال رفتاری راتر (فرم والدین)، روی آنها اجرا شد. هر دو گروه کودکان بی سرپرست و کودکان عادی سطوح بالایی از آشفتگی روانشناختی را نشان دادند اما در داشتن اختلالات روانپزشکی جدی مانند سایکوز، اختلالات خلقی و یا سندرم روانی ارگانیک تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در هر دو گروه دارا بودن پریشانی روانی همراه با عملکرد ضعیف تحصیلی بود و گروه کودکان بی سرپرست مشکلات هیجانی و رفتاری بیشتری داشتند. نتایج نشان داد که کودکان بی سرپرست نیازهای هیجانی، کمبود احساس امنیت، سوء استفاده و غفلت بیشتری را تجربه کرده اند. آنها قدرت سازگاری بیشتری را نشان دادند و میزان تاب آوری بالاتری را گزارش کردند.
واتز و همکاران (2007)، بر روی مسائل مربوط به سلامت کودکان بی سرپرست و کودکان آسیب پذیر مطالعه کردند. آنها با در نظر داشتن مشکلات تغذیه ای و خدمات مربوط به سلامت جسمی این گروه از کودکان به این نتیجه رسیدند که عواملی غیر از عوامل تغذیه ای و سلامتی جسمانی مسئول بیماری های جسمانی این کودکان است. در واقع آنها به عوامل روانشناختی به عنوان عامل آسیب ساز جهت ابتلا به بیماری های جسمانی در کودکان بی سرپرست و آسیب پذیر نام بردند.
بیلوکس و همکاران(2007)، در پژوهشی به ارتباط بین تکانشگری و اعتیاد و وابستگی روانی به تلفن همراه در میان 108 دانشجوی زن مقطع کارشناسی پرداختند. ارزیابی حاصله از پژوهش چهار جزء متفاوت تکانشگری، یعنی فوریت، بی برنامگی، عدم پشتکار و هیجان خواهی را نشان داد.
مطالعات زاپف و همكاران (2008)، نشان داد كه رفتارهاي سرد والديني و محافظت بيش از حد والدين موجب اختلالات رواني در نوجوانان مي شود و در آينده بر نوع رابطه ي آنها با همسرانشان تاثير خواهد گذاشت.
ریز کاسارز و همکاران (2009)، در مطالعه ای که بر روی رابطه بین بی سرپرستی با علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان نامبیا انجام دادند، 157 دانش آموز کلاس اول تا کلاس دهم انتخاب شدند. نمونه با میانگین سنی 14 سال بود که از بین آنها 84 نفر هیچ والدی نداشتند، 50 نفر تنها یک والد داشتند و 23 نفر نیز دارای هر دو والد بودند. این مطالعه نشان داد 9/21 درصد از کودکان تک والدی، 9/21 در صد از کودکان بدون والد و 9/11 درصد از کودکان دارای دو والد نشانه های افسردگی را بروز دادند. نتایج مطالعه نشان داد که بی سرپرستی با بیماری های سلامت روان و سطوح بالای فشار روانی در ارتباط است.
پژوهش کارتر و همکاران(2011)، نشان داد که استفاده از فنون شناختی- رفتاری و راهبردهای مقابله ای در موارد تنیدگی زا برای کنارآمدن با مسایل و مشکلات مربوط به ناباروری و تقویت افکار مثبت و امیدوار کننده زنان نابارور نقش اساسی و تعیین کننده در سلامت جسمانی و روانی آنها ایفا می کند.
آرتميوس و همكاران( 2012)، از پژوهش خود چنین نتیجه گیری کردند که نحوه مديريت استرس و فشاردر رويارويي با مشكلات و موقعيت هاي مختلف حائز اهميت است.
در مطالعه ای کرک پاتریک (2012)، با استفاده از پرسشنامه مهارت های انطباقی به توصیف وضعیت هیجانی کودکان بی سرپرست و کودکان آسیب پذیر پرداخت. آنها نشان دادند که کودکان برای بهبود مشکلات هیجانی شان نیازمند آموزش مهارت های انطباقی می باشند. همچنین نیاز است که مراقبین نیز جهت مدیریت پریشانی هیجانی کودکان نیازمند آموزش مهارت های مقابله ای می باشند.
مارایس و همکاران (2013)، در مطالعه بر روی کودکان بی سرپرست و آسیب پذیر در جنوب آفریقا نشان داد بین سلامت هیجانی کودکان بی سرپرست با فراهم ساختن شرایط زندگی نسبتا منسجم در مراکز نگهداری رابطه وجود دارد. در واقع شرایط نگهداری خوب منجر به کاهش سطح آسیب هیجانی کودکان بی سرپرست می شود.
تاگرام و همکاران (2015)، در مطالعات خود بر روی بررسی نیازها و مشکلات کودکان بی سرپرست و آسیب پذیر نشان دادند که این کودکان علاوه بر نیازهای حیاتی مثل تحصیلات، سرپناه، لباس، تغذیه و ... نیازهای رشدی شان شامل مهارت های زندگی، حمایت عاطفی، آموزش حرفه ای-شغلی... نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
پاپین و همکاران (2015)، در مطالعه ای به بررسی رابطه بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی و سلامت هیجانی کودکان بی سرپرست کشور مانگانک در جنوب آفریقا پرداختند. 500 نفر بین سنین 7-11 ساله در یک مطالعه مقطعی در سال 2009 تا 2012 شرکت کردند. سلامت روان کودکان بی سرپرست با استفاده از پرسشنامه ها توسط مراقبان و معلمان و اجرای مصاحبه تشخیصی ارزیابی شد. نتایج مطالعه نشان داد تغذیه مناسب، و دریافت خدمات پزشکی نقش موثری بر سلامت هیجانی کودکان بی سرپرست داشته است.
