صفحه محصول - پیشینه تحقیق و مبانی نظری در مورد باورهای خودکارآمدی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری در مورد باورهای خودکارآمدی (docx) 47 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 47 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

1943100-34290000 دانشگاه علامه طباطبایی دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی موضوع: اثربخشی مشاوره شغلی براساس رویکرد شناختی- اجتماعی بندورا برافزایش باورهای خودکارآمدی جانبازان باشگاه ورزشی شهید مهرانی تهران استاد راهنما: دکترسیده خدیجه آرین استاد مشاور: عباس آریا دانشجو: سرگل کریمی زمستان 88 تقدیم به: کسانی که در اندیشه و عمل خدمت صادقانه به خلق خدا را سرلوحه کار خود قرار دادند. تقدیروتشکر: نهایت تشکر و سپاس بی پایان خود را به استاد بزرگوار، سرکار خانم دکتر آرین که رساله حاضر در پرتو راهنماییها و محبت بی دریغ ایشان میسر شده است ، ابراز می دارم . همچنین از جناب آقای آریا استاد مشاور تشکر می کنم . از استاد گرانقدرم سرکار خانم شهیدی برای داوری خردمندانه و بخاطر همه دلسوزی هایش کمال تشکر و قدردانی را دارم . از مدیریت باشگاه ورزشی شهید مهرانی و از همه جانبازان عزیزی که همکاری نمودند تا این پژوهش به ثمر برسد تشکر می نمایم . Abstract Beliefs system on one hand promote human behavior, mental health, satisfaction, and life quality and on the other hand it seems that many difficulties and problems which humans face and have to experience result from and have a close relationships to these beliefs and capabilities. So, the study of the system beliefs of individuals concerning themselves or self-efficacy is of great importance that the present research studies it. The purpose of the present study is to review the effectiveness of Bandura’ s social-cognitive theory on the promotion of self-efficacy among war-disabled people. The tool that has been used is General Self-efficacy developed by Sherer and et al(1982). Its reliability and validity have been evaluated by split-half method and construct validity respectively. The population was those war-disabled people who were the members of Mehrani club. I divided the 24 volunteers into two groups of 12 people, control and experimental groups. A pre-test was conducted on both two groups and then the experimental group took part in a program on self-efficacy promotion for 8 sessions. At the end, a post-test was conducted on both two groups. By using T-test, the means of the two groups were analyzed. The results show that the program on self-efficacy promotion has increased self-efficacy among war-disabled people. چکیده: نظام باورها ازیک سو رفتار انسانی ، بهداشت روانی ، رضایت خاطر وخشنودی، و کیفیت زندگی انسانها را ارتقاء می بخشد وازسویی دیگرچنین بنظرمی رسد که بسیاری ازمسائل ومشکلاتی که گریبانگیر انسانهاست و ناچار به تجربه آنها هستند منتج ازاین باورهاست ورابطه نزدیکی با باورهای افراد درباره خودشان وتوانائی هایشان دارد. در نتیجه پژوهش و تحقیق پیرامون نظام باورهای هر فرد نسبت به خود یا خودکارآمدی از اهمیّت خاصی برخوردار است که تحقیق حاضر به این مهم می پردازد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رویکرد شناختی- اجتماعی بندورا بر افزایش باورهای خودکارآمدی جانبازان می باشد. ابزاری که دراین پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است، مقیاس خودکارآمدی عمومی(GSE) که توسط شررو همکاران(1982) تدوین شده است ، پایایی آن ازروش دو نیمه کردن و روایی آن از طریق روایی سازه گزارش شده است . جامعه آماری پژوهش جانبازانی هستند که به باشگاه ورزشی شهید مهرانی تهران مراجعه می کنند . از بین مراجعه کنندگان که پس از فراخوان در خرداد و تیرماه 88 ، داوطلب شرکت در دوره آموزشی شدند، 24نفرانتخاب شدند که در دو گروه کنترل (12n=) و آزمایش (12=n) جایگزین شدند. در مرحله بعد اعضای دو گروه به پرسشنامه خودکارآمدی عمومی پاسخ دادند و گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعت ونیمی دربرنامه آموزش افزایش باورهای خودکارآمدی براساس رویکرد شناختی- اجتماعی شرکت کردند. در پایان دوره آموزش ، از هر دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون به عمل آمد و بعد از آن داده ها با استفاده ازآزمون t برای مقایسه میانگین های دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتیجه پژوهش نشان می دهد که آموزش رویکرد شناختی- اجتماعی بندورا در افزایش باورهای خودکارآمدی جانبازان مؤثربوده است. کلید واژه ها : باورهای خودکارآمدی : اصل نظریه بندورا است که به قضاوت شخص از توانایی خود او برای سازمان دادن و عملی شدن مجموعه ای از اعمال مورد نیاز برای رسیدن به یک نوع عملکرد تعیین شده اطلاق می گردد . جانباز : جانباز در ایران به فردی اطلاق می شود که در طول مدت جنگ یا بمباران توسط یکی از سلاحهای جنگی یا شیمیایی دچار مجروحیت شده و درصد از کارافتادگی آنها به تشخیص کمسیون پزشکی تعیین درصد بنیاد شهید و امور جانبازان 25 درصد تا 70 درصد می باشد . نظریه شناختی – اجتماعی و باورهای خودکارآمدی 26 مفهوم خود در نظریه شناختی- اجتماعی 27 الگوی سه جانبه رفتار…28 ساختار روانشناسی رفتار29 ماهیت خودکارآمدی30 قابلیتهای بنیادی آدمی31 انسان موجودی عامل 31 تقویت خودکارآمدی 32 مؤلفه های خودکارآمدی33 منابع خود کارآمدی34 تأثیرات باورهای خودکارآمدی بر کارکردهای روانشناختی38 خودکارآمدی وشغل40 خودکارآمدی بالا و پایین 41 خودکارآمدی و سلامت روان41 خودکارآمدی وسلامت جسمی41 نقش خودکارآمدی در عملکرد42 تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی در گستره زندگی43 فرایندهای فعال شده کارآمدی45 ج- سوابق پژوهش 49 منابع فارسی منابع انگلیسی تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی پژوهش : باورهای خودکارآمدی : تعریف نظری : خودکارآمدی عبارت است از باور فرد درباره قابلیت هایش برای انجام سطوح طرح ریزی شده عملکرد ، پیشرفت و مهار رویدادهایی که در زندگی اش تأثیر بسزایی دارند (بندورا، 1998). خودکارآمدی اطمینان به توانایی های خود در کنترل افکار، احساسات و فعالیتهاست . بنابراین بر عملکرد واقعی افراد ، هیجانات و انتخاب افراد و سرانجام میزان تلاشی که شخص صرف یک فعالیت می کند، مؤثر است ( میلتیادو و سیونی، 2003؛ نقل از آبنیکی ، 1385) . تعریف عملیاتی : در پژوهش حاضر منظور از باورهای خود کارآمدی نمره ای است که فرد از طریق اجرای مقیاس خود کارآمدی شرر (1992) کسب کرده است . جانباز: تعریف نظری : تا پیش از تصویب قانون مربوط به تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان ، تعریف حقوقی مشخصی از مفهوم جانباز وجود نداشت و قانونگذار با تعابیری چون معلولین انقلاب ، از کارافتاده و دارای نفص عضو ، مجروحین و ایثارگران از ایشان نام می برد تا اینکه در تاریخ 18/ 2/ 1369 قانونگذار در ماده 2 قانون تسهیلات استخدامی واجتماعی جانبازان، جانباز را تعریف وجایگزین سایر تعابیر می کند دراین تعریف آمده : ایثارگرانی که در جریان تکوین و شکوفایی انقلاب اسلامی، در طول جنگ و حفظ و حراست از دستاوردهای ارزشمند آن از تعرض و تجاوز عوامل داخلی و خارجی و یا هر گونه حوادث مستقیم ناشی از آن به اختلالات و نقصانهای عارضی جسمی و روانی دچار شده و در نتیجه در روند زندگی فردی و اجتماعی با محدودیتهایی مواجه باشند و به منظور حمایت از استمرار حرکت حماسی، فرهنگی وعقیدتی وجبران محدودیتهای ناشی از نقصانها و اختلالات عارضی تحت پوشش بنیاد قرار گرفته یا می گیرند. تعریف عملیاتی : اصطلاح جانباز در این تحقیق به افرادی اطلاق می گردد که درصد از کارافتادگی آنها به تشخیص کمسیون پزشکی بیش از 25 درصد تا 70 درصد بوده است . درصد جانبازی : " عبارت است از میزان عدم توانایی جسمی و روانی جانباز که" توسط کمسیون پزشکی تعیین درصد بنیاد "، مشخص و برحسب مورد تجدید نظر خواهد شد و در " بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی " پرونده دارد . لازم به ذکر است که در تحقیق حاضر هرجا صحبت از معلول و جانباز می شود منظور جانباز جسمی است . مقدمه این فصل شامل 2 بخش با عنوان مبانی نظری پژوهش به معرفی نظریه شناختی – اجتماعی بندورا و ساختار آن ، تشریح مفهوم باورهای خودکارآمدی و ابعاد روان شناختی آن پرداخته است . پس از تبیین زیربنای نظری پژوهش ، ادبیات تحقیق دربارۀ هر یک از متغیرها بیان شده است . در بخش سوم، سوابق پژوهشی و مهمترین تحقیقات انجام شده ای که از روابط مفروض در این پژوهش حمایت می کند ارائه می گردد . نظریه شناختی اجتماعی و باورهای خود کارآمدی پس از پیدایش مکتب رفتارگرایی و شناخت گرایی در اوایل قرن بیستم که یکی بر اهمیت پیوند محرک و پاسخ و نقش تقویت و دیگری بر نقش ارگانیزم و فرایندهای ذهنی فرد در شکل گیری رفتار تٲکید می کردند٬ به تدریج و همراه با رشد دیدگاههای شناختی ٬ زمینه های گسترش ذهنیت اجتماعی در بدنه دیدگاههای شناختی فراهم آمد. نخستین انشعاب از این دو مکتب” نظریه یادگیری اجتماعی و تقلید “میلر و دولارد (1941) که با ردعقاید رفتارگرایان درباره تداعی گرایی بر اساس اصول کاهش ساﺋق٬ مطرح شد. این دیدگاه براهمیت تقلید از رفتارالگوهای بیرونی در تشکیل رفتار تٲکید می کرد ٬ اما درتبین مراحل تقلیدهای تٲخیری یا تقویت نشده ٬ شکست خورد و این نظریه ٬ یک نظریه یادگیری بود که نتوانست خلق پاسخهای تازه یا فرایندهای به تٲخیرانداخته شده و تقلیدهای پاسخ داده نشده را درنظر آورد . پس از آن در سال 1963بندورا و والترز با نوشتن کتاب (( یادگیری اجتماعی وتحول شخصیت )) مرزهای نظریه یادگیری – اجتماعی را با اصول آشنای یادگیری مشاهده ای و تقویت جانشینی توسعه دادند. به تدریج دیدگاه بندورا به ماهیت انسان که انسان را نه قربانی منفعل تکانه های ناهوشیار و سوابق گذشته می دانست (مثل آنچه در دیدگاه روان تحلیل گری مطرح است ) ونه او را پاسخگر منفعل دربرابر رویدادهای محیطی تلقی می کرد (مثل آنچه رفتارگرایان کلاسیک به آن معتقد بودند ) بلکه معتقد است که انسان تحت تٲثیرهمزمان و تعاملی عوامل فردی و محیطی است ٬ اما نحوه تٲثیر و کنش آنها بر رفتار دراختیار خود فرد است وهمچنین نقش او درشکل دهی خود ٬ از ذهنیات رفتارگرایی و شناخت گرایی فاصله گرفت . لذا با مردود شناختن دیدگاههایی که معتقدند فرد با نیروهای درونی بر انگیخته می شود (روان تحلیل گری ) وآنهایی که انسان را دست بسته دراختیار محیط و پاسخگرمنفعل به رویدادهای محیطی می دانند (رفتارگرایی ) به تعامل ابعاد شناختی انسان با ویژگیها و شرایط اجتماعی او تٲکید کرد. در دهه 1970 بندورا از این موضوع که عنصر کلیدی که نه تنها از نظریه های یادگیری موجود روز، بلکه از نظریه یادگیری – اجتماعی خود وجود ندارد، اطلاع حاصل کرد. در سال 1977، با انتشار کتاب " خودکارآمدی : به سوی یکی کردن نظریه تغییر رفتاری ، بندورا آن قسمت مهم از آن عنصر مفقوده یعنی خودباوری را معرفی کرد(پاجارس، 2007) . مفهوم خود در نظریه شناختی – اجتماعی یکی از برجسته ترین تلاشها که اخیراً برای توجه دوباره به خود صورت گرفته بوسیله استاد روان شناسی دانشگاه استنفورد یعنی آلبرت بندورا انجام شده است (پاجارس و شانک ، 2002) . مفهوم خود دردیدگاه شناختی – اجتماعی ساختار ثابتی ندارد، بلکه به صورت مجموعه ای از فرایند های شناختی است . نظریه شناختی اجتماعی با نظریه های عملکرد انسانی که تأکید بیش از حد عوامل محیطی دررشد رفتار انسانی و یادگیری دارند، درتضاد است . برای مثال نظریه های رفتاری توجه کمی به فرایندهای خود معطوف می دارند ، چرا که این نظریه پردازان تصور می کنند که عملکرد انسانی بوسیله محرکهای خارجی ایجاد می شود . بدلیل اینکه فرایندهای درونی بیشتر به عنوان یک عامل اضافی در فرایند علی و معلولی رفتار کنار گذاشته می شوند و از نظر تحقیق روان شناختی فاقد ارزش هستند . از نظر بندورا روان شناسی بدون درون نگری نمی تواند پیچیدگی های عملکرد انسانی را توضیح دهد. از طریق نگاه کردن به ذهن خودآگاه آنها است که افراد از فرایندهای روان شناختی خودشان آگاه می شوند. برای اینکه بفهمیم که چگونه رفتار انسانی تحت تأثیرپیامدهای محیطی است لازم است بفهمیم که چگونه به طور شناختی پردازش می شود و این پیامدها را چگونه تفسیر می کند ( پاجارس ،2007) بروئر (1991 ) افزایش اصطلاحات ترکیبی ، با پیشوند خود در سالهای اخیر را نشانی از همین توجه روانشناسی اجتماعی به خود به لحاظ ساختار بودن ونقش میانجیگر او می داند . نمونه ای از این اصطلاحات چنین ذکر شده اند : خود طرح واره، خوداثباتی ، خودمهاری، خودپیچیدگی، خودارزیابی، خودبازبینی، خودارجاعی، و خودکانونی و بالاخره خودکارآمدی ( مژدهی ،81 13) . الگوی سه جانبه رفتار از دیدگاه بندورا عملکرد انسانی به عنوان محصول تعامل دینامیک تأثیرات محیطی ، رفتاری و شخصی در نظر گرفته می شود. برای مثال اینکه افراد چگونه نتایج رفتارشان را توجیه و تفسیر می کنند، محیط آنها را تحت تأثیر قرار می دهد و تغییر می دهد و عوامل شخصی که آنها دارند ، به نوبه خود رفتار بعدی را شکل می دهد. بندورا تعامل چند جانبه میان فرد ومحیط را"جبرگرایی تقابلی" نامیده است .دیدگاهی که الف- عوامل شخصی به شکل شناخت ، عاطفه و رویدادهای بیولوژیکی ب- رفتار ج- تأثیرات محیطی تعاملاتی را ایجاد می کنند که منجرمی شود به تقابل سه بعدی که ازمیان این سه عامل فرد یا متغیرهای فردی ازاهمیت بیشتری برخوردارهستند و درنهایت این فرد است که با استفاده ازفرایند خودنظم بخشی شخصاً معیارهایی را برای رفتارخود تعیین می کند(احدی وجمهری،1380) . 8394701238250038862012192000-586105-571563500 رفتار انسانی388620-254000عوامل محیطی عوامل شخصی درعین حال)بندورا، 1986) براین باور است که گرچه بین افراد، محیط ورفتارکنش متقابل وجود دارد اما هریک ازاجزاء دریک زمان معین می تواند از اجزاء دیگر تأثیرگذارترباشد. بندوراعنوان نظریه خود را ازیادگیری– اجتماعی به شناختی– اجتماعی تغییرداد تا براین نکته تٲ کید کند که شناخت نقش اساسی را بر توانایی انسانها برای ایجاد حقیقت ٬ خود تنظیمی ٬ انتقال اطلاعات و انجام رفتارها ایفا می کند . سرشت تقابلی تعیین کننده های عملکرد انسانی ، شکل 1-1الگوی سه جانبه تعیین کننده رفتار آدمی در نظریه شناختی- اجتماعی باعث می شود که تلاشهای مشاوره ای و درمانی به عوامل شخصی ، محیطی و رفتاری هدایت شوند. راهبردهایی برای افزایش بهزیستی را می توان بوسیله افزایش فرایند های هیجانی ، شناختی ، افزایش توانایی های رفتاری یا تغییر شرایط اجتماعی که تحت آن افراد زندگی و کار می کنند ، را بدست آورد (پاجارس،2007). ساختار روان شناسی رفتار ازنظرروان شناسان شناختی ٬ درک ساختار شخصیت و رفتار آدمی ٬ مستلزم توجه به فرایندهای شناختی است که در تعامل با موقعیت محلی و رفتار فرد ٬ هدایت اعمال و رفتار فرد را به عهده دارد . در این دیدگاه سه مفهوم ساختاری ازاهمیت ویژه ای برخوردارند: صلاحیتها٬اهداف، باورهاوانتظارات درنظریه شناختی – اجتماعی براهمیت صلاحیتها یا مهارتهای فرد ٬ به خصوص مهارتهای شناختی تٲ کید می گردد که فرد را درحل مساﺋل زندگی و مقابله با آنها کمک می کند . این صلاحیتها ٬ هم تفکر درمورد مساﺋل و هم مهارتهای عملی درموقعیتهای مختلف را دربر می گیرد . ممکن است فردی در یک زمینه دارای صلاحیت و توانایی باشد ودرزمینه های دیگر فاقد صلاحیت . بنابراین دراین دیدگاه به جای تٲکید برصفات مستقل از زمینه فرد آنچنان که در رویکرد صفات به شخصیت مطرح بوده است )٬ بر عملکرد او درموقعیتهای مشخص تٲکید می شود. اما منظوراز اهداف ٬ توانایی انسان دریشبینی آینده و خود انگیخته بودن است . اهداف با اولویت دادن به پاداشها وانتخاب موقعیتها، فرد را درگسترۀ وسیعتری اززمان سامان می دهد. لذا انسان با توجه به اولویتها و فرصتهایی که محیط در اختیار او قرار می دهد و همچنین بر اساس باورهای نسبت داده به خود ، ازمیان اهداف ، دست به انتخاب می زند. باورها وانتظارات ، رکن دیگری ازنظریه شناختی- اجتماعی است که به انتظارات فرد ازرویدادها و باورهایی که درمورد خود دارند ، اطلاق می شود به این ترتیب افراد انتظاراتی از رفتار دیگران دارند و پاداشها و تنبیه هایی را نیزبرای رفتار خود در موقعیتهای مختلف در نظر می گیرند . آنها همچنین باورهایی در مورد توانایی های خود در حل مسائل و چالشهای پیش رو در موقعیتهای خاص در ذهن می پرورانند . لازم به ذکر است که این باورها ، پیش از همه بر فرایندهای شناختی مانند طبقه بندی موقعیتها ، پیش بینی آینده و واکنش نسبت به آن استوار می گردد. بنابر این ، ممکن است دونفر موقعیتی مشابه را متفاوت ارزیابی کنند یا یک فرد دوموقعیت متفاوت را همانند ادراک نماید . بدیهی است رفتارفرد بسته به برداشت او ازموقعیت متفاوت می شود وبه همین دلیل نظریه شناختی – اجتماعی بر برداشت متفاوت افراد ازموقعیتها و تأثیر آن برشکل گیری وهدایت رفتارتأکید می کند(پاجارس، 2002) ماهیت خودکارآمدی : مفهوم خودکارآمدی توسط بندورا در سال 1997 به عنوان عنصری گمشده در نظریه یادگیری ، مطرح شده است . بندورا یکی از تعیین کننده های رفتار را خودکارآمدی می داند . خودکارآمدی را یکی از فرایندهای شناختی می داند که ما از طریق آن بسیاری از رفتارهای اجتماعی خود و بسیاری ازخصوصیات شخصی را گسترش می دهیم . بندورا (1986) این نظریه را درمورد کنش وری های آدمیان که در آن نقش باورهای خود در شناخت ، انگیزش ورفتار آدمی برجسته است ، مطرح نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظام خود را می پروراند که آنها را قادر می سازد تا به تفکرات ، احساسات و اعمالشان کنترل داشته باشند ، که به همراه سایر عوامل شناختی- اجتماعی در ارتقای موفقیت وظرفیت کنترل فرایندهای تفکر ، انگیزش وعمل از مشخصه های متمایز کننده آدمی از دیگر موجودات است بندورا معتقد است که آدمیان نه بوسیله مکانیزم های درونی هدایت می شود و نه بوسیله رویدادهای بیرونی بلکه کنش وری های شناختی بر حسب تعامل بین عوامل تعیین کننده محیطی قابل تبیین هستند (پاجارس، 2007) . تئوری خودکارآمدی بدین گونه است که رفتارهای اشخاص به این بستگی دارد که فرد باور داشته باشد که می تواند عمل خاصی را با موفقیت به انجام رساند. این باورها دانش فرد است از نوع نیازهایش و چگونگی پاسخ بدانها همان شایستگی ادراکی اوست . با وجود این چنین عاملی در درون فرد ، علائق در او به ظهور و بروز می رسد و باعث رضایت خاطر او می شود . با کسب مهارت ، افراد از استانداردهای شغلی و خودکارآمدی بالاتر برخوردارخواهند شد. شدت اطمینان مردم به خودکارآمدیشان معین می کند که آنها به آزمایش کنارآمدن با موقعیت های مشکل خواهند پرداخت یا نه ؟( بندورا، 1977) . به نظر بندورا، تأثیربرداشت انسان از خودکارآمدی گسترده بوده و شامل موارد زیر است : افراد به چه فعالیتهایی می پردازند . چه مقدار از تلاشهای خود را صرف یک موقعیت مشخص می کنند . برای چه مدت درمقابل موانع ایستادگی می کنند واکنشهای هیجانی فرد به هنگام پیش بینی یک موقعیت یا هنگام انجام آن چگونه است . بدیهی است که تفکر ، احساسات و رفتار انسان در موقعیتهایی که به توانایی خود احساس اطمینان می کند متفاوت ازرفتاروی درموقعیت هایی است که درآن احساس عدم امنیت یا فقدان صلاحیت می کند . قابلیت های بنیادی آدمی در نظریه شناختی – اجتماعی بندورا(1999) قابلیتهای ویژه ای برای آدمی ذکر گردیده است که عبارتند از : قصدمندی، دوراندیشی ، خودواکنش گری و خودانعکاس گری قصدمندی : منظور ازکارگزاری ، عمل قصدمندانه است . قصد شامل بازنمایی دوره عمل است که درآینده انجام خواهیم داد. البته فقط پیش بینی وانتظاراعمال نیست بلکه شامل تعهد به انجام آن درآینده نیزمی باشد. دوراندیشی : بواسطه تمرین دوراندیشی افراد درخود ایجاد انگیزه می کنند واعمالشان را دررویارویی با رویدادهای آینده جهت می دهند، ما در طول زمان ارزشهایمان را تعریف می کنیم و با دورانیشی زندگی خود را معنی دار ومنسجم می کنیم و به آن جهت می دهیم. آدمی در جریان زندگی طرح ریزی می کند، فرصت های مختلف را در نظر می گیرد وبه زندگی خود ساختار می دهد. خود واکنش گری : آدمی نه تنها طرح ریزی می کند و دوراندیش است ، بلکه خودنظم جو و خودانگیخته نیز می باشد . مکانیزمهای خودنظم جویی قابلیت هایی برای آدمی فراهم می کند که منجر به تغییررفتار برای خود فرد می شود. فرایندهای خود نظم جویی تفکر را به عمل پیوند می زند. خودنظم جویی به وسیله خرده واکنش های ارجاعی هدایت می شوند که شامل ؛ خودبازبینی ، و خودمهارگری از طریق معیارهای شخصی می باشد. رفتار با استفاده از خود واکنش گری و مقایسه اهداف شخصی و معیارها صورت می گیرد. خودانعکاس گری : افراد نه تنها دراعمالشان مختارند بلکه کنش وری هایشان را ارزیابی می کنند. ظرفیت فراشناختی یکی از خصیصه های بنیادی کارگزاری آدمی است که به انسان درباره مناسب بودن تفکرات و اعمالشان پس خوراند می دهد . در این فعالیت فراشناختی ، افراد در باره صحیح بودن دوراندیشی و پیش بینی تفکرات خود و برآیندهای اعمالشان و اینکه دیگران چه باورهایی دارند، داوری می کنند (بندورا ، 2001؛ نقل از کروئی ، 1382) . انسان به عنوان موجودی عامل نظریه شناختی – اجتماعی ، دیدگاهی عاملی درباره شخصیت دارد، بدین معنی که انسانها قابلیت اعمال کنترل برزندگی خود را دارند ، درواقع عامل بودن ماهیت انسان است . بندورا (2002) معتقد است انسانها خودگردان، مبتکر، ژرف اندیش وخود سامان بخش هستند و برای بوجود آوردن پیامدهای مطلوب ، از نیروی تأثیرگذاری بر اعمالشان برخوردارند. عامل بودن انسان یعنی فرایند فعال کاوش کردن ، دستکاری کردن و تأثیر گذاشتن بر محیط برای رسیدن به نتایج مطلوب (فیست و فیست ، نقل از کندری ؛1386) . نظریه شناختی- اجتماعی ریشه در یک دیدگاه عمل انسانی دارد که درآن افراد کارگزارانی هستند که به طور مبتکرانه به رشد و توسعه خود می پردازند و به وسیله اعمالشان می توانند اتفاقاتی را بوجود آورند ، نکته کلیدی این مفهوم این حقیقت است که در میان عوامل شخصی دیگر، افراد خودباوریهایی را دارا هستند که آنها را قادر می سازد به اعمال کنترل بر افکار ، احساسات و اعمالی که " آنچه مردم فکر می کنند ، باور دارند ، و احساس می کنند که چگونگی عملکرد آنها را تحت تأثیر قرار می دهند " بندورا دیدگاهی ازرفتار انسانی ارائه داد که درآن باورهایی که افراد درباره خودشان دارند، عناصرکلیدی هستند دراعمال کنترل بر عمل شخصی . بنابراین افرادهم به عنوان نتایج وهم به عنوان بوجود آورنده محیطهای شخصی سیستمهای اجتماعی شان در نظر گرفته می شود(بندورا،2000) . تقویت خودکارآمدی بندورا(1997) دریافته است که امکان دارد سطح خودکارآمدی یک فردرا بوسیله راهکارهای ذیل بالا ببریم 1- قراردادن او در معرض تجربه های موفق ازطریق ترتیب دادن هدفهای قابل دسترس و بدین وسیله افزایش دادن امکان حصول عملکرد او. 2- قرار دادن شخص در معرض الگوهای مناسبی که در عمل ، موفق هستند و بدان وسیله افزودن تجربه های جانشینی موفق او 3- فراهم کردن متقاعد سازی و تشویق های کلامی ، ازطریق القاء این امرکه توانایی عملکرد موفق را دارد. 4- تقویت برانگیختگی فیزیولوژیکی از طریق مثلا رژیم غذایی یا برنامه های ورزشی و بدان وسیله افزایش دادن نیرومندی و انرژی حیاتی . برافی( 1998) راهکارهای زیر را برای کمک به افراد جهت افزایش باورهای خودکارآمدی پیشنهاد می دهد. بیشتر به عنوان مرجع تا قضاوت گرعمل کنید . بیشتر بر فرایندهای یادگیری توجه کنید تا نتایج . 3- عکس العمل شما نسبت به خطاها به عنوان بخش های مفید وطبیعی امریادگیری باشد تا نشانه شکست. 4- بر توانایی و استانداردهای شخصی تأکید کنید، بکوشید تلاشهای پیشرفت را ابتدا از طریق راهبردهای انگیزشی درونی تا بیرونی تحریک کنید (نقل ازپاجارس، 2007). مؤلفه های خودکارآمدی مطابق نظر بندورا (1997) باورهای خودکارآمدی از لحاظ سه ویژگی می توانند متفاوت باشند که این ابعاد نقش مهمی در اندازه گیری خودکارآمدی دارند . اندازه (سطح) ، عمومیت، نیرومندی. الف) سطح : اولین بعد باورهای خودکارآمدی اندازه یا سطح می باشد . کارآمدی یک فرد در یک قلمرو ممکن است در حد کارهای ساده ، متوسط و یا شامل سطوح سخت گردد . اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد ، انجام آن کار ساده بوده و هر کسی ممکن است احساس خودکارآمدی بالا در مورد آن داشته باشد (بندورا، 1977). در واقع سطح به دشواری مشکلاتی که شخص آمادگی مقابله با آنها را دارد ، اشاره می کند بطور مثال برخی ازافراد این نکته را قبول دارند که باید چیزهای جدید را امتحان کرد اما هرگز این کار را انجام نمی دهند. برخی دیگر ممکن است در ارتباط با کودکان خود پرجرأت ، اما در ارتباط با افراد بزرگتر اینطور نیستند ، یا ممکن است مرد یا زنی هنگام صحبت کردن در یک گروه کوچک به خود اطمینان داشته باشند ، اما موقع سخنرانی در یک مجمع بزرگ چنین اطمینانی نداشته باشند(صمدی ،1386). ب) عمومیت : دومین تفاوت باورهای خودکارآمدی در بعد تعمیم پذیری است . افراد ممکن است در یک قلمرو و یا بخش کوچکی از آن خود را کارآمد بدانند . دربعد عمومیت خودکارآمدی از چند عامل تأ ثیر می پذیرد ؛ شباهت فعالیتها ، حیطه بروز آن در رفتار های شناختی و عاطفی ، کیفیت شرایط و خصوصیات اشخاصی که آن رفتار یا فعالیت به آنها مربوط می شود(بندورا،1997؛ به نقل ازمیرسمیعی ، 1385) . همچنین به میزان احساس اطمینان شخص به خود برای انجام رفتارهای خاص درشرایط و موقعیت های مختلف اشاره دارد. بدین معنی که عمومیت خودکارآمدی به توانایی فرد برای دادن مناسب ترین پاسخ درتمام موقعیتها اشاره دارد . برخی تجربه ها ، باورهای خودکارآمدی محدودی ایجاد می کنند ، برخی دیگر حس کارآمدی تعمیم یافته را القاء می کنند که به فراسوی موقعیتهای خاص گسترش می یابند(بندورا، 1997). ج) نیرومندی : باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب نا موفق به آسانی بی اعتبار می شوند . اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیت های خود دارند ، در برابر موانع آن را حفظ می کنند . باورهای خود کارآمدی هر چقدر نیرومند تر باشند ، دوام بیشتری می یابند و رابطه بیشتری با رفتار پیدا می کنند(حمیدی پور،1377). در واقع نیرومندترین خودکارآمدی به اعتقاد فرد مبنی براینکه می تواند از عهده یک رفتار دشوار برآید، اشاره دارد. قدرت خودکارآمدی به تفاوت بین این فکر که " شاید بتوانم این کار را انجام دهم" و این فکر که "مطمئنم می توانم این کار را انجام دهم" اشاره دارد( بندورا، 1997) . منابع خودکارآمدی گرچه ادبیات و سوابق نظری موجود ، از نقش پیش بینی کننده رویکرد شناختی- اجتماعی در افزایش باورهای خودکارآمدی ، حکایت می کند این سؤال همچنان باقی است که افراد این باورها را چگونه در خود شکل می دهند ؟ تحقیقات انجام شده درموقعیت های مختلف به کشف اثرات فرایند های مختلف آموزشی بر خودکارآمدی دست یافته اند . بندورا (1997) بیان می کند که باورهای افراد در باره کارآمدی آنها تحت تأثیر چهار منبع عمده ، رشد و تحول می یابد . این چهار منبع عبارتند از :دستاوردهای عملکرد، تجارب جانشین، قانع سازی کلامی، و حالتهای فیزیولوژیکی هیجانی . دستاوردهای عملکرد : یکی ازمنابع اطلاعاتی که باورهای کارآمدی بر اساس آن ایجاد و تحکیم می یابد ، دستاوردهای عملکرد است . دستاورد های عملکرد پیشین بازخوردی ایجاد می کند که باعث می شود فرد به توانایی خود در آن عملکرد باور پیدا کند و براساس این باور ایجاد شده به فعالیت بیشتر درآن زمینه بپردازد . به این طریق ، باورهای مربوط به توانایی ، هم از دستاوردهای عملکرد قبلی تأثیر می پذیرد و هم باعث افزایش دستاورد های عملکرد بعدی می شود . بندورا معتقد است اولین و مهمترین ، منبع تعبیر و تفسیرهای فرد از نتایج مستقیم عملکرد خود است ، زیرا بر پایه تجربیات موفق شخص قرار دارد . موفقیتهای قبلی که برتسلط شخصی مبتنی هستند، شواهد فوری و ملموس فراهم می کنند که آیا شخص می تواند در انجام یک وظیفه خاص موفق شود یا نه ؟ موفقیتها ، تجارب تبحری را بالا می برد و شکستهای مکرر، بخصوص اگردراوایل جریان رویدادها یعنی قبل از اینکه حس کارآمدی بطورجدی بوجود بیاید، رخ دهند ، باورهای کارآمدی را کاهش می دهند ) بندورا، 1993) . پژوهش های بندورا (1997) در زمینه تجارب مسلط نشان می دهد که احساس کارآمدی تحت تأثیر عوامل هفتگانه زیر قرار می گیرد : توانمندیهای موجود ادراک درجه دشواری تکلیف میزان تلاش میزان نیاز به کمک بیرونی شرایطی که تکلیف باید در آن انجام شود الگوهای زمانی موفقیت و عدم موفقیت چگونگی سازماندهی و بازسازی تجارب 2- تجربه جانشینی : بندورا (1993) دومین روش ایجاد و تقویت باورهای خودکارآمدی از طریق تجربیات غیرمستقیمی است که مدلهای اجتماعی ارائه می دهند. مقایسه اجتماعی بین خود و دیگران و خصوصاً بر گروه همسالان و همجنسان را باعث ایجاد احساس خودکارآمدی می داند. در موقعیتهای که اشخاص تجربه های اندکی برای شکل دهی قضاوتهای خود دارند ، الگوها بطور خاصی ، مؤثر و مفید واقع می شوند . دیدن افراد شبیه به خود که با تلاش پیگیر موفق می شوند ، باورهای خودکارآمدی مشاهده کنندگان را بالا می برد که اینکه آنها هم دارای این توانایی ها برای غالب شدن بر فعالیت های مشابه برای موفق شدن هستند . به همین منوال مشاهده شکست دیگران علیرغم تلاش فراوان ، باورهای مشاهده کنندگان را در زمینه کارآمدی کاهش می دهد و تلاش های آنها را متزلزل می کند . تأثیر مدلسازی بر خودکارآمدی ادراکی تا حد زیادی تحت تأثیر شباهت ادراکی به نسبت آن مدلهاست . هر چه شباهت فرضی بیشتر باشد مدلهای شکست و موفقیت موثرترخواهد بود. اگر افراد این مدلها را متفاوت از خود بدانند خودکارآمدی ادراکی آنها چندان تأثیر رفتار مدلها و نتایجی که آن به بار می آورد ، نیستند. افراد بدنبال مدلهای با تجربه ای هستند که دارای توانائی هایی هستند که آنها خواهان آن هستند از طریق رفتار و روشهای نشان داده شده تفکر، مدلهای با کفایت دانش را انتقال می دهند و مهارتها و راهبردهای مؤثر برای کنترل نیازهای محیطی را به مشاهده کنندگان آموزش می دهند. علاوه بر این از طریق این فرایندها ، فرد توانایی خود تنظیمی نیز پیدا می کند . بنابر این از طریق رشد کفایتها و معیارهای شناختی ، فرد می تواند پاداشها یا تنبیه های آینده را در پیشرفت به سوی اهداف انتخاب شده یا دستیابی به آنها پیش بینی کند . این مورد اخیر ، یعنی نتایجی که توسط خود فرد به دست می آید نقش تعیین کننده ای در پایداری بلند مدت رفتار درغیاب تقویت کننده های بیرونی دارد . (بندورا، 1994). 3- ترغیب کلامی یا پیام های دریافتی از محیط اجتماعی سومین منبع ایجاد و تقویت خودکارآمدی ، است . بدین معنی که وی شایسته انجام رفتارهای معینی است (بندورا،1997). افراد باورهای خودکارآمدی را به عنوان نتیجه تشویق هاو حمایت های اجتماعی که از دیگران دریافت می کنند ، ایجاد و گسترش می دهند . تشویق های اجتماعی و پیشنهادهای کلامی می تواند به افراد کمک کند تا تلاش بیشتری بکار ببرند و پشتکار مورد نیازبرای موفقیت را تداوم بخشند و این امر به رشد پیوسته مهارت ها و کارآمدی شخصی منجرمی شود (پاجارس، 2002) ترغیب کلامی یا قانع سازی کلامی ، یعنی اینکه به افراد گفته شود آنها توانایی رسیدن به هر چیزی را که می خواهند به آن برسند را دارند ، می تواند کارآیی شخصی را افزایش دهد. این ممکن است از چهار منبع اطلاعاتی رایجتر باشد ومعمولاًتوسط والدین ، معلمان ، همسران ، دوستان ، ودرمانگران عمل می شود. برای اینکه قانع سازی کلامی مؤثر افتد، باید واقع بینانه باشد . ( سید محمدی ، 1379 ) دلگرمی ها برای ترغیب افراد در تمرکز کردن بر نقاط قوت خود در شایستگی ها یشان و نادیده گرفتن نارسائیها و عملکردهای نا موفق گذشته شان ، بکار می روند و اگر قانع سازی کلامی نتیجه بخش باشد احتمالاً فرد عملکرد مؤثری از خود نشان می دهد و برای موفق شدن تلاش می نماید (جی . وی . جکسون ، 2002 ؛ نقل از آبنیکی ، 1385) . 4- حالات زیست شناختی و عاطفی : حالات زیست شناختی مانند اضطراب ، فشار روانی ، برانگیختگی ، خستگی و تنش اغلب به عنوان شاخصهای آمادگی برای شکست تفسیرمی شوند .همچنین خلقفرد نیزمی تواند تأثیرعمده ای روی باورهای خود کارآمدی داشته باشند . خوشبینی و خلق مثبت باورهای خودکارآمدی را افزایش می دهند ونا امیدی وافسردگی باورهای خودکارآمدی را کاهش می دهند (پاجارس، 1977). انتظارات کارآمدی شخصی یک فرد تحت تأثیرحالات برانگیختگی هیجانی وحالات فیزیولوژیک وی قراردارد. بندورا(1997) می گوید: قضاوت افراد درمورد توانمندی های خود تابع حالات جسمانی است که آن نیزبه نوبه خود متأثر ازحالات عاطفی وفیزیولوژیک شخصی هستند. برانگیختگی هیجانی به معنی دورکردن احساسات منفی : ترس ، نگرانی و بداخلاقی و ایجاد احساسات مثبت مانند عشق ، هیجان، و سبقت جویی است. افراد درموقعیت های فشارزا فعالیتهای فیزیولوژیک خود را به عنوان نشانه هایی ازعدم تعادل یا اختلال می بینند . هیجانات منفی می توانند موجب تنش وفشارشوند واز درون افراد را آشفته کنند ودر نهایت در کارآمدی آنان اثرمنفی خواهد داشت . ادراک شخصی ازحالات فیزیولوژیک خود (اثرات ذهنی شخصی ) مانند ترس ، اضطراب ، تنش ، و افسردگی ( درون و برون شخص ) سبب می شود که افراد درانجام وظایف تواناییهای خود را دست کم بگیرند وانتظارات خودکارآمدی شخصی را پایین بیاورند . بندورا (1994) پیشنهاد می کند که برای تغییر باورهای کارآمدی باید توان جسمانی را افزایش ، سطح استرس و گرایشهای منفی عاطفی را کاهش دهیم و سوء برداشتهای حالات بدنی را اصلاح کنیم . از آنجا که افراد توانایی تغییر دادن افکار خودشان را دارند ، باورهای خودکارآمدی نیز به نوبه خود تحت تأثیرحالتهای زیست شناختی افراد قرار می گیرد . به نظر بندورا ، افراد درمحیطهای روانی خاصی زندگی می کنند که بیش ازهمه ساخته خودشان است . لذا این استعاره غالباً بکارمی رود که افراد می توانند خودشان را«بخوانند» واین خواندن به واقعیت افکار وحالات هیجانی بازمی گردد که افراد درخودشان ایجاد کرده اند . گاهی ممکن است اطمینان به خود افراد، تحت تأثیر حالات هیجانی همراه با یک فعالیت معین قرار گیرد . علاوه بر این ، وقتی افراد دارای افکار و ترسهای غیرمنطقی درباره ظرفیت ها و تواناییهای خود باشند ، این واکنشهای منفی عاطفی می تواند ادراکات توانایی آنها را تضعیف کند و باعث ایجاد فشارروانی و تنش شود ، که فرد را به عملکرد نامناسب داشتن مطمئن می کند . البته درست نیست که گفته شود اضطراب قبل ازیک فعالیت معین نشانه ای از خودکارآمدی ضعیف است ، اما واکنشهای شدید هیجانی به یک تکلیف ، نشانه های برای انتظار موفقیت یا شکست در آن حیطه فراهم می کند . برای مثال پاجارس (2002) معتقد است که افراد می توانند با توجه به حالات هیجانی و نشانه های موفقیت و شکست به ارزیابی سطح خودکارآمدی خود بپردازند. افکار منفی وترسها ، باعث کاهش سطح ادراکات خودکارآمدی شده و ازطریق ایجاد فشار روانی ، برعملکرد تأثیر می گذارند. به همین دلیل یکی ازراههای افزایش سطح باورهای خودکارآمدی افراد ، بهبود سطح بهزیستی بدنی وهیجانی آنها و کاهش حالات منفی هیجانی ذکر شده است . افراد دارای خلق افسرده ، کارآمدی خودشان را پایین تر ارزیابی می کنند . از این جهت یک روش برای ارتقاء باورهای خودکارآمدی افراد، کاهش حالات هیجانی منفی و تقویت بهزیستی جسمی و عاطفی آنهاست . تجارب تصویر سازی : افراد با تصویرسازی ذهنی یک موقعیت فرضی ورفتارهای اثربخش یاغیراثربخش خودشان یا دیگران درآن موقعیت ، می توانند باورهای خودکارآمدی شان را تحت تأ ثیر قرار دهند ( مادوکس، 2002). بندورا(1997) دربازنگری چگونگی کنش این منابع درتأمین اطلاعات خودکارآمدی، معتقد است که اکتساب وتشکیل قضاوتهای خودکارآمدی ، تنها ازطریق یک بعد صورت نمی گیرد. بلکه اطلاعات کارآمدی دراثر تلفیق وترکیب اطلاعات حاصل ازاین منابع به وجود می آید . لذا تلفیق اطلاعات کارآمدی به عنوان منبع دیگری ازاطلاعات کارآمدی مطرح می شود. اطلاعاتی که ازهریک ازاین منابع به دست می آید ، به طور مستقیم وخودکار بر قضاوتهای خود کارآمدی تأثیر ندارد، بلکه این اطلاعات ازلحاظ شناختی مورد ارزیابی و تفسیر قرار می گیرند . بنابراین انتخاب کردن، یکپارچه سازی، تفسیر وجمع آوری مجدد اطلاعات بر قضاوتهای خودکارآمدی مؤثر است . دومین روش ایجاد و تقویت باورهای خودکارآمدی از طریق تجربیات غیرمستقیمی است که مدلهای اجتماعی ارائه می دهند (بندورا، 1994). بندورا (1993) مقایسه اجتماعی بین خود و دیگران و خصوصاً بر گروه همسالان و همجنسان را باعث ایجاد احساس خودکارآمدی می داند. در موقعیتهای که اشخاص تجربه های اندکی برای شکل دهی قضاوتهای خود دارند ، الگوها بطور خاصی ، مؤثر و مفید واقع می شوند . دیدن افراد شبیه به خود که با تلاش پیگیر موفق می شوند ، باورهای خودکارآمدی مشاهده کنندگان را بالا می برد که اینکه آنها هم دارای این توانایی ها برای غالب شدن بر فعالیت های مشابه برای موفق شدن هستند دومین روش ایجاد و تقویت باورهای خودکارآمدی از طریق تجربیات غیرمستقیمی است که مدلهای اجتماعی ارائه می دهند (بندورا، 1994). بندورا (1993) مقایسه اجتماعی بین خود و دیگران و خصوصاً بر گروه همسالان و همجنسان را باعث ایجاد احساس خودکارآمدی می داند. در موقعیتهای که اشخاص تجربه های اندکی برای شکل دهی قضاوتهای خود دارند ، الگوها بطور خاصی ، مؤثر و مفید واقع می شوند . دیدن افراد شبیه به خود که با تلاش پیگیر موفق می شوند ، باورهای خودکارآمدی مشاهده کنندگان را بالا می برد که اینکه آنها هم دارای این توانایی ها برای غالب شدن بر فعالیت های مشابه برای موفق شدن هستند . تأثیرات باورهای خودکارآمدی بر کارکردهای روانشناختی بندورا(2000) معتقد است ، باورخود کارآمدی ازطریق این تعیین کننده ها بر رفتار انسان نقش اساسی را ایفا می کند. برخی تعیین کننده ها به شرح زیر است : اثر خود کارآمدی بر سطح انگیزش : خود کارآمدی درک شده نقش تعیین کننده ای برخود انگیزشی افراد دارد. زیرا باورخود کارآمدی برگزینش اهداف چالش آور، میزان تلاش و کوشش در انجام وظایف ، میزان استقامت و پشتکاری دررویارویی با مشکلات و میزان تحمل فشارها اثرمی گذارد .درک خودکارآمدی ادراک شده قدرت انگیزشی زیادی دارد وبه عنوان یک منبع انگیزشی درونی عمل می نماید . 1)انتخاب اهداف : خود کارآمدی به عنوان یک عامل تعیین کننده مهم انتخاب اهداف پرچالش و فعالیتهای دشوار فردی عمل می کند . یک فرد معمولاً اهدافی را انتخاب می کند که در کسب موفقیت آمیز آنها ، سطح معینی از توانایی را داشته باشد . افرادی که به کارآمدی خود باور دارند ، اهداف چالش انگیز را انتخاب می کنند و از تجارب تهدیدآمیز اجتناب می کنند و افراد با کارآمدی پایین ازرویارویی با تکالیف ، وظایف و اهداف مشکل پرهیز می کنند . 2) کسب نتایج یا پیامدهای مورد انتظار : خودکارآمدی ، همچنین نقش مؤثری درپیامدهای بالقوه مشوقها و بازدارنده های مورد انتظار دارد . پیامدهای قابل پیش بینی ، عمدتاً به باورهای افراد در توانایی انجام فعالیتها در موقعیتهای مختلف وابسته است . افراد دارای کارآمدی بالا انتظار پیامدهای مطلوب از طریق عملکرد خود را دارند، ولی افراد دارای کارآمدی پایین، انتظارعملکرد ضعیفی را از خود دارند و در نهایت نتایج منفی یا ضعیفی را به دست می آورند. بندورا (1997) اظهار می کند که فعالیتهای بی شماری وجود دارد که اگر به خوبی انجام شوند ، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند ، ولی آن فعالیتها توسط افرادی که به تواناییهای خود در انجام موفقیت آمیز شک می کنند، پیگیری نمی شوند . بالعکس افراد با کارآمدی بالا ، انتظار دارند با تلاشهای خود موفقیتهایی کسب کنند وبا وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمی شوند. بنابراین ، نظریه خودکارآمدی بیان می کند که باور به تواناییهای خود ، رفتارهای مورد نیاز برای کسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد می کند و موجب می شود که فرد برای به کارگیری رفتار خود تلاشهای مضاعفی انجام دهد . 3) اجرای اهداف : کارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف بلکه بر اجرای آنها نیز اثر می گذارد . انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمی دهد که رفتارهای مورد نیازرا به طورموفقیت آمیز انجام دهند و درمواجهه با مشکلات ، استقامت و پایداری داشته باشند ، یک تصمیم گیری روانی به یک عمل روانی مشتق شده از باورکارآمدی بالا ، نیاز دارد . شخص باید خود کرداری(عملکردی)را به یک خود عزمی اضافه کند ، و گرنه ، تصمیم گیرنده اندیشه و تفکر را به کارنگرفته است . باور به کارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شکل می دهد که آیا از فرصتها استفاده می کند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری به عمل می آورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر می سازد (بندورا ، 1995) . 4) میزان تلاش : خودکارآمدی درک شده بر میزان تلاش برای انجام یک وظیفه اثر می گذارد. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند برای غلبه بر موانع و مشکلات تلاش مضاعفی می کنند . در مقابل افرادی که به شایستگی های خود شک می کنند و یا باورکارآمدی ضعیفی دارند، هنگام رویارویی با مشکلات ، موانع و شکستها تلاش کمی می کنند و یا منصرف می شوند و یا اینکه راه حل های پایین تر از حد معمول اراﺋه می دهند واین افراد علت شکست را به ناتوانی خویش نسبت می دهند. درآن موقع توجه آنان به جای حل مسئله، متمرکزبر فقدان شایستگی خود است.ولی افراد با کارآمدی بالاعلت شکست را درتلاش و کوشش کم می دانند. 5) میزان استقامت و پشتکار: خود کارآمدی درک شده بر میزان استقامت ، جدیت و پشتکار فرد در نیل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر می گذارد .افراد کارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج می دهند و از منابع مختلف فردی و محیطی باز خودهای مثبت می گیرند که آن باز خوردها به نوبه خود به عنوان تقویت کننده یا تقویت دهنده به خود کار آمدی عمل می کنند. برعکس افراد با خود کارآمدی پایین و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظارتلاش نمی کنند ، باز خوردهایی که نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت می کنند . 7) خود تنظیمی : افراد، داری نظام خود تنظیمی هستند. خود تنظیمی آنان را قادر می سازد تا بر افکار، احساسات، انگیزش و رفتار خود کنترل داشته باشند.انسان از درجه و میزان کنترل بر زندگی و رفتار خود، ادراکاتی دارد.افراد تلاش می کنند بررویدادهایی که زندگی را تحت تأثیر قرار می دهند کنترل داشته باشند. با اعمال نفوذ برموقعیتها می توان آینده مطلوب داشت و از نتایج نا مطلوب ممانعت به عمل آورد. ب) تأثیر خود کارآمدی برعواطف و هیجانات : باورهای خودکارآمدی الگوهای فکری و عکس العملهای عاطفی و حسی یک فرد را تحت تأثیر قرار می دهد خودکارآمدی بالا در ایجاد احساس آرامش هنگام مقابله با کارها و فعالیتهای مشکل به ما کمک می کند. برعکس ، افرادی که دارای خودکارآمدی پایین هستند ، ممکن است امور را از آن چه که هست مشکل تر و سخت تر درک کنند، و فشار ، افسردگی و بینشی کوته بینانه را در مورد اینکه بهترین راه حل یک مشکل چیست ، توسعه و ترویج دهند. همچنین بر اساس یافته های پژوهشی خودکارآمدی در خودنظم جویی عاطفی نقش محوری برعهده دارد . در مجموع بندورا دریافته است که هر چه سطح انگیختگی فیزیولوژیکی و هیجانی شخص بالاتر باشد ، سطح کارایی شخصی او پایین تر است . یعنی در یک موقعیت معین ،هر چه بیشتر دچار ترس ، اضطراب یا تنش شویم ، کمتراحساس می کنیم که می توانیم به اندازه کافی با آن کنار بیائیم. باورهای خودکارآمدی ، استانداردهای شخصی سطوح عاطفی و تأثیرات خودگردان را تحت تأثیر قرار می دهد(پاجارس ، 1999؛ نقل از کونایی، 1386) . خودکارآمدی و شغل نظریه شغلی شناختی- اجتماعی که به وسیله لنت ، هکت و براون (1996) ارائه گردید مبتنی است بر نظریه خودکارآمدی بندورا . این نظریه با تشریح رابطه بین علائق شغلی ، فرصتهای مربوط به شغل و عملکرد چارچوبی را برای رشد و توسعه شغلی ارائه می دهد . نظریه شغلی شناختی – اجتماعی رابطه میان متغیرهای شناختی – اجتماعی (مانند خودکارآمدی ) و ارتباط آنها با سایر متغیرها در محیط بافتی اجتماعی فرد از قبیل جنسیت ، نژاد ، فرهنگ، خانواده ، جامعه و مؤلفه های سیاسی برجسته می نماید . پژوهشها نشان داده اند که هر چه سطح خودکارآمدی بالاتر باشد ، دامنه فرصت های شغلی وسیع تر در نظر گرفته می شود و علاقه به آنها بیشتر است و خودکارآمدی پایین ممکن است دامنه انتخابهای شغلی را که شخص در نظر می گیرد محدود کند و شاید به تردید در باره انتخابهای معدودی که کارآمد تصور می شوند، کمک کند.(شولتزو شولتز ، 1998؛ ترجمه سید محمدی، 1379) . خودکارآمدی بالا و پایین به عقیده بندورا (1997) وضعیت افرادی که در مقابله با موارد خاص ، به ویژه به خاطر برخورداری از خودکارآمدی ضعیف در مورد توانمندی های خود شک می کنند، به قرار زیر است : از انجام دادن تکلیف دشوار پرهیز می کنند . در مقابل مشکلات ایستادگی نمی کنند . نسبت به اهدافی که خود انتخاب کرده اند، احساس تعهد نمی کنند . در موقعیتهای دشوار روی ناتوانایی های خود و نتایج منفی شکست تأکید می کنند . شرایط روانی آنان موجب تضعیف تفکر تحلیلی در آنان می شود. عملکرد های پایین را علامت کم استعدادی خود تعبیر می کنند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند احساس فشار روانی می کنند و در معرض ابتلا به افسردگی قرار می گیرند. خود کارآمدی و سلامت روان : در نظریه شناختی – اجتماعی ، ادراک فرد از کارآمدی خویش ، تأثیرات ضمنی مهمی در واکنش های هیجانی به موقعیتها و درایجاد و انگیزش در انجام رفتارهای مختلف دارد. این مفهوم می تواند تأثیرات ضمنی با اهمیتی در تندرستی داشته باشد ، زیرا درک پاسخهای هیجانی و رفتاری فرد به شرایط تنش زا و برنامه های مربوط به تندرستی کمک می کند. مطالعات گوناگون نشان داده است که احساس خود کارآمدی پایین با افزایش فشار روانی ، پاسخهای ضعیف تر به درد و انگیزش کمتر برای پیگیری برنامه های مربوط به تندرستی همبسته است ، بر عکس احساس کارآمدی بالا، با فشار روانی و پاسخ های زیستی کمتر به فشار روانی ، قدرت ، انطباق بیشتر و علاقه مندی زیادتر به برنامه های تندرستی همبسته است . بنابر این یکی از حوزه های بسیار فعال در پژوهشهای اجتماعی- شناختی در مورد رابطه بین باورهای خودکارآمدی و تندرستی است (بندورا، 1997) . خودکارآمدی و سلامت جسمی همچنین تحقیقات زیادی درزمینه خودکارآمدی و سلامت انجام شده است از جمله : رابطه خودکارآمدی وتحمل دردهای مزمن (بندورا و همکاران،1987) ، رابطه خودکارآمدی و تحمل درد ( مانینگ و رایت ، 1983)، رابطه خودکارآمدی و تأثیر همسالان بر شروع سیگار کشیدن( استاسی و همکاران ، 1992) ، رابطه خودکارآمدی و ترک سیگار ( شوارزر و فاچس، 1995) ، احساس کنترل بر رویدادهای زندگی (بندورا، 1995) ، و رابطه خودکارآمدی با استرس تجربه شده توسط زنان بعد از تولد اولین فرزند (ازر1995؛ نقل از شولتز و شولتز، 1998؛ ترجمه سید محمدی ، 1379). باورهای خودکارآمدی بالا با رفتارهای مختلفی چون سیگارکشیدن ، نوشیدن الکل و راههای جلوگیری از ابتلا به ایدز مرتبط است . تغییر در باورهای خودکارآمدی در مورد فرایند بهبود از بیماری ها نیز تاثیر گذار است شواهد موجود نشان می دهد که باورهای خودکارآمدی بالا ، مانع تأ ثیرات فشارهای روانی می شوند و کارکرد نظام ایمنی بدن را افزایش می دهد . در نظریه شناختی – اجتماعی ، این ناکارآمدی ادراک شده است که نقش اصلی را در اضطراب و افسردگی افراد بازی می کند (بندورا ، 1997) نقش خود کارآمدی در عملکرد مفهوم خودکارآمدی شخصی با عوامل شخصی مترادف است و اعتقاد فرد به توانایی خود درانجام کارها و ایفای نقش را شامل می شود . این اعتقاد عامل مهم درعملکرد است . افراد مختلف با توانایی های یکسان و یا شخصی درشرایط متفاوت ممکن است عملکرد ضعیف، خوب ، یا فوق العاده ای داشته باشند که این به خودکارآمدی شخصی بستگی دارد .افراد دارای خودکارآمدی بالا از فرصتهای محیطی به خوبی استفاده می نمایند وسعی دارند برمحدودیتها چیره شوند، ولی افراد ناکارآمد در قبال موانع ومحدودیتها نا امید ودلسرد می شوند . (حمیدی پور ، 1377) خودکارآمدی هم می تواند بر عملکرد تأثیرگذاشته و هم ازآن تأثیر بپذیرد . بدین صورت که خودکارآمدی بالا باعث پیشرفت بهترشده و پیشرفت بالا نیز باعث شکل گیری خودکارآمدی بالا خواهد شد . (پاجارس و شانک 2001، به نقل ازامینی؛1382). مهارتها به راحتی تحت نفوذ شک و تردید فرد نسبت به خود قرار می گیرد . به همین خاطر یک فرد توانمند ممکن است به دلیل عدم اعتماد به توانایی و شایستگی خود ، از توانایی اش آنچنان که شایسته است ، استفاده ننماید. بنابراین یک عملکرد مؤثرهم نیازمند مهارت است وهم نیازمند عقاید خودکارآمدی . اگر افراد باور نداشته باشند که اعمال آنها نتایج مورد نظررا به ثمر می رساند دیگرانگیزه چندانی به پرداختن به آن فعالیتها را ندارند .علاقۀ به معماری تا چا اندازه می تواند دانش آموزی را به پیش ببرد که در هندسه احساس ناتوانی می کند . هر نوع عواملی که رفتار را تحت تأثیر قرار دهند ریشه دراصل این باور دارند که یک فرد توانایی انجام آن رفتار را دارد . باورهای خودکارآمدی هم کمک می کنند به مشخص کردن مقدار تلاشی که افراد در آن فعالیت از خود نشان می دهند . چه مدت آنها به استقامت کردن ادامه می دهند وقتی که با موانع مواجه می شوند و تا چه اندازه انعطاف پذیر هستند وقتی که با موقعیت های دشوارروبرو می شوند. هر چه حس کارآمدی بالاتر باشد تلاش ، مقاومت و انعطاف پذیری بیشتر است ، افراد علاقۀ درونی بیشتر وعشق عمیق تری به فعالیتها دارند( بندورا، 2000) . تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی درگستره زندگی تأثیر بافت خانواده برباورهای خودکارآمدی : از ابتدای کودکی ، والدین یا مراقبان کودک تجاربی را فراهم می کنند که اثرات متفاوتی بر خودکارآمدی کودکان دارد . وقتی خانواده به کودک کمک می کند تا به طوراثر بخش با محیط برخورد کند تأثیر مثبتی بر تحول باورهای خودکارآمدی آنها می گذارد (بندورا، 1997). والدینی که تجارب در حد تسلط و فرصتهای مختلف را برای کودکان خود ترتیب می دهند ، نوجوانان و جوانان کارآمدتری دارند . در تحلیل کنش وری های خانواده ، نشان داده شده است که بین ابعاد ساختاری خانواده و تحول باورهای خودکارآمدی رابطه وجود دارد، جایگاه خواهر و برادر ( ترتیب تولد ) کامل بودن خانواده (آیا کودک با پدر و مادر زندگی می کند یا با هر دو ؟) و تعداد افراد خانواده در چگونگی شکل گیری باورهای خودکارآمدی کودکان تأثیر می گذارد( فلامر، 1995؛ به نقل از مجیدیان،1382) . تأثیر دوستان و همسالان : تأثیر دوستان برخودکارآمدی از چندین طریق صورت می گیرد ، یکی از طریق سرمشق گیری از کودکانی است که شبیه او هستند ، مشاهده موفقیت افرادی که کودک خود را شبیه آنها می داند ، انگیزه و خودکارآمدی مشاهده کننده را بالا می برد و آنها را به این باور می رساند که می توانند عملکرد موفقیت آمیز داشته باشند . این موضوع بخصوص در دانش آموزانی که درباره قابلیتهای عملکردشان اطمینان ندارند بسیار تأثیر گذار است . تأثیر دوستان همچنین از طریق شبکه دوستان و همسالان یا گروه های بزرگ دوستان که دانش آموزان با آنها در ارتباط هستند برجسته می گردد. (پاجارس و شانک ،2002) . نقش مدرسه : مدرسه محل تحول صلاحیت های شناختی و کسب دانش و مهارتهای ضروری حل مسأله برای مواجهه اثر بخش با اجتماع بزرگتر می باشد . مدرسه محلی است که دانش آموزان مهارتها ، دانش و تفکر خود را به بوته آزمایش می گذارند ، ارزیابی می کنند و بار دیگر با دیگر افراد جامعه مقایسه می کنند . وقتی کودکان به مهارتهای شناخت مسلط می شوند احساس کارآمدی شناختی شان افزایش می یابد و این دریک نظام که شامل ابزارهای آموزشی، عملکرد معلمان وهمکلاسی ها، بافت اجتماعی مدرسه وساختارو ابزارهای کلاسی می باشد ، بنا می شود . بنابراین نظام مدرسه و بافت تعاملی بین اعضاء مدرسه باید به شکلی باشد که احساس باورهای خود کارآمدی در دانش آموزان نیرومند گردد و به دانش آموزان این باوررا تحمیل کند که می توانند و قابلیت و توانایی انجام کارها را دارند (بندورا ، 1994) . ساختارهای کلاسی نیز بر رشد خود کارآمدی مؤثر است . اگر ساختار کلاسی به جای مقایسه اجتماعی بر خود- ارزیابی متکی باشد ، دانش آموزان به جای اینکه خود را با دیگران مقایسه کنند ، خود را با استانداردهای شخصی خود ، ارزیابی می کنند وخودکارآمدی تصوری آنها بالا می رود . خود ارزیابی قابلیتهای تصوری فرد را بالا می برد . درساختارهای یادگیری مشارکتی که درآن دانش آموزان با هم کارمی کنند ، به جای سنجش فردی یا مقایسه ای ازخودارزیابی استفاده می شود (بندورا ، 1991) . رشد خودکارآمدی بواسطه تجارب مرحله گذار نوجوانی : اگر چه هیچ دوره ای از تحول خالی از مشکلات و بحران نیست ، از نوجوانی به عنوان دوره سرشار از اضطراب و آشوب روانی – اجتماعی نامبرده می شود . تجارب مرحله گذارنوجوانی شامل کنار آمدن با خواست ها ، تنش ها ، چالش های ناشی از بلوغ ، سرمایه گذاری جنسی و هیجانی برای شریک زندگی ، انتخاب رشته دانشگاهی و شغل در هر موقعیتی که مستلزم سازمان یافتگی است نوجوانان باید صلاحیتهای جدید و مهارتهای تازه را بیاموزند و ارزیابی های مجدد از قابلیت ها و توانمندی هایشان را بپرورانند . موفقیت در مرحله گذار بین کودکی و بزرگسالی به سطح کارآمدی ایجاد شده در خلال سالهای کودکی بستگی دارد (بندورا ، 1991) خودکارآمدی مرتبط با بزرگسالی : بندورا (1994) بزرگسالی را به اوان بزرگسالی و سالهای میانی بزرگسالی تقسیم بندی کرده است . اوان بزرگسالی مستلزم یادگیری سازش یافتگی و کنار آمدن با ابعاد جدیدی از زندگی مانند ازدواج ، پدر و مادری کردن ، و ارتقاء شغلی می باشد . خود کارآمدی بالا برای عملکرد موفقیت آمیز دراین تکالیف ضروری است سالهای میانی نیز تنش زا هستند . طوری که افراد زندگی خود را مورد ارزیابی مجدد قرار می دهند و با محدودیت هایشان مواجه می شوند و باورهای خودکارآمدی خود را مجدداً تصحیح می کنند. والدینی که فاقد احساس کارآمدی برای مدیریت وسیع خواسته های خانواده هستند ، دوره پرزحمتی را می گذرانند و درمقابل افسردگی آسیب پذیر می شوند . نقش میانجیگرانه ای که قضاوتهای خودکارآمدی در رفتار انسانی بازی می کند ، تحت تأثیر عواملی چند است ممکن است تنگناهای عملکردی و عوامل بازدارنده وجود داشته باشد . یعنی اینکه افراد دارای خودکارآمدی بالا وخیلی ماهرممکن است تصمیم بگیرند که به اتفاق باورها و توانائی شان رفتار نکنند ، چرا که آنها منابع لازم را ندارند ، چونکه آنها موانع اجتماعی را در مسیر مورد نظرشان یا نتیجه مورد نظرشان ادراک می کنند در چنین حالتهایی کارآمدی از پیشگویی کردن عملکرد باز می ماند. (بندورا،1986) . فرایندهای فعال شده کارآمدی تحقیقات زیادی درزمینه چهارفرایند عمده روان شناختی که از طریق آن باورهای خودکارآمدی عملکرد انسانی را تحت تأثیر قرارمی دهد ، انجام گرفته است . بنابرنظر بندورا (1994، 1997) کنش وری های آدمی را به واسطه فرایندههای چهارگانه شناختی ، انگیزشی ،عاطفی و گزینشی تنظیم می کنند. این فرایندهای متفاوت ، درجریان و روند تنظیم کنش وری های آدمی به صورت یکپارچه وهماهنگ عمل می کنند . الف : فرایند های شناختی تأثیرات باورهای خودکارآمدی برفرایند های شناختی به شکل های مختلف است . اکثررفتارانساتی رفتارهدف مند با یک نوع دوراندیشی که در بر گیرنده هدف های ارزشمند است ، تنظیم می گردد . تعیین هدف شخصی تحت تأثیر خود ارزیابی توانائی هاست . هرچه درک خودکارآمدی قویتر باشد ، چالشهای هدف که افراد برای خود تعیین می کنند ، متعالی تر خواهد بود و در نیل به آنها جدی تر خواهند بود .(بندورا،1994) . اکثر اعمال آدمی ابتدا دراندیشه شکل می گیرد . باورهای مردم به کارآمدی آنها انواع طرحهای مورد انتظاری که آنها ارائه و مرور می کنند را شکل می دهد . آنهایی که کارآمدی خود را باور ندارند ، طرحهای ناموفق را مجسم می کنند و به چیزهای زیادی که احتمال خطا در آنها وجود دارند ، می پردازند . هنگامی که فرد با خود – تردیدی مواجه است، خیلی سخت است که به چیزی دست یابد. نقش عمده تفکراین است که این توانایی رابه افراد بدهد تا حوادث را پیش بینی کند و روشهایی را برای کنترل عوامل مؤثربر زندگی گسترش دهند . چنین مهارتهایی مستلزم پردازش شناختی اطلاعاتی است که بسیاری از ابهامات ودو دلی ها را دربر دارد . در یادگیری قوانین تنظیمی و پیش گویی مردم بایستی متکی باشند به دانششان برای ایجاد فرصتها ، سبک و سنگین کردن و یکپارچه کردن عوامل پیش بینی و آزمودن و بررسی کردن ارزیابی آنها براساس نتایج آنی فعالیتها یشان ودر نظر گرفتن اینکه چه عواملی را ارزیابی کنند و تا چه حد کاررا به خوبی انجام دهند .وقتی مردم با وظایف انجام دادن کارهای محیطی مشکل تحت شرایط طاقت فرسا مواجه می شوند ، افرادی که در رابطه با کارآمدی شان دچار یک نوع بی باوری هستند ، در تفکرتحلیلی خود بیشتر آشفته و پریشان می شوند ، انگیزه های خود را کاهش می دهند و کیفیت عملکرد آنها تنزل می یابد . در مقابل آنهایی که دارای حس کارآمدی انعطاف پذیرهستند برای خود اهداف چالش برانگیز را تعیین می کنند و از تفکر تحلیلی خوب که موفقیت های کاری را به همراه دارد استفاده می کند (بندورا، 1994) . همچنین برای غلبه بر پیچیدگی های فرایند پردازش شناختی اطلاعات چند بعدی که حاوی ابهامات و تردیدها می باشد و فرایند حل مسئله ، افراد باید از حس خودکارآمدی بالائی برخوردار باشند تا در موقعیت های تصمیم گیری پیچیده در تفکر تحلیلی خودکارآمد باشند . هر چه خودکارآمدی ادراک شده افراد بالا باشد ، کوشش بیشتری را برای پردازش شناختی تکلیف و تفکرتحلیلی اختصاص می دهند (عبدی نیا، 1377). ب : فرایند های انگیزشی باورهای خودکارآمدی ، نقش کلیدی در خود- تنظیمی انگیزشی بازی می کنند. اغلب انگیزه های انسان به صورت شناختی ایجاد می شود. آنها در مورد آنچه می توانند انجام دهند ، باورهایی دارند ، آنها احتمالاًدر مورد پیامدهای اعمال آینده ، انتظاراتی دارند. آنها اهدافی را برای خود تعیین می کنند و اعمالی را مطابق با درکی که از آینده دارند انجام می دهند. (بندورا،1994) . بنا بر اهمیت انگیزش و تقدم آنها بر رفتار، انگیزاننده های شناختی مانند( اسناد موفقیت و شکست ، تعیین اهداف و برآورد ارزشی از اهداف انتخابی و انتظار پیامد ) می توانند پیامد های احتمالی رفتار را برای فرد مجسم نموده و او را برای آغازگری رفتار یا اجتناب از موقعیت تحریک نماید . ، باورهای خودکارآمدی در تنظیم انگیزش فرد نقش کلیدی بر عهده دارند . او سه نوع انگیزاننده های شناختی را شامل ، اسنادهای علّی ، انتظارات پیامد ، و اهداف درک شده عملکرد4495803111500 -11036309461500-202247510985500-200406010795000هدفهای آگاهانه 50292032131000برانگیزاننده های شناختی پیش نیاز -6223011430000انتظارات پیامدها-10960101143000 اسنادهای علّی 1731010-11430000نمودار2-1: برانگیزاننده های شناختی بر اساس اهداف ، انتظارات و اسناد (بندورا،1993، به نقل از کدیور،1380) باورهای خودکارآمدی بر هر سه نوع انگیزش شناختی اثر می گذارد . بر اساس سطح باورهای خودکارآمدی ادراک شده فرد ، اسنادهای علّی او ازموفقیت ها و شکست های احتمالی گذشته ، اهداف انتخابی و انتظارات پیامد نیز تعیین می شود . به طور خلاصه، باورهای خودکارآمدی اثر وسیعی بر فرایندهای انگیزشی دارند. غالباً اثر آنها بر چهار فرایند انتخاب ، تلاش و پشتکار ، هیجان و مقابله با موقعیتهای فشارزا تبیین شده است دربخش انتخاب افراد دارای باورهای کارآمدی بالا، اهداف پیچیده تری را که متضمن تلاش بیشتری است انتخاب می کنند. همچنین این افراد تلاش و پافشاری بیشتری در انجام تکالیف دارند و عملکرد بهتری نسبت به افرادی که باورهای خودکارآمدی پایینی دارند، ارائه می دهند. این افراد توانائی های بالاتری برای مقابله با موقعیت های فشارزا ونومید کننده دارند و درانجام تکالیف ازخلق وخوی بهتری برخوردارند(بندورا،1999). بندورا و سران (1986)، نقش واسطه ای خودکارآمدی وخودسنجی را در رابطه با اهداف و انگیزه عملکرد مورد تحقیق قرار دادند . آنها در مطالعه خود این پیش بینی را مورد بررسی قرار دادند در موقعیتی که اهداف تعیین شده برای آزمودنی با بازخورد عملکرد او همراه است ، میزان عملکرد آزمودنی بر اساس درک او از خودکارآمدی و سطح نارضایتی از خود متفاوت باشد . چگونگی عمل این مکانیزم به وسیله شناختی که فرد نسبت به استانداردهای شخصی و بازخورد عملکرد دارد صورت می گیرد. آنها آزمودنی دختر و پسر را در چهارگروه 20 نفری ویک گروه 10 نفره به عنوان گروه کنترل در 4 موقعیت الف ) هدف و بازخورد ، ب ) هدف به تنهایی ، ج ) بازخورد به تنهایی ، د ) بدون هدف و بازخورد ، مورد مطالعه قرار دادند . آزمودنی ها یک فعالیت شدید جسمانی را انجام دادند . نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که در شرایط بازخورد و هدف توأماً ، خود نارضایتی موجب تغییر در عملکرد می شود ، خود نارضایتی و خودکارآمدی به طور مشترک تغییرات عملکرد را ایجاد می نمایند و هنگامی که خودکارآمدی برای دستیابی به اهداف بالا باشد نارضایتی فرد نیز از عملکرد خود نیز بالا باشد عامل بازخورد و هدف برای مکانیزم خودسنجی لازم می باشد . ج : فرایند های عاطفی باورهای خودکارآمدی به واسطه تأ ثیر بر میزان فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید کننده بر سطح انگیزش افراد تأ ثیر می گذارند ، همچنین با احساس اعمال کنترل بر استرس زاها نقش حیاتی در انگیختگی اضطراب دارد. افراد با باورهای خود کارآمدی ضعیف، در کنترل تهدیدها اضطراب بالایی دارند ، ضعف و کاستی های خود را تعمیم می دهند، شدت تهدیدات ممکن را چند برابر می کنند و نگرانی های بیهوده ای دارند که اضظراب آنها را تشدید نموده و سطح عملکرد آنها را تضعیف می کند( بندورا ،1994) . کارآمدی تصوری در تمرین مهار تنیدگی زاها و دربرپایی اضطراب نقش محوری دارد. افرادی که باور دارند تهدیدهای بالقوه ، غیر قابل مهار وغیر قابل کنترل هستند ، اکثر جنبه های محیط خود را خطرناک و مخاطره آمیز تلقی می کنند و اثر بخشی و توانایی سازگاری خود را ناچیز می پندارند . بواسطه چنین تفکرات ناکارآمدی ، افراد خود را درمانده می بینند و سطح کنشوری آنها پایین می آید . برعکس این افراد ، کسانی که باوردارند قادرند تهدیدهای بالقوه را تحت مهارخود درآورند ، به نحوی ، با شرایط سازش می یابند و اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه می کنند ، پیشرفت ها و سلامت روان آدمی ، نیازمند خودکارآمدی خوش بینانه می باشد . برانگیختگی اضطراب علاوه بر این که تحت تأثیر خودکارآمدی تصوری قرار می گیرد ، تحت تأثیر افکار کنترل کننده کارآمدی نیز قرار دارند. تمرین کنترل بر هوشیاری فرد به خوبی در این خلاصه شده است " تو نمی توانی مانع پرواز پرنده های نگرانی بالای سرت شوی ، اما می توانی مانع آشیانه سازی آنها روی سرت شوی " خودکارآمدی تصوری در کنترل فرآیند افکار ، یک عامل کلیدی در تنظیم افکار کاهش دهنده استرس و افسردگی است . (بندورا،1994). د : فرایندهای انتخابی : سه فرایند شناختی ، انگیزشی ، و عاطفی از فرایندهای فعال کارآمدی هستند که فرد را قادربه ایجاد محیطهای مؤثرمی نماید . اما خود فرد می تواند با انتخاب فعالیتها و محیط مورد نظربر شرایط بیرونی تأ ثیر بگذارد . افراد ازطریق انتخابها برجریان زندگی شخصی و شغلی خود اثرمی گذارند. آنان از موقعیتها ، فعالیتها و به طورکلی انتخابهایی که باور دارند بیش از حد توان آنها است ، اجتناب می کنند و آن دسته از فعالیتهایی را انتخاب می کنند ، که باور دارند می توانند از عهده آن بر آیند . افراد دارای احساس خود کارآمدی بالا، موقعیتها و اهدافی را انتخاب می کنند که ممکن است ، ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خود کارآمدی در انتخابهای افراد همچون انتخاب رشته ، حرفه ، کلاسهای پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی دارد. افراد خود کارآمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را مؤظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت در باره نتایج عملکرد خود می پردازند و در صورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد ، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین و اصلاح عمل در آنهاست . ج- سوابق پژوهش : مطالعات مربوط به معلولین و جانبازان در خارج و داخل کشور جانسون (1980) تحقیقی درارتباط بین رزمنده معلول و نقش های وی درخانواده انجام داده است. دراین زمینه چنین می نویسد:هرچه شدت معلولیت بیشتر باشد جابجایی نقش ها ومسؤلیت ها درمیان خانواده بیشترمی شود لذا درصورتی که اعضاء خانواده آنرا بپذیرند یک امرعادی بنظر می رسد و فشار و استرس جدیدی ایجاد نمی شود. درغیراینصورت یعنی اگراین جابجایی مسؤلیت ها ونقش ها مورد قبول اعضاء خانواده قرار نگیرد باعث کشمکشهای پیچیده می گردد که در نهایت موجب ایجاد استرس های جدید و اختلال در نظام و سلامت خانواده در کلیه ابعاد می گردد(نقل از نامداری ، 1368). تامسون(1976) می نویسد: معلولیت در بسیاری موارد ، کل خانواده را متأثر می سازد و می تواند بر انسجام خانواده اثر منفی داشته باشد . تغییرشکل جسمی فرد، ناتوانی جنسی و به طور کلی ناتوانی جسمی می تواند تأثیرات منفی در خانواده بگذارد. بعضی اوقات معلولیت موجب بروز ابهام و تضاد در ایفای نقشها در خانواده می گردد، تا آنجا که ممکن است مرد خانه نشین و زن نان آور خانه باشد. و یا فرزند فرد معلول از اینکه پدرش یارای بازی با او و یا رفتن به تفریح و ورزش همانند سابق را ندارد، احساس ناتوانی کرده و آنرا اظهار نماید و به این گونه در رابطه پدر و فرزندی تأثیر گذارد. عکس این حالت نیز می تواند وجود داشته باشد و آن زمانی است که پدر نقش فعال ورزشی و تفریحی خود را علیرغم معلولیت خویش حفظ کرده باشد (نقل از کشوری،1375) فیلیپس (1980) درمورد اینکه رزمندگان نسبت به از دست دادن اعضاء بدنشان چه واکنشی دارند می گوید کل رزمندگانی که درجنگ های متعدد شرکت داشته اند تعداد بیشماری ازآنان با معلولیت ها ومشکلات مختلف عصبی و روانی به خانه هایشان باز گشتند ، او می گوید اغلب اوقات این افراد همراه با احساسات بد و تلخ نسبت به جنگ و فدا کردن سلامت و اعضاء بدن به خانه هایشان باز می گردند. طوری که در همان مراحل اولیه بازگشت این تلقی و انزجار در میان خانواده های رزمندگان معلول به چشم می خورد(نامداری،1368). هلراشتاین و هورن استن(1966) اطلاع می دهند که : شرکت در یک برنامه فعال اصلاح مجدد ، پیشرفت مهمی را بطورعینی ، نه تنها درتقلیل و کاهش ناراحتی جسمانی بلکه در ابعاد روانی افراد ایجاد کرده است . مثلاً از شدت افسردگی آنها کاسته است ، از این مهمتر، شرکت این افراد در برنامه توانبخشی همچنین یک اثر سودمند در طرز تلقی آنها از نا توانی خود و خودپنداری آنها دارد(اسلامی نسب ، 1372). هلستون ( 1966میلادی ) می نویسد " درصورتیکه معلول از لحاظ روانی خود را با سایرین یعنی افراد طبیعی مشابه بداند وبه فرصت های موجود برای برخورداری ازیک زندگی فعال ورضایت بخش واقف باشد درسازش با ناتوانی خود توفیق بیشتری کسب خواهد نمود وچنانچه خود را مشابه افراد طبیعی نداند در سازش با تغییرات فیزیکی خود و محیط ناتوان خواهد بود" (اسلامی نسب،1372). متا سفانه با مراجعه به کتابخانه ها و مراکز خدماتی جانبازان ، در زمینه موضوع مورد بحث به طور اخص ، تا کنون مطالعه ای در ایران انجام نگرفته است . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی ، جامعه ما با پدیده ای تازه روبرو گردید ، وآن موضوع جانبازان و جنگ تحمیلی بود، که شاید مشکلات ناشی از جنگ اجازه مطالعات لازم را در این زمینه نداده است . اما لازم است به تحقیقاتی اشاره شود ، زیرا در رابطه با جانبازان می باشد . - مختاری (1384) پژوهشی درباره سیاستگذاری عمومی درباره جانبازان انقلاب اسلامی در دوره اصلاحات (دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی1384- 1376) انجام داد و به بررسی رویکردی سیاست گذاری در امور جانبازان در سه دهه اول انقلاب (1367- 1357)، دوره موسوم به سازندگی (1374- 1364) و دوره موسوم به اصلاحات (1384- 1374) پرداخت . نتیجه اینکه در دوره اصلاحات برنامه ریزی و سیاستگذاریها در امور جانبازان در همه ابعاد از انسجام و کارآمدی بیشتری برخوردار بوده است . - بخشی زاده (1384) به بررسی میزان رضامندی جانبازان نسبت به خدمات رفاهی بنیاد و رابطه آن با عوامل فردی و اجتماعی جانبازان ناحیه شمال تهران با درصد جانبازی 25/0 پرداخت . در این پژوهش شش فرضیه مطرح شد که پنج فرضیه آن تحت عنوان رضایت جانبازان از تسهیلات مسکن، شغل، درمان، جانبی و آموزشی و فرضیه آخر در زمینه ارتباط ویژگیهای فردی و اجتماعی جانبازان و میزان رضایت آنها از خدمات بنیاد می باشد که بررسی ها نشان داد که در مجموعبین تغییرات بیشتر ویژگیهای فردی و میزان رضایت رابطه معناداری وجود ندارد. - شیخ الحسنی (1376) به مقایسه رضایت شغلی جانبازان جسمی – حرکتی با افراد عادی در مشاغل یکسان پرداخت. نتیجه نشان داد که رضایت شغلی جانبازان جسمی- حرکتی با رضایت شغلی همکاران خود برابر است و افراد جانباز در زمینه شغلی به اندازه همکاران خود احساس رضامندی می نمایند . - رضايي (1376) پژوهشي با عنوان بررسي و مقايسه سازگاري شخصيتي جانبازان ورزشكار و غير ورزشكار انجام داد . اين پژوهش برروي 80 نفر بعبارتي 40 نفر جانباز ورزشكار و 40 نفرجانباز غيرورزشكار تهران نتيجه داد كه تفاوت معنادارآماري بين سازگاري شخصيتي جانبازان ورزشكارو غير ورزشكار مشاهده گرديد. - کشوری (1375) به بررسی وضعیت اقتصادی- اجتماعی جانبازان بروجرد پرداخت . نتایج تحقیق به این شرح است – لزوم توجه بیشتر و اساسی تر به مسائل جانبازان و رفع معضلات فردی و اجتماعی آنان - برنامه ریزی و اقدام جدی و گسترده در زمینه اشتغال جانبازان - لزوم گسترش تجهیزات مراکز توانبخشی جانبازان - وجود واحد مستقل و فعال از مشاوران و مددکاران برای رفع مشکلات فردی ، خانوادگی و اجتماعی جانبازان - لطفی ماجلانی ( 1375) تحقیقی با عنوان بررسی اختلالات خواب در جانبازان شهرستان گیلان انجام داد نمونه 300 نفر از جانبازان در حال درمان در بخش روان پزشکی مجتمع خدمات درمانی صابرین گیلان انجام شد . نتایج نشان داد که 58 نفر( 3/19 /0 ) از افراد مورد مطالعه به یکی از انواع اختلالات خواب مبتلا بوده ، که بیشترین فراوانی متعلق به طبقه اختلالات مربوط به اختلال روانی دیگربا 39 نفر (2/67%) و بعد از آن به طبقه اختلالات خواب ناشی ازمواد2 با 9 نفر(5/15% ) متعلق بوده است . در میان انواع مختلف اختلالات خواب ، اختلال بیخوابی، با 44 نفر (8/ 750/0) شیوع بیشتری داشت ، و از میان انواع متفاوت اختلال بیخوابی،بیشترین فراوانی به اختلال بیخوابی مربوط به اختلال روانی دیگر با 35 نفر(3/60 % ) اختصاص داشت و اختلال بیخوابی ناشی از مواد با 6 نفر (3/10) در مقام بعدی بود. - توانگر(1373) بررسی رابطه روشهای مقابله ای با ویژگیهای فردی درجانبازان شهریزد را انجام داد. نتایج بدست آمده ازاین تحقیق حاکی ازوجود تفاوت درکاربردبعضی ازروشهای مقابله ای در بین جانبازان با مجروحیتهای مختلف می باشد .همچنین یافته ها نشان داده است که بین کاربرد روشهای مقابله ای با ویژگیهایی نظیر سن ، تأ هل ، رتبه فرزندی ، تحصیلات ، مدت مجروحیت ، تیپ شخصیتی ، و شکایت از ناراحتی عصبی و اختلال رفتاری ارتباط معنی دار آماری وجود دارد . (5%≥ p) در صورتیکه بین کاربرد این روشهای وویژگیهایی چون شغل و تعداد افراد تحت تکفل رابطه معنادار آماری مشاهده نگردید (5%≤p). - علیزاده موسوی (1373) به منظور بررسی رابطه حرمت خود و افسردگی در دانشجویان جانباز پژوهشی به عمل آورد . نمونه ای از دانشجویان جانباز، دانشجویان عادی و جانبازعادی با حجم 120 نفر برای هر گروه انتخاب گردید و با ارائه پرسشنامه وتجزیه و تحلیل آماری نتایجی بدست آمد. بر خلاف انتظار سطح حرمت خود دانشجویان جانباز کمتر از دانشجویان عادی نمی باشد . همچنین نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که میزان افسردگی دانشجویان جانباز بیشتر از دانشجویان عادی نیست . عدم اختلاف مورد نظر در تفسیر نتایج تحقیق عمدتاَ به ویژگی های ارزشی جانبازان نسبت داده شد . - بهمنی (1372) به بررسی و مقایسه درونگرایی در دو گروه از جانبازان نخاعی ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخت . نتایج نشان داد که جانبازان ورزشکار در مقیاس برونگرایی نسبت به جانبازان ضایعه نخایی غیر ورزشکاردر سطح بالاتری قرار دارند که این حقیقت می تواند باعث این مدعا گردد که فعالیت ورزشی تأثیر مطلوبی در روحیه و شخصیت اجتماعی جانبازان دارد. خورند (1374) به بررسی سازگاری شخصیتی در دو گروه از جانبازان ورزشکار و غیر ورزشکار استان مازندران پرداخت. نتیجه تحقیق نشان داد بین سازگاری کلی، سازگاری اجتماعی و سازگاری فردی جانبازان ورزشکار با جانبازان غیر ورزشکار تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین سازگاری اجتماعی و شغلی این دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. - غضنفری (1371) به مقایسه منبع کنترل و میزان افسردگی گروه جانبازان ، معلولین عادی، و افراد عادی پرداخت و به نتایج زیر دست یافت . الف- بین منبع کنترل گروه جانبازان ، معلولین عادی و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که معلولین عادی دارای منبع کنترل بیرونی تری هستند ولی افراد عادی و جانبازان دارای منبع کنترل درونی تری هستند. ب- بین میزان افسردگی گروه جانباز، معلولین عادی و افراد عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که جانبازان و معلولین عادی دارای افسردگی بیشتری هستند. ج- بین منبع کنترل و میزان افسردگی همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. به این صورت که هر چه منبع کنترل بیرونی تر باشد میزان افسردگی بیشتر است. - نامداری (1368) تحقیقی با عنوان بررسی مشکلات روانی – اجتماعی جانبازان جنگ عراق و ایران انجام داد . در مورد نوع و میزان مشکلاتی که جانبازان با آن مواجه هستند این موارد به ترتیب میزان و درصد شیوع در بین آنان مشاهده شد . گوشه گیری و انزوا طلبی ، افسردگی ، بی حوصلگی ، دلهره و اضطراب ، حساسیت ، ترس از آینده ، احساس ناتوانی و وابستگی ، احساس خجالت درونی ، احساس گناه و حقارت ، احساس بی کفایتی و بیهودگی ، احساس جدایی از اجتماع ، اختلال خواب ، عدم اعتماد به نفس ، کم اشتهایی و احساس عدم پذیرش اجتماعی . - تقدیسی (1364) به مطالعه چگونگی سازگاری اجتماعی جانبازان مرکز توان بخشی امام خمینی و ارائه پیشنهادات جهت بهبود وضع آنان پرداخت. و بنابر یافته های این مطالعه اهم پیشنهادات به قرار زیر است : - آموزش حرفه ای مناسب با وضع جانبازان و بستری برای ادامه تحصیل زیرا بسیاری از آنان تحصیل را رها کرده و به جبهه ها رفتند. - آموزش بهداشت فردی، اجتماعی و روانی به جانبازان و تهیه مسکن مناسب برای آنان - آموزش نیروی انسانی مناسب برای نگهداری از جانبازان( سرپایی و بستری) - امکانات مشاوره ای و تفریحات سالم در مراکز توان بخشی برای جانبازان تحقیقات انجام شده خود کارآمدی درخارج وداخل کشور - بندورا و همکاران(1999) پژوهشی طولی (در خلال دو سال) و با شرکت تعداد 282 کودک با میانگین سنی 5/11 سال از شهر رم ایتالیا انجام دادند ، یافته های این پژوهش طولی نقش مؤثر باورهای کارآمدی شخصی را در افسردگی کودکان تصدیق و برجسته کرد و نشان داد که خودکارآمدی به طور مستقیم و غیر مستقیم با تأثیر بر پیشرفت تحصیلی رفتارهای اجتماعی و مشکلات رفتاری ، عامل اساسی در افسردگی کودکان می باشد. - سگال (1999) در پژوهشی باورهای خودکارآمدی ، استرس و سلامت روان بین دانشجویان مرد و زن را مورد مقایسه قرار داد. از یکصد دانشجوی زن و یکصد دانشجوی مرد (16تا18) ساله خواسته شد تا به مقیاس pul پاسخ دهند . همچنین آنها به مقیاس خودکارآمدی شوارتزر و مقیاس نشانگان استرس پاسخ دادند. نتایج نشان داد که مردان نمرات خودکارآمدی و استرس و روان تنی بیشتری را کسب نمودند. در رابطه با سلامت روان هیچگونه رابطه معناداری مشاهده نشد( نقل ار مژدهی ، 1381) . - پاجارس(1997) تأثیر باورهای خودکارآمدی را بر نوشتار دانش آموزان دبستان مورد بررسی قرار داد . نتایج تحقیق وی نشان داد که ادراکات خودکارآمدی دانش آموزان عملکرد نوشتاری آنها را پیش بینی می کند و نقش تعدیل کننده ای را ایفا می کند . باورهای خودکارآمدی دانش آموزان درباره توانایی نوشتن آنها مستقیماً بر درک نوشتاری آنها تأثیر می گذارد. - بررسی ها نشان می دهد که زنان بزرگسالی که خودکارآمدی بالایی دارند ، فرزندان خود را تشویق می کنند تا خودکارآمدی بالایی را بدست آورند، علاوه بر این زنانی که معتقدند که والدین خوبی هستند کمتر از زنانی که خودکارآمدی پایین دارند ، دچار نومیدی و فشارهیجانی می شوند ( الیف ، آبوند، تتی، گلفلت ، 2000؛ نقل از صمدی ، 1386) . - جروسلم و میتاگ در یک مطالعه دریافتند که ضعف خودکارآمدی در فشار روانی وراههای مقابله با آن تأثیر دارد . آنان دریافتند ، افرادی که از میزان خودکارآمدی بالایی برخوردارند در ارزیابی شناختی از خود ، درخواستهای جدید زندگی در مواجه شدن با پدیده های نو را بیشتر چالش انگیز تصور می کند تا بصورت تهدید آمیز و همچنین اضطراب و شکایتهای جسمانی کمتری را نسبت به افراد دارای خودکارآمدی پایین تجربه و گزارش می کنند (وقری ،1379) - به نظر می رسد خودکارآمدی در سنین مختلف و در جنس مرد و زن متفاوت است . پژوهشی برروی کودکان و بزرگسالان نشان می دهد که مردان بطور متوسط از نظر خودکارآمدی بالاتر از زنان هستند. این تفاوت جنسیت در سن 20 سالگی به اوج خود می رسد و سالها بعد کاهش می یابد . شایان ذکر است که در هر دو جنس خودکارآمدی در در طی دوران کودکی و بزرگسالی افزایش می یابد و بعد از 60 سالگی کاهش می یابد ( بندورا ،1997) - بارلو و همکاران نشان دادند که خودکارآمدی با سلامت جسمانی و سلامت روانی در بیماران مبتلا به روماتیسم التهاب مفصل همبسته است و بیماران با خودکارآمدی پایین در مقایسه با بیماران با خودکارآمدی بالا احساس نقص جسمانی بیشتر، خستگی و درد بیشتر، خلق افسرده و مضطرب تر و خلق مثبت کمتری از خود بروز دادند(به نقل از پاجارس و شانک، 2002). موریس (2002) رابطه بین خودکارآمدی و نشانه های اختلال عاطفی را در نمونه بزرگی از نوجوانان هلند (278پسر و 318 دختربا میانگین سن 15 سال ) مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان دادند که سطح پایین خودکارآمدی با سطح بالای صفات اضطرابی / روان آزردگی ، نشانه های اختلال های اضطرابی و نشانه های افسردگی همراه بود و نمره کلی خودکارآمدی با نشانه های افسردگی و نشانه های اضطرابی/ روان آزردگی رابطه منفی داشت (نقل از میر سمیعی ، 1385) . -راف، شوارزر(1994) درپژوهشی خصوصیات روانی براساس یک مقیاس آلمانی زبان ،ادراک خودکارآمدی عمومی ، را مورد بحث قرار می دهد و نتایج بدست آمده نشان می دهد خودکارآمدی عمومی با خوش بینی ،عزت نفس ، کنترل درونی وانگیزه پیشرفت همبستگی مثبت وبا اضطراب وافسردگی همبستگی منفی دارد(وقری، 1379) . -مطالعات نشان داده که بین خودکارآمدی بالا و احساس کنترل مثبت بر رویدادهای زندگی با توانایی مقابله با فشار روانی و کاهش اثرات زیانبخش آن بر کارکرد زیستی رابطه وجود دارد . دراین مورد بندورا اعتقاد دارد که متغیر کنترل پذیری با توجه به ماهیت آثار فشار روانی ، اصل تشکیل دهنده مهمی است و همچنین مطرح می کند که شرایط فشار زای زندگی به تنهایی اثار زیانبخش زیستی ایجاد نمی کند ، بلکه دلیل عمده آن ناتوانی ادراک شده در کنترل شرایط فشار زا می باشد (بندورا ، 1995; به نقل از آبنیکی، 1385) . - سورسی، نوتا ولنت (2004) رابطه خودکارآمدی را بامیزان ونوع آموزش دریک نمونه ازمشاوران شغلی ایتالیایی مورد بررسی قرار دادند . یافته ها نشان می دهد که میزان آموزش مشاوره حرفه ای بطور مثبتی با خودکارآمدی مشاوران در خصوص توانایی شان برای متصور ساختن مسائل شغلی ، رسیدگی به نگرانی ها ، بی تصمیمی شغلی ، و تأمین مشاوره آموزشی مربوط است . ضمناَ ، مشاورانی که دوره آموزش ضمن خدمت که بر نظریه های یادگیری شناختی – اجتماعی تأکید می کند نسبت به کسانی که آموزش التقاتی تری دریافت کردند خودکارآمدی قوی تری را در خصوص مهارت هایشان در متصور ساختن مسئله شغلی و در مشاوره آموزشی گزارش می دهند (نقل از میرزایی کندری ، 1386) . تحقیقات داخل کشور - غفاری (1386) به بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی بر اساس رویکرد شناختی – اجتماعی بر باورهای خودکارآمدی شغلی برروی معلمان شهر فریدون کنار اصفهان پرداخت . نتایج تحقیق نشان داد که آموزش رویکرد شغلی شناختی - اجتماعی باعث بالا رفتن باورهای شغلی معلمان مورد نظر شد. - فیروزآبادی (1387) به بررسی اثربخشی آموزش خودگویهای درونی مثبت برافزایش میزان باورهای خودکارآمدیعمومی زنان را برروی زنان متأهل مراجعه کننده به مرکزآموزش خانواده کمیته امدادغرب تهران انجام داد ونتیجه پژوهش نشان داد که آموزش خودگوئیهای مثبت درافزایش باورهای خودکارآمدی عمومی زنان مورد نظر مؤثر بوده است . - کونایی (1386) تحقیقی با عنوان بررسی اثر بخشی مهارتهای زندگی بر اساس برنامه بهداشت جهانی ((WHO بر میزان خودکارآمدی عمومی دختران بی سرپرست مرکز شبانه روزی بهزیستی استان تهران انجام داد . نتایج نشان داد که آموزش هر سه سطح مهارتهای زندگی (مهارتهای مقابله ای ، تصمیم گیری و ارتباطی ) موجب افزایش خودکارآمدی عمومی دختران بی سرپرست گردید. - میرسمیعی (1385) تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین خودکارآمدی ، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روان دانشجویان دانشگاه علٌامه طباطبایی انجام داد . نتایج پژوهش نشان داد که خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در ارتقاء سلامت روانی مؤثر بوده و اضطراب امتحان سلامت روانی را کاهش می دهد . - مژدهی (1382) به مقایسه باورهای خودکارآمدی دانش آموزان پسر شاخه های نظری، فنی و حرفه ای و کارودانش سنندج پرداخت. نتایج نشان داد که هیچ گونه رابطه معناداری بین هوش و باورهای خودکارآمدی وجود ندارد و همچنین باورهای خودکارآمدی دانش اموزان رشته ریاضی فیزیک به طور معناداری از باورهای خودکارآمدی دانش آموزان رشته های علوم انسانی و تجربی بیشتر است و بین باورهای خودکارآمدی سایر رشته ها و شاخه ها رابطه معناداری مشاهده نشد. - مجیدیان (1384) رابطه باورهای خودکارآمدی و سخت روئی با استرس مدیران مقطع متوسطه شهر سنندج را بررسی کرد. ایشان با پرسشنامه های باورهای خودکارآمدی ، زمینه یابی دیدگاههای شخصی (سخت روئی) و استرس شغلی مدیران اطلاعات لازم را از نمونه 115 نفری از مدیران مرد و زن شهرستان سنندج جمع آوری کرده و نتیجه گیری کرده است که بین : - باورهای خودکارآمدی و استرس نتیجه معکوس وجود دارد . - وقری (1379) پژوهشی به منظور بررسی نقش خودکارآمدی و سبک های مقابله با بحران در کنار آمدن با موقعیتهای فشارزای زندگی درزوجهای جوان دانشجوی دانشگاههای تهران بر روی 196دانشجو که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام داد و نتایج نشان داد که خودکارآمدی به عنوان صفت شخصیتی در موقعیتهای فشارزایی ازدواج نقش واسطه ای دارد و همچنین داشتن خودکارآمدی بالا سبب می شود که افراد در موقعیتهای فشارز از سبک مسئله مدار استفاده کنند و افراد با خودکارآمدی پایین از سبک هیجان مداری استفاده کنند. - کروئی (1382) به بررسی رابطه بین خودکارآمدی عمومی و سلامت روان دانش آموزان پایه سوم شهرستان بابل در سال تحصیلی 82-81 پرداخت . نمونه پژوهشی وی شامل 240 نفر دانش آموز پسر و دختر بود. نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی عمومی و سلامت روان رابطه مثبت معنادار وجود دارد و بین خودکارآمدی عمومی و اختلالهای روانی (نشانه های مرضی ) رابطه معکوس وجود دارد . - آبنیکی (1385) در پژوهشی به بررسی رابطه سبکهای یادگیری ، خودکارآمدی با شیوه های مقابله با فشار روانی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران پرداخت . آزمودنیها 300 دانشجوی دختر و پسر (195دختر و 105پسر) مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی ایران . نتایج تحلیل نشان داد بین سبکهای یادگیری و شیوه های مقابله با فشار روانی رابطه معناداری وجود ندارد و بین سبکهای یادگیری و خودکارآمدی نیز رابطه وجود ندارد در حالیکه بین خودکارآمدی و سبکهای مقابله با فشار روانی رابطه معنادار وجود دارد . - حمیدی پور(1377) در پژوهشی رابطه جو مدرسه را با کارآمدیی شخصی مشاورمدرسه در 41 نفر از مشاوران مرد مدارس کرج مورد بررسی قرار داد . نتایج نشان داد که بین اتظارات نتیجه و حمایت مدیر همبستگی مثبت وجود دارد. همبستگی بین کارآمدی شخصی مشاور با حمایت کارکنان مثبت و معنائار بود. - کندری (1386) به بررسی اثر بخشی مؤلفه های رویکرد کارخوف بر افزایش میزان خودکارآمدی در دانش آموزان دختر پایه اول تا سوم دبیرستان پرداخت . یافته های تحقیق او نشان داد که آموزش مؤلفه های رویکرد کارخوف بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان دختر مؤثر بوده است. - امینی (1382) به بررسی نقش خودکارآمدی، خودتنظیمی وعزت نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستان پایه سوم رشته علوم تجربی شهرستان شهرکرد پرداخت. نتایج نشان داد که هر سه متغیر رابطه مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد. همچنین خودکارآمدی بالا موجب خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فرا شناختی ) می گردد و افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند ، عزت نفس بالایی نیز دارند. - حسن آبادی (1380) در پژوهشی باورهای معرفت شناختی و باورهای خودکارآمدی دانش آموزان و دانشجویان پسر و دختر شهر تهران را مورد بررسی قرار داد. نمونه پژوهشی شامل 351 دانش آموز و دانشجوی پسر و دختر سال اول بود. برای تحلیل داده ها از روشهای تحلیل عاملی ، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون استفاده شد . نتایج نشان داد که باور با عینیت و قطعیت دانش آموزان از سال اول دبیرستان به سال اول دانشگاه کاهش می یابد. دخترها نیز توانایی ثابت اعتقاد کمتری دارند . ازسوی دیگر نتایج نشان داد افرادی که توانایی ثابت اعتقاد کمتری دارند ، دارای باورهای خودکارآمدی عمومی و تحصیلی قویتری هستند. - عبدی نیا ( 1377) به پژوهشی به بررسی روابط خودکارآمدی ، جهت گیری هدف ، یادگیری خودگردان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سوم راهنمایی شهر تهران پرداخت . نمونه پژوهشی 160 نفر ( 80 نفر دختر و 80 نفر پسر) بود. یافته ها نشان دادند که با کنترل پیشرفت قبلی ، کارآمدی شخصی و هدف یادگیری پیش بین مستقل پیشرفت تحصیلی بود. - صمدی (1386) با بررسی رابطه بین ادراک حمایت از سوی خانواده ، معلمان و دوستان و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی نشان داد که بین خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد ، یعنی خودکارآمدی بالا باعث پیشرفت تحصیلی می شود. منابع فارسی: - اسلامی نسب ، علی (1373) . روان شناسی جانبازی ومعلولیت . تهران : انتشارات، صفی علیشاه احدی ، حسن ؛ جمهری ، فرهاد . روانشناسی رشد : نوجوانی ، بزرگسالی (جوانی ، میانسالی و پیری ) چاپ و نشر بنیاد ، 1380 - امینی ، شهریار(1382). بررسی نقش خودکارآمدی، خودتنظیمی وعزت نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستان رشته علوم تجربی شهرستان شهرکرد . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت معلم . - بندورا ، آلبرت (1372) . نظریه یادگیری اجتماعی . ترجمه ، فرهاد ماهر . تهران : راهگشا - بررسی تطبیقی خدمات رسانی کشورها به آسیب دیدگان جنگ(1375)، مجله جانبازان ؛ انتشارات : بنیاد شهید - بهمنی، منوچهر(1372) . بررسی و مقایسه درونگرایی در دو گروه از جانبازان ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار . پایان نامه کارشناسی ارشد؛ دانشگاه تهران - توانگر، محمد حسین) 1373) . مطالعه چگونگی سازگاری اجتماعی جانبازان . مرکزتوانبخشی جانبازان انقلاب ارائه پیشنهادات جهت بهبود وضع آنان، پایان نامه کارشناسی ارشد؛ دانشگاه تربیت مدرس - تقدیسی ، محمد حسین (1364) مطالعه چگونگی سازگاری جانبازان مرکز توانبخشی امام خمینی و ارائه پیشنهادات جهت بهبود وضع آنان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت مدرس - حمیدی پور، رحیم (1377) . رابطه جو مدرسه با کارآمدی شخصی مشاورمدرسه . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم . - حسن آبادی ، حمید رضا (1380) . بررسی باورهای معرفت شناختی و باورهای خودکارآمدی دانش آموزان و دانشجویان پسر و دختر شهر تهران ، پایان نامه کارشناسی ارشد ؛ دانشگاه تهران - حاج میرفتاح ، فاطمه(1372). آیا براستی شما معلولید؟ تهران : مرکز نشر دانشگاهی - حاج میرفتاح ، فاطمه(1370). ورزش ویژه جانبازان و معلولین . تهران ، مراکز تربیت معلم ؛ انتشارات آموزش و پرورش - خورند ، محمد تقی (1374) . بررسی سازگاری شخصیتی در دو گروه از جانبازان ورزشکار و غیر ورزشکار استان مازندران . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت مدرس - خلاصه شناخت سازمان امور جانبازان(1370) . معاونت طرح، برنامه وبودجه بنیاد شهید وامور ایثارگران - دلاور، علی (1378) . احتمالات و آمارکاربردی درروان شناسی و علوم تربیتی . تهران، انتشارات : رشد - دلاور،علی (1380) . مبانی نظری و عملی پژوهش درعلوم انسانی واجتماعی . تهران، انتشارات : رشد - دی آنجلیس ، باربارا (1995) . اعتماد به نفس(دستیابی به آن و زندگی با آن). برگردان هادی ابراهیمی،1382 تهران : نسل نو اندیش - رضايي، محمد رضا (1376) بررسي و مقايسه سازگاري شخصيتي جانبازان ورزشكار و غير ورزشكار ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت مدرس - شارین ، کمال الدین (1380). معجزه باور(شما همان باورهای خود هستید ) . ترجمه، مهدی قراچه داغی – تهران ، نشر: اوحدی - شفر ، مارتین (1982). فشار روانی . ترجمه بلورچی،(1375) ، انتشارات : پاژنگ - شولتز، دوان ، شولتز، الن(1379).نظریه های شخصیت. برگردان محمدی ، سید یحیی، تهران: نشرویرایش - شیخ الحسنی، اکرم الملوک (1376) . مقایسه رضایت شغلی جانبازان جسمی- حرکتی با افراد عادی در مشاغل یکسان . پایان نامه کارسناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی صمدی ، اکرم (1386) . بررسی رابطه بین ادراک حمایت از سوی خانواده ، معلمان و دوستان و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - علی نیا کروئی ، رستم (1382). بررسی رابطه بین خودکارآمدی عمومی و سلامت روان دانش آموزان پایه سوم مقطع متوسطه شهرستان بابل . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - عبدی نیا (1377) . بررسی روابط خودکارآمدی ، جهت گیری هدف و یادگیری خودگردان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - غضنفری، احمد(1371) . مقایسه منبع کنترل و میزان افسردگی گروه جانبازان ، معلولین عادی و افراد عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس - کشوری ،محمدرضا (1375) . بررسی وضعیت اقتصادی- اجتماعی جانبازان بنیادجانبازان بروجرد . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت مدرس - کندری ، مجید (1381) . مقایسه باورهای خودکارآمدی دانش آموزان پسر پایه دوم مقطع متوسطه شاخه های نظری و فنی و حرفه ای شهر تهران . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد، تهران - لطفی ماجلانی، جلال (1375) . بررسی اختلالات خواب در جانبازان . پایان نامه کازشناسی ارشد،شهرستان گیلان ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی میر سمیعی ، مرضیه (1385) . بررسی رابطه بین خودکارآمدی ، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - مجیدیان، فرزاد (1384) . بررسی رابطه بین باورهای خودکارآمدی و سخت رویی ، استرس شغلی مدیران مقطع متوسطه شهر سنندج . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - مجموعه قوانین و مقررات مربوط به جانبازان (1375) . مأخذ بنیاد شهید انقلاب اسلامی - معرفی اجمالی سازمان و مروری بر خدمات ارائه شده به جانبازان گرامی ، عملکردها ، سیر تحولات و چشم انداز موجود ، معاونت اقتصادی و امور مجلس ، سازمان امور جانبازان ، 1382؛ انتشارات مبین دانش صص 6-55 - مختاری، علیرضا (1384) . سیاستگذاری عمومی درباره جانبازان انقلاب اسلامی در دوره اصلاحات (دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی1384- 1376) ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران - مژدهی ، محمد رضا (1381) . مقایسه باورهای خودکارآمدی دانش آموزان پسر شاخه های نظری ، فنی و حرفه ای و کارودانش . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - مظاهری تهرانی ، فیروزه (1387) بررسی اثربخشی مهارت های کارآفرینی بر باورهای خودکارآمدی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی ، کارشناسی ارشد. مشاوره شغلی، دانشگاه علامه طباطبایی - منشی طوسی، محمد تقی (1374)، هالیس اف ، فیت (مؤلف) . تربیت بدنی و بازپروری برای رشد ، سازگاری و بهبود معلولان . مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی - میرزایی کندری ، فتانه (1386) .اثربخشی آموزش مؤلفه های رویکرد کارخوف برافزایش خودکارآمدی دانش آموزان . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی - میرسمیعی ، مرضیه (1385) . بررسی رابطه خودکارآمدی ، حمایت اجتماعی و اضطراب امتحان با سلامت روان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی - نوربالا، احمد (1372) " مجموعه مقالات سمپوزیوم بررسی عوارض ناشی از جنگ" تهران : انتشارات مؤسسه چاپ بنیاد شهید - نامداری ، کورش ) 1368). بررسی مشکلات روانی – اجتماعی جانبازان جنگ ایران و عراق. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس - وقری ، عزت ا... (1379). بررسی رابطه بین خودکارآمدی و سبک های مقابله با بحران درزوجهای جوان دانشجوی دانشگاههای تهران . پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران English References: Bandura, A. (1994).Self-efficacy. In v. s. Ramachaudran(ed) , encyclopedia of human behavior (vol. 4, pp. 71-81). New york : academic press . (Reprinted in H.Friedman (ed), encyclopedia of mental health . san diego: Academic press, 1998) Bandura, A. (1993). Perceived Self-efficacy in Cognitive Development and Functioning. Educational Psychologist 28, 117-148 Bandura , A .(Ed.) (1995) .Self- efficacy in changing societies . New York : Cambridge university press Bandura, A. (1997). Self-efficacy: The Exercise of control. New York: Freeman Bandura, A. (1998). Self-efficacy: Toward a unifying theory of behavioral change. Psychological Review 84, 191-215 Bandura ,A.(1991). Social cognitive theory of self – regulation . organization Behavior and Human Decision processes ,50 , 248-287 Bandura, A.(1999). Social Cognitive Theory : A genetic perspective. Annual Review of Psychology,25,1-26 Bandura; Albert . (2000) Exercise of human agency through collective efficacy. Current direction in psychological science 9.75-78 Maddux, J.E. (2002). Self-efficacy. The Power of believing you can in C.R. Snyder & S.J. Lopez(ed), hand book of positive psychology. (pp.267-277). New York: Oxford University Press Meyfield .W& weave, R .(2000). The Determination of the teaching methodology of entrepreneurrship as established by the underlying university Pajares, F. (1977). Self-efficacy: Review of Educational Research. Vol 66(4). PP.543-576 Pagares, Schunk ,D.H (2002). Self and self- beliefs in psychology of egucation. New york : Academic press Pagares . F(1997) . Current directions in self research : self -efficacy Research. Pagares . (2007)overview of social cognitive theory and of self efficacy http://www.des.emory . edu/mfp/eff.html Sullivan . R. Mahalik .R .(2000) increasing career self- efficacy for woman evaluating a group intervation . gournal of counceling & Development. Lent , R. w. & Hackett , G. (1987). Self- efficacy Beliefs and Career Developmet.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه اینترنتی بروز فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید