مبانی نظری و پیشینه تحقیق ارزش افزوده اقتصادی (docx) 60 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 60 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
99060377190
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات گیلان
رشته مدیریت بازرگانی(گرایش مدیریت مالی)
موضوع:
استاد راهنما:
پیمان علیدوست ذوقی
نگارش:
محبوبه اصلانی
تقدیر و تشکر:
از اساتيد فرهيخته و بزرگوار جناب آقاي پیمان علیدوست ذوقی به عنوان استاد راهنما، به خاطر تمامي زحمات وارائه راهنمائيهاي ارزندهشان كه همواره توام با صبر وحوصله، متانت و خوشروئي بوده و از تمام تلاش خود در جهت انتقال دانش علمي خود هم در طول تحصيل و هم در نگارش پايان نامه دريغ نورزيدند، صميمانه ترين تشكر را مي نمايم . همچنین از مساعی جناب آقای دکتر محمد طالقانی و جناب آقای دکتر ابراهیم چیرانی که داوری پایاننامه را قبول فرموده اند و در تكميل و رفع نواقصات سهم بسزائي را داشتند ، قدردانی می نمایم .اميدوارم امكان جبران ذره اي از زحمات اساتيد محترم نصيب اينجانب گردد .
از زحمات مسئولين و پرسنل محترم واحد پژوهشي دانشگاه كه با تمام تلاش نسبت به ارزيابي و كنترل فرايند تهيه و تنظيم اصولي پايان نامه اقدام و بنده را در اين راه ياري نمودند، صميمانه تشكر و قدراني مي گردد
تقدیم به:
استوارترین تکیه گاهم، دستان پرمهر پدرم
به سبزترین نگاه زندگیم، چشمان سبز مادرم
و تقدیم به:
برادرم(بهرام) که همواره در طول زندگی و تحصیل تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.
به خواهرم(ملائیکه) که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.
فهرست مطالب
Contents TOC \o "1-3" \h \z \u چکیده PAGEREF _Toc518545660 \h 1عملکرد مالی PAGEREF _Toc518545661 \h 72-4-1- سنجش عملکرد و معیارهای مربوط PAGEREF _Toc518545662 \h 72-4-2- ویژگیهای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش PAGEREF _Toc518545663 \h 92-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی PAGEREF _Toc518545664 \h 112-4-5- ظهور ارزش افزوده اقتصادی و تعاریف آن PAGEREF _Toc518545665 \h 142-4-4-1- مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA) PAGEREF _Toc518545666 \h 182-4-4-3- معایب ارزش افزودة اقتصادی (EVA) PAGEREF _Toc518545667 \h 222-4-4-4- ضرورت استفاده از ارزش افزوده جهت اعطای پاداش به مدیران PAGEREF _Toc518545668 \h 242-4-4-5- فاکتورهای کلیدی مورد توجه ارزش افزوده اقتصادی PAGEREF _Toc518545669 \h 252-4-4-5-1- هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن PAGEREF _Toc518545670 \h 262-4-4-5-2-میانگین موزون هزینه سرمایه ((WACC PAGEREF _Toc518545671 \h 292-4-4-5-3- سرمایه به کارگرفته شده (CAPITAL) و نحوه محاسبه آن PAGEREF _Toc518545672 \h 312-4-4-5-4- سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات (NOPAT) و نحوه محاسبه PAGEREF _Toc518545673 \h 322-4-4-5-5- تعریف نرخ بازده سرمایه (r ) و نحوه محاسبه آن PAGEREF _Toc518545674 \h 334-2-4-6- تعدیلات ارزش افزوده اقتصادی PAGEREF _Toc518545675 \h 372-6- پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc518545676 \h 412-6-1- بررسی نتایج پژوهشهای صورت گرفته در خارج از کشور PAGEREF _Toc518545677 \h 412-6-2- بررسی نتایج پژوهشهای صورت گرفته در داخل کشور PAGEREF _Toc518545678 \h 46
چکیده
تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دورهی عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط بوده به طوری که از این طریق نتایج مورد انتظار تحقق مییابد و امکان تداوم فعالیت در بلندمدت فراهم میشود. مدیریت سرمایه درگردش درارتباط با تصمیمات تامینمالی و کنترل داراییهای جاری واحدهای تجاری از یک طرف و مخاطرات ناشی از تامین مالی کوتاهمدت و بلندمدت از طرف دیگر اهمیت موضوع را آشکار میسازد. در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت ذکر شده و محدودیتهای اعمال شده بر شرکتهای پذیرفته شده در بازه زمانی 1386 الی 1390، تعداد 72 شرکت جهت بررسی فرضیات انتخاب گردید. نتایج تحقیق حاضرکه یکی از شاخصهای سرمایه در گردش را (چرخه وجه نقد) با معیارهای عملکردی اقتصادی (ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده) موردبررسی قرارداده، حاکی ازاین است که بین چرخه تبدیل وجه نقدواجزاءآن شامل دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودیها و دوره واریز بستانکاران با شاخصهای ارزش افزوده اقتصادی رابطه معکوس معناداری وجودداردومدیران شرکت ها میتوانند با کاهش دوره وصول مطالبات ودوره گردش موجودیها، درحد مطلوب سودآوری شرکت شان را افزایش دهند. همچنین، نتایج تحقیق دررابطه با دوره واریز بستانکاران مطابق با این دیدگاه است که دوره واریز بستانکاران، در شرکتهائی که سودآوری بالائی را دارند نسبت به شرکتهائی که سودآوری کمتری دارند کوتاه ترمی باشد.
کلمات کلیدی: سرمایه در گردش- چرخه تبدیل وجوه نقد- معیارهای ارزیابی مالی شرکت- ارزش افزوده اقتصادی– ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده.
1-1- مقدمه
نقش اساسی مدیریت سازمانهای نوین، ارزشآفرینی برای همه افراد و نهادهایی است که به نوعی علایقخویش را در سازمان جستجو میکنند. درمیان ذینفعان هرسازمان و بنگاه که به طور عمده از سهامداران، مشتریان، کارکنان، تأمین کنندگان کالا، جامعه ومراجع دولتی تشکیل میگردند، سهامداران به خاطر نقش محوری در کارآفرینی و شکلدهی بنگاه و پذیرشریسک، ازجایگاه ویژهای برخوردارند. ارزش برای سهامداران ازطریق خلق ارزش برای سایرذینفعان سازمان ایجاد میشود و هنر مدیریت تلفیق و تعادل در ارزشآفرینی برای مجموعه ذینفعان است. نهایت امر سهامداران به ارزشهای مورد انتظار خویش دست مییابند و نیز ادامه سرمایه گذاری در شرکت را مطلوب میدانند. امروزه سهامداران انتظار دارند که بتوانند از طریق شاخصهای قابل اتکا، اطلاعات مربوط به سودآوریواقعی بنگاه، وضعیت نقدینگی فعلی و آتی بنگاه، پتانسیل درآمدزایی، رشد پایدار شرکت و تحلیل ریسک آن را بدست آورند. از اینرو معیارهای جدیدی برای سنجش ارزش بنگاه مطرح شده که به سرعت جایگزین معیارها و شاخصهای سنتی اندازه گیری ارزش بنگاه شده است (نیکومرام و عسگری، 1381، 54).
ارزیابی عملکرد (ابزار اجرای استراتژی شرکت و نظارت بر حسن انجام کار) فعالیتی است که مدیران به جهت رسیدن به اهداف و استراتژیهای خود انجام میدهند. انتخاب یک معیار ارزیابی عملکرد مناسب و رسیدن به اهداف شرکت با استفاده از این معیار، سبب با اهمیتتر شدن نحوه انتخاب یک معیار مناسب جهت ارزیابی عملکرد میشود. توسعه و بهبود معیارهای ارزیابی عملکرد به عنوان یک بخش مهم از زنجیره ارزش، یکی از وظایف اصلی حسابداری مدیریت است. معیارهای ارزیابی عملکرد معتبر و قابل اتکاء به شرکت اجازه میدهد که استراتژی و اهداف خود را به طور اثر بخش به مرحله عمل برسانند. مدیران و پژوهشگران با استفاده از راههای مختلف مثل استفاده از مدل ارزیابی عملکرد، تلاش میکنند تا مدیریت و کنترل بر زنجیره ارزش را بهبود بخشند (لهمن و همکاران،2004).
در این راستا در بسیاری از این شرکتها به روال معمول و سنتی، از متغیرهای مهم حسابداری مانند فروش، سود و نسبت سود به فروش، برای ارزیابی عملکرد استفاده کردهاند. این روشها هر چند درعمل همچنان مورد استفاده قرار میگیرند، اما این روشها جهت ارزیابی عملکرد مدیران چندان مناسب نیستند، زیرا سودآوری رابطه نزدیکی با مقدار سرمایهگذاری دارد و هیچ کدام از این روشهای سنتی به مبلغ سرمایهگذاری توجه ندارند. به طور خلاصه، معیارهای ارزیابی عمکرد نوین رابطه نزدیکی با ارزش سهامداران دارند. این معیارها روند آتی را منعکس مینمایند زیرا سرمایهگذاران و بازار انتظار دارند که تورم درتمامی زمانها بر ریسک و ارزش پول تأثیرگذار باشد. معیارهای نوین، اثرات حسابداری تعهدی را از بین میبرند و به عنوان یک الگو، توانائی شرکت در ایجاد ارزش برای سهامداران از یک دوره به دورهای دیگر را برای سرمایهگذاران فراهم میآورد. سرمایه درگردش از اقلام مهم داراییهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. توسعه کمی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمی وکیفی قلمرو مدیریت مالی را به دنبال داشته و به تبع آن مدیریت مالی را پیچیدهترنموده است. بنابراین بررسی ارتباط این شاخص با سایر شاخصهای عملکردی در واحدهای اقتصادی یکی از موارد مدنظر استفاده کنندگان از صورتهای مالی خواهد بود (هاوازکوا،2010، 44).
فصل دوم
مبانی نظری و
پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه
دنیای اقتصادی به سرعت در حال تغییر و تحول میباشد. تغییرات سریع فنآوری همگام با افزایش رقابت جهانی مسئولیت مدیران را در فعالیتهایشان سنگینتر میکند. یکی از فعالیتهای اساسی مدیریت تصمیمگیری میباشد. مسئله تصمیمگیری در تمامی زمینه های امور مالی به چشم میخورد و این قاعده از مدیریت سرمایه در گردش مستثنی نیست. سرمایه در گردش از اقلام مهم داراییهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمات مالی نقش قابلتوجهی دارد. توسعه کمی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمی وکیفی قلمرو مدیریت مالی را به دنبال داشته و به تبع آن مدیریت مالی را پیچیدهتر نموده است. تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دورهی عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط میشود، به طوری که از این طریق نتایج مورد انتظار تحقق و امکان تداوم فعالیت در بلند مدت فراهم میشود. مدیریت سرمایه در گردش در ارتباط با تصمیمات تامین مالی و کنترل داراییهای جاری واحدهای تجاری از یک طرف و تامین مالی بلند مدت منابع مالی و مخاطرات ناشی از تامین مالی کوتاهمدت و بلندمدت از طرف دیگر اهمیت موضوع را آشکار میسازد. ماهیت رشد داراییهای کوتاه مدت از منابع مالی کوتاه مدت باید مورد توجه مدیران مالی قرار گیرد، تا شرایط لازم برای تحقق اهداف کوتاه مدت و تداوم فعالیت در بلند مدت فراهم شود. مدیریت سرمایه در گردش با تامین مالی و مدیریت داراییهای جاری موسسات در ارتباط است (نیکو مرام، 1381، 5).
ارزیابی عملکرد فرآیند رسمی فراهم آوردن اطلاعات در مورد نتایج کار است این امر سبب شناسایی نقاط قوت سازمان و بزرگ جلوه دادن آن به منظور خلق ارزشهای بیشتر در واقع عملکرد مطلوبترمیشود، چرا که با تجزیه و تحلیل فعالیتهای گذشته بنگاه ، نگاهی به آینده داشته تا بیشینه نمودن ارزشها کمک نماید.
اهمیت ارزیابی عملکرد از زوایای مختلف قابل بررسی است. داشتن توان و امکان ارزیابی عملکرد یک ضرورت انکار ناپذیر است و تمام بنگاههای انتفاعی ناگزیر از سنجش عملیات خود در دورههای مختلف هستند، مضافا زمانی که مدیران چاچوب های تصمیم گیری، معیارهای عملکرد و پاداش داشته باشند که آنها را به داشتن حالت مالکانه بر انگیزانه بهترین عملکرد را خواهند داشت.
عملکرد مالی
یکی از پارامترهای حائز اهمیت که همواره به عنوان یک شاخص مهم در تجزیه و تحلیل شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد، سودآوری است. سودآوری به عنوان یک معیار و راهنمای سرمایه گذاری میباشد و تصمیم گیری یکی از ابزارهای مهم پیشبینی سودهای آتی و ارزیابی روند سودآوری موسسات در آینده، معیار سنجش کارایی مدیریت، معیار ارزیابی نظارت مدیریت بر داراییها و منابع اقتصادی شرکت بوده و فرایند سودآوری در برگیرنده کوشش در مسیر نیل به هدف اولیه واحد تجاری (سوددهی یا بازدهی) در طی زمان و ایجاد حداکثر مبلغ وجه نقد برای سرمایهگذاری است(رضایی، 1389،14). سودآوری به توانایی شرکت در کسب درآمدها بیش از هزینهها اشاره دارد سودآوری نتیجه نهایی همه برنامهها و تصمیمات مالی شرکت بوده وآخرین پاسخها را در مورد نحوه اداره شرکت به تحلیل گران میدهد (اوستون و بریگام، به نقل از اصلانی، 1388 ).
2-4-1- سنجش عملکرد و معیارهای مربوط
سنجش عملکرد، جزء اصلی فرآیند کسب و کار و وظایف مدیریت است که در نظام های کنترلی مد نظر قرارمیگیرد . ارزیابی عملکرد، پیش نیازی در جهت تخصیص منابع و مقایسه مبالغ پیش بینی و واقعی است هم چنین از نتایج آن، میتوان جهت جبران خدمت نیز استفاده نمود. انجام دقیق، مؤثرو کارآمد ارزیابی و سنجش عملکرد، نیازمند شناسایی و به کارگیری معیارهای مالی و غیر مالی سنجش عملکرد است.
اندیشمندان مدیریت، معیارهای عملکرد را در ابعاد مختلف طبقهبندی نموده اندکه از جملة آنها میتوان به نظریة « فوستن» اشاره کرد وی ابعاد عملکرد را در پنج بعد مهم دسته بندی کرده و شاخص های مهم سنجش آنرا نیز معرفی نمود:
بعد رقابت: شاخص سنجش آن عبارت از سهم بازار، رشد فروش و... است.
عملکرد مالی: شاخص سنجش آن عبارت از سودآوری، نقدینگی، کارایی، ساختار یا بافت مالی است.
کیفیت خدمات: شاخص سنجش آن عبارت از سهولت دسترسی، امکانات، تضمینها، ارتباطات و... است.
انعطاف پذیری: شاخص سنجش آن عبارت از میزان انعطافپذیری، انعطاف پذیری در سرعت و... است.
نوآوری: شاخص سنجش آن عملکرد فرآیند نوآوری، عملکرد نوآوری فردی، توان تحقیق و توسعه و ... است.
«نورتون و کاپلان»نیز با معرفی سیستم ارزیابی متوازن به عنوان شاخص سنجش عملکرد، مجموعه معیارها را در چهار بعد به صورت جامع معرفی کرده اند که تحولی قابل ملاحظه در ادبیات سنجش عملکرد به صورت علمی و کاربست آن به صورت عملی ایجاد نموده است. این معیارهای سنجش جامع عملکرد را میتوان به شرح زیر برشمرد:
معیارهای مالی و سودآوری: شاخص سنجش آن سود عملیاتی و رشد درآمدی است.
معیارهای رضایتمندی مشتریان: شاخص سنجش آن، سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان و انجام به موقع عملیات است.
معیارهای کارایی، کیفیت و زمان (انحراف(
معیارهای نوآوری و یادگیری، نظیر تعداد اختراعات و نسبت آموزش. در بخش عملی معیارها میتوان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمی بودن، عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به معیارهای غیرمالی ارجحیت دارد(رهنمای رود پشتی، 1386، 4)
2-4-2- ویژگیهای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش
وجود خصوصیات زیر در ارزیابی عملکرد باعث اثربخشی و موفقیت آن میگردد:
روشن و مشخص بودن معیارها: بدین معنی که نه تنها به صورت مبهم و کلیات بیان نشود بلکه با زبان دقیق و روشن و دور از هرگونه ابهام و به صورت قابل درک بیان شود.
قابل اندازه گیری بودن: منظور وجود شاخصهایی در ارزیابی است که به صورت کمی قابلیت اندازه گیری داشته باشند.
معطوف به نتیجه بودن: یعنی نظام ارزیابی به گونهای باشد که نتایج مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد.
قابل حصول بودن: بدین معنی که اهداف و انتظارات در زمان مورد نظر قابل حصول بوده یعنی اهداف و استانداردها صعب الوصول نباشند بلکه از نظر ایجاد انگیزش نسبتاً قابل حصول باشند که در این صورت بیشترین میزان انگیزش را برای شخص به همراه خواهد داشت.
معطوف به زمان بودن: بدین معنی که انجام ارزیابی از طرف زمان معنی پیدا میکند و لازم است زمان یا دوره عملکرد در ارزیابی مدنظر قرار گیرد تا قضاوت و سنجش و ارزیابی عملکرد موثرتر انجام پذیرد.(نورمن و کاپلان، 1993 )
2-4-3- شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها
یانگ و ابرین در سال 2001 شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتها را به پنج گروه طبقه بندی میکنند:
الف. شاخصهای سود باقی مانده
ب. شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
ج. شاخصهای مبتنی بر بازار
د.شاخصهای سنتی
ه. شاخصهای مبتنی بر نقد
الف)شاخصهای سود باقی مانده
شاخصهای مبتنی بر سود باقی مانده شاخصهای هستند که هزینه سرمایه در آنها در نظر گرفته شده است. از جمله این شاخصها میتوان به ارزش افزوده اقتصادی اشاره نمود.
ب)شاخصهای مربوط به اجزای سود باقی مانده
این شاخصها همان اجزای سود هستند که هزینه سرمایه در آنها لحاظ نشده است.از این میان میتوان به سود قبل از بهره و مالیات ، سود قبل از بهره ، مالیات و استهلاک ، سود قبل از اقلام غیر متفرقه ، سود عملیاتی پس از مالیات و نرخ بازده داراییها اشاره کرد.
ج)شاخصهای مبتنی بر بازار
شاخصهای هستند که از بازار سرمایه بدست میآیند و از میان این شاخصهامیتوان به بازده بازار و بازده سالانه اشاره کرد.
د)شاخصهای سنتی
طرفداران نظریههای سنتی در حسابداری به مطلوبیت اطلاعات تاریخی اعتقاد دارند و بر این باورند که این اطلاعات بهتر میتواند گویای بستر واحد تجاری باشد. از این جمله این شاخصها میتوان به سود خالص، سود عملیاتی، سود هر سهم ، سود قبل از کسر مالیات به فروش و ...اشاره کرد.
ه)شاخصهای مبتنی بر نقد
این شاخصها مبتنی بر مبنای نقدی هستند. از جمله این شاخصهامیتوان به بازده نقدی سرمایه گذاریها و جریان نقدی عملیاتی اشاره کرد (کاشانی پور و رساییان ،1386)
2-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی
از نظر مالی روشهای ارزیابی عملکرد به چهار دسته ذیل تقسیم میشوند. شایان ذکراست این چهار دسته از بعد میزان اطلاعات مورد نیاز هم طبقه بندی شده است.
روشهائی که در آنها از اطلاعات حسابداری برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود و همان سیستمهای مالی همانند نسبتهای مالیROAوROE و... هستند.
روشهائی که ترکیبی از اطلاعات حسابداری و بازار را برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می دهند مانند نســخههای مختلفQ توبین و یا نسبت P/E.
نسبت هائی که از دادههای مدیریت مالی استفاده می کنند مانند بازدهی هرسهم و بازده اضافی هر سهم.
نسبتهائی که علیرغم استفاده از اطلاعات حسابداری معیارهای اقتصادی هستند مانند نسبتهای ارزش افزوده اقتصادی (EVA)، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)و ارزش افزوده بازار (MVA)
یکی از روشهای، ارزیابی عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی میباشد که اینگونه معیارها بیشتر از آنکه معیارهای مالی باشند معیارهای اقتصادی هستند زیرا اولاً بیشتر مورد استفاده بوده و ثانیاً دادههای اقتصادی در آنها بیشتر مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. مهمترین معیارهائی که در زمینه عملکرد با استفاده از دادههای اقتصادی وجود دارند عبارتنداز: ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ، ارزش افزوده بازار (MVA) و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)
2-4-4-1- ارزش افزوده اقتصادی (EVA):
در دنیای امروزی، مالکان به دنبال اجرای راهکار خلق در شرکتها هستند. معیار EVA به عنوان یکی از بهترین معیارهای نشان دهنده میزان موفقیت مدیر در اجرای راهکار خلق ارزش معرفی گردیده است شاید یکی از بهترین معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر ارزش ، ارزش افزوده اقتصادی میباشد. EVA به پیش بینی سودهای ایجاد شده شرکتها میپردازد. این پیش بینیها از طریق مقایسه سود عملیاتی بعد از مالیات (NOPAT) و کل هزینههای سرمایه صورت میپذیرد (بدهی و همچنین حقوق صاحبان سهام (2003، Grant).
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد و سود واقعی شرکت محسوب میشود و ابزاری برای کمک به مدیران در ارزش آفرینی سهامداران میباشد( صمدی لرگانی و دیگران ، 1389 ).
بیشینه ساختن EVA یک شرکت بایستی با هدف دستیابی به افزایش ارزش آفرینی سهامداران صورت پذیرد.EVA در سطح بالا با بازده سهام همبستگی دارد (استوارت ، 1994 )آقای استوارت در یک سخنرانی تحقیقی که در سال 1994 ایراد نمود و در مجله “Harvard Business review”در نوامبر و دسامبر 1995 چاپ شد بیان میکند:
(EVA بهترین مقیاس ارزش آفرینی است و بهتر از سایر مقیاسهای مبتنی بر حسابداری در تعیین تغییرات ارزش. ثروت سهامداران عمل میکند).
2-4-4-2- ارزش افزوده بازار (MVA) :
از آنجا که هدف اولیه اکثر شرکتها افزایش ثروت سهامداران میباشد بدیهی است که این هدف منافع سهامداران را تامین میکنند. همچنین این هدف برای اطمینان از تخصیص منابع کمیاب به طور کارا کمک میکند. ثروت سهامداران از طریق به حدکثر رساندن تفاوت بین ارزش بازار سهام شرکت و مقدار سرمایه تامین شده توسط سهامداران به حدکثر میرسد. این تفاوت ، ارزش افزوده بازار(MVA) نامیده میشود. MVA از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها میباشد. ارزش افزوده بازار، حاصل ارزش فعلی طرحهای گذشته و فرصتهای سود آور آتی شرکت میباشد. و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایهاش را بکار گرفته و فرصتهای سودآور درآینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. از نظر تئوری ارزش افزوده بازار یک شرکت برابر است با ارزش فعلی همه ارزش افزودههای اقتصادی شرکت یا سود باقیمانده ای که انتظار میرود در آینده ایجاد شود (ایزدی نیا و رسائیان ، 1388 ).
2-4-4-3- ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA):
ارزش افزوده تعدییل شده (REVA ) روش EVAرا گسترش میدهد و به عنوان یکی از چارچوبهای تحلیلی ارزیابی عملکرد شرکت ، منجر به فراهم نمودن مفهوم ارزش آفرینی برای فرد میشود(Bacidore et.
2007)، REVA al) ارزش بازار دارائیهایشرکتها رابطه با هزینه سرمایه مورد بررسی قرار میدهد. اساس REVA،EVA می باشد در حالیکه مخارج سرمایهای شرکت بر مبنای میانگین موزون هزینه سرمایه بازار شرکت میباشد و ارزش دفتری دارائیها را نیز در بر میگیرد.
مزیت ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده نسبت به ارزش افزوده اقتصادی در این است که ، در هر زمان REVA مثبت برای سهامداران ارزش مضاعف ایجاد میکند، یعنی سود عملیاتی تامین کنندگان مالی که در پایان سال بر حسب درصدی از ارزش بازار سرمایه آنها بیان شده است ، بیشتر از هزینه فرصت سرمایه آنهاست. اما این وضعیت در ارزش افزوده اقتصادی وجود ندارد زیرا تامین کنندگان مالی میتوانند بازدهی را بر مبنای سود عملیاتی دریافت کنند که از هزینه فرصت سرمایه به کار رفته کمتر باشد ، با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی مثبت است . مزیت عمده دیگر REVA محاسبه آسان آن میباشد، هر چند که مدیریت میتواند درک کند ارزشهای بازار بیشتر مربوط به محاسبات بازدههای اقتصادی( تا محاسبات ارزشهای دفتری) میباشد، عیب این روش آن است که تحت تاثیر نوسانات مربوط به ارزش بازار میباشد(2008،Artikis).
2-4-5- ظهور ارزش افزوده اقتصادی و تعاریف آن
ابزارتحلیلی ارزش افزوده اقتصادی، درسال1982 از سوی موسسه «استرن واستوارت» واقع در نیویورک به کارگرفته شد و از همان ابتدا مورد پذیرش جامعه شرکتها قرار گرفت، چرا که روشی نوآورانه برای یافتن ارزش واقعی شرکت و ارزش مدیران آن بود. شرکتهای ســرمایهگذاری بزرگ ماننــد «Global Asset Management»، در انتخاب سهام و ساختار پرتفوی از آن بهره می جویند، شرکتهای تولیدی مانند کوکاکولا نیز از این معیار به عنوان مبنای پرداخت به مدیران استفاده میکنند. این مبنای پرداخت، باعث میشود مدیران در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری، مانند سهامدار شرکت عمل کنند. استرن و استیوارت به صراحت اعلام میکنندکه «سود حسابداری را به عنوان معیار ارزیابی عملکرد، فراموش کنید».به طور کلی تئوری ارزش افزوده اقتصادی بر مبنای دو اصل موکدزیر بنا نهاده شده است:
1- شرکت به طور واقعی سودآور نیست مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه فرصتاز دست رفته آن باشد.
2- ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد میشود که مدیران شرکت، تصمیمات سرمایه گذاری را طوری اتخاذ کنند که خالص ارزش فعلیNPV)) آنها مثبت باشد (فتح اللهی، 1385، 54).
به لحاظ پیچیدگی محاسبه ارزش افزوده اقتصادی به ویژه پیچیدگی انجام تعدیلهای حسابداری، این معیار در بازار سرمایه ایران کاملاً ناشناخته است. ارزش افزوده اقتصادی معیار اندازهگیری عملکردی است که راههای منجر به افزایش یا از بین رفتن ارزش شرکت را به درستی محاسبه مینماید، این معیار نشاندهنده سود باقیمانده1(RI) پس از کسر هزینههای سرمایهای است2 (استوارت، 1997). نزدیکترین مفهوم به ارزش افزوده اقتصادی، سود باقیمانده است این معیار یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد است که تقریباً همزمان با نظام دوپونت مطرح شد و نشاندهنده سود پس ازکسر هزینههای سرمایهای است که به شکل زیر محاسبه میشود:
(2-3) دارائیها * (نرخ هزینه سرمایهای - نرخ بازده دارائیها) = Rl
فرمول پایهای ارزش افزوده اقتصادی به قرار زیر است :
(2-4) ارزش پولی هزینه سرمایه بکار رفته برای پشتیبانی از تداوم فعالیت شرکت–NOPAT= EVA
(WACC ) ( سرمایه عملیاتی ) – ( نرخ مالیات بر سود شرکتها– 1 )EBIT =EVA
سرمایه عملیاتی عبارتست از مجموع بدهیهائی که به آنها هزینه بهره تعلق میگیرد . سهام ممتاز و سهام سرمایه عادی بکار رفته به منظور خرید دارائیهای عملیاتی خالص یک شرکت که آن هم برابر است با سرمایه در گردش عملیاتی خالص شرکت بعلاوه دستگاه ها و تجهیزات خالص. طبق تعریف دارائیهای عملیاتی برابر است با سرمایه بکار رفته برای خرید دارائیهای عملیاتی . میتوان EVA را بر حسب ROIC نیز حساب کرد .
(2-5) (WACC–ROIC) )سرمایه عملیاتی ) = EVA
همانطوری که این معدله نشان میدهد وقتی به ارزش یک شرکت افزوده میشود که آن شرکت EVA مثبت داشته باشد و این وقتی اتفاق میافتد که اگر ROIC شرکت بزرگتر از WACC آن باشد ( اصلانی، 1388،53)
ارزش افزوده تخمینی از سود اقتصادی واقعی یک کسب و کار برای یک سال میباشد و تفاوت اساسی با سود حسابداری دارد. ارزش افزوده اقتصادی نشان دهنده درآْمد باقی مانده بعد از کسرکلیه هزینههای سرمایه است. این هزینهها شامل هزینه سهام سرمایه نیز میگردد . در حالی که برای محاسبه سود حسابداری هزینهای برای سهام سرمایه در نظر گرفته نمیشود. وقتی سهامدارن دست به سرمایهگذاری در شرکت دست میزنند فرصت سرمایه گذاری در جاهای دیگر را از دست میدهند . با سرمایه گذاری در هر جای دیگر با ریسک برابر با ریسک شرکت ، بازدهی که آنها میتوانستند بدست بیاورند نشان دهنده هزینه سهام سرمایه است. این هزینه یک هزینه فرصت از دست رفته است بجای این که یک هزینه حسابداری باشد . باید توجه نمایید که در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی استهلاک را به آنها اضافه نمیکنیم. هر چند استهلاک یک هزینه نقدی نیست. استهلاک یکی از هزینههاست و در زمان محاسبه سود خالص و همچنین ارزش افزوده اقتصادی کسر میگردد (اصلانی، 1388)
ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته، تحریفهای ناشی از بهکارگیری اصول حسابداری را رفع میکند. از نظرریاضی، نتایج حاصل از ارزش افزوده اقتصادی دقیقاً برابر مقادیری است که از طریق جریانات نقدی تنــزیل شده (DCF) یا خالص ارزش فعلی (NPV) بهدست میآید (نوروش، 1383، 14)
از دو طریق دیگر نیز میتوان ارزش افزوده اقتصادی را تعریف نمود: رویکرد حسابداری یا عملیاتی، رویکرد مالی یا ارزش حال( جهانخوانی، 1375) .
رویکرد حسابداری یا عملیاتی (EVA از دیدگاه حسابداری): از دید حسابداری ارزش افزوده اقتصادی عبارت است از تفاوت بین سود خالص عملیاتی بعد از مالیات و هزینه سرمایه. بنابراینEVA متفاوت از ابزارهای سنتی سنجش سود حسابداری مانند سود هر سهم1 و سود قبل از بهره و مالیات2 است زیرا کل هزینههای تامین سرمایه را درنظر میگیرد به تعبیری ارزش افزوده اقتصادی شاخص بنیادین برای اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشد.
(2-6 )
رویکرد مالی (ارتباط EVA با MVA): از دیدگاه مالی ارزش افـزوده اقتصادی برای چگونگی ارتباطاش با ارزش افــزوده بازار (MVA) تعریف میشود. در این روشMVA برابر با ارزش فعلی EVA های آتی مورد انتظار شرکت میباشد از طرفی MVA عبارت است از تفاوت بین ارزش بازار شرکت و ارزش دفتری اقتصادی سرمایه به کارگرفته شده در شرکت . مطالب فوق در قالب فرمولهای زیر قابل بیان است:
(2-7) ارزش بازار شرکت - (capital)کل سرمایه بکار گرفته شده در شرکت=MVA
ارزش افزوده بازار، اثرات ناشی از اقدامهای مدیریت از زمان تاسیس شرکت را مورد ارزیابی قرار داده و نشان دهنده این موضوع است که چگونه یک شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایهاش را به کار گرفته و فرصتهای سودآور آتی را پیشبینی کرده است. ولی در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، بر اثربخشی مدیریت در یک سال مشخص تاکید میشود.
هدف اولیه و اساسی هر واحد انتفاعی باید حداکثر کردن MVA باشد ارزش افزوده اقتصادی ایجاد کننده ارزش افزوده بازار است زیرا ارزش فعلی EVA های آتی است که مبنای ارزیابی و ارزش گذاری شرکت در بازار میباشد بنابراین اگرچه ارزش افزوده اقتصادی یک معیار داخلی برای ارزیابی عملکرد است ولی همین معیار داخلی منجر به ایجاد یک معیار خارجی به نام ارزش افزوده بازار میشود که ارزش شرکت را در بازار تعیین میکند. اگر EVA های آتی مثبت باشد سهام شرکت در بازار به صرف فروخته میشود ولی اگر EVA های آتی منفی باشد سهام شرکت در بازار به کمتر از ارزش دفتری (کسر) فروخته میشود و چنین شرکتهایی در بازار از اقبال چندانی برخوردار نخواهند بود.MVA نشان دهنده ارزیابی جامعه سرمایهگذار از فعالیت شرکت است و متاثر از عملکرد یک سال شرکت نمیباشد بلکه متاثر از عملکرد سالهای آتی شرکت است. ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازارمعیارهای داخلی و خارجی اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشند.
2-4-4-1- مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
حقوق صاحبان سهام یک منبع اقتصادی است و دارای هزینة فرصت میباشد این هزینة فرصت خارج از هزینة سایر عوامل تولید است، صورتهای مالی هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام را درنظر نمیگیرند. EVA با کم کردن هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص بهدست میآید، بنابراین معیاری است که هزینة فرصت همة منابع بهکار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار میدهد.
اگر سود خالص شرکتی برابر با هزینة فرصت سرمایه به کار گرفته شده باشد، شرکت هیچ ارزشی ایجاد نکرده است حتی اگر مبلغ سود خالص خیلی درشت باشد زیرا سهامداران با سرمایهگذاری در پروژههای دیگری با ریسک مشابه، بازدهی معادل هزینة فرصت کسب خواهند کرد. اگر سود خالص شرکتی کمتر از هزینة فرصت سرمایه بهکار گرفته شده باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت و سهامداران فقیرتر خواهند شد، زیرا اگر سهامداران در پروژههای دیگری با ریسک مشابه در بازار سرمایه، سرمایهگذاری میکردند بازدة بیشتری تحصیل میکردند. فقط زمانی که سود خالص شرکت از هزینة فرصت سرمایة بهکار گرفته شده در شرکت بیشتر باشد، ارزش شرکت افزایش یافته و به تبع آن ثروت سهامداران افزایش یافته است.
یک شرکت میتواند به عنوان مجموعهای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذینفعان زیادی سروکار دارد این ذنفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضهکنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع وسهامداران میباشند ذینفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه میدهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) بهدست آورند، از سوی دیگر سهامداران شرکت نیز ریسکی را میپذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذینفعان میباشد، شرکت بعد از پرداخت به سایر ذینفعان میتواند مبلغ باقیمانده را بین سهامداران تقسیم کند.
سهامداران بهعنوان حاملان ریسک شرکتها درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کنند بنابراین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش میدهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک بوسیلة سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند تعیین میشود .
تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه بوسیلة مدیران حرفهای، تضاد منافع را ایجاد میکند، مدیرانی که شرکت را هدایت میکنند الزاماً انگیزهای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران) ندارند. لذا تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل میکند معیاری بهنام ارزش افزوده اقتصادی میباشد.مدیریت شرکتها براساس ارزش افزوده اقتصادی، ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد، برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) سهامداران باید براساس افزایشی که در EVA ایجاد شده است به مدیران پاداش دهند.این معیار، مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج بهکار گرفته شده، پاسخگو میکند. برای مثال بدون یک سیستم مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی مدیران شرکت منابع بیشتری برای فروش بیشتر و تحصیل پاداش بیشتر (براساس فروش) میخواهند در حالیکه ممکن است در رابطه با فروش اضافی، سود نهایی شرکت کمتر از هزینة نهایی آن باشد.
تجزیه وتحلیل مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی، همیشه جوابی ارائه میدهد که با حداکثر کردن سود سهامداران همسووسازگار میباشد. برای اینکه مدیران انگیزه داشته باشند تا درجهت افزایش سود سهامداران عمل کنند پاداش آنها میبایست مبتنی بر افزایش در ارزش افزودهای باشد که آنها ایجاد کردهاند. اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده داراییها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، میتواند انگیزههایی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد حداکثر کردن EVA همواره انگیزههایی درجهت حداکثر کردن ثروت سهامداران ایجاد میکند. کاربردهای ارزش افزوده اقتصادی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد (رهنمای رودپشتی، 1386، 32)
کاربردهای داخلی: ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ، معیار بهره وری جامع، ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ، ابزارتطابق هزینه ها با درآمد
کاربردهای خارجی: ابزاری برای سرمایه گذاری، معیار پیش بینی قیمت سهام، ابزار سنجش خلق ارزش، چارچوبی برای مدیریت، تکنیک ارزشیابی وتعیین ارزش شرکت (،معیار بودجه بندی سرمایه
2-4-4-2- مزایای ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
ارزش افزوده اقتصادی دارای مزایای زیادی است که میتوان مهمترین آنها را به شرح زیر خلاصه کرد:
1- رابطة نزدیکی با خالص ارزش فعلی دارد بهعبارتی EVA ، با تئوری تامین مالی، که بیان میدارد ارزش یک شرکت افزایش خواهد یافت اگر پروژههایی با NPV مثبت انتخاب شوند، همسو و سازگار میباشد.
2- مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری که بیشتر تحت کنترل آنهاست، پاسخگو میکند(نرخ بازدة سرمایه و نرخ هزینة سرمایه بوسیلة تصمیمات آنها تحت تاثیر قرار میگیرد) نه نسبت به معیارهایی که مدیران نمیتوانند آنها را بهخوبی کنترل نمایند (ارزش بازار سهام).
3- از طریق همة تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ میکنند تحت تاثیر واقع میشود(تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری و تقسیم سود، نرخ بازدة سرمایه و تصمیمات مربوط به تامین مالی، نرخ هزینة سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد).
4- معیار مناسبی جهت تعیین پاداش مدیران میباشد (میتوان پاداش را بهعنوان درصدی از ارزش افزودة اقتصادی که مدیران ایجاد کردهاند درنظرگرفت).
5- بهعنوان معیار داخلی سنجش عملکرد، موفقیت شرکت در افزودن به سرمایهگذاری سهامدارانش را به بهترین نحو نشان میدهد.
6- نشان میدهد که ارزش شرکت مستقیماً به عملکرد مدیریت بستگی دارد.
7- با ارزش بازار شرکت در ارتباط است (ارزش سهام تابعی ازEVA های آتی پیشبینی شده میباشد).
8- معیاری است که نشان میدهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیشبینی شده، کاهش یا افزایش داشته است EVA مثبت به این معنی است که ارزش شرکت با درنظر گرفتن هزینه برای سرمایة بهکار گرفته شده، افزایش یافته است.
9- روش مناسبی برای تعیین اهداف، اندازهگیری عملکرد، ارزیابی استراتژیها، تخصیص بهینة سرمایه، طراحی سیستم پاداش، افزایش سرمایه و قیمتگذاری میباشد.
10- بهعنوان معیار اندازهگیری عملکرد، کمتر در معرض تحریفهای حسابداری قرار دارد به عبارتی از طریق انجام برخی تعدیلات، انحرافات ناشی از تغییر در روشها و برآوردهای حسابداری به حداقل میرسد. (استوارت،1997 )
2-4-4-3- معایب ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
اهم معایب ارزش افزوده اقتصادی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- ارزش افزوده اقتصادی معمولاً براساسارزشهای تاریخی محاسبه میشود بنابراین میتواند تاحدودی گمراه کننده باشد، بهعبارتی بدون ارزیابی تصمیمات سرمایهگذاری بلندمدت، تجزیه و تحلیل EVA میتواند نتایج نادرستی ارائه دهد.
2- گاهی اوقات انجام تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی غیرعملی است، بهعنوان یک قاعدة کلی، تجزیه و تحلیل EVA برای شرکتهایی که تازه راه اندازی شدهاند یا برای شرکتهای سرمایه گذاری ، تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی مناسب نیست.
3- برای تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی، شناسایی همة منابعی که در یک شرکت مورد استفاده قرار گرفتهاند ضروری است، بسیاری از داراییهایی که در فعالیتهای یک شرکت بهکار گرفته میشوند داراییهای نامشهود هستند که شناسایی، تعیین ارزش و تعیین هزینة سرمایه برای آنها بسیار مشکل میباشد.
4- محاسبه ارزش افزوده اقتصادی شامل محاسبه نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه است که مشکل است (ملکیان، 1385، 22).
علاوه بر موارد فوق موارد ذیل نیز به عنوان معایب EVA مطرح گردیده(2009‚Shil).
در اندازه گیری عملکرد کوتاه مدت ناتوان میباشد. تعدادی از شرکتها معتقدند که EVAدر اندازه گیری عملکرد کوتاه مدت روش مناسب نمیباشد، زیرا تمرکز EVA بر روی سرمایه گذاری بلند مدت میباشد.
بازده واقعی یا EVAواقعی سرمایه گذاری بلند مدت نمیتواندبه عنوان یک هدف تلقی شود ، زیرا بازدههای آتی نمیتوانند مورد سنجش قرار گیرند بلکه بازدههای آتی میتوانند فقط بر اساس یک برآورد ذهنی صورت گیرد.
شاید نتوان معیار عملکرد مناسبی برای شرکتهای که امروز سرمایه گذاری زیادی انجام دادهاند و انتظار جریان نقدی مثبتی در آینده دور را دارند، باشد.
متحمل خطا دورهای میشود.
نسبتهای سنتی نابسامانی شرکت را پیش بینی میکنند. در حالیکه EVA نمیتواند ارزش نهائی را پیش بینی نماید.
2-4-4-4- ضرورت استفاده از ارزش افزوده جهت اعطای پاداش به مدیران
ساختار مؤسسات و شرکتهایی که دارای مالکیت عمومی هستند، ضرورت تفکیک بین مالک و مدیر را ایجاب میکند. در بحث تئوری نمایندگی1، مدیر به عنوان مباشر و مالک به عنوان صاحب کارتلقی گردیده طبق این تئوری هنگامی رابطه بین مدیر و مالک شرکت ایجاد میشود که قسمتی از اختیارات مالک به مدیرتفویض شود تا آنها بتوانند جهت انجام امور شرکت به نمایــندگی از جانب مالک، تصمیم گیری کنند..
با توجه به وجود تضاد منافع بین مدیران و مالکان، اگرچه صاحبکار از طریق ایجاد سیستمهای کنترلی نظیر انتخاب هیات مدیره به عنوان قائم مقام خود و یا انجام حسابرسی توسط یک شخص مستقل، از منافع خود محافظت میکند ولی تحقیقات تجربی انجام شده نشان میدهد که همسو کردن دیدگاهها و عملکرد مدیران با منافع سهامداران مقرون به صرفهتر از سیستمهای کنترلی است. طبق تئوری نمایندگی، مدیردر قبال دریافت منافع و پاداش از سهامداردر جهت کسب اهداف سهامدار که همانا افزایش ثروت است، تلاش میکند. شیوه اعطای پاداش به مدیران تعیین کننده رفتار و عملکرد آنان خواهد بود، این پاداش ممکن است پاداش مادی و یا غیرمادی و یا ترکیبی از این دو باشد. روشهای مختلف اعطای پاداش به مدیران به منظور افزایش عملکرد آنان و در نتیجه افزایش ثروت سهام داران به دو دسته سنتی و تعدیل شده طبقه بندی میشود (جهانخانی، 1380 )
روشهای سنتی: پرداخت حقوق ثابت، پرداخت حقوق ثابت به علاوه درصدی از سود خالص و یا بازده شرکت، پرداخت حقوق ثابت به علاوه درصدی از مازاد عملکرد نسبت به بودجه و شیوههای تعدیل شده به عنوان روشهائی از پرداخت پاداش به مدیران میباشد . آنچه که در شیوههای ایجاد انگیزه اهمیت دارد، این است که از طریق به وجود آوردن احساس مالکیت در مدیران و پرداخت پاداش طبق فرمول مناسب، انگیزش لازم و کافی را در مدیران به منظور تلاش بیشتر و کسب عملکرد مثبت به وجود آورد اگرچه به وجود آوردن انگیزه در مدیران ازطریق سهیم کردن آنان در مالکیت، شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. بنابراین علاوه برسهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت باید فرمول مناسبی را برای پرداخت پاداش ارائه داد آنچه که در این فرمول به عنوان یک اصل تلقی میشود این است که مدیران در فرآیندایجاد ارزش شرکت سهیم شوند. از جمله روشهای مورد استفاده در این فرآیند پرداخت پاداش براساس ارزش افزوده اقتصادی است. با توجه به جهت گیری ارزش افزوده اقتصادی، مدیران عملیاتی دارای سه عامل انگیزشی مهم هستند که در سایر روشهای پاداش نادیده گرفته شده و یاتحریف میشوند، ولی در روش ارزش افزوده اقتصادی مد نظر است. این سه عامل عبارتند از (جهانخانی، 1380 ) :
1- تلاش در جهت بهبود سود عملیاتی بدون نیاز به استفاده از سرمایه بیشتر.
2- در صورتی سرمایه گذاری اضافی انجام میشود که سود اضافی بتواند هزینه سرمایه اضافی را بپوشاند به عبارت دیگرطرحهایی انتخاب میشودکه خالص ارزش فعلی مثبت دارند.
3- در صورتیکه بازده یک دارایی کمتر از هزینه سرمایه رایج در بازار باشد، آن دارایی فروخته میشود.
2-4-4-5- فاکتورهای کلیدی مورد توجه ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی به پنج فاکتور کلیدی که باعث خلق ارزش برای سهامداران میگردد توجه دارد:
سودخالص عملیاتی بعد از مالیات و قبل از هزینههای مالی، میانگین موزون هزینه سرمایه، میزان سرمایه گذاریها و تامین مالیهای هزینه بر، نرخ بازده سرمایه گذاریها و وضعیت رقابتی مطلوب (شرکتی که شرایط مطلوب رقابتی داشته باشد NOPAT بالاتر و درنتیجه EVA بالاتر دارد )
2-4-4-5-1- هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن
هزینه سرمایه در شرکت عبارت است از نرخ بازدهی که بایستی آن شرکت نسبت به سرمایهگذاری خود بدست آورد تا بتواند انتظارات سرمایه گذارانی را که وجوه بلند مدت شرکت را فراهم کردهاند تامین کند. یک مفهوم مرکزی در مدیریت مالی، در پیوند با تصمیمات سرمایه گذاری و تامین مالی، هزینه سرمایه است که به سه دلیل زیر واجد اهمیت است:
برای تجزیه و تحلیل درستی راجع به تصمیمات مخارج سرمایهای، که مهمترین تصمیماتی هستند که توسط شرکت اتخاذ میشوند تخمینی از هزینه سرمایه لازم است، هزینه سرمایه عبارت است از نرخ تنزیلی که برای محاسبه ارزش فعلی خالص ((NPV مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین عبارت است از معیاری مالی که نرخ بازده داخلی در مقایسه با آن مورد ارزیابی قرار میگیرد. چندین تصمیمگیری مانند اجاره سرمایهای، تامین مالی بلندمدت و سیاست سرمایه در گردش نیاز به برآوردهایی از هزینه سرمایه دارد.
به منظور بیشینه کردن ارزش شرکت باید هزینه همه دادهها، کمینه شده و شرکت باید در این زمینه قادر به اندازه گیری هزینه سرمایه باشد (افشاری، 1379).
هزینه متوسط سرمایه هر شرکت عبارتست از میانگین ریاضی متوسط هزینه منابع مختلف تامین مالی بلندمدتی که توسط آن شرکت بکار گرفته میشود. فرض کنید که شرکتی از نرخ 16% به عنوان هزینه حقوق صاحبان سهام و نرخ 9% هزینه بدهی استفاده میکند اگر نسبتهای حقوق صاحبان سهام و بدهی مورد استفاده به ترتیب 40% و60% باشد هزینه سرمایه شرکت با فرض صفر بودن مالیات برابر خواهد بود با:
(2-8) (هزینه بدهی * نسبت بدهی)+ (هزینه ح.ص.س* نسبت ح.ص.س)= هزینه سرمایه
11.8 % =(9 *0.6) + (16*0.4) = هزینه سرمایه
در کل اگر شرکتی از n منبع مختلف تامین مالی استفاده کند هزینه سرمایه آن برابر است:
(2-9)
Ka متوسط هزینه سرمایه
Pi نسبت i امین منبع تامین مالی
Ki هزینه سرمایه i امین منبع تامین مالی
نحوه محاسبه نرخ هزینه هر یک از منابع تامین مالی در ادامه بحث میگردد
1- هزینه بدهی سرمایهای(Kd): هزینه بدهی سرمایهای به صورت نرخ تنزیلی محاسبه میشود که ارزش حاضر بدهیهای پرداختی بعد از کسر مالیات و بازپرداختهای اصل بدهی را با خالص وجوه نقد حاصل از صدور بدهی معادل میسازد.
به شکل نمادین اگر بهره بدهی به طور سالانه پرداخت شود هزینه بدهی در معادله زیر است توجه کنید که در معادله فوق پرداخت بهره سالانه بدهی در فاکتور (1-T) ضرب شده است، این ضرب برای انعکاس این حقیقت لازم است که بهره بدهی یک هزینه قابل قبول مالیاتی است در نتیجه هر پرداخت بهره C در اصطلاح قبل از مالیات به معنای پرداخت بعد از مالیات مبلغی معادل C (1-T) خواهد بود این مطلب از این جهت است که مالیات هزینه بهره قابل قبول مالیاتی به مقدارC، معادلCT خواهد شد (افشاری، 379، 65)
ممکن است شرکت بدهی خود را از طریق صدور اوراق قرضه یا با استفاده از تسهیلات بلند مدت موسسات اعتباری تامین کرده باشد. با توجه به منبع تامین مالی بدهی، نرخ هزینه بدهی محاسبه میشود.
الف) اگر شرکت از طریق صدوراوراق قرضه تامین مالی کرده باشد نرخ هزینه بدهی از فرمول زیر به دست میآید:
(2-10)
P مبلغ خالص دریافتی تحقق یافته از صدور اوراق قرضه، C بهره پرداختی سالانه،
F قیمت سررسید اوراق قرضه، T نرخ مالیات n دوره سررسید اوراق قرضه
ب) اگر شرکت از طریق وام تامین مالی کرده باشد نرخ هزینه از رابطه زیر بدست میآید:
(1-T) نرخ بهره وامKd =
منظور از وام، وامهای بلندمدت دریافتی از نهادهای مالی است که معمولا اصل وفرع آن قابل بازپرداخت در طول یک دوره 5 تا 10 ساله و به اقساط مساوی سالانه یا شش ماهه بعد از یک دوره یک تا سه ساله اولیه برای اجرای پروژه و آماده سازی آن جهت بهره برداری میباشد.
بهره نسبت به مانده بدهی محاسبه و قابل پرداخت است.
هیچ نوع هزینه صدوری وجود ندارد.
هیچ پاداش قابل پرداختی در هنگامی که اصل وام باز پرداخت شده باشد وجود ندارد.
2- نرخ هزینه سهام ممتاز دائمی (Kp): معمولا به سهام ممتاز نرخ سود ثابتی تعلق میگیرد پرداخت سود سهام هزینهای است که شرکت بابت سهام ممتاز میپردازد، برای اینکه بتوان این هزینه را بر مبنای نرخ سالانه بیان کرد شرکت خالص پولی را که در زمان فروش سهام دریافت میکند مبنای محاسبه قرار میدهد سهامداران ممتاز نیز انتظار دارند که سود سهام ممتاز را به طور منظم دریافت نمایند. فرمول به شرح مقابل است:
(2-11)
D سود سالانه قابل پرداخت به هر سهم ممتاز
P مبلغ خالص وصول شده به ازای هر سهم ممتاز
3- نرخ هزینه سهام عادی وسود انباشته (Ks): حقوق صاحبان سهام عادی به دو طریق بدست میآید : صدور سهام خارجی و انباشت سودهای حسابداری. قبل از تعیین هزینه سرمایه تحصیل شده به هریک از طرق بالا باید بازده مورد انتظار سهامداران را برآورد کنیم، نرخ بازده مورد انتظار عرضه کنندگان بدهی و سهام ممتاز به طور متعارف میتواند به آسانی بدست آید زیرا منافع مورد انتظار آنها میتواند با اطمینان نزدیک به یقین تعیین شود اما تخمین نرخ بازده مورد انتظار سهامداران عادی کار دشواری است زیرا به آسانی قابل اندازه گیری نیست.
2-4-4-5-2-میانگین موزون هزینه سرمایه ((WACC
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه، هزینه سرمایه هر منبع تامین مالی را در نسبت قابل اعمال به آن منبع ضرب میکنیم فرمول به شرح زیر است:
(2-12)
Wd وزن بدهی Kd نرخ هزینه بدهی
Wp وزن سهام ممتاز Kp نرخ هزینه سهام ممتاز
Ws وزن حقوق صاحبان سهام Ks نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام (سهام عادی وسود انباشته)
We وزن سهام عادی جدید Ke نرخ هزینه سهام عادی جدید
میتوان نتیجه گرفت که WACC از دو جزء اصلی تشکیل شده است یکی نرخ هزینه منابع و دیگری وزن هریک از منابع. برای به دست آوردن وزن میتوان از روشهای ارزش دفتری، ارزش بازار و طرح تامین مالی استفاده کرد.
1-نسبتهای ارزش دفتری: همان مبالغ مندرج در ترازنامه هستند، در این روش نسبت قابل اعمال هر منبع تامین مالی از طریق تقسیم ارزش دفتری آن منبع به ارزش دفتری کل منابع بدست میآید. مزایای آن عبارتند از:
محاسبه آن آسان است، در طول زمان نوسان کمتری دارد زیرا تحت تاثیر نوسانات بازار قرار نمیگیرد، برای شرکتهایی که در بورس پذیرفته نشده اند یا سهام شانبه طور فعال در بورس معامله نمیشود این روش تنها روش محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه است. همچنین معایب آنرا میتوان به شرح زیر برشمرد: ارزشهای اقتصادی هریک از منابع ممکن است رابطهای با ارزش دفتری آن نداشته باشد، نسبتهای ارزش دفتری با مفهوم هزینه سرمایه سازگار نیست زیرا هزینه سرمایه به صورت حداقل نرخ بازده لازم برای حفظ ارزش بازار شرکت تعریف میشود.
2-نسبتهای ارزش بازار: برطبق این روش نسبت هر منبع تامین مالی برابر است با ارزش بازار آن منبع تقسیم بر ارزش بازار همه منابع مالی بلندمدتی که توسط شرکت به کارگرفته شده است. مزیت آن عبارت است از:
تحت این فرض که ریسک تجاری و ریسک مالی بدون تغییر باقی خواهد ماند هزینه سرمایه محاسبه شده با بهای تمام شده بازار جاری و نسبتهای ارزش بازار جاری، معیار معتبرتری از حداقل متوسط نرخ بازده لازم روی سرمایه گذاریهای جدید است. معایب آن را میتوان به شرح زیر برشمرد:
برای شرکتهایی که در بورس پذیرفته نشدهاند یا سهامشان به طور فعال در بورس معامله نمیشود ارزش بازار ممکن است قابل تحصیل نباشد، وقتی که قیمتهای اوراق بهادار تحت تاثیر سوداگری قرار میگیرند ممکن است از ارزشهای بازار منحرف شوند.
3- طرح تامین مالی: وزنهایی که تحت این سیستم اعمال میشوند عبارتند از نسبتهای منابع تامین مالی مختلفی که برای حمایت از بودجه سرمایهای شرکت بکار میروند.
اگرچه این روش ممکن است به لحاظ آنکه برطرح تامین مالی ارائه شده متکی است جالب به نظر برسد اما دارای موانع و محدودیتهای جدی است زیرا ممکن است تخمین زدن چنان ترکیب تامین مالی که برای تامین مالی سرمایه گذاریهای حال و آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت قبل از اندازه گیری قابلیت سودآوری و حجم مخارج نقدی سرمایه گذاری وابسته به بودجه سرمایهای پیشنهادی دشوار باشد بر مبنای طرح تامین مالی باز هم لازم است که قبل از تعیین بودجه سرمایهای، هزینه سرمایهای برآورد گردد.
2-4-4-5-3- سرمایه به کارگرفته شده (CAPITAL) و نحوه محاسبه آن
کلیه وجوه نقدی که در طی عمر شرکت بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه، مصرف میشود سرمایه نام دارد. استوارت میگوید تامین مالی سرمایه چه از طریق بدهی یا حقوق صاحبان سهام مهم نیست، مهم این است که آیا مدیریت سرمایه را به نحو بهینه استفاده میکند یا خیر؟ به عبارتی استفاده بهینه از وجوهی که در حساب سرمایه شرکت ذخیره میشود به موفقیت مدیریت شرکت در کسب عایدات ناشی از سرمایه و نرخ تنزیل عایدات بستگی دارد.
سرمایه به کارگرفته شده میتواند از طریق جمع ارزش دفتری خالص داراییهای شرکت و تعدیلاتی به شرح زیر برآورد گردد: تبدیل حسابداری تعهدی به حسابداری نقدی (ذخیرههای حسابداری که براساس مبنای تعهدی در حسابها ثبت شدهاند، برگشت داده میشوند).
تبدیل دیدگاه تصفیة اعتباردهندگان به دیدگاه تداوم فعالیت سهامداران (هزینههای تحقیق وتوسعه و بازسازی، سرمایهای میشوند).
تبدیل تلاشهای موفقیتآمیز به حسابداری هزینهیابی کامل (برگشت زیانهای انباشتة).
2-4-4-5-4- سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات (NOPAT) و نحوه محاسبه
سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات یا NOPAT عبارت است از سود بعد از مالیات حاصل از عملیات شرکت، که در محاسبه آن اثر ثبتهای غیرنقدی حسابداری حذف و صرفه جویی مالیاتی ناشی از هزینههای تامین مالی از سود کسر گردیده است .
اگر دو شرکت مقادیر مختلفی بدهی داشته باشند و همچنین هزینههای بهره آنها نیز مقادیرمتفاوتی باشد این دو شرکت میتوانند فعالیت عملیاتی یکسان داشته باشند اما سودهای خالص آنها متفاوت خواهد بود . هر کدام از این شرکتها که بدهی بیشتری دارد سود خالص کمتری نیز خواهد داشت. سود خالص یقینا مهم است اما همیشه منعکس کننده عملکرد واقعی در فعالیتهای شرکت نیست و یا نشان دهندن اثربخش بودن فعالیتهای مدیران عملیاتی آنان نمیباشد. یک مقیاس بهتر برای مقایسه عملکرد مدیران عبارت است از سود عملیاتی خالص بعد از کسرمالیات (NOPAT). که منظور آز آن عبارت از مقدار سودی است که یک شرکت در صورتیکه اگر هیچ بدهی نداشته و یا دارائی مالی نگهداری نکند میتواند تولید کند سود عملیاتی خالص بعد از کسرمالیات به صورت رابطه زیرمیباشد ( اصلانی، 13889)
(نرخ مالیات– 1 ) EBIT = NOPAT
افزایش در ذخایر معادل سرمایه که در جهت حذف اثر ثبتهای غیر نقدی حسابداری محاسبه میشوندNOPAT را به معیار بسیار واقعی برای اندازه گیری بازده نقدی ایجاد شده برای سرمایه گذاران در اثر فعالیتهای مستمر تبدیل میکنند. نحوه محاسبه آن در بخشهای بعدی توضیح داده میشود.
در محاسبه NOPAT در بخش غیر نقدی حسابداری یک استثناء وجود دارد و آن استهلاک میباشد برای رسیدن به NOPAT هزینه استهلاک باید از درآمدهای عملیاتی کسر گردد زیرا این هزینه قابل قبول مالیاتی است و داراییهای مصرف شده در عملیات شرکت میبایستی قبل از کسر بازده سرمایهگذاری توسط سرمایه گـذاران جایگزین.
2-4-4-5-5- تعریف نرخ بازده سرمایه (r ) و نحوه محاسبه آن
این نرخ، بهرهوری سرمایة بهکار گرفته شده را بدون توجه به روش تامین مالی و فارغ از انحرافات حسابداری که از ثبتهای تعهدی، مفهوم محافظهکاری و عدم احتساب تلاشهای ناموفق به سرمایه ناشی میشوند، اندازهگیری مینماید. این نرخ ممکن است بهطور مستقیم با نرخ هزینة سرمایة شرکت مقایسه شود تا خلق یا از بین رفتن ارزش در شرکت مشخص گردد. نرخ بازدة سرمایه میتواند براساس رویکرد عملیاتی یا رویکرد تامین مالی محاسبه شود (غلامی کلوری، 1387، 49).
محاسبه بر اساس رویکرد تامین مالی: اجزای تشکیل دهنده نرخ بازده سرمایه NOPAT وCAPITAL هستند که نحوه محاسبه آنها بر اساس رویکرد تامین مالی به شرح جدول زیر است:
(جدول 2-1): نحوه محاسبه اجزای نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد مالی
NOPATCAPITALسود حسابداری (سود خالص)سود سهام ممتازسهم سود سهامداران اقلیتهزینة بهره بعد از مالیاتافزایش در معادلهای سرمایهسهام عادیسهام ممتازحقوق اقلیتبدهیهای بهرهدارماندة معادلهای سرمایه
برای محاسبة نرخ بازدة سرمایه براساس رویکرد تامین مالی مراحل زیر بایست مدنظر قرار گیرد:
مرحلة اول)حذف اثرات بدهیها:دراین مرحله تمامی بدهیهای بهرهدارو ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده، به حقوق صاحبان سهام وهزینة بهرة این بدهیها شامل بهرة منظور شده در اجارهها پس از کسر صرفه جویی مالیاتی ناشی از این هزینهها، به سود حسابداری اضافه میشود.
مرحلة دوم) حذف اثرات سایر انحرافات مالی: برای بهبود نرخ بازده، حذف سایر انحرافات مالی ضروری است در این مرحله سرمایة تامین شده بوسیلة سهامداران ممتاز و سرمایهگذاران اقلیت به CAPITAL و سود تخصیصیافته به این تامینکنندگان به NOPAT اضافه میشود.
مرحلة سوم) حذف انحرافات حسابداری:در این مرحله، اثر انحرافات حسابداری از طریق اضافه کردن ذخایر معادل سرمایه به CAPITAL و اضافه کردن تغییرات دورهای آنها به NOPAT حذف میشود. در زیر تعدیلهای سرمایه جهت محاسبهNOPAT و CAPITAL آمده است:
2- محاسبه بر اساس رویکرد عملیاتی: در رویکرد عملیاتی، CAPITAL عبارت از جمع خالص سرمایة در گردش، خالص داراییهای ثابت و سایر داراییها میباشد.
خالص سرمایة در گردش از طریق کسربدهیهای جاری بدون بهره از داراییهای جاری بهدست میآید. بدهیهای جاری بدون بهره در اصل به وجود آورندة یک منبع تامین مالی خود جوش در شرایط عادی فعالیت شرکت هستند بهطوری که نیاز به یک سرمایة دایمی را برطرف میکنند دلیل عدم احتساب آنها درCAPITAL این است که هزینههای تامین مالی وجوه پرداختی به فروشندگان و کارکنان که معمولاً با تاخیر همراه است در بهای تمام شدة کالای فروشرفته منظور شدهاند و نباید بهواسطة حذف آنها از درآمد چیزی کسب گردد. خالص داراییهای ثابت، شاملخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات، سرقفلی و سایر داراییهای بلندمدتی میباشد که برای تداوم عملیات شرکت لازم هستند.
برای بهدست آوردن CAPITAL، انجام پارهای تعدیلات روی داراییها بهخاطر وجود ذخایر معادل سرمایه ضروری است که عبارتانداست از اضافه کردن ذخیرة LIFO به موجودیها، اضافه کردن ذخیرة مطالبات مشکوکالوصول به دریافتنیها، اضافه کردن استهلاک انباشتة سرقفلی به سرقفلی، اضافه کردن ماندة داراییهای نامشهود سرمایهای شده به خالص داراییهای ثابت و غیره. همچنین اگر ارزش فعلی اجارههای سرمایهای نشده بهعنوان معادل بدهی درنظر گرفته شود، این مورد نیز میبایست بهعنوان معادل خالص دارایی ثابت درنظر گرفته شود.
جدول(2-2): تعدیلات مورد نیاز محاسبه نرخ سرمایه بر اساس رویکر تامین مالی
تعدیلات لازم در خصوص NOPATتعدیلات لازم در خصوص CAPITAL افزایش در ذخیره مالیاتافزایش در ذخیره کاهش ارزش موجودیهاافزایش در ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهاافزایش ذخیره مطالبات مشکوک الوصولافزایش ذخیره مزایای پایان خدمتافزایش ذخیره هزینه تحقق یافته پرداخت نشدههزینه استهلاک سرقفلیافزایش ذخیره Lifoافزایش داراییهای نامشهود سرمایهای شدهذخیره مالیاتذخیره کاهش ارزش موجودیهاذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهاذخیره مطالبات مشکوک الوصولذخیره مزایای پایان خدمتذخیره هزینه تحقق یافته پرداخت نشدهاستهلاک انباشته سرقفلیذخیره Lifoخالص داراییهای نامشهود سرمایهای شدهسرقفلی ثبت نشده
4-2-4-6- تعدیلات ارزش افزوده اقتصادی
موضوع اصلی به کارگیری EVA، تعدیلاتی است که روی تعدادی از متغیرهای حسابداری از جمله سود حسابداری و سرمایه حسابداری انجام میشود و آنها را به سود اقتصادی و سرمایه اقتصادی تبدیل میکند. استوارت در سال 1991 بیان کرد که درآمدهایی مانند سود هر سهم و بازده سهام و... معیارهای ارزیابی گمراه کنندهای هستند زیرا حسابداران به دلیل رعایت جنبههای احتیاطی در محاسبه سود، پارهای از هزینهها را بیش از حد معمول محاسبه و گزارش مینمایند بنابراین برای رفع نارساییهای موجود در گزارشگری مالی مبتنی بر GAAPپاره ای از تعدیلات را پیشنهاد کرد تا بتوان EVA قابل اتکاتری را محاسبه نمود.
استوارت فقط تعدیلاتی را پیشنهاد میکند که از عهده 4 آزمون زیر برآیند:
آیا تعدیل مورد نظر میتواند اثر بااهمیتی بر EVA داشته باشد؟
آیا با استفاده از آن تعدیل، مدیران میتوانند بر نتایج تاثیرگذار باشند؟
آیا تعدیل مورد نظر به سادگی برای افراد قابل درک است؟
سهولت در تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری.
یانگ و اوبراین تعدیلات حسابداری مهم را به شرح زیر لیست کردهاند: حسابداری کوششهای موفق، هزینه تحقیق وتوسعه، مالیات معوقه، منابع مطالبات مشکوکالوصول و ضمانتنامه ها، ذخیره LIfO، استهلاک سرقفلی، اجاره عملیاتی، حسابداری مخارج سرمایهای و مخارج بازسازی. این معادلها، ارزش دفتری حسابداری حقوق صاحبان سهام را به ارزش دفتری اقتصادی تبدیل میکنند. نتایج حاصل از انجام تعدیلات حسابداری عبارتند از (ایزدی نیا، 1384).
آثار نامناسب احتیاطهای حسابداری برای ارقام سود و سرمایه حذف میشود.
نرخ حسابداری بازدهی سرمایه به نرخ اقتصادی و واقعی نزدیک میشود.
قابلیت پاسخ گویی واحد تجاری در مقابل سهامداران بهبود مییابد.
توانایی مدیران در مدیریت سود محدود و انگیزه آنان کاهش مییابد.
پارهای از اقلام سرمایه که به سودوزیان منظور شده به ترازنامه باز میگردد.
EVA وFCF سال جاری، مقیاس برتری برای ارزیابی عملکرد فراهم میسازد.
در زیر توضیح مختصری از تعدیلات حسابداری ارائه گردیده است:
1- هزینه یابی کامل در مقابل کوششهای موفقیت آمیز: شرکتهایی که روش حسابداری کوششهای موفقیتآمیز را به کار میبرند بایستی مجدداً صورتهای مالی خود را به روش هزینه یابی کامل تنظیم کنند چرا که بخشی از سرمایهای که برای تولید محصولات موفق صرف میشود ناشی از سرمایه گذاری در تولید ناموفق است لذا کلیه هزینههایی که در روش کوششهای موفقیت آمیز به هزینه منظور میگردد باید سرمایهای گردد.
2- داراییهای نامشهود سرمایهای: مخارج تحقیق و توسعه و هزینه آموزش و نظایر آن که از آنها انتظار انتفاع آتی میرود بایستی سرمایهای شده و در ترازنامه به عنوان یک معادل سرمایه به کار رود و در طول یک دوره معقول مستهلک شود. نتیجه سرمایهای کردن و مستهلک کردن مخارج تحقیق و توسعه خالص داراییهای نامشهودی است که به عنوان ذخیره معادل سرمایه در نظر گرفته میشود. همچنین هزینههای بازاریابی و توسعه محصول جدید که موجب کسب سهم اولیه بازار محصول میشود باید سرمایهای و در طول عمر مفید محصولات جدید مستهلک شود زیرا اگر استراتژی مدیریت موفقیتآمیز باشد انتظار میرود این پرداختها طی دوره زمانی بلند مدت انجام شوند.
3- استهلاک انباشته سرقفلی و سرقفلی ثبت نشده: اگر شرکتی، شرکت دیگر را از طریق خرید تحصیل کند در این صورت حسابداران معتقدند که سرقفلی در طول دورهای که نباید بیش از 40 سال باشد مستهلک شود هزینه استهلاک سرقفلی موجب کاهش درآمد شرکت خواهد شد از دیدگاه استوارت چون هزینه مذکور یک هزینه غیرنقدی و غیرقابل قبول مالیاتی است باید آنرا به NOPAT برگشت داد و استهلاک انباشته سرقفلی را به حقوق صاحبان سهام اضافه کرد. حال اگر تحصیل یک شرکت از روش اتحاد منافع انجام پذیرد داراییها و بدهیهای شرکت سرمایه پذیر به ارزش دفتری ثبت میشود به عبارتی سرقفلی شناسایی نمیشود در این روش تحصیل شرکتها، برای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی نیازی به تعدیل در NOPAT نیست اما براساس نظر استوارت به ارزش جاری داراییها نیاز داریم بنابراین سرقفلی ثبت نشده به ارزش دفتری سرمایه اضافه میشود تا تبدیل به سرمایه اقتصادی گردد.
4- ذخیرة اولین صادره از آخرین وارده(LIFO): ذخیرة LIFO، تفاوت بین ارزش موجودیها براساس روش FIFOو LIFO میباشد. این ذخیره بیانگر مبلغی است که براساس روش LIFO موجودیها کمتر از واقع ارزیابی شدهاند. اگر شرکت از روش LIFO استفاده کرده باشد، معمولاً این مبلغ در یادداشتهای همراه صورتهای مالی افشا میشود. با اضافه کردن ذخیرة LIFO به CAPITAL بهعنوان معادل سرمایه، مبنایارزشیابی موجودیها از LIFO به FIFO تبدیل میشود که تخمین بهتری از بهای جایگزینی جاری موجودیها میباشد. بهعلاوه، با اضافه کردن افزایش در ذخیرة LIFO بهNOPAT، در اثرافزایش موجودیها سود تحققیافته به درآمدها افزوده میشود.تغییرات دورهای در ذخیرة LIFO را میتوان از طریق تفاوت بین بهای تمام شدة کالای فروش رفته بر مبنای FIFO و LIFO بهدست آورد.
5- ذخیره مالیات درآمدی معوقه: مالیات معوقه تفاوت بین مالیات واقعی پرداخت شده و مالیاتهای ثبت شده در دفاتر حسابداری میباشد از آنجایی که استوارت هزینههای غیر نقدی را در تصمیمگیری سرمایه گذاری موثر میداند معتقد است که مالیات فقط زمانی هزینه محسوب میشود که پرداخت شود نه هنگامی که توسط حسابداران ثبت شود بنابراین با اضافه کردن افزایش طی 2سال به حساب سود،NOPAT فقط شامل مالیات واقعی پرداخت شده مورد نظر استوارت میگردد.
6- سایر ذخایر معادل سرمایه: ذخایراحتیاطی بیانگر ابهام در زمان واقعی دریافتها و پرداختهای نقدی میباشند. ذخیرههای مطالبات مشکوکالوصول، نابابی موجودیها، تضمین کالاها و درآمد انتقالی به دورههای آتی باید بهعنوان معادل سرمایه درنظر گرفته شوند به شرطی که بهعنوان یک عملیات مستمر و متوالی درنظر گرفته شوند و متناسب با سطح فعالیت شرکت، رشد یابند، اگر آنها بیشتر ماهیت ضمنی داشته باشند ممکن است از لحاظ کردن آنها بهعنوان معادل سرمایه صرفنظر شود.
2-6- پیشینه تحقیق
2-6-1- بررسی نتایج پژوهشهای صورت گرفته در خارج از کشور
برای اولین بار سوئنن ارتباط بین چرخه تجاری خالص به عنوان معیاری برای سرمایه در گردش و بازده سرمایه گذاری را در شرکتهای آمریکایی بررسی نمود. نتایج آزمون کی دو، یک ارتباط منفی بین مدت زمان چرخه تجاری خالص و بازده داراییها را نشان میدهد. علاوه بر این، این رابطه معکوس بر حسب نوع صنعت، بین صنایع مختلف متفاوت است. یک ارتباط با اهمیت برای حدوداً نصف شرکتهای مورد بررسی نشان داد که نتایج ممکن است از یک صنعت به صنعت دیگر متفاوت باشد ( سوئنن، 1993).
یک جنبه دیگر از مدیریت سرمایه در گردش توسط لمبرسون در مورد شرکتهای کوچک آمریکایی تجزیه و تحلیل شد. او عکسالعمل شرکتهای کوچک (50 شرکت طی دوره مالی 1980-1991) در مقابل تغییرات اقتصادی را در غالب تغییر سطح سرمایه در گردش و داراییها و بدهیهای جاری مطالعه نمود. نسبت جاری و موجودی کالا به عنوان معیاری برای سرمایه در گردش مورد استفاده قرار گرفت و شاخص میانگین سالانه انطباق اقتصادی به عنوان معیار فعالیت اقتصادی مورد استفاده قرار گرفت. بر خلاف انتظار، مطالعه نشان داد که ارتباط خیلی کمی بین تغییر در شرایط اقتصادی و تغییر در سرمایه در گردش وجود دارد (لمبرسون، 1995)
سوئنن و شاین ارتباط بین یک معیار چرخه تبدیل وجه نقد و سود آوری شرکت را برای نمونه بزرگ برای دوره 94-1975 شرکتهای آمریکایی بررسی نمودند. آنها یک رابطه منفی قوی بین انها دریافتند که حاکی از این مطلب است که مدیران میتوانند از طریق کاهش چرخه تبدیل وجه نقد تا یک حداقل معقول برای سهام داران ایجاد ارزش نمایند (سوئنن و شاین، 1998)
دیلوف ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سود آوری شرکت را برای یک نمونه متشکل از 1009 شرکت بلژیکی طی دوره 96-1992 بررسی نمود. او تعداد روزهای وصول حسابهای دریافتنی، موجودیها و حسابهای پرداختنی را به عنوان معیارهای اعتبار تجاری و رویههای موجودی کالا به کاربرد. همچنین از چرخه تبدیل وجه نقد به عنوان یک معیار جامع برای مدیریت سرمایه در گردش استفاده نمود. نتایج این بررسی نشان داد که مدیریان میتوانند سود آوری واحد تجاری را از طریق کاهش دادن روزهایحسابهای دریافتنی معوق و موجودیها افزایش دهند و به طور مشابه کم نمودن چرخه تبدیل وجه نقد باعث افزایش سود آوری شرکت میگردد (مارک دیلوف، 2003)
در مطالعه صورت گرفته توسط قوش و ماجی کارایی مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای سیمانی در هند برای دوره 1992-2002 مورد تحقیق قرار گرفته است. در این تحقیق برای محاسبه کارایی مدیریت سرمایه در گردش از معیارهای عملکرد، مطلوبیت، مطلوبیت و کارایی کل شرکت به جای محاسبه نسبتهای سرمایه در گردش استفاده شده است در این تحقیق برای سطوح کارایی بر مبنای هدف از استانداردهای صنعت استفاده شده است. همچنین سرعت دست یابی به این کارایی هدف نیز آزمون گردیده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که شرکتهای سیمانی در طول دوره تحقیق نتوانسته اند به کارایی لازم دست یابند( قوش و ماجی، 2003).
فیلبک و گروکر اهمیت مدیریت سرمایه در گردش را از طریق تجزیه و تحلیل مدیریت سرمایه در گردش 32 گروه صنعتی غیرمالی در آمریکا بررسی نمودند. بر اساس یافتههای آنها تفاوت قابل ملاحظهای بین رویههای سرمایه در گردش شرکتها در صنایع مختلف وجود دارد. علاوه بر این، رویههای سرمایه در گردش بین صنایع تغییرات زیادی دارند (فیلبک و گروکر، 2005).
باداچی در پژوهش خود با موضوع «اثر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد و سودآوری شرکتها» یک رابطه معنیداری را بین چرخه تبدیل وجه نقد و بازده داراییها نشان داد. در این پژوهش اجزا مختلف چرخه تبدیل وجه نقد مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصله حاکی از آن بود که موضوع مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار است (پاداچی، 2006).
سولانو و همکاران در پژوهشی که با موضوع «اثر مدیریت سرمایه در گردش بر قابلیت سوددهی شرکتهای کوچک» انجام دادند رابطه معنیداری را بین این دو متغیر برقرار کردند. آنها نشان دادند که اصولاً شرکتها از اعتبار تجاری خود در این زمینه بیشتر استفاده میکنند و این کار باعث بالا رفتن دوره پرداخت و از طرف دیگر باعث کوتاهتر شدن چرخه تبدیل وجه نقد و بالا بردن بازده داراییهامیشود (سولانو و همکارانش، 2007 ).
رحمان و نصرتاثیر مدیریت سرمایه درگردش روی سود آوری 94 شرکت فهرست شده در بورس پاکستان را طی دوره 2004 – 1999 بررسی نمودند. او تاثیر متغییرهای مختلف سرمایه در گردش شامل میانگین دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی کالا، میانگین دوره پرداخت و چرخه تبدیل وجه نقد را بر روی سود عملیاتی خالص شرکتها مطالعه نمود و به این نتیجه رسید که یک رابطه معکوس قوی بین نسبتهای سرمایه در گردش بالا و سود آوری شرکت وجود دارد. علاوه بر این، مدیران میتوانند برای سهام داران از طریق کاهش چرخه تبدیل وجه نقد تا یک سطح مطلوب ایجاد ارزش نمایند. این بررسی مطالعات مشابه را در خصوص رابطه سرمایه در گردش و سود آوری تایید مینماید(رحمان و نصر، 2007). مطالعه صورت گرفته بر روی یک نمونه از شرکتهای تولیدی ترکیهای طی دوره 2007-1998 به منظور بررسی ارتباط بین سود آوری و مدیریت سرمایه در گردش نشان داد که دوره حسابهای دریافتنی، دوره موجودی کالا و اهرمها به طور منفی و با اهمیتی بر سود آوری شرکت تاثیر میگذارد. در حالی که رشد شرکت (در غالب فروشها) به طور مثبت و با اهمیتی بر سود آوری شرکت تاثیر میگذارد. با این وجود چرخه تبدیل وجه نقد، اندازه شرکت و داراییهای مالی ثابت از لحاظ آماری تاثیر با اهمیتی بر سود آوری شرکتهای مورد بررسی ندارد. نتایج پیشنهاد میکند که سود آوری شرکت از طریق کاهش دوره حسابهای دریافتنی و موجودی کالا افزایش مییابد ( سمیلاوغلو و دمیرنیس، 2008 ).
فرناندزتحقیقی جهت بررسی رابطه بین EVA و ثروت ایجاد شده برای سهامداران (CSV) را انجام داد که نمونه وی شامل 269 شرکت بود . وی به این نتیجه رسید که همبستگی بین EVA و ثروت ایجاد شده برای سهامداران تنها66 /17 ٪ می باشد و 60 شرکت که دارای EVA منفی بودند دارایCSV مثبت و 64 شرکت که دارای EVA مثبت بودند دارای CSV منفی بودند نهایتاً وی نتیجه گرفت که EVA توان اندازه گیری ثروت ایجاد شده برای سهامداران را دارا نمی باشد ( فرناندز، 2010).
در طی تحقیقی به این نتیجه رسیدهاند که ارزشیابی عملکرد موسسهها و شرکتهای سهامی به سودهای حسابداری و جریان نقدی عملیاتی بستگی دارد و باید تفاوت بین سودهای حسابداری در ارزیابی قائل شد (یانگ وانگ و دو، 2008).
کلین و میدو در تحقیقی بیان کردند که یکی از عواملی که در ارتباط با تشریح نوسان قدرت توضیح دهندگی سود با ارزش شرکت در طول زمان حائز اهمیت است، تغییر اندازهی شرکت میباشد. با بزرگتر شدن اندازهی شرکت انتظار میرود که توجه سرمایه گذاران به سود بیشتر معطوف شود. با توجه به حصول اطمینان سرمایه گذاران از تداوم فعالیت و سودآوری شرکتهای بزرگ، آنان برای ارزش گذاری سهام توجه خود را به سود هر سهم معطوف میکنند. و معیار ارزیابی عملکردی سود حسابداری میباشد (کلین و می دو، 2011)
بیدل و سئو در تحقیقی محتوای اطلاعاتی نسبی سودهای عملیاتی را در صنایع مختلف مورد بررسی قرار دادهاند. آنها نشان دادهاند که در بعضی صنایع سودهایعملیاتی معیار قویتری بر ارزیابی فرصت سرمایه گذاری به شمار میآید (بیدل و سئو، 2012)
توبین (1969) به منظور ارزیابی سودآوری پروژههای سرمایهگذاری، از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سرمایهگذاری استفاده نمود، که این نسبت به شاخص Q توبین (Q توبین ساده) شهرت یافت. هدف وی برقراری یک رابطه علت و معلولی بین شاخص Q و میزان سرمایهگذاری انجام شده توسط شرکت بود.
ملبورن و همکاران (1997) در تحقیقی تحت عنوان «در جستجوی بهتر ین معیار ارزیابی عملکرد مالی» رابطه همبستگی بین دو معیارEVA و REVA (ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده) را مورد بررسی قراردادند. به این نتیجه رسیدند که توانایی معیارREVA در پیش بینی ایجاد ارزش بیشتراز معیارEVA می باشد.
(WEDZKI،2003 )چرخه تبدیل نقدی به عنوان یکی از بهترین معیار ارزیابی اثربخشی در نظر گرفته شده است که کار مدیریت سرمایه و تاثیر آن بر نقدینگی شرکتها را نشان میدهد.
2-6-2- بررسی نتایج پژوهشهای صورت گرفته در داخل کشور
حقیقت و قربانی (1386) تحقیقی در مورد رابطهی سود و جریانهای نقدی با ارزش شرکت در چارچوب مدل چرخهی عمر انجام دادند نتایج تحقیق مؤید آن است که در دورهی بلوغ محتوای اطلاعاتی سود به شکل معناداری بیشتر از محتوای اطلاعاتی جریانهای نقدی است.
فاطمه صداقتی پاشاکی در تحقیقی تحقیق رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار داده که در این تحقیق نمونه آماری این تحقیق شامل ۲۷ شرکت میباشد که بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این تحقیق اثر متغیرهای مختلف سرمایه در گردش شامل متوسط دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودی کالا، متوسط دوره پرداخت بدهی و چرخه تبدیل وجه نقد بر سود عملیاتی خالص شرکتها برررسی شد.نتایج تحقیق نشان میدهد بین دوره وصول مطالبات و سود عملیاتی رابطه معکوس وجود دارد. یعنی با کاهش دوره وصول مطالبات، سود آوری شرکتها افزایش خواهد یافت. و بین دوره گردش موجودی کالا، متوسط دوره پرداخت بدهی، چرخه تبدیل وجه نقد و سود عملیاتی رابطه معنی داری پیدا نشد
زهرا نظریه (1379)، در تحقیقی با عنوان «ارزیابی رابطه بین سود سهم و ارزش افزوده اقتصادی در شرکتهای محصولات کانی غیرفلزی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای 1372- 1377» به این نتیجه رسید:
الف- بینEVA و EPS رابطه همبستگی معناداری وجود ندارد.
ب- معیارEVA از نظر اثربخشی برای بررسی عملکرد شرکتهای کانی غیرفلزی مناسبتر از EPS می باشد.
غلامرضا رضایی (1389)، تحقیقی با عنوان « تاثیر وجود رابطه همبستگی بینEVAو ROE درارزیابی عملکرد شرکتهای صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادارتهران» جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه علامه طباطبائی به عمل آمد. که نتیجه آن عبارت است از: عدم وجود رابطه معنادار بین EVAو ROE ( نرخ بازده حقوق صاحبان سهام)
طالبی در پژوهش خود با عنوان ارزیابی وضعیت موجود مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای ایرانی به بررسی وضعیت موجود سرمایه در گردش و تاثیر آن بر وضعیت نقدینگی شرکتها و همچنین شناخت سایر عوامل موثر بر نقدینگی شرکتها پرداخته است. در این پژوهش به بررسی این نظریه که شرکتهایی که روشهای متفاوت سرمایه در گردش به کار میبرند وضعیت نقدینگی متفاوتی دارند پرداخته شده است. نتیجه کلی این پژوهش حاکی از این است که «مدیریت وجه نقد، مدیریت مطالبات و روشهای تامین مالی» بر وضعیت نقدینگی اثر دارند و مدیریت موجودی کالا از نظر آماری معنیدار نیست در این پژوهش علاوه بر بررسی رابطه بین روشهای مدیریت سرمایه در گردش و وضعیت نقدینگی در قالب یک فرضیه اثر ماهیت شرکتها بر نقدینگی آنها نیز بررسی شد. (ماهیت فعالیت واژهای است که به جای میزان تاثیر پذیری هر شرکت از عوامل محیطی موثر بر نقدینگی به کار میرود). بررسی مزبور نشان داد که وضعیت نقدینگی شرکتها به مقدار زیادی تحت تاثیر ماهیت فعالیت شرکتها است. در دو فرضیه جداگانه تفاوت روشهای مدیریت سرمایه در گردش در شرایط اقتصادی متفاوت بررسی شده است این بررسی نشان میدهد که وضعیت نقدینگی شرکتها در دو دسته شرایط تفاوت معنی دار از هم دارند و بیانگر تفاوت رفتار مدیریت سرمایه در گردش شرکتها در شرایط اقتصادی متفاوت میباشد. البته این فرضیه که، در شرایط اقتصادی که هزینههای تامین مالی پایین بوده است، مدیریت موجودی ضعیف بوده تایید نشده است (طالبی، 1377) .
طی تحقیقی با عنوان سودمندی ارزش افزوده در پیش بینی سود حسابداری شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1375-1381 بدین نتیجه رسیدند که بین تغییرات سود حسابداری و تغییرات ارزش افزوده اقتصادی در کلیه شرکتهای مورد مطالعه بدون توجه به صنعتی که بدان تعلق دارند ارتباط معنی دار وجود دارد این ارتباط در کلیه صنایع مورد مطالعه به جز صنایع تجهیزات و نقلیه موتوری به تایید رسیده است (نوروش و مشایخی، 1383).
رابطه میان بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با ارزش افزوده اقتصادی، سود قبل از بهره ومالیات، وجریانهای نقدی عملیاتی را طی سالهای 1377-1381 مورد بررسی قرار گرفته و بدین نتیجه رسیدند که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با جریانهای نقدی معیار مناسبتری جهت تبیین ارزش بازار سهام میباشد و در مقایسه با سود قبل از بهره و مالیات، معیار کاراتری در ارتباط با ارزش بازار تلقی میشود (انواری رستمی و همکاران، 1384).
طی تحقیقی باعنوان مطالعه رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده داراییها در راستای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران در صنعت خودروسازی به این نتیجه رسیدند که بین ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده داراییها ارتباط معنی داری وجود ندارد ( ملکیان واصغری، 1385)
در پژوهشی با عنوان بررسی و تبیین استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بها دار تهران ارتباط بین بازدهی، نقدینگی، و توان پرداخت بدهی واحد انتفاعی با استراتژی مدیریت سرمایه در گردش در مورد 39 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بها دار در دو صنعت غذایی، داروئی و شیمیایی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش استراتژی مدیریت سرمایه در گردش در غالب استراتژیهای محافظه کارانه و جسورانه داراییهای جاری و بدهیهای جاری بیان شده است. پژوهش نشان داده است که ارتباط ضعیفی بین بازدهی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش وجود دارد که از لحاظ آماری معنی دار نیست اما بین نقدینگی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش ارتباط معنا داری وجود دارد و از لحاظ آماری معنی دار است. بین توان پرداخت بدهی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش ارتباط معنی داری وجود دارد و از لحاظ آماری معنیدار است (رهنمای رود پشتی و کیائی، 1387 )
در تحقیقی که با عنوان «تاثیر وجود رابطه همبستگی بین EVA وROE در ارزیابی عملکرد شرکتهای صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادار تهران» جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه علامه طباطبائی بعمل آمد، نتیجه آن عبارت است از: عدم وجود رابطه معنادار بین EVA و ROE (نرخ بازده حقوق صاحبان سهام) (رضایی،1389) .
در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین EVA و نسبتهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» که برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران انجام شد که در این تحقیق، محقق به این نتیجه رسید که بین 16 نسبت مالی مطرح شده در تحقیق (نسبت سود به سرمایه، نسبت سود به فروش و…) با EVA همبستگی معناداری وجود دارد ( قنبری، 1390) .
منابع:
آذر، عادل.(1383). آمار و کاربرد آن در مدیریت، انتشارات سمت، تهران، چاپ سوم
اصلانی، عظیم.(1388). مدیریت مالی، جلد اول، انتشارات مهر غزال، اردبیل، چاپ اول
افشاری، علی.(1379). مدیریت مالی در تئوری و عمل، انتشارات سروش
اصغری، جعفروملکیان، اسفندیار.(1385). مطالعه رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و نرخ بازده دارائیها در راستای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، نشریه بورس، مهر و شهریور
انواری رستمی، علیاصغر؛ تهرانی، رضا و سراجی، حسن.(1383). بررسی ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی، سود قبل از بهره ومالیات، جریان نقدی فعالیتهای عملیاتی با ارزش بازار سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران؛ بررسیهای حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم، شماره 37، صص 3-21
پناهیان، حسین .(1382). کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در تصمیم گیری مالی، نشریه سرمایه، سال سوم، شماره سوم .
جهانخوانی، علی وطالبی، محمد.(1378). بررسی و نقد انواع شاخصهای نقدینگی شرکتها، مجله تحقیقات مالی، شماره 13، ص 14.
خاکی، غلامرضا .(1384). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی، تهران، انتشارات بازتاب
تقی زاده، هوشنگ.(1386) . الگوی گرافیکی روش تحقیق در علوم انسانی، تهران ، نشر حفیظ،
خرمنژاد، مصطفی.(1386). بررسی عملیاتی مدیریت سرمایه درگردش و عوامل موثر بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه فردوسی مشهد .
رضائی، غلامرضا .(1389). تاثیر وجود رابطه همبستگی بین EVA و ROE در ارزیابی عملکرد شرکتهای صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی تهران
رهنمای رود پشتی، فریدون و کیائی، علی. (1387). بررسی و تبیین استراتژیهای مدیری تسرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران، مجله دانش و پزوهش حسابداری، شماره 13.
پینوو، ریموند.(1999). مدیریت مالی جلد اول، ترجمه علی جهانخوانی و علی پارسائیان، 1389، تهران، انتشارات سمت،
پینوو، ریموند.(1999). مدیریت مالی جلد دوم، ترجمه و اقتباس علی جهانخوانی و علی پارسائیان، 1389، تهران ، انتشارات سمت،
شباهنگ، رضا.(1381). مدیریت مالی جلد دوم، انتشارات سازمان حسابرسی
شباهنگ، رضا .(1380). حسابداری مدیریت (با تجدید نظر کامل)، انتشارات سازمان حسابرسی
طالبی، محمد.(1377). بررسی وضعیت موجود سرمایه در گردش در شرکتهای ایرانی، پایان نامه دکتری در رشته مدیریت (گرایش مالی )، دانشگاه تهران.
عزتی، مرتضی.(1376). روش تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، موسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس
عسگری، محمدرضا و نیکومرام، هاشم .(1385). تعیین مدلی برای پیش بینی بازده بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از شاخصهای عملکرد، فصلنامه پژوهش اقتصادی، شماره 20
عنایتی ،سحر.( 1383). بررسی و تبیین مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی.
فتح الهی، افشین .(1385). ارزش افزوده اقتصادی محک عملکرد مدیران بورسی، مجله دنیای اقتصاد ، شماره 933
قنبری، عباس .(1390). بررسی رابطه بین EVAونسبتهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه تهران .
کیائی، علی.(1387) .بررسی و تبیین استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
مدرس، احمد و عبداله زاده، فرهاد.(1383). مدیریت مالی جلد اول، انتشارات چاپ و نشر بازرگانی.
مومنی، منصور .(1386). تحلیلهای آماری با استفاده از SPSS، تهران، انتشارات کتاب نو
مهدوی، ابوالقاسم و می دری، احمد.(1384). ساختار مالکیت و کارائی شرکتهای فعال در بازار اوراق بهادار تهران، مجله تحقیقات اقتصادی ، شماره 71
نادری، عزت اله و سیف نراقی، مریم.(1375). راهنمای علمی فراهم سازی طرح تحقیق، چاپ سوم، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، پاییز
نوروش، ایرج و مشایخی، بیتا.(1383). محتوای فزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی در مقابل سود حسابداری و وجوه نقد حاصل از عملیات، فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی ، شماره17، صص131-150
نیکومرام، هاشم؛ رهنمای رودپشتی، فریدون و هیبتی، فرشاد .(1380). مبانی مدیریت مالی، جلد اول، تهران، انتشارات ترمه.
نیکومرام، هاشم،؛ رهنمای رودپشتی، فریدون و هیبتی، فرشاد .(1380). مبانی مدیریت مالی، جلد دوم، تهران، انتشارات ترمه.
نظریه ، زهرا.(1379). ارزش افزوده اقتصادی و رابطه آن با سود هر سهم در شرکتهای محصولات کانی غیرفلزی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، ماهنامه بورس، شماره23، صص24-18.
کاشانی پور، رسائیان ، امیر(1386)، بررسی رابطه بین ارزش افزوده و شاخصهای ارزیابی عملکرد در بورس اوراق بهادار تهران، مطالعات حسابداری، ص 129-160
شیخ، محمد جواد (1386)، بررسی تاثیر دورههای سرمایه گذاری بر عملکرد شرکتهای سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسیهای حسابداری و حسابرسی
ایزدی نیا، ناصر و رسائیان، امیر(1388)،"بررسی رابطه اهرم مالی و نقدشوندگی دارائیها در بورس اوراق بهادار تهران"، فصلنامه حسابداری مالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه، سال اول، شماره 2، صص 41-18.
صمدی لرگانی، محمود، کاویانی، میثم و منتظری، حمزه " رویکردی نوین به ارزش افزوده اقتصادی، هزینه یابی بر مبنای فعالیت و ارزیابی متوازن به عنوان اندازه گیری عملکرد رنجیره تامین شرکتها "
همایش منطقهای بررسی راهکارهای ارتقای مباحث حسابداری مدیریت در صنعت، اسفند ماه 1389 .
Deloof, M .(2003)." Does Working Capital Management Affect Profitability of Belgian Firms? " Journal of Business Finance & Accounting, Black well Publishing, Vol 3, p. 585
Fernandez, P .(2010)."EVA, Economic Profit and Cash Value Added do NOT Measure Shareholder Value Creation", Social Science Research Network (SSRN), Working Paper, June, p.21
Filbeck, G. and Krueger, T.(2005). "Industry Related Differences in Working Capital Management", Journal of Mid-American Business Equity Research Report, november
Fweston, J .( 1992), "Managerial Finance". Dryden Press. 9th edition.
Ghosh, S.K. and Maji, S.G.(2004). "Working Capital Management Efficiency: A study on the Indian Cement Industry. ", Journal of The Management Accountant, 39(5): 363-372
García, Pand Solano, P.M.(2007). "Effects of working capital management on SME profitability", Journal of International Managerial Finance, Vol. 3 Iss: 2, pp.164 - 177
Howorth, C and Westhead, P.(2003). "The focus of working capital management in UK small firms", Journal of Management & Accounting Research, Blackwell Publishing, vol 14, pp 97-111.
Hovězáková, Iva.(2010)." The project of the Economic Value Added Implementation into the management of the Company XY sro in order to raise its economic performance", Thesis (Dr.). Tomas Bata University Czech Republic, Faculty of Management and Economics.
Kargar, J. and Blumenthal, R. A.(1994). " Leverage Impact of Working Capital in Small Businesses", Journal of TMA, Vol.14, No.6, pp.46-53
Lazaridis, I and Tryfonidis, D.(2006). "Relationship Between Working Capital Management and Profitability of Listed Companies in the Athens Stock Exchange", Journal of Financial Management and Analysis, Vol. 19, No. 1, January-June
Llohman, C؛ Fortuin, L and wouters, m .(2004)."designing a performance measurement " , journal of Eurpean operational research , vol 6, no 3, pp 267-286
48- Norton D. P. and Kaplan R. S.(1992). "The Balanced Scorecard: Measures that drive Performance", Harvard Business Review, Jan – Feb, pp71-8
49- Padachi, Kesseven.( 2006)."Trends in Working Capital Management and its Impact on Firms ’Performance, An Analysis of Mauritian Small Manufacturing Firms" Journal of International Review of Business Research Papers, Vo.2, No. 2,Pp. 45 -58
50- Raheman, a and Mohamed, n.(2007). "Working Capital Management And Profitability – Case Of Pakistani Firms", International Review of Business Research Papers Vol.3 No.1. March, Pp.279 – 300
51- -samiloglue, A and demirnes, K.(2008)."The Effect Of Working Capital Management On Firm Profitability Evidence From Turkey", Journal of The Internation Applied Economics and Finance.
52- Shin, H.H and Soenen, L. (1998)."Efficiency of Working Capital Management .and Corporate Profitability", Journal of Financial Practice and Education, Vol 8 No 2, pp 37-45
53- Stewart, G. B.(1991). " The Quest for Value", Journal of Harper-Collins, New York ,vol 3 , pp: 50-67.
54- VanHorn, james.C .(1989) " Financial Management and Policy " prentice-Hall International , Editions.
55-Wolfe, J.(2003)."The TOBIN'q as a company performance indicator".Journal of Developments in Business Simulation and Experimental Learning, Volume 30, pp 153-176
56- Worthington, A and West, T.(2004). "Australian Evidence Concerning the Information Content of Economic Value Added", Journal of Australian Management, Vol. 29, No. 2, December, pp. 201-242.
57- Yang, D , Wang, F and Du , X .(2008). " Empirical Research on Accounting Profits and Net Cash Flow of Chinese Public Companies----Analysis Based on Profitability", Journal of Modern Accounting and Auditing (USA Journal), Apr , PP 31-36
58- Young, S. D and Obyrn, S. F .(2001)."Era and value base management : apartical guide to Implementation " Journal of Mc gram hill, New york, pp 206-252.
59- Bolek, Monika، Kacprzyk, Marta and Wolski، Rafał.(2012). The Relationship Between Economic Value Added and Cash Conversion Cycle in Companies Listed on the WSE, Journal of Financial Internet Quarterly e-Finanse vol. 8, pp 12-20
60– Fernandez , P. (2010). "EVA, Economic Profit and Cash Value Added do NOT Measure Shareholder Value Creation", SSRN, Working Paper, (June 1), p 1
61- Tobin, James. (1969). "Ageneral Equilibrium Approach to Monetary Theory", Journal of Money,Credit and Banking, Vol.1, pp 15-29
62- Stewart‚ G‚ B(1996).The Quest For Value. Harper Colins Publishers Incorporation‚ PP: 65-140