2-3 جمع بندی
از هم پاشیدگی سازمان اصلی خانواده ضربه مهلکی به آینده فرزند در اجتماع می زند. تغییراتی که بر اثر مرگ والدین و یا یکی از آن دو، طلاق و ترک خانواده در زندگی کودکان به وجود می آید نقش موثری در گرایش آن ها به بزهکاری دارد (راس آلن، 1376). یکی از این گروه های آسیب پذیر کودکان بی سرپرست و بد سرپرست هستند. امروزه مشکل نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست به واسطه وجود طیف وسیعی از اختلال های رفتاری، عاطفی، احساس طرد شدگی، خودکارآمدی و حرمت خود پایین مشکل جدی و قابل تامل است (تیزهوش، 1378، رضایی 1378). محیط مراکز شبانه روزی از نظر عاطفی، هیجانی واجتماعی دارای مشکلات اساسی است و اکثر کودکان ساکن در این مراکز از نظر تحول روانی، اجتماعی و شناختی از کودکان همسال خود که با خانواده زندگی می کنند عقب تر هستند (ولف، 2005).
بسیاری از نوجوانانی که آشفتگی های هیجانی تجربه میکنند، توانایی خود در کنترل خشم، دلسردی و مناقشه را از دست دادهاند. آنها معمولاً خیلی زودتر از همسالان خود عصبانی میشوند و شدت عصبانیت آنها نیز بیشتر است. تکانشگری در نشان دادن خشم، به خوبی نشان میدهد که چیزی باعث ناراحتی مزمن این نوجوانان و بالا رفتن سطح دلسردی و نومیدی آنها شدهاست. از آن مهمتر، تکانشگری نشان میدهد که نوجوان در حال کشمکش است تا سرچشمههای خشم را نادیده بگیرد و این کار را با تظاهر به این که منابع خشم اصلاً وجود ندارد، انجام میدهد. خشم سرکوب شده و نحوة تغییر مکان دادن آن، از عارضههای معمولی نوجوانانی است که، برای یافتن راه حل مشکلات خود، به روشهای غیر عادی جذب میشوند(موریاتی، ترجمه گنجی، 1387).
اختلالات رفتاری، رفتارهایی هستند که فرد به وسیله آنها حقوق دیگران را نقض میکند و قواعد اجتماعی را زیر پا میگذارد. این اختلال بیشتر در دوران کودکی یا نوجوانی روی میدهد و در پسران بیشتر از دختران دیده میشود. بیمارانی که دچار اختلال رفتاری هستند تلاش میکنند تا رفتاری مورد پسندجامعه پیدا کنند.
اختلالات رفتاری به دو دسته تقسیم میشوند: نوعی که در دوران کودکی آغاز میشود (نشانهها پیش از 10 سالگی ظاهر میشوند) و نوعی که در دوران نوجوانی آغاز میشود (نشانهها پس از 10 سالگی ظاهر میشوند)(تلی اوغلو،2013).
تکانشگری یکی از حالات شخصیتی انسان است. نمیتوان تکانشگری را با یک کلمه فارسی یا با یک جمله توضیح داد، بلکه برای ارایه توضیحی هرچه دقیقتر، باید چهار جنبه رفتار انسان را در نظر گرفت. جنبههایی که هر یک از آنها مکمل سه جنبه دیگر است:
تصمیمات عجولانه گرفتن. منظور از عجله، ناتوانی در ممانعت از واکنش غالب یا خودکار است، مخصوصاً در موقعیتهای هیجانی مثبت یا منفی، هر چند ممکن است فرد، بعداً پشیمان شود.
عدم دوراندیشی. ناتوانی در پیشبینی پیامدهای مثبت یا منفی یک عمل.
عدم پشتکار. دشواری در تمرکز حواس روی تکالیف، و ناراحت شدن یا پرت شدن دایمی حواس، به علت افکار یا خاطرات مزاحم و ناخواسته.
جستجوی دایمی و غیر ارادی احساسات مختلف جدید یا هیجانانگیز.
هنگامی که رفتاری را جامعه نمی پذیرد و فرد آنرا انجام می دهد ناهنجاری تلقی می شود که با اصطلاحات رفتارهای ناهنجار ، اختلالات رفتاری و اختلالات کنشی خوانده می شوند که انواع آنها را در گروه های مختلف کودکان و نوجوانان نیز شاهد هستیم که این اختلالات جهت درمان و شناسائی نیازمند طبقه بندی می باشند(نبی زاده، 1391).
از نظر جورج آلبی (۱۹۸۲) یكی از مؤلفه های اساسی بهداشت روانی مهارت های مقابله ای است. از دیدگاه لازاروس و فولكمن (۱۹۸۴) مقابله عبارت است از: تلاش های فكری، هیجانی و رفتاری فرد كه هنگام رو به رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه كردن، تحمل كردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به كار گرفته می شود (دافعی ۱۳۷۶). مقابله، نیازمند بسیج و آماده سازی نیروها و انرژی فرد است كه با آموزش و تلاش به دست می آید، لذا با كارهایی كه به طور خودكار انجام می شود تفاوت اساسی دارد.نظریات و پژوهش های پیشین نشان مید هد که سه عامل مهارت های مقابله ای ،اختلالات رفتاری و تکانشگری در بروز استرس و آشفتگی های هیجانی، اعتیاد ،بیماری های روانی و... نقش مهمی ایفا کرده و نوجوانان به ویژه گروه های بد سرپرست و بی سرپرست آسیب پذیری بیشتری نسبت به این مشکلات دارند در عین حال فضای مناسب عاطفی،تغذیه سالم ،بهداشت روانی و آموزش مناسب می تواند بر بروز این عوامل تاثیر گذاشته و آسیب پذیری نسبت به آنها را کاهش دهد.
منابع
منابع فارسی
آدامز، م (1379). روانشناسی کودک محروم از پدر، ترجمه خسرو باقری و محمد عطاران، چاپ دوم، انتشارات موسسه منادی تربیت
آنتونی موریاتی: روانشناسی ساتانیسم (شیطان پرستی) :مترجم: مهدی گنجی ویراستار: دکتر حمزه گنجی ناشر: نشر ساوالان.
اتكينسون، ريتا ال و همكاران، متن كامل زمينه ي روانشناسي هيلگارد. ترجمه ي محمد تقي براهني و همكاران، تهران، انتشارات رشد، 1385.
احمد پور، محمد، 1388، بررسي رابطه بين هوش هيجاني و تعهد سازماني مديران شعب بانك سپه، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد واحد تهران مركز، دانشكده مديريت.
احمدي،محمدی (1380). بررسی اثربخشی آموزش هاي حل مساله بر برخی از ویژگی هاي شخصیتی نوجوانان تحت پوشش مراکز شبانه روزي استان تهران،پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه علامه طباطبایی
ﺍﺧﺘـﯿﺎﺭی، ﺡ .، ﺻـﻔﺎﯾﯽ، ﻩ .، ﺍﺳـﻤﺎﻋﯿﻠﯽ ﺟﺎوﯾـﺪ، ﻍ .، ﻋﺎﻃﻒ وﺣﯿﺪ، ﻡ.، و ﻋﺪﺍﻟﺘﯽ، ﻩ. (1386). ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺭوﺍﯾﯽ و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎی ﻓﺎﺭﺳﯽ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺁﯾﺰﻧﮏ، ﺑﺎﺭﺕ، ﺩﯾﮑﻤﻦ و
اختياري، حامد و همكاران. تكانشگري و ابزارهاي گوناگون ارزيابي آن. بازبيني ديدگاهها و بررسي هاي انجام شده (1387). مجله روانپزشكي و روانشناسي بالینی ایران، سال چهاردهم، شماره 3، 247-257.
اﺧﺘﻴﺎري، ﺣﺎﻣﺪ؛ رﺿﻮان ﻓﺮد، ﻣﻬﺮﻧﺎز و ﻣﻜﺮي، آذرﺧﺶ. (1387). ﺗﻜﺎﻧﺸﮕﺮي و اﺑﺰارﻫﺎي ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ارزﻳﺎﺑﻲ آن: ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ دﻳﺪﮔﺎه ﻫﺎ و ﺑﺮرﺳﻲ ﻫﺎي اﻧﺠﺎ م ﺷﺪه. ﻣﺠﻠﻪ رواﻧﭙﺰﺷﻜﻲ و رواﻧﺸﻨﺎﺳﻲ ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ اﻳﺮان. ﺷﻤﺎره .3
اختياري، حامد؛ صفايي، هومن؛ اسماعيلي جاويد، غلامرضا؛ عاطف وحيد، محمدکاظم؛ عدالتي، هانيه؛ مکري، آذرخش (1387). روايي و پايايي نسخه هاي فارسي پرسشنامه هاي آيزنک، بارت،ديکمن و زاکرمن در تعيين رفتارهاي مخاطره جويانه و تکانشگري. مجله رواپزشکي و روان شناسي باليني ايران،سال چهاردهم،شماره سوم،326-336.
افروز، غلامعلى، و صالح، عليرضا (1387).استرس در محيط هاى شغلى و روش هاى مقابله. تهران: دانشگاه الزهرا .
اكوچيان، شهلا، رو حافزا، حميدرضا، حس نزاده، اكبر، و محمدشريفى، حميده (1388). ارتباط حمایت اجتماعي با راهبردهاي مقابله با استرس در پرستاران بخش روانپزشكي. مجله دانشگاه علوم پزشكى گيلان، دوره18، شماره69، 41-46.
بابایی، ناصر (1391).نگرشی بر پدیده بی سرپرستی ومشکلات فرزندان دور از خانواده .روزنامه اطلاعات.
بساک نژاد، سودابه؛ هومن، فرزانه؛ قاسمی نژاد، محمد علی (1391). رابطه بین سبک های مقابله اجتنابی شناختی رفتاری و اختلال خوردن در دانشجویان، مجله اصول بهداشت روانی، سال چهاردهم، شماره 55، صفحه 278-285.
بشارت (1386). رابطه بین ابعاد شخصیت و سبک های مقابله با استرس. روانشناسی دانشگاه تبریز، پاییز1386.شماره7،30-54.
بیرامی، منصور؛ بخشی پور رودسری، عباس، فخاری، علی و خاکپور، زهرا (1390).مقایسه ی تکانشگری و خرده مقیاس های آن در بیماران مبتلا به اختلالات خوردن، وسواس و گروه بهنجار.تحقیقات علوم رفتاری، دوره9، شماره5، ویژه نامه اختلالات روان تنی 1390،365- 372.
پارسامنش، فریبا؛ برجعلی، احمد و منصوبی فر، محسن(1390). اثربخشي برنامه آموزش مهارت مديريت استرس بر كيفيت زندگي زنان شاغل. فصلنامه تازه های روانشناسی صنعتی/سازمانی. سال دوم، شماره 7، تابستان 1390، 43- 52.
پروت،تامپسون.؛براون،داگلاس (1383). روان درمانی و مشاوره کودکان و نوجوانان (کاربدهاي عملی در مراکز درمانی و مدارس)، ترجمه حسن فرهی، انتشارات ارجمند.
تبریزی، سید محسن(1390).مجله حقوقی،مقاله بررسی وضعیت کودکان بی سرپرست در ایران ، روزنامه ایران.
تیزهوش، م (1378). مقایسه سطح افسردگی دختران بی سرپرست پرورشگاهی که دارای خویشاوند هستند و دختران پرورشگاهی که خویشاوند ندارند. پایان نامه کارشناس ارشد، دانشکده روانشناسی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
جان نيوفن. (1978). رهائي از تنش (ترجمه علي طباطبائي، 1377)، تهران: نشر مرواريد.
چراغی، محمدعلی (1382). تئوری خود تنظیمی، مجله طلوع بهشت، 47-49.
حدادي،روح الله (1389).بررسي تأثير آموزش گروهي کنترل تکانه برکاهش تکانشگري ،ولع مصرف وشدت اعتياد بيماران مصرف کننده کراک تدخيني،پايان نامه کارشناسي ارشد،دانشگاه تهران.
حکمي،محمد،شمس اسفندآباد،شامحمدي،فاروق(1390)،مقايسه صفات شخصيت،تکانشگري وجهت گيري مذهبي در ميان افراد عادي و زندانيان،فصلنامه پژوهش اجتماعي.سال چهارم،ويژه نامه،1390،105-112.
خوشابی، کتایون؛ مرادی، شهرام؛ شجاعی، ستاره؛ همتی علمدارلو، قربان؛ دهشیری، غلامرضا؛ عیسی مراد، ابوالقاسم (1384). بررسی میزان شیوع اختلات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان ایلام
دافعی، مریم. ۱۳۷۶. بررسی رابطه روشهای مقابلهای با ویژگیهای فردی و سلامت روانی زوجهای نابارور یزد، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده علوم پزشكی دانشگاه تربیت مدرس.
در تاج، فریبرز(1392).رابطه بین توانایی حل مسئله اجتماعی، تکانشگری و وابستگی به مواد در زندانیان استان کرمان به منظور ارائه مدل پرخاشگری.فصلنامه ی انتظام اجتماعی.دوره 5، شماره 1، بهار 1392، صفحه 119-142 .
راتوس، اسپنسر (2007). روان شناسي عمومي. ترجمه ي حسين ابراهيمي مقدم و ديگران (1386). تهران ، انتشارات ساوالان.
راس آلن پو (1995). اختلالات روانی کودکان، رویکردهای رفتاری به نظریه ها، پژوهش و درمان. ترجمه امیر هوشنگ مهریار، فریده یوسفی (1376)، تهران، انتشارات رشد.
راس، رﻧﺪال، آﻟﺘﻤﺎﻳﺮ، اﻟﻴﺰاﺑـﺖ، ﺗﺮﺟﻤـﻪ ﺧﻮاﺟـﻪ ﭘـﻮر، ﻏﻼﻣﺮﺿـﺎ (1385) اﺳـﺘﺮس ﺷـﻐﻠی: اﻧﺘﺸﺎرات ﺑﺎزﺗﺎب، ﭼﺎپ اول
رايس، فيليپ ف.رشد انسان: روانشناسي از تولد تا مرگ. ترجمه ي مهشيد فروغان، تهران: انتشارات ارجمند، چاپ سوم، 1387.
رضایی، ف (1378). بررسی میزان افسردگی نوجوانان غیر شبانه روزی در مقایسه با نوجوانان بی سرپرست. پایان نامه کارشناس ارشد، دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
رضايي، فاطمه.، نشاط دوست، حمید. طاهر.، مولوي، حسین.، و امرا، بابک(1387).اثر بخشي مداخلات شناختي- رفتاري، مديريت استرس بر كيفيت زندگي زنان مبتلا به آسم، مجله تحقيقات علوم رفتاري، 16(1)، 16-9.
رندال، آرعراس. (1980). استرس شغلي، (ترجمه غلام رضا خواجهپور، 1377)، تهران: نشر سازمان مديريت صنعتي.
ﺯﺍﮐﺮﻣﻦ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎی ﻣﺨﺎﻃﺮﻩ ﺟﻮﯾﺎﻧﻪ و ﺗﮑﺎﻧﺸﮕﺮی ﺩﺭ ﮔﺮوﻩ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺳﺎﻟﻢ و ﺳﻮء ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻮﺍﺩ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ. ﻣﺠﻠﻪ ﺭوﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ و ﺭوﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎﻟﯿﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ.
سادوک، ویرجینیا؛ سادوک، بنجامین (1387). خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی، ترجمه حسن رفیعی و فرزین رضاعی، جلد سوم، ویراست نهم، تهران: انتشارات ارجمند.
سارافینو، ادوارد پ.(1387). روانشناسی سلامت، ترجمة میرزایی و همکاران، تهران: رشد
سارافينو، ادوارد پ.. روانشناسي سلامت. ترجمه ي گروهي از مترجمان؛ زير نظر دكتر الهه ميرزايي، تهران: انتشارات رشد، چاپ دوم، 1387.
سجودي، سعيد (1378).بررسي واكنش هاى رفتاري ناشي از استرس با ويژگي هاى فردي كاركنان ادارات دولتي يزد. پايان نامه كارشناسي ارشد مركز آموزش دولتي يزد.
سهرابی فرامرز (1369). بررسی اختلالات رفتاري نوجوانان شاهد محروم از والدین. پایان نامه کارشناسی ارشددانشگاه تربیت مدرس.
سیف نراقی، مریم و نادری، عزتالله؛ آموزش و پرورش کودکان استثنایی، تهران، پیام نور، 1380، چاپ ششم، ص 327.
سیف، علیاکبر (1384). روانشناسی پرورشی. تهران: انتشارات آگاه.
شاهقلیان، مهناز (1387). اثر عدم حضور پدر در خانه بر میزان اختلال رفتاری دانش آموزان دبستانی، مجله پژوهش در سلامت روانشناختی، شماره 5، صفحه 29-36.
شجاعی، ستاره؛ همتی علمدارلو، قربان؛ مرادی، شهرام؛ دهشیری، غلامرضا (1387). شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس، مجله کودکان استثنایی، شماره 28، صفحه 225-240.
صالحی، مهدیه؛ کوشکی، شیرین؛ حق دوست، نرگس(1390). مقایسه سلامت عمومی، سبکهای مقابله ای و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم. به نقل از: www.sid.ir
صدیق ، مریم (1384). بررسی اثر بخشی آموزش حل مساله در کاهش افسردگی دختران فراري ساکن در مراکز بهزیستی شهر تهران ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی.
طاهری خراسانی، پروانه (1378). بررسی رابطه استفاده از راهبردهای خود تنظیم یافته در پیشرفت تحصیلی در درس ادبیات و ریاضیات. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.
عسگريان، مصطفي، 1385، رفتار سازماني، تهران انتشارات امير كبير.
عسگريان، مصطفي، 1385، سازمان و مديريت آموزش و پرورش، تهران، انتشارات امير كبير.
عظیمی، نگین؛ حسنوندی، صبا؛ ولی زاده، مهدی و حمید، نجمه(1390).رابطه عوامل مدل پنج عاملی شخصیت و تکانشگری کلی، حرکتی، شناختی و بی برنامگی. اولین همایش ملی علوم شناختی در تعلیم و تربیت. به نقل از http://www.civilica.com/Paper-CCCCSE01_077=.html
علیزاده، ح؛ اندریز، س (1381). تعامل سبک فرزند پروری و اختلال بیش فعالی نقص توجهدر والدین ایرانی، مجله رفتار درمانی خانواده و کودک: 24(3)، 52-37.
غرایی، بنفشه؛ محمدی، سید داوود؛ اصغر نژاد فرید، اصغر (1387). ارتباط اختلالات رفتاری با سبک ها و راهبردهای مقابله ای دانش آموزان، مجله رولنپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، شماره 52، صفحه 39-45.
فخيمي، فهيمه، 1381، فشار عصبي و تعارض در سازمان و راههاي مقابله با آنها، تهران انتشارات هواي تازه.
فرنيا مجيدرضا,خواجه موگهي ناهيد,شانه ساز عبدالامين,پاك سرشت سيروس(1385). بررسي مقايسه اي استرس، سبك هاي مقابله اي و ارتباط آنها با سلامت عمومي در افراد وابسته به مواد افيوني و غير وابسته به مواد افيوني. مجله علمي پزشكي جندي شاپور بهار 1385; 5(1 (مسلسل 48)):435-441.
فیست، جی.، فیست، گ. (2002). نظریههای شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی (1387). تهران: روان.
ﻗﺎﺳﻤﻲ زاد، ع.، ارﻧﺠﻴﺎن ﺗﺒﺮﻳﺰي، ح.، ﻋﺎﺑﺪي، م. ر.، و ﺑﺮزﻳﺪه، ا، (1389). ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪاي راﺑﻄﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ ﻋﺰت ﻧﻔﺲ، ﻛﺎﻧﻮن ﻛﻨﺘﺮل، اﺳﺘﺮس و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻓﺮزﻧﺪان ﺷﺎﻫﺪ و اﻳﺜﺎرﮔﺮ ﻓﺎرس. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﻲ ﭘﮋوﻫﺸﻲ رﻫﻴﺎﻓﺘﻲ ﻧﻮ در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آﻣﻮزﺷﻲ،4 (1)، 107-124
کاملی،زهرا؛قنبری هاشم آبادی،بهرام علی؛آقامحمدیان شعرباف،حمید (1390). بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست.
کي رياکو، کريس، (1961). مهار استرس در معلمان. (ترجمه منصوره وحدتي احمدزاده، 1384) تهران، نشر رشد.
كاكاوند، علیرضا؛ روانشناسی و آموزش كودكان استثنایی، تهران، روان، 1385، چاپ اول، ص 245 تا 249.
گرينين، م، ترجمه الواني، مهري، و، معمارزاده، غلامعلي، 1387، مديريت رفتار سازماني، تهران، انتشارات مرواريد.
لطافتی بریس، امین (1388) نظريه پرداز انسلامتروان،فصلنامه تازه هاي روان درماني، سال شانزدهم، شماره55 و 56،76.
لﻮﻛﺮ، ت.، و ﮔﺮﮔﺴﻮن، ا(2003). ﺧﻮدآﻣﻮز ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﺳﺘﺮس(ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﻬﺪي رﺿﺎﻳﻲ و ﻣﺤﺴﻦ ژﻛﺎن). ﺗﻬﺮان: ﻧﺸﺮ داﻧﮋه
مارشال ریو، جان (1996). انگیزش و هیجان. ترجمه یحیی سید محمدی (1387). تهران: ویرایش.
محمدخانی، شهرام؛ اسکندری، حسین (1384). همه گیر شناسی مشکلات رفتاری دانش آموز 7-18 ساله شهر تهران، مجله روانشناسی تربیتی، شماره 2، صفحه 71-92.
محمدی و حاجی علیزاده (1383). بررسی سبک های حل مسئله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری، مجله روانشناسی تحولی، شماره 1: 53-62.
مصلحی ، مرضیه (1373). بررسی وضعیت شخصیتی دختران بی سرپرست شبانه روزي ها و مقایسه با دختران تحت سرپرستی والدین بر اساس تست MMPI. دانشگاه تربیت معلم.
مکري،آذرخش،اختياري،حامد،عدالتي،هانيه،گنجگاهي،حبيب(1387)،ارتباط ميزان ولع مصرف با ابعاد مختلف شدت اعتياد در معتادان تزريقي هروئين.مجله روانپزشکي و روان شناسي باليني ايران،سال چهاردهم،شماره سوم،298-306.
ملازاده، علیرضا (1382). کودکان بی سرپرست و بدسرپرست و نحوه عملکرد کارکنان مدرسه در قبال آنها، مجله علوم تربیتی پیوند، شماره 185، 286، 287.
ملازاده، علیرضا(1390).مقاله ی کودکان بی سرپرست .روزنامه خراسان .
منصور، لادن؛ ملاشريفي، شيدا؛ وخشور، حسن(1389).بررسي رابطه ي بين استرس شغلي و هوش هيجاني در بين كارمندان دانشگاه شهيد بهشتي.فصلنامه مشاوره شغلي و سازماني، دوره دوم، شماره 5، زمستان 1389،9- 27.
موسوی، سیدمحمد و حمدی، مهشید(1390).بررسی مقايسه ای مشکلات رفتاری در کودکان با مادران دچار اختلال وسواسی- جبری و مادران سالم.مجله علوم پزشکی مازندران.جلد 21 شماره 86 صفحات 94-99.
میلانی فر بهروز،(1382)،بهداشت روانی،چاپ هشتم،تهران، نشر قومس.
نيکوکار، يعقوب. (1390) بررسي رابطه سازگاري زناشويي با استرس شغلي دبيران متاهل شهرستان شبستر. پايان نامه کارشناسي ارشد. دانشکده آزاد واحد رودهن.
هاوتون، کرك، سالکووسکیس، کلارك (1989). رفتار درمانی شناختی: راهنماي کاربردي در درمان اختلالهاي روان. ترجمهی قاسمزاده، حبیب ا... (1385). تهران: انتشارات ارجمند.
منابع انگلیسی
Artemios, K., ArtemiadisAngeliki ,A. ,VervainiotiEvangelos, C., Alexopoulos, A., Rombos, M., Anagnostouli , C.,Darviri, Ch (2012). Stress Management and Multiple Sclerosis: A RandomizedControlled Trial, Archives of Clinical Neuropsychology, Volume 27, issue 4, 406-416.
Azuki, T.(2008). Today’s mobile phone users: current and Emerging Trends, (www. Azuki systems. Com.)
Bandura, A. (1997). A social cognitive theory of personality. In L.pervin & O. john (eds). Handbook of personality (2/e). New York. Academic press.
Bechara, A, Dumasio, H., Tranel, D. R, & Damasio, A. (1997). Deciding advantageously before knowing the advantgeours strategy. Science, 275, 1293- 1295.
Billieux, J; linden, M; Acremont, M; ceschi, G; Zermatten, A. (2007). Does Impulsivity Relate to Perceived Dependence on and Acual use of the mobile phone?, Applied Cognitive psychology, 21 (4), 527-537.
Billiex, J; vander linden, M; Rochat, L. (2008). The Role of Impulsivity in acual and Problematic use of the mobile phone. Journal Applied cognitive psychology, 22, 1195-1210.
Bornovalova, M., A., Daughters, S., B., Hernandez, G., D., Richards, J., B., & Lejuez, C.,W.(2005). “Differences in impulsivity and risk-taking propensity between primary users of crack cocaine and primary users of heroin in a residential substance-use program”. Experimental and Clinical Psychopharmacology, 13(4):311-8.
Bradford, R.(2002). Quality of life in young people:rating and factor structure of the quality oflife profile, adolescent version. J Adolesc2002; 25(3): 261-274.
Brook, D. W., Brook, J. S., Rosen, Z. (2003). Early riskfactor for violence in Colombian adolescents.Am J Psychiatry; 160(8): 1470-1478.
Brunner, L. SH. & Suddarth, D. S. (1988). Textbook of medical-surgical nursing. 6th ed Philadelphia: J . B. Lippinco Co.
Butler, D. Ly & Winner, P. H. (1995). Feedback and self- regulated learning: A theoretical synthesis. Review of Educational Research. No. 6, pp. 245-281.
Cardinal, R. N. (2004). Waiting for better things. London: University of Cambridge Press.
Carter, J,. Applegarth, L. Josephs, L. Grill, E. Raymond, E. Rosenwaks, B. Z. (2011). A cross-sectional cohort study of infertile women awaiting ocyte donatia: The emotional, sexual, and quality of life impact. Fertility and sterility; 95(2):711-16.
Cooper, C. l., & Cutherland, V. J. (2001). Job stress, mental health and accidents among off-shore workers in the oil and gas extraction industries
Donatelli, J. L., Seidman, L. J., Goldstein, J. M., Tsuang, M. T., Buka, S. L. (2010). Children of parentswith affective and nonaffective psychosis: alongitudinal study of behavior problems. AmJ Psychiatry; 167(11): 1333-133.
Doran, N., McChargue, D., & Cohen, L.(2006). “Impulsivity and the reinforcing value of cigarette smoking”. Addictive Behaviors, 32(1):90-8.
Doran, N., Spring, B., McChargue, D., Pergadia, M., & Richmond, M.(2004). “Impulsivity and smoking relapse”. Nicotine and Tobacco Research, 6(4):641-7
Dougherty,D.M.,Matias,Ch.W.,Marsh,D.M.Moeler,F.G.,Swann,A.C.(2004),
Evenden, J. A. (1999). Varieties of impulsivity. Psychopharmacology, 146, 348- 361.
Fossati, A., Barratt, E., S., Borroni, S., Villa, D., Grazioli, F., & Maffei, C. (2007b). “Impulsivity, aggressiveness, and DSM-IV personality disorders”. Psychiatry Research, 15;149(1-3):157-67.
Fox, H. C., Talih, M., Malison, R., Anderson, G. M., & Kreek, M. J. (2005). Frequency of recent cocaine and alcohol use affects craving and associated responses to stress and drug-related cues. Psychoneuroendocrinology,30, 880-891
Gershng, B. S., Baer, L., Wilson, K. A. (2003). Connection between symptoms of obsessive-compulsivedisorder and posttraumatic stress disorder: acase series. Behav Res Ther; 41(9):1029-1041.
Harkness, K. L., & Luther, J. (2001). Comorbidity and the generation of life events in major depression. Journal of Abnormal Psychology, 110, 564–572
Hayaki, J., Stein, M., D., Lassor, J., A., Herman, D., S., & Anderson, B., J. (2005). “Adversity among drug users: relationship to impulsivity". Drug Alcohol Depend.4;78(1):65-71
Hollander, E., & Evers, E. (2001). New developments in impulsivity. Lancet, 358, 949-950.
Horwitz,E. K., Horwitz, M. B. & Cope, J. (1986). Foreign Language Classroom Anxiety. The Modern Language Journal.70 (2), 125-132.
Hovey, J. D. (2000). Acculturative stress, depression, and suicidal ideation in Mexican immigrants. Cultural Diversity and Ethnic Minority Psychology, 6 (2), 134- 151
Hughes L, Cooper P(2007). Undrestanding and Supporting Children with ADHD: strategies for teachers, parents and other professionals. 1rd ed. London: SAGE Publications Company; 2007. P26-29.
Ilhan, I. O., Demirbas, H., & Dogan, Y. B. (2006). Validation study of the Turkish version of the Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale for heavy drinking in a group of male patients. Drug and Alcohol Review, v25,pp357-360
Keyes, M., Legrand, L. N., Iacono, W. G., McGue, M. (2008). Parental smoking and adolescent behaviorproblems: an adoption study of general andspecific effects. Am J Pychiatry; 165(10):1338-1344.
Kiecolt-Glaser, Janice K., Ronald Glaser, Eric C. Strain, Julie C. Stout, Kathleen L. Tarr, Jane E. Holliday, and Carl E. Speicher. (1986). “Modulation of Cellular Immunity in Medical Students.” Journal of Behavioral Medicine 9(1):5–21.
Kirkpatrick, S. M., Rojanasrirat, W., South, B. J., Sindt, J. A., Williams, L. A. (2012). Assessment of emotional status of orphans and vulnerable children in Zambia. J Nurs Scholarsh; 44(2): 194-201.
Lane, S. D., & Cherek, D. R. (2000). Analysis of risk in adults with a history of high risk behavior. Drug and Alcohol Dependence, 60, 179-187.
Lazarus, R. S. (1991). Progress on a cognitive-motivational-relational theory of emotion. Am Psychol. 1991;46:819-834.
Lazarus, R. S., Folkman, S. (1984). Stress apprasial and coping. New York: Springer.
Lejuez, C., W., Bornovalova, M., A., Daughters, S., B., & Curtin, J.J.(2005). “Differences in impulsivity and sexual risk behavior among inner-city crack/cocaine users and heroin users”. Drug and Alcohol Dependence, 77(2):169-75.
Luna, B., & Sweeney, J. A. (2004). The emergence of collaborative brain function: fMRI studies of the development of response inhibition. Annals of the New York. Academy of Sciences, 1021, 296– 309.
Luna. B, Padmanabhan. A, O’Hearn. K, (2010). What has fMRI told us about the Development of Cognitive Control through Adolescence? Brain and Cognition. 72, 101–113
Macinejewski, P. K., Prigerson, H. G., & Mazure( 2000), stressful life events and depressive symptoms: Differences based on history of Prior depression. British Journal of Psychiatry, 176, 373- 378
Marais, L., Sharp, C., Pappin, M., Lenka, M., Cloete, J., Skinner, D., Serekoane, J.(2013). Housing conditions and mental health of orphans in South Africa. Health Place; 24: 23-9
Marshall, L.L., Allison, A., Nykamp, D., Lanke, S.(2009). Perceived stress and quality of life among doctor of pharmacy students. Am J Pharm Educ. Vol, 72(6).
Mattison RE, Carison GA, Cantwell DP.Behavioral and emotional problems reportedby parents of children age 6 to 16 in 31societies. J Emotion BehavDisord 2007; 15(3): 130-142.
Moeller, F. G, Barratt, E. S, Dougherty, D. M, Schmitz, J. M & Swann, A. C (2001). Psychiatric aspects impulsivity. American Journal of Psychiatry, 11, 1783- 1793.
Musisi, S., Kinyanda, E., Nakasujja, N., Nakigudde, J.(2007). A comparison of the behavioral and emotional disorders of primary school-going orphans and non-orphans in Uganda. Afr Health Sci; 7(4): 202-13.
Myrseth, H., Pallesen, S., a, Molde, H., Johnsen, B.H., Lorvik, I.M., (2009) “ Personality factors as predictors of pathological gambling”, Personality and Individual Differences 47,933–937
Newman, J. P., Widom, C. S, & Nathan, S. (1985). Passive avoidance in syndromes of disinhibition, Psychopathy and extraversion. Journal of Personality and Sociological Psychology, 48, 1316- 1327.
Nordahl,H .M hans ,M & Nyseater(2005) schema focused therapy for patient with borderline personality disorder :A Single case series. Journal of behavior therapy and experimental psychiatry. 36,254 268.
Orth. U, Cahill. SP, Foa. E. B, Maercker. A. (2007). Anger and Posttraumatic Stress Disorder Symptoms in Crime Victims: A Longitudinal Analysis. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 76( 2) 208-218.
Pappin, M., Marais, L., Sharp, C., Lenka, M., Cloete, J., Skinner, D., Serekoane, M. (2015). Socio-economic Status and Socio-emotional Health of Orphans in South Africa. J Community Health. 2015 Feb;40(1):92-102
Petry, N. M. (2001). Substance abuse, pathological gambling and impulsiveness. Drug and Alcohol Dependence, 63, 29-38.
Radaue J, Van Den Heuvel OA. Metaanalytical comparisonof Voxel-based morphometry studies in obsessive Compulsive disorder Vs other anxiety disorders. ArchGenPsychiatry2010;67(7):701-711.
Ray Li, C., S., Chen, S., H., Lin, W., H., & Yang, Y., Y.(2005).“Attentional blink in adolescents with varying levels of impulsivity”. Journal of Psychiatric Research, 39(2):197-205
Rosenzweig JM, Bernnan EM, Huffsutter K.Child care and employed parents of childrenwith emotional or behavioral disorders. JEmotioBehavDisord 2008; 16(2): 78-89.
Ruiz-Casares, M., Thombs, B. D., Rousseau, C. (2009). The association of single and double orphan hood with symptoms of depression among children and adolescents in Namibia, Eur Child Adolesc Psychiatry; 18(6): 369-76.
Ryb,G.E.Dischingef,P.C.Kufra,J.A.&Read,K.M.(2006).Reisk perception and impulsivity; association with risky behaviors and substance abuse disorders. Accidential Annual Previw,38,567-573.
Schramm, D. G., Marshall, J. P., HarrIs, V. W., & Lee, T. R. (2012). Religiosity, Homogamy, and marital adjustment: An examination of newlyweds in first marriages and remarriages. Journal of Family Issues, 33,8567-1571.
Scott S. National dissemination of effectiveparenting programs to improve child outcomes.Br J Psychiatry 2010; 196(1): 1-3
Selye, H. (1976). Stress in Health and Disease. Reading, MA, USA: Butterworth.
Siever LJ, Weinstein LN. The neurobiologyof personality disorders: implications ofpsychoanalysis. Am J PsychoanalAssoc2009; 57(2): 361-398.
Siever, L. J. (2008). Neurobiology of aggression andviolence. Am J Psychiatry; 165(4): 429442.
Stanford MS, Mathias CW, Dougherty DM, Lake SL, Anderson NE, Patton JH. Fifty years of the BarrattImpulsiveness Scale: an update and review. Personality and Individual Differences 2009; 47(5): 385-95.
Stanley B, Siever LJ. The interpersonaldimension of borderline personality disorder:toward a neuropeptide model. Am J Psychiatry2010; 167(1): 24-39.
Stora, J.B.(1999). Stress. 2nd ed. Trans. Dadsetan P. Tehran: Roshd.
suicidal behaviors and drug abuse:impulsivity and its assessment,Drug and Alcohol Dependence76-93-105.
Swann, A. C & Hollander, E (2002). Impulsivity and Aggression: Diagnostic challenges for the clinician, A monograph for continuing medical education credit London: Oxford press.
Sweeney, J. A., Takarae, Y., Macmillan, C., Luna, B., & Minshew, N. J. (2004). Eye movements in neurodevelopmental disorders. Current Opinion in Neurology, 17, 37–42.
Tagurum, Y. O., Chirdan, O. O., Bello, D. A., Afolaranmi, T. O., Hassan, Z. I., Iyaji, A. U., Idoko, L.(2015). Situational analysis of Orphans and Vulnerable Children in urban and rural communities of Plateau State. Ann Afr Med; 14(1): 18-24.
Waldeck, T. L., & Miller, L. S. (1997). Gender and impulsivity differences in licit substance use. Journal of Substance Abuse, 9, 269-275.
Walton-Moss, B., & McCaul, M. E. (2006). Factors associated with lifetime history of drug treatment among substance dependent women. Addictive Behaviors, 31,246-53
Watts, H., Gregson, S., Saito, S., Lopman, B., Beasley, M., Monasch, R. (2007). Poorer health and nutritional outcomes in orphans and vulnerable young children not explained by greater exposure to extreme poverty in Zimbabwe. Trop Med Int Health; 12(5): 584-593.
Waxman SE. A systematic review of impulsivity in eating disorders.Eur Eat Disord Rev 2009; 17(6): 408-25.
Whetten DL, Cameron KS. Developing management skills. Trans. Jafarymoghadam S. 1st ed. Karaj, Isfahan: Research Institute and Management Teaching; 2002.
Whiteside, S. P., & Lynam, D. R. (2001). The five factor model and impulsivity: Using a structural model of personality to understand impulsivity. Personality and Individual Differences, 30, 669-689.
Wolff, H. P. (2005). Characteristic of children caregivers and orphanage for young children in ST. Petersburg Russian Federation. Journal of applied developmental psychology, 26 (3), 477-506.
Zapf JL, Greiner J, Carroll J. Attachment styles and male sex addiction. Sex Addict Compuls. 2008; (15): 158-175.
Zermatten A, Vander Linden M.(2005), Impulsivity and decision making. J Nerv Ment Dis; 193: 647-50.
Zimmerman, B. J. (2002). “Becoming a Self-Regulated Learner: An overview”. Theory Into Practice. Spring-Autumn,2002Available
http://searches.blogfa.com/post-281.aspx
http://www.khatereh.org/index.php?option=com_content&view=article&id=87&Itemid=60.
http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3992/4135/25419
www.medicinenet.com
http://tabeshnews.ir/fa/news/8357
http://home.iranirsa.com/index.php?option=com_content&view=article&id=294:barratt&catid=61:1389-08-10-16-28-48&Itemid=92
http://www.salamatnews.com/news/108333