صفحه محصول - پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه آواز- ملودیک

پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه آواز- ملودیک (docx) 48 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 48 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه شهید بهشتی دانشکدةعلوم تربیتی و روانشناسی پایاننامه جهت دریافت درجة کارشناسی ارشد رشتة روانشناسی عمومی عنوان: اثربخشی آواز- ملودیک بر کاهش لکنت و اضطراب در کودکان دبستانی اساتید راهنما: جناب آقایان: دکتر مسعود شریفی و دکتر علی زاده محمدی اساتید مشاور: جناب آقایان: دکتر حسین پورشهریار و دکتر مرتضی فرازی نگارنده: فرشته یوسفوند بهمن1392 دانشگاه شهید بهشتی دانشکدةعلوم تربیتی و روانشناسی پایاننامه جهت دریافت درجة کارشناسی ارشد رشتة روانشناسی عمومی عنوان: اثربخشی آواز- ملودیک بر کاهش لکنت و اضطراب در کودکان دبستانی اساتید راهنما: جناب آقایان: دکتر مسعود شریفی و دکتر علی زاده محمدی اساتید مشاور: جناب آقایان: دکتر حسین پورشهریار و دکتر مرتضی فرازی داور خارجی: جناب آقای دکتر ابوالقاسم مهری نژاد داور داخلی: جناب آقای دکتر محمود حیدری نگارنده: فرشته یوسفوند بهمن1392 25825453313430002582545430339500 تقدیم : 254127074866500تقدیم به تمام بچههایی که از لکنت رنج میبرند و به خاطر آن همیشه به انزوا و سکوت پناه خود میبرند به امید روزی که بدون هیچگونه غمی ترانههای پنهان وجودشان را فریاد بزند. و تقدیم به پدر و مادرم که در تمام لحظات زندگیم با باور کردنم و دعاهای خیرشان اعتماد به نفس و جسارت کار کردن را در وجودم شعله ور ساختند. 2602865210058000 سپاس خدای بزرگ را شاکرم که در مسیر طولانی این پایان نامه همچون لحظه لحظههای زندگی در کنارم بود و تنهایم نگذاشته، سپاس تو را ای مهربان! که هرچه دارم و هر که هستم همه از لطف بیکران توست. و با تشکر از اساتید بزرگوارم جناب آقایان دکتر شریفی و زاده محمدی و همچنین اساتید مشاورم جناب آقایان دکتر پورشهریار و دکتر فرازی که اگر راهنمایی دلسوزانه آنها نبود این پژوهش به سرانجام نمی رسید. و همچنین خواهران خوبم که همیشه در همه مراحل زندگیم دلسوزانه و بی دریغ در کنارم بوده اند بخصوص خواهرم لیلا یوسف وند که در تمام مدت انجام این پژوهش به عنوان دستیار پژوهش پرتلاش و دلسوزانه کنارم بود. و تشکر ویژه دارم از دوستان خوبم لیلا جوزقیان و مهدیه اسفندیاری که تمام مدت این پژوهش همراهی ام نمودند. و تشکر ویژه از دوست بزرگوارم سرکار خانم پرستوی رضایی که در تمام مدت تحصیل با تشویق های خویش، موجبات اشتیاق و تلاش در انجام فعالیتهایم شد. 2654300754951500چکیده زبان كلامـي، جزء اساسي در بيان عقايد، تعامل اجتماعـي و درك امور آموزشي است. برقـراري رابطة مؤثر نيازمند مهارتهاي زباني و كلامی است. افراد دچار لکنت، مانند سایر افراد عصبی مستعد رنج بردن از ترسها، نگرانیها و اضطرابها هستند. پژوهشها نشان میدهد که تنیدگی یا اضطراب، لکنت را تشدید میکند و هرچه اضطراب بیشتر باشد لکنت شدیدتر خواهد بود. از جمله درمانهای غیر دارویی در کاهش اضطراب و لکنت، موسیقی میباشد. ریتم و صدای موسیقی، تقویت جریان تکلم را در اختلالات گفتاری نظیر لکنت میتواند آسان سازد. مطالعات نشان میدهد که محرک ریتمیک بهطور برجستهای باعث تخفیف لکنت میشود. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آواز- ملودیک بر روی اختلالات اضطرابی و لکنت کودکان دبستانی بود. در این مطالعه از یک طرح تک آزمودنی استفاده شد. برای این منظور به مدت 16 جلسه پنج کودک دارای لکنت مورد درمان قرار گرفتند. و سپس قبل از مداخله و بعد از مداخله به صورت جداگانه پنج بار دو تست شدت لکنت کودکان 3 و تست اضطراب آشکار از آنها گرفته شد. نتایج تحلیل مشاهدی و کمی دادهها نشان داد که در نتیجه درمان، شدت لکنت درهر پنج کودک کاهش یافت. همچنین در نتیجه تحلیل کیفی و کمی دادهها حاصل از تست اضطراب آشکار کودکان مشخص شد که بعد از پایان درمان به طور کلی شدت اضطراب به شکل جزئی کاهش داشته است. بر این اساس میتوان گفت درمان آواز - ملودیک در کاهش لکنت و اضطراب مؤثر بوده است. 2479675216535000کلیدواژهها: درمان آواز – ملودیک، لکنت، اضطراب. فهرست مطالب موسیقی 2-1-1 تاریخچة موسیقی12 2-1-2 تعریف موسیقی درمانی15 2-1-3 آوازی ملودیک (MIT)17 2-1-4 مکاتب و تکنیک های موسیقی درمانی18 2-1-4- 1 روش نوردوف و رابیگر18 2-1-4-2 روش کودالی19 2-1-4-3 روش دالکروز19 2-1-4-4 روش بالینی ارف نورلوک20 2-1-4-5 روش موسیقی و تصویر هدایت شده20 2-1-5 موسیقی درمانی تکاملی21 2-1-6 برتری نیمکره ای در درک موسیقی22 2-1-7 موسیقی درمانی و عصب شناختی23 2-1-8 کاربرد موسیقی درمانی25 1-7 تعریف مفاهیم 1-7-1 تعاریف نظری لکنت: براساس DSM-IV-TR(2001)، اختلال سیالی بهنجار و آهنگ سخن گفتن که با سن فرد نامتناسب است ویژگی اصلی لکنت را تشکیل میدهد. این اختلال با تکرارهای و تطویلهای صوتها و هجاها و همچنین دیگر اختلالهای سیالی گفتار همراه است. اضطراب: «معمولاً به احساس ترس، تشویش فراگیر، مبهم و بسیار ناخوشایند اطلاق میشود. فرد مضطرب، خصوصاً در مورد خطرات ناشناخته بسیار نگران است. افزون بر آن فرد مضطرب عموماً ترکیبی از نشانههای زیر را نشان میدهد: تپش سریع قلب، تنگی نفس، اسهال،بیاشتهایی، سستی، سرگیجه، بیخوابی، تکرار ادرار، لرزش، همه این نشانههای جسمانی با ترس و اضطراب همراهند»(ساراسون؛ 1390: 304). آواز- ملودیک: «تکنیک شناخته شده درمان آواز- ملودیک (MIT) دردهة هفتاد میلادی به عنوان یک روش ترمیمی برای بخشی از مسایل گفتاری بزرگسالان زبان پریش به وجود آمده است در روش(MIT) عبارات و جملات کوتاه در نمونههای سادة آهنگین با آواز خوانده میشود. به موازاتی که بیماران عبارات و جملات را یاد میگیرند آهنگها کمرنگتر و محو میشوند. روش (MIT)بر پایة این نظریه قرار گرفته است که وقتی نیمکره سمت چپ مغز آسیب میبیند میتوان به وسیلۀ اغراق در آواز (ریتم، با مؤکد بیان کردن جملات ملودیک) با کمک نیمکره راست، تکلم را تحریک کرده وآن را بهبود بخشید»(به نقل از اشمیت پترز،1389: 105). 1-7-2 تعاریف عملیاتی لکنت: در این پژوهش لکنت، میزان نمره کسب شده از طریق پرسشنامه آزمون شدت لکنت3 (SSI) یک مقیاسی كه بر مبناي آن دفعات بروز لكنت، مدت زمان گرفتگیهای كلامي و دفعات بروز حركات اضافه در ساير اندامها هنگام گفتار، فرد را حین خواندن و همچنین گفتار شفاهی اندازهگیری میکند. اضطراب: در این پژوهش اضطراب، میزان نمره کسب شده از طریق پاسخ به سؤالات اضطراب مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان(RCMAS) که یک مقیاس خود گزارش دهی 38 گویه است که قبل و بعد از درمان از آزمودنیها گرفته و اندازه گیری میشود. آواز- ملودیک: منظور از آواز- ملودیک در این پژوهش ترانه و جملات کوتاه، که از ترانههای نظر انتخاب و علاوه بر آن شعرهای کودکانه در نمونههای ساده آهنگین که با آواز خوانده میشود. به موازاتی که آزمودنی، عبارات و جملات را یاد میگیرد، آهنگها کم رنگتر و بهتدریج محو میشوند و این ترانهها به مدت یک ساعت تمرین میشوند. فصل دوم پیشینة پژوهش موسیقی بخش اول: موســـیقی در این فصل ابتدا به بررسی و مطالعة مبانی بنیادین و اساسی مرتبط با حوزة تحقیق از جمله آشنایی با مفاهیم لکنت، موسیقی و اضطراب پرداخته و سپس تحقیقات انجام شده در هر سه زمینة مذکور بهتفصیل مورد بحث و واکاوی بررسی قرار خواهد گرفت و در نهایت با توجه به پیشینة تحقیقات مختلف نتیجه گیری به عمل میآید. سرانجام تتمة این مطالعات بهانضمام تحقیقات پیشین، ماحصل این پژوهش خواهد بود که منبعی جهت مراجعة محققان دیگر خواهد بود. 2-1-1 تاریخچة موسیقی درمانی «در خصوص موسیقی و پیشینة آن تاکنون نظرهای متفاوتی در فرهنگ ها و جوامع مختلف دیده میشود. بومیان آمریکا، موسیقی را از موهبتهای الهی میدانند، برهما موسیقی را به عنوان وادی بر روی زمین آورد، پیروان فیثاغورث، آن را لحن موسیقی خلقت دانستهاند و آن را بر گرفته از بانک گردشهای چرخ شناختهاند و این نظریه را حکما و فلاسفة یونانی و اسلامی پذیرفتهاند. عطار، شاعر و عارف نامآور ایرانی، آن را "لحن موسیقی خلقت" و ملودی "زبان هاتف غیبی" میداند»(زاده محمدی، 1388: 37). «از کتابهای ادگار کیس، در مییابیم که مردم آمالانتا، بسیار پیشرفته و متمدن بودهاند و از موسیقیای استفاده میکردند که بهطور قطع ترکیبی بود از موسیقی شرق و غرب، مردم از انرژی حاصل از نوسانات نوعی الکتریسیته در روشهای شفا بخش گوناگون استفاده میکردهاند. براساس نوشتههای ادگار کیس موسیقی هنر قدیم، در ربع پرده اجرا میشده است که در سرودها مورد استفاده قرار میگرفته و باعث ارتقای سطح هوشیاری در افراد میگردیده است. در موسیقی قدیم مصر یک سوم پرده وجود داشته که بیشتر موجب ارتقای ذهنی در افراد بوده تا ارتقای روحی»(مری باسانو، 1383: 23). «استفاده از موسیقی در شفای بیماران پیشینهای بسیار قدیمی و کهن دارد. در قبایل و تمدنهای نخستین در اکثر آیینها و مراسم، آواگری و حرکتهای موزون وجود داشته است. این روش عموماً برای ایجاد جذبه و خلصه، از خود بی خودی، تسلط بر ذهن و نفوذ در ناخوداگاه مورد استفاده قرار میگرفته است. در این مراسم با القاء به فرد، از قوای مافوق الطبیعه برای تسکین و شفای بیمار طلب نیرو میکرده و ارواح بیماریزا را از بدن فرد دور میساختهاند. در واقع ریتم طبلها و زنگ صداها وسیلهای برای تمرکز و توجه بیماران به القائات بوده و در اثر تلقینی، انرژی باوری کردن این مراسم به وجود آمد تغییراتی در ناخوداگاه و احساس فرد ایجاد شده و شفا صورت میگرفت»(زاده محمدی، 1388: 36-37). «موسیقـی نزد مردم باستان، لازمـة بقا بوده و سـازندگان و نوازندگان موسیقی شـامل پزشـکان، درمانگران، کشیشان، و کسانی میشود که از طریق درمانهای روحـی جسم را شفا میدادند. این افراد روحشان با موسیقی عجین شده و پیوندشان با موسیقی جداییناپذیر بوده است. نوازندگانی که روح را مداوا میکردند نزد مردم از احترام خاصی برخوردار بودهاند. این درمانگران ارتباط روحی و جسمی بیماران خود را جدی میشمرده و آنها از طریق روح، جسم را شفا میدادند»(کیت موکی، 1384: 5-6). «بههمین صورت استفاده از موسیقی در معابد بهخصوص در عهد پیامبران بنی اسرائیل از جمله حضرت داوود و حضرت موسی (ع) و پیروان آنها بسیار رواج داشت. در سراسر مصر و بین النهرین موسیقی و شفا با معابد پیوند خورده بود. در واقع موسیقی وسیلهای برای تلقین و تأثیر نیایشها و آداب و مقررات دینی به حساب میآمده است. در فرهنگ هندوان که بیش از چهار هزار سال قدمت دارد، موسیقی در زمینههای عرفانی برای لطافت اخلاق و اعتدال و صفات انسانی استفاده میشده است. در فرهنگ و تمدن چین باستان هم از موسیقی در جهت ارتباط با زیر و بمهای کیهانی جهت شفا و حل مسائل عرفانی استفاده میشده است »(زاده محمدی،1388: 37). «ده هزار سال مصریها و ساموراییها، انواع سرطانها را با آهنگها و نتهای مخصوصی معالجه میکردند و در این شیوه موفق نیز بودند. یهودیان قدیم نیز آوازهای خاصی برای پیشگیری از برخی امراض مسری توصیه میکردند و مسیحیان از آهنگها و آوازهای کلیسا در درمان بیماریها استفاده میکردند. چینیهای قدیم معتقد بودند که یک نت به تنهایی میتواند باعث بهبود حال بیمار یا بر عکس باعث تسلط روح شیطان بر انسان و جهان شود »(کیت،موکی، 1384: 7-12). «فیلسوفان ایرانی به تبعیت از یونانیان، نگرش سیستماتیک و علمی را پذیرفتند و از سوی دیگر مایة موسیقی را در ارتباط با رمز و راز کیهانی مورد توجه قرار دادهاند. در دو قرن هفدهم و هجدهم تلاش و توصیههای زیادی از سوی نویسندگان و فیلسوفان برای استفاده از موسیقی در درمان بیماریهای عصبی صورت گرفت. در قرن هجدهم دانشجویان پزشکی دانشگاه پسیلوانیا موضوع موسیقی درمانی را در مقاله و رسالههای خود مطرح کردند و در قرن نوزدهم برخی آموزشگاهها در توانبخشی ناشنوایان و نابینایان از موسیقی بهره گرفتند»(زاده محمدی ،1388: 2-23 ). موسیقی درمانی از سالهای 1940 به عنوان حرفة بالینی درآمریکای شمالی و جنوبی به رسمیت شناخته شد. در سال 1958 اتریش و انگلستان از آن پیروی کردند و پس از آن، دیگر کشورها در اروپا و مناطق دیگر به آن پیوستند. یک برآورد در آلمان مشخص کرد که موسیقی درمانی در37 درصد تمام درمانگاههای روانپزشکی و روانتنی استفاده شده است (گلد و هلد،2005). 2-1-2 تعریف موسیقی و موسیقی درمانی هنردرمانی یکی از شیوههای رایج است که در گذشته مورد استفاده بوده است و با توجه به کامل نبودن اثر بخشی درمان دارویی و توجه روزافزون به روشهای غیردارویی، هنردرمانی بهویژه موسیقی درمانی بهعنوان یکی از شیوههای رایج درمان مورد توجه قرار گرفته است. (به نقل از خرمآبادی و همکاران،1391). در واقع میتوان گفت موسیقی شکلی از هنر است که احساس، ادراک و شناخت را بدون تکلم و زبان منتقل میکند. استفادة بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته است (میرشاهی، 1385). موسیقی درمانی بیش از هر تکنیک درمانی دیگری با زندگی روزمره مردم آمیخته و با نیاز و احساس آنها عجین شده است. بهطوری که همان خواب و خوراک، خواندن و نیز در هر مکان و محفلی دیده و شنیده میشود. اما علت گرایش و علاقة مردم به موسیقی بهخاطر طبیعت و فطرت آدمی است که مجذوب موسیقی است. ذات محرک موزون موسیقی با فطرت وحدتطلب آدمی پیوندی ناگسستنی دارد. پیوندی که در همة دورهها و مراحل تمدن بشری در میان همه اقوام دید میشود و گسستگی از آن غیر ممکن است. در مقاطع محدودی از زمان، برخی فرهنگها به لحاظ انحطاط و یا آشفتگی استنباط کوشیدند از آن برحذر باشند، اما در عمل موفق نبودهاند و در عوض بنا بر نیاز فعال روانی طبع بشری به استفاده مطلوب از آن معترف گشتهاند. طبیعت آدمی چه در اساس بیولوژیک و چه در ساختار روانی، مسیری آهنگین و رو به جلویی را میپیماید و ریتم و هارمونی در ساختمان آن ریشه دارد. به همین لحاظ، مجذوب نظم و هماهنگی و کنشهای ریتمیک بیرونی میشود (زاده محمدی ،1388). انجمن موسیقی درمانی آمریکا (1997) موسیقی درمانی را استفاده از موسیقی برای اهداف درمانی شامل تحدید، ایجاد و تقویت سلامت بدنی ـ روانی تعریف میکند (زاده محمدی، 1388) فرهنگ لغات انگلیسی میراث آمریکا، موسیقی را هنر تنظیم اصوات در زمان، جهت فراهم آوردن ترکیب ممتد و واحد از طریق ملودی و هارمونی، ریتم و طنین تعریف میکند (سناریدر و لیندوکویست، 2006). انجمن موسیقی درمانی استرالیا (1989) تعریف موسیقی درمانی را استفادة برنامهریزی شده از موسیقی برای اهداف درمانی و رفع نیازهای کودکان و بزرگسالان که به دلیل اجتماعی، عاطفی، بدنی، ذهنی آسیب دیدهاند ارائه میدهد. انجمن حرفة موسیقی درمانگران، موسیقی درمانی را به عنوان ابزار و شبکههای ارتباطی برای ایجاد رابطة متقابل بین بیمار و درمانگر از راه موسیقی و نشانههای موسیقایی تعریف میکند که میتواند هم در وضعیت بیمار و هم در شیوة درمان تغییراتی ایجاد کند. درمانگر با استفاده از ارتباط خلاق موسیقایی در موقعیت درمانی، تجربههایی بر اساس موسیقی را به وجود میآورد که به اهداف درمانی منجر میشود. (همان) تأثیر موسیقی درمانی به علت قابلیت آن در نفوذ در الگوهای تفکر و هیجان است که هر دو مورد از پیشنیازهای ضروری تغییر نهایی رفتار هستند. در تحقیقات و نظریهها از این قابلیت به عنوان طبیعت انگیزهای ــ عاطفی موسیقی نام برده میشود. پاسخهای عاطفی و موسیقی از فعالسازی مکانیزمهای تحریکی و درکی منشأ میگیرد. پاسخ آغازین به موسیقی، ترکیبی از فعالیتهای فیزیولوژی و عصبی میباشد. در نتیجة این امر ارزشیابی شناختی نسبت به تجربة موسیقی حاصل خواهد شد. متعاقباً موسیقی میتواند خُلق خاصی را ایجاد کند و یا عاطفه را به جهت دیگر سوق دهد(دیل ایتولی،2005). «بنابراین موسیقی درمانی روش درمانی است در تیمی متشکل از پزشکان و روانشناسان و متخصصان که بهطور مشخص از صداهایی شروع میکنند که در مسیر درمان به روند بهبود بیماران کمک کند. تأثیر موسیقی درمانی هم به عوامل عینی و هم به احساسات درونی بیمار بستگی دارد. با وجود این، موسیقی، صدا و ریتم موجب میشود که اتفاقاتی در بدن ما رخ دهد.»(به نقل از طباطبایی فر،1389: 63) 2-1-3 آواز- ملودیک (MIT) «تکنیک شناخته شدة درمان آواز -ملودیک (MIT) در دهة هفتاد میلادی به عنوان روشی ترمیمی برای بخشی از مسائل گفتاری بزرگسالان زبانپریش به وجود آمده است. در روش (MIT) عبارات و جملات کوتاه در نمونههای ساده آهنگین با آواز خوانده میشود. به موازاتی که بیماران عبارات و جملات را یاد میگیرند آهنگها کم رنگتر و محو میشوند. «روش (MIT)بر پایة این نظریه شکل گرفته که وقتی نیم کره سمت چپ مغز آسیب میبیند میتوان به وسیلۀ اغراق در آواز (ریتم، با تأکید بیان کردن و جملات ملودیک) و با کمک نیمکره راست مغز تکلم را تحریک و تسهیل کرد.» (کراوس و گالونی، 1982، ص 103). روش «MIT » در ترمیم ارتباط کلامی بزرگسالان که درک شنوایی و ثبات هیجانی خوبی دارند مؤثر بوده.(آلبرت، اسپارکر و هلمز، 1973و 1974) اخیراً این روش در کودکانی که دچار تأخیر زبانی آپاراکسی هستند به کار گرفته شده و نتایج برجستهای به دست آمده است.» (به نقل از پترز اشمیت، 1389:105) MITدرمانی است که بهطور سلسله مراتبی سازمان یافته است. این شیوه در واقع آموزش و تعلیم تولید کلامی با تکرار الفاظ است که عموماً بهطور آهنگین خوانده میشوند و بیمار در همان حین ضرباتی را با دست بهطور ریتمیک میزند. این شیوه ـ که در سال1970 ایجاد شده است ـ از اولین برنامههای درمانی نظاممند زبانپریشی است و امروزه نیز در سراسر جهان در قالب اصلیاش بهکار گرفته میشود. در (MIT )، قواعد عروضی طبیعی یک اصطلاح بههمراه تکیه، تأکید و الگوهای ریتمیک سخن در فواصل 3 یا 4 نت، درشتنمایی میشود. بهطور قطع، در این روش خواندن موسیقیهای آشنا مدّ نظر نیست؛ چراکه این موزیکها اغلب بهطور خودکار و خود به خود ایجاد شده و طبعاً فرایندهایی را که متضمن تولید سخنان بدیع هستند را شامل نمیشود. اصطلاحاتی از نظر کارکردی مناسبند که در مکالمات و گفتوگوهای آهنگین روزمره از قبیل صبح بخیر ـ بتوانند به کار برده شوند (موئلن، میک، سندکندرمن، جرارد، ریبرز، 2012). آسیبشناسی زبانی- گفتاری(SLP) از بیمار میخواهد تا اصطلاح تعیین شده را همزمان با حرکت ریتمیک دست چپش با آواز بخواند. رفته رفته حمایت آسیبشناسی زبانی- گفتاری (SLP) کاهش مییابد تا بیمار اصطلاح را بهطور مستقل با لحن موسیقایی به اجرا درآورد. مرحلة نهایی جایگزین ساختن آواز صحبت کردن است. اصطلاح مورد نظر گام به گام پیچیده تر میشود که میزان آن به طول اصطلاح و پیچیدگی بیانی آن بستگی دارد (همان منبع). 2-1-4 مکاتب و تکنیکهای موسیقی درمانی 2-1-4-1 روش نوردوف و رابینز نوردوف و رابینز در مطالعاتشان در خصوص کودکان، بالأخص کودکان معلول، شیوهای از موسیقی را به کار بستند که حول تکنیک بداهه نوازی با پیانو تمرکز داشت. هدف اولیه در این روش، گسترش ارتباط با مراجع در زمینة تجربه موسیقی در برانگیختن پاسخهای احساسی و انجام عمل به عنوان نیروی خودسازی تأکید میشود. در این شیوه، معیارهایی برای ارزیابی رفتار مراجع تعیین شده است که وضعیت پاسخهای مراجع به موسیقیهای فیالبداهه، درجات مختلفی از همکاری، مقاومت و ارتباط را نشان میدهد(نوردوف ورابینز،1977). 2-1-4-2 روش کودالی «در روش کودالی به نتخوانی مناسب، یادگیری از روی عادت (بدون فکر) و شنوایی باطنی (مانند تمرین ذهنی ) تأکید میشود. تکنیکهای این روش شامل علائم، بازیها، کف زدنها، خواندن نتهای موسیقی، نت نویسی ریتمیک و اساساٌ خواندن آواز است. پس از اینکه مهارتها کاملاٌ فرا گرفته شدند مفاهیم ذهنی مطرح میگردند»(اشمیت پترز،1389: 159). 2-1-4-3 روش دالکروز این روش شامل مواردی چون شناخت متداول اجزا و هماهنگی حرکتی بدن با موسیقی است. تکنیکی که از حرکت بدن برای ایجاد احساس ریتم موزیکال استفاده میکند که خود با تربیت گوش، نت خوانی و بداههنوازی تواًم است. دالکروز کوشش کرد است روشی ابداع کند که دانش آموزان آن را به طور شنوایی، شفاهی و بدنی تجربه کنند و سپس با خلاقیتی فردی ارائه دهند. راه حلهای این روش، تقویت شنوایی ـ باطنی، تقویت حس ششم و احساس عضلانی است که با ذهن در ارتباطاند و در موسیقی دارای عناصر فضا، زمان و انرژی هستند(همان منبع). 2-1-4-4 روش بالینی ارف شورلوک ارف شورلوک روش خود را در تعلیم موسیقی بر این اساس بنا نهاد که موسیقی، حرکت و گفتار غیرقابل تفکیک هستند. این شیوه به عنوان مدلی توصیف میشود که رکن اصلی یادگیری موسیقی محسوب میشود. اما به همان اندازه کاربردهای مؤثری در زمینة یادگیری اجتماعی و فرهنگی دارد(شارمروک،1976). در این روش، ریتم، نقطة شروع برای ساخت موسیقی است. ریتمها و آوازها، اجزایی را به وجود میآورند که حالت، مقدمات و کوداها (قطعة تکمیلی و یا پایان دهندهای که به آهنگی اضافه میشود) را همراه میکند. در شیوة شورلورک از شکلهای تکراری موسیقی و سازهای خاص مانند زیلوفون و متالوفون استفاده میشود. مطالعات مختلفی نشان میدهد این روش به طور مؤثری در کارهای بالینی در مورد انواع مختلفی از درمان جویان مانند عقب ماندگان ذهنی، کودکان اتیستیک، افراد دچار آسیب حسی و سالمندان کاربرد دارد (دروان، زمک ری، 1982). 2-1-4-5 روش موسیقی و تصویر هدایت شده «این تکنیک از تحقیق دربارة تکنیکهای بسط ذهنی، که نتیجة تغییرات سطوح شعور خود آگاه است، سرچشمه میگیرد. در این روش، موسیقی بهعنوان واسطه ای در بیداری افکار و احساسات ناخودآگاه به کار میرود و خودآگاهی را به سطوح روشنتر شعور یا عمیقتر آن گسترش میدهد. تأثیر موسیقی درمانی در کاهش فشار هیجانی، تنشها، نگرانیها و عصبیتهای کودکان اختلالات گفتاری بسیار ملموس و روشن است. کودکان در فعالیتهای گروهی فرصت مناسب و ایمنی برای تخلیة احساسات و بروز حالات و افکار خود مییابند؛ بدون آنکه نگران تکلم خود باشند. آوازهای گروهی نگرانی آنها را از تکلم کاهش میدهد و نشاط و شور جلسات گروهی آنها را ناخواسته به تکلم وا میدارد و شور و نشاط جلسات گروهی میل به تکلم و خواندن را میافزاید. نواختن سازهای بادی و خواندن آواز، خواه ناخواه عضلات مرتبط با گویایی و جریان تکلم را در کودکان مبتلا به اختلالات تقویت میکند. کنترل عضلات تنفس، زبان، لب و گونه برای تکلم ضروری است و نواختن سازهای بادی این کنترل را تقویت میکند. آواز خواندن و ریتمیک کردن لغات در این جریان، تکلم را برای آنها آسان میسازد و در نهایت انطباق ریتم آهنگ و آواز خواندن، عضلات صورت آنها را تقویت میکند»(اشمیت پترز،1389: 161-162). 2-1-4-6 موسیقی درمانی تکاملی موسیقی درمانی تکاملی روش مخصوصی از تکنیکهای موسیقی درمانی است که براساس مدل درمانی پیشرفته بنا شده است. درمان پیشرفته که برای بهبود کودکان دارای آشفتگی عاطفی در مرکز روتلندآتن و جرجیاسازمان یافت، نوعی روش روان تربیتی است که در مورد کودکان دچار اختلالات جدی رفتاری و عاطفی به کار برده میشود(ودات آل : 2) این روش ابتدا در مورد کودکان بین سنین 2تا 8 سال به کار برده شده، اما در مورد کودکان تا 14 سال نیز با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است. موزیک تراپیستی که در زمینة آموزش کودکان دچار آشفتگی عاطفی و اختلالات رفتاری کار میکند با مشکلات انتقال فعالیتها و تمرینهای موسیقی درمانی کلاسیک روبهرو شده و در روشی که مراحل متوالی پیشرفت را هماهنگ میکند تمرین میکند. اصل D.M.T برای کمک به مواجه شدن با این شرایط به وجود آمده و «از آنجایی که مهارتهای موزیکی مانند دیگر مهارتها ایجاد میشود، لذا موزیک تراپیستهایی که از روشD.M.T استفاده میکنند باید استعدادهای موزیکال کودکان در سنین مختلف را بهمنظور برنامه ریزی مناسب درمانی در سطح عملکرد، مورد توجه قرار دهند.»(به نقل از اشمیت پترز،1389:162-163) 2-1-5 برتری نیم کرهای در درک موسیقی «نقش برتری نیم کره در تواناییهای متعددی که سخن گفتن از جملة آنهاست، به اثبات رسیده است. برخی از جوانب موسیقی که با پدیدة برتری نیمکره مرتبط اند عبارتند از توانایی اجرای موسیقی که در برتری نیمکره راست دیده میشود و دیگری برتری نیمکرهای در زمینة درک موسیقی است. تحقیقات نشان داده است در کسانی که موسیقی را حسی و غیرآکادمیک پیگیری میکنند، نقش در درک موسیقی، برعهده نیمکره راست مغز است، حال آن که در موسیقیدانان حرفهای نیمکرة چپ این نقش را بر عهد میگیرد. طبق فرضیة ارائه شده در درک موسیقی ابتدا نیمکره راست وارد عمل میشود و برتری مییابد و به تدریج با افزایش دانش موسیقی در فرد، این برتری به نیمکره چپ تغییر مکان میدهد»(کریچلی و هنسون، 1977؛ به نقل از ناظمپور، 1388). «نیمکرة راست مسئول پردازش و تشخیص و تمییز زمان به فواصل و ریتم است. شناخت ملودی در موسیقیدانانها در نیمکرة راست صورت میگیرد. افرادی که لوپ تمپورال راست را برداشتهاند، آسیب چشمگیری در درک طنین موسیقی در مقایسه با برداشتن لوپ تمپورال قدامی راست و نیز در تشخیص اطلاعات آهنگین در مقایسه با بیشتر افراد سامل یا یک قسمت از گیجگاهی قدامی چپ اشکال دیده میشود. بنابراین درک طنین موسیقی در نیمکرة راست صورت میگیرد، پس خلاصه نیمکره چپ برای ریتم و ارزیابی اجرای معنایی موسیقایی (یعنی تشخیص و بازشناسی ملودیها) و نیمکرة راست برای درک ملودیک در زیر و بم طنین تخصیص یافته است. بر اساس اطلاعات بهدست آمده از مطالعات میتوان ساختار مناطق اولیة شنوایی را مشخص کرد. سیگنالهای شنوایی در مسیر شنوایی بالا رونده از راه ساقه مغزی مستقیماً در کرتکس اولیه شنوایی واقع در جیروس تمپورال فوقانی گسترش یافته و پراکنده میشوند. از اینجا، اجزای محرکهای شنوایی به مناظق حاشیهای لوب تمپورال و دیگر مناطق دورتر کورتکس که توسط شبکههای عصبی یا اجزای موسیقیایی در ارتباط هستند، انتقال مییابند. تفاوتهای نیمکرهای نقش عمدهای را در خصوص درک موسیقی ایفا میکند، اما در عین حال پدیدة وابستگی بین نیمکرهای نیز غیر قابل انکار است، زیرا نیمکره چپ برای پردازش ساختار فواصل نیازمند عملکرد صحیح نیمکره راست میباشد. در جریان عادی شنیدن یک قطعه، ساختارهای نظیر تالاموس در پدیدة شنوایی- بینایی و سیستم لیمبیک در تأثیرات احساسی، فعالانه درگیر هستند»( استریتر، 2005، به نقل از طباطبای فر،1389). 2-1-6 موسیقی درمانی و عصبشناختی عملکرد موزون دستگاه عصبی، در سه سطح مختلف اعمال میگردد: الگوی موزون: این الگو در ارسال سیگنالهای عصبی مشاهده میشود. ادراکاتی که از محرکهای موزون محیطی و فعالیتهای موزون درونی حاصل میشود مانند نور یا امواج صوتی با حرکات موزون، مثل تکلم و تنفس. میان کنش بین سیستم عصبی و سایر دستگاههای بدن که دارای وزن بیولوژیکی هستند. شاید این فعالیت موزون سیستم عصبی است که حس درک و وزن را در ما پدید میآورد(ناظم پور،1388). مطالعاتی که در زمینة کاربرد موسیقی در کار بالینی است بر نمایش نوع و قدرتمندي تغییرات فیزیولوژیک ایجاد شده در ارگانیسم انسانی متمرکز است که با تغییر در محركهاي موسیقیایی ظاهر میشود. چنین مطالعهاي تازه نیست. در اواسط دهه1930، بعد از بازبینی پیشینه توسط جربی در ارتباط با اثرات موسیقی بر فرایندهاي فیزیولوژیک دسیرنرو فاین نتیجه گرفتند که موسیقی: 1-انرژي عضلانی را کاهش یا افزایش میدهد. 2-تنفس را تشدید کرده و نظم آن را کاهش میدهد. 3-اثر مشخص اما متغیر روي نبض و فشارخون دارد. 4-آستانه محرکات حسی را کاهش میدهد. 5-ترشحات درونی را تحت تأثیر قرار میدهد. 6-سوخت و ساز بدن را افزایش میدهد. موسیقی این توانایی را دارد که اثرات فیزیولوژیک مختلف ایجاد کند و آنها را به اثرات هیجانی تبدیل نماید. ارتعاشات شنوایی و ریتم موسیقیایی، ریتمهاي زیستی را تحت تأثیر قرار داده و میتواند تعادل زیست - شیمیایی، سوخت و ساز و تعادل حیاتی موجود زنده را تجدید کرده یا آن را مختل کند(فلاح، سهرابی، زاده محمدی؛ 1390). «سیستم اعصاب مرکزي (مغز) طـوري ساخته شده است که به محركهاي موزیکال پاسخهاي مثبت و مناسب میدهد و موجبات استفاده از این روش درمانی را فراهم میسازد، تحقیقات متعدد نشانگر آن است که تالامـوس مهمترین غـده مستقر در مغـز محركهاي موسیقیایی را دریافت میکند و این علائم را بهوسیلة سیستم عصبی به مغز انتقال میدهد و بهصورت یک کارکرد خودکار بهطور اعم روي مغز و بهطور اخص روي هوش، حافظه و تخیل نفوذ میکند. این عملکرد مغز در مقابل موسیقی، بهدلیل پاسخ غدة صنوبري یا هیپوفیز است. این غده از تالاموس فرمان دریافت میکند و به محركهاي موزیکال و ریتم موزن موسیقی پاسخ مثبت میدهد و موجب ترشحاتی میگردد که نقاط مختلف بدن انسان را جهت کارکرد طبیعی رهنمون میسازد. وقتی محركهاي موزیکال به مغز میرسد، غده هیپوفیز به آن پاسخ مثبت یا بهعبارتی پاسخ آرامش بخش میدهد که نتیجة این پاسخ آزادسازي آندروفین است. آندرفین آرامشبخشی است طبیعی که درد را تسکین میدهد. لذا موجب میگردد نیاز بیماران در حال دریافت موسیقی به داروها، درد را تسکین دهد. این ماده در زمان آرامشی که توسط موسیقی بدست میآید در تمام نقاط بدن ترشح میگردد. همچنین به هنگام ترس، بیقراري و اضطراب مادهاي به نام کتکولامینها و یا بهعبارتی آدرنالین و نورآدرنالین از غدد فوق کلیوي ترشح میشود که این ماده موجب بالا رفتن فشار خون و ضربان قلب میگردد و شگفت انگیز است که موسیقی آزادسازي این ماده اضطرابزا را کاهش میدهد و در نتیجهي عملکرد آن در بدن، فشار خون و ضربان قلب پایین میآید»( به نقل از؛ فلاح و همکاران،1390). 2-1-7 کاربرد موسیقی درمانی عمومیترین کاربرد موسیقی درمانی احتمالاً برای کاهش تنشهای روانی میباشد. این نکتة بسیاری مهمی است. چون تنشهای روحی و روانی عمدهترین عامل بوجود آمدن مشکلات و اختلالات بهداشتی میباشند. موسیقی درمانی همچنین کاربرد وسیع و شایعی در سطوح اجتماعی دارا میباشد؛ بهگونهای که بیمارستانها، مؤسسات آموزشی، آسایشگاهها و سایـر قشرهای جامعـه از آن استفاده میکنند. نیز بهدلیل خاصیت مؤثر آن در تسکین دردهای جسمانی، در منزل و بیمارستان در کمک به زایمان، در تعادل خلق و خو و تعادل روانی به توانبخشی جسمی و کمک به آرامش و خوابیدن، آسان کردن یادگیـری و در کل، برای کمک به افـراد تقریباً در تمامـی زمینههای زندگـی استفاده میشود. در تحقیقات اخیر کاربرد موسیقی درمانی در توانبخشی جسمی، ایمنی شناسی، روان رنجوری و موارد دیگر نیز به اثبات رسیده است (تد- اندروز،1380). به هر حال هر فردی، سالم یا ناسالم، میتواند از موسیقی درمانی بهره ببرد. مردم روزانه دچار تنشهای زیادی میشوند و موسیقی درمانی میتواند باعث از بین رفتن این تنشها شود. روشهای مورد استفاده میتواند ترکیبی از موسیقی و تصورات هدایت شونده، شنیدن موسیقی بهطور غیرارادی، یا حتی شرکت فعال در ساختن موسیقی باشد ( تد- اندروز، 1380). اثرات موسیقی بر سیستم عصبی و بر تمامی ارگانهای بدن موجب استفادة وسیعی ازآن برای درمان شده است. بهطور مثال آثار مثبت موسیقی درمانی در ایجاد هنجارهای رفتاری دانشآموزان مبتلا به اتیسم (برنال، 1999) و نقش گوش دادن ملایم در کاهش تنش عصبی، به اثبات رسیده است. در مجموع موسیقی کاربردهای فراوانی دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پیشگیری، آموزش و یادگیری کاهش دردهای گوناگون پزشکی کاهش تنشها و نگرانیهای ناشی از جراحی، آسیبها و بیماریها توانبخشی بعد از جراحی، آسیبها و تصادفات کاهش خستگی حاصل از گرفتگی عضلانی و کارکرد ماهیچهها کاهش عوارض جانبی داروها کاهش مدت استفاده از داروها کاهش مدت بستری بودن فرد( جوچیمیز،2005). 2-3-7 بررسی اجمالی پیشینة نظري و سوابق پژوهش فرازي (1375).در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین اضطراب و لکنت به این نتیجه دست یافت که افراد دچار لکنت در مقایسه با گروه گواه بهطور معنیدار، در موقعیتهاي گفتاري ضروري (تماس تلفنی) هم داراي ترس (حالت اضطرابی) و هم اضطراب مزمن صفت اضطرابی بودهاند. خسرو (1375) پژوهشی را با عنوان بررسی میزان اضطراب در افراد داراي لکنت مقایسة آن با افراد بدون لکنت، مورد بررسی و مطالعه قرار داد و به نتایج زیر دست یافت: میزان اضطراب افراد داراي لکنت بهطور معنی داري بیشتر از افراد بدون لکنت است. همچنین در هیچ یک از افراد بدون لکنت نشانه اي از اضطراب (حتی از نوع خفیف آن) مشاهده نشده است. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که میزان اضطراب و گرایش رواننژندي در افراد داراي لکنت به میزان چشمگیري بیشتر از افراد بدون لکنت (افراد عادي) است بنابراین یافته هاي این پژوهش نشان میدهد که اضطراب در کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادي است این یافته تأییدي بر نقش اضطراب در لکنت بوده و نقش آن را چه بهعنوان عامل اصلی ایجادکنندة آن و چه بهعنوان عامل ثانوي لکنت مهم میداند. مطالعة دیگر پژوهشی است که توسط ربیعی و همکاران (1383) صورت گرفت. این تحقیق بر روی60 نفر از کودکان 9-12 سال بستری در بخش داخلی ـ که بهطور انتخاب شده و به دو گروه مساوی 30 نفری مداخله و کنترل تقسیم گردیدند ـ انجام پذیرفت. ابزار گردآوری دادههای پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بیمار و پرسشنامه سنجش اضطراب اسپیل برگر بود که دادههای لازم قبل و بعد از انجام مداخله، جمعآوری و با یکدیگر مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که بین میانگین اضطراب حالتی در هر دو گروه، قبل از شنیدن موسیقی تفاوت معنادار دیده نشد. ولی بعد از اجرای برنامه موسیقی تفاوت معنادار به نفع گروه مداخله مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد. در تحقیقی دیگری که توسط رفیعیان و همکاران (1385) با عنوان تعيين تأثير موسيقي درماني بر ميزان اضطراب، درد، تهوع و علائم حياتي بيماران تحت جراحي سزارين انجاک گرفت این نتیجه حاصل گردید که موسيقي درماني در مادران تحت سزارين، ميزان اضطراب و درد را كاهش ميدهد، ولي بر حالت تهوع تأثيري ندارد. همچنين موسيقيدرماني بر كاهش فشار خون سيستوليك و نبض مؤثر بوده، اما بين فشار خون دياستوليك و تنفس گروه مورد و تفاوت چنداني مشاهده نگرديده است. در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر اضطراب در کودکان دچار اختلال لکنت عادی در سنین 8-14 سال که توسط امیری (1388) صورت گرفت به این نتیجه منتهی گردید که میزان اضطراب کودکان دچار لکنت بیشتر از کودکان عادی است. در تحقیق دیگری که توسط ربیعی و همکارانش (1388) باعنوان تعيين تأثير موسيقي درماني بر ميزان اضطراب، درد، تهوع و علائم حياتي بيماران تحت جراحي سزارين انجام گرفت نشان دادهاند كه موسيقي درماني در مادران تحت سزارين، ميزان اضطراب و درد را كاهش ميدهد ولي بر حال تهوع تاثيري ندارد. همچنين موسيقيدرماني بر كاهش فشارخون سيستوليك و نبض موثر بوده، اما بين فشار خون دياستوليك و تنفس گروه مورد و شاهد تفاوت چنداني مشاهده نگرديد. نجفی و همکاران (1389) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که اجرای برنامه موسیقی در کودکان 9-12سال بستری در بیمارستان سبب کاهش میزان اضطراب میگردد. لذا میتوان اثرات منفی بستری شدن و اضطراب ناشی از آن را با اجرای موسیقی در بیمارستان، یا با در اختیار گذاشتن ضبط صوت مجهز به گوشی بهانضمام نوارهای موسیقی به بخشهای درمانی کاهش داد. این مطالعه نشان داد که اجرای موسیقی در کودکان بستری میتواند اضطراب را کاهش دهد. کاظمی و همکاران (2012) در پژوهشی با عنوان موسیقی و اضطراب در بستری کودکان بهمنظور بررسی نقش موسیقی درمانی بر سطح اضطراب در کودکان 9-12 ساله مطالعاتی را انجام دادند. این بررسی نشان داد که موسیقی درمانی موجب کاهش سطح اضطراب در کودکان مورد نظر شده است. در تحقیقی که توسط الیوت (2003)پیرامون مقایسة اثرات موسیقی و تن آرامی بر درد بیماران بستری در بخش سرطان یکی از بیمارستانهای استرالیا انجام گرفت، مشخص شد که اگرچه هر دو روش موسیقی و تنآرامی در کاهش درد بیماران سرطانی مؤثر هستند اما تنآرامی به مراتب تأثیر بیشتری دارد دیویز و همكاران(2007) گزارش دادند كه ميزان اضطراب كودكان و نوجوانان داراي لكنت در مقايسه با گروهي كه لكنتشان بهبود يافته و كودكان و نوجوانان بدون لكنت، بيشتر است بلود و همكاران(2007) عقيده دارند كه كودكان مبتلا به لكنت سطوح بالاتري از اضطراب و نگراني را نسبت به افراد عادي نشان ميدهند. آنها همچنين دريافتند كه بين اعتماد به نفس اين كودكان و سطح اضطراب آنها ارتباط مشخص و مثبتي وجود دارد. كودكان داراي لكنت در مقايسه با كودكان بدون لكنت بيشتر در خطر تجربه رفتارهاي پرخاشگرانه قرار ميگيرند. چان و چنگ (2006) پژوهشی در خصوص تأثیر موسیقی درمانی بر کاهش اضطراب فراگیر دانشجویان دانشگاه انجام دادند. آزمودنیهای این تحقیق 50 نفر از دانشجویان دانشگاه بودند که بهطور تصادفی به دو گروه 25 نفری آزمودنی و کنترل تقسیم شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که برنامههای موسیقی درمانی بر کاهش اضطراب دانشجویان مؤثر بوده است. لوین و همکاران (1982) اثرهای موسیقی را بر اضطراب بیماران مزمن جسمی مطالعه کردند. بیماران مورد آزمایش به آزمون اضطراب قبل و بعد از جلسههای موسیقی درمانی پاسخ دادند. در این جلسهها بیماران در ضمن فعالیتهای موسیقیایی به ارتباط با یکدیگر و بحث و گفتگو پیرامون تنشهای خود تشویق میشدند. نتیجه نشان داد که جلسههای موسیقی درمانی توأم با بحث و گفتگو بهطور قابل ملاحظهای گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل کاهش داده است ( به نقل از طباطبایی فر،1389) در پژوهشی که توسط جیانگ و همکاران(2013) صورت گرفت نشان داد که گوش دادن به موسیقی آرام بخش سطوح تنش را نسبت به گوش دادن به موسیقی محرک و تند کاهش میدهد در این تحقیق که روی 144 دانشآموز انجام پذیرفت دانشآموزانی که موسیقی آرام گوش داده بودند، سطح اضطراب کمتری را نسبت به گروه گواه که موسیقی تند را گوش داده بودند نشان دادند. جیمینز و همکاران(2013) در مطالعه نشان دادند کهMIT ، به عنوان مداخله حین عمل جراحی موجب کاهش اضطراب در بیماران تحت عمل جراحی ورید واریسی در مقایسه با بیمارانی که درمان استاندارد دریافت کردند شده است. موئلن و همکاران (2012) همچنین در پژوهشی با عنوان "ملودی آهنگ درمانی: اختلافاتی در حال حاضر و فرصتهای آینده" با جستجو در مقالات مختلف از سال 1973 تا 2011 با برگزیدن عبارت آوازی-ملودیک به طور خاص نه دیگر مداخلات آهنگین به این نتیجه رسیدند که در کل مباحث MIT ، برخی اوقات در درمان اختلالات زبانی و گفتاری مربوط به عارضههای عصب شناختی یا درکودکان با اختلالات رشدی زبان و گفتار به کار میرود. آنها در این مقالات فقط بر روی بیماران زبان پریش متمرکز شدند. همچنین ضمن بازبینی کامل تمام چکیدها و مقالات و نیز تمام مقالات MIT مربوط به زبان پریشی که در آلمان، فرانسه، انگلستان و هلند نوشته شده بود و دادههایی را از نتایج سنجشها ارائه داده بودند، انتخاب و بازبینی کردند. آنان لیست مراجع را با دقت بررسی کرده و در نهایت 14 مقاله را مورد بررسی قرار دادند که نتایج این 14 مقاله به شرح زیر میباشد. تحقیقسال انتشارnMPOMeطرحسنجشهای اصلیافتههای اصلیاسپارکس وهمکاران19748<6زنجیره موردیآزمون آفازی استاندارد خرده آزمون بیان کلامیخصوصیات پاسخ دهندگان قوی و ضعیف: مفاهیم برایMIT دلالاتی برای داوطلبیMITمارشالو وهواتزپل197649.0 (4–27)زنجیره موردیآزمون آفازی استاندارد3 بیمار بهطور مستقیم بعد ازMITبهبود یافتند و 1 بیمار بعد ازMITبهبودی نداشت امادر اقدامات بعدی بهبود یافت.گولدفارب و بدر1979160موردیتولید اصطلاحات آموزش داده شدهبهبود در اصطلاحات آموزش داده شدهنیزر و هلم-ایستربرکس1985812.6(1-5)بازنگرانهتست استاندارد زبان پریشیخصوصیات پاسخ دهندگان قوی و ضعیف: دلالاتی برای داوطلبی MITپوپوویکی و می هایلسوکو1992806>گروه با گروه کنترلتکرار، نامگذاری، فهم مطلببیمارانMIT: بهطرز معناداری بهبود بیشتری در تمام تکالیف برونداد کلامی و در تکالیف فهم مطلب: بهبود قابل توجهی بالاتر از همه کارهای خروجی کلامی. در انجام وظایف درک،بیشتربیماران در گروهMIT بهبود یافته است، اما این آماری معنیدار نبود.اسپرینگر و همکاران19931220.3(3-69)متقاطعتولید آیتمهای آموزش داده شده و آموزش داده نشدهبهبود فوری و بیشتری بعد از درمان زبان شناختی نسبت به MITرخ داده در صورتی که قبل از درمان زبان شناختیMIT انجام شود بهترین عملکرد به دست میآید.بیلین و همکاران1996718.9(4-35)زنجیره موردی و عکس برداری از اعصابتست استاندارد زبان پریشیبهبود در نتایج سنجشهای زبانی. در طیMIT: کاهش RH فعال سازیکارل مگنو و همکاران199727.5زنجیره موردیتست تکرار و نامگذاریبهبودبکر200025.5زنجیره موردیتولید و اصطلاحات تعمیم داده شدهبهبود در آیتم های تعلیم داده شدهبنکدیپار و همکاران2003735.4گروه یکتاخرده آزمونهای تست استاندارد زبان پریشی CIUsدر ارتباط باگفتاربهبود قابل توجه در نتایج سنجشها. تعمیم به گفتار خود انگیختهویلسون و همکاران2006146موردیتولید آیتمهای تعلیم داده شده و تعلیم داده نشده در تکرار MITدر مقابل تکرار اصولییافتههای اصلی: بعد از درمان تفاوتی بین تکرار MITو تکرار اصولی نبود. اثرات طولانی مدت:MIT بهطور معنا داری از تکرار اصولی بهتر بود.اسالوگ و همکاران2008212.5کنترل موردی و تصویر برداری از اعصابنامگذاری عکس.CIUsدر ارتباط با گفتاربیماران MITبهبود بزرگتری نسبت به بیماران گروه کنترل داشتند. تعمیم به گفتار خود انگیخته فعالسازیRHناشی از موفقیت MITاسالوگ و همکاران20096>12زنجیره موردی و عکس برداری ازاعصابنامگذاری عکس CIUsدر ارتباط گفتاریبهبود قابل توجهی در دادههای سنجش گفتار تعمیم به گفتار خود انگیخته فعال سازی ناشی از RHناشی از موفقیتMITهاف2010148موردیتولید اصطلاحات آموزش داده شده و آموزش داده نشده. آزمون استاندارد زبان پریشی. کیفیت پرسشنامه عمر. پرسشنامه نماینده برای ارتباطاتبهبود اصطلاحات تعلیم داده شده و نشده، همچنین در اقدام بعدی و پیگیری، افزایش اثر بخشی و استقلال در ارتباطی همانطور که در این مقالات دیده میشود در طول سالهای مختلف اثر MIT بر روی زبان پریشی شدید مورد بررسی قرار گرفته است که با توجه به دادههای بهدست آمده همگی نشان دهندة اثرات سودمند MIT بر تولید زبانی در افراد با زبان پریشی شدید بوده است. درکل، نتایج درمان MITبرای 140 نفر مبتلا به زبان پریشی گزارش داده شده است بعد از صدمه تا آغاز MIT از یک ماه تا چندین سال متغیر بود سه تحقیق دادههای رفتاری و تصویربرداری از اعصاب را گزارش دادهاند که مکانیزمهای عصبی متضمن موفقیت MIT را نشان میدهند. در تحقیقی که توسط هاف (2010) بر روی نسخه اصلاح شدهای ازMIT بدون مولفة ضربه زدن بر روی یک مرد 69 ساله که مدت 4 سال زبان پریشی بروکاِ مزمن مبتلا بود انجام داد به این نتایج دست یافت که آزمودنی قبلاً MIT را با موفقیت کمی تجربه کرده بود. او با عنصر ضربه زدن مشکل داشت و اصلاحات بسته بندی شده با عاملیت ثابت به طور مخالف بر انگیزة او تأثیر گذاشت. مجموعهای از اصطلاحات بصورت خود کار و خود تولید شده ایجاد شد و از طریق یک طرح خط پایه چند گانه (که بر اساس نوع اصطلاح طراحی شده بود و معیار ثابت با دقت 75% داشت) در دو جلسة متوالی به هر دو مجموعة متحرکها انجام پذیرفت. تعمیم محرک در آخرین جلسة هفتگی ارائه گردید. آزمودنی در جلسات هفتگی 3 ساعتی به مدت 8 هفته حضور داشت. پیگیری دو هفته بعد از درمان با همة محرکها انجام شد. مجموعهای از تستهای استاندارد شده و سنجشهای اعتبار یابی اجتماعی قبل و بعد از درمان اجرا شد. آزمودنی طی چهار هفته در برنامة درمان به دقت 75 درصد دراصطلاحات خودکار دست یافت که از طریق مرحلة نگهداری و دو جلسه پیگیری حفظ و نگهداری شد. عملکرد در اصطلاحات خود تولید شده طیّ 8 جلسه پس از درمان 55 درصد بودکه با 2جلسه پیگیری ابقا گردید. عملکرد بهبود یافته در تستهای استاندارد شده بهطور برجسته برای مهارتهای نوشتن، خواندن و درک شنیداری مشاهده شد و همچنین برخی بهبودها در گفتارخود به خودی و نامگذاری درک افزایش یافته از اثربخشیهایارتباطی بهطور مستقلانه برای آزمودنی و همسرش گزارش شده بود. در کل آزمودنی بهطور قابل توجیهی توانایی خود را در ایجاد اصطلاحات کوتاه استفاده ازMIT فاقد ضربه زدن افزایش داد؛ بنابراین به نظر میرسد MITگزینة قابل ترقی و رشد برای بالا بردن برونداد کلامی در افراد با زبان پریشی غیر سلیس (بدون در نظر گرفتن زمانی که از صدمه گذشته است) باشد. فهرست منابع 1. آوایس، یانس .(1381). متن تجدید نظر شده راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالهای روانی. ترجمه محمد رضا نیکخو، انتشارات دانشکاه تهران مرکز. 2. اتکینسون، ریتا. اتکینسون، ریچارد. هیلگارد، ارنست. (1391).زمینة روانشناسی. ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران. انتشارات رشد. 3. اشمیت پترز، ژاکلین. (1389). مقدمهای بر موسیقی درمانی. ترجمه زاده محمدی علی. انتشارات اسرار دانش. چاپ چهارم. 4. اندروز، تد. (1382). موسیقی درمانی برای همه. ترجمه عمرانی گرگری آذر. انتشارات روان. چاپ دوم. 5. باسانو، مری. (1383). شفا با کمک موسیقی و رنگ. ترجمه آذر عمرانی گرگری.انتشارات ارسباران. 6. بیرجندی، پروین.(1362). روانشناسی رفتار غیر عادی(مرضی).انتشارات دهخدا. چاپ چهارم. 7. جان بزرگی، مسعود. نوری، . (1382). شیوههاي درمانگري اضطراب و تنیدگی (استرس). انتشارات سمت. 8. حقجو، محمدحسین. ( 1374 ). اضطراب و نگرانی. انتشارات مرکز فرهنگی انصارالمهدي. چاپ اول. 9. دادستان، پریرخ .(1387). اختلالهاي زبان، روشهاي تشخیص و بازپروري. انتشارات سمت. 10. دهقانی هشتجین، یاور. ( 1374 ). لکنت زبان، نظریهها و درمان. انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. چاپ چهارم. 11. زاده محمدی، علی. (1388). کاربردهای موسیقی درمانی در روانپزشکی، پزشکی و روانشناسی. انتشارات اسرار دانش. چاپ سوم. 12. سادوک، ب. (1382). خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری ــ روان پزشکی بالینی. ترجمه حسین رفیعی و خسرو سبحانی. انتشارات ارجمند. 13. ساراسون ایروین، جی . ساراسون، باربارآر. (1390). روانشناسی مرضی .ترجمه بهمن نجاریان و دیگران. انتشارات رشد. چاپ اول. 14. شیهان، دیوید. ( 1368 ). بیماري اضطراب. ترجمة نصرت ا... پورافکاري. انتشارات اختر شمال. 15. فرهمندپور، کامبخش. (1389). راز لکنت زبان؛ باز شناسی ماهیت لکنت زبان و درمان آن. انتشارات نسل نو اندیش. چاپ دوم. 16.کنرلی، هلن .(1384). اختلالات اضطرابی (آموزش ، کنترل، درمان). ترجمه سیروس مبین. انتشارات رشد. 17. مجتهدي، يوکیانی . قنبر پور ،مقدم .(1377). دستیابی سریع به اصول بیماریها. انتشارات امید انقلاب. 18. موکی کیت، ریچارد. (1384). صدای شفا بخش موسیقی. ترجمه آذر گرگری. انتشارات ارسباران. 19. ناظم پور، مجید. (1388). کاربرد موسیقی در هیبنوتیزم درمانی و مراقبه.انتشارات ساوالان. 20. ناعمی، علی محمد .( 1377 ). روانشناسی آموزش خواندن. انتشارات آستان قدس رضوي. 21. نیکجو، محمدرضا. آوادیسیانس، هامایات. (1381). راهنماي تشخیصی و آماري اختلالهاي روانی متن تجدید نظر شده. انتشارات سخن. 22. نیلی پور، رضا. دارویی، اکبر. فرازی، مرتضی. عامری، حیات. صالحی، ابوالفضل. مهری، آذر. (1392)، فرهنگ توصیفی آسیب شناسی گفتار و زبان. انتشارات فرهنگ معاصر. 23- اسلامی، امین.، امیری، شبنم.، تقا، منصور.، اسلامی، وحید. (1388). لکنت علل ناشناخته،در جستجوی درمان. فصلنامه مغز و اعصاب ایران. بهار، 25 (8): 474-486 24- امیری، مجید. (1388). بررسی تأخیر اضطراب در کودکان دچار لکنت زبان، کودکان عادی سنین 8-14 ساله شهرستان شهررضا، اصفهان. مجله تعلیم و تربیت استثنایی. پاییز، شماره 96: 1-6. 25- تقوی، سید محمدرضا. (1384).هنجاریابی مقیاس اضطراب آشکار کودکان (RCMAS) برای دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی در شیراز. مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ویژه نامه علوم تربیتی. زمستان،4(پیاپی 45): 180-188. 26- توزنده جانی، حسن.، نعیمی، هدا.، احمدی پور، محبوبه. (1390). بررسی مهارتهای مقابلهای شناختی ـ رفتاری در اضطراب و سازگاری کودکان مبتلا به لکنت زبان. پژوهش در علوم توانبخشي. پاییز و زمستان، شماره2( 7): 1-15. 27- جلیلیان، یاسمن.، شاهباغی، محمد رحیم.، سلیمانی، زهرا.، جلایی، شهره. (1392).اعتبارسنجی نسخه فارسی آزمون پیشبینی لکنت در کودکان 3 تا 8 ساله لکنتی فارسی زبان و تعیین روایی آن. مجله علمی پژوهشی توانبخشی نوین دانشگاه توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، پاییز، شماره 3(7): 1-5. 28- خرم آبادی، یدالله.، امینی، یاسمین.، دادفر، رضا.، حیدری مقدم، رشید.، کیخاونی، ستار.،اشرفی حافظ،اصغر.، مظفرزاده، سید سجاد. (1391).تأثیر موسیقی درمانی بر کاهش اعتیاد، اضطراب و افسردگی معتادین به مواد مخدر. فصلنامه تاریخ پزشكی، زمستان،4(13): 108-125. 29- خسرو، رشید .(1375). بررسی میزان اضطراب در افراد داراي لکنت زبان و مقایسة آن با افراد بدون لکنت زبان. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی تهران. 30- درخشان پور، احمد.، حاتمی، جواد.، افروز، غلامعلی.، آقا حسینی، تقی.، نکوئی، راضیه.(1390) بررسی تاثیر آموزش زبان انگلیسی بر میزان شدت لکنت. پژوهش در علوم توانبخشی، پاییز، 3(7): 408-416. 31- ربیعی، محمدرضا.، کاظمی ملک محمودی، شیدا.، کاظمی ملک محمودی، شیما.، (1386). تأثیر موسیقی بر میزان اضطراب کودکان بستری. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان، پاییز، 3(23):59-64. 32- رفیعیان، زهرا.، آذر برزین، مهرداد.، صفاری فرد، سیامک.(1388). تعیین تأثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد پ، تهوع و علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان. مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی. بهار، 1(19): 25-30. 33- زمانی، پیمان.، لطیفی، سید محمود. (1390). بررسی اثربخشی شیوه گفتار کشیده در کاهش شدت لکنت پسران 8-14 سال دارای لکنت خفیف. مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، آذر و دی، 5(13): 20-26. 34- سلطانی، حمیدرضا.، الهیاری،عباسعلی.، طباطبایی، رسول.، سلطانی، نادیا.(1389).تأثیر تمهاي موسیقیایی بر کاهش پرخاشگري دانشجویان. فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گناباد. زمستان، 4(16): 34-39. 35- سلیمانی، اکرم.، محمدي، هیوا.، خزایی، حبیب اله.، ارتیاحی، فرانک.، (1390. شیوع اختلالات گفتاري در دانشآموزان مقطع دبستان شهر کرمانشاه. دوماهنامه علمی-پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه. تابستان، 3(15): 213-219. 36- شيباني، تذرجي.، فاطمه، پاكدامن.، دادخواه ، اصغر.، حسن زاده، توكلي.(1388). تأثير موسيقي درماني بر ميزان افسردگي و احساس تنهايي سالمندان. مجلة سالمندي ايران. تابستان16(5): 55-68. 37- طباطبایی فر، آزاده سادات. (1389). بررسی تأثیر تمهای آرام بخش موسیقی سنتی ایرانی بر کاهش استرس- اضطراب و افسردگی معلمان زن. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاده اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، 100-120. 38- فرازي، مرتضی. (1375). بررسی ارتباط بین اضطراب و لکنت. طرح پژوهشی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران. 39- فلاح، طاهره.، سهرابی، فرامرز.، زاده محمدي، علی. (1390).مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی با تصور هدایت شده و راهبردهاي شناختی بر کاهش میزان اضطراب دانشآموزان. دوفصلنامة علمی-پژوهشی دانشگاه شاهد. بهار، 1-14 (3):9-16. 40- مرزبان، شهین. (1385). شناخت و درمان لکنت. مجلة تعلیم و تربیت استثنایی.زمستان، 62-63: 1-6. 41- نجفي، مصطفی.، حميدي، مجید.، خيري، سلیمان.، طاووسي، الهام.، عرفان، عارفه. (1389). تأثير بالشهاي آموزشي صوتي در درمان لكنت زبان و اختلال واجشناختي كودكان. مجلة ايراني آموزش در علوم پزشكي. (ويژه نامه توسعه آموزش). زمستان، 10(5): 1257- 1262. 42- نظری، محمدعلی.(1391). لکنت و رسش مغزی. پژوهش در علوم توانبخشی. پاییز. 4(8): 745-753. 43- وزیری، رویا. (1367). بررسی نقش اضطراب و عوامل هیجانی در لکنت زبان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی تهران. 44- وهابی، سیاوش.(1383). بررسی مقایسهاي تأثیر استفاده از روشهاي موسیقی درمانی و تن آرامی بر میزان اضطراب بیماران بستري در بخش مراقبتهاي ویژه قلبی یکی از بیمارستانهاي آموزشی شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد پرستاري، دانشگاه علوم پزشکی. 45- وهابی، سهراب. (1381). تأثیر روشهای موسیقی درمانی و تنآرامی بر میزان اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژة قلبی. مجله اندیشه و رفتار . 3: 75-76. 46- هاشمى، سیما.، ذاكری مقدم، معصومه. (2012).بررسی مقايسهاي تأثير آرام سازي عضلاني و موسيقي درماني بر سطح اضطراب بيماران در انتظار كاتتريسم قلبى. نشريه پرستارى قلب و عروق. بهار،4(1): 7- 64. 47- Bakhtiar, M., Seifpanahi, S., Anasai, H., Ghanadzade, M., Packman, A. (2010). Investigation of the reliability of the SSI-3 for preschool Persian- speaking children Who stutter, Journal of Fluency Disorders,35: 87-91. 48- Barker, R., Kober, A., Hoerauf, K., Latzke, D., Adel, S., Kain, ZN., et al.(2006). Out-of-hospital auricular acupressure in elde. patients with hip fracture: a randomized double-blinded trial. Journal of Academic Emerg Medical, 13(1): 19-23. 49- Beithchman, C., Clegg, B., (1986). Prevahence of psychiatric Disorder in children with speech and language Disorder. Journal of America of Acadomic of child and AdolecensePsychiatty, 1: 522-535. 50- Blood, G.W., Blood, I.M., Maloney, K., Meyer, C., Qualls, C.D. (2007). Anxiety levels in adolescents who stutter. Journal Commun Disord, 40(6)452 -69. 51- Campbelle, J.M .(2004). Statistical comparison of four effect sizes for single- subject desingns. Journal of Behavior Modification .28, 234-246. 60- Chang, SC., Chen, C.H. (2005). Effects of music therapy on women's physiologic measures, anxiety, and satisfactionduring cesarean delivery. Journal of Research Nurve Health .28(6): 453-61. 61- Davis. S., Shisca, D., Howell, P. Anxiety in speakers who persist and recover from stuttering. Journal of Commun Disord,40(5): 398-417. 62- Deletole, S.h. (2005). The effectiveness of music therapy in group psychology for adults with mental illness the arts in psychotherap.thesis of University of Miami . 69-78. 63- Gochims, S. (2005). Connections betweenbonding theories and psychodynamic musictherapy . Nordic Journal of Music Therapy, 2-12 (1):100-107. 64- Gold، C., Heldal، T.O., Dahl, T., Wigraam, T.)2005(.Music therapy for schizophrenia or schizophrenia- like illness )Review(. Cochrane Database Syst Reviw, 18(2) :1-12. 65- Wiley, J., Ltd, S., Snder, M., Lindquist, R .(2006). Complementary/ alternatric in nursing (5 Ed) . New York: Springer. 66- Guzzeta, C.E.(1989). Effects of relaxation and musictherapy on patient in a coronary care unit withpresumptive acute myocardial infarction. Journal of Heart Lung.18(6): 609-616. 67- Hough, M. (2010). Melodic Intonation Therapy and aphasia: Another variation on a theme. Journal of APHASIOLOGY, 24 (6–8): 775–786. 68- Jianga, J.Z., Ricksonc, D., Jiang, C. (2013). The effects of sedative and stimulative music on stress reduction depend on music preference. The Art in Psychotherapy, 40:201-205. 69- Jimenez, M., Garc, A., Mart, A., Ver, R., De Haro, J.(2013).Intraoperative stress and anxiety reduction with music therapy: A controlled randomizedclinical trial of efficacy and safety. Journal of vascular nursing , 5(1): 101-106. 70- Lesiuk, T. (2008). The effect of preferred music listening on stress levels of air traffic controllers. The Arts in Psychotherapy. 35: 1-10. 71- Meulen, I., Mieke, E., Sandt-Koenderman,V., Gerard, M., Ribbers, M.D.(2012). Melodic Intonation Therapy: Present Controversiesand Future Opportunities. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation,93(1):46-52. 72- Morgan, D ., Morgan, R.K. (2009) Singhe-case Research Methods for the Behavioral and Health Scinces .Los Angeles. Sage Publications. 73- Nordoff, P., Robbins, C. (1971). Therapy in music for handicapped children. London : Victor Gollancz Ltd. Music therapy in special education. New York: John Day. 74- Norton, A., Zipse, L., Marchina, S., Schlaug, S. (2009). Melodic Intonation Therapy: Shared insights on how it is done and why it might help. Annals of the New York Academy of Science, 1169: 431-436. 75- Person, H., Dolinger. S., .(2004).Effects of music on patients anxiety. Aorn journal, 77: 396-410. 76- Riley, G.D.(1994). Stuttering severity instrument for children and adults- third edition.(SSI-3). Austin, TX:Pro Ed. 77- Shin, H.S., Kim, J.H. (2011). Music Therapy on Anxiety, Stress and Maternal-fetal Attachment in Pregnant Women DuringTransvaginal Ultrasound. Asian Nursing Research. 5 (1): 19-27.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه اینترنتی بروز فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید