مبانی نظری و پیشینه عزت نفس 45 صفحه (docx) 45 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 45 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
4-2-عزت نفس
عزت نفس درقرآن مجيد
عزت نفس کلي
عزت نفس اجتماعي
عزت نفس تحصيلي
مولفه هاي اساسي عزت نفس
ماهيت عزت نفس
نظريه ي جیمز
نظريه ي ميد
نظريه ي کولي
نظريه ي ساليوان
نظريه ي روزنبرگ
نظريه ي هورنای
نظريه ي آدلر
5-2- پيشينه مطالعات
عزت نفس: عزت نفس درجه تصويب، تائيد، پذيرش و ارزشمندي است كه فرد نسبت به خود احساس مي كند(نوربخش،2004).
عزت نفس: منظور ميزان نمراتي است که شرکت کننده در پرسشنامه عزت نفس کوپر اسميت کسب مي کند.
4-2-عزت نفس:
عزت نفس يكي از عوامل مهم و اساسي در رشد و شكوفايي انسانهاست كه در دهه هاي اخير مورد توجه بسياري از روان شناسان و پژوهشگران امور تربيتي قرار گرفته است. عزت نفس به معناي قضاوت شخص از ارزشمندي خود است و به نگرش فرد از خود دلالت مي كند. افراد با بررسي نحوه ي كنار آمدن با استانداردها و ارزشهاي مورد نظر خود و مقايسه ي چگونگي عملكرد خود با ديگران به اين قضاوت دست مي پردازند. عزت نفس چگونگي احساس خود درباره ي خود است و بر همه ي افكار، ادراكات، هيجانات، آرزوها، ارزشها و اهداف شخصي نفوذ دارد و كليد رفتار آدمي مي باشد. بنابراين، عزت نفس هسته ي مركزي ساختارهاي روانشناختي فرد است كه وي را در برابر اضطراب محافظت نموده و آسايش خاطر وي را فراهم مي آورد. عزت نفس نقش محافظت کننده اي در مقابله با فشارهاي رواني دارد كه از فرد در مقابل وقايع فشار آور منفي زندگي حمايت مي كند. فردي كه از ارزشمندي بالايي برخوردار است، به راحتي قادر است با تهديدها و وقايع فشارآور بيروني بدون تجربه ي برانگيختگي منفي و از هم پاشيدگي سازمان رواني مواجه شود. عزت نفس پائين به عنوان عامل خطر براي پرخاشگري، بزهكاري، سوء مصرف مواد، افسردگي، عملكرد ضعيف تحصيلي، همسر آزاري، كودك آزاري و نظاير آن مشاهده شده است. اخيراً برخي سياستمداران و مسئولان مدارس پيشنهاد كرده اند كه مدارس و ديگر مؤسسات اجتماعي بايد برنامه هايي براي ارتقاي عزت نفس افراد طراحي كنند. اين پيشنهاد بر اين فرض استوار است كه عزت نفس علت و نه معلول مشكلات اجتماعي است، مستقل از موقعيت هاي خاص وجود دارد و مي تواند با مداخلات خارجي ارزيابي شود. بي ترديد عزت نفس يكي از مهمترين و اساسي ترين جنبه هاي شخصيت و تعيين كننده ويژگيهاي رفتاري ما است .توجه به اين امر، به ويژه در مورد كودكان داراي نيازهاي آموزشي ويژه و نيز كساني كه به آنها آموزش مي دهند، از اهميت خاصي برخوردار است. عزت نفس به مانند يك سرمايه ي ارزشمند حياتي از مهمترين عوامل پيشرفت و شكوفايي استعداد و خلاقيت افراد مي باشد. افراد دچار ناتواني، به دليل نگرشهاي منفي والدين، تجارب منفي در برخورد با همسالان عادي و ناكامي هاي پي در پي در مدرسه به تدريج دلسرد و سرخورده شده و توالي چنين شكست ها و مشكلاتي موجب مي شود که آنها نسبت به خود احساس بي ارزشي داشته باشند و در نتيجه اين احساس منجر به آسيب در عزت نفس آنها شود(ولي زاده و همکاران،1371).
عزت نفس يک شاخص بسيار مهمي در شخصيت افراد است و به مقدار ارزشي که ما به خود نسبت مي دهيم و فکر مي کنيم ديگران براي ما قائل هستند، گفته مي شود. قدمت تاريخي اين موضوع به مباحثي که علما و فلاسفه تعليم و تربيت در گذشته داشته اند برمي گردد. در طول صد سال گذشته بسياري از روان شناسان اين نظر را پذيرفته اند که انسان داراي يک نياز به عزت نفس مي باشد(آدلر1390).
بعضي از نظريه پردازان اظهار مي دارند که به طور کلي ارزش گذاري نسبت به خويشتن را مي توان عزت نفس ناميد(آلپورت 1937، راجرز 1959 ، ساليوان1953، طارن هورني1937، جيمز1890،مازلو 1970 به نقل از بیابانگرد). بالدوین(1996) عزت نفس را عنصري از خود پنداره مي دانند که به قضاوت ما نسبت به تواناييهاي بالقوه و بالفعل دلالت دارد. فردي که عزت نفس بالايي دارد خود پذيرا و خود ارزشمند است. روانشناسان اجتماعي عزت نفس را ارزيابي مثبت و منفي از خود مي دانند. به طور کلي فرض مي شود عزت نفس تا حدودي باثبات است. همچنين عزت نفس به عنوان يک احساس کلي از خود ارزش و کفايت شخصي يا به عنوان احساس عمومي پذيرش خود، خوبي و احترام به خود تعريف مي شود(کوپر اسميت 1967، وايلي 1990، شهرآراي1387). عزت نفس يا همان خود بزرگواري يکي از خصوصيات مهم و اساسي شخصيت هر فردي را تشکيل مي دهد و به طور حتم روي ساير جنبه هاي شخصي انسان اثر مي گذارد و کمبود يا فقدان آن باعث عدم رشد ساير جنبه هاي شخصيت يا ناموزوني آنها خواهد شد و حتي ممکن است پايه گذار بيماريهاي رواني گوناگوني مانند افسردگي، کمرويي و ترس و... شود(بيابان گرد،1372).
تحقيقات نشان داده است که بچه هايي که دچار ناتواني يادگيري هستند احتمالا سيکل منفي از عزت نفس پايين را تجربه مي کنند، انگيزه و پشتکارشان براي انجام تکاليف کاهش مي يابد و اين باعث مي شودشکست بيشتري راتجربه کنند(کاور، بروکواسکي 1999، گريز 1994، گارني 1988، به نقل از کوزن 1999).
عزت نفس درقرآن مجيد :
قرآن مجيد در سه مورد، همه را از آن خداوند مي داند و مي فرمايد:
ولله العزه ولرسوله وللمومنين؛(منافقون آيه،8)يعني اينکه عزت،مخصوص خدا ورسول اوو مومنان است .
اين آيات بيانگر آن است که خصلت عزت نفس، از صفات الهي است. آنان که داراي اين خصلت برزگ هستند، مظهر يکي از صفات الهي مي باشند.
در قرآن آمده است که: ليتغون عندهم العزة فان العزه الله جمعياً؛( نساء ،آيه 139) يعني اينکه آيا آنان(منافقان عزت را نزد غير خدا مي جويند، با اين که) قطعا همه عزت نزد خداست .
در جاي ديگري از قرآن کريم آمده است که: من کان يريد العزّه فللّه العزّه جميعا( فاطر آيه، 10) يعني اينکه کسي که خواهان عزت است(بايد از خدا بخواهد ، چرا که) تمام عزت براي خدا است.با توجه به اين آيات، پايه اساسي و شرايط اصلي تحصيل عزت، اعتقاد به خداست. بنابراين در کارها و برنامه هاي غير خدايي، هيچ گونه عزتي به دست نخواهد آمد.
عزت نفس درجه و ارزشي است که يک فرد براي خود قايل مي شود. عزت نفس به منزله بيان تأييد يا عدم تاييد فرد نسبت به خويشتن است و نشان مي دهد که تا چه اندازه فرد خود را توانا، ارزنده و پر اهميت مي داند و به عبارت ديگر عزت نفس يک تجربه شخصي است که ترجمان آن را مي توان در سطح گفتار و در سطح رفتار هاي معنادار مشاهده کرد. عزت نفس مي تواند بالا يا پايين باشد. زماني كه خود ادراك شده و خودآرماني با يكديگر همتراز باشند، فرد از عزت نفس بالايي برخوردار است. بر عكس چنانچه خودآرماني با خود ادراك شده تفاوت فاحش داشته باشد، فرد از عزت نفس پايين برخوردار خواهد بود. هرگاه فرد ارزيابي مثبتي از عملكرد خود داشته باشد، باعث افزايش عزت نفس وي مي شود در حالي كه فرد اگر ارزيابي منفي از عملكرد خود داشته باشد، عزت نفس او كاهش مي يابد جايگاه مهار سلامت باور فرد به اين امر است كه سلامت وي تا چه حد تحت كنترل عوامل دروني (خود) و يا بيروني )افراد موثر يا با نفوذ و ساختار اوليه جايگاه مهار سلامت از بخت و اقبال) مي باشد. در نظريه يادگيري اجتماعي گفته مي شود كه يادگيري در فرد بر پايه تقويت هاي گذشته انجام مي شود و طي آن افراد انتظارات خاص و عمومي را در خود شكل مي دهند. جايگاه دروني مهار سلامت با آگاهي و نگرش مثبت، وضعيت روانشناختي، رفتارهاي بهداشتي و سلامت همراه و همگام مي شود. در مقابل، بيشتر منابع بيروني جايگاه مهار سلامت( به خصوص افراد موثر و با نفوذ؛ بخت و اقبال) با رفتارهاي بهداشتي منفي و وضعيت روانشناختي ضعيف همراه مي شوند(مشکي و همکاران، 1387).
عزت نفس کلي:
عزت نفس به طور کلي عبارت است از ارزشيابي که شخص نسبت به خويش دارد. در واقع عزت نفس، قضاوت شخص نسبت به ميزان ارزشمندي و توانايي هاي خود مي باشد. اين خاصيت عمومي است و در همه انسان ها وجود دارد و نه يک حالت محدود گذرا بلکه ثابت و دائمي است( شاملو، 1383).
عزت نفس اجتماعي:
منظور تصوری است که کودک از خودش به عنوان يک دوست براي ديگران دارد. بدین صورت که کودکان دیگر، او را دوست دارند و افکار و عقايد او براي آنها ارزشمند است و او را در فعاليت هايشان شرکت مي دهند و از ارتباط و تعامل با همسالان خود احساس رضايت مي کند(بيابانگرد ، 1372).
عزت نفس تحصيلي:
مبتني بر ارزشي است که فرد به عنوان يک دانش آموز در رابطه با تحصيل و جايگاه تحصيلي اش دارا است، موفقيت هاي تحصيلي افراد باعث ارزيابي مثبت دراين زمينه خواهد شد( بيابانگرد،1372).
