پروتکل زوج درمانی شناختی رفتاری CBCT (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
چکیده
پیوند زوج ها آغازگر رسمی اجتماعی است که تداوم آن موجب استحکام بنیاد خانواده است. امروزه همسران در جهت افزایش صمیمیت و بهبود روابط زناشویی از مداخلات و آموزشهای تخصصی بهره میگیرند.
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوجدرمانی شناختی- رفتاری گروهی بر پربارسازی روابط زناشویی زوجین است. پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل والدین کودکان مهد کودکی واقع در شهر تهران در سال 1393، میباشد. نمونه آماری شامل 80 نفر از والدین(40 زوج) است که به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب و به حکم قرعه در دو گروه آزمایش(20 زوج) و گروه گواه(20 زوج) جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش زوجدرمانی گروهی مبنی بر رویکرد شناختی-رفتاری قرار گرفتند.ابزار پژوهش پرسشنامه رضایتمندی انریچ بود که آزمودنی ها قبل و بعد آموزش زوج درمانی آن را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی گروهی مبنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر رضامندی زناشویی زوجین به طرز معناداری اثر مثبت داشته و رضامندی زناشویی زوجین را افزایش دادهاست.
کلید واژهها: زوجدرمانی گروهی، رویکرد شناختی-رفتاری، رضامندی زناشویی
Contents TOC \o "1-3" \h \z \u 2-7- زوجدرمانی گروهی PAGEREF _Toc23958191 \h 22-4- رویکرد زوجدرمانی شناختی- رفتاری PAGEREF _Toc23958192 \h 62-5- فرآیند درمان در زوجدرمانی شناختی- رفتاری PAGEREF _Toc23958193 \h 82-6- مداخلات درمانی در زوج درمانی شناختی- رفتاری PAGEREF _Toc23958194 \h 8مداخلات درمانی جهت تغییرات شناختی PAGEREF _Toc23958195 \h 9تکنیکهای درمانشناختی PAGEREF _Toc23958196 \h 113-5- روش اجرای پژوهش PAGEREF _Toc23958197 \h 12
2-7- زوجدرمانی گروهی
سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است. انسان از روابط خود با دیگران بهره روانی میبرد، کسی که در یک گروه اجتماعی شرکت میکند و از آن لذت میبرد در واقع در یک گروه غیر رسمی روانی شرکت کردهاست(ثنایی، 1383).
هدف کلی زوجدرمانی گروهی افزایش آگاهی افراد از خودشان و دیگران و کمک به آنها در جهت روشن ساختن تغییراتی است که در زندگی مایلاند بدانها دست یابند و فراهم ساختن ابزارهای لازم برای انجام این تغییرات. زوجها از طریق تعامل با دیگران در یک محیط مطمئن و پذیرنده، این فرصت را پیدا میکنند که رفتارهای جدید را تجربه کرده و بازخورد صادقانهای را از دیگران راجع به اثرات رفتارشان دریافت کنند. در نتیجه فرصتی به دست میآید که زوجها بیاموزند که نسبت به همسران خود چگونه باید برخورد کنند.
منطق این گروهها آن است که حمایت و چالشی که آنهارا فراهم میکنندبه زوجها این امکان را میدهد که یک خودسنجی صادقانه داشتهباشند و شیوههای خاصی را برای تغییر الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خود مشخص میکنند(کوری- کوری، 1390).
اهداف اصلی در این گروه کمک کردن به زوجها برای رشد نگرش مثبتتر و مهارتهای ارتباطی، تسهیل تغییر رفتار و انتقال مهارتهای اکتسابی جدید و رفتارهای آموختهشده به همسران است.
زوجها در گروه با این موضوع مواجه میشوند که مشکلات منحصر به فرد نیست و تعارض جز زندگی است. سازش و سلوک در زندگی ضروری است و زوجها نیاز به آموزش جهت یافتن بهترین روش ارتباطی با یکدیگر دارند.
گروه زوجها تریبون آزاد بیان انتظار و توقع ایشان میباشد. امکان پسخوراند و سنجش دقیق روابط در آن مهیا است(گلدنبرگ، 1382).
ادبیات فنی مربوط به درمان گروهی حکایت از آن داردکه زوجها در این روش با درمانگر و سایر اعضای گروه همانندسازی میکنند، معمولا این افراد بهبود و شرایط بهتری مییابند نسبت به زوجهایی که چنین نمیکنند.
زوجها در فضای گروه از سطح اعتماد و انسجام بالاتری نسبت به مراجعه انفرادی به درمانگر برخوردار میشوند. همچنین به شیوهای آزاد و مستقیم با یکدیگر تعامل میکنند. اشتیاق به خطر کردن درباره موضوعات تهدیدکننده و شناساندن خود به دیگران به چشم میخورد. تعارض میان زوج در گروه قابل شناسایی است و درمانگر میتواند به شیوهای مستقیم و موثر با آن برخورد کند.
مواجهه به گونهای رخ میدهد که از برچسب زدن به دیگران خودداری میشود و بنابراین زوجها بدون نگرانی و آزادانه به شیوهای غیر دفاعی پسخوراندها را پذیرفته و به آن فکر میکنند. تمایل زوجها به انجام تکالیف منزل و جهت کسب تغییرات رفتاری مورد نظر بیشتر از جلسات انفرادی است. همسران در این جلسات احساس میکنند که از گوشهایشان برای تغییر کردن پشتیبانی میشود و مایلاند خطر اجرای رفتارهای جدید را بپدیرند و امیدوارند که عملا اگر بخواهند میتوانند رفتار خود را تغییر دهند. آنها احساس درماندگی نمیکنند.
گروه مجموعهای از دیدگاهها و نقش ماست نه افراد(بک، 1984 به نقل از بارکر، 1382). زوجها مسایل ارزشمندی را در گروه میآموزند و ایجاد صمیمت و رضامندی زناشویی را میتوانند تجربه کنند.
امکانات زوجدرمانی گروهی
با پشتیبانی یک گروه حمایتی، کاوش در زمینه مشکلات، نگرانیها و نیازهای سازشی و تکامل زوج انجام میپذیرد.
گروه فرصت تغییر در احساسات را مهیا میکند.
تجربه روابط طبیعی و مثبت در گروه ایجاد میشود.
کسب مسئولیت نسبت به خود و دیگران برای همسرلن فراهم میشود. ذر واقع عضو مشاوره گروهی شدن دلالت بر قبول مسئولیت دارد(چیتسازان، 1387).
در واقع زوجدرمانی شناختی- رفتاری، اجرای نقش با تقویت و پسخوراند اجتماعی همراه است و تکالیف برای خانه طرح میشوند. سایر فنون همچون بحث از انواع شناختها، طرح برنامه کاری درجهبندیشده، آزمایش انواع تمرینات خاص رفتاری که ممکن است در تعاملات اجتماعی رخ میدهند(مثل تصمیمگیری خاص و تجزیه و تحلیل مناسب حوادث) نیز به همین ترتیب مورد استفاده قرار میگیرند(ساراسون و ساراسون، 1382).
محک زدن مشکلات قدیمی، یافتن راهحلهای جدید داخل جلسه درمان و خارج از آن جنبه مهمی از این نوع درمان گروهی است(شارف، 1381). درمانگر با مداخلات درمانی ویژه گروه و آگاهی از پویایی گروه، با اتکا به روشهای اداره و مقابله با مشکلات فردی و به کارگیری تکنیکهای زوجدرمانی شناختی-رفتاری تغییرات پیشبینی شده را در همسران ایجاد میکند.
2-4- رویکرد زوجدرمانی شناختی- رفتاری
زوج درمانی شناختی- رفتاری(CBCT)، در دهه گذشته به عنوان رویکرد قدرتمند و موثر در زمینه مشکلات ارتباطی شکل گرفتهاست(داتیلیو و اپشتاین، 2003).
آلبرت الیس برای اولین بار به قابلیت استفاده از زوج درمانی شناختی-رفتاری و نقش مهم آن در شناخت مشکلات ازدواج، اشاره نمودند. به نظر الیس ناکارآمدی ارتباطی زمانی رخ میدهد که طرفین از روابط خود، باورهای غیرواقعی داشتهباشند و از منشا نارضایتی خود ارزیابیهای بسیار منفی ارائه دهند(الیس،1977). در دهه 1970-1960 رفتار درمانگران برای پرداختن به رفتارهای مشکلدار بزرگسالان و کودکان از اصول نظریه یادگیری استفادهکردند. بسیاری از اصول و روشهای رفتاری که در درمان انفرادی از آنها استفاده میشد، بعدها برای زوجهای ناراضی و پس از آن برای خانوادهها به کار گرفتهشد. به عنوان مثال، استوارت(1969)، لیبرمن(1970) و دایس، هوپس و پاترسون(1973) برای تسهیل تعاملهای امضا کننده زوجهای مشکل دار و خانوادهها از نظریه تبادل اجتماعی و اصول یادگیری عامل استفاده کردند.
این کار باعث شد که تحقیقات بعدی زوج درمانگران به سمت شناسایی اهمیت مداخله عوامل شناختی و الگوهای تعامل رفتار سوق دادهشود(داتیلیو و بیرشک، 1385).
قبل از ارائه نظریههای اصلی خانواده درمانی، اینگونه مطرح شدهبود که شناختارها را میتوان به عنوان بخش فرعی درمان رفتاری مورد استفاده قرار داد، اما در دهه 1980 عوامل شناختی در کانون اصلی توسعه منابع پژوهشی و درمانی زوجها قرار گرفتند و مستقیم تر و ساختارمندتر از آنچه در سایر رویکردهای نظری زوج درمانی وجود داشت، وارد درمان شدند. با مطرح شدن تحریفهای شناختی و ادراکات نادرست در درمان زوجها، توجه درمانگران به استنباطها و باورهای طرفین نسبت به هم معطوف گشت و استفاده احتمالی از این باورها برای پیداکردن راهی برای رهایی از بنبستهای رابطهای، مورد توجه قرار گرفت(اپشتاین و باکوم،1989).
ارزیابی شناختی و روشهای مداخلهای، از درمان انفرادی به عاریه گرفتهشد و برای استفاده در مورد زوجها مطابقت دادهشد. همانند درمان انفرادی، برای تقویت قابلیت زوجین در ارزیابی و تغییر شناختارهای مشکلساز، مداخلات ارتباطی و حل مشکل نیز میگردند(اپشتاین و باکوم، 2002).
روشهای ارزیابی بالینی در زوجدرمانی شناختی– رفتاری مصاحبههای انفرادی و مشترک با زوجها، پرسشنامههایی که خود افراد پر میکنند و مشاهده تعامل زوجها توسط درمانگران، سه روش اصلی ارزیابی بالینی هستند.
اهداف ارزیابی نیز به قرار زیر است:
الف) شناخت نقاط قوت و خصوصیات مشکلدار فرد، زوج و محیط
ب) مشخص کردن عملکرد فعلی افراد در طول مراحل و تغییرات رشدی آنها
ج)شناخت جنبههای شناختی و عاطفی تعامل زوجها که میتواند صرف مداخلات درمانی باشد(اپشتاین و باکوم، 2002).
2-5- فرآیند درمان در زوجدرمانی شناختی- رفتاری
هنگام به کارگیری مدل شناختی-رفتاری، آموزش زوجها در این زمینه بسیار مهم است و ساختار مشارکتی این رویکرد موجب میگردد که زوجها به وضوح اصول و روشهای آن را بفهمد.
در ابتدا درمانگر آموزش مختصر، مدل را مرور کرده و به صورت دورهای، در حین درمان، مفاهیم مشخصشده را گوشزد میکند. علاوه بر ارائه این سخنرانیهای کوچک، درمانگر اغلب از همسران میخواهندتا با مطالعه بخشهایی از کتابهای مرتبط، کتابدرمانی انجام دهند. در ادامه، زوجها باید آگاه باشندکه تکالیف کار در خانه بخش مهمی از درمان است. کتاب درمانی یکی از روشهایی است که به آنها کمک خواهدکرد، با متد درمان آشنا شوند. بنابر این طرفین با مراحل درمان همگام شده و احساس مسئولیتپذیری در قبال افکار و رفتارشان تقویت میشود. درمانگر به زوجین اطلاع میدهد که جلسات طوری طراحی میشود که درمان در جهت دستیابی به اهدافی خواهد بود که در حین مرحله ارزیابی در مورد آن به توافق رسیدهاند. بخشی از فرآیند این روش این است که درمانگر و زوج یک دستور جلسه ویژه در ابتدای هر جلسه تعیین کنند. مساله دیگر وضع کردن قوانین زمینهای برای رفتار کردن مراجعان درون و بیرون از جلسات است(داتیلیو و بیرشک، 1385).
2-6- مداخلات درمانی در زوج درمانی شناختی- رفتاری
مجموعه مداخلات درمانی در زوج درمانی شناختی- رفتاری شامل مداخلات شناختی، مداخلات رفتاری، مداخلات ارتباطی و آموزش حل مساله میباشد که در ادامه به تفصیل به هر یک از این موارد پرداخته میشود.
مداخلات درمانی جهت تغییرات شناختی
شناخت درمانی ثابت کرده زن و شوهر میتوانند با اتخاذ رفتاری متواضعتر و با تجدید نظر در ذهنخوانی بیمورد و لاجرم اجتناب از نتایج منفی حاصل از آن و با بررسی بیشتر برداشتها و با در نظر گرفتن توضیحات و تبینات دیگری برای آنچه شریک زندگیشان انجام میدهد، رفتار منطقیتری داشتهباشند. جوهر شناخت درمانی در زندگی زناشویی را بررسی انتظارات غیرواقعبینانه و طرز تلقیهای مخرب و توجیهات منفی بیمورد و نتیجهگیریهای غیرمنطقی تشکیل میدهد، شناخت درمانی با تاکید به ارتباط صحیح میان زن و شوهر و با اصلاح طرز نتیجهگیری آنها در تبادل یکدیگر، با کاستن از شدت خصومتها روابط منطقیتری میان خانوادهها ایجاد کردهاست(بک، 1385). درمانگران پیشنهاد میکنند شناخت درمانی زوجین باید عقاید درباره روابط را به طور کلی و عقاید یا شناخت درباره روابط را به طور اختصاصی ارزیابی کند. درمانگران شناختی تلاش خواهند کرد تا به افراد برای زیر سوال بردن الگوهای عمومیتر کمک کنند. درمانگران به زوجها کمک میکنندتا افکار سازندهشان را کشف کنند و آنها را جانشین افکار و الگوهایی کنند که موجب تخریب روابط میگردد. درمانگرها زوجها را ترغیب میکنند تا بتوانند ارزیابی جدیدی از افکار منطقی یا غیر منطقی خود بدست آورند. این روش با درخواست از مراجعین برای گزارش افکار اتوماتیکی که وقتی فرد در حال صمیمیت کردن است، اتفاق میافتد، انجام میدهند(یانگ و لانگ، 1998). در واقع شرط لازم برای به تعادل رساندن شناختهای تحریفشده و افراطی همسران افزایش سطح قابلیت شناخت افکار خودآیندشان میباشد.
درمانگر با طرح مفهوم افکار خودآیند یعنی افکاری که خود به خود به ذهن فرد هجوم میآورند در طی جلسات متعدد با هدایت فرد میتواند، الگوهای فکری که با پاسخهای احساسی و منفی همراه است را به وی نمایان سازد. درمانگران در این مرحله از درمانجو میخواهند که در بین جلسات با همراه داشتن دفتر یادداشت کوچکی هنگام احساس پریشانی و یا تعارضات، دریافتهای خود را در همان لحظه در دفتر خود یاداشت کنند. این یاداشتها شامل توصیف افکار خودآیند همراه با پاسخهای احساسی و رفتاری ناشی از آن و نیز پاسخهای افراد خانواده میباشد. در آغاز کار ثبت روزانه افکار ناکارآمد، برای شناسایی و تعدیل افکار خودآیند در شناخت درمان انفرادی استفاده میشود. به اتکای آن درمانگر میتواند به مراجع نشان دهد که چگونه افکار خودآیند با پاسخهای احساسی و رفتاری مرتبط است.
در ادامه به این نتیجه خواهندرسید که این پاسخها با بررسی اصولی شناختارهای وابسته به پاسخها، قابل کنترل است. به این ترتیب درمانگر زوجها را به مسئولیتپذیری در مقابل پاسخهای خود ترغیب مینمایند. تمرین ضروری برای هر یک از زوجها مرور و مطالعه دفتر یادداشت میباشد، تا رابطه ویژه بین افکار، احساسات و رفتار را شناسایی کنند.
در این مرحله درمانگر از زوجها میخواهد تا دنبال شناختارهای جایگزینی بگردد که بتواند پاسخهای احساسی و رفتاری متداول را نسبت به موقعیت به وجود آورند(اعتمادی، 1384).
تکنیکهای درمانشناختی
الف) تعیین خطاهای شناختی و نامگذاری آنها: به خاطر اینکه خطاهای شناختی یک قسمت اساسی فرآیند درمان و آموزش زوجها است، ضروری است که زوجها یاد بگیرند نه تنها این خطاها را تشخیص دهند، بلکه این خطاها را تبیین کنند.
هدف از این تمرینهای شناختی هدایتشده، دریافت این نکته است که افکار زوجها میتواند مخرب باشد و منجر به اطلاعات ناصحیح شد و جهت اصلاح این افکار به آنها کمک میشود. این تعبیر آگاهانه میتواند اثرات افکار نسبت به همسران را برای خر یک از زوجها روشنتر سازد.
ب) ارتباط دادن عواطف با افکار خود: هدف اصلی از این مرحله شناخت واکنش عاطفی ناخوشایند، ارتباط دادن آن با یک حادثه و آنگاه یافتن رابطهای است که آنها را به هم مرتبط میسازد.
ج) استفاده از روشهای تصویرسازی و بازی نقش: هنگام شناخت افکار و اعتقادات گاهی ممکن است زوجها در یادآوری اطلاعات مشکل داشتهباشند. با استفاده از روش تصویرسازی و نقش بازی برای شناخت احساسات و افکار خودآیند میتولند مفید واقعشود.
د) چالش با افکار خودآیند و چارچوببندی مجدد افکار: درمانگر با هدایت زوج در شناسایی افکار خودآیند آنها را در جهت بررسی و شناخت خطاهای شناختی و برچسب زدن و نامگذاری آنها و اینکه این افکار را با افکار و اعمال مثبت جابجا کنند یاری رساند(بک، 1385).
در درمان زوجها بحث و مجادله جایگاه ویژهای دارد. همین باورهای غیرمنطقی مراجعان را میتوان ضمن آشنا ساختن آنها با عواملی که باعث شکلگیری تفکرات غیرمنطقی میشود به بحث و مجادله گذاشت(الیس، 1380).
3-5- روش اجرای پژوهش
طی فراخوانی که توسط پژوهشگر به عمل آمد افرادی که مایل به شرکت در کلاسهای آموزشی بودند ثبت نام گردیدند. از بین آنها 40 نفر یعنی 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه انریچ در واقع پیشآزمون همه گروهها محسوب میشد. گروه کنترل نیز به تعداد گروه آزمایشی انتخاب شده و تحت پیش آزمون (پرسشنامه انریچ) قرار گرفت.
جلسات گروههای آزمایشی به صورت کارگروهی تشکیل شد و در هر جلسه طبق دستورالعمل پیشنهادی که به تصویب و تایید اساتید محترم رسیدهبود، کار آموزشی شروع شد. کار آموزشی هر گروه شامل 10 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه بود. روش کار در هر جلسه به این صورت بود که ابتدا مرور جلسه قبل، بررسی تکالیف دادهشده، ایراد سخنرانی آموزشی، بحث و مذاکره و پرسش و پاسخ اعضا بود و سپس با ارائه تکلیف جلسه آینده، هر جلسه خاتمه مییافت.
بعد از اتمام جلسات گروه آزمایشی، از گروه آزمایشی و گروه کنترل پس آزمون رضایت زناشویی انریچ گرفته شد.
جلسات زوجدرمانی گروهی مبنی بر رویکرد شناختی- رفتاری مجموعه درمانی ارائه شده، پس از تبادل نظر با استاد راهنما و مطالعه کتب و مقالات و پژوهشهای مرتبط (بخش پیوست ها) تدوین شدهاست. شرح جلسات درمان در پیوست آمدهاست.
ملاحظات اخلاقی
حق انتخاب افراد برای شرکت در این پژوهش محفوظ است.
نام افراد شرکتکننده در تحقیق و اطلاعات فردی آنها کاملا محرمانه میباشد.
اطلاعات کامل به شرکتکنندگان در مورد چگونگی اجرای پژوهش در طی مصاحبه و جلسه اول ارائه گردید.
با توجه به اینکه برگزاری جلسات زوجدرمانی به منظور اهداف پژوهشی بودهاست، جلسات کاملا رایگان برگزار گردید.
نتایج پژوهش به اطلاع شرکتکنندگان در طرح رسید.
برای زوجهای گروه کنترل، کارگاه آموزشی جهت ارتقا، روابط صمیمانه و اصلاح باورها و شناختهای معیوب برگزار گردید.
جلسه اول:
بر اساس قوانین کلی گروه درمانیها، اساس این جلسه بر اصول آشناسازی اعضا با هم و به وجود آوردن محیطی امن برای بروز احساسات، هیجانات و افکار اعضا در جلسات میباشد. همچنین در این جلسه شرکتکنندگان با اهداف جلسات و روش اجرا آشنا میشوند.
در این جلسه، مشاور روابط زناشویی را بر اساس رویکرد شناختی-رفتاری توصیف میکنند و در مورد عوامل شناختی همچون افکار، باورها، انتظارات و نیز تبادلات رفتاری و ارتباطی شرح مقدماتی میدهد. در این جلسه زوجها با مسئولیت خود آشنا میشوند مانند حضور متعهدانه در جلسات، انجام تکالیف و کوشش جهت ایجاد تغییرات و همچنین تعداد و زمان و برنامه جلسات به اطلاع زوجها میرسد.
جلسه دوم:
این جلسه با هدف آگاهی نسبت به تحریفها و خطاهای شناختی اجرا شد. در این جلسه مشاور با معرفی خطاهای شناختی به همسران کمک میکند تا در طول جلسه، مثالهایی از روابط خود که تحت تاثیر این گونه تحریفات قرار میگیرد را بیان کنند. در این جلسه جدول شناختی به زوجها ارائه میشود و نحوه پرکردن آن توضیح داده میشود.
جلسه سوم:
این جلسه با هدف بازسازی شناختی و نحوه چالشها با باورهای غیرمنطقی اجرا شد. در این جلسه مشاور در ابتدا جدول شناختی را بررسی نموده و به هر یک از زوجها فرصت توضیح درباره آنها را میدهد، مشاور کمک میکند تا هر یک از همسران به اصلاح برداشت تحریفشده بپردازند.
جهت کمک به بازسازی خطاهای شناختی هر یک از افراد باید 3 عمل شناختب صورت گیرد.
شناسایی اظهاراتی که باعث افزایش احساسات منفی شده و شناسایی رفتارهایی که منجر به ایجاد فاصله میان همسران شدهاست.
جایگزین کردن گزینههایی که باعث کاهش یا از بین رفتن نگرش منفی میشود.
اعلام گفته جایگزین و یا فکر جایگزین که به واسطه آن بتوان از عکسالعملهای احساسی منفی دوری جست.
تکلیف: تکمیل لیستی از پاسخهای مثبت که بتواند جانشین پاسخهایی شود که در گذشته ایجاد مشکلاتی در روابط صمیمانه زوجها کردهاست. همچنین اجرا و انجام رفتارهای جانشین که به عنوان جایگزین رفتارهای قبلی تعیین میشود.
جلسه چهارم:
این جلسه با هدف آموزش الگوهای اسنادی زوجها و بررسی تاثیر آن بر رابطه و نیز آموزش جداسازی بین خود و رفتار و انجام تمرینهایی در این زمینه اجرا شد. در این جلسه آموزش الگوهای اسنادی توسط مشاور داده میشود و مشاور به تبیین اثر آن بر روابط زناشویی میپردازد.
این روش به زوجها کمک میکند که همسران اسنادهایشان را نسبت به رفتار یکدیگر طرح کنند. آموزش جداسازی خود و رفتار به شکلی طرح میشود که همسران نسبت به مواردی که به فرد یا رفتارش حمله میکنند اشراف یابند. در ادامه همچنلن به موارد شناختی لازم پرداخته و مطالب مرور میشود و تکلیف لازمه ارئه میشود که به تهیه لیستی از مواردی که تفاوت بین خود و رفتار در آن قید شدهاست یادآور میشود.
جلسه پنجم:
این جلسه با هدف آموزش مهارتهای ارتباطی اولیه و ارزیابی اشکالات فرستنده و گیرنده پیام ارتباطی زوجها اجرا شد. در این جلسه آموزش بر محور برقراری ارتباط موثر زناشویی میباشد. ارکان این ارتباط که سخن گفتن و گوش دادن میباشد در این جلسه تشریح میگردد. به این ترتیب نقص شنیداری و گفتاری کع در ارتباط با همسران پدید میآید، آشکار میگردد و توصیههای لازم جهت رفع آن مطرح میشود.
تکالیف: همسران در طی هفته میبایست مهارتهای ارتباطی گفتگو کردن و گوش دادن موثر را تمرین کنند و احساسات خود را نسبت به تغییرات به وجود آمده یادداشت نمایند. همچنین 2 بار در هفته به انجام تمرین جابجایی نقشها بپردازند. در واقع موضوع مورد اختلاف را انتخاب کنند و پس از 15 دقیقه زن و شوهر نقش و جایگاه خود را تعویض کنند و نر یک از زبان دیگری صحبت کنند. این تمرین در جهت درک همدلانه بین همسران کمک موثری میباشد.
جلسه ششم:
این جلسه با هدف آموزش بیان احساسات در یک رابطه موثر و نیز آموزش بیان خواستهها و نیازها و همچنین آموزش تفاوتهای جنسیتی و شخصیتی در یک ارتباط اجرا شد. در جلسه مشاور به زوجها کمک میکند تا احساسات خود را شناسایی کرده و برای احساسات خود نامگذاری کنند. سپس نحوه ابراز احساسات را به همسران آموزش داده و به شکلی که این نحوه برخورد صادقانه، غیر سرزنشآمیز و غیر تحقیرآمیز باشد.
همچنین نحوه بیان خواستهها و نیازها در رابطه زناشویی مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد و نحوه صحیح آن آموزش داده میشود.
در این جلسه پیرامون تفاوتهای شخصیتی و جنسیتی زوجها در ارتباط با روابط زناشویی بحث و گفتگو شده و کتابهایی در این زمینه که بتواند راهنما باشد به همسران معرفی میشوند.
تکلیف: همسران باید هر هفته در 3 نوبت و هر نوبت 30 دقیقه، به تمرین درباره ابراز احساسات و نیازهایشان بپردازند و کتابهای تعیین شده را مطالعه نموده و برداشتها از کتابها و انطباق با زندگی روزمره خود را یادداشت کنند.
جلسه هفتم:
این جلسه با هدف آموزش الگوهای تقویت و تنبیه در روابط همسران، آموزش تبادلات رفتاری مثبت و کاهش تبادلات رفتاری منفی اجرا شد. الگوها معرفی و هزینه پاداش را تشریح و لیست رفتارهای خشنودکننده از دیدگاه همسر را تهیه کنند. به این کارها نمره داده و کارهایی را که نمره بالا دارند را یادداشت کنند.
تکلیف: انجام تکنیک تقویت رفتار که با انجام 2 رفتار خشنودکننده هر هفته اجرا میشود.
جلسه هشتم:
این جلسه با هدف ارزیابی الگوهای حل مساله همسران اجرا شد. برای ارزیابی نحوه حل مساله از هر یک از همسران خواسته میشود تا یکی از اختلافهای نه چندان جدی خود را انتخاب کرده و سپس سعی نمایند به بهترین وجهی که میتواند این موضوع را حل کند به شکلی که رضایتمندی هر دو طرف را در بر داشتهباشد.
تکلیف: در طی هفته تقویت رفتار مثبت را انجام داده و مواردی که در طی ارتباط به عنوان مشکل پدید میآید و از حل مشترک آن ناتوان هستند را یاداشت نمود تا برای آموزش الگوی حل مساله آمادگی ذهنی داشتهباشند.
جلسه نهم:
این جلسه با هدف آموزش مهارتهای حل مساله اجرا شد. ابتدا از همسران درخواست میشود فهرستی از مسایلی که بر سر حل آن به توافق نرسیدهاند را تهیه کنند.
سپس از هر یک از زوجین خواسته میشود یک مورد از فهرست خود را انتخاب کرده و هر یک از همسران مساله را از دیدگاه خودش توضیح داده و با دیدگاه همسرش نیز آشنا شود. در این مرحله باید صورت مساله کاملا شفاف و دقیق باشد. در مرحله بعد برای حل مساله استفاده میشود و دستاوردهای هر یک بررسی میشود.
سپس با کمک مشاور، روشهای جدید برای حل مساله مطرح شده و دستاوردهای مثبت و منفی هر راه حل بررسی شده و نهایتا بهترین راهحل انتخاب میشود.
تکلیف: همسران در طی هفته، روش حل مساله را برای دو مورد از مشکلات خود، به اجرا میگذارند و فهرستی برای هر هفته تنظیم میکنند.
جلسه دهم:
این جلسه با هدف جمعبندی و مرور کلی مطالب و پاسخ به سوالات احتمالی و ابراز نظر اعضا نسبت به گروه و دوره درمانی اجرا شد. طی جلسه نهایی، مهارتهای شناختی، ارتباطی و رفتارهای آموزشی داده شده مرور کلی شده و به سوالات احتمالی هر یک از همسران پاسخ دادهمیشود. سپس با ایجاد فضای مناسب، امکان ابراز احساسات و نظرات هر یک از همسران نسبت به گروه و دوره درمانی فراهم میشود. در طی این جلسه از همسرانی که مایل به ادامه جلسات زوجدرمانی هستند دعوت میشود تا ارتباط درمانی خود را با مشاور ادامه دهند.
3 روز پس از اجرای آخرین جلسه درمانی، پس آزمون به طور همزمان برای هر دو گروه آزمایش و کنترل برگزار میشود.