صفحه محصول - پروتکل درمانی کاهش علایم افسردگی اساسی مبتنی بر پردازش اطلاعات

پروتکل درمانی کاهش علایم افسردگی اساسی مبتنی بر پردازش اطلاعات (docx) 51 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 51 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

پروتکل درمانی کاهش علایم افسردگی اساسی با درمان مبتنی بر پردازش اطلاعات پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری CBT برای کاهش علایم افسردگی اساسی دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن دانشکده روان‌شناسی پایاننامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته روان‌شناسی بالینی عنوان: تاثیر درمان مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات بر کاهش علایم افسردگی زنان 20-35 ساله استاد راهنما: دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی استاد مشاور: دکتر فرح لطفی کاشانی دانشجو: انیسی خوشلهجه صدق پاییز 89 به منظور جلب همكاري و ايجاد اطمينان از بابت محرمانهماندن اطلاعات‌، فرم رضايت‌نامه محقق ساخته‌اي توسط داوطلبان شركت در پژوهش تكميل شد. این فرم در پیوست 1 آورده شده است. افراد گروه نمونه، در سه گروه آزمایشی، پلاسیبو و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. هر گروه توسط پرسشنامه افسردگی بک مورد پیشآزمون قرار گرفتند. گروه آزمایشی دو هفته پس از پایان جلسات درمانی( 20 جلسه 1.5 ساعته درمان طی 20 هفته، 5 ماه هر هفته یک جلسه) مجددا مورد پسآزمون قرار گرفت. گروه کنترل نیز با فاصله 20 هفته (5 ماه) بدون آن‌که کاربندی خاص بدانها ارائه شود و فقط تحت درمان دارویی قرار داشتند، طی تماس تلفنی از آن‌ها دعوت و مورد پسآزمون قرار گرفتند. گروه پلاسیبو پس از آن‌که در معرض 30 ساعت جلسات آموزشی مهارت ارتباط موثر طی 20 هفته (5 ماه هر هفته یک جلسه1.5 ساعته) قرار گرفتن، مجددا ارزیابی شدند. افراد هر گروه به طور فردی و توسط پژوهشگر مورد آزمون قرار گرفتند. برای نظم‌دهی به جلسات درمانی از ساختار و فرایند جلسات CBT استفاده شد. منظور از ساختار جلسات (تعیین دستور جلسه، بررسی خلق بیمار، مرور مختصر مشکل کنونی و روزآمد کردن آن، مشخص کردن مشکل و تعیین اهداف، آموزش بیمار در زمینه درمان، شناسایی انتظارات وی از درمان، تعیین تکلیف خانگی، خلاصه‌سازی و ارائه بازخورد) است. در این راستا از فرم‌ها و بوروشورهای مرتبط استفاده شد که به پیوست در ضمیمه 6-12 ارائه شده است. منظور از فرایند، استفاده از سئوالات سقراطی، اکتشاف هدایت‌شده و تجربه‌گری مشاهده‌ای است. لازم به ذکر است محتوای جلسات درمان مبتنی بر رویکرد پردازش اطلاعات با تمرکز بر حافظه تدوین شده است. همچنین روایی این بسته درمانی توسط ده تن از اساتید مجرب مورد ارزیابی قرار گرفته است که در ضمیمه 4 وجود دارد. همچنین جهت بررسی اثرگذاری درمان، فرم گزارشِ جلسه قبل و بعد از درمان همراه با برگه ارزیابی خلق در هر جلسه به مراجع داده شد که در پیوست 13 آمده است. چگونگی اجرای متغیر مستقل با توجه به عنوان هر جلسه، اهداف و فرآیند آن در جدول شماره 1شرح داده شده است. جدول شماره 1 بسته درمانیّ به تفکیک جلسات فراینداهدافعنوانجلسههمدلی با مراجع، استفاده پیامهای کلامی و غیر کلامی، انعکاس و سئوالات اکتشافی، همچنین از مراجع میخواهیم تا شرح مختصری از مشکل خود و تاریخچه بیماری خود بدهد.ارتباط میان مراجع و درمانگر و ارزیابی مشکل مراجع جهت هدایت موثر درمانایجاد رابطه ، دریافت تاریخچه مشکل1فرمولبندی مشکل بیمار در قالب رویکرد شناختی ارائه میشود و به نقش چرخه افکار خودایند منفی در شکلگیری هیجانات و نقش ذخیرهسازی این اطلاعات در ذهن اشاره کوتاهی میشود. نحوه کار درمان و رویکرد موردنظر با مراجع در میان گذاشته میشود و درخصوص تعهد به اجرای تمرینها و تکالیف خانگی جهت اثرگذاری درمان تاکید میشود. همچنین جهت حضور مراجع تا پایان درمان در کار پژوهش با حفظ رازداری درخصوص اطلاعات شخصی وی نیز توضیحاتی ارائه میشود و قراردادی در صورت رضایت مراجع جهت ادامه درمان تنظیم میگرددآشناسازی مراجع با مقررات و شیوههای درمان، همچنین توافق درخصوص شرایط و تکالیف موجود در جلسه درمانآموزش رویکرد درمانی و انعقاد قرارداد درمان2مدل شناختی و چرخه خودایند افکار منفی برای مراجع توضیح داده میشود و شیوه تفکیک افکار و هیجانات از یکدیگر به وی آموزش داده میشود و ارتباط آن با افسردگی برای مراجع توضیح داده میشود. از مراجع میخواهیم یکی از تجاربش را در قالب فرایند شناختی و تفکیک احساسات و افکارش قرار دهد. ارائه بوروشور در زمینه فرایند برآورد افکار بر اساس نظر الیس.آشناسازی مراجع با افکار و احساسات اثرگذار در ایجاد خلق منفی در ویتوضیح مدل شناختی و ثبت افکار روزانه بر اساس برگه الیس3مفاهیم برگرفته از رویکرد پردازش اطلاعات همچون شکلگیری حافظه، کنش حافظه، رمزگذاری و رمزگشایی اطلاعات، نحوه ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه و نوع بازیابی آن با توجه به نوع ذخیرهسازی اطلاعات و نوع شکلگیری باورها در حافظه برای مراجع با توجه به مشکل بیمار توضیح داده میشود. همچنین نحوه پردازشها و بازیاداوری خاطرات منفی و اثرگذاری هیجان مرتبط با آن‌ها در ایجاد خلق منفی با توجه به نحوه ثبت در حافظه مراجع با وی بررسی شده و نحوه تفکیک این مراحل به وی آموزش داده میشود و از مراجع خواسته میشود تا به بازیاداوری خاطرات تلخ و منفی خود که سبب پایین آمدن خلق در وی شده بپردازد و در مورد آن داستانی با ضمیر سوم شخص بگوید و در آن تعمق کرده و به جوانب دیگر آن توجه نماید. همچنین بوروشوری در زمینه حافظه به وی ارائه می‌شود.آشناسازی مراجع با مفاهیم برگرفته از رویکرد پردازش اطلاعات جهت شناسایی نقاط مشکلساز در روان خود بازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت به حافظه کوتاهمدت جهت بازسازی حافظه و نوشتن داستان در مورد واقعه دردناک رخ داده4چرخه افکار خودایند منفی که نوعی توجه آگاهانه بر بازیاداوری خاطرات بر اساس تصاویر است با تمرکز بر مجری مرکزی و شیوههای پردازش اطلاعات برای مراجع توضیح داده میشود. بر اساس داستان نوشته شده و بازیاداوری مجدد خاطره در جلسه درمان از طریق مسیر دیداری و تصویرسازی مجدد به مراجع کمک میکنیم تا با مانور روی خاطره خود به با توجه آگاهانه و جهتدهی به مجری مرکزی در بازیاداوری هیجانات خوشایند و ناخوشایند خاطره خود بپردازد و آن‌ها را روی کاغذ ثبت کند. از وی خواسته میشود که به تجسم ذهنی و فعالسازی خاطرات مربوط به محرکات دیداری موجود در تجارب قبلی به عنوان تکلیف خانگی با تمرکز آگاهانه بر خاطره خود به ثبت هیجانات خود بپردازد.آشناسازی مراجع با چگونگی شکلگیری افکار خودایند منفی جهت بکارگیری شیوههای موثر در جهت ابطال و خنثیسازی این افکار و تغییر خلق خود جستجوی هیجانهای خوشایند و ناخوشایند در پی ثبت افکار خودایند منفی و بازسازی حافظه بر اساس مسیر فضایی-دیداری5-6مسیر پردازش فنولوژیکی و نوع ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه بدین شیوه برای مراجع توضیح داده میشود. از مراجع خواسته میشود که وقایع دردناک را با جزییات کامل بیان کند و از طریق مرور ذهنی و طرح آن‌ها با صدای بلند از طریق مسیر فنولوژیکی مجدد به پردازش اطلاعات و بازسازی درون‌دادهای خود با کمک گوش درونی و صدای درونی خود بپردازد. همچنین با وی تمرین میشود که آن‌ها را بنویسد و بارها با صدای بلند آن واقعه را بخواند. پردازش از طریق مسیر فنولوژیکی به بازسازی مجدد صدای درونی و گفتار درونی مراجع کمک میکند. بازیاداوری خاطرات گذشته و بررسی ردهای اثرگذار وقایع دردناک بر ذهن و روان میتواند باورهای شکل گرفته طی دوران گذشته را برای مراجع برملا ساخته و وی را قادر به بازسازی مجدد نقاط رنج اور خاطرات خود کند.مرور خاطرات ناراحتکننده از طریق داستانگویی و بازسازی حافظه بر اساس مسیر فنولوژیکی(صدا و گوش درونی)7برای مراجع مدل پردازش بسطی و معنایی و مدت ماندگاری اطلاعات بدین شیوه ذخیرهسازی در حافظه و رابطه پردازش معنایی منفی با افکار خودایند منفی و بازیاداوری خاطرات رنجآور توضیح داده میشود. در جلسه به تمرین روی یکی از خاطرات و بازسازی معنای جدید برای آن خاطره و بازسازی معنایی جدید برای آن میپردازیم. درمانگر به مراجع کمک میکند تا معانی متعدد ثبت شده در حافظه خود را برای واقعه رخ داده بیابد و در جستجوی معانی جدید برای آن‌ها باشد. آشناسازی مراجع با مرور معناهای متعددی که به شکل درست یا نادرست طی سالها باورهای فرد را شکل داده جهت تغییر باور و در پی آن تغییر در خلق مراجعآموزش تداعی معنایی، ثبت آن‌ها از طریق نوشتن خاطرات با جزییات و بازسازی حافظه بر اساس تداعی معنایی 8-9به مراجع کمک میشود تا معانی جدید برای حالات هیجانی قبلی خود جستجو کند و از طریق مرور ذهنی نگهدارنده و بسطی پردازشهای جدید را در حافظه خود ذخیره سازد.آشناسازی مراجع با وقایع و پردازشهای خودکاری که سبب تغییر خلق در وی میشود و ترغیب وی به بازشناسی این پردازشها و خنثیسازی یا لغو آنهاشناسایی پردازشهای خودکار، تاثیر بر حالات هیجانی و راهبردهای حافظه جهت ثبت و پردازش اطلاعات در حافظه بلندمدت10-11شیوه و نحوه پردازش اطلاعات با توجه به زوجهای شرط و عمل که در حافظه ساخته میشود و شکل میگیرد برای مراجع توضیح داده میشود و از وی خواسته میشود تا در جلسه به بازشناسی این زوجهای عمل- شرط بپردازد. طی این جلسه درمانگر به رویاروسازی فرد به طور کامل با باورهای غلط خود و ارایه کامل ادله جهت باطلسازی باورهای ناصحیح توسط خود مراجع که در پی آن پذیرش و جایگزینی کامل باورهای واقعی صورت خواهد گرفت.مرور خاطرات بسیاری از لحظات شکلدهنده باورها را برای مراجع برملا میسازد و باورهای زمینهای فرد شناسایی میشود. مواجهسازی مراجع با باورهای ناسازگار و بازیابی اطلاعات از انبار حافظه و ورود آن‌ها به حافظه فعالکار بر روی باورهای مراجع توام با مرور خاطرات و زوجهای عمل- شرط12سیستم جذب و انطباق اطلاعات در حافظه برای مراجع توضیح داده میشود و از جذب افراطی یا انطباق افراطی که رفتار ناسازگار را موجب میشود برای مراجع گفته میشود و به وی برای تحلیل و مواجهه با باورهای ناسازگارش که مرتبط با خاطرات رنجاور وی هستند مهارتهایی آموزش داده میشود.طی این راهکارها که با کمک خود مراجع تنظیم میشود فرد قادر به بازسازی باورهای جدید و واقعگرایانهتر خواهد شدارایه راهکار برای تغییر باورها و تغییر در میزان جذب و انطباق به شکل مطلوب 13در این جلسه به آموزش در خصوص نوشتن و گفتن مکرر باورهای مراجع میپردازیم. نحوه پردازش اطلاعات در ذهن را بر اساس نوشتن و خواندن به طور مکرر برای مراجع توضیح میدهیم و مطرح میسازیم که به این شیوه باورها فعال میشوند،بازشناسی و کار روی اصلاح آن‌ها آسانتر میگردد.توانمندسازی مراجع جهت بازنگری، بررسی و جستجوی ادله واقعگرایانه، منطقی و مثبت در خاطرات خودمرور، خواندن و نوشتن باورها14-15به مراجع فهرستی از افکار و باورهای مثبت القایی داده میشود تا از طریق مرور بسطی و نگهدارنده از طریق مسیر فنولوژیکی و دیداری به بازسازی مجدد دادههای درون حافظه خود بپردازد و باورهای جدید را در خود شکل دهد. از مراجع میخواهیم تا آموزشهای لازم را به شکل یک‌جا جهت یکپارچهسازی و بازسازی حافظه در خود بکار گیرد.شکلدهی و سازماندهی مجدد باورهای جدید در حافظه بلندمدت فرد از طریق به خاطر سپردن و مرور پیاپی آن جهت سازماندهی بلندمدت و جلوگیری از بروز افکار و باورهای غیرمنطقی و منفی ارایه لیست افکار القایی16تکرار تمرینها و اصلاح و اموزش مهارتها به شکل کاملتر تا در درون مراجع بصورت یک باور درآمده و در حافظه بلندمدت وی ثبت شده و جایگزین باورهای ناسازگار قبلی گردد. وی باورهای ناسازگار به طور مجزا و تک تک تاکنون کار شده بود و آموزشها ارائه گردیده بود این جلسات به مرور و تمرین افکار احتمالی و ارزیابی مراجع در توانایی ایجاد تغییر در آن‌ها تمرکز میشود.تمرین و مرور، همچنینی رونویسی باورها سبب ثبت و نگهداری کامل باورهای که اساس پردازشهای ذهنی فرد هستند در حافظه میشود که خود در ثتیبت خلق در مراجه موثر است. ایجاد ماندگاری عمیق و یادگیری کامل تکنیکهای درمان توسط مراجعتمرینهای رونویسی پاسخ عادتی و مرور، تمرکز روی معنا و نه حافظه و یا به عبارت دیگر رمزگردانی معنایی.17-20 بسته درمانی اثرات درمان مبتنی بر پردازش اطلاعات در کاهش علایم افسردگی اساسی مقدمه از جمله بیماریهای روانی افسردگی است که امروزه در جوامع بسیار شایع است. تاکنون درمانهای متعددی جهت درمان بیماران افسرده بکارگرفته شده است. از درمانهای موثر در درمان افسردگی درمانهای متمرکز بر رویکردشناختی-رفتاری نظیر نظریه طرحواره بر این اصل استوارند که اختلالات روانی بر آشفتگی در تفکر همراه هستند. به ویژه اضطراب و افسردگی با افکار منفی خودکار و تحریف شده در تفسیر محرکها و رویدادها مشخص میشود. تصور میشود که افکار منفی یا تفاسیر تحریف شده از فعال شدن باورهای منفی انباشته شده در حافظه بلندمدت نشات میگیرد. رویکرد پردازش اطلاعات از رویکردهای نوین در روان‌شناسی است که تمرکز بر شناخت و فراشناخت دارد. هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود دارد فراشناخت نام دارد. افکار و شناخت ما در حافظه ذخیره و از آن بازیابی میشود. توسعه حافظه ذخیره هوشمندانه دادههادرذهن، بازیابی هوشمندانه دادهها ازذهن وکنترل هوشمندانه این ذخیره و بازیابیها فراحافظه نام دارد. از آن‌جا که بیمارن افسرده در افکار و نوع باورشان نسبت به خود، محیط و دیگران دچار مشکل شدهاند به نظر میرسد بررسی و بازسازی بخش وسیعتری از ماهیت باورها وطرحوارههاشان جهت درمان نیاز باشد. از آن‌جا که باورها و طرحوارههای افراد واحدهای اطلاعاتی هستند که طی زمان در حافظه افراد ذخیره شدهاند. تجدیدنظر در مفهوم طرحواره و ارتباط آن با حافظه سبب شد که به نظر برسد با توجه به نوع ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه کوتاهمدت و بلندمدت قادر به بازسازی باورهای افراد افسرده در جهت بهبود علایم افسردگی خواهیم بود. در این بسته درمان با توجه به رویکرد پردازش اطلاعات و تمرکز بر حافظه بر اساس مدل اتکینسون- شیفرین، بدلی- هیچ و اندرسون به بازسازی حافظه و تغییر شناخت در افراد افسرده خواهیم پرداخت. در این بسته درمانی با توجه به نوع ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه کوتاهمدت به صورت واجشناختی (صدای کلمات و عناصر) و دیداری، ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه بلندمدت به صورت معنایی یا موضوعی، از طریق فرایندهای کنترلی همچون تمرین، رمزگذاری و راهبردهای بازیابی موثر اطلاعات از حافظه به صورت بسط معنایی یا نگهدارنده میتوان در کار با افراد افسرده جهت پردازش بهتر و موثرتر وقایع رنجآور گذشته و گذر از خطاهای شناختی جهت کاهش علایم افسردگی گام برداشت. از آ‌‌ن‌جا که در مرور ذهنی و تمرینها به نوعی پردازش معنایی صورت میگیرد و این پردازش از فن گفتار درونی یهتر و موثرتر صورت میپذیرد میتوان بر گفتار درونی افراد و بازسازی آن‌ها نیز متمرکز شد. گفتار درونی موجب آگاهی ما از تجاربمان میشود و هیجانها، افکار، نگرشها، انگیزهها و احساسهای بدنی و سایر ویژگیهای شخصیتی مثل رفتار، ظاهر وصفات خود را شناسایی و پردازش میکنیم که در این بسته از تکنیکهای مرتبط استفاده خواهیم کرد که به تفضیل در ذیل بدان اشاره خواهیم کرد. پیش نیازها رویکرد درمان در این درمان از نظر محتوای روشدرمانی، سطح واژگان و نوع تکالیف ارائه شده طی جلسات درمان متناسب با سطح تحصیلات، سن و جنس افراد مراجعهکننده با مشکل افسردگی اساسی بر اساس DSM-IV در نظرگرفته شده است. در این پژوهش از واژگان تخصصی استفاده نشده است به گونهای که مراجع در سطح تحصیلات سوم راهنمایی قادر به درک واژگان باشد، همچنین تکالیف ارائه شده که در جدول انتهای هر جلسه ذکر خواهد شد متناسب با این متغیرها درنظر گرفته شده است. رعایت اصول اخلاقی در پژوهش: در این پژوهش کسب توافق آگاهانه از مراجع در مورد شرکت در پژوهش (پیگیری ممتد جلسات به مدت 20 جلسه توسط مراجع و کسب توافق کتبی در این زمینه از مراجع) و تأکید بر آزادی او نسبت به خروج از پژوهش مورد توجه قرار گرفت و همچنین سعی شد که آگاهی لازم در خصوص اهداف پژوهش و نحوۀ انتشار نتایج به آن‌ها داده شود. همچنین روی رعایت رازداری و عدم افشای نام و اطلاعات شخصی کسب شده از مراجع تأکید شد. توانایی مراجع جهت پذیرش درمان بر اساس رویکرد پردازش اطلاعات از لحاظ آمادگی شناختی و توانایی پردازش شناختی که با توجه به سطح هوشی وی برآورد و ارزیابی میشود. انعطافپذیری و همدلی درمانگر جهت ارائه موثر درمان و همچنین تخصص علمی و مهارت علمی در زمینه به کارگیری روش درمانی مورد نظر. نظریههای راهنما طی دهه 1970-1980 در حوزه روانشناختی رویکرد جدید پردازش اطلاعات بر روی شکلگیری تفکر متمرکز شد. روانشناسان دریافتند امکان دارد ذهن انسان را نیز به صورت سیستم دستکاریکننده نماد در نظر گرفت که اطلاعات از طریق آن جریان مییابند. دادهها از زمانی که از طریق حواس به شکل درون‌داد دریافت میشوند تا زمانی که در برونداد به شکل رفتار نمایش یابند، به طور فعال رمزگردانی شده و تغییر مییابند و سازماندهی میشوند. در این رویکرد افراد به صورت موجودات فعال و معقول در نظر گرفته میشوند و فرایندهای تفکر همچون ادراک، توجه، حافظه، راهبردهای برنامهریزی، طبقهبندی اطلاعات و درککردن قطعات کتبی و شفاهی مورد بررسی قرار میگیرد. این رویکرد درباره نحوه حل مسایل شناختی کودکان تا بزرگسالی توجیهات دقیقی ارائه میکند (برک 2007؛ سیدمحمدی 1387). مدلهای تازه شناختی دارای عقاید متفاوتی در مورد سطوح پردازش اطلاعات هستند. مطابق این مدلها سازمان شناختی و توانایی آن برای پردازش موازی اجازه میدهد تا نظام ارزیابی چند لایهای بوجود آید تا محرکهای ارائه شده در سطوح مختلفی ارزشیابی گردند (سالاس ایورت و فلگویس،2002). از نظر سیگلر (2002) هنگامی که کودک اطلاعات را از جهان درک میکند (رمزگردانی، بازیابی و ذخیرهسازی میکند) درگیر فرایند تفکر است. این فرایند بسیار انعطافپذیر است. وی معتقد است افراد در حل مساله راهبردی را بکار میگیرند که این راهبرد با توجه به سطح دانش فرد و چگونگی رمزگردانی او از موقعیت میتواند متفاوت باشد (ابوالمعالی بهنقل از سنتروک،2005؛ زیرچاپ). مشاهدات بالینی رایج درباره مراجعانی که از اختلالهای هیجانی در رنج هستند، نشانگر درجه گسستگی بین تفکر عقلانی و تجربه هیجانی آنان است. محققان اشاره کردند که مشکلات هیجانی معمولاً وقتی رخ میدهد که مراجعان پیمیبرند باورهایشان غیرمنطقی است (سالاس ایورت و فلگویس،2002). رویکرد پردازش اطلاعات برای توصیف سیستم شناختی انسان اغلب به نمودارهای گردشی شبه کامپیوتری متوسل میشود و به جای استفاده از مفاهیم درونسازی و برونسازی که در جای مناسب بدان خواهیم پرداخت، بیشتر مشتاق به فهم این موضوع است که دریابد دقیقاً چه کاری در فعالیتهای ذهنی صورت میگیرد. اغلب پژوهشگران پردازش اطلاعات معتقدند که ما اطلاعات را در سه قسمت ذهنی جهت پردازش نگهداری میکنیم: ثبتکننده حسی، حافظه فعال یا کوتاه‌مدت، حافظه بلندمدت (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387). با ورود اطلاعات به هر قسمت از ذهن میتوانیم برای عملکردن روی آن‌ها و تغییرشان از راهبردهای ذهنی استفاده کنیم و احتمال نگهداری بیشتر اطلاعات و استفاده موثر از آن‌ها و فکرکردن انعطافپذیر را افزایش دهیم. یک موضوع ممکن است جدای از اطلاعات به صورتهای گوناگون ذخیره و پردازش شود. در نتیجه ذخیرهسازی و تعبیرها از یک محرک منفرد ممکن است احساسهای نامتجانس به شکل توام در فرد ایجاد شود به طور مثال احساس همزمان اشتیاق و بیزاری. همچنین این شیوه پردازش ممکن است به دو شیوه کیفی متفاوت از جمله خودکار و یا راهبردی پردازش شود (سالاس ایورت و فلگویس،2002). شاید بتوان بدین صورت توضیح داد که ابتدا اطلاعات وارد ثبتکننده حسی میشوند و در آن‌جا دیدنیها و شنیدنیها به طور مستقیم بازنمایی میشود و برای مدت کوتاهی ذخیره میگردد. از طریق توجه ما به برخی از اطلاعات به طور دقیق‌تر احتمال این که آن اطلاعات به مرحله بعدی سیستم پردازش منتقل شود، افزایش مییابد. حافظه کوتاه یا فعال جایی است که از راهبردهای ذهنی به طور فعال برای کارکردن روی مقدار محدودی اطلاعات استفاده میشود. راهبردهای حافظه فعالیتهای ذهنی عمدی هستند که احتمال یادآوری ما را افزایش میدهند. پردازش خودکار جهت افزایش ظرفیت محدود حافظه کوتاه‌مدت به ما این امکان را میدهد تا به طور همزمان قادر به تمرکز روی اطلاعات دیگر در اطراف خود باشیم. پردازش خودکار نیمه هوشیار بوده و عملش به واسطه ارتباط تداعیهاست. جهت اداره فعالیتهای پیچیده حافظه فعال، بخش خاصی از آن که مجری مرکزی نام دارد، جریان اطلاعات را هدایت میکند که قسمت هوشیار و متفکر سیستم ذهنی ماست. این بخش اطلاعات فعلی را با اطلاعاتی که از قبل در سیستم وجود دارد هماهنگ میکند و راهبردها را انتخاب کرده و بکار میگیرد. هرچه اطلاعات در حافظه فعال طولانیتر نگهداری شود احتمال انتقال آن به مخزن سوم و بزرگتر یعنی حافظه بلندمدت بیشتر میشود. حافظه بلندمدت مبنای دانش دایمی ما و نامحدود است. در این بخش از حافظه نیز جهت بازیابی از راهبردهای خاص استفاده میشود. اطلاعات در این بخش طبق یک طرح جامع بر اساس محتوا طبقهبندی میشوند (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387). اما پردازش راهبردی فعالیتهای شناختی را در بر میگیرد که در سطح بالای هوشیاری روی میدهد. ساختار پیچیده شناخت و عملکرد شناختی به صورت مجازی در الگوهای پردازش اطلاعات اساسی را برای درک برخی از پدیدهها از قبیل تعارضهای احساسی- عقلانی، دفاعهای ادراکی و عمل بدون آگاهی مهیا مینماید (سالاس ایورت و فلگویس،2002). اخیراً نظریههای درمان شناختی با الگوی پردازش اطلاعات که مشتق شده از روان‌شناسی تجربی- شناختی است، جهت بهبود بخشیدن به درک پایههای شناختی هیجانها به خصوص اضطراب و افسردگی به یکدیگر پیوستهاند. آلفورد و بک مدل سلسلهمراتبی پردازش اطلاعات را دارای سه سطح عملکرد شناختی میدانند. الف) نیمه هوشیار،غیرارادی، سطح خودکار؛ ب) هوشیاری که شامل نظارت فعالانه تجربه شناختی است؛ پ) سطح فراشناخت که پردازش فکری سطح بالاست و شامل توانایی فعال و دقیق تحلیل حافظه و آگاهی هوشیارانه است. مطابق این مدل شناختها در تمامی سطوح به صورت کلامی قابل فراخوانی به هوشیاری با کمترین تلاش هستند (سالاس ایورت و فلگویس،2002). همان‌طور که اشاره شد چگونگی انتقال دادهها به حافظه بلندمدت و دانش ما وابسته به میزان اطلاعاتی است که از حافظه کوتاه‌مدت به دست میآید. مدل بدلی و هیچ (1974) مدلی برای توضیح حافظه کوتاه‌مدت است. آن‌ها معتقدند که حافظه کوتاه‌مدت صرفاً یک انبار نیست و انبارهای متفاوتی را دربرمیگیرد (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان 2004؛ زیرچاپ). بدلی و هیچ حافظه کاری را یک کنترلکننده توجهی یا مجری مرکزی است که تعدادی از سیستمهای تابع را بررسی و هماهنگ میکند (ابوالمعالی به نقل از استیلز 2005؛ ، زیرچاپ). آن‌ها مطرح میسازند که اگر همزمان دو عمل مختلف دیداری و شنوایی (شنیداری) صورت گیرد، فرد قادر به انجام و پردازش آن اعمال است چراکه هریک به طور همزمان اما جداگانه در انبارهای خاصی پردازش و ذخیرهسازی میشوند. آن‌ها درمورد انبارهای پردازش دیداری و شنیداری به طور مجزا سخن میگویند و واژه حافظهکاری را جهت اشاره به قطعهای از حافظه که در زمان کار روی یک مطلب خاص مورد استفاده قرارمیگیرد، به کار میبرند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان 2004؛ ، زیرچاپ). بر مبنای نظر این دو محقق مجری مرکزی همچون توجه عمل میکند و زمانی که فرد به موضوع یا چیزی توجه میکند، خود را بر روی آن متمرکز میسازد. مجری مرکزی حلقه واج شناختی و مسیر طرح فضایی-دیداری را تحت عنوان سیستمهای درگیر بوجود میآورد و گنجایش محدودی دارد و به عبارت دیگر در یک زمان فرد نمیتواند به چیزهای زیادی توجه کند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان 2004؛ زیرچاپ). 43688031242000 حلقه واج شناختی مجری مرکزی مسسیر طرح دیداری فضایی مدل حافظه کاری که به وسیله بدلی و هیچ در سال 1974 ارائه شده است (ابوالمعالی به نقل ازکاردول و فلنگان 2004؛ زیرچاپ) همان گونه که در تصویر نشان داده شده است حلقه واجشناختی با اطلاعات مبتنی بر گفتار سروکار دارد و گنجایش محدودی دارد. این حلقه با اطلاعات شنیداری سروکار دارد و نظم اطلاعات را حفظ میکند. از این رو آن را حلقه مینامیم چراکه در اطراف یک حلقه حرکت میکند. بدلی در سال 1986 این حلقه را به دو قسمت تقسیم و هر یک را نامگذاری کرد. انبار فنولوژیکی و فرایند تلفظی. انبار فنولوژیکی به آسانی لغاتی را که میشنوید نگه میدارد. انبار فنولوژیکی یک گوش درونی است. فرایند تلفظی فرایند استفاده از لغاتی است که شما شنیده یا دیدهاید. این لغات به طور غیرملفوظ تکرار میشوند و به صورت حلقه درمیآیند و مشابه یک صدای درونی عمل می‌کنند حلقه فنولوژیکی هنگام یادگیری لغات جدید به کارگرفته میشود و به آسانی اطلاعات شنیداری را نگه میدارد (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان 2004؛ زیرچاپ). مسیر طرح فضایی- دیداری با اطلاعات مبتنی بر دیدن سرو کار دارد و اطلاعات مربوطه به طور موقت در آن‌جا انبار میشود. اطلاعات دیداری اطلاعاتی هستند که مشابه به نظر میرسند و اطلاعات فضایی ارتباط بین اطلاعات را طرح میکند. زمانی که شما مجبور هستید یک تکلیف فضایی- دیداری، به طور مثال عبور از یک اتاق به اتاق دیگر را انجام دهید از این مسیر استفاده میکنید (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان 2004؛زیرچاپ). -24130635انبار فنولوژیکی(گوش درونی)فرایند تلفظی(صدای درونی)00انبار فنولوژیکی(گوش درونی)فرایند تلفظی(صدای درونی)ارتباطات فنولوژیکی با صدا است. فنو شبیه یک واج است. از سوی دیگر اندرسوندر سال 1983 مدل کامپیوتری را با نام ACT معرفی کرد. در این مدل وی بین دانش توضیحی و دانش روشی تمایز قایل شد. دانش توضیحی را میتوان این گونه معرفی کرد که این اطلاعات از فردی به فرد دیگر قابل انتقال میباشد و قادر به بازیابی آن از آگاهی هوشیار هستیم. دانش روشی قابل انتقال از شما به فرد دیگر نیست و نوعی مهارت است که توسط خود فرد باید از طریق تمرین کسب شود و به شکل آماده در هوشیار شما وجود ندارد. ACT یک نظام تولیدی را معرفی میکند و برای توضیح نحوه تغییرات دانش از طریق تمرین و شیوهای که میتواند مهارت کسب شود مفید است. نظامهای تولیدی میتوانند برای شبیهسازی کامپیوتری مورد استفاده قرارگیرند همان اساسی که در پردازش اطلاعات بر آن تاکید میشد این بار در حافظه مورد بررسی قرار میگیرد. در این نظام در اصطلاح یک محصول ارتباط بین دو مجموعه از شرایط است که تحت عنوان قواعد اگر....... در نتیجه.......... بیان میشود. این‌ها زوجهای عمل- شرط نامیده میشوند که طی آن مطرح میشود اگر بعضی شرایط خاص موجود باشد در نتیجه عملی به کارگرفته خواهد شد و در همین جا پای حافظه و بازیابی به میان کشیده میشود. این نظریه سه نوع حافظه را مطرح میکند: حافظهکاری، حافظه روشی و حافظه توضیحی. در ACT یک روش عبارتند از یک حلقه ارتباطی زوج عمل- شرط بین مجموعهای از شرایط موجود فعال در حافظه کاری و اطلاعات و یا دانش انبار شده تحت عنوان طرحواره خوانده میشوند که در حافظه بلندمدت قرار دارند. اگر یک شرط یا مجموعهای از شرایط در حافظه کاری فعال باشد قسمتهایی که در قالب طرحوارهها نتایج مرتبط با اگرهای طرح شده فعال خواهد شد. زمانی که یک روش اجرا شود ورود اطلاعات جدید به حافظهکاری نتیجه خواهد داد و مجموعه دیگری از شرایط "اگر" فعال خواهد شد. حافظه کاری اطلاعات را از حافظه توضیحی بازیابی میکند. بازده روشها و اطلاعاتی که به طور موقت فعال شدهاند دنیای خارج را از طریق ادراک رمزگذاری میکند که با محتوای در دسترس آگاهانه حافظهکاری کوتاهمدت یکسان خواهد بود. در این تئوری یک تمایز مهم میان حافظه توضیحی و روشی مطرح شده است و بیان میدارد دانش توضیحی چیزی است که ما توضیح آگاهانه از آن داریم و دانش روشی چیزی است که ما برای آن توضیح آگاهانه در دسترس نداریم و این تمایز اساس ACT است. حافظهکاری از نظر مقدار اطلاعاتی که میتواند به طور معمول در آن موجود باشد محدودیت دارد و اگر مقدار اندکی از اطلاعات مرتبط با تکالیف نیاز باشد در شکل توضیحی بازنمایی شود نظام میتواند به مقدار کافی آن را به جریان بیندازد. مشروط بر این نظام توضیحی برون دادههایی از محصول در دسترس قرار میدهد و نیازی به محصولات خود برای گشودن بررسی آگاهانه وجود ندارد. محصول ACT به طور خودکار به عنوان نتیجهای از مقایسه الگو ادامه مییابد و فقط محصولات اجرایی وارد حافظهکاری میشوند. در این تئوری سه مرحله در یادگیری یک مهارت شناختی وجود دارد. در ابتدا جمعآوری حقایق مرتبط با موضوع است. سپس تمرین و مرور آن حقایق است که با شروع تمرین قواعد به روشیشدن تبدیل میشوند و در نتیجه بیشتر به شکل خودکار بازآوری میشوند. محصولات جدید از دانش توضیحی به دست آمده در مراحل اولیه یادگیری تشکیل میشوند. این روشیشدن فضا را در حافظهکاری آزاد میکند به علت این که دانش توضیحی در یک روش جای میگیرد و جهت بازیابی بکارگیری یک شکل توضیحی در سیستم نیاز نیست. در مراحل نهایی یادگیری روشهای جدید تابع محصولات موجود میشوند. قواعد محصول همراه با استفاده قوی‌تر میشوند و ممکن است خیلی خودکار شوند به گونهای که اطلاعات در آن‌ها برای مدت زیادی در شکل توضیحی در دسترس نیستند. افراد متخصص جواب سئوالات را میدانند اما شاید برای آن‌ها خیلی سخت باشد که توضیح دهند چرا چنین تصمیماتی را میگیرند. این دانش اجازه میدهداطلاعاتی را که با تجارب قبلی مقایسه میشوند در داخل یک کل منسجم گروهبندی شوند. الگوهای تصادفی قطعات که با تجارب قبلی متناسب نیستند برای افراد متخصص و مبتدی دشواری یکسان دارند (ابوالمعالی به نقل از استیلز 2005، زیرچاپ). 29845-82550حافظه توضیحیحافظه کاریحافظه روشیمقایسه انبار کردنبازیابیاجرارمزگذاریعملکردها00حافظه توضیحیحافظه کاریحافظه روشیمقایسه انبار کردنبازیابیاجرارمزگذاریعملکردها دنیای بیرون مدل ACT از اندرسون(1983) (ابوالمعالی به نقل از استیلز،2005 ؛ زیرچاپ) ایپستین و همکارانش دو سطح پردازش اطلاعات را مطرح کردند که به واسطه آن بر چگونگی تفسیر شخص از خود و دنیای اطرافش اشاره میکنند که شبیه مدل مطرح شده اندرسون است. آن‌ها اشاره میکنند که نظام شناختی به وسیله منطقی بودن، عینی بودن،کندبودن، هوشیار ودقیق بودن مشخص میشود. نظام تجربی به ما اجازه میدهد تا معانی را به صورت خودکار، شهودی، ناهوشیار و به شکل کلگرایانه بسازیم. ایپستین بازنمایی در نظام شناختی را باور و آن را در نظام تجربی به عنوان باور ضمنی یا طرحواره میداند. نظام تجربی به کلیه اطلاعاتی که ما بر اساس تجارب طی زمان و رخدادهای متعدد کسب میکنیم،گویند. وی معتقد است طرحوارهها تعمیمهای اولیه استقرایی مشتق شده از تجربههای مشخص هیجانی است. مفهوم طرحواره از نظر وی مشابه طرحواره هیجان لونتال و مفهوم نخستین هیجان لانگ است (سالاس ایورت و فلگویس، 2002). در موقعیتی که مملو از هیجان شدهایم ساختار کدگذاری شده در حافظه در سطح پیش توجهی است شبیه مجری مرکزی در نظریه بدلی و هیچ و موارد کدگذاری شده نیز زوجهای شرط و عمل در نظریه اندرسون را مطرح میسازند. بک و یانگ نیز در خصوص طرحواره معتقدند که طرحوارهها واحدهای اطلاعاتی هستند که ذخیره میشوند و قادرند در برخی شرایط در آینده تحت شرایط مناسب فعال گردند، به عبارتی آن‌ها خاطرات هستند. طرحواره میتواند به اندازه کافی به شرح و تشریح تجارب گذشته که متشکل از شناخت حسی و ویژگیهای (بویایی، لامسه، چشایی و غیره) هستند. این ویژگیها در یک واحد منسجم ذخیره و بازیابی میشوند (جیمز، ریچلت، فرستون، بارتون، 2007). طبق مدل بک باور مرکزی نشانگر محتوای شناختی یا معنای مرتبط با طرحوارههاست، به زبان دیگر پردازش معنایی تجربه‌ها از نگاه رویکرد پردازش اطلاعات. وی مفهوم ذهنیت را بسط و گسترش داد. بک ذهنیت را شبکه یکپارچهای از مولفههای شناختی و هیجانی و رفتاری میداند که افراد را به سمت واکنشهای افراطی سوق میدهد و آنها را به سمت اهداف خاص هدایت میکند. بک معتقد است که ذهنیتها عمدتا مثل طرحوارهها خودکار عمل میکند و بایست فعال شوند و افراد در صورت مواجه با استرسهای خاص علایم مرتبط با ذهنیت را بروز میدهند. همچنین معتقد است ذهنیتها از طرحوارههایی تشکیل شدهاند که دربرگیرنده خاطرات، راهبردهای حل مساله، تصاویر ذهنی و زبان هستند (یانگ، کلوسکو، ویشار، 1950؛ حمیدپور، اندوز، 1386). اخیرا نظریه پردازش اطلاعات به عنوان تبیینی برای افسردگی و ترس مطرح شده است. از آن‌جا که اطلاعات در حافظه کدگذاری و بعد یادآوری میشود محققان مطرح کردند که یک روش سازماندهی و پردازش اطلاعات از طریق تحول طرحوارهها رخ میدهد. آن‌ها طرحوارهها را پیکره انبارشدهای از دانش اساسی میدانند که در تعامل با اطلاعات جدید قرار گرفته و روی نحوه کدگذاری، درک و فهم و بازیابی اطلاعات اثر میگذارد و معتقدند طرحواها توجه، انتظارات، مقایسه و جستجوهای حافظه را هدایت میکند. مطرح میسازند که اطلاعاتی که در تناسب با طرحوارهها نیستند به احتمال زیاد کنار گذاشته میشوند. هولون و گرابر(1988) مطرح کردند که وقتی یک فرد با اطلاعات جدید مواجه میشود که با باورهای از پیش موجود وی یا طرحوارههایش ناسازگار است معمولا یکی از دو مورد زیر اتفاق میافتد: جذب یا انطباق. جذب به فرایندی اشاره میکند که از طریق آن اطلاعات تغییر مییابد و یا تحریف میشود (جذب میشود) در داخل طرحوارههای موجود قرار میگیرد تا با آن‌ها متناسب شود. از طرف دیگر انطباق، طرحوارههای موجود را تغییر میدهد تا با این اطلاعات جدید و ناسازگار هماهنگ شود و برای آن پذیرفته گردد. انطباق که جهت یکپارچهسازی وقایع مورد نیاز است ممکن است برای کاهش نشانه موفقیتآمیز نباشد. تغییر افراطی درطرحوارهها و باورها سبب کاهش سلامت و بهداشت روانی در افراد میشود. در واقع درمانگر تلاش میکند تا به مراجع کمک کند از طریق کامل کردن پردازش اطلاعات هیجانی و انطباق طرحوارهها بتواند وقایع را یکپارچه کند، در همان زمان میتواند کمک کند که مراجع به بهداشت روانی دست یابد یا بهداشت روانیاش را حفظ کند. وقتی اطلاعات به خوبی پردازش نشوند بازگشت به خاطرات گذشته و کابوسهای شبانه به احتمال زیاد رخ میدهد. این نشانههای آزارنده با پاسخهای عاطفی قوی در ارتباط قرارمیگیرند که به فرار یا رفتار اجتنابی مانند اجتناب از موقعیتهایی که سبب بروز وقایع میگردد، میشود. اجتناب شناختی، امتناع از پذیرش آن چیزی است که رخ داده است یا یکپارچه سازی وقایع در ارتباط با انتظارات از زندگی فرد صورت میگیرد. به اعتقاد آن‌ها در افرادی که دچار افسردگی اساسی هستند یک الگوی پردازش اطلاعات افسردگی ظاهر میشود تا اطلاعات را باطرحوارهها متناسب کند. وقتی جذب و انطباق رخ میدهد مانند زمانی که دچارافسردگی شده بود پس از بهبود مجدد به سمت افسردگی سوق پیدا میکند(رسیچ، شانیک، 2002). در رویکرد شناختی تجربی پردازش اطلاعات از منظر پتی و کاسیوپو دو شکل تغییر رفتار را ارائه میکند که یکی از آن‌ها شامل شیوههای غیرمستقیم و بدون تفکر ترغیب توام با به چالش کشیدن افکار است که به نظر همخوان با نظریههای ارائه شده است. درمانگر ممکن است به مراجعی که از بروز احساساتش خودداری مینماید پیشنهاد کند که تجربیات دردناک گذشته را به خاطر بیاورد. هدف این مداخله دستیابی به مفری جهت برونریزی افکار و احساسات مراجع است. تمرکز درمان شناختی بر سئوالات سقراطی است که بر فرمولبندی مجدد باورهای غیرمنطقی به واسطه سئوالات نظامدار و آزمایش تجربی فرضیهها و استدلال استقرایی است. همچنین مداخله بر مبنای درمان عقلانی- هیجانی الیس به نقش بحث و مجادله عقلانی در بازسازی مجدد باورها و ارزشهای غیرعقلانی مراجع می پردازد. زمانی که مراجع نسبت به نقص منطق خود یا نبود حمایتهای واقعی برای باورش آگاه میشود فرصت مییابد تا با توجه به واقعیت افکار و خاطرات خود را بازسازی کند واز نظر شناختی باورهای خود را اصلاح سازد و از نظر هیجانی در حالت مطلوب قرار گیرد (سالاس ایورت و فلگویس،2002). در رویکرد پردازش اطلاعات،دادههابرحسب نمادها رمزگذاری میشوند و تغییر در نظام شناختی ناشی از پردازش واقعگرایانه از ادراکات فرد از واقعیت خواهد بود. پردازش هوشیار، کنترل شده، منطقی، دقیق و طراحی شده برای حل مشکلات و خواستههای پیچیده از لحاظ ظرفیت هیجانی محدود است. این عملکردها بر اساس قوانین منطقی و نتایج معنایی به وسیله اعتبار آن‌ها مورد ارزیابی قرارمیگیرد و میتواند به صورت تجربی تایید یا به صورت منطقی اثبات شوند (جیمز، ریچلت، فرستون، بارتون، 2007). آلبرت الیس معتقد است انسان موجودی منطقی و عقلانی و در عین حال غیرمنطقی و غیرعقلانی است. وی بر پردازش آگاهانه اطلاعات توسط افراد تمرکز دارد و معتقد است که انسان پس از بروز واقعهای بر اساس تمایلات ذاتی خود ممکن است برداشتهای متفاوت و متضادی نسبت به موضوع پیش آمده داشته باشد. یک بخش افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی است و دیگری افکار، عقاید و برداشتهای غیرعقلانی و غیرمنطقی است. اگر فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواقب منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت. در حالی که اگر فرد تابع افکار، عقاید و برداشتهای غیرمنطقی و غیرعقلانی گردد با عواقب غیرمنطقی مواجه خواهد شد و در این حالت فردی مضطرب و غیرعادی خواهد بود و شخصیت ناسالمی خواهد داشت. وی اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه طرز تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی میداند و معتقد است اگر فرد بتواند در پی بروز حادثه به بررسی پیامدهای عاطفی و تفکر ایجاد شده منطقی دست یابد شخصیت سالمی خواهد داشت و سعی دارد با ایجاد شناخت مطلوب و بازنگری در احساسات پردازش شده و به زبان دیگر کاری شبیه مرور و بازیابی مجدد خاطرات و بسط معنایی دوباره آن‌ها در رویکرد پردازش اطلاعات، اثرات مثبت و مطلوبی را در فرد ایجاد کند (شفیعآبادی، ناصری، 1388). آرون تی بک نیز در این باره مطرح میکند که اختلالات روانی با آشفتگی در تفکر همراه است و اضطراب و افسردگی با افکار منفی خودکار و تحریف در تفسیر محرک و رویدادها مشخص میشود. تصور میشود افکار منفی یا تفاسیر تحریف شده از فعالشدن باورهای منفی انباشته شده در حافظه بلندمدت منشا میگیرند (بیابانگرد،1381). درمان شناختی میکوشد تا پریشانی و آشفتگی هیجانی مراجعان را با کمک به آن‌ها در تشخیص آزمون و تعدیل تفکر تحریف شده و غیرانطباقی که زیربنای این پریشانی است، بهبود بخشد. این رویکرد در آغاز بر درمان افسردگی متمرکز بود اما اختلالات دیگر همچون اضطرابها، هراسها و دیگر مسایل روانی را در برمیگیرد. بک درخصوص تحریفهای شناختی و افکار خودایند منفی که به شکل غیرارادی در زمانهای خاص و تحت فشار یا تنش هیجانی به ذهن میایند سخن میگوید و سعی در شناسایی و معرفی این حالات ذهنی و آموزش به مراجعان جهت تغییر و رفع این حالات دارد(درایدن و نینان،1953؛ دهقانی و گنجوی، 1387). بک و همکارانش در مدل کلاسیک شناختی جهت درمان تغییراتی را ایجاد کردند. آنها شخصیت را به عنوان الگوهای ویژه از فرایندهای اجتماعی، انگیزشی و شناختی- عاطفی تعریف کردند که رفتارها، فرایندهای فکری، پاسخهای هیجانی و نیازهای انگیزشی را در برمیگیرد. مفهوم طرحواره که زبان مشترک جهت تسهیل یکپارچگی بعضی از رویکردهای درمانی را فراهم میکند مطرح شد (یانگ، کلوسکو،ویشار، 1950؛ حمیدپور، اندوز، 1388). افراد به روش پردازش اطلاعات به صورت هیجانی یا ناخوداگاه از طریق پردازشهایحافظه بلندمدت، مکانیزمهای جستجو، اندوزش و فرایندهای بازیابی و استنباط به فرایندهای شناختی خود دسترسی دارند. آگاهی ما از این فرایندهای شناختی که طرحوارهها و بازنماییهای ما را شکل میدهند و توانایی ما بر کنترل آن‌ها فراشناخت را بازنمایی میکند. ما در روند پردازش اطلاعات دادههای خاصی را ادراک میکنیم، خاطرات معینی را به یاد می‌آوریم و به تفسیر تجربههای ویژه میپردازیم. ساختارهای شناختی دربرگیرنده انتزاعات و باورهای اساسی و خاطراتی هستند که فرد بر اساس آن دنیای اطراف خود را تفسیر میکند و هیجانات وی شکل میگیرد و به نظر می‌رسد با کار بر روی خاطرات بتوان هیجانات را کنترل و یا تغییر داد (ابوالمعالی،1388). به نظر میرسد فعال شدن طرحوارههای ناسازگار که در رویکرد پردازش اطلاعات معادل با خاطرات منفی در نظرگرفته میشود، موجب سوگیری در پردازش و تفسیر اطلاعات ورودی به مغز و برون‌داد ناسازگار آن با واقعیت بیرونی میشود. این سوگیریها در سطح ظاهری به صورت افکار منفی خودکار در جریان هوشیاری و در اعمال و رفتار ما به شکل ناسازگار خود را نشان میدهد. ارزیابیهای منفی از این نوع تجلی سازوکارهای شناختی هستند که سبب حفظ اختلالات هیجانی میشود. یکی از مفاهیم مورد استفاده ما در این رویکرد از نظریه طرحوارهها وام گرفته شده است اما با این نگاه که طرحوارهها دانش ذخیره شده در حافظه بلندمدت هستند و بر محتوای و ماهیت پردازش اطلاعات اثرگذارند. با توجه به آن که شیوه رمزگذاری اطلاعات در حافظه بلندمدت و بازیابی آن از طریق راهبردهای ذهنی و نحوه کدگذاری قابل کنترل و تغییر است به نظر میرسد قادریم با توجه به مرور ذهنی بسطی به بازسازی و بازخوانی خاطرات مثبت بپردازیم و آن‌هارا در جهت بازسازی تفاسیر شناختی و هیجانات مثبت کنترل کنیم. باتوجه به محدودیتهایی که در نظریه طرحواره درمانی وجود دارد و از آن‌جا که نظریه طرحوارهها بر محتوای ارزیابی باورها متمرکز است مطلبی که در نظام پردازش اطلاعات مورد توجه است، با کمک دانش و تجربههای فراشناختی که مشتمل بر ارزیابی معنای وقایع ذهنی، احساسات و قضاوت درمورد آن‌ها هستند میتوان با پردازش مجدد نظیر توجهکردن و جستجو در حافظه و استفاده از تدابیر اکتشافی و جلوگیری از سوگیری در قضاوت و تحریف شناختی به اصلاح ارزیابی باورها، شناختها و پردازش مجدد اطلاعات و ایجاد برون‌دادهای سازگار پرداخت. مفاهیم بکارگرفتهشده 1) پردازش خودکار و کنترل شده کلیه اطلاعاتی که از طریق درون‌دادها وارد ذهن انسان میشوند بر اساس یک رویکرد خودکار پردازش شده و در سطح مختلف حافظه ثبت و ضبط و نگهداری میشوند (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387؛ ص.35). 2) حافظه در فرهنگ لغت انگلیسی آگسفورد حافظه را توانایی نگهداری چیزها در ذهن و یادآوری آن‌ها در زمانی که اراده میشود و نیاز است را تعریف کردهاند. اما تعریف اصلی آن اشاره به فرایندی دارد که ما به وسیله آن اطلاعات را درباره وقایعی که در گذشته اتفاق افتاده حفظ میکنیم (ابوالمعالی، زیرچاپ). 3) فراحافظه تفکر در مورد تفکر را فراشناخت گویند (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387؛ ص. 490 ) و افزایش ظرفیت حافظه بر اساس راهبردهای ذهنی را فراحافظه گویند (ابوالمعالی، 1388؛ ص. 370). 4) مجری مرکزی قسمت هوشیار و متفکر حافظه است که اطلاعات وارده به سیستم را هماهنگ میکند و مشخص میسازد به چه چیزی توجه شود و استفاده از راهبردها را کنترل می‌نماید (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387؛ ص. 230). 5) کد گذاری اطلاعات اطلاعات از دنیای خارج به صورت محرکهای شیمیایی یا فیزیکی به حواس میرسند اولین مرحله پردازش اطلاعات تغییر آن‌ها به گونهای است که بتوانیم در حافظه جای دهیم یعنی همان رمزگذاری و کدگذاری اطلاعات. این روش اشاره میکند که اطلاعات تغییر پیدا میکند تا قادر به ذخیره‌سازی آن‌ها در حافظه باشیم (ابوالمعالی، 1388؛ص. 369). 6) رمزگشایی راهبرد بازیابی شامل یادآوری یک کلمه و قواعد مربوط به رمزگشایی خواهد بود (ابوالمعالی، 1388؛ ص.370 ). 7) بازیابی اطلاعات بازیابی به معنای پیدا کردن جای اطلاعات ذخیره شده در حافظه و بازگرداندن آن‌ها به آگاهی است (ابوالمعالی، 1388؛ ص. 370). 8) یادآوری نوعی حافظه که یادآوری محرکی را که حضور ندارد شامل میشود (برک، 2007؛سیدمحمدی، 1387؛ ص. 492). 9) بازشناسی نوعی حافظه که شامل پی بردن به این موضوع است که آیا یک محرک شبیه محرکی است که قبلا تجربه شده است (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387؛ ص.493). 10) سازماندهی اطلاعات کلیه اطلاعات دریافتی از طریق و حواس و دنیای برون در حافظه ذخیره شده و هریک به شکل مناسب سازماندهی میشوند و در انباره‌ای مخصوص ذخیره میگردند و بدین ترتیب اطلاعات سازماندهی می‌شوند (ابوالمعالی، 1388؛ص. 373). 11) استراتژی های حافظه حافظه جهت ذخیرهسازی، نگهداری، رمزگذاری و بازیابی اطلاعات از راهکارهای متعددی استفاده میکند که بدان استراتژیهای حافظه گفته میشود (ابوالمعالی، 1388؛ ص.404). فعالیتهای ذهنی عمدی هستند که احتمال یادآوری را بهبود میبخشند (برک، 2007؛ سیدمحمدی، 1387؛ ص.489). 12) مرور ذهنی طوطی وار ذخیرهسازی به معنای نگهداری اطلاعات در طول زمان است که یکی از این روش‌ها مرور ذهنی نگهدارنده یعنی تکرار ذهنی فهرست یا گفتن آن به خود است. وقتی اطلاعات مرور ذهنی می‌شود احتمال انتقال آن‌ها از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلند‌مدت افزایش می‌یابد. تکرار بیشتر اطلاعات به شیوه معمولا شنیداری را گویند (ابوالمعالی، 1388؛ ص. 374). 13) مرور ذهنی نگهدارنده بسطی رمزگذاری از طریق مرتب کردن حروف با معنا دادن به آن‌ها و از طریق بسط معنایی را گویند. موثرترین روش برای ذخیره سازی اطلاعات جدید معنا دادن به آن‌ها از طریق ربط دادن به اطلاعات قدیمی و معنا بخشی به آن‌ها است (ابوالمعالی، 1388؛ ص. 371 ). 14) طرحواره‌های ذهنی طرحوارهها واحدهای اطلاعاتی هستند که ذخیره میشوند و قادرند در برخی شرایط در آینده تحت شرایط مناسب فعال گردند، به عبارتی آن‌ها خاطرات هستند. طرحواره میتواند به اندازه کافی به شرح و تشریح تجارب گذشته که متشکل از شناخت حسی و ویژگیهای (بویایی، لامسه، چشایی و غیره) هستند. این ویژگیها در یک واحد منسجم ذخیره و بازیابی میشوند (جیمز، ریچلت، فرستون، بارتون، 2007؛ص. 1). 15) تحریف‌های شناختی حافظه اندیشناکی موجب تداخل در تمرکز و نقص در انجام تکالیف شناختی میشود و افراد از حافظه بیش تعمیمی خود استفاده میکنند که با خطای شناختی همراه است و پیامد چنین حافظه‌ای نقص در تکالیف یادآوری و تحریف شناختی میشود (حمیدپور، 1385،ص. 3). اصول و شیوه های بکار گرفته شده با توجه به روشهای درمان مبتنی بر پردازش اطلاعات الف) مرور خاطرات گذشته و بازسازی آن‌ها طرحوارهها باورهای مرکزی ناکارآمد و زاییده خاطرات هستند و در زمان‌های تحت فشار به شکل اتوماتیک برانگیخته میشوند که توام با یادآوری وقایع و خاطرات دردناک گذشته است. از آن‌جا که خاطرات متشکل از تجارب شناختی و حسی و ویژگیهایی همچون بویایی، لامسه،چشایی هستند و همه همراه وقایع ثبت، ذخیره و بازیابی میشوند، مرور خاطرات و بازسازی آن‌ها میتواند آثار منفی را که سبب برانگیختگی طرحواره‌ها و افکار خودایند منفی میشود را کاهش دهد (جیمز،بارتون، 2007). ب) ثبت وقایع رخ داده در برگه A-B-C تاریخهیجانموقعیتافکار خودایندپاسخ منطقینتیجهروز هفتهچه احساسی دارید؟شدت آن چقدر است؟(0-100)چه کار میکردید؟در مورد چه چیزی فکر میکردید؟افکار شما دقیقا چه بودند و چه خاطرهای از ذهن شما گذشت ؟میزان اعتقاد شما به هریک از آن‌ها چه قدر بود؟(0-100)پاسخ منطقی شما درباره افکار خودایند چیست؟میزان اعتقاد شما به هر یک از پاسخها چقدراست؟(0-100)حالا میزان اعتقاد شما به افکار خودایند چقدر است (0-100)؟چه احساسی دارید(0-100)؟چه کار میتوانید بکنید؟شنبهغمگینی (90)در حال گردش بودمچقدر تنهایم و هیچ دوستی ندارم. خاطره قدم زدن با همسرم قبل از مرگ وی در همان خیابان (100)گذشته را نمیتوانم تغییردهم (100) گذشته دردی دوا نمی‌کند جز غمگین کردنم(100).خانواده و دوستانم هستند و می‌توانم با آ‌ن‌ها قدم بزنم (90)نمی‌شود تا آخر عمر سوگوار ماند(60)غمگینی (70)احساس غم و اندوه دارم هنوز اما کم.به گذشته فکر نکنم و با یکی از دوستانم تماس بگیرم. تغییر خلق در جهت منفی علامتی دال بر وجود افکار خودآیند منفی هستند که در پی خود هیجانهای منفی و تفکر غیرارادی و غیرمنطقی را به همراه خواهند داشت. شناسایی این افکار و احساسات پیامد آن‌ها و بالعکس و جستجوی پاسخ منطقی مناسب در جهت تایید یا رد این افکار اتوماتیک ناخواسته و منفی فرد را قادر به نظمدهی و کنترل و جایگزینسازی این افکار میسازد (هاوتون،کرک،کیس،کلارک، 1989؛ قاسمزاده، 1382) درمانگر پس از آموزش در جلسه درمان از درمانجو میخواهد تا به ثبت افکار و احساسات خود در منزل بپردازد. پ)مرور وقایع ناراحت کننده و ثبت آن‌ها با جزییات و خواندن آن‌ها نوشتن و خواندن باعث میشود که باورها و اثرات آن فعال شوند و فرد به طور مستقیم با باورهای ناسازگار خود روبرو شود که موثرتر از مواجهه طولانی به تنهایی است، همچنین مرور ذهنی بسطی و نگهدارنده به ثبت مجدد اطلاعات در حافظه کمک خواهد کرد. الیس معتقد است که گفتمان با خود از طریق استفاده مکرر از جملات درونی شده مشخص میشود و باورها و نگرش‌های فرد را تایید و تقویت میکند (ابوالمعالی، 1388) درمانگر از درمانجو میخواهد که به ثبت وقایع ناراحت‌کننده پس از آموزش طی جلسه درمان در تکالیف خانگی خود بپردازد. ج)استفاده از خوگیری و تکرار و تمرین جهت تسهیل در یادگیری ارائه موقعیتهایی برای کاربرد مهارتهای شناختی آموخته شده همراه با توضیح اهداف، فایده و اهمیت آن، همچنین آموزش مهارتها یا آگاهی فراشناختی و مهارتهای خودتنظیمی و تمرکز بر روی استراتژیهای بازسازی حافظه از جمله مرور نگهدارنده و بسطی و ارائه بازخورد سبب درونیشدن راهکارهای جدید و ذخیرهسازی آن‌ها در حافظه به شکل جدید میگردد و سبب ماندگاری اثرات درمان در فرد می شود. د) ارایه لیست افکار و باورها و یا سئوالات مرتبط با آن به فرد با توجه به آن‌که افراد سطوح پردازش عمیق خود را بر اساس معنا بنا مینهند و همین معنا اساس حالات هیجانی آن‌ها را پیمیریزد و خاطرات را بر اساس حالات هیجانی خود به یاد می‌آورند. تمرکز بر روی معانی نه صرفا بازیابی از حافظه از طریق تصاویر و اصوات و ارتباط دادن آن‌ها به تجربیات فعلی و قبلی میتواند در بازسازی مداوم و ماندگار حافظه موثر باشد. به طور مثال درمانگر پس از آن‌که از مراجع طی مراحل درمان خواست تا به یادآوری خاطره دردناک خود با جزییات شنیداری، تصویری و معنایی به طور کامل بپردازد از وی میخواهد تا با مرور لیست باورهای مراجع که طی جلسات قبل دریافت شده بود باور و برداشتهای شکل گرفته را با توجه به جزییات به یادآورده شد بازسازی کند. باور اولیهباور اصلاح شدهافکار القاییاو اصلا مرا دوست ندارد و مدام حواسش به همسر قبلیاش است.او گاهی به وی نگاه میکرد چون در راستای دیدش (جلوی تلویون و پشت سر دوستی که همسرم با وی صحبت میکرد) قرارداشت .من دوست داشتنی هستم (چون انتخاب شدم توسط همسرم و زنش هستم)همه مردها به آدم ظلم میکنند و سر آدم داد میکشند.مردهایی هم وجود دارند که فریاد نمیزنند و ظلم نمیکنند.آدمها بیدلیل فریاد نمیزنند و بیدلیل ظلم نمیشود (شوهرم بیدلیل داد نمیکشد)زندگی همیشه تیره و تار است و هیچ لذتی نداردزندگی دشوار است اما روز هست و روشنایی و لذتهایی هر چند کوچک.زندگی لذت بخش است و میتوان از آن فراوان لذت برد. هدف از بکارگیری رویکرد درمانی در راستای هدف اصلی این پژوهش که عبارت است از تدوین رویکرد درمانی جدید جهت افزایش سطح خودآگاهی و هوشیاری افراد افسرده نسبت به حالات درونی، باورها و خاطرات بازمانده منفی از رخدادهای قبلی جهت بازسازی حافظه و درمان موثرتر و کاهش عود افسردگی در این افراد است. در راستای تحقق این هدف (از رویکرد درمانی پردازش اطلاعات، فراحافظه به منظور افزایش تمرکز فرد بر بازیادآوری‌های وی) استفاده گردیده است که به تفکیک هدف بکارگیری هریک از سطوح درمانی به تشریح خواهد آمد. مراحل و مدت زمان اجرای رویکرد درمانی این رویکرد درمانی به صورت فردی در جلسات درمان با بیماران زن افسرده با مشکل افسردگی اساسی ارائه میشود. تعداد جلسات درمان بین 20 جلسه یک ساعت و نیمه در نظر گرفته شده است. تنظیم رهنمودهای اجرایی رویکرد درمانی، شامل راهنمای شروع و خاتمه هر جلسه در یک توالی طرحریزی شده و منظم به منظور مطالعه دقیق اثرات جلسات آموزشی. جلسه اول عنوان: ایجاد رابطه ، دریافت تاریخچه مشکل هدف: ایجاد ارتباط میان مراجع و درمانگر و ارزیابی مشکل مراجع جهت هدایت موثر درمان در جلسات آینده، مصاحبه ارزیابی جهت آشنایی با مشکل مراجع و تشخیص افسردگی اساسی. فرایند: ایجاد یک رابطه حسنه و ایجاد جو توام با اطمینان به ما کمک میکند تا فضای ایمنی را برای مراجع جهت اشاره به مشکلش ایجاد کنیم. استفاده از پیامهای کلامی و غیر کلامی، انعکاس و سئوالات اکتشافی، همچنین از مراجع میخواهیم تا شرح مختصری از مشکل خود و تاریخچه بیماری خود بدهد. جلسه دوم عنوان: آموزش رویکرد درمانی و انعقاد قرارداد درمان هدف: آشناسازی مراجع با مقررات و شیوههای درمان، همچنین توافق در خصوص شرایط و تکالیف موجود در جلسه درمان فرایند: پس از تشخیص مورد نظر با توجه به ملاکهای افسردگی اساسی که در جلسه قبل صورت گرفته است، به نقش چرخه افکار خودایند منفی در شکلگیری هیجانات و نقش ذخیرهسازی این اطلاعات در ذهن اشاره کوتاهی میشود. نحوه کار درمان و رویکرد موردنظر با مراجع در میان گذاشته میشود و درخصوص تعهد به اجرای تمرینها و تکالیف خانگی جهت اثرگذاری درمان تاکید میشود. همچنین جهت حضور مراجع تا پایان درمان در کار پژوهش با حفظ رازداری در خصوص اطلاعات شخصی وی نیز توضیحاتی ارائه میشود و قراردادی در صورت رضایت مراجع جهت ادامه درمان تنظیم میگردد. جلسه سوم عنوان: توضیح مدل شناختی و ثبت افکار روزانه بر اساس برگه الیس هدف: آشناسازی مراجع با افکار و احساسات خود که در ایجاد خلق منفی در مراجع اثرگذار است. فرایند: اتفاقات و وقایع رخ داده طی هفته قبل با مراجع چک میشود. مدل شناختی و چرخه خودایند افکار منفی برای مراجع توضیح داده میشود و شیوه تفکیک افکار و هیجانات از یکدیگر به وی آموزش داده میشود و ارتباط آن با افسردگی برای مراجع توضیح داده میشود. مثال‌های عملی مرتبط با تجارب روزمره و حالات خلقی افسرده وی را در قالب مطالب مطرح شده به وی آموزش میدهیم. از مراجع میخواهیم یکی از تجاربش را در قالب فرایند شناختی و تفکیک احساسات و افکارش قرار دهد. اشکالات وی در جلسه رفع شده و پس از اطمینان از ادراک این فرایند از وی میخواهیم تا جلسه آینده افکار خود را در برگه الیس ثبت نموده و همراه داشته باشد. جلسه چهارم عنوان: بازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت به حافظه کوتاهمدت جهت بازسازی حافظه و نوشتن داستان در مورد واقعه دردناک رخ داده هدف: آشناسازی مراجع با مفاهیم برگرفته از رویکرد پردازش اطلاعات تا قادر به شناسایی نقاط مشکلساز در روان خود گردد. فرایند: تمرینهای جلسه قبل از مراجع دریافت میگردد و در صورت مشکل توضیحات مجددی به مراجع ارائه میشود. مفاهیم برگرفته از رویکرد پردازش اطلاعات همچون شکلگیری حافظه، کنش حافظه، رمزگذاری و رمزگشایی اطلاعات، نحوه ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه و نوع بازیابی آن برای مراجع توضیح داده میشود تا نوع شکلگیری باورها در وی با توجه به نوع ذخیرهسازی اطلاعات در حافظهاش قابل شناسایی و درک گردد. همچنین نحوه پردازشها و بازیادآوری خاطرات منفی و اثرگذاری هیجان مرتبط با آن‌ها در ایجاد خلق منفی با توجه به نحوه ثبت در حافظه مراجع با وی بررسی شده و نحوه تفکیک این مراحل به وی آموزش داده میشود. شکلدهی افکار و احساسات در قالب کلمات و جملات نیاز به پردازش و بررسی دقیق وقایع دارد که این توجه دقیق به بازنگری و تعمق در وجوهی که شاید تاکنون دیده نشده خواهد شد.همچنین از مراجع خواسته میشود تا به بازیادآوری خاطرات تلخ و منفی خود که سبب پایین آمدن خلق در وی شده بپردازد و در مورد آن داستانی با ضمیر سوم شخص بگوید و در آن تعمق کرده و به جوانب دیگر آن توجه نماید. از وی خواسته میشود تا در جلسه آینده داستانی در مورد خاطره واقعه رنجاور با ضمیر سوم شخص بنویسد و همراه داشته باشد. جلسه پنجم و ششم عنوان: جستجوی هیجانهای خوشایند و ناخوشایند در پی ثبت افکار خودآیند منفی و بازسازی حافظه بر اساس مسیر فضایی- دیداری هدف: آشناسازی مراجع با چگونگی شکلگیری افکار خودآیند منفی که در پی کشف آن مراجع قادر به جستجو و بکارگیری شیوههای موثر در جهت ابطال و خنثیسازی این افکار و تغییر خلق خود خواهد شد. فرایند: تکالیف جلسات قبل مورد بازنگری قرار میگیرد و اگر مشکلی در درک و اجرای تمرین بوده است اصلاح میشود. چرخه افکار خودآیند منفی که نوعی توجه آگاهانه بر بازیادآوری خاطرات بر اساس تصاویر به خاطر آورده شده است با تمرکز بر مجری مرکزی و شیوههای پردازش اطلاعات برای مراجع توضیح داده میشود. بر اساس داستان نوشته شده و بازیادآوری مجدد خاطره در جلسه درمان از طریق مسیر دیداری و تصویری به مراجع کمک میکنیم تا با مانور روی خاطره خود و تجسم ذهنی و فعالسازی خاطرات مربوط به محرکات دیداری موجود در تجارب قبلی، توجه آگاهانه و جهتدهی به مجری مرکزی در بازیاداوری هیجانات خوشایند و ناخوشایند خاطره خود بپردازد و آن‌ها را روی کاغذ ثبت کند. از مراجع میخواهیم که واقعه دردناک را به صورت جز به جز در ذهن تجسم کند و بازسازی نماید و بر تمامی جوانب آن واقعه به صورت تصویر سازی متمرکز شود. از وی خواسته میشود که به عنوان تکلیف خانگی با تمرکز آگاهانه بر خاطره خود به ثبت هیجانات خود بپردازد و جلسات بعد همراه بیاورد. جلسه هفتم عنوان: مرور خاطرات ناراحتکننده از طریق داستان گویی و بازسازی حافظه بر اساس مسیر فنولوژیکی(صدا و گوش درونی) هدف: بازیادآوری خاطرات گذشته و بررسی ردهای اثرگذار وقایع دردناک بر ذهن و روان میتواند باورهای شکل گرفته طی دوران گذشته را برای مراجع برملا ساخته و وی را قادر به بازسازی مجدد نقاط رنج اور خاطرات خود کند. فرایند: تکالیف جلسه قبل دریافت شده و مشکلات احتمالی موجود برطرف میشود. براساس رویکرد درمانی مبتنی بر پردازش اطلاعات خاطرات درباره وقایع گذشته مجدد تداعی می‌شود و فرد به طور مستقیم با تعارضات و باورهای ناسازگار خود مواجه می‌گردد و پردازش خودکار در این فرایند به پردازش کنترلشده تبدیل می‌شود. این توضیحات پس از دریافت تکالیف هفته قبل به مراجع داده میشود. درمانگر از وی میخواهد از طریق مرور ذهنی و طرح آن‌ها با صدای بلند از طریق مسیر فنولوژیکی مجدد به پردازش اطلاعات و بازسازی دروندادهای خود با کمک گوش درونی و صدای درونی خود بپردازد و به باز پدیدآوری و بازسازی خاطرات گذشته و بازنمایی صداهایی که در حافظه بلندمدت است پرداخته و آن‌ها را بازسازی کند. همچنین جهت برونریزی و تسهیل بیان احساسات سرکوب شده از مراجع خواسته میشود که وقایع دردناک را با جزییات کامل بیان کند و یا آن‌ها را بنویسد و اینبار بارها با صدای بلند آن واقعه را بخواند. پردازش از طریق مسیر فنولوژیکی به بازسازی مجدد صدای درونی و گفتار درونی مراجع کمک خواهد کرد. جلسه هشتم و نهم عنوان: آموزش تداعی معنایی، ثبت آن‌ها از طریق نوشتن خاطرات با جزییات و بازسازی حافظه بر اساس تداعی معنایی هدف: آشناسازی مراجع با مرور معناهای متعددی که به شکل درست یا نادرست طی سالها در ذهن فرد مراجع شکل گرفته است و همین معانی باورهای فرد را که زمینهساز ساختارهای روانی در وی فرد است را شکل میدهد. مراجع با شناخت و بازسازی مجدد معانی به شکل واقعی و مثبت سبب تغییر باور و در پی آن تغییر در خلق مراجع خواهد شد. فرایند: تکالیف جلسه قبل دریافت میشود و در خصوص پردازش معنایی برای مراجع توضیحاتی ارائه میشود. پردازش بسطی اطلاعات از طریق معنای آن‌ها سبب ماندگاری اطلاعات در حافظه میشود و بازیابی آن‌ها را آسان میکند از آن‌جا که افراد مراجع ما با افکار خودایند منفی به علت وقایع دردناک و بازیادآوری خاطرات رنجآور آن‌ها مواجهند در جستجوی بازسازی معنای جدید برای خاطرات میگردیم و به شناخت پردازش معنایی و بازسازی آن میپردازیم. درمانگر به مراجع کمک میکند تا معانی متعدد ثبت شده در حافظه خود را برای واقعه رخ داده بیابد و در جستجوی معانی جدید برای آن‌ها باشد. برای جلسه آینده جستجوی معانی جدید برای خاطره دردناک به عنوان تکلیف ارائه میشود. جلسه دهم و یازدهم عنوان: شناسایی پردازشهای خودکار، تاثیر بر حالات هیجانی و راهبردهای حافظه جهت ثبت و پردازش اطلاعات در حافظه بلندمدت هدف: آشناسازی مراجع با وقایع و پردازشهای خودکاری که در روان وی صورت میگیرد و سبب تغییر خلق در وی میشود و ترغیب فرد به بازشناسی این پردازشها و خنثیسازی یا لغو پردازشهایی که سبب ایجاد خلق منفی در مراجع میشود. فرایند: تکالیف جلسات قبلی دریافت میگردد. به مراجع کمک میشود تا معانی جدید برای حالات هیجانی قبلی خود جستجو کند و از طریق مرور ذهنی نگهدارنده و بسطی پردازشهای جدید را در حافظه خود ذخیره سازد. جلسه دوازدهم عنوان: کار بر روی باورهای مراجع توام با مرور خاطرات و زوجهای عمل- شرط هدف: مرور خاطرات بسیاری از لحظات شکلدهنده باورها را برای مراجع برملا میسازد و باورهای زمینهای فرد شناسایی میشود. مواجه سازی مراجع با باورهای ناسازگار و بازیابی اطلاعات از انبار حافظه و ورود آن‌ها به حافظه فعال. فرایند: تکالیف جلسه قبلی دریافت میگردد. شیوه و نحوه پردازش اطلاعات با توجه به زوجهای شرط و عمل که در حافظه ساخته میشود و شکل میگیرد برای مراجع توضیح داده میشود و از وی خواسته میشود تا در جلسه به بازشناسی این زوجهای عمل- شرط بپردازد و تا جلسه آینده به وی تکلیف نیز ارایه میشود. رویاروکردن فرد به طور کامل با باورهای غلط خود و ارایه کامل ادله جهت باطلسازی باورهای ناصحیح توسط خود مراجع که در پی آن پذیرش و جایگزینی کامل باورهای واقعی صورت خواهد گرفت. جلسه سیزدهم عنوان: ارایه راهکار برای تغییر باورها و تغییر در میزان جذب و انطباق به شکل مطلوب هدف: طی این راهکارها که با کمک خود مراجع تنظیم میشود فرد قادر به بازسازی باورهای جدید و واقعگرایانهتر خواهد شد. فرایند: تکالیف جلسه قبلی دریافت میگردد و در این جلسه سیستم جذب و انطباق اطلاعات در حافظه برای مراجع توضیح داده میشود و از جذب افراطی یا انطباق افراطی که رفتار ناسازگار را موجب میشود برای مراجع گفته میشود و به وی برای تحلیل و مواجهه با باورهای ناسازگارش که مرتبط با خاطرات رنجاور وی هستند مهارتهایی آموزش داده میشود. جلسه چهارهم و پانزدهم عنوان: مرور، خواندن و نوشتن باورها هدف: بازنگری، مرور و نوشتن باورهای جدید فرد را در بررسی و جستجوی ادله واقعگرایانه، منطقی و مثبت بر فرد توانا میسازد. فرایند: به بازنگری تکالیف و تمرینهای مراجع میپردازیم و در این جلسه به آموزش در خصوص نوشتن و گفتن مکرر باورهای مراجع میپردازیم. نحوه پردازش اطلاعات در ذهن را بر اساس نوشتن و خواندن به طور مکرر برای مراجع توضیح میدهیم و مطرح میسازیم که به این شیوه باورها فعال میشوند، بازشناسی و کار روی اصلاح آن‌ها آسانتر میگردد. همچنین سبب تقویت تغییراتی که تاکنون صورت گرفته خواهد شد. جلسه شانزدهم عنوان: ارایه لیست افکار القایی هدف: شکلدهی و سازماندهی مجدد باورهای جدید در حافظه بلندمدت فرد از طریق به خاطر سپردن و مرور پیاپی آن تا به شکل بلندمدت در ذهن فرد سازماندهی شود و مانع عود افکار و باورهای غیرمنطقی و منفی گردد. فرایند: به مراجع فهرستی از افکار و باورهای مثبت القایی که توسط خود وی تنظیم گردیده، داده میشود تا از طریق مرور بسطی و نگهدارنده از طریق مسیر فنولوژیکی و دیداری به بازسازی مجدد دادههای درون حافظه خود بپردازد و باورهای جدید را در خود شکل دهد. از مراجع میخواهیم تا آموزشهای لازم را به شکل یک جا جهت یکپارچهسازی و بازسازی حافظه در خود بکار گیرد. جلسه هفدهم تا بیستم عنوان: تمرینهای رونویسی پاسخ عادتی و مرور، تمرکز روی معنا و نه حافظه و یا به عبارت دیگر رمزگردانی معنایی. هدف: تمرین و مرور، همچنینی رونویسی باورها سبب ثبت و نگهداری کامل باورهای که اساس پردازشهای ذهنی فرد هستند در حافظه میشود که خود در ثتیبت خلق در مراجه موثر است. ایجاد ماندگاری عمیق و یادگیری کامل تکنیکهای درمان توسط مراجع. فرایند: تکرار تمرینها و اصلاح و آموزش مهارتها به شکل کاملتر تا در درون مراجع به صورت یک باور درآمده و در حافظه بلندمدت وی ثبت شده و جایگزین باورهای ناسازگار قبلی گردد. وی باورهای ناسازگار به طور مجزا و تک تک تاکنون کار شده بود و آموزشها ارائه گردیده بود این جلسات به مرور و تمرین افکار احتمالی و ارزیابی مراجع در توانایی ایجاد تغییر در آن‌ها تمرکز میشود. همچنین به برآورد و بررسی تغییرات رخ داده تاکنون طی جلسات درمان خواهیم پرداخت. برنامه درمانی به تفکیک جلسات ابتدای هر جلسه تکالیف جلسه قبل دریافت و مشکلات احتمالی رفع میشود و در پایان جلسه تکالیف جدید بر اساس مسایل آموزش داده و مطرح شده در جلسه به مراجع داده خواهد شد. فراینداهدافعنوانجلسهاز همدلی با مراجع، پیامهای کلامی و غیرکلامی، انعکاس و سئوالات اکتشافی استفاده میشود، همچنین از مراجع میخواهیم تا شرح مختصری از مشکل و تاریخچه بیماری خود بدهد.ارتباط میان مراجع و درمانگر و ارزیابی مشکل مراجع جهت هدایت موثر درمانایجاد رابطه، دریافت تاریخچه مشکل1فرمولبندی مشکل بیمار در قالب رویکرد شناختی، به نقش چرخه افکار خودایند منفی درشکلگیری هیجانات و نقش ذخیرهسازی این اطلاعات در ذهن اشاره کوتاهی میشود. نحوه کار درمان و رویکرد موردنظر با مراجع در میان گذاشته میشود و درخصوص تعهد به اجرای تمرینها و تکالیف خانگی جهت اثرگذاری درمان تاکید میشود. همچنین جهت حضور مراجع تا پایان درمان در کار پژوهش با حفظ رازداری درخصوص اطلاعات شخصی وی نیز توضیحاتی ارائه میشود و قراردادی در صورت رضایت مراجع جهت ادامه درمان تنظیم میگردد.آشناسازی مراجع با مقررات و شیوههای درمان، همچنین توافق درخصوص شرایط و تکالیف موجود در جلسه درمانآموزش رویکرد درمانی و انعقاد قرارداد درمان2مدل شناختی و چرخه خودایند افکار منفی برای مراجع توضیح داده میشود و شیوه تفکیک افکار و هیجانات از یکدیگر به وی آموزش داده میشود و ارتباط آن با افسردگی برای مراجع توضیح داده میشود. از مراجع میخواهیم یکی از تجاربش را در قالب فرایند شناختی و تفکیک احساسات و افکارش قرار دهد.آشناسازی مراجع با افکار و احساسات اثرگذار در ایجاد خلق منفی در ویتوضیح مدل شناختی و ثبت افکار روزانه بر اساس برگه الیس3مفاهیم برگرفته از رویکرد پردازش اطلاعات همچون شکلگیری حافظه، کنش حافظه، رمزگذاری و رمزگشایی، نحوه ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه و نوع بازیابی آن با توجه به نوع ذخیرهسازی اطلاعات و شکلگیری باورها در حافظه برای مراجع با توجه به مشکل بیمار توضیح داده میشود همچنین نحوه پردازشها و بازیاداوری خاطرات منفی و اثرگذاری هیجان مرتبط با آن‌ها در ایجاد خلق منفی با توجه به نحوه ثبت در حافظه مراجع با وی بررسی شده و نحوه تفکیک این مراحل به وی آموزش داده میشود و از مراجع خواسته میشود تا به بازیاداوری خاطرات تلخ و منفی خود که سبب پایین آمدن خلق در وی شده بپردازد و در مورد آن داستانی با ضمیر سوم شخص بگوید و در آن تعمق کرده و به جوانب دیگر آن توجه نماید.آشناسازی مراجع با مفاهیم برگرفته از رویکرد پردازش اطلاعات جهت شناسایی نقاط مشکلساز در روان خودبازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت به حافظه کوتاهمدت جهت بازسازی حافظه و نوشتن داستان در مورد واقعه دردناک رخ داده4چرخه افکار خودایند منفی که نوعی توجه آگاهانه بر بازیاداوری خاطرات بر اساس تصاویر است با تمرکز بر مجری مرکزی و شیوههای پردازش اطلاعات برای مراجع توضیح داده میشود. بر اساس داستان نوشته شده و بازیاداوری مجدد خاطره در جلسه درمان از طریق مسیر دیداری و تصویرسازی مجدد به مراجع کمک میکنیم تا با مانور روی خاطره خود به با توجه آگاهانه و جهتدهی به مجری مرکزی در بازیاداوری هیجانات خوشایند و ناخوشایند خاطره خود بپردازد و آن‌ها را روی کاغذ ثبت کند. از وی خواسته میشود که به تجسم ذهنی و فعالسازی خاطرات مربوط به محرکات دیداری موجود در تجارب قبلی به‌ عنوان تکلیف خانگی با تمرکز آگاهانه بر خاطره خود به ثبت هیجانات خود بپردازد.آشناسازی مراجع با چگونگی شکلگیری افکار خودایند منفی جهت بکارگیری شیوههای موثر در جهت ابطال و خنثیسازی این افکار و تغییر خلق خودجستجوی هیجانهای خوشایند و ناخوشایند در پی ثبت افکار خودایند منفی و بازسازی حافظه بر اساس مسیر فضایی-دیداری5-6مسیر پردازش فنولوژیکی و نوع ذخیرهسازی اطلاعات در حافظه بدین شیوه برای مراجع توضیح داده میشود. ازمراجعخواستهمیشود که وقایع دردناک را با جزییات کامل بیان کند و از طریق مرور ذهنی و طرح آن‌ها با صدای بلند از طریق مسیر فنولوژیکی مجدد به پردازش اطلاعات و بازسازی دروندادهای خود با کمک گوش درونی و صدای درونی خود بپردازد. همچنین با وی تمرین میشودکهآن‌هارابنویسدو بارها با صدای بلند آن واقعه را بخواند. پردازش از طریق مسیر فنولوژیکی به بازسازی مجدد صدای درونی و گفتار درونی مراجع کمک میکند.بازیاداوری خاطرات گذشته و بررسی ردهای اثرگذار وقایع دردناک بر ذهن و روان میتواند باورهای شکل گرفته طی دوران گذشته را برای مراجع برملا ساخته و وی را قادر به بازسازی مجدد نقاط رنج اور خاطرات خود کند.مرور خاطرات ناراحتکننده با داستانگویی و بازسازی حافظه بر اساس مسیر فنولوژیکی(صدا و گوش درونی)7برای مراجع مدل پردازش بسطی و معنایی و مدت ماندگاری اطلاعات بدین شیوه ذخیرهسازی در حافظه و رابطه پردازش معنایی منفی با افکار خودایند منفی و بازیاداوری خاطرات رنجآور توضیح داده میشود. در جلسه به تمرین روی یکی از خاطرات و بازسازی معنای جدید برای آن خاطره و بازسازی معنایی جدید برای آن میپردازیم. درمانگر به مراجع کمک میکند تا معانی متعدد ثبت شده در حافظه خود را برای واقعه رخ داده بیابد و در جستجوی معانی جدید برای آن‌ها باشد.آشناسازی مراجع با مرور معناهای متعددی که به شکل درست یا نادرست طی سالها باورهای فرد را شکل داده جهت تغییر باور و در پی آن تغییر در خلق مراجعآموزش تداعی معنایی، ثبت آنها از طریق نوشتن خاطرات با جزییات و بازسازی حافظه بر اساس تداعی معنایی8-9به مراجع کمک میشود تا معانی جدید برای حالات هیجانی قبلی خود جستجو کند و از طریق مرور ذهنی نگهدارنده و بسطی پردازشهای جدید را در حافظه خود ذخیره سازد.آشناسازی مراجع با وقایع و پردازشهای خودکاری که سبب تغییر خلق در وی میشود و ترغیب وی به بازشناسی این پردازشها و خنثیسازی یا لغو آن‌هاشناسایی پردازشهای خودکار، تاثیر بر حالات هیجانی و راهبردهای حافظه جهت ثبت و پردازش اطلاعات در حافظه بلندمدت10-11شیوه و نحوه پردازش اطلاعات با توجه به زوجهای شرط و عمل که در حافظه ساخته میشود و شکل میگیرد برای مراجع توضیح داده میشود و از وی خواسته میشود تا در جلسه به بازشناسی این زوجهای عمل- شرط بپردازد. طی این جلسه درمانگر به رویاروسازی فرد به طور کامل با باورهای غلط خود و ارایه کامل ادله جهت باطلسازی باورهای ناصحیح توسط خود مراجع که در پی آن پذیرش و جایگزینی کامل باورهای واقعی صورت خواهد گرفت.مرور خاطرات بسیاری از لحظات شکلدهنده باورها را برای مراجع برملا میسازد و باورهای زمینهای فرد شناسایی میشود. مواجهسازی مراجع با باورهای ناسازگار و بازیابی اطلاعات از انبار حافظه و ورود آنها به حافظه فعالکار بر روی باورهای مراجع توام با مرور خاطرات و زوجهای عمل- شرط12سیستم جذب و انطباق اطلاعات در حافظه برای مراجع توضیح داده میشود و از جذب افراطی یا انطباق افراطی که رفتار ناسازگار را موجب میشود برای مراجع گفته میشود و به وی برای تحلیل و مواجهه با باورهای ناسازگارش که مرتبط با خاطرات رنجاور وی هستند مهارتهایی آموزش داده میشود.طی این راهکارها که با کمک خود مراجع تنظیم میشود فرد قادر به بازسازی باورهای جدید و واقعگرایانهتر خواهد شد.ارایه راهکار برای تغییر باورها و تغییر در میزان جذب و انطباق به شکل مطلوب13در این جلسه به آموزش در خصوص نوشتن و گفتن مکرر باورهای مراجع میپردازیم. نحوه پردازش اطلاعات در ذهن را بر اساس نوشتن و خواندن به طور مکرر برای مراجع توضیح میدهیم و مطرح میسازیم که به این شیوه باورها فعال میشوند،بازشناسی و کار روی اصلاح آن‌ها آسانتر میگردد.توانمند سازی مراجع جهت بازنگری، بررسی و جستجوی ادله واقعگرایانه، منطقی و مثبت در خاطرات خودمرور، خواندن و نوشتن باورها14-15به مراجع فهرستی از افکار و باورهای مثبت القایی که با کمک خود وی تنظیم شده است، داده میشود تا از طریق مرور بسطی و نگهدارنده از طریق مسیر فنولوژیکی و دیداری به بازسازی مجدد دادههای درون حافظه خود بپردازد و باورهای جدید را در خود شکل دهد. از مراجع میخواهیم تا آموزشهای لازم را به شکل یک جا جهت یکپارچهسازی و بازسازی حافظه در خود بکار گیرد.شکلدهی و سازماندهی مجدد باورهای جدید در حافظه بلندمدت فرد از طریق به خاطر سپردن و مرور پیاپی آن جهت سازماندهی بلندمدت و جلوگیری از بروز افکار و باورهای غیرمنطقی و منفیارایه لیست افکار القایی16تکرار تمرینها و اصلاح و آموزش مهارتها به شکل کاملتر تا در درون مراجع به صورت یک باور درآمده و در حافظه بلندمدت وی ثبت شده و جایگزین باورهای ناسازگار قبلی گردد. وی باورهای ناسازگار به طور مجزا و تک تک تاکنون کار شده بود و آموزشها ارائه گردیده بود این جلسات به مرور و تمرین افکار احتمالی و ارزیابی مراجع در توانایی ایجاد تغییر در آن‌ها تمرکز میشود.تمرین و مرور، همچنینی رونویسی باورها سبب ثبت و نگهداری کامل باورهای که اساس پردازشهای ذهنی فرد هستند در حافظه میشود که خود در ثتیبت خلق در مراجه موثر است. ایجاد ماندگاری عمیق و یادگیری کامل تکنیکهای درمان توسط مراجعتمرینهای رونویسی پاسخ عادتی و مرور، تمرکز روی معنا و نه حافظه و یا به عبارت دیگر رمزگردانی معنایی.17-20 فرم خودیاری: افکار چگونه احساسات را به وجود می‌آورند(پیوست شماره 6) فکر: من فکر می‌کنم......احساس: بنابراین احساس می‌کنم...... فهرست تحریف‌های شناختی (پیوست شماره 7- الف) ذهن خوانی: فکر می‌کنید، بدون شواهد کافی می‌دانید که دیگران به چه چیزی فکر می‌کنند. مثل" جواب سلامم را نداد، حتما از من ناراحت است". پیش‌گویی: پیش‌بینی می‌کنید که حوادث آینده، بد از آب درمی‌آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می‌کند. مثل" کاری گیرم نمی‌آید". فاجعه‌سازی: معتقدید هرچه اتفاق می‌افتد به شدت افتضاح و ناخوشایند است. مثال" افتضاح شد غذام خراب شد". برچسب زدن: به خودتان یا دیگران صفات کلی و منفی نسبت می‌دهید. مثال" بدبختم". نادیده‌انگاری جنبه‌های مثبت: کارهای مثبت خود را پیش‌پاافتاده و ناچیز می‌داند. مثال" قبول شدن در کنکور کار مهمی نیست". فیلتر منفی: همه بخش‌های منفی را می‌بیند. مثال" هیچ‌کس من را دوست ندارد". تعمیم افراطی: برپایه یک حادثه آن الگو را به کل زندگی خود نسبت می‌دهد. مثال" همیشه همین طور بوده". تفکر دو قطبی: به وقایع ژیرامون و انسان‌های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می‌کنید. مثال" همه طردم می‌کنند". بایداندیشی: به جای آن که بر پایه مستندات قضاوت کند بیشتر بر اساس آنچه باید مسایل را بررسی می‌کند. مثال" باید کارم را خوب انجام دهم". شخصی سازی: علت بروز حوادث منفی را به خود نسبت می‌دهد و سهم دیگران را نادیده می‌گیرد. مثال" تقصیر من بود". سرزنش‌گری: دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می‌داند و مسئولیت تغییر رفتار خود را نمی‌پذیرد. مثال" والدینم باعث و بانی عصبانیت من هستند". مقایسه ناعادلانه: حوادث را طبق معیارهای ناعادلانه تفسیر می‌کند. مثال" او در کلاس از من خیلی بهتر است:. تاسف‌گرایی: به جای کاری که در حال حاضر از دست ما برمی‌آید بیشتر بدان می‌اندیشد که ای کاش به گونه دیگر عمل می‌کردم. مثال" ای کاش این حرف را نمی‌زدم". چه می‌شد اگر: دائم از خود سئوال می‌کنید که چه می‌شد اگر فلان اتفاق می‌افتاد و با هیچ جوابی راضی نمی‌شوید.مثال" چه می‌شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟" استدلال هیجانی: از احساسات خود برای تعبیر و تفسیر واقعیت استفاده می‌کنید. مثال" چون دلم شور می‌زند حتما اتفاق بدی می‌افتد". نادیده‌انگاری شواهد متناقض: شواهد یا استدلال‌های ناهمخوان با تفکر خود را رد می‌کنید.مثال" هیچ کس مرا دوست ندارد" همه شواهد دیگر که دال بر دوست‌داشتن شماست را رد می‌کنید. قضاوت‌گرایی: به جای آن که خودتان و دیگران را بپذیرید و درک کنید اغلب به ارزیابی سیاه و سفید(خوب یا بد) می‌پردازید. مثال" اگر تنیس بازی کنم از پس آن برنمی‌آیم". فرم مقوله‌بندی تحریف‌های شناختی (پیوست شماره 7- ب) تحریف‌های شناختی عبارتند از: ذهن‌خوانی، پیش‌گویی، فاجعه‌سازی، برچسب‌زدن، نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت، فیلتر منفی، تعمیم افراطی، تفکر دوقطبی، بایداندیشی، شخصی‌سازی، سرزنش‌کردن، مقایسه ناعادلانه، تاسف‌گرایی، چی می‌شد اگر، استدلال هیجانی، نادیده‌انگاری شواهد متناقض، قضاوت‌گرایی. فکر خودایندتحریف شناختی فرم ثبت افکار روزانه (پیوست شماره 8) دستورالعمل: هر وقت خلق‌تان تغییر کرد از خود بپرسید الان از ذهن من چه گذشت و یا به چه چیز فکر می‌کردم و در ستون افکار اتوماتیک بنویسید و ببینید تا چه اندازه این افکار دقیق و واقع‌بینانه بوده است. تاریخهیجانموقعیتافکار خودایندپاسخ منطقینتیجهروز هفتهچه احساسی دارید؟شدت آن چقدر است؟(0-100)چکار میکردید؟در مورد چه چیزی فکر میکردید؟افکار شما دقیقا چه بودند و چه خاطرهای از ذهن شما گذشت ؟ میزان اعتقاد شما به هریک از آنها چه قدر بود؟(0-100)پاسخ منطقی شما درباره افکار خودایند چیست؟ میزان اعتقاد شما به هر یک از پاسخهاچقدراست؟(0-100) از پرسش‌های زیر و یا فهرست تحریف‌های شناختی می‌توانید کمک بگیرید.حالا میزان اعتقاد شما به افکار خودایند چقدر است (0-100)؟چه احساسی دارید(0-100)؟چه کار میتوانید بکنید؟ چه شواهد و مدارکی وجود دارد که این فکر اتوماتیک درست است؟ چه توضیح یا تبیین دیگری برای این رویداد وجود دارد؟ اگر فکر شما درست است در این باره چه می‌توانید انجام دهید؟ منابع برای بیشتر کار کردن: بوروشور آموزشی رویکرد الیس(پیوست شماره 9) صفحات (188 الی126) از کتاب نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی تالیف دکتر شفیع‌آبادی و ناصری. بوروشور آموزشی در مورد حافظه (پیوست شماره 10) صفحات (361 الی 415) فصل هفتم(حافظه) از کتاب روان‌شناسی عمومی تالیف راتوی ترجمه دکتر ابوالمعالی. برگه چک لیست درون جلسه درمان که توسط درمانگر هر جلسه پر می‌شود (پیوست شماره 11- الف) Mood: Agenda: Homework: Technics: Homework 2: سئوالات مفهوم پردازی برای درمانگر طی جلسات درمان( پیوست شماره 11- ب) این اختلال چگونه در بیمار ایجاد شده است؟ تجارب زندگی، حوادث و رخدادها و تعاملاتی که به این مشکل ختم شدند چه چیزهایی بودند؟ اساسی‌ترین باورهای وی در مورد خودش. دنیا و دیگران چیست؟ چه راهبردهایی در طول زندگی ایجاد کرده است که به کمک آنها با این باور منفی مقابله کند؟ افکار خودایند، تصاویر و رفتارهایی که به ابقای این اختلال کمک میکنند چه هستند؟ چه تصاویر و خاطراتی از ذهن بیمار می‌گذرد؟ کدام بخش‌ها از موقعیت دردناک حذف شده و توجه انتخابی مراجع روی کدام بخش از موقعیت متمرکز شده است؟ در حال حاضر در زندگی فرد چه می‌گذرد و وی این فرایند را چگونه ادراک و پردازش می‌کند؟ گزارش هفته قبل که توسط مراجع قبل از ورد به جلسه درمان پر ‌گردید(پیوست شماره 11-ج) ما جلسه قبل درباره چه موضوع مهمی صحبت کردیم؟ چه یاد گرفتید؟ در جلسه آخر چیزهایی بود که شما را آزار دهد؟ منظور هر چیزی است که احساس کرده‌اید ولی به زبان نیاورده‌اید؟ هفته پیش چطور گذشت؟ طی هفته گذشته خلق شما در مقایسه با هفته‌های دیگر چطور بود؟ چه چیزی در این هفته اتفاق افتاد که مهم باشد در موردش صحبت کنیم؟ چه مشکلاتی را می‌خواهید در دستور جلسه بعد بگذارید؟ چه تکالیفی را انجام دادید یا ندادید؟ چه یاد گرفتید؟ گزارش جلسه درمان که توسط مراجع بعد از اتمام جلسه پر ‌گردید(پیوست شماره 11- د) امروز به چه موضوعی پرداختیم که مهم بود و باید به خاطر سپرد؟ چقدر امروز احساس کردید که میتوانید به درمانگرتان اعتماد کنید؟ چیزی در جلسه درمانی امروز ناراحت‌تان می‌کند؟ اگر بله، چه چیز؟ چقدر تکلیف برای جلسه درمان امروز انجام داده بودید؟ چقدر احتمال داره تکالیف امروز را انجام بدهید؟ چه چیزی هست که میخواهید مطمئن و خاطر جمع باشید که جلسه بعد به آن می‌پردازیم؟

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه اینترنتی بروز فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید