پروتکل درمانی آموزش مادران براساس نظریه دلبستگی (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
بررسی تأثیر آموزش مادران بر مبنای نظریه دلبستگی بر کاهش اضطراب کودکان
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین آموزش مادران بر مبنای نظریه دلبستگی( دلبستگی پیوند عاطفی که افراد با یک موضوع دلبستگی که فراهم کننده امنیت است برقرار می کنند و باعث سازگاری روانی در سر تا سر عمر می باشد ) و اضطراب ( حالتی که با احساس وحشت مشخص می شود و با علائم جسمی و تحریفاهای ادراکی و شناختی همراه است ) کودکان انجام شده است . روش تحقیق : نمونه مورد بررسی شامل ۲۴ دانش آموز دختر دبستانی منطقه ۲ تهران می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه ۱۲ نفر آزمایش و گواه قرار گرفته اند و به آزمون اضطراب زانک در دو مرحله پاسخ داده اند و مادران در گروه آزمایش با برنامه آموزش بر مبنای نظریه دلبستگی آموزش دیدند.یافته ها: یافته های این پژوهش از روش تحلیل کوواریانس بدست آمده . بامیانگین نمره اضطراب (زانک) برای گروه کنترل «پیش آزمون» برابر ۶/۳۰ ، میانگین گروه کنترل (پس آزمون) برابر ۱/۳۶ و میانگین گروه آزمایش ( پیش آزمون ) برابر ۲/۳۱ و میانگین گروه آزمایش ( پس آزمون ) برابر ۶/۲۷ بدست آمد و « P<0.01 , F=12.227» که نشان داده بین آموزش مادران بر مبنای نظریه دلبستگی و کاهش اضطراب کودکان رابطه معنادار وجود دارد . همچنین تحلیل آماری از طریق آزمون کوواریانس انجام گرفته است .نتیجه : بر اساس یافته های پژوهش حاضر ، آموزشگران مادران در مدارس می توانند با بهره جویی از برناهای کامل و جامع بر مبنای نظریه دلبستگی در جهت کاهش اختلالات اضطرابی کودکان گام موثری بردارند . کلید واژه ها : اضطراب ،آموزش مادران ، دلبستگی
مباني نظري برنامه آموزشي مادران ( مبتني بر نظريه دلبستگي )
چگونگي و زمان اجراي پيش آزمون و پس آزمون
پس از انتخاب اعضاي گروه هاي آزمايش و كنترل دو هفته پيش از اجراي برنامه آموزش مادران پيش آزمون ( اضطراب زانك ) از دو گروه آزمايش و كنترل گرفته شد و پس آزمون نيز دو هفته پس از اتمام كامل آموزش مادران از دو گروه گرفته شد .
توضيح مختصر جلسات آموزش مادران
جلسه اول : آشنایی با نظریه دلبستگی
آشنايي مناسب و كافي با نظريه دلبستگي و تعارضات رواني ناشي از نبود دلبستگي ايمن در آينده كودك باعث ايجاد انگيزه ، هدف سازی و آماده سازي مادران براي تغيير رفتار در جهت بهبود الگوي دلبستگي مي شود .
جلسه دوم : آموزش ايجاد روابط باز و هميارانه
روابط باز هميارانه ، كه در آن هيجانات به طور مستقيم تبادل گردد باعث مي شود در كودك نسبت به والد اطمينان حاصل شود .
جلسه سوم : آشنايي با ويژگي ها و نيازهاي كودكان بر اساس سن رشدشان
آموزش مادران بر اينكه به طور مداوم رفتار خود را با رشد ظرفيت هاي كودك ( بر حسب سن ) و نيازهاي آن تطابق دهند ،كه در جهت ايجاد دلبستگي ايمن ياري دهنده باشد .
جلسه چهارم : افزايش خود آگاهي مادران و شناخت ويژگي هاي مورد نياز براي پرورش كودك با دلبستگي ايمن
آموزش جهت افزایش خود آگاهی مادران و آشنایی با صفات مورد نیاز مادر تا بتواند کودک به مديريت عواطف و توانايي كنترل هيجانات خودشان دست يابند .
جلسه پنجم : آموزش انضباط و محدودیت همراه با مراقبت عاشقانه و همدلانه
آموزش اين امر كه مادران با مراقبت عاشقانه و همدلانه با اعمال محدوديتهاي آشكار و خشم كنترل شده و با رفتار با ساختار ثابت و روشن مي توانند به ايجاد دلبستگي ايمن و پرورش كودك خود مختار و مستقل كمك كنند
جلسه ششم :آموزش تعادل در ارتباطات و کنترل ارتباطات با توجه به هدف جلسه پنجم
آموزش و آگاهي از زمان شروع و نحوه ارتباطات بين مادر و فرزند و شناخت از ايجاد الگوهاي فعال دروني در كودك براي ايجاد ارتباط ديگران
جلسه اول:
موضوع: آشنایی اعضاء گروه و آشنایی با انواع سبکهای دلبستگی
هدف: آشنایی با نظریه دلبستگی که آشنایی مناسب و کافی باعث ایجاد انگیزه و هدف گذاری و آماده سازی مادران برای تغییر رفتار با توجه به اطلاعات داده شده بر مبنای این نظریه خواهد شد.
با توجه به توضیحات ذکر شده در بخش مقدمه و با شرحی از سبکهای دلبستگی می توان آشنایی مناسبی برای مادران ایجاد کرد.
در نتیجه مراقبت نادرست ، الگوهای دلبستگی متفاوتی در کودک رشد می کند. کودکان اجتنابی یاد گرفته اند از نزدیکی دوری کنند، در جستجوی آسایش نباشند و یک نوع تصور متکی به خود را تداعی کنند (من نیاز به شما یا مراقبتتان ندارم). کودکان دوسوگرا یا دمدمی مزاج هنگام طرد چسبنده، متوقع و بسیار گوش به زنگ می باشند. این کودکان با خلق والدین آشفته می شوند، از جدایی می ترسند، به راحتی آرام نمی شوند و برای برقراری ارتباط، عملکردی کودکانه و کنترل گر دارند (من به تو می چسبم چون می دانم که مرا ترک می کنی). کودکان با الگوی دلبستگی سازمان نیافته دارای تجارب آسیب زا هستند (مثل خشونت، بهره کشی، فقدان چندگانه) و به طور عمده اختلال استرس پس از سانحه دارند. آنها فاقد یک راهبرد سازمان یافته برای کنترل ارتباط هستند و این می تواند جنبه تنبیهی و خطرناک داشته باشد (من مدام می ترسم و هرگز نزدیک نمی شوم، من از خودم و دیگران متنفرم). والدین باید بر اساس الگوهای دلبستگی کودک به او پاسخ دهند.
اجتنابی: کودک را نزدیک خود نگه دارید و آرامش و حمایت قابل ملاحظه ای برای او فراهم آورید.
دوسوگرا یا دمدمی مزاج: برای او محدودیت ایجاد کنید، او را تشویق به خودمختاری کنید و ثابت قدم و قابل پیش بینی باشید.
الگوی سازمان نیافته یا نامتمایز: از سیستم های حمایتی برای ایجاد امنیت برای کودک و والد استفاده کنید(مواردی مثل خدمات اجتماعی، خدمات پزشکی و درمان مداوم). این کودکان ممکن است نیاز به ساختار درمانی خاصی از قبیل مراکز درمانی ویژه داشته باشند.
جلسه دوم:
موضوع: شناخت روابط باز و همیارانه بر مبنای همدلی
هدف: آموزش برای ایجاد روابط باز و همیارانه، که در آن هیجانات بطور مستقیم تبادل گردد و در کودک نسبت به والد اطمینان ایجاد شود.
ارتباطات باز و همیارانه، نشانهی یک رابطه دلبستگی ایمن است. وقتی که کودک به والد اطمینان داشته باشد، هیجانات به طور مستقیم رد و بدل شده و توانایی کودک و والد برای همدلی و توجه به دیدگاههای یکدیگر افزایش یافته و در حین مذاکره به این تفاوتها توجه می شود(کوباک و دملر، 1994)
یک مراقبت باید به طور مداوم خود را با رشد ظرفیتهای کودک تطبیق دهد. فرض زیربنایی مدل دلبستگی ما این هست که نشانه های کودک و اختلال در روابط والد- کودک بیشتر در زمانهایی ظاهر می شود که کودک تهدیدی در مورد در دسترس بودن مراقب احساس کند. این تهدیدها با احساسات قوی ترس و خشم همراه هستند و اغلب همراه با نشانه های اختلال ظاهر می شوند. یک پاسخ از سوی مراقب به صورت نادیده گرفتن، رد کردن و یا اغراق آمیز کردن مشکلات، ممکن است نگرانیهای کودک را بدتر کند. وقتی راهکارهای کودک برای ابقای رابطه شکست بخورد، تعامل والد و کودک بیشتر در مسیری می افتد که اضطراب کودک و نیز احساس ناکامی و شکست والدین را در پی دارد.
نشانه های دلبستگی ایمن، شامل ظرفیت بالای مراقب برای همدلی با کودک، رابطه مستقیم، هدفهای مناسب والدینی و دلواپسی ها و مذاکرهی انعطاف پذیر در مورد تعارضات بوده (کوباک و دملر،1994) و از طرف دیگر، دلبستگی نا ایمن، اغلب در ظرفیت محدود مراقب برای همدلی و عملکرد متفکرانه مشهود است (فوناگی و تارجت،1997). هنگامی که احساس اضطراب و خشم تفوق یابد، دیدگاه والدین در مورد کودک از یک شراکت همیارانه به خصومت دشمنانه تغییر جهت می دهد. ناکامی مراقب در ارتباط با کودک، آزادی ذهنی و روانی او را برای بررسی دیدگاههای جایگزین دیگر و توانایی حل مسئله کاهش می دهد (بوجنتال،1992). در نتیجه ،والدین اغلب کودک را منفی گرا، ناهماهنگ و خصومت طلب تلقی کرده و به سختی می توانند منابع زیربنایی ترس، خشم و غمگینی کودک را درک کنند. ظرفیت محدود مراقب برای همدلی با کودک اساساً ظرفیت او را برای تسکین کودک و باز گرداندن حس شراکت همیارانه کاهش می دهد 0اکثر اوقات عدم تعهد کودک از بی توجهی های قبلی والدین،عدم درک پیام های کودک و یا طرد فوری خواسته ها ناشی شده است. دومین جنبهی مهم رابطه والد- کودک مشتمل بر توانایی والدین برای برقراری ارتباط روشن و شفاف با افکار و احساسات خودشان می باشد. ( کوباک و دولر،1994). بخش مهمی از رابطه والدینی، بنا نهادن انتظارات روشن و متناسب با رشد، برای رفتار کودک می باشد. تناسب و درجه هیجانی برای روابط والدینی می تواند زمینه ای را برای ایجاد همکاری و رشد کودک ایجاد نماید. در مقابل، ارتباطات والدین می تواند به شیوه ای باشد که حس کودک را نسبت به تمایل برای همکاری کاهش داده و او را به شدت خشمگین نموده و احتمال عدم شکایت را افزایش دهد. جنبه دیگر مربوط به رابطه مراقب، شامل تعیین این مسئله است که چه چیزی را نباید با کودک در میان گذاشت. عموماً، لازم است از بیان پریشانیهای خود والدین جلوگیری شده و یا خیلی مختصر بیان شود که این مطلب کمک می کند که کودک فهم بهتری پیدا کرده و با والد همکاری کند.
نهایتاً، ارتباط سودمند، مستلزم ظرفیت مذاکره و انعطاف پذیری در حل مسئله است. این انعطاف پذیری، مستلزم آزادی برای بررسی جنبه های مختلف مشکل و رشد ایده های خلاقانه در مورد چگونگی وفق دادن آنها با یکدیگر می باشد. عموماً، چنین شیوه های حل مسئله ای در یک فضای امن هیجانی اتفاق می افتد، جایی که اهداف والدین و کودکان هر دو بطور مستقیم به هم ابلاغ شده و متقابلا فهمیده می شود. این نوع حل مسئله، وابسته به توانایی مراقب برای ایجاد ارتباط روشن با انتظارات خودش و همدلی با نیازهای کودک می باشد.
شاید، با اهمیت ترین تصور از مراقبت سودمند، توانایی والدین برای شناخت و تصحیح تصویر کودک از والدین بعنوان افرادی غیر قابل دسترس، غیرپاسخگو یا طرد کننده باشد. این ظرفیت، مستلزم همدلی با کودک و توانایی برای اعتراف شکست ها به روشی است که اطمینان کودک را در مورد دسترس پذیری والدین برگرداند.(دیاموند و استرن،به نقل از بهرامی وهمکاران،1388)
این مطلب مهم است که آموزشگر موارد شایستگی مادران را پیدا کند که می تواند اساسی برای تشویق والدین و تداوم ارتباط آنها با کودک شود.
جلسه سوم:
موضوع: آشنایی با ویژگیها و نیازهای کودکان بر اساس سن رشد آنها
هدف: آموزش مادران بر اینکه بطور مداوم خود را با رشد ظرفیتهای کودک و ویژگیهای سن رشد او تطبیق دهند و در نتیجه ایجاد تطابق و هماهنگی موثر (درک درست از دوره های رشد و نیازهای کودک و وظایف والد در هر دوره)
از عوامل اساسی که دلبستگی ایمن را در کودک، ارتباط کودک - والدین و نظام خانواده ایجاد می کند:
- حساسیت به علائم و نشانه های کودک (با توجه به رشد)
نیازها و علائم کودک را به درستی دریافت کرده و به آنها پاسخ مناسب بدهد. در غیر اینصورت رشد کودک دچار اختلال می شود والدین باید خود را با نیازهای کودک هماهنگ کنند و به طرق متناسب با سن کودک پاسخ دهند(از قبیل ایجاد محدودیت، تشویق به استقلال طلبی و جستجو) . والدین حساس باید به طرق منطقی و مرتبط قادر به واکنش نشان دادن به حالات ذهنی و عاطفی کودکان و همچنین خودشان باشند تا باعث ایجاد "عملکرد واکنشی" مرتبط با دلبستگی ایمن شوند. والدین همچنین باید خود را با کیفیت منحصر به فرد و تفاوتهای فردی هر کودک هماهنگ سازند.
- تقابل و هماهنگی موثر
بیان هیجانات از طرف والدین یا کودک هر دو همگام و همزمان با دیگری اثر دارد.
هماهنگی در ارتباطات، یادگیری مهارتهای اجتماعی و شناختی مهم را شکل می دهد. مثلاً: اخلاقیات( با من با همدلی و مراقبت رفتار می کند و من هم همانگونه رفتار می کنم). هویت یابی (من ،با ارزش و دوست داشتنی هستم)، رشد شناختی (برای عملکرد من پیامدی وجود دارد)، خود نظم دهی (من خود – کنترلی را بر اساس تجربه ی کنترل پایدار بیرونی یاد گرفته ام).
البته احساساتی که همراه با همدلی و هماهنگی ایجاد می شود تنها در 30 درصد مواقع می تواند منجر به دلبستگی ایمن شود(ترونیک و کوهن، 1989). والدین و کودکان باید یاد بگیرند تا در موارد دیگر (70 درصد بقیه ) زمان را به درستی مدیریت کنند. کودکان زمانی که عشق و درک کافی دریافت می کنند، قادر هستند با کاستی های والدین کنار بیایند (برایانگن، 2000)
جلسه چهارم:
موضوع: آشنایی با ویژگیهای مادران دارای کودکان با دلبستگی ایمن
هدف: هدف این جلسه افزایش خودآگاهی مادران و آگاهی از ویژگیهایی مادرانی که بتوانند دلبستگی ایمن در کودکانشان ایجاد کنند تا بتواند به مدیریت عواطف و توانایی کنترل هیجانات خودشان دست یابند.
تاریخچه دلبستگی والدین بر شیوه های فرزند پروری روابط زناشویی و عملکردهای روانی- اجتماعی عمومی آنها اثر می گذارد. والدین یا رفتارهایی را که توسط مراقبانشان الگوسازی شده تقلید می کنند(سناریوی تکراری) یا تلاش می کنند تا فرزندان خود را متفاوت پرورش دهند(سناروی اصلاحی) (بینگ- هال, 1995).
راهبردهای ارتجاعی والدین زمانی که جراحات روانشاختی مهم غیر قابل حلی داشته باشند, موثر نیستند و مانعی برای ایجاد چهارچوب عشق, احساسات و امنیت برای کودکانشان می شود. وضعیت ذهنی والدین در مورد دلبستگی اثرات معنی داری بر دلبستگی کودکان دارد. حالت ذهنی در بزرگسالی به شیوه ی پردازش هیجان, خاطرات و ادارکات فرد در مورد تاریخچه دلبستگی خود اطلاق می شود. بزرگسالانی که برای دلبستگی ارزش قایل هستند و قادر به حل جراحت و زخم های دلبستگی گذشته شان می باشند و تاریخچه خود را به طور واقعی و منطقی پردازش می کنند, دارای کودکانی با دلبستگی ایمن هستند(دوزیر, آلیوس, استوال و بتیس و همکاران, 2001) این والدین یا مراقبان می توانند فرزندان خود را درست مشاهده کرده و نیازهایشان را به طور مناسب برآورده سازند زیرا مباحث عاطفی آنها با فرزند پروریشان تداخل نمی کند. در هر حال والدین با تجارب عاطفی دردناک اولیه می توانند توسط خود - تاملی و ارتباط با افراد مهم زندگیشان و شکل دهی ارتباط عاشقانه و امن در زندگی فعلی شان برای خودشان دلبستگی ایمن فراهم کرده و شکل گیری آن را در کودکانشان تسهیل کنند(هسه, 1999).
مادران چهارچوب ذهنی و محتوای عاطفی خود را در ارتباط با کودکان دخالت می دهند. مادران باید از تاریخچه, حساسیتها و واکنشهای عاطفی خود اطلاع و آگاهی داشته باشند.
والدین باید نسبت به واکنشهای قابل پیش بینی مثل عصبانیت, دوری گزینی و افسردگی هشیار باشند و با برنامه ریزی منظم از اینکه چگونه فشارهای روانی را کاهش داده و نیازهای فردی را برآورده کنند, از خود مراقبت نمایند).
جلسه پنجم:آموزش انضباط و محدودیت همراه با مراقبت عاشقانه و همدلانه
هدف: آموزش این امر که مادران 1. با مراقبت عاشقانه و همدلانه 2. با اعمال محدودیتهای آشکار و خشم کنترل شده و بدون تهدید 3. با ساختار ثابت و روشن، در ایجاد دلبستگی ایمن و کمک به خود مختاری و استقلال کودک گام بردارند.
مراقبت عاشقانه و پرورش دهنده
مراقبت پرورش دهنده و عاشقانه قابلیت اعتماد، همدلی و احساس مثبت از خود را برای کودک فراهم می کند. والدین دلسوز کودکان دلسوزی را پرورش می دهند. (اسراف، 1983، تروی و اسراف،1987 و همکاران)
والدین با محبت و آگاه به مسائل پرورشی می توانند محدودیتهایی را اعمال کرده و نارضایتی و خشم را در حالت کنترل شده و بدون تهدید نشان دهند،بنابراین آنها نقش الگوی سالم داشته و افراد سخت گیر ایمنی هستند. کودکان بر اساس عشق و تربیتی که دریافت می کنند ارزشهای والدین را درونی کرده و به والدین احترام می گذارند. آنها تمایل به اشتیاق و خشنودسازی والدین خود دارند. کودکان عقاید و انتظاراتشان در مورد خودشان و ارتباطشان را بر اساس کیفیت مراقبتی که دریافت می کنند، رشد می دهند(بالبی، 1969، 1988؛زیناه و زیناه ،1989 مراجعه کنید) مراقبت های پرورشی و عاشقانه منجر به شکل گیری عقاید مثبت می شود(من خواستنی، ارزشمند،لایق و دوست داشتنی هستم، مراقبان من قابل اعتماد،ارزشمند،مراقب و پاسخگو می باشند).
فراهم نمودن انتظارات و قواعد خاص احساس امنیت و آرامش را در کودک به وجود می آورد. نقش ها و قواعد متناسب با رشد،احساس قانونمندی و قابل پیش بینی بودن را ایجاد می کند که اساسی برای یادگیری عاطفی و اجتماعی هستند. قوانین خانواده شامل چهار R هستند ( احترام، مسئولیت پذیری، وجود منبع حمایتی، تقابل)، که منجر به دلبستگی ایمن می شوند. احترام شامل نشان دادن احترام و توجه زیاد به دیگران و انتظاری مشابه برای خود از طرف دیگران می باشد با رفتارها و نگرشهای احترام به والدین و دیگران، کودک احترام به خود را یاد می گیرد. مسئولیت پذیری یعنی کودک در عملکرد و انتخابش به حساب آید. مسئولیت پذیری، احساس انجام کار را در کودک پرورش می دهد، وجود منبع حمایتی شامل یادگیری در بهره گیری و اعتماد به توانایی ها و نیروهای درونی خود به منظور کنار آمدن با چالش ها می باشد. تقابل اساس فرایند دادن وکرفتن سالم به کودک است.
دلبستگی ایمن شامل نوسان بین نزدیکی و جدایی، وابستگی و استقلال می باشد. دلبستگی ایمن اولیه باعث استقلال و خودمختاری بعدی می شود. کودک به طور ذاتی وابسته و درمانده است. زندگی با والدین هماهنگ و حساس، زمینه بیشتری برای عملکرد خودمختاری و استقلال کودک را فراهم می سازد.
همچنانکه کودک بیشتر متحرک و مستقل می شود، محدودیت های با ثبات و نامتناقض هم اهمیت بیشتری می یابد. دوران نوپایی کودک شامل رشد خودمختاری، شناسایی هویت خود و خودکنترلی می باشد. والدین باید محدودیتهایی را فراهم کرده ( برای مثال ارتباط <نه> در زمان لازم ) و نتایج مناسب را دنبال کنند. کودکان تحمل ناکامی را رشد داده، مرزهای بیرونی را مدیریت کرده و چیرگی بر احساس ناامیدی را تجربه می کنند. محدودیت ها نیاز به درک و حوصله دارد که کودک نوپا را قادر به درونی کردن و پذیرش ساختار فراهم شده می کند. محدودیت هایی که به صورت تنبیهی باشد به ارتباط دلبستگی و اعتماد به نفس کودک آسیب می رساند. وقتی که محدودیت درست موجود نباشد، کودکان خود محور و کنترل کننده می شود ویاد می گیرند که منابع قدرت قابل احترام یا قابل اعتماد نیستند. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، قادر به تعیین و ابراز توانایی خود در چهار زمینه هستند: آگاهی، مهارت، قضاوت و خودکنترلی. امنیت در دلبستگی منجر به یادگیری بهینه و رشد شناختی، افزایش مهارتهای عاطفی و اجتماعی و توانایی تعدیل تکانه ها و احساسات می شود.
جلسه ششم:
موضوع: آموزش تعادل و کنترل ارتباطات
هدف: آموزش تعادل در ارتباطات و کنترل ارتباطات ميباشد در تأمین هدف جلسه پنجم به نظر لازم می رسد دو جلسه برای تأمین اهداف و آموزش جلسه پنجم در نظر گرفته شود. در این جلسه موارد زیر آموزش داده می شود:
- آموزش و آگاهی دادن از زمان شروع و نحوه ارتباطات بین مادر و فرزند .
- ایجاد شناخت کردن از ایجاد الگوهای فعال درونی در کودک برای این ارتباط است.
- تشریح لزوم ایجاد تعادل ارتباط و کنترل
ارتباط عاطفی و روان شناسی بین والدین (به ویژه مادر) و جنین در زمان بارداری شروع می شود ( ورنی و کلی،1981). در واقع، حالت عاطفی مادر از طریق یک گفتمان هورمونی – عصبی رمز گشایی می شود . توانایی کودک برای ارتباط با مراقب و توانایی مراقب برای خواندن دقیق علائم و نشانه ها و پاسخ مناسب و درست، پایه و اساس رشد روابط دلبستگی می باشد( برازلتون و کرامر،1990).
کارکرد اولیهی ارتباط این است که ارتباط دلبستگی در واقع موجب رهاسازی رشد کودک می شود. ارتباط موثر شامل محتوی روشن پیام برای کودک و روش بیان پیام می باشد (فراپیام، پیام های معتبر و گرمی که والدین ارائه می دهند، اثر زیادی در تسهیل دلبستگی ایمن دارد). ارتباط دلبستگی مثبت از نشانه های اولیه دلبستگی ایمن بهره می گیرد برای مثال، تماس چشمی و تماس محبت آمیز، گوش دادن همراه با احترام را تسهیل می کند.کلمات متفکرانه، موجب تقویت مثبت و تعاون و همکاری می شود. برای مثال به محض اینکه اتاقت را تمیز کردی، بیا با ما نهار بخورکلمات دعوا برانگیز دعوت به دفاع و دعوا می کند ( مثل اینکه تا اتاقت را تمیز نکنی نباید نهار بخوری). به جای دستور و انتقاد، حل مسئله ی سازنده،یک مدل بهتری در ارتباط است: بگو به من چه اتفاقی افتاده است؟ شما در آن لحظه چه فکر و احساسی داشتی؟ چگونه جواب دادید؟ چه نتایجی داشت؟ چگونه در زمانهای بعدی موقعیت را کنترل ميكني تا نتایج بهتری را بدست آوري این مدل ارتباطی کودک را به پیدا کردن موقعیت خود، اجتناب از کشمکش ها و دادن این پیام (که شما زرنگ، توانا و دوست داشتنی هستید) هدایت می کند.
تجارب اولیه با مراقبان، عقاید کودکان را به طور کلی در رابطه با خود و زندگی شکل می دهد. کودکان با عقاید منفی (که ناشی از ارتباط دلبستگی آزار دهنده است) والدین خود را افرادی بی اعتماد و تهدید کننده می بینند. در بهبود الگوی دلبستگی آموزش می تواند در الگوهای فعال درونی و رفتارهای بعدی تغییر به وجود آورد.
آموزش این امر که برای تاثیر بر این الگوهای فعال منفی، والدین باید به ادارک و برداشت کودک توجه و رفتارهای خاص آنها را تقویت و تایید کنند. زیرا توجه های مثبت غیر شرطی با الگوهای فعال درونی منفی نا هماهنگ هستند و می توانند به تشدید رفتارهای منفی منجر شوند، و این رفتارهای منفی در شخصیت کودک باقی می مانند.
آموزش تعادل بین عشق و محدودیت ارتباط با کودک، ضمن فراهم نمودن ساختار لازم برای ایجاد احترام و اعتماد است. رویکردهای والدینی که متمرکز بر کنترل است جو عاطفی ناخوشایند و کشمکش های قدرت را فراهم می آورند. تمرکز بر دلبستگی که بر کنترل تاکید دارد به معنی نجات کودک دارای تاریخچه فقدان و بدرفتاری می باشد. والدین می توانند بجای عملکرد واکنشی (ارتجاعی) یک جو عاطفی ملایم با عملکرد مناسب فراهم و ایجاد کنند.
ممکن است کودکان به دلیل خشونت حل نشده؛ خشم، ترس، نگرانی و احساس شرم یاد نگرفته باشند که چگونه عواطف خود را شناسایی کنند، آن را نظم دهند و به طور موثر با آن ارتباط برقرار کنند. این عواطف زیر نقاب پاسخهای خشم و اجتناب پنهان شده است. والدین می توانند به حالت خنثی به رفتارهای منفی پاسخ داده و با بیان عواطف مثبت به رفتارهای مثبت پاسخ دهند. آنها می توانند به کودکان آموزش دهند که چگونه در یک محیط سالم و همدلانه، عواطف خود را شناسایی کرده و در مورد آنها صحبت کنند. هویت بخشی و صحبت در مورد عواطف امن را با محتوای همدلی آموزش دهند و آنها می توانند مدیریت سلامت و ارتباط عاطفی را الگو قرار دهند. آنها می توانند همچنین عواطف مثبت از قبیل خنده، شادی،عشق، و لذت را در آنها ارتقاء دهند.
پيوست شماره 2 : برنامه كاربردي آموزش مادران ( مبتني بر نظريه دلبستگي )
جلسه اول:
موضوع: آشنایی اعضاء گروه و آشنایی با انواع سبکهای دلبستگی
اجراء: پس از آشنایی اعضاء جلسه با یکدیگر و آشنا شدن با اهداف برنامه آموزشی آموزشگر خود را به طور کامل معرفی مینماید و توضیح مختصری راجع به ساختار خانواده و ضرورت نیاز به آموزش مادران بر مبنای نیازهای روانی فرزندانشان داده میشود. با توجه به لزوم شناخت 3 گروه سبکهای دلبستگی توسط مادران و برای ایجاد مشارکت بیشتر ایشان و آشنا شدن ذهن مادران با زمینه موضوع آموزش به شیوهی پرسش و پاسخ خاطرات نوزادی کودکان مورد بررسی قرار میگیرد. میزان وابستگی، گریه کودک، استقلال کودک، توانایی برقراری ارتباطات در کودک و اضطراب کودکان با این سئوالات تا حدی برای مادران مکشوف میگردد سپس با این پیشزمینه آموزشگر به شرح نظریه دلبستگی و شرح طبقهبندی و خصوصیات و 3 گروه ایمن، اجتنابی و دوسوگرا میپردازد.
که از power point و ارائه مثال در شرح و توضیح برای تفهیم مطلب استفاده میشود.
فعالیت در طول جلسه:
1. پرسش و پاسخ بر مبنای خاطرات کودکان در زمینه وابستگی یا مستقل بودن آنها.
2. پرسش و پاسخ در زمینه پی بردن به تفهیم شناخت 3 گروه.
تکلیف: با دقت در ویژگیهای فرزندان خود، طریقه ارتباطات و ابراز مخالفتها و نحوه حل مشکلات را در فرزند خود بررسی نمایند و از آن لیستی تهیه کنند.
جلسه دوم:
موضوع: شناخت روابط باز و همیارانه بر مبنای همدلی
اجراء:
پس از بررسی مختصر از آموزش انجام شده در جلسه قبل و بررسی تکالیف راجع به انواع ارتباطات از جمله ارتباطات باز و بسته اطلاعات لازم شرح داده میشود سپس با استفاده از جدول روابط باز و بسته که در این زمینه در کتاب تجارب با ساختار (بیانی،1387) آمده است. تفهیم و روشن سازی از روابط باز و همیارانه و روابط بسته انجام میگیرد.
با کمک روش ایفای نقش و یک نمایش کوتاه احساسهای خوشایند ناشی از همدلی به والدین آموزش داده میشود.
تمرین در طی کلاس: سپس با کمک پرسشنامهای افراد را از انواع واکنشهای احساسی خودشان در مقابل طریقههای مختلف برخورد دیگران در هنگام نیاز به همدلی آگاه میسازیم که این پرسشنامه از کتاب (به بچهها گفتن از بچهها شنیدن، آدل فابر ....) تهیه شده است.
تکلیف: با توجه به آگاهی بدست آمده از طریقه ایجاد روابط باز و همدلانه در طی هفته برخورد همدلانه تمرین گردد و والدین از هر نوع پند، اندرز و تحقیر و ... که باعث بسته شدن رابطه میشود، خودداری نمایند.
جلسه سوم:
موضوع: آشنایی با ویژگیهای و نیازهای کودکان بر اساس سن رشد آنها
اجراء: با یاد خدا آموزشگر بطور مختصر از مادران میخواهد تا نتایج تمرین برخوردهای همدلانه خود را در کلاس بیان نمایند سپس اصلاحات لازمه در طریقه بیان، و انتخاب جملات درست و نحوه صحیح گوش دادن انجام میگیرد.
سپس با توجه به اینکه هدف برقراری روابط باز، همدلانه و ایمن میباشد برای مادران در زمینه لزوم شناخت آنها از دورههای رشد و نیازهای اصلی هر یک از این دورهها و چگونگی تطابق با این نیازها مطالب لازم شرح داده میشود.
در این زمینه طبقهبندی از دورههای رشد، نیازهای احساسی روانی در هر دوره و طریقه تعامل والدین در جهت رفع این نیاز به طور مختصر ارائه میگردد. که از طریق Power Point و شرح آموزشگر این مطالب تفهیم میشود.
فعالیت در طی جلسه: با پرسش و پاسخ پیشزمینه ذهنی برای شناخت نیاز روانی در هر دوره ایجاد گردید.
تکلیف: مطالعه چند کتاب ساده در زمینه رشد کودک یا جزوه تهیه شده که بطور مختصر از ویژگیها و نیازهای روانی دورههای رشد میباشد. و ادامه تمرین روابط همدلانه و بدون پند و اندرز و تحقیر با کودکان.
جلسه چهارم:
موضوع: آشنایی با ویژگیهای مادران دارای کودکان با دلبستگی ایمن
اجراء: برای شناخت از ویژگیهای مادر توانمند در تربیت کودک با دلبستگی ایمن از خود مادران خواسته شد این ویژگیها را لیست و طبقهبندی کنند.
سپس با توجه به نظرات اعضاء گروه آموزشگر لیست ویژگیها را کامل مینماید. و برخی از آنها را اصلاح میکند. لازم است مادران به توانایی کنترل هیجانات خود آگاه گردند و طریقه ابراز درست و مناسب آن را آموزش ببیند. تمرین رکلشین برای بالا بردن آرامش مادران انجام شد و آموزش داده شد.
تکلیف: طریقه غلط رفتار و کنترل هیجانات به کمک یک نمایشنامه نوشته شده (با عنوان شاهزاده کوچک). در اختیار والدین قرار داده شد تا در مورد آن تفکر نمایند و برای جلسه بعد در زمینه رفتار اصلاحی و درست در آن اظهارنظر نمایند.
جلسه پنجم:
آموزش انضباط و محدودیت همراه با مراقبت عاشقانه و همدلانه
اجراء: جلسه با نام و یاد خدا شروع میشود و با تحلیل یک نمایشنامه با عنوان شاهزاده کوچک، رفتار، تعاملات، محدودیتها و طریقه ابراز نارضایتی در خانواده به طور درست مورد بررسی قرار میگیرد. سپس با توجه به نیاز والدین در ابراز نارضایتی خودشان در هنگامیکه فرزندان از محدودیتها و مرزهای خانواده تبعیت نمیکنند، نحوه ابراز نارضایتی و شیوههای کنترل خشم و بروز هیجانات به شیوه مناسب توسط آموزشگر آموزش داده میشود.
فعالیت: در تعیین شیوهی تعاملات در هنگام عدم رضایت نظم و محدودیتها از خود مادران نظر خواسته میشود و سپس از بحث به روی صحت آنها شیوههای کاملتر کنترل خشم و در عین حال ابراز نارضایتی بیان میگردد.
تمرین: از مادران خواسته میشود که با خودآگاهی بالاتری نسبت به هیجانات خود در طول هفته از روشهای کنترل خشم استفاده کرده و در این زمینه تمرین نمایند.
بازی با کودکان (به مدت 30 دقیقه در هر روز) برای بهبود در روابط و تعاملات تکلیف میگردد.
جلسه ششم:
موضوع: آموزش تعادل و کنترل ارتباطات
اجراء: با نام و یاد خدا آموزشگر جلسه را آغاز میکند و سپس با توجه به هدف جلسه در برقراری کنترل در ارتباطات از چند اصل اساسی در سخن گفتن با کودک تهیه شده از کتاب حرف اضافه ممنوع برای آموزش نحوه گفتگو در جهت کنترل رابطه استفاده میگردد و با پرسش و پاسخهای مادران در هر اصل به تمرین نحوه پاسخگویی در تعارضات ارتباطی با کودک پرداخته میشود.
تکلیف: برای تمرین کسب و شناخت بیشتر به مادران خواندن کتاب و کاربرد اصول آن محول میگردد.
پيوست شماره 3 : فعاليت هاي كارگاهي
فعاليت كارگاهي شماره 1
آشنايي با احساس ها و همدلي
تصور كنيد كه شما با رئيس اداره تان بر سر مسأله اي مشاجره كرده ايد0در حاليكه عصباني هستيد دوستانتان با شما به طريقه هاي زير برخورد مي كنند .
1- انكار احساس : دليلي ندارد عصباني بشوي . اين كار احمقانه است . احتمالاً خسته اي و داري همه چيز را از روال عادي خارج مي كني . مي خواهي كار را از بد ، بدتر كني ! لبخندبزن ! وقتي لبخند مي زني ، قشنگتر مي شوی !
واكنش شما
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
2- پاسخ فيلسوفانه : ببينيد زندگي همين است ، همه چيز مطابق دلخواه ما نيست ، شما بايد ياد بگيريد كه چگونه كارها را به مجراي صحيح بيندازيد . تو دنيا هيچ چيز كامل نيست.
واكنش شما
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
3- اندرز : مي دانيد به نظر من شما بايد چه كار كنيد ؟ فردا صبح مي رويد به دفتر رئيس تان و مي گوييد من اشتباه كردم . بعد مي نشينيد و كاري را كه فراموش كرده بوديد ، انجام مي دهيد . با توجه بيش از حد به كارهاي فوري تر ،موقعيت خودتان را به خطر نياندازيد . البته اگر بخواهيد ،مي توانيد عاقلانه فكر كنيد و چنانچه مي خواهيد شغلتان را حفظ كنيد ، بهتر است او را مطمئن كنيد كه ديگر چنين مسائلي پيش نخواهد آمد .
واكنش شما
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
4- سئوال :
« دقيقاً بگوييد ببينم اين كارهاي ( اضطراري ) فوري چه بودند كه باعث شدند : سفارش رئيس تان را فراموش كنيد؟»
« نمي دانستيد اگر اين كار فوري را انجام ندهيد ، عصبانی می شود ؟ »
آيا قبلاً هم چنين خبري پيش آمده بود ؟
« چرا وقتي داشتيد اتاق را ترك مي كرديد دوباره نرفتيد كه توضيح دهيد ؟ »
واكنش شما
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
5- دفاع از طرف مقابل : واكنش رئيس تان را درك مي كنم . احتمالاً فشارهاي سختي را متحمل مي شود . باز شانس داريد كه زياد از كوره در نمي رود .
واكنش شما :
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
6- اظهار تأسف : آه بيچاره ، خيلي وحشتناك است ! از اين بابت واقعا متأسفم . نزديك است گريه ام بگيرد.
واكنش شما :
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
7- پاسخي از سر همدردي : آه بله خيلي سخت است ،انسان جلوي چشم همه مورد حمله قرار بگيرد ! بخصوص بعد از اين همه فشار واقعاً تحملش مشكل است .
واكنش شما
................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
فعاليت كارگاهي شماره 2
نقش بازي كردن
موقعيت كودك ( ايفاي نقش )
1) دكتر گفته است كه شما آلرژي داريد و لازم است كه هفته اي يك بار آمپولي به شما تزيق كنند تا اين قدر عطسه نكنيد . گاهي اوقات تزريق دردآور است و گاهي اصلاً دردي احساس نمي كنيد . تزريقي كه امروز كرده ايد، از آنهايي است كه واقعاًاذيت ميكند. پس از درك مطلب مي خواهيد احساساتتان را به والدين تان بفهمانيد. پدر يا مادر شما را انكار خواهند كرد . ولي به هر حال به كوشش خود در تفهيم آنان ادامه دهيد . وقتي سرانجام گفتگوو به مسير طبيعي خود مي رسد ،از خود بپرسيد كه احساستان چگونه بوده است و آن را برا ي شخصي كه در مقابل شما نقش ايفا مي كند ، شرح دهيد .
صحنه را با مالش بازويتان شروع كنيد و بگوييد :
« دكتر با اين تزريقش نزديك بود منو بكشه !»
2) موقعيت همان است فقط اين بار پدر و مادر شما به گونه اي ديگر پاسخ خواهند داد. دوباره هنگامي كه گفتگو به سرانجام طبيعي خود مي رسد ، از خود بپرسيد اين بار احساستان چگونه است و آن را به طرف مقابلتان بفهمانيد.
همان صحنه به همان روش گفتن ،
« دكتر با اين تزريقش نزديك بود منو بكشه ! »
وقتي شما صحنه را دوبار بازي كرديد ،شايد مايل باشيد نقش هايتان را عوض كنيد . در اين صورت فقط مي توانيد نظر پدر و مادر را درك كنيد .
موقعيت پدر و مادر ( ايفاي نقش )
1) شما مجبور هستيد كه كودكانتان را برا ي تزريق آمپول بخاطر آلرژي اش به مطب دكتر ببريد و مي دانيد كه فرزندتان از رفتن ترس دارد . همچنين مي دانيد اغلب مواقع تزريق براي لحظه اي دردناك است . پس از ترك مطب دكتر ،فرزند شما به تلخي لب به شكايت مي گشايد .
شما صحنه را دوبار بازي خواهيد كرد . بار اول سعي كنيد با انكار احساس فرزندتان از شكايت او جلوگيري كنيد . از عبارت زير استفاده كنيد . ( اگر مايليد مي توانيد جمله هايي را كه خودتان مي سازيد مورد استفاده قرار دهيد ) :
« بيا بابا ، يک آمپول كه آدمو نمي كشه . »
« بخاطر هيچي هياهوي حسابي راه انداختي . »
« وقتي به برادرت آمپول مي زنن ، هيچوقت شكايت نمي كنه . »
« تو مثل بچه ها رفتار مي كني . »
« خوب بهتره از حالا به اين آمپول ها عادت كني . چون قراره هر هفته يكي از اينها رو بهت بزنند . »
هنگامي كه گفتگو به انتهاي مسير طبيعي خود مي رسد ،از خود بپرسيد كه احساستان چگونه بوده است و آن را به شخصي كه در مقابل شما رل بازي مي كند ، بگوييد . كودك شما صحنه را شروع خواهد كرد .
2) صحنه همان است . فقط اين بار شما گوش خواهيد داد . پاسخهايتان بايد نشانگر اين باشد كه شما هر احساسي را كه از طرف كودكانتان بيان مي شود ، هم مي توانيد بشنويد و هم بپذيريد . به عنوان مثال :
« اين طور كه بنظر مي آد واقعاً اذيت شدي . »
« باید خيلي دردناك بوده باشد . »
» هوممم ........ بدكردار !»
« دردش چنان دردي كه خدا نصيب دشمن آدمم نكنه . »
« خيلي سخته كه هر هفته پشت سر هم به آدم يك آمپول بزنن. شرط مي بندم وقتي تموم شد ، خيلي خوشحال مي شي . »
هنگامي كه گفتگو به انتهاي مسير طبيعي خود مي رسد . از خود بپرسيد اين بار احساستان چگونه بوده است و جواب را در اختيار طرف مقابل خود بگذاريد . كودك شما صحنه را دوبار تكرار خواهد كرد .
هنگامي كه شما صحنه را دوبار بازي كرديد ،شايد مايل به تعويض نقش هايتان باشيد . در اين صورت ، قادر خواهيد بود فقط نظر كودك را بفهميد .
وقتي شما نقش كودكي را ايفا كرديد كه احساسش ناديده انگاشته شده است ، آيا خودتان را بيشتر و بيشتر عصباني احساس نكرديد ؟ آيا در مورد تزريق آشفته نشديد ؟
وقتي شما نقش پدر و مادري را ايفا مي كرديد كه سعي در متوقف كردن شكايت كردن فرزندش را داشت آيا بيشتر و بيشتر در مقابل بچه لجبار خود تحريك نمي شويد ؟
معمولاً وقتي احساسات در نظر گرفته نشوند ،چنين وضعي پيش مي آيد . كودكان و والدين بطور فزاينده اي نسبت به هم احساس خصومت مي كنند .
پدر يا مادر ، وقتي كه احساس فرزندتان را پذيرفتند ، آيا هنگامي كه احساس شما مورد پذيرش واقع مي شد ، بيشتر ملاحظه طرف مقابل را نمي كرديد ؟ آيا محبت تان متوجه پدر و مادرتان نمي شد ؟
فعالیت کارکاهی شماره 3
نمایش شاهزاده خانم – قسمت يكم
مادر :همه بدونند من به خانه اومدم ! هي سارا ..... به مادرت سلام نمي كني .
سارا با ترش رويي نگاهي با بالا مي اندازد . به رنگ آميزي نقاشي خود ادامه مي دهد و مادر را ناديده مي انگارد.
( بسته هايش را زمين مي گذارد ) خوب فكر مي كنم تقريباً براي مهماني امشب آماده باشيم . نان گرفتم ، ميوه هم گرفته ام ( و كيفي كاغذي را جلو روي دخترش آويزان مي كند و سعي مي كند تا لبخندي از او دريافت كند . ) و يک هديه كوچك هم براي سارا
سارا : ( كيف را مي قاپد ) برام چي خريدي ؟ ( اشياي داخل آن را يكي يكي بيرون مي آورد . ) مداد رنگي ؟ خيلي خوب جامدادي ..... ( آزرده خاطر ) جامدادي ! ميدوني من از آبي بدم مي آید . چرا برایم قرمزشو نخريدي ؟
مادر : ( از خودش دفاع مي كند ) بانوي جوان جريان از اين قرار بود كه به دو فروشگاه سر زدم و هيچ كدام از انها جامدادي قرمز نداشتند .
سارا : چرا نرفتي فروشگاه نزديك بانك .
مادر : وقت نداشتم .
سارا : خوب برگرد من آبي نمي خواهم .
مادر : سارا من دلم نمي خواهد براي يک جامدادي كوچولو دوباره از خانه بيرون بروم امروز خيلي كار دارم كه بايد انجام بدم .
سارا : من از جامدادي آبي استفاده نمي كنم تو فقط پولت را تلف كردي .
مادر : ( آه مي كشد ) هي تو هم لوس بازي در مي آري . هميشه بايد همه چي مدلي باشه كه دلت مي خواهد ، نه ؟
سارا : ( دلربايي را آغاز مي كند ) نه نمي خواهم ولي قرمز رنگ دلخواه من آبي رنگ بيخودي است . خواهش مي كنم مادر ،خواهش مي كنم .
مادر : خوب.... شايد بعدا برایت بگيرم .
سارا : اوه چقدر خوب شد .... ( دوباره به رنگ آميزي ادامه مي دهد . ) مامان ؟
مادر : بله ؟
سارا : مي خواهم مينا امشب بياید خانه ما .
مادر : اين پرسيدن نمي خواهد . مي دوني كه من و پدرت امشب براي شام مهمان داريم .
سارا : ولي اون بايد امشب بياد خانه ما . من قبلاً گفتم كه مي توانه بياید .
مادر :خوب بهش بگو كه نمي تواند بياید .
سارا : تو خيلي بدي
مادر : من بد نيستم فقط نمي خواهم وقتي كه مهموني داريم بچه ها زير دست و پا باشند يادته كه دفعه پيش چي كار كرديد ؟
سارا : ما شما را به دردسر نمي اندازيم .
مادر ( با صداي بلند ) گفتم كه نه !.
سارا : تو من دوست نداري ! ( شروع به گريه مي كند )
مادر : (مضطرب ) ببين سارا تو خودت مي دوني من تورا دوست دارم ( چانه اش را با محبت مي گيرد . ) بيا ببينم شاهزاده كوچولوي من كيه ؟
سارا : آه خواهش مي كنم مادر ،باشه بيا با هم خوب باشيم .
مادر : ( براي لحظه اي سست مي شود ) خوب .... ( سرش را تكان مي دهد ) نمي شه چرا تو هميشه كار را برایم مشكل مي كني . وقتي مي گویم نه يعني نه !
سارا : ( كتاب نقاشي را روي زمين پرت مي كند . ) ازتو متنفرم ! .
مادر : ( سخت گيرانه ) از كي تا حالا كتاب پرت ميكني ؟ برش دار .
سارا : بر نمي دارم !
مادر : همين حالابرش دار.
سارا : ( با تمام قدرت جيغ مي زند و مدادرنگي هاي نو را يكي يكي به زمين پرت مي كند ) نه ! نه ! نه !.
مادر : جرأت نمي كني مداد رنگي ها رو پرت كني .
سارا : ( يك مداد رنگي ديگر پرت مي كند . ) اگر دلم بخواهد مي كنم .
مادر : ( به بازوي سارا سيلي مي زند ) گفتم بس كن بد اخلاق .
سارا : ( جيغ مي زند ) تو من زدي ! تو من زدي !
مادر :مدادرنگي هايي را كه برایت خريده بودم شكستي .
سارا : ( با حالت هيستريك گريه مي كند ) نگاه كن دستمو كبود كردي .
مادر :( با آشفتگي بازوي سارا را مالش مي دهد . ) متأسفم عزيزم . فقط يک خراش جزئي . بايد جاي ناخنم باشه زود خوب مي شه .
سارا : منو زخمي كردي .
مادر :خودت ميدوني كه دلم نمي خواست اين جوري بشه . مادر براي دنيا هم بهت صدمه نمي زنه . ميدوني چيه ؟ بیا به مينا تلفن كنيم وسارا ( هنوز اشك آلود ) آره .
همانطور كه مي بينيد اوقاتي وجود دارد كه محبت ،اعمال خود به خود و نيات خوب كافي نيست . هنگامي كه والدين روي خط آتش هستند به مهارت نيز نياز دارند .
شاهزاده خانم – قسمت دوم
مادر :همه بدونند من به خانه امدم ! .... هي سارا مي بينم داري نقاشي مي كني .
سارا : ( به بالا نگاه نمي كند ) آره
مادر :( بسته هايش را زمين مي گذارد ) فكر مي كنم براي مهموني امشب آماده ام . در ضمن وقتي بيرون بودم مقداري وسايل مدرسه برایت خريدم .
سارا برایم چي خريدي ؟ ( چيزها را بيرون مي كشد ) مدادرنگي ..... خوب .....جامدادي ( آزرده خاطر ) جامدادي آبي ! ميدوني كه من از آبي بدم مي آید . چرا برایم قرمزش را نخريدي ؟
مادر : چرا نخريدم ؟
سارا : ( مردد ) چون فروشگاه قرمزش نداشت ؟
مادر ( نظر سارا را اعتبار مي بخشد ) درست حدس زدي .
سارا : در اين صورت بايد به يه فروشگاه ديگری مي رفتي .
مادر : سارا وقتي من براي دخترم چيزي مي خرم دوست دارم بشنوم كه « متشكرم مادر ...... به خاطر مدادرنگي ها متشكرم .... به خاطر جامدادي متشكرم ..... از اينكه برایم جامدادي گرفتي متشكرم اگر چه كه رنگش دلخواه من نيست . »
سارا : ( با اكراه ) متشكرم .... ولي هنوز فكر مي كنم آبي رنگ بيخودي .
مادر : ترديدي در اين باره نيست . وقتي موضوع سر رنگه ،خوب تو سليقه خاصي داري .
سارا : آره ... من تمام گل ها را قرمز مي كشم ....... مامان ، مينا مي تواند امشب بياید خانه ما .
مادر ( خواست او را مورد ملاحظه قرار مي دهد ) پدر و من امشب مهموني داريم و مطمئناً شب ديگري مي تواند بياد. فردا ، يا شنبه بعد؟
سارا : ولي امشب بايد بياید اين جا . من قبلاً گفتم كه مي تواند .
مادر : ( قاطع ) ببين سارا يا فردا شب يا شنبه بعد . كدام را ترجيح ميدهي ؟
سارا : ( لبش مرتعش مي شود ) تو من دوست نداري .
مادر : ( يك صندلي به طرف او مي كشد ) سارا حالا وقتش نيست درباره دوست داشتن حرف بزنيم . ما داريم تصميم مي گيريم كه ببينيم وقت مناسب براي آمدن دوستت كي است
سارا : ( گريان ) بهترين شب ،امشبه .
مادر ( مصرانه ) بايد وقتي باشه كه هم براي تو مناسب باشه هم براي من .
سارا : من به وقت مناسب براي تو اهميتي نمي دهم . تو خودخواهي به خرج مي دهي . ( كتاب نقاشي رو به كف اتاق پرت مي كند و شروع مي كند به گريه كردن ).
مادر : هي من اين كاررا دوست ندارم ! كتاب براي پرت كردن نيست ! ( كتاب را بر مي دارد و گرد و خاكش را مي تكاند ) . سارا وقتي از چيزي عصباني مي شي ، احساساتت را با كلمات به من بگو « مامان من روی این که بياید اين جا حساب مي كردم . »
سارا :( شكايت كنان ) مي خواستيم با هم شيريني درست كنيم ، بعد هم تلويزيون تماشا كنيم .
مادر : راستي !
سارا : و مينا خيال داشت اينجا بمونه . منم مي خواستم تشكمو روي زمين پهلوي اون پهن كنم .
مادر : پس شما تمام بعد از ظهر نقشه طرح مي كرديد !
سارا : بله ،تمام روز را توي مدرسه راجع به اين صحبت مي كرديم .
مادر :آدم انتظار چيزي را داشته باشه بعد مجبور بشه نقشه هاش عوض كنه ،خيلي نااميدكننده است.
سارا : درست . پس مي تواند امشب بياید مادر . خواهش مي كنم ....خواهش مي كنم.... از ته دل خواهش مي كنم .
مادر : خيلي دلم مي خواست امشب برایم مناسب بود..... ولي نيست ( بر مي خيزد ) سارا مي روم آشپزخانه ....
سارا : ولي مامان ...
مادر : ( در حين ترك كردن آنجا ) ضمن اينكه شام درست مي كنم،خواهم دانست كه چقدر نا اميد شدي .
سارا : ولي مامان ...
مادر : ( از آشپزخانه داد مي زند ) هر وقت تصميم گرفتي كه كي مينا را دعوت كني لطفاً به من خبر بده .
سارا ( با تلفن و دفترچه اي به طرف ميز ميرود ) الو مينا تو امشب نمي تواني بيایي ... پدر و مادرم يک مهماني دارنن . مي تواني فردا يا شنبه بعد بيایي .
آزمون اضطراب زانك (S.A.S)
رديفگويههيچ گاه يا به ندرتگهگاهبيشتر اوقاتدائم يا تقريباً هميشه1بيشتر از حد معمول احساس اضطراب و نگراني مي كنم 2بدون دليل ، احساس ترس مي كنم.3خيلي زود دچار ترس و وحشت مي شود . 4احساس مي كنم بند بند وجودم دارد از هم جدا مي شود . 5احساس مي كنم كه هيچ رويداد بدي اتفاق نخواهد افتاد 6احساس مي كنم كه ساق پاها و بازهايم بي رمق و لرزان است. 7به علت دردهاي گردن ، سر و پشت ، ناراحت هستم .8گاهي غش مي كنم يا حالاتي شبيه به آن دارم .9به راحتي نفش مي كشم و از اين نظر مشكلي ندارم . 10احساس بي حسي و كرختي يا سوزش در انگشتان دست و پا مي كنم 11از سوء هاضمه و درد معده ، رنج مي برم.12احساس ضعف مي كنم و زود خسته مي شود . 13احساس آرامش مي كنم و مي توانم به آرامي استراحت كنم .14احساس مي كنم كه قلبم تند مي زند . 15از فشارهاي سرگيجه ، در رنجم .16از تكرار ادرار ، در رنجم .17معمولاً عضلات دستها و پاهايم سخت و داغ هستند . 18صورتم داغ و برافروخته مي شود . 19به راحتي به خواب مي روم و شبها خوب مي خوابم .20در خواب دچار كابوس (بختك) مي شوم.
دياگرام ابعاد رابطه باز و بسته
موضوع گفتگو مربوط به چه كسي است ؟موضوع گفتگو مربوط به هيچكدام از ما نيست . مثلاً وضع هوا است .موضوع مربوط به يكي از ما ( طرفين گفتگو) است .موضوع مربوط به هر دو نفر ما است . موضوع گفتگو رابطه ما ( من و تو ) با يكديگر است . گفتگو مربوط به چه زماني است ؟گفتگو بي زمان است مثل جك و كلي گويي مربوط به گذشته يا آينده دور استمربوط به گذشته يا آينده نزديك است مربوط به زمان حال است آنچه الان طرفین احساس مي كنند . از احساس تا چه حد استفاده مي كنيم ؟از احساسات به عنوان نامربوط يا نا به جا بودن ،خبري نيست وصف احساسات طرفين ( من و تو ) ،اطلاعات سودمند ، تلقي مي شود . گفتگو تا چه حد خصوصي يا خودماني است ؟ گفتگو كلي بافي است . مفاهيم انتزاعي ، عقلي كردن ، حرفاهاي روشنفكرانه موضوع گفتگو اطلاعات خصوصي و دروني است : ذهنيتها ،احساسات و افكار
1489710612965500بسته باز
منابع برنامه آموزشي مادران
ابراهيم نژاد ، مريم . اثر بخشي آموزش مادر – نوجوان مبني بر سبك دلبستگي ايمن براي كاهش افسردگي دختران نوجوان دبيرستاني شهر تهران در سال 90- 89 ، پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي
بياني ، بيتا (1387 ) بررسي اثر بخشي درمان گروهي با رويكرد راهبري كوتاه مدت و كاهش تعارضات مادر فرزندي در پسران دوره راهنمايي ( كارشناسي ارشد ) مشاوره خانواده ، دانشگاه علامه ، دانسكده روانشناسي و علوم تربيتي
جانسون ، سوزان ، ويفن ، والدي اي . فرآيندهاي دلبستگي در زوج درماني و خانواده درماني ترجمه : فاطمه بهرامي و همكاران (1388) . تهران نشر دانژه
خانجاني زينب : (1381) . بررسي رابطه جدايي هاي موقت روزانه مادر – كودك با شكل كسري دلبستگي و مشكلات رفتاري نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني ، شماره 45،127-162
فيبر ، آدل ، خواهر و برادرهاي سازگار ( ترجمه : مژگان جهانگير ، 1378 ) تهران ، نشر قطره
فيبر ، آدل ، به بچه ها گفتن ، از بچه ها شنيدن ( ترجمه : فاطمه عباسي فر ، 1370 ) تهران ، روشنگران
گينات ، حييم . رابطه بين والدين و كودكان ( ترجمه : سياوش سرتيپي ، 1369 ) تهران ، اطلاعات