مولفه هاي اساسي عزت نفس:
پنج مولفه عزت نفس از ديدگاه جامع نگر«اينرونر» در ذيل مطرح شده است، توصيف موارد با استناد به عزت نفس بالا و پايين توسط بربا( 1989) مطرح شده است:
1-امنيت: احساسي از اطمينان قوي است که شامل اين نکات مي شود، احساس راحتي، وقوف در آنجا که از وي انتظار مي رود، توانايي وابستگي به افراد و موقعيت ها و درک قواعد و محدوديت ها، دارا بودن احساس قوي امنيت( مي توانم از پشتيباني ديگران بر خودار شوم) پايه اي است که ساختار مولفه هاي ديگران برآن اساس پايه ريزي مي گردد از اين رو کودکان بايد قبل از انجام هر عملي نسبت به آن اطمينان خاطر حاصل نمايند، چنانچه کودک احساس ناراحتي نمايد( نسبت به آنچه که از من انتظار مي رود مطمئن نيستم) در جذب مولفه هاي ديگر عزت نفس با مشکل مواجه خواهد شد.
2-خود پذيري: احساس فرديتي است که اطلاعاتي درباره خود و توصيف دقيق و واقع بينانه را بر حسب نقش ها، اسنادها و ويژگيهاي جسماني را در بر مي گيرد. کودکاني که واجد خود پذيري قوي باشند( من خود را دوست دارم و مي پذيرم) احساس فرد گرايي، شايستگي، کفايت و تحسين از خود دارند وکودکاني که احساس خود پذيري ضعيفي دارند( من خودم را دوست ندارم) در پذيرش خود فاقد اراده اند.
3-پيوند جويي: احساسي از پذيرفتن و مقبوليت است به ويژه در روابطي که مهم قلمداد مي شوند، همچنين به معناي احساس پذيرفته شدن و مورد احترام قرار گرفتن از سوي ديگران به کار مي رود. کودکاني که داراي احساسات پيوند جويي قوي باشند(احساس تعلق داشتن) رابطه راحت و رضايتمندي با ديگران برقرار مي کنند. حال آنکه احساس پيوند جويي ضعيف درکودک( کسي نمي خواهد با من باشد) منجر به انزوا طلبي و احساس بيگانگي وي خواهدشد.
4-شايستگي: اين مولفه به احساس موفقيت و فضيلت در کارايي اشاره دارد و شامل وقوف بر نيرومندي ها، توانمندي ها و پذيرش ضعف ها نيز مي شود. کودکاني که واجد احساس شايستگي مي باشند( من احساس توانايي مي کنم، بنابراين مي توانم با هر خطري رو برو شوم).
5-تعهد: در اين مولفه دارا بودن هدف وانگيزه درزندگي مورد نظر است به طوري که به خويشتن اجازه دهد تا اهداف واقع بينانه و قابل حصولي داشته باشد و در قبال پيامدهاي تصميمات خود احساس مسئوليت نمايد.
ماهيت عزت نفس:
از آنجايي که عزت نفس مفهوم روانشناختي بسيار عام وگسترده اي است و در عين حال بسيار مهمي مي باشد، والدين معمولاً تشويق به رشد ويژه آن را دشوار مي يابند، مگر اينکه عزت نفس را به طور مشخص تعريف کنند. عزت نفس همان ارزيابي نفس است که برطبق معيارهاي فردي خاص صورت مي پذيرد. هر فرد، نقش آن معيارها را در تعيين ارزش انساني خود بسيار تلقي مي کند.
عزت نفس براي بقا و سلامت رواني انسان حياتي است«عزت نفس» هميشه از ارزش ثابتي برخوردار نيست، بنابراين مي توان بسته به شرايط جسمي(سلامت يا بيماري)، تجربه های زندگي(موفقيت يا شکست)و حالات روحي(شاد يا غمگين) مثبت و منفي نوسان داشته باشد. عزت نفس يکي از ملزومات عاطفي زندگي است و بدون آن بسياري از نيازهاي اساسي برآورده نمي شوند(گرين برگ و همکاران، 1992). در واقع، عزت نفس بعد ارزيابانه خود پنداره، توصيف فرد از خود است و اشاره به اين داردکه چگونه خود را ارزشيابي مي کنيم. براي انسان اين امکان وجود دارد که رنگها، صداها، شکلها و احساسهاي خاصي را دوست نداشته باشد. اما اگر فرد بخشهاي از خود را دوست نداشته باشد، ساختار رواني او به شدت آسيب مي بيند.
نظريات مرتبط با عزت نفس:
جامعه شناسان و روان شناسان بصيرت ها و رهنمودهاي عمده اي را براي مطالعه عزت نفس ارائه داده اند وعزت نفس را يک مورد مهم مي دانند.
بر نظريات برخي از آنها به طور اختصار اشاره مي کنيم:
نظريه ي جیمز :
کوپر اسميت در رابطه با نظريه جیمز(1967) از اولين کساني است که در مورد عزت نفس نگاشته است به اعتقاد وي آرزوها و ارزشهاي انسان نقش اساسي درتعيين اينکه او خود را مطلوب مي پندارد يا نه، دارند. احساس فرد در اين دنيا کاملاً به آنچه مي خواهد باشد يا انجام مي دهد بستگي دارد. وي مي پنداشت که قضاوت فرد در مورد ارزش خود، تابعي از موقعيت هاي و کمالات وي نسبت به آنچه ادعا يا آرزوي خوب انجام دادن آن را دارد. اگر فرد به توانایی خود در رياضيات نبالد، عملکرد ضعيف در امتحان رياضي، در عزت نفس او هيچ تاثيري نخواهد گذاشت. جميز اين موضوع را با طرح کلي فرمول عزت نفس ابراز نموده است:
عزت نفس= موقعيت / آرزوها يا انتظارات. بر اساس این فرمول اگر فاصله بین واقعیت و ایده آل بر اساس تلاش فردی کم شود و فرد به موفقیت نزدیک شود، عزت نفس بالا می رود اما اگر فاصله بین واقعیت و ایده آل زیاد بوده و فرد شکست بخورد عزت نفس کاهش می یابد(کوپر اسميت 1967).
نظريه ي ميد :
کوپر اسميت (1967) درباره نظريه ميد مي گويد او به عنوان جامعه شناس توجه اش به فرايندي بودکه در اثر آن فرد عنصر سازگار اجتماعش مي شود. ميد نتيجه مي گيرد که درجريان اين فرايند فرد ايده ها و نگرش هاي ابراز شده توسط افراد مهم زندگي اش را دروني مي نمايد. اعمال و نگرش هاي او را مشاهده مي کند و آنها را اغلب بدون شناخت پذيرفته و مثل اينکه از آن خود مي دارد. او نگرش خودش را کسب مي کند که با نگرش هايي که افراد مهم در زندگي او ابراز کرده اند هماهنگ است و با دروني کردن واکنش ديگران نسبت به خودش آنگونه که آنان براي او ارزش قائل اند برا ي خودش ارزش قائل مي شود و خودش را تا حدي که آنها او را طرد کرده ناديده گرفته و باور مي کند چيزهايي را که ديگران به او نسبت مي دهند. از گفته هاي ميد استنباط مي گردد که عزت نفس تا حدي از ارزيابي منعکس شده ديگران ناشي مي شود هيچ انساني در ارزيابي از خود يک جزيره ي تنها نيست که فقط خودش قائل است، افرادي در زندگي او بوده اند که با توجه به احترام با او رفتار نموده اند و اگر او خود را دست کم مي گيرد ا فراد مهم ديگر به صورت يک شي با او رفتار نموده اند. تفکر و نحوه ي رفتار افراد مهم کليد اصلي نظريه ميد در مطالعه عزت نفس است.
نظريه ي کولي:
گي ريش (1989، به نقل از سالامون، 1991) درباره ي نظريه کولي مي نويسد او همانند ميد از ديد جامعه شناسي به فرد نگاه مي کند ونقش محيط را بسيار مهم مي داند. او خود را جنبه ي اجتماعي شخصيت توصيف مي کند و در بحث مفهوم خود بيان مي نمايد که اصولاً خود و جامعه دو پديده همانند هستند که در يک ارتباط متقابل شکل مي گيرند. آگاهي شخص ازخودش بازتاب افکار ديگران است.
آلبرخت(1986 به نقل از سالامون، 1991) مي گويد ازنظر کولي از طريق پاسخ ها يا به طور متداولتر تغيير و يا تفسير پاسخ هاي که شخصي از ديگران دريافت مي کند شکل مي گيرد. درست همان طور که ما چهره مان را درآئينه مي بينيم خودمان را در آئينه اجتماعي تحت تاثير واکنش ديگران به وجود مان صحبت هايمان و نيازهايمان مي بينيم و اين همان است که کولي، آئينه خود ناميده است.
به اعتقاد وي سه گام در رشد آئينه خود نما وجود دارد:
1-تصوير ظاهر شخص در نظر ديگران( آيا مرا چاق مي بينيد يا لاغر).
2- قضاوتي که ديگران در مورد شخص انجام مي دهند(آيا ظاهر مرا مثبت ارزيابي مي کني يا منفي).
3- نتايجي که در آن مورد احساس مي کند(غرور، خجالت، تحقير ).
بنابرين اگر افراد احساس کنند که ديگران به طور منفي به آنها پاسخ مي دهند اين مي تواند به شدت به مفهوم خود آنها تاثير بگذارد مگر اينکه ديگران تصويب و پذيرش را به آنها بدهند.
نظريه ي ساليوان:
پيرسون(1977، به نقل از ساخهیم 1983) مي گويد«ساليوان از عزت نفس بر اساس نياز به امنيت بين فردي نظر مي دهد. طبق اين نظريه ارزش خود با احساس توان فرد براي اجتناب از نا امني بين فردي بالا مي رود».
اسميت(1967) عنوان مي کند که ساليون معتقد است فرد به طور مداوم در مقابل از دست دادن عزت نفس از خود دفاع مي کند زيرا اين فقدان اضطراب ايجاد مي نمايد در واقع فرد نيازمند است، دفع اضطراب کند زيرا اضطرابي را که در اثر تهديدات بر عزت نفس(از طريق طرد يا ارزيابي منفي ديگران) حاصل شده است دفع نمايد. زيرا اضطراب يک پديده فردي است. هنگامي اتفاق مي افتد که فرد انتظار طرد يا تحقير شدن به وسيله ديگران را دارد يا واقعاً به وسيله خود يا ديگران طرد يا تحقيرشود.
ساليوان همچنين درمورد اينکه فرد چگونه ياد مي گيرد که تهديد به عزت نفس خود را تقليل دهد يا بي اثر نمايد صحبت نموده است. افراد مي آموزندکه با سبک هاي مختلف و درجات مختلف با چنين تهديد هاي روبرو مي شوند. توانايي اجتناب با کاهش از دست دادن عزت نفس در حفظ سطح نسبتاً بالا ومطلوب عزت نفس مهم مي باشد. گر چه ساليوان در مورد اينکه اين توانايي چگونه به وجود مي آيد، بحثي به عمل نمي آورد ولي مي پندارد که تجربيات اوليه خانوادگي اش نقش مهمي را ايفا مي نمايد. او بر بنياد بين فردي عزت نفس يعني اهميت ويژه والدين وخواهران و برادران و اهميت روش هاي کاهش دهنده حوادث تحقير کننده تاکيد کرده است.
به اعتقاد پروين(1379) تاکيد ساليون بر تاثيرات اجتماعي از مفاهيم اصلي نظريه ي او درمورد رشد انسان است. اين نظريه براي تاثير ارتباطات بين فردي اهميت زيادي قائل است و در تاکيد بر مراحل مهم رشد يعني بعد از عقده اديپ متاثر از نظريه اريکسون است. مخصوصاً تاکيد ساليون بر دوره نوجواني و قبل از نوجواني شايان ذکر است.
در خلال مرحله نوجواني تجارب کودک با دوستان ومعلمان خود با تاثيرات والدين رقابت مي نمايد. مقبوليت اجتماعي اهميت پيدا مي کند، اعتبار کودک در ميان ديگران منبع مهمي براي عزت نفس يا اضطراب مي شود.
نظريه ي روزنبرگ:
پترسون(1977) درباره نظريه ي روزنبرگ مي گويد او با ابراز موضعي شبيه جيمز فرض مي کند که فرايند قضاوت فرد درباره ارزش خود را مي توان طي سه گام مورد تحليل قرار داد:
1-فرد ابعادي را که بر اساس آن درباره ي خود قضاوت مي نمايد انتخاب مي نمايد مثلا قضاوت درمورد يک توانايي ورزشي يا تحصيلي.
2- فرد خودش را در اين ابعاد ارزيابي مي نمايد. مثلاً من يک ورزشکار بد و يا دانش آموز ضعيف هستم.
3- اينکه فرد اين ارزيابي را برحسب ارزش خود تفسير مي نمايد مثلاً من يک ورزشکار و يا دانش آموز ضعيف هستم یا با وجود اين يک انسان ارزشمند هستم. کوپر اسميت(1967) دراین باره مي گويد روزنبرگ مطالعات وسيعي درباره پيشايند هاي عزت نفس انجام داده است تحقيق او گامي مهم در روشن کردن بسياري از شرايط اجتماعي همراه با افزايش يا کاهش عزت نفس نشان مي دهد.
نظريه ي هورناي:
هورناي دربحث دفاع درمقابل اضطراب بر عزت نفس تاکيد مي کند. دفاع ها مي گويد که روش رويايي با اضطراب، تشکيل تصوير آرماني از ظرفيت هاي افراد است در واقع فرد براي غلبه بر اضطراب بايد عزت نفس، خود را تقويت نمايد و براي تقويت عزت نفس بايد تصوير آرماني بسازد. اين تصوير آرماني بهر دليل عالي و بلند پايه بودن اثر تقويت و عزت نفس را دارد. اما چنانچه اين تصوير آرماني غير واقع بينانه باشد و به آن نرسد منجر به نارضايتي مي شود. بدينسان تصوير آرماني نقش مهمي در اينکه فرد خود را چگونه ارزيابي مي نمايد. تصوير آرماني هورناي از آرزوهاي جيمز متفاوت است زيرا تصوير آرماني(هورناي) ضرورتاً ناشي از احساسات منفي است ولي آرزوها( جيمز) ممکن است از احساسات مثبت يا منفي برخيزد.
نظريه ي آدلر:
آدلر( 1956-1927، به نقل از کوپر اسميت،1967) در مقايسه با ديگر نظريه پردازان بر اهميت ضعف و نا تواناييهاي واقعي که منجر به عزت نفس پايين مي شود تاکيد بيشتري نموده است. کوپر اسميت( 1967) درباره نظريه ي آدلر مي گويد: او در ابتداي کار تصور مي نمايد که احساس حقارت در حول و حوش اعضا الگو هاي مشخصي از رفتار که واقعاً نقص دارند به وجود مي آيد. اين نقص هاي واقعي(مثل کوري، ضعف جسماني و....) ممکن است احساس ناکفايتي را به وجود آورند. اما بعداً آدلر اين نقايص وناتوانيها را حقارت عضوي ناميده، از تعريف اجتماعي و فردي احساس حقارت متمايز مي نمايد.
آدلر سه شرط و پيشايند را که ممکن است پيامد هاي تاسف باري در رشد عزت نفس داشته باشد ذکر مي کند:
اول حقارت هاي عضوي و تفاوت اندازه و قدرت اين شرايط تا حدي زيادي غير قابل اجتناب مي باشد اما به علت اينکه اثرات برانگيختگي دارند مي توان منجر به نتيجه مطلوب گردند. او مفروض مي دارد که احساس حقارت ناگزير در تجربيات دوران کودکي هر فرد به وجود مي آيد.
پيشايند دوم که مهم نيز مي باشد عبارت است از عدم دريافت ميزان مناسب پذيرش و حمايت وتشويق از والدين و دوستان نزديک مي باشد. کودکان داراي حقارت عضوي با دريافت پذيرش و حمايت مي توانند ضعفها را جبران و به قوت تبديل نمايند اما آنها بدون چنين حالتي نااميد و پريشان مي شوند.
پيشايندسوم: افراط زياد در حمايت و پذيرش است. در صورتي که آدلر معتقد است به اثرات سودمند حمايت و پذيرش مي باشد ولي در مورد اثرات تخريبي افراط زياد اخطار مي دهد. او معتقد است که کودکان نازپرورده به ميزان غير واقع بينانه اي از ارزش دست خواهند يافت. آنها خود محور و طلبکارانه مي باشند و خواهان شرکت در روابط دو جانبه اجتماعي نيستند و يا آمادگي آن را ندارند(رمضاني نژاد، 1389).
5-2- پيشينه مطالعات :
عمده مطالعات انجام شده در حيطه ورزش و حوزه سلامت روان ، به صورت توصيفي بوده و مداخلات ورزشي به ندرت انجام شده است. در زير به برخي از مطالعات مرتبط به موضوع به تفکيک متغير هاي پژوهش مي پردازيم:
ورزش و کيفيت زندگي
مايرز(2012) در مطالعه اي، اثر بخشي مداخله ي ورزشي را بر کيفيت زندگي 172 بيمار ديابتي سنجيد. در اين مطالعه سه نوع مداخله ورزش مقاومتي، هوازي و ترکيب اين دو به همراه گروه کنترل اجرا شد. نتايج حاکي از اثر بخشي هر سه نوع آموزش بر سلامت عمومي و کيفيت زندگي بيماران در مقايسه با گروه کنترل بود. همچنين نتايج نشان داد آموزش ترکيبي ورزش مقاومتي و هوازي اثر بخشي بيشتري در افزايش کيفيت زندگي اين بيماران دارد.
آگلاميس(2009) در مطالعه اي يک مداخله ورزشي 12 جلسه اي را بر روي کيفيت زندگي زنان داراي آرتروز زانو سنجيد. شرکت کنندگان 34 زن 50 تا 69 ساله بودند که پرسشنامه کيفيت زندگي را تکميل کردند. نتايج حاکي از افزايش کيفيت زندگي در پس آزمون و پي گيري در گروه آزمايشي نسبت و گروه شاهد بود.
در مطالعه اي که توسط تتلي و همکاران (2008) بر روي 13 آزمودني انجام شد، انجام تمرينات ورزشي در طي 8 تا 12 هفته علاوه بر تأثيرات جسمي باعث ايجاد احساس ايمني و احساساتي حاکي از خوب بودن شده بود.
الاسکي يك الگوي ملي براي رضايت از زندگي ارائه كرد و رابطه مثبت آن را با ورزش و فعاليت هاي بدني بدست آورد.
مک اولي و همکاران(2005) نشان دادند که فعاليت هاي ورزشي باعث بهبود کيفيت زندگي سالمندان مي شود. نتايج مشابهي نيز در يافته هاي بکر و تنبام(2005) و ايگور و همکاران(2007) بدست آمد(نقل از برزو، 1390).
چن و همکاران ( 2005) نيز در تحقيقي نشان دادند كه كيفيت زندگي مرتبط با تندرستي، با روش زندگي و سلامت جسماني و بهداشت رواني مرتبط است. همين نتايج نيز در مورد تأثيرات مثبت اجتماعي بدست آمده است(به نقل از نيازي، 1386).
کيلواو(2004،نقل از لویس، 2007 ) نيز نشان داد کيفيت زندگي بيماران مبتلا به ايدز پس از يک دوره مداخله ي ورزشي افزايش چشم گيري پيدا مي کند.
بارون و لينا(2001) ارتباط بين سطوح پيشنهادي فعاليت بدني و كيفيت مربوط به سلامتي زندگي را بررسي کرد. در اين تحقيق، سطوح پيشنهادي فعاليت بدني با كيفيت مربوط به سلامتي در زندگي ارتباط داشت.(به نقل از صديق ، 1385)
مک ليستر( 2001) به بررسي نتايج حاصل از مقايسه ورزشكاران و غيرورزشكاران پرداخت و دريافت كه كيفيت زندگي افراد ورزشكار بسيار بهتر از افراد غيرورزشكار است. در تحقيقي، كيفيت زندگي يك گروه از 10 مليت مختلف دونده زن با كيفيت زندگي گروه غيرورزشكار مقايسه شد، نتايج نشان داد كه كيفيت زندگي ورزشكاران به طور چشمگيري بهتر از كيفيت زندگي غيرورزشكاران است(به نقل از صديق، 1385) .
سلطاني شال(1392) به منظور تعيين اثربخشي ورزش بر سلامت عمومي، کيفيت خواب و کيفيت زندگي دانشجويا ن دانشگاه فردوسي مشهد پژوهشي نيمه تجربي مداخلهاي بر روي تعداد 48 دانشجو (24 پسر و 24 دختر) انجام داد. بين گروههاي آزمايش و شاهد قبل از مداخله تفاوت معنيداري در سلامت عمومي، کيفيت خواب و کيفيت زندگي مشاهده نشد. اما بعد از سه ماه مداخله، تفاوت بين گروههاي آزمايش و شاهد در هرسه متغير از نظر آماري معنيدار بود.
شير سوار(1392) به مقايسه تأثير بازتواني همراه با ورزش بر کيفيت زندگي و عزت نفس افراد معتاد در مقايسه با شيوه هاي معمول پرداخت .در اين تحقيق نيمهتجربي، از ميان مراجعهکنندگان به مرکز ترک اعتياد کنگره شصت، تعداد 60 بيمار بهصورت تصادفي ساده انتخاب و به دو گروه تقسيم شدند. يافتهها نشان داد گروهها در پيشآزمون به لحاظ کيفيت زندگي و عزت نفس با يکديگر تفاوت معناداري نداشتند، اما در پسآزمون گروههاي داراي تمرين ورزشي بهطور معناداري نسبت به گروه کنترل داراي کيفيت زندگي و عزت نفس بهتري بودند. همچنين مشاهده شد که، هر دو گروه در پسآزمون نسبت به پيشآزمون بهطور معناداري به لحاظ کيفيت زندگي و عزت نفس بهبود يافته بودند.
ارتباط ابعاد شادکامي و کيفيت ورزش کردن دانش آموزان پسر دبيرستاني شهرشانديز در پژوهش احمدي(1385) مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد بين ورزشکردن منظم و شادکامي بهطور کلي و خردهآزمونهاي عزت نفس، آرامش و کنترل بهطور جداگانه تفاوت معناداري وجود دارد. بين تعداد جلساتورزش درهفته و شادکامي بهطور کلي و خرده آزمون کنترل بهطور جداگانه تفاوت معناداري وجود داشت. بين شدت جلسات فعاليتورزشي و شادکامي بهطور کلي و خردهآزمونهاي رضايت از زندگي، لذت بردن، عزت نفس و آرامش به طور جداگانه تفاوت معناداري مشاهده شد . بين سابقه انجام فعاليتورزشي و شادکامي به طور کلي و همه خردهآزمونهاي آن به طور جداگانه تفاوت معناداري مشاهده نشد.
در پژوهشي ارتباط كيفيت زندگي با سطوح مختلف فعاليت افراد شركت كننده در ورزش همگاني شهر گرگان بررسي شد. 118 نفر از افراد فعال در محل ايستگاه هاي ورزش همگاني آزمودني هاي پژوهش راتشكيل دادند. يافته هاي پژوهش نشان داد بين كيفيت زندگي، بهزيستي بدني ، رضايت شغلي ، رفتار خلاق و مبتكرانه و رفتار نوع دوستانه با سطح فعاليت افراد شركت كننده در ورزش هاي همگاني ارتباط معناداري وجوددارد(نوري، 1390).
هاشمي(1390) نيز نشان داد سالمنداني که در برنامه مداخله ورزشي شرکت کردند پس از يک دوره 8 جلسه اي ورزش منظم نمرات بالايي را نسبت به گروه کنترل در کيفيت زندگي بدست آوردند.
نيازي(1390) ارتباط بين سلامت رواني و شادكامي زنان شركت كننده در ورزش همگاني را بررسي کرد. جامعه آماري اين تحقيق را زنان شركت كننده در ايستگاه هاي ورزش همگاني شهر رشت تشكيل مي دادند. با استفاده از نمونه گيري تصادفي 200 نفر از زنان شركت كننده در ورزش همگاني به عنوان نمونه آماري اين تحقيق انتخاب شدند. نتايج بيانگر ارتباط مثبت و معنادار شاخص هاي سلامت روان با شادکامي ذهني بود.
ورزش و عزت نفس
موزانتي(2012) در مطالعه اي سه نوع مداخله ورزش مقاومتي، هوازي و ترکيب اين دو به همراه گروه کنترل را بر روي عزت نفس زنان نجات يافته از سرطان پستان انجام داد. نتايج علاوه بر اثر بخشي هر سه روش درماني، نشان داد که روش مداخله مقاومتي، اثر بخشي بيشتري در افزايش عزت نفس گروه آزمايشي داشت.
فايندلي و باکر (2009) نشان دادند که ورزشکاران نخبه و ورزشکاران رقابتي، شايستگي بدني و عزت نفس عمومي کلي بيشتري را نسبت به غير ورزشکاران دارند. همچنين غير ورزشکاراني که رقابت جويي کمتري داشتند، داراي عزت نفس کمتري بودند.
در پژوهشي که توسط مارتينسن (2008) بر اساس مرور گسترده ادبيات مربوط به نقش تمرينات ورزشي در ميزان اضطراب و افسردگي انجام شد، نقش اين تمرينات به عنوان درمان تکميلي مورد تأکيد قرار گرفت .
اکلند(2004، نقل از روبازا،2007) با بررسي 24 کارآزمايي باليني ورزشي نشان داد که در مجموع انجام تمرينات ورزشي مي تواند تا حد زيادي عزت نفس کودکان و نوجوانان را افزايش دهد.
خودکارامدي نيز مفهومي است که بسيار به عزت نفس مرتبط است. در مطالعه اي که با بررسي روابط بين مهارت هاي رواني، خودکارآمدي و کارايي در ميان بازيکنان فوتبال شرکت کننده در جام جهاني انجام شد، نتايج نشان داد که بين خودکارآمدي و عملکرد رابطه وجود دارد و چندين مهارت رواني با خودکارآمدي و عملکرد ارتباط دارد. به طوري که نتايج اين تحقيق نشان داد مهارت هاي تمدد اعصاب که در آموزش و رقابت مورد استفاده قرار گرفتند با خودکارآمدي و عملکرد موفق در ارتباط بودند (لادر، آندر لين و هلن لين ، 2002).
هوارد (1999) در پژوهشي که در مورد يک نمونه 500 نفري از دانش آموزان انجام گرفت، نشان داد که نمره هاي دانش آموزان ورزشکار در مقياس هاي انعطاف پذيري، پيشرفت از طريق همنوايي، کارآمدي ذهني، احساس سلامت، مدارا، برداشت خوب، خويشتن داري، سلطه گري، همدلي،عزت نفس، مسئوليت پذيري و استعداد پايگاه به مراتب بالاتر از دانش آموزان غيرورزشکار است.
آقایی نژاد(1392) به بررسي تأثير يک دوره فعاليت منظم ورزشي بر عزت نفس دانشآموزان کم توان ذهني آموزشپذير 9تا15 سال شهرستان لردگان در سال تحصيلي 1390 – 1389 پرداخت. بدين منظور از بين 121 نفر دانش آموزان کم توان ذهني آموزش پذير، تعداد 28 نفر به روش تصادفي ساده انتخاب و در دو گروه آزمايش( 7 نفر پسر و 7 نفر دختر) و کنترل ( 7 نفر پسر و 7 نفر دختر) به صورت تصادفي گمارده شدند. يافته ها نشان داد که بين عملکرد دو گروه آزمايش و کنترل در ميزان عزت نفس تفاوت معنادار آماري وجود دارد که نشان مي دهد، اجراي يک دوره فعاليت منظم ورزشي بر افزايش عزت نفس دانش آموزان گروه آزمايش مؤثر بوده است.
کوزه چيان(1391) به مقايسة عزت نفس و رضايت از زندگي دانشجويان ورزشكار و غيرورزشكار دانشگاه تربيت مدرس پرداخت. يافته ها نشان داد بين عزت نفس در بين دانشجويان ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معني داري وجود دارد .آزمون تعقيبي دانكن مشخص کرد كه دانشجويان زن ورزشكار، در مقايسه با ساير گروه ها همچنين بين رضايت از زندگي دانشجويان داراي بيشترين ميزان عزت نفس بودند ورزشكار و دانشجويان غيرورزشكار تفاوت معني داري وجود داشت. در آزمون تعقيبي دانكن مشخص شد كه دانشجويان زن ورزشكار، در مقايسه با ساير گروهها داراي بيشترين ميزان رضايت از زندگي بودند .
در پژوهشي به بررسي رابطه عزت نفس و انگيزش پيشرفت در ورزشکاران موفق و ناموفق استان آذربايجان غربي پرداخت. آزمودني هاي تحقيق 200 نفر ورزشکار مرد و زن بودند که به دو گروه تقسيم شدند: 100 ورزشکار موفق که در مسابقات رسمي داخلي و يا بين المللي موفق به کسب مدال شده بودند و 100 ورزشکار ناموفق در کسب مدال. نتايج نشان داد بين عزت نفس و انگيزش پيشرفت در هر دو گروه رابطه معني دار مثبت وجود داشت. همچنين نتايج آزمون تي مستقل تفاوت معني داري را بين عزت نفس و انگيزش پيشرفت ورزشکاران موفق و ناموفق نشان داد يعني عزت نفس و انگيزش پيشرفت ورزشکاران موفق در مقايسه با ورزشکاران ناموفق به طور معني داري بالاتر بود(ملکي، 1390).
پژوهش اميني(1390) نشان داد بيشتر بودن تعداد جلساتورزش در هفته با کنترل بيشتر همراه است. آرامش، عزت نفس، لذت بردن و رضايت بيشتر از زندگي در دانشآموزاني که با شدت ملايم ورزش ميکردند، نسبت به دانشآموزاني که با شدت بيشتري فعاليت مينمودند. لذا از آنجا كه انگيزه كسب آرامش، نشاط و شادابي از معيارهاي سلامت رواني انسانها محسوب ميشود. نقش فعاليتهاي حركتي و ورزشي منظم و مستمر در اصلاح شيوه زندگي و ايجاد شادابي و سلامت رواني مشهود است.
غفاري(1385) پژوهشي با هدف تاثير برنامه ورزشي منظم گروهي بر عزت نفس دانشجويان پرستاري انجام داد.
نتايج نشان داد ميانگين نمرات عزت نفس دانشجويان در گروه آزمون قبل از اجراي برنامه ورزشي منظم 2.8±1.93 و پس از اجراي برنامه ورزشي 1.8±4.111 و در گروه شاهد قبل از مداخله 9.7±2.91 و در پايان مطالعه 3.6±4.92 بوده است. همچنين نتايج نشان داد كه پس از مداخله تفاوت ميانگين نمرات عزت نفس در گروه شاهد 8.3 ±5.1- و در گروه آزمون 2.4±9.9 مي باشد. آزمون تي مستقل نشان داد كه تفاوت ميانگين نمرات عزت نفس در دو گروه آزمون و شاهد از لحاظ آماري معني دار بود.
بشارت و همکاران(2002)نيز نشان دادند که که بين عزت نفس و موفقيت ورزشي در فوتباليست ها و کشتي گيران رابطه و جود دارد.
ورزش و شادکامي
ونگ(2012)مطالعه ای با عنوان" ارتباط بلند مدت بین فعالیت فیزیکی در اوقات فراغت و تغییر در میزان شادی: تجزیه و تحلیل از آینده نگر سازمان ملی بهداشت جمعیت." انجام شد. داده های پژوهش بین سال های 1995 تا 2009 گرداوری شدند. نتایج نشان داد فعالیت ورزشی نه تنها در افزایش شادکامی کوتاه مدت موثر بود بلکه در طولانی مدت نیز سطح شادی افراد را تداوم بخشید.
کیلم(2007، به نقل از راسماسون، 2014) در مطالعه ای به بررسی تاثیر فعالیت ورزشی بر شادکامی کلی 30 نفر پرداخت. نتایج حاکی از افزایش میزان شادکامی در چهار هفته پس از شروع دوره و ثبات آن در دو ماه پی گیری بود.همچنین نتایج نشان داد میزان رضایت از فعالیت ورزشی در ابتدا کم و در انتهای جلسات به حداکثر رسیده بود.
پرانك، کورس و روهاک (2005) و همكارانش در يك پژوهش رواني- جسماني به اين نتيجه رسيدند كه تمرين مي تواند مزاياي زيادي بر روي رفتار و خلق و خو داشته باشد و علاوه بر آن، تمرينات موجب كاهش استرس و تنش و افزايش اعتماد به نفس مي شود.
راسماسن(2001) نشان داد انجام دوره های ورزشی منظم موجب کاهش مشکلات افسردگی و اضطراب کودکان شده و شادکامی ذهنی آنها را افزایش می دهد.
كلاپ (1999) اظهار مي كند كه تمرينات بدني از دو راه مستقيم در اصلاح خلق و خو و در نتیجه افزایش شادکامی تأثير دارد؛ يكي رهاشدن آندروفين و دوم با كاهش سطوح كورتيزول (هورموني كه با فشار عصبي در خون ترشح مي شود).
ديلورنزو (1999) به اين نتيجه رسيدند كه تمرينات مناسب بدني در افزايش سطوح سرتونين (هورمون مؤثر در اصلاح خلق و خو) تأثير بسزايي دارند. بنابراين به نظر ميرسد كه تمرين كمك ميكند آندروفين بيشتري به بدن برسد و براي مدت طولانيتري در طول تمرين حفظ شود.
شکوهي مقدم(1390)به بررسي رابطه ورزش با سلامت روان و شادكامي در بين دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر كرمان پرداخت. نتايج بيانگر آن بود كه بين ورزش و سلامت روان، ورزش و شادكامي و سلامت روان و شادكامي رابطه مثبت و معنا داري وجود دارد. همچنين از خرده مقياس هاي سلامت روان، بين اضطراب و افسردگي با شادكامي رابطه منفي و معنا داري وجود دارد، در حالي كه بين كاركرد جسماني و كاركرد اجتماعي با شادكامي رابطه معنا داري وجود نداشت. هم چنين نتايج حاكي از آن بود كه ميزان ورزش و سلامت روان آزمودني ها در دو گروه دختر و پسر تفاوت معناداري با هم داشت اما بين شادكامي دختران و پسران تفاوت معنا داري ديده نشد.
قاسم پور (1392) در پژوهشي به بررسي نقش شادکامي در پيش بيني بهزيستي روانشناختي دانش آموزان پسر ورزشکار پرداخت. تعداد ۱۰۰ دانش آموز فعال بدني به صورت نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي از ميان دانش آموزان پسر فعال بدني شهرستان مياندوآب در سال تحصيلي ۹۲-۱۳۹۱ انتخاب شدند. نتايج نشان داد که بين شادکامي و بهزيستي روانشناختي ارتباط وجود دارد. همچنين، شادکامي بصورت مثبت و معنادار تغييرات مربوط بهزيستي روانشناختي را پيش بيني مي کند. لذا تقويت و ارتقاء شادکامي همراه با فعاليت هاي حرکتي و ورزشي مي تواند به افزايش بهزيستي روانشناختي دانش آموزان کمک کند.
يعقوبي(1390) به بررسي رابطه ي سازه هاي ورزش، شادکامي و هوش هيجاني با سلامت روانشناختي دانشجويان نخبه پرداخت. نتايج نشان داد که شادکامي، ورزش و هوش هيجاني با سلامت روانشناختي همبستگي مثبت معناداري دارد. همچنين يافته ها بيانگر اين مطلب بود که اين مؤلفه ها به طور معناداري قادر بـه پيش بيني سلامت روانشناختي دانشجويان مي باشند. سرانجام اينکه نتايج حاکي از اين نکته بودند که بين دو گروه ورزشکار و غيرورزشکار در سازه هاي شادکامي، هوش هيجاني و سلامت روانشناختي تفاوت معناداري وجود دارد.
ثالثي و جوکار( 1390 ) به بررسي اثر ورزش و فعاليت بدني بر ميزان شادي زنان يائسه پرداختند. از بين داوطلبان شرکت در تحقيق 72 نفر با توجه به ملاک هاي ورود(عدم ابتلا به بيماري، دامنه سني مناسب، عدم مصرف منظم دارو و علاقمندي و داشتن وقت کافي در زمان هاي موردنظر شرکت در تحقيق) انتخاب شده وبا انتساب تصادفي در سه گروه تمريني (پيادهروي، حرکت در آب و تمرين با وزنه) و يک گروه کنترل (هرگروه 18 نفر) قرار گرفتند. سه گروه تمريني به مدت دو ماه در روزها و ساعتهاي مشابه تحت نظر مربي با شدت و مدت معين تمرينات خود را انجام دادند. زمان و نوع اجراي عمومي فعاليت (گرم کردن و سرد کردن) براي سه گروه مشابه و يکسان بود. مدت زمان بخش هاي اختصاصي تمرين از نظر زمان براي هر سه گروه يکسان ولي از لحاظ محتوا به اشکال گوناگون (پيادهروي، حرکت در آب و تمرين با وزنه) انجام شد. برنامه تمريني از نظر زمان و شدت تمرين به صورت فزاينده اجرا گرديد، به طوري که در روز اول مدت زمان کل تمرين 50 دقيقه و روز آخر 80 دقيقه به طول انجاميد. براي سنجش شادي از پرسشنامه تجديد نظر شده شادي آکسفورد استفاده شد که قبل و بعد از 8 هفته برنامه تمريني، توسط آزمودني ها تکميل گرديد. نتايج بيانگر تفاوت معني دار بين گروه هاي ورزشي با گروه کنترل بود. يافته هاي تحقيق نشان دادند که شرکت در فعاليت هاي ورزشي تاثير معني داري بر ميزان شادي زنان دارد و گروه تمرين با وزنه، از ميان گروه هاي تمريني، بيشترين تاثير رانسبت به گروه کنترل نشان داد.
نشاط دوست(1388) در پژوهشي دريافت شادکامي کارکنان با رضايت از زندگي، خوش بيني، رضايت ازخانواده، شادکامي همسر،ورزش ، رضايت، شغلي مهماني رفتن و مهماني دادن ، ايمان قلبي به خدا، فعاليت هاي هنري، مطالعه، مسافرت، مشکلات روان شناختي و سابقه بيماري جسماني ارتباط معنا دار دارد.
گودرزي و حمايت طلب(1386) به مقايسه عوامل مربوط به شادکامي بين ورزشکاران رشته هاي انفرادي و تيمي دانشگاه تهران پرداختند که به همين منظور 144 دانشجوي شرکت کننده در ورزش هاي انفرادي و 138 دانشجوي شرکت کننده در ورزش هاي تيمي مسابقات المپياد سال 1383 انتخاب شدند و اطلاعات لازم در خصوص ميزان شادکامي و عوامل مربوط به آن با استفاده از پرسشنامه شادکامي اکسفورد که روايي آن در داخل کشور تعيين شده است، جمع آوري شد. نتايج پژوهش نشان داد که ميزان رضايت از زندگي، سلامت رواني و خلق مثبت ورزشکاران تيمي بيشتر از ورزشکاران انفرادي بوده است، اما در خصوص عوامل عزت نفس و کارآمدي هر دو گروه در يک سطح قرار داشتند. با اين حال، ميزان شادکامي دانشجويان شرکت کننده در ورزش هاي تيمي بيشتر از دانشجويان شرکت کننده در ورزش هاي انفرادي بوده است.
216408056769000
منابع فارسی
احمدی، عزت ا...؛ شیخ علیزاده، سیاوش؛ شیر محمدزاده، محسن. (1385). بررسی آزمایشی تأثیر ورزش برسلامت روانی دانشجویان. مجلة حرکت، شمارة 28، 19-29.
آرگايل، مايکل. (1383). روان شناسي شادي. ترجمه مسعود گوهري انارکي و همکاران. چاپ دوم. انتشارات جهاد دانشگاهي واحد اصفهان.
آقايی نژاد جان بابا، فرامرزی سالار، عابدی احمد. تأثير يک دوره فعاليت منظم ورزشی بر عزت نفس دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذير. تعلیم و تربیت استثنایی. 1392; 5 (118) :5-13
ام. هي وود،كاتلين-رشد و تكامل حركتي در طول عمر ، چاپ نهم –مترجمين : مهدي نمازي زاد ومحمدعلي اصلان خاني (۱۳۸۷) –انتشارات سمت
امیرتاش ع.، سبحانی نژاد م. و عابدی ا. (1385). مقایسه رشد اجتماعی دانش آموزان پسر ورزشکار و غیرورزشکار دوره راهنمایی تحصیلی. فصلنامه المپیک. 2، 61-53.
اميني، ا (1390) ارتباط ابعاد شادکامي وکيفيت ورزش کردن دانش آموزان پسردبيرستاني. اولين همايش ملي شادکامي.
انصاري جابري، علي.(1374) بررسي تأثير برنامه ورزشي طراحي شده بر ميزان عزّت نفس سالمندان ساكن در مجتمع خدمات بهزيستي و معلولين و سالمندان شهيد هاشمي نژاد كهريزك.پايان نامه كارشناسي ارشد رشته آموزش پرستاري. دانشگاه تربيت مدرّس، دانشكده علوم پزشكي، 1374
انور الخلولي ، امين – ورزش وجامعه ، چاپ دوم – مترجم حميدرضاشيخي ( ۱۳۸۳ )- انتشارات وزارت امورخارجه
باقری، پیمان: «زنجیرة اعتیاد در نوجوانان و جوانان»، نشر علم و ورزش، 1387
برزو سميرا، ارسطو علي اصغر، قاسم زاده رؤيا، زاهدنژاد شهلا، حبيبي عبدالحميد، لطيفي سيدمحمود. تأثير تمرين هاي ورزشي هوازي بر کيفيت زندگي سالمندان مقيم سراي سالمندان شهرستان اهواز. مجله سالمندي ايران. 1390، 6 (19).
بنائي،مهدي،(1384). ورزش واکسني براي پيشگيري ازبيماريهاوناهنجاريها. انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد
بیابانگرد، اسماعیل(1372). روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان. تهران. انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
پاول هنريماسن؛ جروم كيگان؛ مترجم:مهشيد ياسايي - نشر مركز - 672 صفحه - وزيري - چاپ 2 سال 1370
پروين، لارنس اي. روانشناسي شخصيت نظريه و تحقيق ؛ مترجمان محمدجعفر جوادي؛ پروين کديور تهران، ۱۳۷9
تقوي،اميد.(1385) . "بررسي وضعيت اجتماعي – اقتصادي وانگيزه هاي شركت درورزش همگاني"، پايان نامةكارشناسي ارشد،دانشگاه گيلان.
توماس، ريموند –روانشناسي ورزشي،چاپ اول–مترجم: محمدحسين سروري (۱۳۷۰ )- انتشارات يگانه
ثالثي محسن، جوکار بهرام. اثر ورزش و فعاليت بدني بر ميزان شادي زنان يائسه . مجله سالمندي ايران. 1390; 6 (20)
جمشيدي، عاليه (1379)،"بررسي كيفيت زندگي كاري كاركنان مراكز توانبخشي روزانه دولتي بهزيستي استان تهران" پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي.
خوارزمي،ش(1386)،كيفيت زندگي وانقلاب ديجيتال. درج دروب گاه آينده نگر به نشاني www.Ayandehnegar.org :
خيرجو اسماعيل، احدي حسن، جمهري فرهاد(1391). مقايسۀ سبک زندگي ارتقاءدهنده سلامت در بيماران زن مبتلا به آرتريت روماتوئيد با زنان سالم و ارتباط آن با عوامل جمعيتشناختي.دانش و پژووهش در روان شناسی. 1. 1391; 13 (50) :6-6
ذوالفقاري منش،خشايار. 1381. فصلنامه طب ورزشي. سال هفتم. شماره 78
رمضاني نژاد،رحيم(1389)مقايسه کيفيت زندگي افرادشرکت کننده وغيرشرکت کننده درورزش همگاني. "تربيت بدني و مديريت ورزشي " زمستان 1389 - شماره 7 (علمي-پژوهشي). (18 صفحه - از 93 تا 110)
س . رابرتس ،گلين و س .اسپسنك ،كوئن و ل . پمبرتن،سينتال-روانشناسي ورزشي ، چاپ اول- مترجمين: محمد كاظم واعظ موسوي و معصومه شجايي(۱۳۸۲) –انتشارات رشد
سلطاني شال رضا، آقا محمديان شعرباف حميد رضا، غنايي چمن آباد علي. اثربخشي ورزش بر سلامت عمومي، کيفيت خواب و کيفيت زندگي دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد. مجله علمي دانشگاه علوم پزشکي قزوين. 1392; 17 (4) :39-46.
شاملو،سعید،(1372).بهداشت روان،ویرایش دوم،تهران،انتشارات رشد.
شكوهي مقدم سولماز ، زيوري رحمان محمود ، لساني مهدي ، بررسي نقش ورزش در سلامت روان و شادكامي دانش آموزان مقطع متوسطه شهر كرمان. فصلنامه سلامت و روان شناسي ، شماره 3، پاييز 1390.
شمس، ثریا. (1383)بررسی اثربخشی روش های القای خلق شامل تصویرسازی مثبت، خواندن جملات مثبت و ایجاد حالت خندان در افزایش میزان شادمانی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان. گزارش تحقیق. اصفهان: وزارت آموزش و پرورش.
شيرسوار محمدحسن، اميرتاش علي محمد، جلالي شهين، کوشان محسن، کيوانلو فهيمه، سيداحمدي محمد. مقايسه اثربخشي دو روش بازتواني همراه با ورزش و بدون ورزش بر کيفيت زندگي و عزت نفس افراد معتاد. 1. 1392; 20 (3) :292-301
صديق،سلمان(1385). "بررسي سبك زندگي دانش آموزان ورزشكارو غيرورزشكار شهررشت". پايان نامةكارشناسي ارشد،دانشگاه گيلان
عابدي ، محمد رضا .( 1383) ، شادي در خانواده ، تهران ، انتشارات مطالعه خانواده ، چاپ اول.
عبدالهی،ف.محمدپور،ع.(1385).بررسی کيفيت زندگی سالمندان مقيم درمنزل وسرای سالمندان در شهرستان ساری درسال1384.دومين کنگره سراسری آسيب شناسی خانواده درايران دانشکده شهيد بهشتی،پژوهشکده خانواده.
عبدلي ، بهروز ( ۱۳۸۶ ) –مباني رواني واجتماعي تربيت بدني وورزش،چاپ دوم–انتشارات بامدادكتاب
عزيز آبادي فراهاني ، ابوالفضل ( ۱۳۷۳ ) –تربيت بدني عمومي(۲) ،چاپ هشتم–تهران،انتشارات دانشگاه پيام نور
علي پور، احمد؛ نوربالا ، علي. (1378) ، بررسي مقدماتي پايايي و روايي پرسشنامه شادکامي آکسفورد در دانشجويان دانشگاه تهران، فصلنامه انديشه و رفتار، سال پنجم ، شماره 1و2.
فروم، اريک. (1375). هنر عشق ورزيدن. ترجمه عزت الله فولادوند. انتشارات مرواريد، چاپ پنجم. تهران.
قاسم پور عبدالله، جودت حيدر، سليماني معصومه، ژاله شعبانلو کيومرث. شادکامي به عنوان پيشگوي بهزيستي روانشناختي دانشآموزان پسر ورزشکار. تازههاي علوم کاربردي ورزش. 1392; 1 (2) :25-32.
كار، آ. (1385). روان شناسي مثبت. ترجمه پاشاشريفي، تجفي زند، چاپ اول، تهران:انتشارات سخن.
كوشافر ، علي اصغر (۱۳۸۱) –اصول ومباني تربيت بدني،چاپ اول–انتشارات دانشگاه آزاداسلامي تبريز
كوئن،بروس – درآمدي برجامعه شناسي،چاپ سيزدهم مترجم: محسن ثلاثي(۱۳۸۶) –انتشارات توتيا
کارلسون، نیل آر.روانشناسی فیزیولوژیک.ترجمهیدکترمهردادپژهان. ارکان دانش. تهران.1380
کشاورز،امير.بررسي رابطه بين شادکامي، جزميت-انعطاف پذيري و ويژگي هاي جمعيت شناختي در مردم شهر اصفهان،(1384) ،پايان نامه کارشناسي ارشد.
کوزه چيان هاشم، نوروزي رسول، سيدحسيني مرادي، حديث. مقايسۀ عزت نفس و رضايت از زندگي دانشجويان ورزشکار و غيرورزشکار دانشگاه تربيت مدرس مطالعات مديريت ورزشي (پژوهشکده تربيت بدني) تابستان 1391 شماره 14
گائيني ، عباس و رجبي حميد (۱۳۸۶) –آمادگي جسماني،چاپ چهارم–انتشارات سمت
گودرزي،محمود؛ حمايت طلب،رسول. مقايسه عوامل مربوط به شادکامي بين ورزشکاران رشته هاي انفرادي و تيمي دانشگاه تهران .پژوهش در علوم ورزشي. پژوهش در علوم ورزشي » تابستان 1386 - شماره 15 (علمي-پژوهشي). (10 صفحه - از 57 تا 66)
مکی ماتیو، مترجم: مهرناز شهر آرای، رشد و افزایش عزت نفس، تهران، نشر آسیم،چاپ اول،1387، تهران.
ملکي،ب؛محمد زاده،ح؛سيد عامري،م؛زماني ثاني،ج.(1390).بررسي رابطه عزت نفس و انگيزش پيشرفت در ورزشکاران موفق و ناموفق استان آذربايجان غربي.پژوهش در علوم توانبخشي،سال هفتم،شماره1
منشئي،غلامرضا(۱۳۷۶)- روانشناسي تندرستي، چاپ اول- انتشارات غزل
نائينيان ، م. ر. شعيري، م. ر. ، روشن، ر. صيدمحمدي، ك. و خامي، ز. (1384). مطالعه برخي ويژگيهاي روان سنجي پرسشنامه كيفيت زندگي(QOL) . دوماهنامه علمي – پژوهشي دانشور رفتار. دانشگاه شاهد. سال دوازدهم، دوره جديد، شماره 13.
نشاط دوست، حميد طاهر(1388)،تعيين عوامل موثر در شادکامي کارکنان فولاد مبارکه، مجله علمي پژوهشي دانشگاه اصفهان، سال بيستم، شماره پياپي 33،بهار.
نصری، صادق(1389) فوايد روان شناختي فعاليت جسماني، بهمن ماه 1389، آكادمي ملي المپيك.
نصيري، حبيباله و جوكار، بهرام. (1385). معناداري زندگي، اميد، رضايت از زندگي و سلامت روان در زنان. مجله پژوهش زنان. دوره 6، شماره 2، 176-157
نور بخش،پ:ضرغامي،م:حسني،س(1384).مقايسه جهت گيري ورزشي دانشجويان دختر و پسر ورزشکار رشته هاي انفرادي و گروهي شرکت کننده در هفتمين المپياد ورزشي و رابطۀ آن با انگيزه هاي رقابتي.حرکت.شماره 3.ص ص 121-103.
نوری، ع(1390)بررسي رابطه بين كيفيت زندگي مرتبط باتندرستي با سطح فعاليت بدني شركت كنندگان درورزش همگاني شهرگرگان[ نخستين همايش ملي دستاوردها ی جديدعلمي درتوسعه ورزش). گرگان
نيازي. م (1390). ارتباط بين سلامت رواني وشادكامي زنان شركت كننده درورزش همگاني. همايش منطقه اي سلامت زنان.
نيازي،سيدمحمد. (1386). "بررسي وضعيت سلامت عمومي افرادشركت كننده وغيرشركت كننده در ورزش همگاني". پايان نامةكارشناسي ارشد،دانشگاه شمال
هاشمي جواهري سيد علي اکبر، محمد رحيمي ناصر، سيد احمدي محمد، کيوانلو فهيمه. بررسي تاثير يک دوره تمرينات منظم ورزشي در آب بر کيفيت زندگي مردان سالمند.فصلنامه رستمینه. 1. 1390; 3 (4) :67-78.
ولی زاده محمد و همکاران(1387)"فلسفه یوگ" ،انتشارات زرقلم ، چاپ سوم ،تهران
ويلمور، اچ . ، جك و ال . كاستيل ، ديويد –فيزيولوژي ورزشي وفعاليت هاي بدني،چاپ ششم- مترجمين : مينامعيني؛فرهادرحماني نيا؛حميدرجبي؛حميدآقا علي نژادوفاطمه اسلامي (۱۳۸۶)-انتشارات مبتكران پيشروان .
یزدانی،فضلاله. آزاد،حسین(1382) ،بررسی رابطه بین نگرش دینی،سبک مقابلهاي وشادکامی دردختران وپسران دبیرستانی اصفهانی. مجله دانش وپژوهش درعلوم تربیتی. ش(5) 78-86.
يعقوبي حميد، برادران مجيد. همبسته هاي سلامت رواني: شادکامي، ورزش و هوش هيجاني. پژوهش هاي نوين روانشناختي تبريز سال ششم پاييز 1390 شماره 23
منابع لاتین
Aglamiş B1, Toraman NF, Yaman H. Change of quality of life due to exercise training in knee osteoarthritis: SF-36 and WOMAC.J Back Musculoskelet Rehabil. 2009;22(1):43-5, 47-8, 46. doi: 10.3233/BMR-2009-0219.
American Heart Association (AHA) (2001). Heart and Stroke Facts. New York: American Heart Publication.
Argyle,m,martin,m,lu,l.(1995).testing for stress and happiness:the role of social and cognitive factors. In c.d.spielberger and i.g.sarason(eds),stress and emotion (pp.173-87).washington:taylor and francis.
Baghiani Moghadam MH, Ehrampoush MH. The principles of health. 1st ed. Yazd: Gheragh-e- danesh and Albab .pub; 2003.
Bahrke, M.S., & Morgan, W.P. (1978). Anxiety reduction following exercise and mediation cognitive therapy and research. 2, 323-333.
Baldwin, M. W.; Sinclair, L. (1996). "Self-esteem and 'if...then' contingencies of interpersonal acceptance". Journal of Personality and Social Psychology 71 (6): 1130–1141.
Bandura, A. (1998). Health promotion from the perspective of social cognitive theory. Psychology & Health, 13, 623–649.
Ben Macconville,"Revealed: nine ways to find your inner happiness",www.the costman.co.uk/inde:126272003.2003.
Ben Mcconville ; “Revealed: nine ways to find your inner happiness” , www.thecostman.co.uk/inde.cfm?id: 126272003. 2003.
Besharat MA, Abbasi QR, Shojaoldin S. The relationship between self-esteem and sport achievement amangfootball and wrestling athletes. University of Tehran Electronic Journals, Harakat 2002; 12: 31-44.
Biddel, S. J. H., Boutcher S.H. & Fox K.R. (2000) Physical activity and psychological well-being.
Biddle, S., & Mutrie, N. (1991). Psychology of physical activity and exercise. London: Springer –Verlage.
Boyd KR, Hrycaiko DW. The effect of physical activity intervention package on the self-esteem of pre-adolescent and adolescent females. Adolescence 1997; 32(127): 693-708.
Boyd KR, Hrycaiko DW. The effect of physical activity intervention package on the self-esteem of pre-adolescent and adolescent females. Adolescence 1997; 32(127): 693-708.
Bruin de , Woertman L , C. Bakker F, Oudejans R.(2009). Weight-Related Sport Motives and Girls’ Body Image, Weight Control Behaviors, and Self-Esteem. Sex Roles Volume 60, Numbers 9-10.
Carr, Alan.,( 2003). Positive Psychology .Handbook of psychology. New York : runner-Routledge Press.
Catherine De Maeyer,corresponding author Paul Beckers, Christiaan J. Vrints, and Viviane M. Conraads(2012)Exercise training in chronic heart failure. Ther Adv Chronic Dis. May 2013; 4(3): 105–117. doi: 10.1177/2040622313480382.
Chadwick Jon, Tanni Grey Thompson (2005), “Physical activity strategy
Charkazi A, Koochaki GM, Shahnazi H, Ekrami Z, Bahador E. Lifestyle of teachers working in Gorgan City in.2009. J Health Syst Res 2009; 6(3): 522-31.
Cheng S. & Chan A. (2005). Measuring psychological well-being in the Chinese. Personality and Individual Differences. 38, 1307-1316.
Clapp, et al. "Acute effects of thirty minutes of high intensity intermittent exercise on patients with chronic fatigue syndrome", Physical therapy, 1999. 79:8, pp:749-756.
Cohen & L. Syme. Social support and health. Orlando, FL: Academic Press.
Coopersmith, S. (1967). The Antecedents of Self-Esteem. New York: W. H. Freeman
Coopersmith, S. (1967).The antecedents of self-esteem. San Francisco: W. H. Freeman & Co.
Costa,p.t.mccrae,r.r.(1980).influence of extraversion and neuroticism on subjective well-being :happy and unhappy people. Journal of personality and social psychology,38,668-678.
Costanza, R., Fisher, B., Ali, S. & et a1. (2007). Quality of life: an approach integrating opportunities, human needs and subjective well- being. Ecological economics 61, 267-276.
Cox, Richard H. Sport psychology concepts and application MC, fifth edition 2002; (128, 129, 180, 181).
David Leonhardt. "Investing as a sport? Money doesnot generally buy happiness", www. Power stress managment. com /articale.asp.section-id=4,article=80, 2002.
Deeneve,k,m&cooper,h.m.(1998).the happy personality : a metaanalysis of 137 personality trits and subjective well-being. Psychology bulletin,124,197-229.
Didie E R., Kuniega-Pietrzak T, Phillips K A.(2010) Body image in patients with body dysmorphic disorder: Evaluations of and investment in appearance, health/illness, and fitness Body Image.Volume7,Issue1,Pages66-69.
Diener, E., & Diener, C. (1996). Most people are happy, Psychological science. 7, 181-185.
Diener , E., Suh, E., Oishi, S. (1997). Recent finding on subjective well-being . Indian Journal of clinical Psychology.
Diener,E.,Lucas,R.E & Oishi,S.(2002). Subjective well – being. Journal of clinical psychology.24,25-41.
Dilorenzo, et al. "Long-term effects of aerobic exercise on psychological outcomes" preventive Medicine 1999,28,pp: 75-85.
Edington , N. , Shuman , R. (2004).Subjective well-being .Presented by continuity.Psychology Education,61,282-312.
Elavsky S, McAuley E, Motl RW, Konopack JF, Marquez DX, Hu L, Jerome GJ, Diener E. Physical activity enhances long-term quality of life in older adults: efficacy, esteem, and affective influences. Ann Behavior Med. 2006 Oct; 30(2):138-45.
Fava,G.A., Fatanelli,C., lazzaro,M., conti,S.,& Grandi, S. (1998).Well-being therapy a novel psychotherapeutic approach for residual symptoms of affective disorders. Psychological Medicine,28,475-480.
Fei Zheng, Xianju Zhou, Changjong Moon, Hongbing Wang. Regulation of brain-derived neurotrophic factorexpression in neurons Int J Physiol Pathophysiol Pharmacol 2012;4(4):188-200
Findlay LC, Bowker A. The link between competitive sport participation and self-concept in early adolescence: aconsideration of gender and sport orientation. J Youth Adolesc 2009; 38(1): 29-40.
Fontine, K.R. (2007). Physical activity improves mental health. Journal of Physicians and Sports Medicine, 28:10.
Fox, K. R. (2000a) Physical activity and mental health promotion: the natural partnership. International Journal of Mental Health Promotion., 2, 4-12 (38ref).
Frisch, Ml, B. (2006) .Quality of life Therpy, New Jersey: John Wiley &sons pres.
Ghafari F, Fatokian Z, Mazloom SR. The Effects of Croups Regular Training on Self-esteem in nurse student.Medical Sciences Babol University Journals 2007; 9(1): 52-7.
Giacobbi, P.R., Jr., Hausenblas, H.A., & Frye, N.E. (2005). A naturalistic assessment of the relationship between personality, daily life events, leisure-time exercise, and mood. Psychology of Sports and Exercise, 6, 67-81.
Graft , II, Lander, DM , The effect of exercise clinical depression resultingfrom mental illness :meta analysis , J Sport and Exercise Psychol , 2000 ,20,339–357.
Greenberg, J., Solomon, S., Pyszczynski, T., Rosenblatt, A., Burling, J.,Lyon, D., & Simon, L. (1992). Assessing the terror managementanalysis of self-esteem: Converging evidence of an anxiety-bufferingfunction. Journal of Personality and Social Psychology, 63, 913-922.
Gucciardi, D., Gordon, S., & Dimmock, J. (2009). Towards an Understanding of Mental Toughness in American Football. Journal of Applied Sport Psychology, 20(3), 261-281
Gucciardi, Daniel F., Gordon, Sandy., & Dimmock, James A. (2009). Developmental and preliminary validation of a mental toughness inventory for Australian football. Psychology of Sport and Exercise, 10, 201-209.
Gutierrez,j,l,g,Jimenez,b,m,Hernandez,e,g,Puente,l.p.(2005).personality and subjective well-being : big five correlated and demographic variables. Personality and individual differences,38,1561-1569.
Hajiran, H. (2006). Toward a quality of life theory: Netdomestic product of happiness. Dictators Research, 75, 31-43.
Harper, J.M., Schaalye, B.G., & Sandberg, J.G. (2000).Daily hassles, intimacy and marital quality in later life marriages. The American Journal of FamilyTherapy, 28, 1-18, 3.
Hayes,N,&Joseph.S.(2002).Big 5 correlates of three measures of subjective well-being.personality and individual differences.34,723-727.
Hayes,s.d.,crocker,p.r.e,Kowalski,k.c.gender differences in physical self_ perception,global self_ esteem and physical activity: evaluation of the physica self_perception profile model. Journal of sport behavior,(1999).vol.22,no.1.
Headey,b&wearing,a.(1992).understanding happiness:a theory of subjective well-being .melbourne,Australia:Longman Cheshire.
Hills,p&argyle,m.(2001).happeness,introversion-extroversion-extraversion and happy introvert. Personality and individual difference,30,595-608.issues and perspective.Londen:Nelson Thorenes.
Howard, G. S. (1999). Sport psychology. The sport psychologist. 8: 262-270.
Hughes, c., Hawange, B. K., J. E., Eisenman, L., et al. (1995). Quality of life is applied research: A review and analyses of emrical measures. American journal of mental retardation, 99,623-641.
Ireson, J., Hallam, S. (2009). Academic self-concepts in adolescence: Relations with achievement and ability grouping in schools. Learning and Instruction, n 19 , 201-213.
Karnofsky, D. A. & Burchenal, 1. H. (1949). The clinical evaluation quality of life chemotherapeutic agents in corner. New York: Columbia university press.
Kasghing H, Krautgartner M, Sartorius N, Gaebel W, Lopez JJ, Maj M, Quality of life: a new dimension in mentalhealth care, Psychiatry in society, Wiley, 2002, 171-85.
Ketchian, Lionel (2006). Your keys to Happiness PK @ aol. com. The website www. Happiness club. Com.
Kirkcaldy B.D , Shephard R. J. , Siefen R. G.(2002). The relationship between physical activity and self-image and problem behaviour among adolescents. Soc Psychiatry Psychiatr Epidemiol 37: 544–550. DOI 10.1007/s00127-002-0554-7.
Knapen J, Vermeersch J, Van Coppenolle H, Cuykx V, Pieters G, Peuskens J (2007) The physical self-concept in patients with depressive and anxiety disorders 14(1): 31–6.
Kolt, , G. Schofield, N. Kerse, N. Garrett and I. Ashton. Healthy steps: The effect of a primary care physical activity program on quality of life in low-active older adults. Journal of Science and Medicine in Sport. 2010, 12, 227-236.
Kraut, R. (1979). Two conceptions of happiness. Philosophical Review, 87, 167-196.
Kubota Y, Sasaki S. Aerobic exercise and self-esteem in children. J Behav Med 2002; 24(12): 127-35.
Landers, D.M. (2005). The influence of exercise on mental health. http://www. Fitness. gov/mentalhealth.htm.
Landers, D.M., Petruzzello, S.J. (1994). Physical activity fitness and anxiety, Champaign. IL: Human Kinetics Publishers.
Larsen,Randy J.,&Diener,Edward. (1987). Affect intensity as an individualdifference characteristic: Areview. Journal of Research in Personality, 21, 1–39.
Laurin, D. et al. (2001) Physical activity and riskof cognitive impairment and dementia in elderlypersons. Arch. Neurol. 58, 498–504.
Lee C, Russell A. Effect of physical activity on well-being among older Australian women: Cross- Sectional and longitudinal analyses J psychosis Res 2003; 54(2): 155-160.
Levy, S. S., & Levy, V. (2005). The exercise and self- esteem model in adult woman, the inclusion of physical acceptance. Personality of Sport and exercise, 6(5): 571-584.
Lewis GD, Shah R, Shahzad K, Camuso JM, Pappagianopoulos PP, Hung J, Tawakol A, Gerszten RE,Systrom DM, Bloch KD, Semigran MJ.Sildenafil improves exercise capacity and quality of life in patients with systolic heart failure and secondary pulmonary hypertension.Circulation. 2007 Oct 2;116(14):1555-62. Epub 2007 Sep 4.
Lmbert, M. & Naber, D. (2004). Current issues in schizophdria: over view of patients acceptability, functioning capacity and quality of life. eNS drugs (suppI2).18,5-17
Lowther.J. Lane.A. &Lane. H. (2002). Self-Efficacy and Psychological Skills during the Amputee Soccer World Cup, the Online Journal of Sport Psychology, August 2002 Volume 4, Issue 2.
Lykken,d&tellegen,a.(1996).happinessis a stochastic phenomenon.psychology science,7,180-189.
Lyumbomirsky, S. Sheldon, K. M. (2005). Achieving sustainable new happiness: Prospects, practice and prescriptions. in P.A., Linley, & S. Joseph. Positive psychology.
Mac. Donald, D.G., and Hodgdon, J.A. (1991). “The psychological effects of aerobic fitness training: research and theory”. New York, springer – verlag.
Magnus, K.; Diener, E.(1991)A Longitudinal Analysis of Personality, Life Events, and Subjective Well-Being. 63rd Annual Meeting of the Midwestern Psychological Association, 1991, Chicago, USA.
Martinsen , Egil ,W & et al, Comparing aerobic with nonaerobic forms ofexercise in the treatment of clinical depression , Comprehensive Psychiatry ,Volume 30,Issue 4, 2004,Pages324 –333.
Martinsen EW. Physical activity in the prevention and treatment of anxiety and depression. Nord J Psychiat 2008: 62 Suppl 47: 25-9.
Maslow, A. H. (1970). Motivation and personality. New York, Harper & Row, 2nd Edition, (First Edition 1954).
McAuley E, Elavsky S, Motl RW, Konopack JF, Hu L, Marquez DX. Physical activity, self-efficacy, and self-esteem: longitudinal relationships in older adults. Journal of Gerontology Behavior Psychology Science. 2005, 60(5):P268-75.
Moksnes U.K., Moljord I.E.O., Espnes G.A. & Byrne D.G. (2010). Leisure time physical activity does not moderate the relationship between stress and psychological functioning in Norwegian adolescents. Mental Health and Pysical Activity. 3, 17-22.
Musanti R . A study of exercise modality and physical self-esteem in breast cancer survivors. Med Sci Sports Exerc. 2012 Feb;44(2):352-61. doi:
10.1249/MSS.0b013e31822cb5f2
Myers,d.g.The Pursuit Of happiness:Who is happy – Why.(2002).Morrow and co.
Myers,d.g&diener,e.(1995).who is happy? Psychological science,6,10-19.
Nejat S, Montazeri A, Holakouee K, MohammadK, Majdzadeh R. Psychometric properties of theIranian interview-administered version of theWorld Health Organization's Quality of LifeQuestionnaire (WHOQOL-BREF): a populationbasedstudy. BMC Health Serv Res2008; 8: 61. [Farsi]
Norvell. N., Belles. D, "Psychological and physical benefits of circuit weight trouning in law enforcement personal" J- Consult – Clinical – psychology, 1998, 12 , p: 89.
Nourbakhsh P, Hassanpour GhR. A comparison of self-esteem and self-concept between school male studentathletes and non-athletes from educational districts in Ahwaz and investigate their relationships with the students'academic achievement. Harakat journals 2004; 21: 19-32.
Oncu J, DurmazB. Short-term effects of aerobic exercise on functional capacity, fatigue and quality of life in patients with post-polio syndrome. Clinical Rehabilitation 2009;23(4):155-163.
Org / tem plates / story. 5295168.
Parker J., Scott J. Strath, and Ann M. Swartz. Physical Activity Measurement in Older Adults: Relationships With Mental Health. Journal of Aging and Physical Activity, 2008, 16, 369-380.
Pate RR, Health GW, Dowda M, Trost SG. Associations between physical activity and other health behaviors in a representative sample of U.S. adolescents. Am J Public Health 1996; 86(11): 1577-81
Patterson, L. C. (1977). Self-esteem in youth and factors relating to overall self-esteem.Dissertation Abstracts International, 40(6). (AAT MQ66719)
Peluso MAM and De Andevade LHSG. Physical activity and mental health: The association between exercise and mood. CLINTCS 2005; 60: 61 -70.
Phillips, D. (2006). Quality of Life .( Concept, Policy. And Practice) Routledge Press.
Phipps WJ, Monahan FD, Monahan JK, Marek JF, Neighbors M. Medical-surgical nursing: health and illnessperspectives. 7th ed. Philadelphia: Mosby; 2003.
Plante Thomas. G, Robin Judith , " phtsical fitness and enhanced psychological health", Current psychology – Research and review, 2006 , 21, pp:36-39
Pronk , Np, Course. SF, Rohack, JJ," Maximal and acute mood response in women", J – physiology – Behavior, 2005, 27, pp: 56-62.
Rasmussen Martin. Psychological benefits of exercise in children and adolescents Master of Science in Health, Organization and Communication Psychology Department of Psychology
Rasmussen, Martin; Laumann, KarinThe role of exercise during adolescence on adult happiness and mood.Leisure Studies, Volume 33, Number 4, 4 July 2014, pp. 341-356(16).
Richardson CR, Foulkner G, Mcdevitt J, skrinar GS, Hutchinson DS, piette JD. Integrating physical activity into mental health services for persons with serious mental illness. American psychiatric Association psychiatry Serv 2005; 56 (3): 324 – 31.
Riley, E., & Start, K. B. (1995). The effect of physical practice on personality trait. Australian Journal of psychical Education, 20: 13-16.
Robazza, Claudio, &Bortoli, Laura. (2007). Perceived impact of anger and anxiety on sporting performance in rugby players. Psychology of Sport and Exercise, 8, 875-890.
Roland Melin, Kerstin S. Fugl-Meyer and Axel R. Fugl-Meyer From the Department of Neuroscience, Rehabilitation Medicine, Uppsala University, Sweden J Rehabil Med 2003; 35: 84–90
Ryan, R, & Deci, E. (2001). On happiness and human potentials: a review of research on hedonic and eudemonic well- being. Annuall review of psychology. 52, 141-66.
Ryff, C.D & Singer. B.(l998).The contours of positive human health. Psychology Inquiry. 9 ,1- 28.
Sackheim, H.A. (1983). Self-deception, self-esteem, and depression: The adaptive value of lying to oneself. In J. Masling (Ed.), Empirical studies of psychoanalytic theories (Vol. 1, pp. 101-157). Hillsdale, NJ: Erlbaum.
Salmon, p. (2000). Effect of physical exercise on anxiety, depression and sensitivity to stress: A unifying theory. Clinical psychology Review. 21: 53-61.
Sanglache B. The study of effectiverehabilitation services on Quality of life MSpeople. These is of MA rehabilitation university.1384.
Saxena, S. & O'connell, K. (2002). A commentary cross- cultural quality of life assessment at the end of life. Geromologist 42,81-85.
Setkowicz, Z. & Mazur, A. (2006). "Physical Training Decreases Susceptibility to Subsequent Pilocarpine-Induced Seizures in the Rat". Epilepsy Research, in Press.
Smith, Tovia, (2007). Finding happiness in Harvard classroom. http:// www. Npr.
Solomon, S., Greenberg, J., & Pyszczynski, T. (1991b). Terror managementtheory of self-esteem. In C.R. Snyder & D. Forsyth (Eds.),Handbook of social and clinical psychology: The health perspective(pp. 21-40). New York: Pergamon Press.
Sonstroem, J.C. (1978). Physical estimation and attraction scales: rational and research. Medicine and scienes in sports, 10, 97-102, Medline.
Sonstroem, J.C. (1978). Physical estimation and attraction scales: rational and research. Medicine and scienes in sports, 10, 97-102, Medline.
Spilker, B. (1996). Quality of life and pharmacoecomonics in, clinicaltrials (2 nd ed). New Yark: Lippincott- Raven press.
Stubbe J, Demoor M. The association between exercise participation and well-being. Preventive Medicine.2007;44(1):148-152.
Taylor & Et Al (1994) Affects of Adjunctive Swedish massage And Vibrations Therapy on Short-Term Postoperative Outcomes. Vole; 27:314-26
Tetlie T, Eik-Nes N, Palmstierna T, Callaghan P, Nottestad JA. The effect of exercise on psychological and physical health. J Psychosoc Nurs Ment Health Serv 2008; 46(7): 38-43.
Thel Well, R. C., Greenles, L. A. (2003). Developing comptative enduranc performance using mental skills training. The Sport Psychology, 17, 318-37.
Tokuyama, W. et al. (2000) BDNF upregulationduring declarative memory formation in monkeyinferior temporal cortex. Nat. Neurosci. 3, 1134–1142
Valliant GE.(1993) Adaptive mental mechanisms:their role hn a psychology. Ampsychol:55:39-98
Veitch, Jenny et al(2010).Mental health and physical activity among adolescents. DEAKIN UNIVERSITY.
Vennhoven, R. (1996). The greatest happiness principle. Happiness as a policy aim. Positive psychology in practice. Chichester, Wilely.
Visovsky, C. D., C. (2005) Exercise and cancer recovery. Online Journal of Issues in Nursing, 10.
Wang F, Orpana HM, Morrison H, de Groh M, Dai S, Luo W.Long-term association between leisure-time physical activity and changes in happiness: analysis of the Prospective National Population Health Survey. Am J Epidemiol. 2012 Dec 15;176(12):1095-100.
Waterman, A. S. (1990). The relevance of Aristotle's conception of eudaimonia for the psychological study of happiness. Theoretical and Philosophical Psychology, 10, 39-44
Watson ,D.(2000). Mood and temperament. New York: Guilford.
Watson, D., Clark, L. A., & Tellegen, A. (1988). Development and validation of brief measures of positive and negative affect: The PANAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 54, 1063-1070.
Weinberg, RS Gould, D. (1995). Foundations of sport and exercise psychology. Human Kinetics.
Whitelaw, Swift, Goodwin &Clark,(2008). Physical Activity and Mental Health: the role of physical activity in promoting mental wellbeing and preventing mental health problems. Published by NHS Health Scotland.
WHO quality of life group. (1998). World health organization quality of life survey- abbreviated version: Author.
World Population Prospects: The 2006 Revision Department of Economic and Social Affairs Population Division.. Musanti R . A study of exercise modality and physical self-esteem in breast cancer survivors. Med Sci Sports Exerc. 2012 Feb;44(2):352-61. doi: 10.1249/MSS.0b013e31822cb5f2.
Wu, Ping. (1998). Goal structures of materialists vs. non-materialists: Theeffects of TV exposure on materialism and the relationship between materialismand happiness. Unpublished doctoral dissertation, CommunicationsDepartment, University of Michigan, Ann Arbor.