مبانی نظری و پیشینه تحقیق اخلاق سازمانی (docx) 1 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 1 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
2133600-18415000
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد نراق
دانشکده مدیریت
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد "M.A"
در رشته مدیریت دولتی
گرایش: تشکیلات و روش ها
عنوان:
تأثیر مدیریت رسانه بر اخلاق سازمانی
استاد راهنما:
دکتر حسن خیری
استاد مشاور:
دکتر محمد حیدری
نگارنده:
عباس منصورنژاد
سپاسگذاری
با تقدیر و تشکر فراوان از
استاد ارجمند و گرامی جناب آقای دکتر حسن خیری که با عنایت و نکته سنجی های خویش به عنوان استاد راهنما، بنده را در طول تحقیق، پژوهش و گردآوری اطلاعات به نحو احسن، راهنمایی فرمودند.
پیشکش
به پدر مهربانم، آقای دکتر محمد منصورنژاد که همواره در تمامی مراحل زندگی یار و یاور و پیشتبان و راهنمای من بوده است
فهرست مطالب
TOC \o "1-4" \h \z \u 1-1-تعریف واژه های کلیدی یا اصطلاحات تحقیق PAGEREF _Toc16926894 \h 6
فصل 2-ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق PAGEREF _Toc16926895 \h 7
2-1-پیشینه شناسی PAGEREF _Toc16926896 \h 8
2-2-مفهوم شناسی PAGEREF _Toc16926897 \h 10
2-2-1-رسانه PAGEREF _Toc16926898 \h 10
2-2-2-اینترنت PAGEREF _Toc16926899 \h 12
2-2-3-مدیریت رسانه PAGEREF _Toc16926900 \h 13
2-2-4-تعاریف اخلاق PAGEREF _Toc16926901 \h 14
2-2-5-اخلاق سازمانی PAGEREF _Toc16926902 \h 15
2-3-چهارچوب نظری PAGEREF _Toc16926903 \h 17
2-3-1-دیدگاههای مختلف مدیریت رسانه PAGEREF _Toc16926904 \h 17
2-3-2-نسبت رسانه و اخلاق PAGEREF _Toc16926905 \h 28
2-3-3-تأملی در نسبت مدیریت رسانه با مولفهای اخلاق سازمانی PAGEREF _Toc16926906 \h 38
2-3-3-1-مدیریت رسانه و تاثیر آن بر عفت PAGEREF _Toc16926907 \h 40
2-3-3-2-مدیریت رسانه و تأثیر آن براعتماد PAGEREF _Toc16926908 \h 47
2-3-3-3-مدیریت رسانه و تاثیر آن بر حریم خصوصی PAGEREF _Toc16926909 \h 58
2-4-مدل تحلیلی PAGEREF _Toc16926910 \h 83
منابع فارسی PAGEREF _Toc16926911 \h 85
منابع لاتین PAGEREF _Toc16926912 \h 89
تعریف واژه های کلیدی یا اصطلاحات تحقیق
مدیریت رسانه
مدیریت رسانه، فرایند به کارگیری بهینه کلیه امکانات مادی، انسانی، فناورانه و غیره در جهت تولید، بازتولید و توزیع پیامهای هدفمند، در چارچوی نظام ارزشی پذیرفته شده است که با هدف غایی اثرگذاری مطلوب بر مخاطبان صورت می گیرد. (ملایری، اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه)
«ریچارد مارسل» مدیریت رسانه را به معنی مدیریت بازاریابی خدمات و محصولات رسانهای میداند. از این منظر مدیریت رسانه باید چنان باشد، تا به ابعاد تجاری اقتصاد رسانه متناسب با بازار پررقابت و پیچیدگیهای بازاریابی محصولات رسانهای در آغاز قرن بیست و یکم پاسخ دهد. (Marsel,R: 1973)
اخلاق سازمانی
تعریف اخلاق سازمان در گروه روشن بودن مفاهیمی چون اخلاق و اخلاق حرفهای است. مراد از اخلاق رفتار ارتباطی پایدار مبتنی بر رعایت حقوق و یا منافع ارتباط است. بر اساس این تعریف، اخلاق به نسبت بین دو امر اطلاق می شود: کسی که رفتاری انجام می دهد و کسی یا چیزی که به نحوی هدف آن رفتار قرار می گیرد. طرف ارتباط، حقوقب دارد و صاحب رفتار ارتباطی، در قبال آن حقوق وظایفی دارد. (قراملکی، اخلاق سازمانی، 1388، ص 60)
-38100-180975فصل دوم:ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق0فصل دوم:ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق
ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق
در این فصل پس از بیان پیشینه بحث، به تعریف مفاهیم کلیدی نوشتار پرداخته شده است و مفاهیم تحقیق از لحاظ لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار گرفته اند. در ادامه نسبت میان رسانه و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته و رویکردهای مختلفی که در این موضوع وجود دارد مطرح شده است. پس از آن تاثیر مدیریت رسانه بر سه شاخص اخلاق (عفت عمومی، اعتماد و حریم خصوصی) که در این نوشتار مورد تمرکز هستند، به بحث کشیده شده است و در پایان با توجه به مباحث مطرح شده مدلی برای سنجش میان متغیرها ارائه شده است.
پیشینه شناسی
در ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه مباحث مدیریت رسانه با رویکرد آینده پژوهی مورد بررسی قرار گرفته است.
در کتاب اخلاق کاربردی به قلم محمدتقی اسلامی، احمد دبیری و مهدی علیزاده، در دو بخش کلیات و شاخههای مهم اخلاق کاربردی مورد بررسی قرار گرفته است.
قراملکی در کتاب «اخلاق سازمانی» به بررسی اخلاق در سازمان می پردازد. این کتاب که در چهار بخش و بیست فصل تدوین شده است.
آلوین تافلر در فصل بیست و هفتم از کتاب معروف «تغییر در ماهیت در قدرت» خود، به اشکال سه گانه رسانه (موج اول، دوم و سوم) میپردازد.
در کتاب سیستمهای اطلاعاتی مدیریت که به قلم آقا و خانم لاودن نوشته شده است، چشم اندازی از مفاهیم بنیادی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت را با استفاده از چارچوبی یکپارچه برای توصیف و تحلیل سیستمهای اطلاعاتی ارائه میشود. این چارچوب نشان میدهد که سیستمهای اطلاعاتی از اجزای سازمان، فناوری و مدیریت تشکیل شدهاند. این دیدگاه از سیستمهای اطلاعاتی در پروژهها و مورد پژوهیها تقویت می شود. این کتاب شامل پانزده فصل به همراه پروژههای عملی جهت پوشش مباحث مختلف MIS است. فصل چهارم این کتاب با موضوع «مسائل اخلاقی و اجتماعی در سیستمهای اطلاعاتی» به بررسی مسائل و ابعاد اخلاق در فنآوری اطلاعات پرداخته است که با توجه به تقریب این عنوان با موضوع نوشتار حاضر، این فصل بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است.
در فصل نامهی چشم انداز رسانه (زمستان 1392) در هشت مقاله مباحث مربوط به مدیریت رسانه مورد بررسی قرار گرفتهاند. یکی از مرتبطترین این مقالهها با موضوع این نوشتار مقالهای تحت عنوان، «اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه» با قلم دکتر ملایری میباشد. در این مقاله پس از بررسی ابعاد نظری مفاهیم کلیدی، در مورد جایگاه و ارزش اخلاق و مدیریت رسانه بحث شده است.
در فصلنامهی رسانه (بهار 1386-شماره 1) در مجموعه مقالاتی به ترابط و تعامل میان رسانهها و دین پرداخته شده است. یکی از مقالات این فصل نامه با عنوان «بررسی رابطه استفاده از اینترنت و هویت دینی کاربران» به بررسی رابطه ی میان استفاده از اینترنت و تاثیری که بر هویت کاربران داشته است پرداخته است.
در کتاب «دین، رسانه و ارتباطات اجتماعی» به قلم دکتر حسن خیری انواع رویکردها و نظریات ارتباطاتی و رسانهای به نحو مبسوط و مطلوبی مورد بررسی قرار گرفته است. تمرکز این کتاب روی مدیریت رسانه نبوده است و در رسانهها نیز تلویزیون مورد بحث و تأمل قرار گرفته است.
کتابی تحت عنوان «دین و رسانه (اسلام و تشیع)» به قلم دکتر محمد منصورنژاد به بررسی تعامل و ترابط میان دین و رسانه میپردازد. این اثر گرچه به الگوهای رسانهای، مفاد دینی مربوط به رسانه می پردازد اما با رویکرد مدیریتی بر روی رسانه آن هم رسانههای جدید، متمرکز نشده است.
در مجموعه مقالات دومین هم اندیشی سراسری رسانه تلویزیون و سکولاریسم در یازده مقاله تأثیرات تلویزیون به عنوان یک رسانه، بر دین و سکولار کردن جامعه مورد بررسی قرار می گیرد.
در کتاب دین و رسانه به قلم دکتر محمد منصورنژاد، در فصولی جداگانه مدلی برای رسانه ی اخلاقی از دیدگاه نهج البلاغه و صحیفه ی سجادیه عنوان شده است.
امام محمد غزالی در کتابی تحت عنوان میزان العمل به صورت تفصیلی به بررسی آثار برخی از ویژگیهای اخلاقی پرداخته است.
در کتاب «برگزیدهی اخلاق ناصری» به قلم دکتر علوی مسائل اخلاقی و نتایج آن مورد بررسی قرار گرفته است.
در کتاب Managers and professional ethics (مدیران و اخلاق حرفهای) توسط پنینو و کلیر اخلاق حرفه ای مورد مطالعه قرار گرفته است.
در کتابهای كریسچنز و تریبر(1997)؛ كوپر، كریسچنز، پلود و وایت(1989)؛ ویور(1998)؛ سایب (2002) ؛ موریس و وایسبرد (2001)؛ بایتز (1985)؛ و برگر، برزوفسكی و پلینكا (2000) اخلاق رسانهای مورد بررسی قرار گرفته است.
مفهوم شناسی
رسانه
این واژه به فتح و كسر «ر» استعمال شده است. واژه «رَسانه» به فتح «را» به معنای حسرت، افسوس و تأسف است. در اینجا این واژه مراد نیست، مراد رسانه به كسر «را» میباشد. واژه «رِسانه» به كسر «را» به معنا ابزار و وسیله است. رسانههای جمعی و یا گروهی، وسائل ارتباط جمعی، مثل رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، مطبوعات و... است. رسانهها، به معنای وسیله ارتباط جمعی، اعم از شنیداری، دیداری و مكتوب است. (دهخدا، لغت نامه دهخدا)
رسانه در اصصلاح رسانههای جمعی یا عمومی و به تعبیر دیگر وسایل ارتباط است كه جمع «Medium» جمعی اصطلاح فارسی شده واژه لاتین می باشد و منظور از آن دستهای از وسایل هستند «Media» آن كه مورد توجه تعداد كثیری می باشند و از تمدنهای جدید بوجود آمده اند. HYPERLINK "http://pajuhesh.irc.ir/article/index/list" \l "_ftn6" (ساروخانی، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی)
البته رسانه در این تعریف به طور كامل معرفی نشده است زیرا وسایلی كه مورد توجه تعداد كثیری باشد و در تمدن جدید بوجود آمده باشد محدود و منحصر به وسایل ارتباط جمعی نیست از این رو بایستی به تعریفی دقیق تر پرداخت. رسانه به معنی هر وسیلهای است كه انتقال دهنده فرهنگها و افكار عدهای باشد. و اكنون آن چه مصداق این تعریف است وسایلی همانند: روزنامهها، مجلات، رادیو، تلویزیون،ها، ویدئو و... می باشند.
انواع رسانه
با توجه به گسترش روزافزون فناوری در دنیا، تعدد رسانهها مداوما رو به گسترش است كه در دستهبندی و گروههای گوناگونی قرار میگیرند كه از جمله میتوان به گروههای زیر اشاره كرد:
رسانههای نوشتاری مانند مطبوعات، كتاب و مجلات.
رسانههای شنیداری مانند مانند رادیو.
رسانههای دیداری مانند تلویزیون، سینما، اینترنت.
رسانههای ابزاری مانند مانند اعلامیه، بروشور، تابلوی اعلانات، كاتالوگ، پوستر، تراكت، پلاكارد، آرم، لوگو، فیلمهای تبلیغی، فیلم كوتاه و بلند، سخنرانی، همایش و تئاتر.
رسانههای نهادی یا گروهی همچون روابط عمومیها، شركتهای انتشاراتی، بنیادهای سینمایی. رسانههای فرانهادی همچون خبرگزاریها، دفاتر روابط بینالملل، كارتلها، بنگاههای سخن پراكنی و تراستهای خبری، شركتهای چند ملیتی سازه، فیلمهای سینمایی، شبكههای ماهوارهای.
تمرکز ما در بحث رسانه در این نوشتار، اینترنت میباشد که به عنوان یک رسانهی موج سومی مطرح میباشد. اینترنت به دلیل اینکه نسبت به سایر رسانهها طیف مخاطب بیشتری را شامل میشود دارای اهمیت و تبعات و نتایج آن نیز قابل تامل بیشتری میباشد.
اینترنت
در زبان انگلیسی واژه «Intrnet» هنگامی که به شبکه جهانی مبتنی بر پروتکل «IP» اطلاق میگردد، با حرف بزرگ در اول کلمه، نوشته میشود. در رسانهها فرهنگ عامه، گاه با اینترنت به صورت یک مقوله عمومی و مرسوم برخورد کرده و آن را با حرف تعریف و به صورت حروف کوچک مینگارند «the internet» در برخی منابع بزرگ نوشتن حرف اول را به دلیل اسم بودن آن جایز میدانند نه برای صفت بودن این.واژه لاتین «the Internet» چنانچه به شبکه جهانی اینترنت اشاره کند، اسم خاص است و حرف اوّلش با حروف بزرگ آغاز میشود (I). اگر حرف اوّل آن کوچک باشد میتواند به عنوان شکل کوچک شده کلمه «Internetwork» برداشت شود که به معنی میان شبکه است. واژه «ابر» نیز به صورت استعاری، به ویژه در ادبیات رایانش ابری و نرمافزار به عنوان سرویس، برای اشاره بهاینترنت به کار میرود.» (http://fa.wikipedia.org)
مدیریت رسانه
مدیریت رسانه، محصول تخصصی شدن علم مدیریت و امتزاج آن با سایر رشتهها و رویکردهای علمی، از جمله علم ارتباطات، علم اخلاق، جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، فناوری اطلاعات و مدیریت فناوری است. با در نظر گرفتن طبیعت منحصر به فرد رسانهها، مطالعات مربوط به مدیریت شرکتهای بزرگ رسانهای، مدیریت موسسات رسانهای و مدیریت منابع انسانی به صورت طبیعی در طول زمان رشد کرده است. امروزه مدیریت رسانه یک پدیده جهانی است و پژوهش در این رشته از مرزهایی بین رشتهای، حوزههای نظری و سیستمهای سیاسی عبور کرده است. چنان کهاین حوزه برای جستجوی شاخههای جدید پژوهش، گسترش، استفاده از روش شناسیها و تدوین رویکردهای جدید نظری، آماده و مهیاست.
مدیریت رسانه، فرایند به کارگیری بهینه کلیه امکانات مادی، انسانی، فناورانه و غیره در جهت تولید، بازتولید و توزیع پیامهای هدفمند، در چارچوی نظام ارزشی پذیرفته شده است که با هدف غایی اثرگذاری مطلوب بر مخاطبان صورت می گیرد. (ملایری، اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه)
«ریچارد مارسل» مدیریت رسانه را به معنی مدیریت بازاریابی خدمات و محصولات رسانهای میداند. از این منظر مدیریت رسانه باید چنان باشد، تا به ابعاد تجاری اقتصاد رسانه متناسب با بازار پررقابت و پیچیدگیهای بازاریابی محصولات رسانهای در آغاز قرن بیست و یکم پاسخ دهد. (Marsel: 1973)
در این نوشتار مدیریت رسانه در دانشگاه بین المللی المصطفی مورد تمرکز و بحث می باشد.
تعاریف اخلاق
اخلاق در لغت
غرایز، ملكات و صفات باطنی انسان «اخلاق» نامیده میشود و به رفتاری كه از این خلقیات ناشی میشود نیز «اخلاق» یا رفتاری «اخلاقی» میگویند. در یك تعریف كلی، «اخلاق» آن سلسله صفاتی است كه در نفس و روح انسان، ثابت و ریشهدار است و منشا صدور كارهای «نیك» یا «بد» میباشد. راغب اصفهانی دربارهاین واژه مینویسد: «خَلق و خُلق، در اصل یكی هستند، اما «خَلق» به هیأت، شكل و صورتهایی كه با چشم درك میشود، اختصاص یافته و خُلق به قوا و سجایایی كه با بصیرت درك میشود، مختص شده است (الراغب اصفهانی، المفردات فی غریب الفاظ قرآن)
استاد مطهری در مورد اخلاق گفتهاند: «جوهره اخلاق سلسله خصلتها، سجایا و ملكات اكتسابی اند كه به غرایز و قوای روحی نظام می بخشند . به همین دلیل مدعای متحول شدن سهم غرایز آدمی در طول زمان غلط است و نسبیت اخلاق پذیرفته نیست. در حالیكه آداب (اكتساب هنر و فنون) نسبی و در طول زمان به تبع تحولات عصر، تغییر پذیرند.» (منصورنژاد، امنیت اخلاقی از دیدگاه شهید مطهری)
استاد مصباح نیز در کتابی تحت عنوان دروس فلسفه اخلاق به طرح مباحث نظری در باب اخلاق و فلسفه ی اخلاق می پردازد . ایشان در بخشی از کتاب راه رسیدن به سعادت را پیروی از اخلاق و اخلاق را نیزرعایت اعتدال در سه قوه ی آدمی می دانند"بعد در مقام این بر می آید که ما چگونه و بر اساس چه ضوابطی باید رفتار کنیم که به سعادت برسیم و زندگی ما زندگی سعادتمند باشد نه زندگی که مقدمه تحصیل سعادت دیگری است. به عبارت دیگر، هدف اخلاق را در همین عالم جستجو می کند نهاینکه همهاین عالم را به چشم مقدمه نگاه می کند و دنبال یک هدفی وراء این عالم می گردد. برای اینکه ضوابطی در این باره به دست آید ارسطو می گوید یک ضابطه کلی وجود دارد که ما می توانیم درباره تمام افعال و رفتارمان این ضابطه را در نظر بگیریم و معیاری برای شناختن خیر و شر اخلاقی یا فضیلت و رذیلت قرار دهیم. و آن معیار، معیار اعتدال است. البته افلاطون هم روی این معیار تکیه کرده و به مساله عدالت بسیار اهمیت داده ولی شاید ارسطو بوده کهاین را به عنوان یک معیار کلی در اخلاق مطرح کرده. و مسلما به آن وسعتی کهاین مطلب در کلمات ارسطو آمده در کلمات افلاطون نیست. در همان کتاب «لاخلاق الی تیقوماخوس» ارسطو بحث مفصلی دارد در اینکه اثبات کند که اعتدال و حد وسط، معیاری است برای خیر و فضیلت. معروف است کهایشان می گوید هر قوهای که ما داریم سه مرحله می تواند داشته باشد یک مرحله تفریط و یک مرحله افراط و یک حد اعتدال. افراط در ارضاء یک قوه و یا عمل یک قوه مذموم است و رذیلت است. تفریط در آن هم رذیلت دیگری. حد وسط بین افراط و تفریط، فضیلت و خیر اخلاقی. (مصباح، دروس فلسفه اخلاق)
اخلاق سازمانی
تعریف اخلاق سازمان در گروه روشن بودن مفاهیمی چون اخلاق و اخلاق حرفهای است. مراد از اخلاق رفتار ارتباطی پایدار مبتنی بر رعایت حقوق و یا منافع ارتباط است. بر اساس این تعریف، اخلاق به نسبت بین دو امر اطلاق می شود: کسی که رفتاری انجام می دهد و کسی یا چیزی که به نحوی هدف آن رفتار قرار می گیرد. طرف ارتباط، حقوقب دارد و صاحب رفتار ارتباطی، در قبال آن حقوق وظایفی دارد. (قراملکی، اخلاق سازمانی)
در این نوشتار مباحث مربوط به اخلاق سازمانی در دانشگاه بین المللی المصطفی مورد بحث و چالش قرار می گیرد.
عفاف
واژه «عفاف»، در «لغت نامه دهخدا»، به معانی زیر آمده است: بازایستادن، نهفتگی کردن، باز ایستادن از حرام و پارسائی نمودن و پرهیزگاری . پاکدامنی، خویشتن داری. خودداری و امتناع از آنچه جایز و نیکو نباشد، خواه در گفتار باشد خواه در کردار.
مفهوم عفت در نصوص اسلامی و شیعی نیز وارد شده است. ریشه عفت چهار بار در قرآن، دو بار دربارهی امور اقتصادی (بقره:273 و نساء:6) و دو بار مربوط به امور جنسی (نور/33 و 60) آمده و این مفهوم در جوامع روائی شیعه نیز (بنا بر جستجو در نرمافزار جامعالاحادیث) 120 بار تكرار گردیده كه در كثیری از موارد به عفاف در خوردن و امور جنسی اشاره دارد.
اعتماد:
اعتماد «باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به یک ادعا یا اظهارنظر، بدون آزمون کردن آن است»(Lyon، 2002). در جای دیگر آمده که اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی، عدم قطعیت و مخاطره آمیز بودن آنان (Misztal،1996) اعتماد نوعی شرط بندی در مورد کنشهایی است که دیگران در آینده انجام خواهند داد (Sztopmpka، 1999)
اعتماد عبارت است از واگذاری منابع به دیگران با این انتظار که آنها به گونهای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یابد و دست یابی به اهداف میسر گردد (کافی به نقل از الیسون و فایر ستون)
حریم خصوصی
مفهوم «حریم خصوصی» در چندین رشته از علوم از جمله روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، علوم سیاسی، حقوق، معماری، و فلسفه به كار رفته و مطالعه شده است؛ حریم از حرمت گرفته شده و حرمت در لغت به معانی زیر است:
حرمت المنازل: یعنی پاس احترام منازل مسكونی مردمان داشتن و هتك حرمت منازل نكردن.
حرمت دم: یعنی ممنوع بودن تعرض به جان مردم.
حرمت عین: یعنی حرمت زناشویی.
حرمت مال: یعنی ممنوع بودن تعرّض به مال مردم.
حریم به معنای حرمت و ممنوع بودن است و تعرض دیگران به صاحب حریم ممنوع حرام بوده است و اگر تعرضی صورت گیرد، جرمی تحقق یافته است». حریم خصوصی قلمرویی از زندگی هر فرد است كه آن فرد نوعاً و عرفاً یا با اعلان قبلی، انتظار دارد دیگران بدون رضایت وی به اطلاعات راجع به آن قلمرو دسترسی نداشته باشند یا به آن قلمرو وارد نشوند یا به آن قلمرو نگاه یا نظارت نكنند یا به هر صورت دیگری وی را در آن قلمرو مورد تعرض قرار ندهد. (لبیبی، معیارهای اخلاق رسانهای در رادیو)
چهارچوب نظری
دیدگاههای مختلف مدیریت رسانه
بهاین منظور هشت دیدگاه مختلف مطرح و در نهایت الگوی جامع مدیریت رسانه ارائه می گردد.
دیدگاه اول. مدیریت رسانه به مثابه مدیریت عمومی سازمان رسانهای
این دیدگاه شاید رایج ترین و غالب ترین دیدگاه موجود در زمینة مدیریت رسانه باشد که بر اساس آن سازمانهای رسانهای نیز مانند سایر سازمانهای جامعه نیازمند اعمال مدیریت جهت نیل به اهدافی چون رشد، بقا، سوداوری و... باشند و هر آنچه در خصوص اصول، فنون و مهارتهای مدیریتی در ادبیات مدیریت وجود دارد، در اینجا نیز مصداق پیدا می کند. به زعم طرفداران این دیدگاه مدیریت رسانه یعنی اعمال کارکردها و وظایف اساسی مدیریت نظیر برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل و نیز سایر وظایف فرعی نظیر گزارش گیری، تأمین منابع انسانی، بودجه بندی و... در یک سازمان رسانهای.
بر اساس این دیدگاه مدیریت رسانه یعنی به کارگیری بهینه منابع مادی و انسانی با استفاده از کارکردهایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل به منظور تحقق اهداف سازمان رسانهای.
اینویلر (۱۹۸۴)، مدیریت رسانه را طراحی، هدایت و توسعة سیستمهای رسانهای می داند، پرینگل و استار نیز مدیریت رسانه را شامل وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع، هدایت و کنترل دانسته اند و مهارتهای مدیر رسانهای را در سه مهارت فنی، انسانی و ادراکی خلاصه میکنند(Pringle، ۲۰۰۶)
پس مشاهده میشود غالب ترین دیدگاه محصول تخصصی شدن علم مدیریت و کاربرد اصول مدیریت عمومی در مورد یک سازمان رسانهای است و از این نظر مدیریت یک سازمان رسانهای تفاوتی با مدیریت سایر سازمانها ندارد و حتی مدیری که در عرصه دیگری موفق است می تواند در مدیریت سازمان رسانهای نیز توفیق لازم را به دست آورد.
دیدگاه دوم: مدیریت بر رسانه
این دیدگاه در واقع به بررسی وضعیت حاکم رسانهای و مالکیت آنها می پردازد. بر اساس این رویکرد، مدیریت رسانهها یکی از نقاط اتصال مهم رسانهها با نظام سیاسی است (روشندل اربطانی، تحلیلی بر نظامهای مدیریت رسانه.(
همان گونه که میدانیم در یک طبقهبندی کلی سازمانهای رسانهای در دنیا از حیث نوع مالکیت و وضعیت حقوقی به سه دسته قابل تقسیم اند. دسته اول سازمانهای رسانهای دولتی اند که کل اعتبارات و بودجه خود را از دولت دریافت می کنند. بنابراین از نظر سیاستهای کاری و برنامهای وابسته به دولت و حاکمیت و در پی تأمین خواستهها و مقاصد آنها هستند. دستة دوم سازمانهای رسانهای عمومی یا ملیاند که ضمن دریافت کمکهای حکومتی و دولتی، هزینههای خود را عمدتاً از محل پرداختهای عمومی و حق اشتراکهای مردمی تأمین می کنند و ارتباط دولت با آنها در حد نظارت است. قوانین و مقررات این گونه سازمانها را هم نهادهای مردمی مثل مجلس و شوراهای صنفی وضع می کنند. دستة سوم سازمانهای رسانهای خصوصی اند که به آنها سازمانهای رسانهای تجاری نیز گفته می شود. این سازمانها ضمن تبعیت از مقررات عمومی جامعه، رأساً در برابر عملکرد خود مسئول اند و هزینههای آنها صرفاً از محل درآمدهای اختصاصی نظیر اشتراک کابلی، آگهیهای بازرگانی، فروش محصولات و خدمات و حمایتهای تجاری تأمین می گردد. این دسته از سازمانها به لحاظ حقوقی تابع قوانین مملکتی و خصوصاً قانون تجارت اند. (باقی، گذری به ویژگیهای مدیریت رسانهای)
ملاحظه میشود که مالکیت دسته اول به حکومت (دولت)، مالکیت گروه دوم به عموم مردم و مالکیت گروه سوم به اشخاص حقیقی یا حقوقی بخش خصوصی تعلق دارد. مسلماً هر نوع از این مالکیتها در شیوة اداره، میزان و نحوة پاسخگویی به مردم، نحوة انتصاب یا انتخاب مدیران، چارچوبهای حاکم بر ضوابط و مقررات، شیوة نظارت و کنترل و مسائلی که در مدیریت دخیل اند، تأثیرگذار و تعیین کنندهاند.
در واقع در دیدگاه دوم مدیریت رسانه معادل مدیریت بر رسانه است و نحوة ارتباط نظام سیاسی و دولت با رسانهها و کنترلی که از سوی آنها بر رسانهها اعمال می شود مدنظر است. ناگفته پیداست کهاین ارتباط بسته به نوع مالکیت رسانهها تفاوتهای زیادی خواهد داشت.
دیدگاه سوم. مدیریت ارتباط با رسانهها
امروزه موضوع مشتری مداری برای سازمانها از اهمیت خاصی برخوردار شده است. برای این منظور شرکتها و سازمانها در امور مربوط به تبلیغات و روابط عمومی خود سرمایه گذاریهای چشمگیری انجام می دهند و یکی از ابزارهای مهم و در واقع مهم ترین ابزار برای این منظور استفاده از رسانههای جمعی و قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آنها در لایههای مختلف جامعه است. با توجه به چنین مسئلهای برداشت عدهای از مدیریت رسانه نحوة تعامل و ارتباط سازمانها با رسانههای مختلف و نحوة به کارگیری بهینه آنها در جهت اهداف و منافع سازمان است. به عبارتی دقیق تر، هنر ساماندهی و تنظیم بهینه و مؤثر ارتباط بین سازمان با رسانههای جمعی و بهره گیری از ظرفیتهای رسانهای در راستای اهداف و سیاستهای اطلاع رسانیِ سازمان به مدیریت رسانهای تعبیر می شود. (سیّد محسنی، ارتباطات رسانهای در روابط عمومی)
به طور خلاصه از نظر طرفداران این دیدگاه مدیریت رسانه یعنی بیشترین و بهترین بهره را از قدرت و نیروی رسانههای جمعی در جهت اهداف و مقاصد سازمان بردن؛ یعنی مثلاً بتوان برای تبلیغات از ظرفیتهای رسانهای استفاده کرد، یا در مواقع بحرانی و زمانی که حیثیت، اعتبار و شهرت سازمان خدشه دار می شود بتوان با تعامل مؤثر با رسانهها و استفاده از قدرت اطلاع رسانی و تبلیغی آنها از بحران کاست و حتی آن را به فرصتهایی برای سازمان مبدل ساخت.
دیدگاه چهارم. ماتریس مدیریت رسانه
در دیدگاه چهارم مدیریت رسانه، کارکردهای مدیریت با کارکردهای رسانه ادغام شده و تشکیل ماتریسی را می دهند که اصطلاحاً بدان ماتریس مدیریت رسانه اطلاق می شود (روشندل اربطانی، مفهوم شناسی مدیریت رسانه) اگر کارکردهای اساسی مدیریت را شامل طرح ریزی (برنامه ریزی)، سازماندهی، هدایت و کنترل بدانیم و کارکردهای اصلی رسانههای جمعی را کارکردهای خبری (اطلاع رسانی)، آموزشی، سرگرمی و ترویجی (ارشادی) در نظر بگیریم از ترکیب چهار کارکرد اساسی مدیریت با کارکردهای چهارگانه رسانه ماتریسی به دست می آید .
بر اساس این دیدگاه مدیر رسانه به دنبال تأمین اهداف سازمان متبوع است و اهداف هر سازمان در کارکردهای آن متجلی می شود. بنابراین اگر مدیر رسانهای بتواند به بهترین وجهی کارکردهای چهارگانة برشمرده شامل خبری (اطلاع رسانی)، آموزشی، سرگرمی و فرهنگ سازی را به انجام رساند در تحقق اهداف خود موفق عمل کرده است. برای اینکه کارکردهای یاد شده به بهترین وجه صورت یابند باید کل چرخة مدیریت شامل برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل در مورد آنها به اجرا درآید. به عنوان مثال برنامه ریزی و امر کنترل و نظارت برنامههای خبری میباید از برنامههای تفریحی و سرگرم کننده متفاوت باشد. همین طور برنامههای آموزشی رسانه مستلزم طرح ریزی وسازماندهی متفاوتی نسبت به برنامههای تفریحی یا ترویجی (پرورشی) اند. ملاحظه می شود که دیدگاه چهارم تا حدودی به مدیریت محتوایی در رسانه نزدیک تر می شود.
دیدگاه پنجم. مدیریت رسانههای خُرد (Micro Media)
وقتی در دنیای وب به جست وجوی واژه مدیریت رسانه و یا کلیدواژههای مرتبط می پردازیم مشاهده می شود با مطالب و مستندات بسیاری با عنوان مدیریت رسانههای خُرد روبه رو می شویم. ذکر این نکته ضروری است که بر اساس یک دسته بندی، رسانهها به رسانههای خرد اتنوترونیکها درمقابل رسانههای کلان یا تله ماتیکها قابل تقسیم اند. اتنوترونیکها رسانههایی هستند که نیازمند زیرساختهای گسترده نیستند و بیشتر جنبه استفادة فردی دارند نظیر ویدیو،DVD و نظایر آنها، اما تله ماتیکها آنهاییاند که نیازمند زیرساختهای فنی، انسانی و... گستردهای هستند نظیر روزنامهها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و...
آنچه از منظر طرفداران این دیدگاه مطمح نظر است، مدیریت رسانه به معنای مدیریت رسانههای خُرد است نه رسانههای جمعی با زیرساختهای عظیم و گسترده. حال آنکه آنچه در این مقاله با عنوان مدیریت رسانه مَد نظر است، مدیریت رسانه به معنای رسانههای خرد نیست و از بین رسانههای تله ماتیک نیز رسانههایی مورد توجه اند که ویژگیهای رسانه جمعی را داشته باشند و رسانههایی نظیر تلفن یا موبایل با وجود نیاز به زیرساختهای گسترده، از آنجایی که طبق تعریف رسانههای جمعی، رسانة جمعی محسوب نمی شوند، جزو قلمرو بحث ما در مدیریت رسانه نیستند.
دیدگاه ششم: فرآیند هفت مرحلهای مدیریت رسانه
اعتقاد عدهای بر این است که مدیریت رسانه فرایندی هفت مرحلهای شامل سیاستگذاری، برنامه ریزی، تولید تأمین، نظارت، پخش، نظرسنجی و اثرسنجی است. بر اساس این دیدگاه مدیریت رسانه چرخهای است که از سیاستگذاری رسانهای آغاز میشود، سپس بر پایة سیاستهای وضع شده، برنامه ریزی برای تولید یا تأمین برنامه صورت می گیرد؛ در مرحله بعد بر پایة برنامه ریزی انجام شده، برنامهها تولید یا از منابع داخلی و خارجی تأمین می گردند. هم زمان با تولید و پس از آن و نیز پس از تأمین برنامهها یک مرحله نظارت و کنترلی بر آنها اعمال می شود پس از آن برنامهها آماده پخش می شوند. پس از پخش نیز نظرسنجی در مورد برنامهها از مخاطبان و فراتر از آن اثرسنجی برنامهها به منظور تعیین میزان اثربخشی برنامهها و درجة نیل به اهداف آنها صورت می گیرد.
مدیریت رسانه اتخاذ کرده است و از سویی در مورد مدیریت رسانههایی چون رادیو و تلویزیون بیشتر مصداق پیدا می کند. از سویی این الگو بیشتر مناسب رسانههای دولتی و عمومی است. فرآیند هفت مرحلهای مدیریت رسانه حالت چرخهای دارد، بهاین معنی که نتایج مرحلة اثرسنجی در تعیین سیاستهای رسانهای و اولویتهای برنامه سازی به کار بسته می شود.
دیدگاه هفتم. مدیریت معنی و محتوا
این دیدگاه بر مدیریت محتوایی در رسانه تمرکز دارد و توجه خود را از شکل و سازمان رسانهها به موضوع کار و محتوای آنها معطوف می کند. در این مفهوم مدیریت رسانه عبارت است از به کارگیری نیروی اهرمی محتوا و معنی به منظور تأثیرگذاری مطلوب بر مخاطب و حداکثر این اثرگذاری زمانی است که مخاطبان اقناع شوند و خود به مبلغ پیامهای رسانهای مبدل گردند که بی هیچ گونه چشم داشتی پیامهای رسانه را ترویج و تبلیغ نمایند.
اگر اثربخشی را به عنوان مهم ترین مؤلفه در تعیین توفیق مدیریت بدانیم آن چیزی نیست جز میزان دستیابی به اهداف سازمان ( Daft، 2005) اهداف هر سازمانی نیز به چندین سطح و دسته قابل تقسیم است به نحوی که می توان در مقابل اهداف اولیه از اهداف ثانویه سازمان یاد کرد. در مورد یک سازمان رسانهای آنچه مسلم است این است که اهداف متعددی را در جامعه دنبال می کند که با نگاه ژرف میتوان هدف غایی این گونه سازمانها را در اثرگذاری مطلوب و نفوذ در نگرشها و از آن طریق تغییر در رفتار مخاطبان خلاصه کرد. در واقع جلب مخاطب جزو اهداف ابتدایی یک رسانه به منظور جذب و نفوذ در وی است و تحقق هدف غایی دستگاه رسانهای تأمین نمی گردد مگر اینکه محتوایی که به مخاطبان عرضه می شود محتوای غنی و مؤثری باشد. به عبارت بهتر تمامی کوششها و هزینههای گزاف یک دستگاه رسانهای به هدر خواهد رفت اگر محتوای رسانهای از قابلیت لازم به منظور نفوذ در مخاطب و ایجاد فضای مناسب تعاملی با مخاطب برخوردار نباشد. اشمیت رسانهها را صحنههایی برای تعامل می داند و مدیریت رسانه را بر مدیریت این فضاهای تعاملی استوار می سازد (Schmid، ۲۰۰۱)
پس به طورخلاصه آنچه در دیدگاه هفتم مطرح است تمرکز بر محتوای رسانهای و غنی سازی هر چه بیشتر آن جهت اثرگذاری مطلوب و مورد انتظار بر مخاطبان است.
دیدگاه هشتم: مدیریت رسانه، مدیریت سه مرحلهای پیام
این دیدگاه نیز بر عنصر پیام به عنوان مهم ترین عنصر محتوایی رسانه¬ها متمرکز است اما توجه خود را از تأکیدِ صرف بر خود پیام و محتوای آن بر شیوههای تولید و توزیع پیام نیز معطوف می کند. به عبارتی، در این دیدگاه مدیریت رسانه، مدیریت سه مرحلهای پیام شامل تعیین، تولید و توزیع پیام است.
با در گام اول آنچه مهم است تعیین پیامهایی است که باید تولید و عرضه شوند. به عبارتی، گام اول در سیاستگذاری و مدیریت پیام و به عبارتی مدیریت رسانهای باید در نهایت دقت و توجه صورت گیرد. در گام دوم شیوة تولید پیام و قالب آن جلوه می کند. این مرحله نیز مرحله مهمی است چرا که اگر پیام مورد نظر در مرحله اول به شکل و شیوة مناسب تهیه و تولید نشود، هرقدر هم پیامِ رسانه غنی و پراهمیت باشد ممکن است ارزش خود را از دست بدهد. گام پایانی شیوة توزیع و پخش پیام است. اینکه پیام چگونه، در چه زمانی و توسط چه کسی ارائه شود. در توزیع پیام باید ملاحظات خاص اجتماعی، شرایط جامعه و گفتمانهای مسلط و... همه رعایت شوند. نهایتاً مکانیزم بازخورد در فرایند سه مرحلهای مدیریت پیام، اطلاعاتی است که در مورد پیام توزیع شده از جامعه، هدف و مخاطبان پیام به طور مستقیم و غیرمستقیم دریافت می گردد و از آن اطلاعات در جهت اصلاح و رفع کاستیهای احتمالی در مراحل تعیین و تولید پیام استفاده می شود.
دیدگاه نهم: الگوی جامع
براساس نگرش سیستمی، سازمانهای رسانهای یک سیستم اجتماعی اند که محصور در محیط اند. محیط شامل کلیة عناصر و عواملی است که در خارج از سازمان قرار دارد و بر آن تأثیر میگذارد و از آن تأثیر می پذیرد. البته خود محیط سازمان از لایههای مختلف تشکیل شده و ملاک تشخیص این لایهها از یکدیگر میزان تأثیر و تأثر عناصر آن لایه بر سیستم و در اینجا سازمان رسانهای است. به عنوان مثال مخاطبان جزو عناصری هستند که تأثیری فراوان بر رسانهها می گذارند و قطعاً از رسانهها نیز تأثیر می پذیرند. نظام آموزشی جامعه نیز بر رسانهها تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد اما مخاطبان یا رقبا بیشتر با رسانه تعامل دارند تا نظام آموزشی و اجزای آن. پس مخاطبان یا رقبا نسبت به نظام آموزشی یا تکنولوژیکی جامعه در یک لایة درونی تر قرار می گیرند.
صاحب نظران مدیریت در یک دسته بندی، محیط سازمانها را به محیط داخلی و محیط خارجی تقسیم می کنند. بر این اساس محیط داخلی سیستم شامل آن دسته از اجزا و عواملی است که در درون سیستم قرار دارد و با آن در تعامل است نظیر کارکنان، تکنولوژی سازمانی، ساختار و... به طورکلی ارکان یک سیستم باز اجتماعی و از آن جمله سازمان رسانهای عبارت اند از: اهداف، افراد، ساختار و تکنولوژی آن سیستم (Scott، 1992) محیط خارجی یا بیرونی نیز همان طور که پیش تر توضیح داده شد اجزا و عناصری را در بر می گیرد که خارج از چارچوب سازمان با آن در تعامل است که خود این محیط دارای لایههای متعددی است که فراگیرترین و در واقع لایه نهایی همانا محیط یا نظام ارزشی ای است که سازمان و عناصر محیط بیرونی سازمان در آن نظام ارزشی فعالیت می کنند. اجزای محیط ارزشی را اعتقادات، باورها، مفروضات اساسی، ارزشها و هنجارهای جامعه تشکیل می دهند. یک سازمان بدون توجه به آنها نمی تواند توفیقی در پیشبرد و تحقق اهداف خود داشته باشد.
بر اساس الگوی ۴ مدیریت رسانه هم ناظر بر بُعد محتوایی است و هم بُعد شکلی و ساختاری. . این چهار رکن بر یکدیگر نیز تأثیر می گذارد. بهاین معنی که نوع اهداف، تعیین کنندة نوع ساختار خواهد بود و نوع ساختارتعیین کنندة نوع تکنولوژی. مدیریت رسانه نه تنها باید در هدف گذاری و تعیین اهداف سازمان خود دقت به عمل آورد (بُعد محتوایی) بلکه باید ساختار، تکنولوژی و نیروی انسانی مناسبی هم برای این منظور انتخاب کند. به عبارتی مدیریت رسانه باید به هر سه بُعد نرم افزاری، مغزافزاری و سخت افزاری در مورد سازمان خود توجه داشته باشد.
همچنین بر اساس الگوی جامع مدیریت رسانه، مدیر رسانهای باید در اولین لایة محیطی عواملی نظیر مخاطبان، رقبا، تأمین کنندگان، تهیه کنندگان برنامهها و... را مَد نظر داشته باشد و از تعامل مؤثر با آنها غافل نشود. در لایة بعدی سیستمهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... جامعه قرار دارند که باز بر نحوة کار مدیر رسانه اثرگذار است و آنچه مهم است اینکه مدیریت با شرکت در مذاکرات محیطی و ایجاد تعامل با مدیران سیستمهای یاد شده در جامعه بتواند در جهت پیشبرد اهداف سازمان خود حرکت کند و نهایتاً همان گونه که قبلاً نیز گفته شد، محیط ارزشی یا همانا نظام ارزشی جامعه فراگیرترین محیطی است که کلیة لایههای دیگرِ محیطی و خود سازمان رسانهای را در بر میگیرد. یک مدیر رسانهای باید در فعالیتهای برنامه سازی خود ملزومات فرهنگی و ارزشی حاکم بر جامعه را مَدنظر داشته باشد.
به طورکلی محیط سازمانهای رسانهای محیطی پیچیده، متغیر و نامطمئن است. بهاین معنی که اولاً با اجزا و عناصر محیطی متعددی در ارتباط و تعامل اند، ثانیاً این اجزای محیطی به سرعت تغییر میکند و از میزان پایداری پایین برخوردارند. به عنوان مثال تکنولوژی رسانهای هر روز در حال تغییر است و نهایتاً اینکه پیش بینی رفتارهای عوامل محیطی نیز کار دشواری است و به عبارتی سازمانهای رسانهای در محیط نامطمئن به سر میبرند ( روشندل اربطانی، مفهوم شناسی مدیریت رسانه
نسبت رسانه و اخلاق
پس از ارائهی تعاریف مختلف از مفاهیم کلیدی نوشتار، ترابط میان اخلاق و رسانه مورد بررسی قرار میگیرد. از دید بسیاری از محققین اخلاق شرط مهمی برای موفقیت یک سازمان میباشد. چون رویکرد این نوشتار مدیریتی است و امروزه رسانهها را نیز در قالب سازمان تعریف میکنند، اهمیت اخلاق در رسانه را میتوان با موضوع سازمان مرتبط دانست. برای مثال سید جمالالدین اسدآبادی در مقالهای که در باب فواید روزنامه (که خود یک نوع رسانه میباشد) نوشته است در 19 بند بهاین فواید اشاره میکند که سه بند اول آن به اخلاق مربوط میشود. این تقدم نشانه:
اهمیت کارکرد اخلاقی رسانهها برای وی.
احتمالا توجیه وجود این ابزارها در جوامع سنتی و اخلاق گرا که رسانهها را بعضیا گسترش دهنده رذائل تلقی میکرده اند.
بیانگر نگرش اخلاقی سید جمال و دیگر پیشگامان تجدد دینی به رسانههاست.
از نگاه سید، جریده از آن جهت میتواند مفید باشد که «مسابقات مینماید در نشر فضلیت در باب فضایل اولا برای محمدت حقه که جزای صاحب فضیلت است و ثانیا از برای حث دیگران بر اکتساب فضایل و مبادرت میکند بر ذکر رذائلی که ضررهای متعدی است به جهت کنح (بازداشتن) صاحب رذیله و رجر سائر ناس از ارتکاب مثل آن (و) منافع اخلاق جمیله را به ادله واضحه و بیابات شافیه به نهجی که عوام از آن فایده گیرد و خواص نیز بی بهره نماند، هر روز در اعمده [افعال] خود داد مینماید و مساوی صفات خسیسه دنیه را و مضرت آنها را در عالم انسانی به عبارات دلپذیر شرح و بسط میدهد» ، (جعفری نژاد، بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه)
جدا از متفکرین اسلامی، متفکرین غربی نیز بر اهمیت اخلاق برای مدیریت یک سازمان صحه گذاشته اند، برای مثال پیتر دراکر در اهمیت اخلاق ورزی مدیران به ویژه مدیران عالی میگوید: «اگر مدیر فاقد اخلاق نیکو باشد یا درستکار نباشد، روح و حیات سازمان را تباه میکند.» نکته حائز اهمیت این است که بهره وری را میتوان با سازو کارهای مختلف اندازه گیری کرد، اما قوت و ضعف اخلاقیات در سازمان، عاملی است که حساسیت آن به مراتب بیشتر از بهره وری است». (ملایری، اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه)
برخی نیز نیل به اهداف سازمان را به اخلاق گره زده اند و گفته اند"با توجه به آثار مثبتی که اخلاق دارد، میتوان گفت یکی از عوامل کلیدی موفقیت سازمانها، اخلاق است. هر قدر اخلاق در سازمانها از سوی مدیران و کارکنان مورد توجه قرار گیرد، سازمان در نیل به اهداف پیش بینی شده توفیق بیشتری خواهند داشت. امروزه اصول اخلاق یک پیش شرط در مدیریت سازمانها محسوب میشود. اگر بپذیریم که کارکردهای مدیریت در معانی واقعی مرتبط با مسئولیت و مسئولیت پذیری است و مسئولیت را از پایبندی به رعایت اصول اخلاقی منبعث بدانیم، بهاین اصل اساسی میرسیم که اخلاق دانشی است که باید بر مبنای سیرت منطقی و عقلانی پشتیبانی شود. ضعف در سیستم اخلاقیات منجر به کاهش ارتباطات و افزایش خسارات سازمانی میگردد. امروزه موفقیت را برگرفته از اخلاق و اخلاق را مرتبط با اعتمادآفرینی فرض میکنند. (ملایری، اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه)
حال که اهمیت اخلاق برای سازمانها از دیدگاه افراد مختلف مطرح شد، موضوع اخلاق و اهمیت آن را در رسانه مورد بررسی قرار میگیرد. زیرا نقطهی کلیدی در مدیریت رسانه برای تاثیرگذاری مطلوب و درست اخلاقی برکارکنان، اخلاقی شدن رسانهها میباشد.
مقصود از اخلاق رسانهها مجموعه قواعدی است که باید دست اندرکاران رسانهها داوطلبانه و بر اساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفهای رعایت کنند ؛ بدون آنکه الزام خارجی داشته باشند یا در صورت تخلف دچار مجازاتهای قانونی گردند.
در واقع آنچه در این فضا از اهمیت فوق العادهای برخورد است، نقش رسانهها در فرهنگ سازی است و اندیشمندان پست مدرن بر این واقعیت تاکید دارند که هر فرهنگی معیارهای درست و غلط، حق و باطل و زشت و زیبای خود را دارد. بنابراین در این فضا رسانه نه یک عامل اثرگذار بر فرهنگ که خود عاملی فرهنگ ساز تلقی میگردد. تجربیات سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامینشان میدهد رایو به عنوان یک رسانه شنیداری زمینه ساز تحولات بزرگی شده است.
مدافعان توسعه کشور و توسعه رسانههای جمعی بر این باورند که رسانهها توانایی موثر بودن بر فرایند توسعه و تغییر فرهنگ را دارند. این معنی از دریافت افرادی چون مک لوهان گرفته شده است. از لحاظ نظری مک لوهان ویژگی عصر ارتباطات جدید را سرعت بالای فناوریهای ارتباطی و انفجار زمان و فضا میداند (بهار، 1384). بنابراین اخلاق اسانهای در قالب الگوهای خاص میتواند این تاثیرات را نهادینه کرده و در طی زمان اثرات خود ارا در قالب رفتارهای جدید در خانواده و جامعه نمایان سازد. به قول کازنو تحت تاثیر وسائل ارتباط جمعی، هنجارها، ارزش و الگوهای اجتماعی بیش از پیش به درون خانواده راه مییابند. (لبیبی، معیارهای اخلاق رسانهای در رادیو)
در این معنا رسانهها با جداساختن فرد از درون خانواده فرآیند همراهی و همدلی را به شدت کاهش میدهند و در مواردی نقش تربیتی والدین را ایفا میکنند یا بر آن تاثیر شدید میگذارند. از سوی دیگر باید پذیرفت که رسانهها میتوانند به عنوان ابزاری نیرومند و اثربخش، با شیوههای گوناگون بر سلامت خانواده اثر بگذارند. «رسانهها با اطلاع رسانی مناسب، بر میزان اطلاع اعضای جامعه میافزایند و با تقویت باورهای مذهبی، انسجام درونی خانواده را تقویت میکنند. رسانهها از طریق تحکیم هنجارهای اجتماعی و مطرح ساختن آنها روابط آدمیان را استحکام میبخشند و با تغییر نگرش والدین و فرزندان بر روابط متقابل آنها اثر میگذارند». (لبیبی، معیارهای اخلاق رسانهای در رادیو)
رویكردهای اخلاق رسانهای
در ذیل پنج رویكرد اخلاق رسانهای مطرح شدهاند. چهار رویكرد نخست، بر اساس رویكرد سكولار و رویكرد پنجم براساس رویكرد دینی است.
1. موقعیتگرایی و یا اباحیگری: معتقد است مهم آن چیزی است كه رسانه یا ارتباطگر میل دارد در یك لحظه خاص انجام دهد و هیچ اصول حرفهای و اخلاقی مسلمیوجود ندارد. ارزشهای اخلاقی سازمان، به تصمیمات كارگزار ارتباطی تقلیل مییابد. در واقع، به جای اینكه یك قانون مكتوب و یك دستورالعمل لازمالرعایه اخلاقی وجود داشته باشد، تجربه خبرنگار ملاك و معیار اصلی انتشار خبر قرار میگیرد. این به معنای اعتماد مطلق به اشخاص میباشد. در رویكرد موقعیتگرایی همچون رویكرد ماكیاولیستی، حتی كار غیراخلاقی به شرطی كه منجر به موفقیت شود، مجاز شمرده میشود. در این نگاه، تحریف، سانسور و تقلب خبری به روشنی قابل مشاهده است. (مک کوایل، درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی)
2. غایتگرایی: این دیدگاه پیامدها را تنها عوامل تعیینكننده در اخلاقی بودن عمل ارتباطگر میداند. حاصل، نتیجه و پیامد عمل مهم است، نفس عمل ممكن است چندان ارزش نداشته باشد.
3. عمومیتگرایی: در این رویكرد، «منافع عمومی» اصل است. در مقابل این پرسش كه «آیا حق داریم قانون را نقض كنیم؟» پاسخ این است كه «اگر منفعت عمومی اقتضا كند، اشكالی ندارد.» برای مثال، خبرنگار در روزنامهنگاری جستجوگر، كه حالت بازپرسی دارد، با تعارضهای اخلاقی متنوعی روبهرو است: حریم خصوصی را نقض میكند، و گاه از امكانات شنود بهرهمند میشود. در چنین وضعیتی، حسن نیت خبرنگار به عفو و بخشودگیاش میانجامد؛ چون منافع عمومی مورد نظر است.
4. خودگرایی و خود محوری: این رویكرد معتقد است یك عمل صحیح رسانهای، عملی است كه برای خود ارتباطگر لذتبخش و مطلوب باشد. كاری كه شهرت، حقوق، درآمد و پایگاه فرد را در سازمان بالا ببرد، درست است.
5. حقمداری یا حقیقتگرایی: مبانی اخلاق رسانهای حقمدارانه، دروندینی است. چه اطلاعاتی باید منتشر شود؟ حقیقت در واقع، دیدگاه اسلام به اخلاق رسانهای كه در اصول، ارزشها و فلسفهاین دین الهی ریشه دارد، دیدگاهی عام و فراگیر و جهانشمول شمرده میشود. این دیدگاه، گرچه منتسب به فرهنگی خاص به نام فرهنگ اسلامی است، اما به دلیل فطری بودن این دین، در برگیرنده تمامی اصول و فروع اخلاقی است كه در زمینه رسانهها مطرح شده است. در این رویكرد، اصول اخلاقی لایتغیر، و ثابت و به اصطلاح، خطوط قرمزی وجود دارد كه نمیتوان آنها را نقض كرد. (دیفلور، شناخت ارتباطات جمعی)
این رویكرد، دارای اصول متنوع و قابل توجهی است. برخی از این اصول عبارتند از:
1. اطلاعات به عنوان «امانت»: اصحاب رسانهها، كه عهده دار وظایف عمومی هستند، باید اطلاعات را نزد خود به عنوان «امانت» نگهدارند. این یك پایه و مبنا است. امام كاظم (س) فرمودند: «ازجمله حقوق برادر تو بر تو این است كه، آنچه بر مصلحت امر دنیا و آخرت اوست، از او نپوشانی.»
پس اگر در بیان چیزی نفعی متوجه دیگری است، وظیفه انسانی حكم میكند كه به او گفته شود. در این میان، تفاوتی میان خبرنگار، گزارشگر و دیگران نیست. البته اگر فرد، وابسته به رسانههایی است كه وظیفة اصلی آنها آگاهی دهی و اطلاع رسانی است، وظیفه مضاعفی بر عهده اوست؛ زیرا این كار او به عنوان شغل محسوب میشود و در برابر بیان حقایق وظیفه دارد.
2. اطلاع مردم از مصالح و منافع عموم: هر انسانی نسبت به سایر انسانها، برخوردار از «حق الناس» و نیز نسبت به خدای متعال، برخوردار از «حق الله» است. خداوند حق بندگانش را نسبت به حقوق خود مقدم گردانده است. كسی كه حق مردم را پایمال كند، حق خدای متعال را راحتتر پایمال خواهد نمود.
3. آگاهی و انتخاب: بدون آگاهی، انتخاب بیمعناست. از این رو، میتوان گفت: آیه «الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه»(زمر:18) از یك اصل اخلاقی بحث نمیكند، بلكه از این اصل بدیهی سخن به میان میآورد كه انتخاب، تابعی از آگاهی و اطلاع است. فرد تا از چیزی آگاهی پیدا نكند، انتخاب درستی نخواهد داشت. اصولاً «انتخاب» در پرتو شناخت و آگاهی درست است و این وظیفه رسانههای اطلاع رسانی است.
4. خبرنگار شاهد: نگاه امانتدارانه به خبر از آنجا ناشی میشود كه خبرنگار «شاهد» تلقی میشود. شاهد در دیدگاه قرآنی، هر آن كسی است كه امانتی نزد اوست و باید آن را با پیشه ساختن تقوی و دادن شهادت، كتمان نكند. هركسی كه شهادت را كتمان كند، دارای دلی گناهكار است (بقره:283). به تعبیر دقیقتر، در نگاه قرآنی، خبرنگاری كه خبر را گزارش نمیكند و یا واقعیات و حقایق را بیان نمیكند، گناهكار است.
5. توجّه به مبانی اخلاقی و ارزشی جامعه: رسانهها در رویكرد حق مدار باید پاسدار مبانی اخلاقی و ارزشی جامعه باشند. به عنوان مثال، نوع برنامههایی كه تلویزیون ارائه میدهد و یا قواعد اخلاقیای كه روزنامهنگار برای جامعه مفروض میگیرد مانند: مردمسالاری، آزادی و به طور كلی، حریمها و چارچوبهای حقوقی، فرهنگی، اجتماعی و... همگی مبتنی بر اصول اخلاقیای هستند كه همیشه باید پایدار بمانند.
6. رسانهها به مثابه معلم اخلاق: رسانهها، خود برآیندی از نیروها و شرایط اجتماعی است. در جامعهای كه اصول ارزشی و اخلاقی نادیده گرفته میشود، نمیتوان از رسانهها انتظار داشت كه خود را ملزم به رعایت این اصول اخلاقی بدانند. از این رو، رسانهها در یك جامعه هم میتوانند نقش یك «معلم اخلاق» را ایفا كنند و هدایتگر مردم به سوی ارزشهای اخلاقی باشند و هم میتوانند اصول اخلاقی رایج در جامعه را گرفته و بازتولید كنند و بدینسان، رسالت خود را به درستی انجام دهند.
7. «حق گویی» و «حق جویی»: این هر دو، از برجستهترین ویژگی رویكرد حق مدار است. در این رویكرد، هر گفته خلاف حقی باطل است، خواه دروغ یا تهمت باشد و یا عیبجویی بیدلیل. یكی از رسالتهای مهم رسانهها، اطلاعرسانی است. در بیان اخبار و حوادث و وقایع به مردم، باید معیاری برای گزینش و انتخاب باشد، معیار در رویكرد دینی، حقمحوری، حق گویی و حق جویی است.
مدل کنت لاودن
با توجه به اینکه موضوع مورد توجه این نوشتار در رسانه، رسانههای مبتنی بر اینترنت و فنآوری اطلاعات میباشد، به بیان و توصیف مدل کنت لاودن پرداخته شده است.
کنت لاودن در کتاب سیستم های اطلاعاتی مدیریت می گوید: اخلاق به مجموعهای از اصول درست و نادرست اطلاق میشود که اشخاص، به عنوان عوامل اخلاقی آزاد، از آنها برای تصمیم گیری جهت هدایت رفتارشان استفاده میکنند. سیستمهای اطلاعاتی پرسشهای اخلاقی جدیدی را برای اشخاص و جوامع مطرح ساخته اند زیرا آنها فرصتهایی برای تغییرات اجتماعی بزرگ فراهم میسازند و در نتیجه شیوههای موجود توزیع قدرت، پول، حقوق و تعهدات را تهدید میکنند. از سیستمهای اطلاعاتی میتوان همانند سایر فناوریها مانند موتور بخار، الکتریسیته، تلفن و رادیو برای دستیابی به پیشرفت اجتماعی بهره گرفت، اما همچنین میتوان آنها برای ارتکاب جرایم و تهدید ارزشهای اجتماعی مورد احترام مورد استفاده قرار داد. توسعه ی فناوری اطلاعات منافعی را برای بسیاری از افراد و هزینههایی را برای سایرین به همراه خواهد داشت.
با ظهور اینترنت و تجارت الکترونیکی، مسائل اخلاقی در سیستمهای اطلاعاتی اهمیت دو چندانی یافته اند. فناوریهای اینترنت و سازمانهای دیجیتالی گردآوری، تجمیع و توزیع اطلاعات را بیش از پیش تسهیل کرده اند و دغدغههای جدیدی را در مورد استفاده مناسب از اطلاعات مشتریان، حفاظت از حریم خصوصی اشخاص و حفاظت از مالکیت فکری مطرح ساخته اند. افراد نفوذی درون سازمان با دانش خاص میتوانند با ایجاد رکوردهای ساختگی، سیستمهای اطلاعاتی را «فریب دهند » و پولهای سازمان را در مقیاسی مقایسه ناپذیر نسبت به دوره ی پیش از ظهور کامپیوتر، به حسابهای دیگر منتقل نمایند.
از جمله دیگر مسائل اخلاقی مهم ایجاد شده توسط سیستمهای اطلاعاتی میتوان الزام به پاسخگویی در مورد پیامدهای سیستمهای اطلاعاتی، تنظیم استانداردهایی برای تضمین کیفیت سیستم جهت حفاظت از ایمنی افراد و جامعه و حفظ ارزشها و نهادهایی که برای کیفیت زندگی در جامعه اطلاعاتی حیاتی هستند، نام برد. هنگام استفاده از سیستمهای اطلاعاتی باید این پرسش مهم را مطرح ساخت که «شیوه ی اخلاقی و مسئولانه در قبال جامعه کدام است؟»
مدلی برای اندیشیدن در مورد مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی
مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند. مشکلات اخلاقی که مدیران با آنها مواجه میشوند معمولا در قالب مباحث اجتماعی و سیاسی خود را نشان میدهند. جامعه را کمابیش همانند یک استخر آرام در یک روز تابستانی تصور کنید؛ یک اکوسیستم ظریف با تعادل نسبی بین افراد و بین موسسات اجتماعی و سیاسی. افراد نحوه رفتار در این استخر را میدانند زیرا موسسات اجتماعی (خانواده، آموزش و پرورش، سازمانها) قواعد مشخصی برای رفتار افراد ایجاد کرده اند و این قواعد توسط قوانینی که در بخش سیاسی وضع شده اند و رفتار مناسب و جرایم نقض آن را تعیین کرده اند، پشتیبانی میشوند. اکنون سنگی به مرکز استخر پرتاب کنید. اما نیروی ناشی از این سنگ را یک شوک قدرتمند تصور کنید که از سوی فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی جدید به جامعه کم و بیش در حال سکون وارد میشود. چه اتفاقی میافتد؟ طبیعتا موج ایجاد میشود.
به ناگاه افراد با موقعیتهای جدیدی مواجه میشوند که در قواعد قدیمی پیش بینی نشده بود. موسسات اجتماعی نمیتوانند یک شبه پاسخگوی این امواج باشند. ایجاد آداب، انتظارات، مسئولیت اجتماعی، اندیشههای سیاسی درست، یا قواعد پذیرفته شده سالها به طول میانجامد. موسسات سیاسی نیز برای ایجاد قوانین جدید نیاز به زمان دارند و غالبا پیش از اقدام نیازمند مشاهده زیان واقعی هستند. در این میان شما باید کاری انجام دهید. شما ممکن است مجبور شوید که در یک ناحیه قانونی خاکستری عمل کنید.
ما از این مدل برای نمایش دینامیکی که مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را به یکدیگر متصل میسازد، استفاده میکنیم. این مدل همچنین برای شناسایی ابعاد اخلاقی اصلی جامعه ی اطلاعاتی که در برگیرنده ی سطوح مختلفی از اقدامات فردی، اجتماعی و سیاسی است، سودمند خواهد بود.
پنج بعد اخلاقی اصلی عصر اطلاعات
مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی حاصل از سیستمهای اطلاعاتی شامل پنج بعد اخلاقی زیر هستند:
حقوق و تعهدات اطلاعاتی: اشخاص و سازمانها چه حقوق اطلاعاتی نسبت به خود دارند؟ با چه ابزاری میتوانند از آن محافظت کنند؟ اشخاص و سازمانها چه تعهداتی نسبت بهاین اطلاعات دارند؟
حقوق و تعهدات مالکیت: حقوق سنتی مالکیت فکری چگونه در جامعه ی دیجیتالی که در آن ردیابی و حسابرسی مالکیت دشوار و صرفنظر کردن از آن بسیار آسان است، محافظت خواهد شد؟
پاسخگویی و کنترل: چه کسی میتواند و باید پاسخگو و مسئول زیان وارده به اشخاص و اطلاعات جمعی و حقوق مالکیت باشد؟
کیفیت سیستم: ما به چه استانداردهایی در زمینه ی کیفیت داده و سیستم نیازمندیم تا بتوانیم از حقوق فردی و امنیت جامعه محافظت کنیم؟
کیفیت زندگی: در یک جامعه دانش و اطلاعات محور، چه ارزشهایی باید حفظ شوند؟ ما باید از نقض کدام یک از عرفها جلوگیری کنیم؟
کدام یک از ارزشها و شیوههای فرهنگی توسط فناوری جدید اطلاعات پشتیبانی میشوند؟ (کنت لاودن، سیستمهای اطلاعاتی مدیریت)
تأملی در نسبت مدیریت رسانه با مولفهای اخلاق سازمانی
حال که تعامل میان اخلاق و مدیریت رسانه مورد بررسی قرار گرفت و دیدگاههای موجود دراین زمینه مطرح شد، به جهت بررسی دقیقتر تاثیر میان این دو متغیر، تاثیر مدیریت رسانه بر شاخصهای اخلاق سازمانی مورد بررسی قرار میگیرد.
البته ذکر این نکته مهم به نظر میرسد که: «اخلاق حرفهای در رسانه نیز به بخش تولید و انتشار پیام توسط دست اندرکاران رسانه اشاره دارد، در حالی که اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه، تمام بخشهای رسانه را در بر میگیرد. اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه شامل رهبران، مدیران، کارکنان و تولید کنندگان پیام در رسانه است. چنانچه اصول اخلاقی در میان مدیران و کارکنان رسانه نهادینه شود آنگاه میتوان از رسانه انتظار داشت تا کارکرد مطلوب در نقشهای اطلاع رسانی، آموزشی، سرگرمی و ... داشته باشد. رعایت اخلاق حرفهای توسط مدیران رسانه منجر به رعایت اخلاق در رسانه خواهد شد.»
رعایت اخلاق حرفهای در فرایند هفت مرحلهای مدیریت رسانه اعم از : سیاست گذاری، برنامه ریزی، تولید و تأمین، نظارت، پخش، نظرسنجی و اثربخشی از سوی مدیران، باعث خواهد شد تا کارکنان و مخاطبان با اعتماد و اطمینان بیشتری به همکاری با رسانه و استفاده از خدمات آنها بپردازند. با توجه به اهمیت نقش رسانهها، تدوین معیارهای اخلاقی مشخص در قالب یک نظام ارزشی و مداومت در عمل بر اساس ارزشها و عامل بودن به هنجارهای اخلاقی باعث بهبود و گسترش اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه خواهد شد. (ملایری، اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه)
البته با عنایت بهاینکه رفتارهای اخلاقی هر فرد، گروه یا سازمانی تحت تاثیر ارزشهای اعتقادی، نگرشهای فلسفی و باورهای بنیادین حاکم بر انسانهاست، لذا پرداختن به فضائل اخلاقی و دوری جستن از رذائل اخلاقی در فرآیند تهذیب اخلاق در جهت تحقیق هر یک از عناصر فرهنگ اخلاقی و توسعه اخلاقیات در جامعه و سازمان، ارتباط متقابل بین مجموعهای از موضوعات اخلاقی را به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر نمایان میسازد. از آن جا که سازمان در کشورمان متاثر از نظام ارزشی اسلامی می باشند. (مقیمی، روانشناسی سازمانی)
مدیریت رسانه و تاثیر آن بر عفت
گفته شد که بر اساس سه قوه نفسانی: «عقل، غضب و شهوت» و بر اساس سه فضیلت: «حکمت، شجاعت و عفت» كه به «عدالت» ختم میشوند و در ادامه ناهنجاریها و افراط و تفریط در این فضایل مباحث مدیریت رسانه و اخلاق را توصیف و تحلیل می گردد.
فضیلتِ محوری و متعادل برای قوه شهویه «عفاف» است و افراط و تفریط آن شره و خمود. در اخلاق رسانهای باید دید که رسانهها تا چه حد عفت عمومی را به عنوان یک هنجار اخلاقی پاس میدارند و در نگاهی آسیب شناسانه تا چه حد در این موضوع، افراط یا تفریط میكنند. واژه «عفاف»، در «لغت نامه دهخدا»، به معانی زیر آمده است: بازایستادن، نهفتگی کردن، باز ایستادن از حرام و پارسائی نمودن و پرهیزگاری . پاکدامنی، خویشتن داری. خودداری و امتناع از آنچه جایز و نیکو نباشد، خواه در گفتار باشد خواه در کردار.
مفهوم عفت در نصوص اسلامی و شیعی نیز وارد شده است. ریشه عفت چهار بار در قرآن، دو بار دربارهی امور اقتصادی (بقره:273 و نساء:6) و دو بار مربوط به امور جنسی (نور/33 و 60) آمده و این مفهوم در جوامع روائی شیعه نیز (بنا بر جستجو در نرمافزار جامعالاحادیث) 120 بار تكرار گردیده كه در كثیری از موارد به عفاف در خوردن و امور جنسی اشاره دارد.
همچنین لغت نامه دهخدا، «شره» را به آزمند و حریص و «خمود» را به معنای پژمردگی و کاهلی و یا به عنوان طرف تفریط عفت آورده که سکونت از حرکت در طلب لذات ضروری که شرع و عقل در اقدام بر آن رخصت داده باشد از روی نثار نه از روی نقصان خلقت.
در مباحث رسانهای نیز اشاره شد که امروزه وسایل ارتباط جمعی برای ایجاد جاذبه و برای بُرد بیشتر پیام رسانهای، از سکس و طنز به عنوان دستمایههای اصلی بهره میجویند که هر دوی این متغیرهای یاد شده در ذیل عفاف و حدود آن جای بررسی دارند.
امام محمد غزالی مفاهیمی را مرتبط با بحث عفاف برشماری نموده است: که از آن میان حیا، خجالت، صبر، قناعت، پرهیزگاری در ذیل بحث سکس و مباحثی چون خوشگویی، ظرافت، و سرزنش ملایم در راستای بحث طنز در رسانهها میتوانند بازخوانی شوند. ( غزالی، میزان العمل)
فرهنگ ایرانی و اسلامی روابط جنسی بین دو جنس مخالف را اولا در قالب مشروع و تعریف شده خانواده میپذیرد و روابط عاطفی و اختلاط آنها را فراتر از محیط خانوادگی آسیب جدی قلمداد میکند . ثانیا هر محتوا و یا قالب رسانهای که به حریم خانواده و عفاف و حیا آسیب بزند را ناسالم و نامطلوب ارزیابی میکند.
ماده عف و عفاف در صحیفههای 54 دعایی تنها یک بار ( دعای 65: فراز 3) و در باره نگاه افراد به همسایگان با این مضمون آمده است:
«چشم از خطای آنان عفیفانه بپوشم. (واغض بصری عنهم عفه).»
امام سجاد در دعای «مکارم الاخلاق»(دعای 20 صحیفه) با خداوند اینگونه سخن میگوید : «وَ اِفشاء العارِفَه و سِتر العائِبَه و لینَ العَریكه و خَفض الجناح.» استاد مطهری در شرح این بخش دعا آورده است: خدایا! بدیهای مردم را، عیبهای مردم را روپوشی كنم. انسان باید در این حد باشد كه برای اینكه مردم را بیشتر خوشنام بكند و حسن ظن مسلمین را نسبت به یكدیگر زیاد نماید، خوبیهای مردم را اینجا و آنجا بازگو كند و روی بدیهای مردم، حتی بدیهای واقعی مردم را بپوشاند، زشتیها را آشكار نكند. این خودش یك وظیفه اسلامی است: آشكار كردن نیكیها و پوشاندن بدیهای مردم . وقتی كه انسان یك مقدار نیكی دارد، بعد ببیند مردم او را با نیكیهایش میشناسند، همین خودش عاملی است برای اینكه بدیها را در وجود خودش كم بكند. و بر عكس، اگر انسان یك سلسله نیكیها داشته باشد و یك سلسله بدیها، و بعد ببیند مردم، او را فقط بهاین بدیها میشناسند، آن شخصیت، نیك و نیكیاش شكست میخورد؛ یعنی به تدریج، تبدیل به آدم بد میشود. ...، این است كه قرآن فوقالعاده شدید نهی میكند از اینكه فحشا (و به تعبیر قرآن : فاحشه) یعنی زشتیهای مسلمانان، حتی زشتیهای واقعیشان پخش بشود. (مطهری، فلسفه اخلاق)
حساسیت دینی در حیطههای که اشاعه فحشا با «عفاف زنان» مسلمان گره میخورد قابل توجه است. به تعبیری در دعاوی ناموسی آنجا كه پای حرمت ناموس است، پای لكه دار شدن عفاف است، اسلام میگوید حتی دو شاهد عادل هم كافی نیست (و شاهد 80 ضربه شلاق میخورد) ...اگر چهار نفر شاهد عادل بیایند شهادت بدهند، آنوقت اسلام حاضر است كه آن زن را متهم بشناسد و دلیل را كافی بداند. اسلام كه میگوید چهار شاهد، هدفش این نیست كه بخواهد تجسس وتحقیق شود تا بگویید با این شرایط سنگین، در صد هزار مورد، یكی هم اتفاق نمیافتد كه بیایند شهادت بدهند. اصلا اسلام میخواهد زنا كمتر ثابت شود . شاهد نیامد، نیامد . اگر هزار زنا صورت بگیرد و مخفی بماند، از نظر اسلام آسان تر است از اینكه یك زن عفیفی كه زنا نكرده، مورد اتهام قرار گیرد، و این برای اسلام اهمیت بیشتری دارد (مطهری؛ آشنایی با قرآن)
البته واضح است در صورتی که کسی متجاوز به حقوق بیت المال و یا متجاهر و آشكار كننده فسق و فجور باشد، پس از اثبات جرم او در محکمه، به صلاحدید دستگاه قضا، ممکن است پیشینه بد او رسانهای شود.
چنانكه گفته شد، بحث عفاف، فقط در مسایل جنسی و روابط دو جنس مخالف خلاصه نمیشود و ویژه مردان یا زنان هم نیست، اما از حیطههای بسیار حساس در زمینه عفاف، مسایل مربوط به بانوان است. عفاف بانوان در فرهنگ خودی بسیار اهمیت دارد؛ چون در تعامل دو جنس مخالف، مرد از ناحیه زنان كمتر تهدید میشود، بلكه بیشتر تهدید میكند و زنان در عرصه عفت از مردان آسیب پذیرترند. از جمله توصیهها برای حفظ عفاف آن است كه زنان در مقابل نامحرم، رفتار متكبرانه و بزرگ منشانه داشته باشند.
هنگامی كه بحث عفاف زنان و دختران را از منظر رسانهها، به ویژه رسانههای دیداری و شنیداری مثل تلویزیون ارزیابی و تحلیل میكنیم، ممکن است موضعی میانهرو داشت یا برعکس، به افراط و تفریط فروغلتید.
و اما افراط در موضوع، در صورتی است که به بهانه آزادی بانوان، تضییع حقوق آنان، به دلیل عقب ماندگی شان از مردان در عرصههای مختلف و برای حضور ایشان در صحنه، از این جنس و صنف، در تبلیغ کالا، ورزش، هنر و نظیر آن استفاده ابزاری شود و با دامن زدن به فرهنگ برهنگی، بدحجابی با آرایش و گریمهای ناموجه از زیبایی آنها در رسانهها بهرههای خاص برده شود. امروزه وسایل ارتباط جمعی، به ویژه تصویری از طریق ماهوارهها و اینترنت، چگونه و تا چه حد عفاف و حیای زنان را نشانه رفته اند؟ این دستاوردهای غلط، محصولات یک نگاه افراطی رسانهای است که مرزهای اخلاق انسانی را زیر پا گذارده است.
نقطه مقابل موضع، افتادن در مجرای تفریط است. در این نگاه، به بهانه حفظ تدیّن و عفاف، و با استناد به استحکام خانواده در برنامههای رسانههای مختلف و با قالبهای گوناگون در فیلمها و برنامههای تبلیغی و هنری، گرایش به تحجر، خانه نشینی، زن ستیزی، تعدد زوجات، مردسالاری ترویج میشود.
جدا از افراط و تفریط یاد شده، رسانهها باید با استناد به نصوص، «سبک زندگی» معتدلانهای را تبلیغ و ترویج كنند كه در آن، زنان حضوری عفیفانه و با حیا در عرصههای مختلف، داشته باشند. همچنین از کارشناسان برای تبیین جمع متعادلانه حضور زنان در خانه و فعالیت عفیفانه در نظام اداری دعوت شود. راهکارهایی نیز جست و جو شود كه همسو با هنجار اخلاقی در باره عفاف باشد. افزون بر آن، دستاوردهای پژوهشی به شكل اجرایی و به عنوان «سبک زندگی اسلامی و ایرانی»، در اختیار تهیه کنند گان، برنامه سازان، کارگردانان، بازیگران و دیگر اهالی رسانه رسانه قرار گیرد. زیرا رسانههایی چون رادیو و تلویزیون در تعیین سبک زندگی و نهادینه سازی آن نقش موثری دارند.
پاس داشتن حریم دیگران در رسانهها، هم برنامههایی را دربر میگیرد كه مستقیم و صریح به مسایل اجتماعی و فرهنگی میپردازند و هم برنامههایی که در قالب طنز عرضه میشوند. از اینرو، به بهانه طنز که نقادی مصلحانه با زبان خاص خود است، نباید به دام هجو افتاده و آبروی دیگران را در رادیو و تلویزیون به سخره گرفت. در این زمینه، دستمایه قرار دادن زنان و مسایل مربوط به عفاف، یکی از خط قرمزهای قطعی رسانههای اسلامی است که باید كنترل و ارزشیابی برنامههای صدا و سیما در این مورد در دستور کار قرار گیرد.
در رسانه ملی، افزون بر محتوا و مضمون که باید مبتنی بر عفاف باشد، عوامل متعدد رسانهای نیز باید در راستای این فضیلت اخلاقی گام بردارند. از ملاکهای گزینش نیروها و عزل و نصب و ارتقای مدیران در این دستگاه و استانداردهای ارزشیابی نیروها باید اهمیت کارکنان به فضیلت عفاف و احیای این هنجار اسلامی و ایرانی باشد. در صورتی که ساختار غلط صدا و سیما تهیه برنامههای غیر عفیفانه و افراطی را تحمیل نموده و خصوصا در تعامل دو جنس مخالف به سوی اختلاط و آمیختگی سوق میدهد، باید به اصلاح ساختار توجه جدی شود. در سبک زندگی غربیها، مسایل جنسی اولویت بندی ندارد و فیلمهای پورنو و باصطلاح فیلمهای بالای 18 سال، یکی از ژانرهای رسمی فیلم در کنار دیگر ژانرهاست، رسانه ملی با تعریف و تحدید استانداردها و شاخصهای مربوط به عفاف باید با این بعد هنری بیگانگان مقابله کند. این رسانه هم در خرید فیلم باید فیلمها را با این ملاک انتخاب كند و هم با عرضه شاخصهای دقیق و علمی از عفاف، دستور تهیه و ساخت برنامههای مختلف را دهد و محتوای تهیه شده را با آن معیارها بسنجد.
حضور فعالانه زنان در نبردهای صدر اسلام در کنار رسول خدا (ص)، تلاش اقتصادی و اجتماعی بانوی گرامی اسلام خدیجه (س)، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی حضرت فاطمه و زینب کبری (س) از سوژههای تاریخی و مصادیق جامع حضور زنان در خانواده و فعالیتهای فراتر از خانواده اند؛ اما هنوز تهیه کنندگان، برنامه سازان و کارگردانان بهاین سوژهها توجه جدی نكرده اند. البته کم کاری نخبگان دینی در بازخوانی رسانهای منابع تاریخی، متناسب با نیاز رسانهای، از جمله در حیطه عفاف نکتهای است که نمیتوان از آن غفلت كرد. شایسته است منابع اصیل تاریخ اسلامی با رویکردی رسانهای بازخوانی و سوژههای مناسب گزینش شوند. سپس متناسب با قالبهای تخصصی رسانهها از هم تفکیک و به لسان رسانهای و با رعایت استانداردهای فنی و هنری بازنویسی گردند و در اختیار تهیه کنندگان و برنامه سازان قرار گیرند.
نقش رسانهها در مبارزه با فساد مالی
همانطور که گفته شد مبحث عفت فقط مربوط به مسائل جنسی نمی باشد. یکی از حوزههای عفت، پاکدامنی درمسائل مالی می باشد. رسانهها می توانند نقش بسزایی در مبارزه با فساد مالی ایفا نمایند.
«مطبوعات و رادیو و تلوزیون با اعمال اختیارهای عمومی و خصوصی، با دقت و به طور مستمر نقش دیده بانی بسیار مهمی بر عهده دارند. بنابراین رسانهها برای مبارزه با فساد مالی به ویژه از راه بازرسی و افشای خلافکاریها در امور سیاسی و سازمانی، جایگاه اساسی دارند. برای اینکه اطلاعات کارشناسی شده از سوی رسانهها در اختیار مردم قرار گیرد، باید دولتها حقوق رسانهها را محترم شمرده و برای فراهم کردن این اطلاعات دخالت نکنند. چارچوب لازم برای تضمین آزادی رسانهها شامل حقوق و آزادیهای تمام کسانی است که در زمینه روزنامه نگاری فعالیت دارند و این در ماده 10 کمیسیون اروپا در مورد حقوق بشر و نیز طیف گستردهای از قوانین رسانهای و اسناد عملی که شورای اروپا تصویب شده است، تضمین شده است. در اینجا می توان به اعلامیه و قطعنامههای سیاسی چهارمین کنفزانس ورزاری اروپا در مورد سیاست رسانههای جمعی (پراگ، 7_8 دسامبر 1994) اشاره کرد. به هر حال، اعتقاد بر آن است که به ویژه بر نقش رسانهها در مبارزه با فساد مالی تاکید شود و در صورت امکان، در مورد اصول مربوط به آنها کارهایی انجام گیرد. این کار با همکاری نزدیک کمیته ارشاد رسانههای گروهی و در مرحله اول به بررسی موارد زیر دقیقا توجه دارد:
دسترسی به اطلاعات تحت کنترلهایتهای دولتی و خصوصی
گزارش بازرسیها در مورد غده سرطانی فساد مالی، به حق کارشناسان رسانهها در دسترسی به اطلاعات بستگی دارد. حق تضمین شده دسترسی به اطلاعات نیاز به پنهان کاری و روشهای زیرزمینی برای دست یافتن به اطلاعات را از سوی روزتامه نگاران و سردبیران منتفی می کند، زیرا چنین روشهایی آنان را در تضاد با اصول قانونی و اخلاقی قرار می دهد.
رازداری منابع مورد استفاده از روزنامه نگاران، در نظامهای حقوقی کشورهای عضو متفاوت است. افشای فساد مالی از سوی رسانهها، اغلب به اطلاعاتی بستگی دارد که طرفهای ثالث به شرط افشا نشدن نام آنان در بازرسیها، ارسال می کنند. باید بهاین پتانسیل برای هماهنگ سازی سطح حفاظت از منابع حول یک مجموعه و تضمینهای حداقل، توجه شود. «سوت زنی» نیز در این موضوع بی ارتباط نیست. (رهبر، 1381)
مدیریت رسانه و تأثیر آن براعتماد
بین موفقیت یک سازمان و اعتماد رابطه ی مستقیمی وجود دارد و لزوم تحقق اعتماد در سازمان امری مهم می باشد. «بین اعتمادآفرینی و موفقیت سازمان ارتباط عینی وجود دارد و این ارتباط برای مدیران استراتژیست اصل مهم و راهبردی تلقی می شود. یک سازمان و نهاد بازرسی بدون اعتماد دستگاههای مورد بازرسی چگونه می تواند موفق باشد؟ اگر مدیریت شهری می خواهد از مشارکت بهره مند شود و شهروندان را به همکاران خود تبدیل سازد، باید اعتماد اصیل شهروندان را ایجاد کند». (قراملکی، درآمدی بر اخلاق حرفهای)
دکتر قراملکی در جای دیگری پای را از این بیشتر نهاده و علل بسیاری از ناکامیهای سازمانی را نبود اعتماد عنوان می کند: امروزه بنگاهها و سازمانهای ما بیشترین صدمه را از فقدان این عناصر مهم پذیرفته اند: از دست دادن اعتماد عمومی به دلیل فقدان قابلیت پیش بینی برای محیط. پلیس به اعتماد و مشارکت مردم سخت محتاج است اما آن را تنها در پرتو پیش بینی پذیری خود به دست می آورد، پلیس، نه به عنوان افراد حقیقی بلکه به عنوان یک سازمان و شخصیت حقوقی باید به گونهای باشد که برای مردم پیش بینی پذیر گردد. و کسی از ارتباط و مراجعه به آن در تشویش و ناامنی قرار نگیرد.
یکی از توقعات مهم ارباب رجوع از سازمانها، پیش بینی پذیری آنهاست. وقتی به عنوان یک شهروند به شهرداری و یا هر سازمان در بخش خدمات عمومی مراجعه می کنیم، انتظار داریم که آنها را پیش بینی پذیر بیابیم. بلاتکلیفی ناشی از پیش بینی ناپذیری سازمان بیشترین صدمه را به حقوق ارباب رجوع می زند. ( قراملکی، درآمدی بر اخلاق حرفهای، ص81)
پس از بیان اهمیت اعتماد در سازمان، جهت روشن شدن زوایا و ابعاد اعتماد به بررسی لغوی و ابعاد آن پرداخته پرداخته شده است.
تعریف اعتماد
اعتماد (Trust) در لغت به معنای تکیه کردن، واگذاشتن کاری به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتماد است (معین، فرهنگ فارسی). این واژه در متون جامعه شناسی معمولا به صورت زیر تعریف می شود:
اعتماد «باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به یک ادعا یا اظهارنظر، بدون آزمون کردن آن است»(Lyon، 2002) در جای دیگر آمده که اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی، عدم قطعیت و مخاطره آمیز بودن آنان (Misztal،2006) اعتماد نوعی شرط بندی در مورد کنشهایی است که دیگران در آینده انجام خواهند داد (Sztopmpka، 1999)
اعتماد عبارت است از واگذاری منابع به دیگران با این انتظار که آنها به گونهای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یابد و دست یابی به اهداف میسر گردد (کافی به نقل از الیسون و فایر ستون)
در این نوشتار اعتماد با الهام از ایده چلبی (چلبی، بررسی نظام شخصیت در ایران) به عنوان حسن ظن فرد به سایرین تعریف شده است. حسن ظن بهاین معنا که دیگران به گونهای عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل کاهش یابد و دست یابی به اهداف میسر گردد.
انواع اعتماد :
دکتر قراملکی در کتاب اخلاق حرفهای، اعتماد در سازمان را دارای پنج ضلع می داند که هریک از آنها به اختصار عبارتند از:
یک، اعتماد راسخ. اعتماد محیط به سازمان باید ژرف و عمیق باشد. اعتماد سطحی ناپایدار است و در شرایط بحرانی سازمان و یا وضعیت بحرانی بازار کارآیی خود را از دست می دهد. بنابراین فرایند اعتمادآفرینی در سازمان باید به گونهای تحقق یابد که اعتماد راسخ در محیط شکل گیرد.
دو، اعتماد مبتنی بر صداقت. اعتماد باید بر حقایق و واقعیت استوار باشد و نه بر آمار دورغین و ادعای گزاف. جابجایی آمار، ارائه اطلاعات کاذب و به ویژه مبالغه کردن در امور حرفهای ممکن است ساده لوحان را موقتا خوشبین سازنداما نه تنها اعتماد نمی آفریند بلکه سبب بی اعتمادی به بنگاه نیز می گردد. مبالغه در غالب موارد دروغ پردازی و فریب را در پی دارد و نه تنها به لحاظ اخلاق حرفهای نارواست بلکه موجب خسران و ناکامی بنگاه نیز می شود.
متاسفانه تبلغات نادرست، گزاف گویی و ادعای نادرست برخودداری از مدارک علمی و گواهینامههای حرفهای رواج یافته است. چنین اقدامهایی علاوه بر اینکه مصداق فریبکاری است و موجب مسئولیت حقوقی و اخلاقی می شود. اعتمادستیزی نیز می کنند. اعتماد برآمده از تحریف حقیقت، مبالغه و فریب امر ناپایدار است و پس از مدتی عامل تخریب و ناکامی سازمان می شود.
سه، اعتماد فراگیر. اعتماد باید همه جانبه و فراخ دامن باشد. فراگیر بودن اعتماد غالبا مورد بی توجهی بسیاری از مدیران بنگاهها قرار می گیرد. این رکن از اعتمادآفرینی دو بُعد دارد:
اولا، همه عناصر محیط باید به سازمان اعتماد کنند. اعتماد مشتریان شرط لازم است نه کافی. صرف اعتماد مدیران بالادست موثر نیست بلکه مشتریان، مصرف کنندگان، کارکنان مدیران، تامین کنندگان، رقبا، موسسههای نظارتی و سایر عناصر محیطی باید به سازمان اعتماد کنند. آنچه سرمایه شرکت است و عامل کامیابی، اعتماد همه عناصر ذی نفع و مرتبط با سازمان است بی اعتمادی هریک از عناصر محیط سبب هزینههای جبران ناپذیر می شود.
ثانیا، محیط باید به همه ارکان، عناصر و بخشهای سازمان اعتماد کند. اعتماد به مدیران کافی نیست بلکه اعتماد به کارکنان، اعتماد به فن آوری و... نیز لازم است. مشتریان یک بانک به مالکیتی یا اجارهای بودن شعبه اهمیت می دهند. از نظر آنان علاوه بر رازداری تحویلداران سیستم IT شعبه نیز باید غیر قابل نفوذ باشد. توجه به فراگیر بودن اعتماد نسبت به همه ارکان سازمان، پیچیدگی فرایند اعتمادآفرینی را نشان می دهد.
چهار، اعتماد پایدار. اعتمادی که در شرایط بحرانی متزلزل گردد، کارآمد نیست. هر بنگاهی و سازمانی با شرایط و موقعیت بحرانی روبرو می شود، آنچه سازمان را در چنین شرایطی نجات می بخشد اعتماد پایدار است. فرض کنید به دلایلی علیه یک بانک تبلیغات سوء و شایعات زیانبار انجام شود، اگر اعتماد مشتریان به آن پایدار نباشد، به اخذ سپردهها اقدام می کنند و چنین حرکتی مهارناپذیر می گردد و به ورشکستگی بانک می انجامد. سه عنصر پیش گفته سبب پایداری اعتماد محیط به سازمان می گردد.
پنج، اعتماد متقابل. اعتماد جادهای دو طرفه است. نباید صرفا به دغدغه کارکنان به سازمان بسنده کرد بلکه به آنان نیز با باید اعتماد داشت. پس همراه با اعتمادآفرینی محیط به سازمان، اعتماد نسبت به عناصر محیط را نیز باید در سازمان نهادینه کرد. ( قراملکی، درآمدی بر اخلاق حرفهای)
از زاویه ی دیگری اعتماد به انواع مختلف بنیادی، میان فردی، تعمیم یافته تقسیم شده است که در ذیل به تعریف آن می پردازیم.
اعتماد بنیادی: اعتماد بنیادی نگرشی است که فرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود دارد و موجب تقویت این احساس می شود که افراد و امور دنیا قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند (گیدنز، تجدد و تشخص)
اریکسون معتقد است این اعتماد، محصول فرایندهای دوره نوزادی است. «اگر دیگران نیازهای اصلی مادی و عاطفی نوزاد را تأمین کنند، حس اعتماد در کودک به وجود می آید، اما عدم تأمین این نیازها، سبب می شود نوعی بی اعتمادی نسبت به جهان، به ویژه در روابط شخصی به وجود آید. (Gerald، 1996)
اعتماد میان فردی: این اعتماد حاصل روابط مستقیم و چهره به چهره میان اعضاء جامعه است. زتومپکا در توضیح این نوع اعتماد اظهار می دارد: «باریک ترین شعاع اعتماد در بین اعضای خانواده است که فضایی مملو از صمیمیت و نزدیکی بر آن حاکم است. این اعتماد معطوف به افرادی است که آنها را به اسم می شناسیم و با آنها به عنوان دوست، همسایه، همکار و شریک تجاری رابطه چهره به چهره داریم.» (Sztompk، 1999)
اعتماد تعمیم یافته یا عام: این نوع اعتماد در سطحی گسترده تر از خانواده، دوستان و آشنایان قرار می گیرد. زتومپکا معتقد است هدف یا جهت گیری اعتماد، ممکن است معطوف به جنسیت (من به زنها اعتماد دارم، اما به مردها اعتماد ندارم)، سن (من به افراد میان سال اعتماد دارم و به افراد جوان اعتماد ندارم)، نژاد (من به سفید پوستان اعتماد دارم و به سیاه پوستان اعتماد ندارم)، قومیت (من به ترکها اعتماد دارم و به فرانسویها اعتماد ندارم) و مذهب (من به مسیحیها اعتماد دارم، ولی به یهودیها اعتماد ندارم) باشد (Sztompk، 1999)
اعتماد و رسانههای جمعی
رسانههای جمعی می توانند اعتماد اجتماعی اعضاء جامعه را تحت تأثیر قرار دهند. جیمز کلمن از جمله افرادی است که به تأثیر رسانههای جمعی بر اعتماد اجتماعی اعتقاد دارد. از نظر او کنشگران، افراد عاقلی هستند که بر مبنای محاسبه سود و زیان حاصل از کنش، به یک انتخاب عقلانی دست می زنند. اعتماد کردن مستلزم ارزیابی موقعیت کنش و میزان سود یا زیان حاصل از اعتماد و عدم اعتماد است. این ارزیابی همواره مبتنی بر مجموعهای از اطلاعات است؛ زیرا اطلاعات می تواند بر آورد ما را از احتمال منفعت به بالاتر از نقطه بحرانی انتقال دهد (با اقتباس از کلمن، 1377)
کلمن اعتماد را در دو نظام اجتماعی متفاوت بررسی کرده است. نظام اول یک نظام اجتماعی ساده است که در آن هر کنشگر به عنوان اعتماد کننده هم به فعالیت مورد علاقه مشترک کمک می کند و هم اعتماد دارد که دیگران هم چنین خواهند کرد. نظام اجتماعی دوم پیچیده تر است. در این نظام علاوه بر اعتماد کننده و اعتماد شونده، عامل سومی هم وجود دارد که در فرایند اعتماد اجتماعی نقش عامل سوم یعنی واسطههای مشورتی را ایفاء می کند و این امر به نقش دوم رسانههای جمعی به عنوان واسطههای اعتماد در جامعه مدرن مربوط است. از نظر او رسانههای هنگانی به گونه فزایندهای تبدیل به واسطهای می شوند که افراد به قضاوت آنها در مورد امور مختلف اعتماد میکنند.
بنابراین می توان چنین استنباط نمود که رسانهها از طریق فراهم آوردن اطلاعات کافی پیرامون حوادث و رویدادهای جامعه و نهادهای اجتماعی زمینه ساز اعتماد اجتماعی میشوند.
رابرت پوتنام رابطه رسانههای جمعی با اعتماد را به شکل گسترده تری مورد توجه قرار داده است. وی علاوه بر تعیین جهت رابطه رسانههای جمعی با اعتماد اجتماعی، انواع رسانههای الکترونیکی و چاپی را نیز از یکدیگر متمایز می کند. وی به استناد برخی شواهد، استدلال می کند که طی سالهای 1960 تا 1993 تلویزیون نقش مؤثری در کاهش سرمایه اجتماعی مردم آمریکا از 58 درصد به 37 درصد داشته است. از نظر او بخش عمدهای از این افول به خاطر تنزل اعتماد اجتماعی بوده است (Putnam، 1998) پوتنام با بهره گیری از آراء گرینر به ویژه «نظریه کاشت رسانهای»، تلویزیون را عاملی مؤثر بر شخصیت افراد می داند. برنامههای تلویزیونی برای ما خشونت و آدمهای بد را به ارمغان می آورند؛ امروزه جنایت، جنگ، نابودی و مصیبت جزء عناوین اصلی خبرها هستند، از این رو منطقی است که تماشاگران جهان واقعی را در وضعیت مشقت بار و رنج آور ببینند. اگر شما زیاد تلویزیون تماشا کنید، احتمالا باورتان می شود که جهان تلویزیون جهانی واقعی و مملو از زشتی است و افراد پیوسته در صدد سوء استفاده از یکدیگر هستند. (Uslaner، 1998)
پوتنام صرفنظر از تأثیر خود تلویزیون، عصر زمان را مورد توجه قرار میدهد و نقش آن را در حوزه مشارکت مدنی بررسی می کند. به نظر پوتنام در حال حاضر مردم زمانی را که پیش از این صرف ارتباط با شهروندان یا همسایگان و یا تعامل با کانونهای مدنی می کردند، به تماشای تلویزیون اختصاصی می دهند (Pau&Moy، 2000) دلایل منطقی ما را بهاین باور می رساند که روندهای تکنولوژیک که موجب خصوصی کردن یا انفرادی کردن اوقات فراغت شده اند، فرصت تشکیل سرمایه اجتماعی را کاهش داده اند. بارزترین و شاید قوی ترین ابزار این تحول تلویزیون است.
علاوه بر رابطه مستقیم رسانه جمعی با عتماد اجتماعی، میتوان یک رابطه غیر مستقیم نیز بین اعتماد و رسانه قائل شد، بهاین معنی که رسانههای جمعی می توانند از طریق تأثیر گذاشتن بر سایر عواملی که با اعتماد مرتبط هستند، به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اعتماد افراد تأثیر بگذارند. به عنوان احساس امنیت اجتماعی؛ عام گرایی، تعهد اجتماعی و ارزیابی مثبت از محیط از جمله عوامل مرتبط با اعتماد اجتماعی هستند (گیدنز، 1378؛ چلبی 1375؛V.Shah, ، 1998).
یکی از کارکردهای رسانههای جمعی، نظارت بر محیط است. افراد به واسطه اطلاعات دریافتی از رسانه به ارزیابی محیط پیرامون خود می پردازد. یکی از مهم ترین این تصورات که گرینر در نظریه کاشت رسانهای از آن به عنوان یکی از بارزترین اثرات رسانهها یاد کرده، احساس امنیت و یا ناامنی است و این احساس با اعتماد رابطه دارد.
اطلاعات دریافتی از رسانههای جمعی ما را در ارزیابی شرایط موجود، تصمیم گیری و ارضای حس کنجکاوی یاری می کنند. همین امر یکی از علل اصلی تحرک روانی و یا به قول فیسک تحرک ذهنی می شود. حاصل این تحرک روانی، افزایش مبادله و تعامل بین افراد و در نتیجه عام گرایی در نگاه پاسونزی و کمک به شکل گیری جامعه مدنی در قالب مفهوم گستره عمومی از نگاههابرماس است که در کل نقش مؤثری بر افزایش اعتماد اجتماعی در بین افراد دارد.
کارکرد دیگر رسانههای ارتباط جمعی، ایجاد همبستگی اجتماعی است. همبستگی اجتماعی منشأ روابط عاطفی، تعهد عام و اعتماد اجتماعی است (چلبی، 1375).
مک کوایل معتقد است پیدا کردن بینش راجع به اوضاع و احوال دیگران، همدلی اجتماعی، همذات پنداری با دیگران و کسب احساس تعلق، یافتن مبنایی برای گفتگو، تعامل اجتماعی، پر کردن جای یک همراه واقعی در زندگی، کمک به اجرای نقشهای اجتماعی و توانا ساختن فرد بهایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه، از خدماتی است که رسانهها ارائه می دهند و از آن طریق می توانند همبستگی اجتماعی را تحکیم نمایند. (مک کوایل، 1380)
بهاین ترتیب رسانههای ارتباط جمعی از طریق کاهش انزوای اجتماعی و تقویت احساس مشترک با اعضاء جامعه، موجد نوعی احساس تعلق می شوند، به طوری که هویت جامعهای در رأس سایر هویتها قرار می گیرند؛ در نتیجه تعهد عمومی تقویت شده و این نیز به دنبال خود باعث افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه می شود (چلبی، 1375)
بنابر بحثهای صورت گرفته و بیان تعاریف اعتماد می توان گفت آن چه در یک رسانه مهم و تاثیر گذار است، اعتمادی است که یک رسانه بین خود و مخاطبین خود ایجاد می کند.
«در صنعت ارتباطات، هیچ چیز مهم تر از جلب اعتماد مخاطبین و ایجاد اعتماد نسبت به رسانهها نیست. اگر سازمانها و موسسات ارائه کننده اطلاعات و آرا و حتی سازمانهای عرضه کننده تفریحات و سرگرمیها، فاقد باور پذیری باشندیا نتوانند اعتماد توده مردم را بدست آورند، تداوم فعالیتشان با دشواری مواجه خواهد شد. ارتباطات، همانند رفتار انسانی در یک جامعه مدنی، باید صلاحیتها و شایستگیهای لازم را داشته باشد تا مردم بتوانند برای آن ارزش قائل شوند. در صنعت ارتباطات و مراکز تولیدی و توزیعی آن، از قبیل اتاقهای خبر، هیئتهای تحریریه، شوراهای طرح و برنامه، استدیوهای تلوزیونی، ایستگاههای رادیویی، شرکتهای تبلیعاتی، سازمانهای روابط عمومی و مراکز فیلم سازی، این مسئله هر روز با جدیت بیشتر و در لابه لای مسائل روزمره رخ می نماید و در کیفیت کار تاثیر می گذارد». (جعفری نژاد، بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه)
تضعیف اعتماد اجتماعی
تضعیف اعتماد اجتماعی یکی از اثرات نامطلوب رسانهها می باشد. اعتماد اعضای جامعه به یكدیگر، سرمایه اصلی تعامل اجتماعی است؛ تعاملی كه برای رفع نیازهای زیستی و اجتماعی اعضای جامعه صورت می گیرد، لذا تضعیف این اعتماد مشكلات عدیدهای را در مراودات اجتماعی و تأمین خواستههای افراد ایجاد خواهد كرد. اما درهر صورت ممكن است اعتماد اجتماعی تضعیف شود كه یكی از عوامل آن، ترویج انحرافات اجتماعی از طریق رسانهها است. زیرا ذكر انواع انحرافات از رسانهها و اعلام رشد سرسام آور آن، منجر بهایجاد روحیه سوء ظن و شك نسبت به سایر افراد جامعه می شود و احتمال وقوع این انحراف را از سوی تك تك اعضای جامعه تقویت می نماید و روحیه اعتماد عمومی را تضعیف می كند، در نتیجه تعامل اجتماعی دچار اختلال می شود.
«انعكاس انحرافات اجتماعی علاوه بر سست كردن اعتماد اجتماعی، موجب عدم احساس تعلق جمعی می شود و روابط اجتماعی افراد را دچار مشكل می كند.
رسانهای كردن جرائم بر نهاد خانواده نیز اثرات مخربی دارد، به طور نمونه پدران و مادران را نسبت به رفتار فرزندانشان بدبین می كند، چرا كه والدین احتمال می دهند كه انجام این انحراف اجتماعی كه از طریق رسانه منعكس شده است، در مورد فرزندان جوان خانواده وجود دارد، این نگرش منجر به تضاد و ناسازگاریهای خانوادگی خواهد شد.
رسانهها گاه با انعكاس آمار و ارقام اغراق آمیز جرائم، می توانند اعتماد اجتماعی را نسبت به نظام سیاسی تضعیف نمایند به طور نمونه انعكاس پروندههای كلان اختلاسهای عمومی و یا پروندههای مربوط به رابطه میان حاكمیت و مردم می تواند منجر به سلب اعتماد گردد.
هر چند نمی توان ضرورت برخورد قوی با متخلفان را در هر سطح و نهادی انكار نمود، اما رسانهای كردن این گونه حوادث به بی اعتمادی مردم از حكومت منجر شده و اقتدار و مشروعیت مدیران صالح نظام را نیز از بین برده و در نتیجه نظام سیاسی كشور، كاركرد كنترلی و پویایی خود را از دست خواهد داد.» (http://rasane89.blogfa.com)
مدیریت رسانه و تاثیر آن بر حریم خصوصی
انسانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی میگویند نیاز به حریم خصوصی، امری بسیار ریشهدار و فطری است كه تنها به انسان محدود نمیشود؛ بنابراین، جدایی حوزه خصوصی از گستره عمومی به یك معنا، پیشینهای به امتداد حیات انسانی دارد.
تحقیقات و مطالعات مردمشناسی نشان میدهد در تمام جوامع، تمام زمانها و دورهها، حتی در جوامع ابتدایی، قواعد اجتماعی وجود داشته كه ورود به اماكن خاصی را محدود می كرده و حضور در اماكن معینی را ممنوع میدانسته است. HYPERLINK "http://pajuhesh.irc.ir/article/index/list" \l "_ftn32" (شهریباف، تاریخ اجتماعی ایران در قرن 13) درعینحال، مطالعه حریم خصوصی از زوایای حقوقی، فلسفی یا مذهبی و اخلاقی نتایج متفاوتی به دنبال دارد؛ برای نمونه؛ صاحبنظران مسائل حقوقی می گویند موضوع حریم خصوصی افراد از منظر حقوقی بدون سابقه طولانی است. آنان معتقدند مقاله مشتركی كه وارن و براندیس با عنوان «حق مصونیت حریم خصوصی» در سال 1890میلادی چاپ و منتشر كردند، اولین بحث جدی و صریحی است كه موضوع حریم خصوصی افراد را در چارچوب قوانین حقوقی مطرح كرده است. انگیزه تألیف این اثر نیز آن بود كه وارن، یكی از مؤلفان این مقاله، از گزارش مطبوعات درباره ضیافتی كه در منزل وی برپا شده بود، بهشدت خشمگین میشود و به همراه همكار حقوقی پیشین خود این مقاله را چاپ و منتشر میكند. HYPERLINK "http://pajuhesh.irc.ir/article/index/list" \l "_ftn33" ( هوسمن، حرمت حریم خصوصی در برابر حق مردم به آگاهی از رویدادها)
در ایران نیز با آنكه نظام حقوقی كشورمان، دستكم از زمان تصویب اولین قانون اساسی، با عطف به حمایتهای سنتی از حق حریم خصوصی، مانند رعایت حرمت مسكن اشخاص و منع باز كردن نامههای شخصی و غیره آشنا شده است، در فرهنگ عمومی نیز حریم خصوصی اهمیت خاصی داشته است تا حدی كه كمتر از صد سال پیش در ایران مردم با این استدلال كه با صدور شناسنامه میخواهند نام خود و متعلقاتشان را در دفتر دولت بنویسند، با ثبت احوال مبارزه میكردند و كسی حق نداشته است نام همسر و فرزند یا تعداد زوجات، فرزندان و سن آنان را بداند. HYPERLINK "http://pajuhesh.irc.ir/article/index/list" \l "_ftn34" (شهریباف، تاریخ اجتماعی ایران در قرن 13) در ظاهر به دلایل سیاسی از یك طرف و تلقی نادرست آموزههای مذهبی از طرف دیگر، این حقوق هیچ گاه نتوانسته است یك محمل اجرایی منسجم و معطوف به قانون پیدا كند؛ از همین روست كه در موارد نقض حرمت خصوصی افراد در جامعه و انتشار عمومی اطلاعات مرتبط با آن، بیشتر درباره نادرست بودن یا مغرضانه بودن اطلاعات منتشرشده بحث میشود تا درباره خصوصیت و طبیعت اینگونه اطلاعات.
مفهوم «حریم خصوصی» در چندین رشته از علوم از جمله روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، علوم سیاسی، حقوق، معماری، و فلسفه به كار رفته و مطالعه شده است؛ حریم از حرمت گرفته شده و حرمت در لغت به معانی زیر است:
حرمت المنازل: یعنی پاس احترام منازل مسكونی مردمان داشتن و هتك حرمت منازل نكردن.
حرمت دم: یعنی ممنوع بودن تعرض به جان مردم.
حرمت عین: یعنی حرمت زناشویی.
حرمت مال: یعنی ممنوع بودن تعرّض به مال مردم.
حریم به معنای حرمت و ممنوع بودن است و تعرض دیگران به صاحب حریم ممنوع حرام بوده است و اگر تعرضی صورت گیرد، جرمی تحقق یافته است». حریم خصوصی قلمرویی از زندگی هر فرد است كه آن فرد نوعاً و عرفاً یا با اعلان قبلی، انتظار دارد دیگران بدون رضایت وی به اطلاعات راجع به آن قلمرو دسترسی نداشته باشند یا به آن قلمرو وارد نشوند یا به آن قلمرو نگاه یا نظارت نكنند یا به هر صورت دیگری وی را در آن قلمرو مورد تعرض قرار ندهد.
ورود رسانهها به حریم خصوصی افراد
رسانهها بیش از پیش به زندگی خصوصی افراد علاقهمند شدهاند. البته ناگفته نماند برخی معتقدند اقتضای كار رسانهها این است كه خلوت تنهایی آدمها را بر هم بزنند. آنها ذاتاً تمایل به افشای اسرار مردم دارند، نه اخفا و سرپوش گذاشتن بر آنها. این تمایل به انتشار زندگی خصوصی، گواه دگرگونی در هنجارهای رفتاری است. خروج از الگوی انضباطیای كه تا امروز بر زندگی خصوصی افراد حاكم بوده است و ورود به ارزشهای جدید و دیگر الگوهای زندگی، از این موضوع حكایت میكند. اكنون بر ملا كردن حریم زندگی خصوصی از یك هنجار جدید اجتماعی تبعیت می كند.
این هنجار عبارت از الزام به اطلاعرسانی در تمام زمینهها و آزاد شدن جریان اطلاعات است. این هنجار جدید به منظور شفافسازی اطلاعات با پیام جدیدی نیز همراه شده است كه چنین بیان میشود: «همه چیز باید نشان داده شود، همه چیز باید بیان شود و بر همه چیز باید نظارت شود». امروزه تعداد برنامههای مربوط به زندگی خصوصی در رسانهها بیش از برنامههای مربوط به گستره عمومی است و مفهوم زندگی خصوصی از این نظر كه منطقهای پوشیده و به دور از نظارت یا هر نوع بررسی باشد، تغییر كرده است؛ در نتیجه، قلمرو زندگی خصوصی اكنون چون موضوعی بدون محدودیت برای مطالعه به حساب میآید. هرگز بهاین اندازه درباره روابط زناشویی، كشمكشها و تنشهای خانوادگی، خشونتهای زناشویی، رنجها، بیماریها و مشكلات سلامتی افراد و دیگر موضوعات بسیار خصوصی چاپ و نشر صورت نگرفته است. گواهاین موضوع برنامههای پخش شده از شبكههای تلویزیونی در سطح جهانی است.
بنابراین پیشرفت فناوری ارتباطی و رسانهای شدن زندگی بشر در قالب ارتباطات جمعی، ضرورت رعایت اخلاق رسانه را توسط اصحاب رسانه در جهت حمایت از حق حریم خصوصی افراد بیشتر میكند.
رعایت این موضوع نه تنها برای همه رسانهها لازم و واجب است بلكه رعایت آن توسط صدا و سیما به عنوان فراگیرترین، پرمخاطبترین و اثرگذارترین رسانه جمعی در ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا رسانه ملی و سایر رسانهها لازم است اولاً در چارچوب قوانین و دستورالعملهای خود ارزشهای اخلاقی، فقهی، حقوقی و حرفهای را رعایت كنند و ثانیاً مروّج فضایل اخلاقی و موازین شرعی و قانونی در تعاملات فردی و اجتماعی باشند. بر این اساس، برای دسترسی به حریم خصوصی افراد تولید برنامههایی در این مورد، نیاز به بازتعریف، ملاك، نظریه و دستورالعملهای اخلاقی- حرفهای دارد تا در اقدامات گوناگون رسانهای مانند ضبط، تأمین، بایگانی (آرشیو)، تدوین، صداگذاری (دوبلاژ)، برنامههای تبلیغاتی، خبر، فیلم و... مدیران، مجریان، گزارشگران و خبرنگاران و... موظف به رعایت آن باشند و در صورت رعایت نكردن این حق، راهكارهای معینی برای جبران ضرر واردشده در نظر گرفته شود.
اسلام نه تنها حاكمان بلكه مردمان را نیز از ورود به زندگی شخصی دیگران، كنجكاوی، پاییدن و فضولی كردن در امور دیگران منع كرده است. از حریم منزل، مكالمات، ارتباطات، عقاید و افكار در آیات و احادیث متعددی به تصریح حمایت شده است. به اعتماد بر ظواهر و حسن ظن سفارش شده، از سوء ظن و تجسس در امور پنهانی دیگران منع شده است. برخی امور و مكانها ذاتاً در قلمرو حریم خصوصی قرار دارند و برخی امور، بنا به خواست افراد ممكن است جزء حریم آنان و لازمالاحترام از جانب اشخاص ثالث قرار گیرد؛ برای مثال، منزل یا اموری كه اطلاع از آنها و آگاه ساختن دیگران از آنها اشاعه فحشا و منكر محسوب میشود، ذاتاً در قلمرو حریم خصوصی است، اما مسائلی كه افراد به دلایل شخصی آنها را از دیگران كتمان میكنند یا در صدد انكار و تكذیب آنها هستند، ـ در صورتی كه با حقوق دیگران تعارض نداشته باشد ـ بهطور شخصی یعنی تنها در مورد آن شخص، حمایت شده است.
استثناهایی كه در منابع اسلامی بر ممنوعیت مداخله در امور دیگران وارد شده است، بسیار محدود و مضیق بوده، تنها به دلیل ضرورتهای اجتماعی مهم نظیر امر به معروف (با رعایت كلیه شرایط آن)، جاسوسی در زمان جنگ یا جمعآوری ادلهای كه برای جلوگیری از پایمال شدن حقوق دیگران ضرورت دارند، مقرر شدهاند. در مجموع، به نظر میرسد كه حریم خصوصی در نظام احكام اجتماعی اسلام، قلمرو وسیعی از زندگی انسانها را شامل میشود. در این قلمرو، آزادی انسانها در تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخته شده، حكومت و سایر افراد جامعه از جمله رسانهها از مداخله در این حریم منع شدهاند. «رویکرد اسلام در اخلاق رسانهای حفظ حرمت افراد، رعایت حریم خصوصی، اطلاع رسانی بر اساس حق گویی، توجه به زمینههای رشد و تعالی انسان و ایجاد آرامش و امنیت در جامعه است.» (لبیبی، معیارهای اخلاق رسانهای در رادیو)
البته، این سخن به معنای بیتوجهی احكام اسلامی به اعمال و افعال انسانها در خلوت خود نیست. در احكام فردی اسلامی و نیز نظام اخلاقی اسلام، درباره نحوه رابطه انسانها با خویشتن و با خداوند احكام بسیاری آمده است. نتیجه آنكه از منظر اخلاق رسانهای لازم است سیاستهای رسانه و فرایند تولید برنامههای آنها در چارچوب اخلاق مبتنی بر فرهنگ جامعه باشد تا تولیدات و نتایج عملی آنها موجب انحراف جامعه از مبانی دینی افراد نگردد و چنانچه برخی از برنامه سازان از این امر تعدی كنند، بر اساس اصول اخلاق رسانه مرتكب گناه و بر اساس قوانین مدنی و مجازات اسلامی مستوجب تأدیب و برخورد جدی خواهند بود.
با توجه به اهمیت بحث حریم خصوصی و نیاز به تببین مرزهای این حریم، این موضوع از منظر دینی مورد بررسی قرار می گیرد.
حریم خصوصی از منظر دین:
مباحث این بخش با مراجعه به برخی آیات قرآن مجید آغاز میگردد. از آیات مهمّ و شفّاف در موضوع، آیهی 12 سورهی حجرات است که در آن میخوانیم:
«یا أیها الّذین ءامنوا إجتنبوا کثیراً من الظن إنّ بعض الظن إثم و لاتجسّسوا و لایغتب بعضکم بعضاً». «ای اهل ایمان! از بسیاری پندارها در حقّ یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز از حال درونی یکدیگر تجسّس نکنید و غیبت یکدیگر نکنید».
صاحب «تفسیر المیزان» در یک بحث لغوی اشاره دارد که، «لاتجسّسوا (کلمهی تجسّس) به معنای پیگیری و تفحّص از امور مردم است؛ اموری که مردم عنایت دارند پنهان بماند و تو آنها را پیگیری کنی تا خبردار شوی. و کلمهی «تحسّس» نیز همین معنا را میدهد، با این تفاوت که تجسّس در شرّ استعمال میشود و تحسّس در خیر به کار میرود. به همین جهت بعضی گفتهاند، معنای آیهاین است که دنبال عیوب مسلمانان را نگیرید و در این مقام برنیایید که اموری را که صاحبانش میخواهند پوشیده بماند، تو آنها را فاش سازی» (طباطبایی، 1363).
در تفاسیر ذیل بحث «لاتجسّسوا»، اشاره به داستانهایی دارد که برداشت اصحاب پیامبر در صدر اسلام نسبت به محتوای آیه را بیان میکند. در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه آمده که، از «ابیقلابه» روایت شده است، به «عمربن خطّاب» گفته شد که «ابامحجن ثقفی» با جمعی از دوستانش در خانه شراب مینوشند. عمر به منزل او رفت. هنگامی بر او وارد شد، دید که تنها یک نفر نزد او است. ابومحجن به عمر گفت: ای امیرالمؤمنین، این کار بر تو حلال نیست. خداوند تجسّس را بر تو حرام کرده است. عمر گفت: این چه میگوید؟ «زیدبن ثابت» و «عبدالله ابن ارقم» گفتند: یا امیرالمؤمنین! راست میگوید. راوی میگوید: عمر از خانهی او بیرون رفته، او را رها کرد (طبرسی، 1360-1350)
همچنین در فرق غیبت (لایغتب بعضکم بعضاً) با تجسّس در «تفسیر المیزان» آمده که، غیبت اظهار عیب مسلمانی است برای دیگران، چهاینکه عیبش را خود ما دیده باشیم و چهاینکه از کسی شنیده باشیم؛ و تجسّس عبارت است از اینکه به وسیلهیی علم و آگاهی به عیب او پیدا کنیم، ولی در اینکه هر دو عیبجوییاند، مشترکاند. در هر دو میخواهیم عیبی پوشیده برملا شود: در تجسّس برای خود ما برملا شود و در غیبت برای دیگران (طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان)
نکاتی که در این آیه در رابطه با عدم ورود به حریم خصوصی قابل استفاده است آنکه، اوّلاً: این آیات شامل حال مؤمنان و مسلمانان به صورت انفرادی و چه در قالب حکّام و دولتمردان میگردد؛ ثانیاً: مخاطبان این آیه برای مورد سوءظن قرارنگرفتن، تجسّس و غیبتنکردن، مؤمنان و مسلماناناند؛ ثالثاً: عدم ورود به حیطهی خصوصی، در فرهنگ قرآنی، نکتهای فراتر از عدم ورود به حریم خصوصی دیگران در قالبهای حقوقی- سیاسی متداول است که امروزه مکاتب جدید مطرح نموده و در گفتمان حقوق بشری قابل فهم است و حکایت از آن دارد که معابر ورود مسلمانان به حریم شخصی دیگران مسدودتر و موانع اساسیتری را در پیش دارند و در صورت سوءظن، تجسّس و غیبت ایمانشان به خطر میافتد و عقوبت حتّی اخروی دارد. چون مورد نهی خدای سبحان است.
آیهی دیگری که میتوان در بحث حریم خصوصی افراد بدان استناد نمود، آیات 27 و 28 سورهی نور است:
«یا أیها الّذین ءامنوا لاتدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا و تسلّموا علی أهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون. فإن لم تجدوا فیها أحداً فلا تدخلوها حتّی یؤذن لکم و إن قیل لکم إرجعوا فارجعوا هو أزکی لکم و الله بما تعملون علیم». «ای اهل ایمان، هرگز به هیچ خانه مگر خانههای خودتان تا با صاحبش انس ندارید، وارد نشوید و چون رخصت یافته داخل شوید. به اهل آن خانه نخست سلام کنید، شما را بهتر است که متذکّر شوید. و اگر به خانهیی کسی را نیافتید، وارد نشوید تا اجازه یافته آنگاه درآیید و چون به خانهیی درآمدید و گفتند برگردید، بازگردید کهاین بر تنزیه و پاکی شما بهتر است و خدا به هر چه میکنید دانا است».
در «تفسیر نمونه» ذیل آیهی 27/نور آورده است که: «جملهی تستأنسوا (نه تستأذنوا) که از مادّهی انس گرفته شده، اجازهای توأم با تحیت و لطف و آشنایی و صداقت را میرساند و نشان میدهد که حتّی اجازهگرفتن باید کاملاً مؤدّبانه و دوستانه و خالی از هر گونه خشونت باشد. بنابراین هرگاهاین جمله را بشکافیم، بسیاری از آداب مربوط بهاین بحث در آن خلاصه شده است. مفهومش این است: فریاد نکشید، در را محکم نکوبید، با عبارات خشک و زننده اجازه نگیرید و به هنگامی که اجازه داده شد، بدون سلام وارد نشوید؛ سلامی که نشانهی صلح و صفا و پیامآور محبّت و دوستی است» (مکارمشیرازی، تفسیر نمونه).
در روایت آمده که، مردی خدمت پیامبر عرض کرد: از مادرم هم اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. گفت: او به جز من خادمی ندارد، آیا باید از او اجازه بگیرم؟ فرمود: آیا میل داری او را عریان ببینی؟ مرد جواب داد: نه. فرمود: پس اجازه بگیر (طبرسی، 1360-1350)
در «مجمع البیان» ذیل آیهی 28/نور آمده است که «به هیچ وجه نمیشود داخل خانهی غیر شد، اعمّ از اینکه صاحب خانه در خانه باشد یا نباشد، مگر اینکه اجازه داده شده باشد. حتّی جایز نیست به داخل خانه نگاه کند تا بداند که کسی در آن هست یا نیست، مگر اینکه در خانه باز باشد» (همان: 123).
آیات دیگری که میتواند در بحث حاضر بدان استشهاد نمود آیات 31-30 / سورهی نور میباشد:
«قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم... و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهنّ...». «(رسول ما) مردان مؤمن را بگو تا چشمها را (از نگاه ناروا) بپوشند... و به زنان مؤمن بگو تا چشمها را (از نگاه ناروا) بپوشانند».
در ابتدای نوشتار دیدیم که حریم خصوصی حیطههای منازل، اماکن، کار، اطّلاعات و ارتباطاتی و جسمانی را پوشش میدهد. حدّاقل نکتهیی که از آیات یادشده سورهی نور برداشت میشود آن است که زن و مرد حتّی در محیط کار و... نگاه یله و رها و آزاد به یکدیگر نمیتوانند داشته باشند، چه رسد که به منازل یکدیگر سرک بکشند و یا جسم یکدیگر را در شرایط نامناسب و خاصّ خودشان نگاه کنند.
و در اینجا نیز دایرهی حریم خصوصی افراد از حدّ متعارف و متداول در جهان امروز فراتر میرود و مصادیقی از نگاه اسلامی جزو حریم خصوصی به حساب میآیند (مثلاً نگاه به زن نامحرم در غیر از وجه و کفّین) که از نگاه غیراسلامی ممکن است حریم ممنوعه تلقّی نگردد.
در سورهی نور/19 دربارهی اشاعهدادن فحشا نکتهی مهمّی آمده که در راستای بحث قابل استفاده است. در این آیه آمده است،
«إنّ الّذین یحبّون أن تشیع الفحشه فی الذین أمنوا لهم عذاب ألیم فی الدّنیا و الأخره و الله یعلم و أنتم لاتعلمون». «آنان که دوست دارند که در میان اهل ایمان کار منکری را اشاعه و شهرت دهند را در دنیا و آخرت عذاب دردناک خواهد بود و خدا (فتنهگری و دروغشان را) میداند و شما نمیدانید».
دربارهی آیهی یادشده در «تفسیر نمونه» میخوانیم:
«باید توجّه داشت که اشاعهی فحشا منحصر بهاین نیست که انسان تهمت و دروغ بیاساسی را در مورد زن و مرد باایمانی نشر دهد و آنها را به عمل منافی عفّت متّهم سازد. این تعبیر مفهوم وسیعی که هر گونه نشر فساد و اشاعهی زشتیها و قبایح و کمک بهتوسعهی آن را شاملمیشود. امّا اینکه میگوید آنها عذاب دردناکی در دنیا دارند، ممکن است اشاره به حدود و تعزیرات شرعیه و عکسالعملهای اجتماعی و آثار شوم فردی آن باشد. علاوه بر این محرومیت آنها از حقّ شهادت و محکومبودنشان به فسق و رسوایی نیز از آثار دنیوی آن است. و امّا عذاب دردناک آخرت، دوری از رحمت خدا و خشم و غضب الهی و آتش دوزخ میباشد» (مکارمشیرازی، ج 14).
از آنجا که در حریم خصوصی افراد، احتمال ضعف، نقص، آلودگی و... میباشد، اوّلاً: تجسّس از آنها حرام است؛ و ثانیاً: در صورت مطّلعگردیدن از آنها به هر طریق، اشاعهی آن عیوب نیز مجاز نبوده و عذاب دنیوی و اخروی به همراه دارد.
پس از قرآن، در جوامع روائی به موضوعات مرتبط با حریم خصوصی فراوان میتوان استشهاد نمود. در اینجا جهت رعایت اختصار، تمرکز اصلی بر «نهجالبلاغه» خواهد بود، زیرا که حضرت امیر (ع) سابقهی تدبیر نظام اسلامی داشته و به موضوع نوشتار نزدیکتر است.
در موارد عدیدهیی حضرت علی (ع) به وجود عین و جاسوس در دولت علوی اشاره دارد. نامهی 40 نهجالبلاغه با «فقد بلغنی عن أمر» شروع میشود و یا در نامهی 33 به صراحت آمده «فان عینی بالمغرب کتب الی...؛ همانا مأمور اطّلاعاتی من در شام به من اطّلاع داده است». قریب بهاین مضامینکه حکایت از وجود جاسوسان و کنترلکنندگان در حکومت اسلامی دارد، در نامهی 33، 44 و 45 نیز آمدهاند. و در نامهی 53، حضرت امیر (ع) به استاندارش «مالک اشتر» در حین اعزام به بصره مینویسد،
«...و ابعث العیون من أهل الصدق و الوفاء علیهم فإن تعاهدک فی السّرّّ لأمورهم حدوه لهم علی استعمال لأمانه». «رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهان تو از کار آنان، سبب امانتداری و مهربانی رعیت خواهد بود».
در ادامهی این نامه از مالک اشتر خواسته شده که،
«از همکاران نزدیکتر سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن».
آنچه که از فقرات نقل شده قابل استنتاج است آنکه،
1) وجود جاسوسان از سویی برای خبرگرفتن از دشمنان حکومت اسلامی و جامعهی دینی است.
2) فلسفهی وجودی دیگر وجود جاسوسان، نظارت بر کار مسئولان و متولّیان امر در حکومت دینی میباشد.
3) در هیچیک از مباحثی که به وجود نظّار و مأمور اطّلاعاتی اشاره دارند، حاکمان اسلامی مأمور به نظارت بر امور شخصی مردم نشدهاند و برای کنترل امور خصوصی نه تنها افرادی تعیین نشدهاند، بلکه حتّی در همان نامهی 53 به مالک اشتر آمده است که،
«ولیکن أبعد رعیتک منک و أشنأهم عندک أطلبهم لمعایب الناس، فإنّ فی النّاس عیوباً الوالی أحقّ من سترها، فلا تکشفن عمّا غاب عنک منها، فإنّما علیک تطهیر ما ظهر لک، و الله یحکم علی من غاب عنک، فاستر العوره ما استطعت، یستر الله منک ما تحبّ ستره من رعیتک». «از رعیت، آنان را که عیبجوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امّت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گردانی و آنچه که هویدا است بپوشانی که داوری در آنچه از تو پنهان است با خدای جهان میباشد. پس چندان که میتوانی زشتیها را بپوشان تا آنان را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند».
این کلام حکایت از آن دارد که ورود به حریم عمومی و خصوصی مردم از سوی حکومت مورد نهی حضرت امیر (ع) به عنوان امام شیعه و رهبر نظام اسلامی است.
نکتهی قابل توجّه آن است که حضرت امیر در قریب 14 قرن پیش به نکاتی (مردمگرایی، توجّه به حقوق و آزادیهای فردی و حفظ حریم خصوصی و...) توجّه دارد که در قرون اخیر و در گفتمان دموکراتیک و در اندیشهی لیبرالی بدان اشاره گردیده و ارجاع داده میشود.
4) عیبجویی به صورت عامّ و کلّی از نگاه حضرت امیر (ع) مطرود است و نباید از ویژگیهای فرهنگ جامعهی اسلامی باشد. چنانکه در خطبهی 140 آمده است،
«جرأت بر عیبجویی از مردم، خود گناه بزرگتری است. ای بندهی خدا در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش او را بخشیده باشد... پس هر کدام از شما که به عیب کسی آگاه است، به خاطر آنچه که از عیب خود میداند، باید از عیبجویی دیگران خودداری کند».
5) حضرت امیر (ع) در عین حال که از عیبجویی دیگران دور بوده و دیگران را نهی میکرد، از افشاگری و طرح نقاط ضعف و عیوب ناکثین (خطبهی 36)، قاسطین (نامهی 30) و مارقین (خطبهی 36) خودداری نکرده و بلکه در نمایاندن چهرهی جریانهای سیاسی علیه حکومت علوی فعّال بود.
این نکته حاوی چند پیام مهمّ است:
اوّل: اگر در حکومت دینی گروهها حقّ اظهارنظر دارند، دلیلی ندارد که دولت اسلامی در مقابل فعالیتهای آنها ساکت بماند و زیر سؤال برود. هم آنها در چارچوبهایی میتوانند اظهارنظر کنند و هم دولتمردان حقّ دفاع از خود را دارند.
دوّم: داستان جریانهای سیاسی فعّال علیه حکومت و حاکم اسلامی با مردم عادّی از بنیاد متفاوت است. آنها که اهل مناقشه هستند، طبعاً از پاتکهای سیاسی در امان نمیمانند؛ امّا چنین افشاگریهایی علیه افراد عادّی و حریم خصوصی آنها معنا نداشته و بیوجه است.
سوّم: حیطهی جریانهای سیاسی که در یک کار گروهی و در زد و بندهای سیاسی فعّالاند، از جرگه مباحث حریم خصوصی افراد که معمولاً نظر به افراد به صورت جداگانه و شخصی دارند جداست و لذا افشاگری علیه سردمداران سیاسی از مقولهی ورود به حریم خصوصی افراد نیست؛ زیرا در اینجا مخاطب تشکّلهای سیاسی و اجتماعیاند. از این رو افشاگری حضرت امیر (ع) در بحث ورود به حریم خصوصی قابل طرح نیست و به اصطلاح سالبه به انتفاع موضوع است.
نهایتاً حدّاقل آنچه از این قسمت بحث قابل ذکر است آنکه، اگر پرسیده شود، با توجّه به نصّ واردهی قرآنی در سورهی حجرات/12 که تصریح بر عدم تجسّس دارد (لاتجسّسوا)، چگونه میتوان وجود جاسوسان در حکومت اسلامی را مشروع دانست؟، پاسخ آن است که برای کنترل فعّالیتهای دشمنان و برای نظارت بر امور مردم وجود عین و مأموران اطّلاعاتی و انجام تجسّس به جهت ضرورت عقلی و حفظ سلامت دینی، حفظ بیتالمال و جلوگیری از خیانت به مردم، تخصیص بر لاتجسّسوا هستند و حیطهی لاتجسّسوا و عدم تجسّس مربوط به حیطهی خصوصی شهروندان حکومت دینی میباشد.
امام خمینی و حریم خصوصی شهروندان:
منطقاً جا داشت که در بحث از نظام اسلامی و حریم خصوصی شهروندان، آراء متفکّران مختلف مورد بررسی قرار میگرفت. امّا هم به جهت محدودیتی که از نظر حجم برای مقاله وجود دارد و هم به جهت اهمّیت طرح دیدگاه امام خمینی که معمار نظام جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر و در عصر ایدئولوژیهای جدّی رقیب میباشند و اندیشهی ایشان به عنوان کارشناس دینی نیز استنباطی از منابع دینی، بدون ملاحظات عینی و عملی نیست که صرفاً جنبهی نظری و آرمانی داشته باشد، بلکه باورهایی هستند که به وسیلهی تجربه و عمل آزمون گردیدهاند، خصوصاً اینکه خود ایشان ولایت امور را در بالاترین سطح در این نظام بر عهده داشتهاند و نظام سیاسی تأسیسی و دیدگاههای ایشان مورد اقبال و تجزیه و تحلیل وسیع جهانیاند و از این رو در این نوشتار موجز، تنها مواضع امام خمینی در موضوع به صورت بسیار کوتاه مورد اشاره قرار میگیرد.
مباحث مربوط به حفظ حریم افراد را میتوان در گفتمان اخلاقی امام خمینی نیز جست. به عنوان شاهد، در این زمینه کتاب «شرح چهل حدیث»، با بهرهگیری از روایات، کشف سرّ مؤمنین را حرام دانسته و دربارهی عیوب مستور نیز به خَلقی و خُلقی، عملی و... به قصد انتقاص یا غیر آن مورد حرمت قرار گرفته است (امام خمینی، 1371)
امّا بنا بر رسالت نوشتار حاضر که حریم خصوصی شهروندان را در نظام اسلامی مورد بررسی قرار میدهد، شایسته است به صورت مشخّص نگاه سیاسی امامخمینی مورد توجّه بیشتر قرار گیرد. ازجمله نکاتی که امام خمینی در مباحث ولایت فقیه به آن اشاره دارد و دیدگاهایشان در حیطهی ورود به حریم شخصی افراد در عصر غیبت از سوی حاکم اسلامی را میرساند آن است که، در این زمان اصل بر عدم دخالت در حریم خصوصی افراد است، مگر آنکه به دلیل مصلحت این اصل نادیده گرفته شود. به قلم ایشان میخوانیم،
«همهی اختیاراتی که در خصوص ولایت و حکومت برای پیامبر (ص) و ائمه (ع) معین شده است عیناً برای فقیه نیز معین و ثابت است. امّا اگر ولایتی از جهت دیگر غیر از زمامداری و حکومت برای ائمه (س) معین دانسته شود، در این صورت، فقها از چنین ولایتی برخوردار نخواهند بود، پس اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاقدادن همسر یک مرد یا فروختن و گرفتن مال او -گرچه مصلحت عمومی هم اقتضا نکند- ولایت دارد، این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد» (خمینی، شئون و اختیارات ولیفقیه)
امّا شفّافترین مواضع امام خمینی در دفاع از حریم خصوصی شهروندان از موضع حاکم اسلامی در جمهوری اسلامی ایران، پیام هشت مادّهای صادره از جانب ایشان است. امام خمینی نوروز سال 1360 که قریب 6 ماهایران اسلامی مورد هجوم رژیم بعثی قرار گرفته و امنیت ملّی به مخاطره افتاده بود و قسمتهای مهمّی از خاک کشور در اشغال متجاوزان بود را «سال قانون» نامیدند و در 24/9/1361 که همچنان ملّت ایران درگیر جنگ با عراق و حامیانش بود، در دفاع از حریم افراد پیامی را صادر نمودند که به بیانیهی هشت مادّهیی شهرت یافت. از جمله نکات این پیام آن است که:
بند 4) هیچ کس حقّ ندارد کسی را بدون حکم قاضی، که از روی موازین شرعیه باید باشد، توقیف کند یا احضار نماید. هر چند مدّت توقیف کم باشد. توقیف یا احضار به عنف جرم است و موجب تعزیر شرعی است.
بند 5) هیچ کس حقّ ندارد در مال کسی، چه منقول و چه غیرمنقول و در مورد حقّ کسی دخل و تصرّف کند یا توقیف و مصادره نماید، مگر به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق ثبوت حکم از نظر شرعی.
بند 6) هیچ کس حقّ ندارد به خانه یا مغازه و یا محلّ کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی-اسلامی مرتکب شود. یا به تلفن یا نوار ضبطصوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند و یا برای کشف گناه و جرم -هر چند گناه بزرگ باشد- شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسّس از گناهان غیر نماید، یا اسراری که از غیر به او رسیده و او برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم و گناه است و بعضی از آنها چون اشاعهی فحشا و گناهان از کبائر بسیار بزرگ است و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحقّ تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حدّ شرعی میباشد.
بند 7) آنچه ذکرشد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئهها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است... و مؤکّداً تذکّر داده میشود که اگر برای کشف خانههای تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی، از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محلّ کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو و آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل موادّ مخدر برخورد کردند، حقّ ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند. چرا که اشاعهی فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است. و هیچ کس حقّ ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدّی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفهی نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرّر است عمل نمایند و حقّ جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند و تعدّی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص میباشد و امّا کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع موادّ مخدّره و پخش بین مردم است، در حکم مفسد فیالارض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است، آنان را به مقامات قضایی معرّفی کنند. و همچنین هیچ یک از قضّات حقّ ندارند ابتدائاً حکمی صادر نمایند که به واسطهی آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محلّهای کار افراد وارد شوند که نه خانهی امن و تیمی است و نه محلّ توطئههای دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی، که صادرکننده و اجراکنندهی چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.
دربارهی موضع امام خمینی در دفاع از حریم خصوصی افراد، نکات چندی قابل توجّهاند:
1) از سویی ایشان به عنوان ولایت امر و بالاترین مرجع اقتدار در ایران چنین بیانیهیی را صادر میکردند، نه به عنوان فقیهی که جدای از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی، صرفاً با مراجعه به منابع فتوا میدهد و از سوی دیگر شرایط کشور ناامن بود و معمولاً دولتها در شرایط عادّی برای ورود به حریم خصوصی دیگران سعی دارند اوضاع را بحرانی جلوه دهند تا مداخلاتشان موجّه بنماید، امّا امام خمینی در شرایطی که امنیت ملّی به جدّ تهدید شده بود، در چنان فضایی به یاد حقوق شهروندان بود که درک شرایط و موقعیت صدور بیانیه از جایگاه ویژهی حریم خصوصی افراد در نگاهایشان حکایت دارد.
2) استثنای ایشان برای مجازبودن تجسّس درخطربودن اسلام (صحیفهی نور، ج 15: 100)؛ و مفسدین و گروههای خرابکار در داخل بودند (همان، ج 17: 145). و این نکته در راستای مباحثی بود که از سیرهی علوی نقل گردید که جریانهای سیاسی و اجتماعی در حکومت اسلامی تحت نظر بوده و اصلاً مواجهه با آنها از مصادیق ورود به حریم خصوصی افراد نیست.
3) فلسفهی حکم نیز در پایان همین پیام آمده که جلوگیری از ستم بر مردم، تقویت احساس آرامش و امنیت شهروندان است.
4) از جمله نکات قابل استنباط آن است که نمیتوان به بهانهی حفظ امنیت ملّی، آزادیهای آحاد جامعه را نادیده گرفت و وقتی استبداد در شرایط بحرانی و حادّ غیرموجّه است، در شرایط عادّی به طریق اولی مذموم بوده، ورود به حیطههای خصوصی افراد و آزادیهای اشخاص توجیهی ندارد.
5) با توجّه به رویکرد امام خمینی در تعامل مردم با حاکم و حکومت، میتوان بهراحتی نگاه مردمسالار ایشان را دربارهی حکومت مطلوب ملاحظه نمود. به عبارت دیگر، طبیعی بود که امام خمینی به عنوان مجتهد، مرجع تقلید و کارشناس دینی از اسلامیت نظام دفاع میکنند، امّا نکتهی بدیع و قابل توجّهاین بود کهایشان به بهانهی دفاع از اسلامیت، جمهوریت و مطالبات آحاد جامعه را ذبح ننموده و خود در جایگاه حاکم اسلامی، مهمّترین مدافع حقوق مردم و محافظ حریم خصوصی آنان بود. از این رو جمهوریت نظام نیز همانند اسلامیت آن کاملاً برای امام خمینی موضوعیت داشت.
6) نکتهی دیگر قابل استفاده از آن پیام آنکه، عدم ورود دولت اسلامی به حیطهی خصوصی دیگران، تنها در شیعیان، مسلمانان و یا اقشار خاصّ خلاصهنشده و همهی شهروندان ایرانی را دربرمیگرفت. بهعبارتدیگر، حکم عدمورود بهحیطهی خصوصی، همهی اقلّیتهای دینی و پیروان مذاهب اسلامی و سایر ایرانیان را پوشش میدهد.
اخلاق و زندگی خصوصی
برای دست اندرکاران رسانه کار بسیار سختی است که بین زندگی خصوصی افراد و زندگی عمومی آنان تفاوت قائل شوند. اغلب وقتی می خواهند مرز زندگی خصوصی و عمومی را قانونمند کنند تا مطبوعات وظیفه خود را بدانند اغلب با مشکل مواجه می شوند. در کشور انگلیس به واسططه قوانین متعدد در مورد محدودیت مطبوعات در ارتباطات، پیچیدگی چه موضوعی محرمانه تلقی می شود که قانون انتشار آن را منع کرده است و بیشتر مطبوعات را دچار اشتباه در تفسیر قانون می کند. به طور آشکار می شود گفت، قوانین حمایت از زندگی خصوصی گاه موجب سوء استفاده افراد از قانون می شود. البته باید توجه کرد که اطلاعات ضرورت جامعه آزاد است. از این رو نیاز به اطلاعات، عامل اصلی حیات جامعه دمکراتیک است. یک جامعه دموکراتیک نیاز به آزادی اطلاعات و آزادی بیان دارد و این دو به مطبوعات نقش بسیار موثر و حساسی می بخشند. (محمدی، مسائل اخلاقی و آیین رفتاری در رابطه با حرفه روزنامه نگاری و رسانهها)
شكستن حریم خصوصی افراد در رسانه
اعلام فساد افرادی که متجاوز به حقوق بیت المال شده اند و یا به فسق و فجور می پردازند و از اینگونه موارد، استثنا بر آن قاعده مهم است که رسانههای اسلامی برای ترویج عفت عمومی و نهادینه نمودن حیا و حجب، از اشاعه فحشا و منکرات در جامعه اسلامی خودداری میکنند. به دیگر سخن، اصل، « پرهیز از تجسس» در زندگی خصوصی دیگران به ویژه از طریق رسانههاست و خروج از این قاعده، از جمله در مسایل مربوط به عفاف، دلیل عقلی و شرعی میطلبد. این نکته، خط قرمزی است که در اقسام برنامههای رسانه ملی با قالبهای گوناگون (خبر، سخنرانی، میزگرد، مناظرهها و....) باید به آن توجه شود و آبروی دیگران در رسانه پاس داشت.
«رسانهای که در جهت سودآوری حرکت می کند، به ارضای نیازهای ارتباطی مردم می اندیشد. بنابراین، اگر مردم بخواهند عکس متهم یا مجرمی را ببینند، باید در اختیار آنها قرار گیرد ولی چنان رسانهای توجهی بهاین نکته ندارد که معرفی یک متهم با عنوان مجرم یا حتی صرفا به عنوان متهم یا پس از اثبات جرم به شکل مجرم، پایان حیات اجتماعی آن فرد است. یک فرد ممکن است مجازات قانونی خویش را محتمل شود و بتواند دوباره به زندگی اجتماعی بازگردد، ولی رسانهها با انعکاس خبر و برانگیختن جنجال پیرامون آن موضوع یا فرد می توانند این کار را بسیار دشوارکنند. قانون و نظام اخلاقی کل جامعه می توانند مانع از بروز چنین مشکلاتی شوند. در مقابل، اگر رسانهای ایجاد آگاهی را یکسویه ببیند و تلاش کند نقطه بهینهای میان حفظ مردم و آگاهی دادن به آنها (به زعم خویش) انتخاب کند، روشهای دیگری را در پیش می گیرد. به عنوان نمونه کسی می تواند به انواع مسائل فکری و شخصی افراد در رسانهها اشارکند و این کار را جزء وظایف آگاهی رسانی خویش بداند. با این حال ممکن است حقوق فردی که از آنها نامی برده شده نقض شود، ولی اگر حق پاسخگویی به افراد داده شود، این کار دو کفه ترازو را متعادل می کند. نمونه دیگر جمع آمدن حقوق فردی و حق آگاهی یافتن (کهاین لزوم جمع آمدن یک لزوم اخلاقی است) مسئله عدم افشای منبع خبر توسط یک رسانه است. یک رسانه ممکن است تشخیص دهد که خبر دریافتی از یک فرد باید به اطلاع مردم برسد، ولی نباید به گونهای عمل کند که تبعات ناخواسته و نامطلوبی برای منبع خبر داشته باشد. این مورد را می توان تحت عنوان جلب اعتماد افراد توسط رسانهها نیز قرار داد.
در اینجا ما با جهار مفهوم «رسالت»، «حفظ حقوق افراد» و «آزادی بیان»، «سودانگاری» مواجه هستیم که هیچ یک نباید در پای دیگری قربانی شود. رسانه برای ادامه حیات خویش باید سودآور باشد، ولی نه به قیمت نقض حقوق افراد رسانه می تواند رسالت خاصی را دنبال کند ولی این امر نباید با نقض فردیت و حقوق اشخاص خقیقی یا حقوقی همراه شود. همچنین رسانه می تواند آزادانه به نشر ایدهها و اخبار بپردازد ولی این امر نباید حقوق افراد را خدشه دار کند» (جعفری نژاد، بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه)
«بسیاری از گزارشگران و خبرنگاران از عدم آگاهی افراد سوء استفاده می کنند و از جهل و تنهایی آنها بهره می گیرند»
با استفاده از دانش ارتباطات عمومی، افراد را به گفتن چیزهایی وادار می کنند که خود از لوازم و تبعات آنها آگاه نیستند، توجیه آنها نیز آزادی بیان و حق مردم برای دانستن است، بدون اینکه حریم فردیت و حقوق افراد رعایت شود. (جعفری نژاد، بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه)
به نظر میرسدبرخی از کلمات و عبارات برای اکثر روزنامه نگاران – در ایران و جهان – قلمرو معنایی پذیرفته شدهای دارند و یا دست کم بر سر رعایت آنها یک توافق ضمنی وجود دارد.
واژههایی نظیر «انصاف» یا « رعایت حریم شخصی افراد» از این دست است. دروغگو نبودن، حقیقت یاب بودن و... مفاهیم دیگری هستند که تقریبا طرف توافق اکثر روزنامه نگران قرار گرفته اند. (شکرخواه، اخلاق حرفهای، یک بستر و یک جهان رویا)
هر چند افراد جامعه بر اثر داشتن ارتباطات اجتماعی وسیع با كنش گران، دارای وجوه مشترك رفتاری هستند، اما هر یك از آنها دارای حریم خصوصی می باشند كه مربوط به امور شخصی و خانوادگی و روابط میان فردی است. تمام اعضای جامعه تلاش می كنند این حریم ( نظیر میزان علاقه به همسر و فرزند، اختلافات خانوادگی، روابط، سلائق، رفت وآمدها، میزان درآمد و سفرها و...) را از تیررس دیگران دور نگاه دارند. از سوی دیگر مطبوعات به جهت وظیفه خبررسانی و اطلاع رسانی با ورود به اسرار خصوصی افراد، به ناچار اصل ممنوعیت ورود بهاین حریم را نقض می كنند. امروزه رسانهها قدرت بی سابقهای برای در نور دیدن حریم خصوصی افراد دارند، مانند انتشار خبر كشتن یك كودك توسط والدینش، كشتن همسر به بهانه عشق با دیگری و...
ورود در حریم خصوصی افراد از نظر بازخوردهای اجتماعی و كاركردهایی كه در شكستن مرزهای خصوصی مردم دارد، دارای اهمیت فوق العادهای است. به گونهای كه تجسس و افشای زوایای پنهان زندگی مردم برای دستیابی به اطلاعات جزیی از آنان، به شدت در متون دینی نهی و مذمت شده است.
به تعبیردیگر اسلام می خواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند. بدیهی است اگر اجازه داده شود كه هر كس به تجسس درباره دیگران برخیزد، حیثیت و آبروی مردم بر باد می رود و جهنمی به وجود می آید كه همه افراد اجتماع در آن عذاب خواهند بود.
این كاركرد منفی رسانهها ( یعنی ورود به حریم خصوصی افراد) در كشورهای جهان نیز ابعاد وسیعی یافته است، به طوری كه در بهار سال 1989 دیوان آمریكا اعلام كرد كه سازمان خبری اجازه ندارد به پروندههای F.B.I در زمینه تجاوزهای جنسی دسترسی پیدا كند.F.B.I برای كوتاه كردن دست مطبوعات از این نوع پروندهها به دیوان فدرال متوسل شد و اعلام كرد كه اگر چهاین پروندهها با استناد به اسناد علنی و گزارشات دستگیریها و رسیدگیهای قضایی تهیه شده است، اما كامپیوتری كردن این اطلاعات، حریم خصوصی افراد را به خطر خواهد انداخت. بر اساس نتایج نظرخواهی موسسه گالوپ 73 درصد از مردم آمریكا معتقدند كه مطبوعات حریم خصوصی افراد را نادیده می گیرند.
به هرحال همین مرزبندی حریم خصوصی از حریم عمومی جامعه می بایست به طور مشخص تعریف شود و به وسیله قانون، ضمانت اجرا داشته باشد و رسانهها نیز خود را موظف به رعایت آن موازین بدانند.
4-فرجام سخنبررسیهای گذشته نشان داد كه رسانههای جمعی كاركردهای مثبت و منفی در ارتباط با تبیین انحرافات اجتماعی دارند. اینك این پرسش مطرح می شود كهایا رسانهها مجازند تحت عنوان طرح حوادث، انحرافات اجتماعی را به ذهنیت جامعه منتقل نمایند؟ یا آنكه رسانهها فقط می بایست نمایشگر كنشهای مثبت مردم باشند و از انحرافات آنان سخن نگویند؟
به نظر میرسدمنابع شناخت مردم از حوادث و مسائل اجتماعی منحصر به رسانهها نیست و آنان از راههای مختلفی از جمله مشاهده عینی و ارتباطات كلامی با دیگران از حوادث تلخ و انحرافات اجتماعی آگاهی می یابند، از این رو تصور اینكه چشم و گوش مردم تنها از دریچه وسائل ارتباط جمعی به دنیای حوادث و انحرافات باز می شود، خیالی بیش نیست. لذا گزارش این گونه انحرافات اجتماعی توسط رسانهها چنانچه با تحلیل و تبیین آسیبهای آنها و به منظور حفظ جامعه از گسترش انحرافات صورت گیرد، امری مفید، بلكه ضروری است كه ضمن افزایش آگاهی مخاطبین رسانهها، موجب می شود كه رفتار اجتماعی خود را بر این اساس تنظیم نمایند و از پیامدهای كجروی اجتماعی در امان باشند. قرآن كریم بارها با بیان سرگذشت اقوام گذشته از انواع آلودگیها و انحرافات اجتماعی سخن به میان آورده است و مقصود از بیان آنها را عبرت آموزی و پیشگیری از وقوع و تكرار آنها در بین امت اسلامی برشمرده است. قرآن كریم در سوره یوسف داستان عشق و شیفتگی زلیخا به یوسف را با تمام جزئیات و تفاصیل آن بیان كرده و انحراف اخلاقی زلیخا را با انواع مكرها و ترفندهای آن تشریح نموده است، ولی بی تردید مقصود از ارائهاین گزارشها تقویت جنبه معنوی بشر می باشد. خداوند می فرماید:« و آن زن كه یوسف در خانه او بود، از او تمنای كامجویی كرد، درها را بست و گفت: بیا به سوی آنچه برای تو مهیاست. گفت: به خدا پناه می برم. او صاحب نعمت من است، مقام من را گرامی داشته، مسلماً ظالمان رستگار نمی شوند . آن زن قصد او كرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید- قصد وی می نمود، این چنین كردیم تا بدی و فحشاء را از او دور سازیم، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.»
در این آیات هر چند خداوند از انحرافات اخلاقی زن عزیز مصر، سخن به میان آورده و آن را برای همه مردم بیان كرده است، اما این اطلاع رسانی را با تحلیل، تذكر و شیوه معنوی رهایی از انحرافات اجتماعی توأم ساخته است.
قرآن كریم در هنگام بیان تاریخ قوم لوط، به اعمال ناشایست آنها اشاره كرده و می فرماید: قوم لوط فرستادگان را تكذیب كردند، هنگامی كه برادرشان لوط به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمی كنید؟... یا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذكور می روید و همسرانی را كه پروردگارتان برای شما آفریده رها می كنید؟
قرآن كریم انحرافات اجتماعی آن قوم را ذكر كرده، ولی در ضمن بیان این انحراف جنسی، به راه درمان آن ( یعنی ازدواج) اشاره می كند. همچنین موارد دیگری همانند قتلهابیل توسط قابیل در قرآن ذكر شده است، ولی به جهت اینكه در كنار نقل این خبر، مضرات و پیامدهای آن انحراف تحلیل و تبیین می شود، از اشاعه فحشاء، شكستن قبح گناه... و سایر كاركردهای منفی كه در این رابطه وجود دارد، جلوگیری می شود.
با استشهاد بهایات گذشته، ملاك نقل و گزارش انحرافات به طور گسترده مشخص می شود. این ملاك همان طور كه در مورد قرآن وجود دارد، در مورد رسانههای جمعی هم محقق است و آنها باید در كنار ذكر حوادث، به جنبه عبرت آموزی حوادث جهت پیشگیری از وقوع انحراف توجه داشته باشند و در این راستا، به تحلیل انحرافات و راههای مبارزه با آن و شیوههای جایگزینی مثبت آنها اشاره نمایند و اگر به صرف نقل و ذكر انحرافات اكتفا شود، افزایش دامنه و نوع كاركردهای منفی رسانهها دور از انتظار نخواهد بود.( http://rasane89.blogfa.com)
مدل تحلیلی
با توجه به مدلهای ارائه شده در بحثهای گذشته و همچنین با توجه بهاینکه موضوع بحث در رسانهها، رسانههای موج سوم که مبتنی بر فن آوری اطلاعات هستند می باشند، لذا مدل لاودن برای مدل نوشتار انتخاب و مورد بررسی قرار میگیرد.
از دیدگاه لاودن «مسائل اخلاقی، مدتها پیش از ظهور فناوری اطلاعات وجود داشتند. با وجود این، فناوری اطلاعات، نگرانیهای اخلاقی را افزایش داده، بر شرایط اجتماعی موجود فشار وارد کرده و برخی قوانین را منسوخ یا غیر قابل اجرا کرده است. فناوریها و سیستمهای اطلاعاتی همچنین فرصتهای جدیدی برای رفتار مجرمانه و شیطنت آمیز فراهم آورده است. چهار روند فناورانه ی کلیدی وجود دارند که عامل این فشارهای اخلاقی هستند . این عوامل به طور خلاصه در جدول ارائه شده است.» (کنت لاودن/ چین لاودن، سیستمهای اطلاعاتی مدیریت)
با توجه به نکاتی که لاودن در حوزه مدیریت فناوری اطلاعات و اخلاق عنوان می نماید و با توجه به موضوع این نوشتار، مدل لاودن به عنوان مدل مورد بررسی انتخاب شده است و نتیجه ی بحث را می توان در تصویر زیر به نمایش گذاشت:
نمودار 2-1 مدل کنت لاودن
-158750161290مدیریت رسانهدسترسی به اطلاعاتافزایش توانایی های رایانه ایسانسور و فیلترینگتوجه به امنیت فرهنگی و اجتماعیعفتحریم خصوصیاعتمادمسائل اخلاقی سازمان00مدیریت رسانهدسترسی به اطلاعاتافزایش توانایی های رایانه ایسانسور و فیلترینگتوجه به امنیت فرهنگی و اجتماعیعفتحریم خصوصیاعتمادمسائل اخلاقی سازمان
منابع فارسی
باقی، هرمز، (۱۳۷۹)گذری به ویژگیهای مدیریت رسانهای، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره ۲۳ و ۲۴
جعفری نژاد، سید ابوالفضل،(تابستان1385) بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه اخلاق رسانهای، فصلنامه مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، سال هفدهم، شماره 2
حافظ نیان، محمد رضا، (1388)، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی
خاکی، غلام رضا (1382)، روش تحقیق در مدیریت، انتشارات مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
خمینی، سیدروحالله (1371)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
دییفلور، ملوین، شناخت ارتباطات جمعی، ترجمه، سیروس مرادی، تهران، صدا و سیما ص672
راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین ، المفردات فی غریب الفاظ قرآن، ص 15
رهبر، فرهاد، فضل الله میرزاوند و غلامرضا زال پور،(1381) بازشناسی عارضه فساد مالی، نشر جهاد، ص70-69.
روشندل اربطانی، طاهر. (۱۳۸۶) «تحلیلی بر نظامهای مدیریت رسانه»، فصلنامه رادیو وتلویزیون، شماره۴،
سرمد، زهره و دیگران، (1379)، روشهای تخقیق در علوم رفتاری، تهران: آگاه چاپ چهارم
سیّد محسنی، شهاب،(۱۳۸۱) ارتباطات رسانهای در روابط عمومی، انتشارات پارس سینا،
شکر خواه، یونس ( تابستان 1385) ، اخلاق حرفهای، یک بستر و یک جهان رویا، فصلنامه مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، سال هفدهم، شماره 2، ص266
شهریباف، جعفر (1378). تاریخ اجتماعی ایران در قرن 13، ج 6
صحیفه سجادیه
علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا
غزالی، محمد، (1376) میزان العمل، ترجمه: علی اکبر کسمایی، تهران، سروش
قراملکی، احد فرامرز، درآمدی بر اخلاق حرفهای، انتشارت سرآمد، ص64
قراملکی، فرامرز، (1388)، اخلاق سازمانی، انتشارات سر آمد،، ص60
قرآن کریم
کنت لاودن/ چین لاودن،(1391) سیستمهای اطلاعاتی مدیریت، مترجمین: سید مجتبی حسینی «عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر» و سید اکبر مصطفوی، ویراست یازدهم، چاپ سوم ، انتشارات صانعی، صفحه127
لبیبی، محمد مهدی، (1388) معیارهای اخلاق رسانهای در رادیو، انتشارات دفتر پژوهشهای رادیو، ص54
لبیبی، محمدمهدی، (1388) اخلاق رسانهای در رادیو، ، انتشارات دفتر پژوهشهای رادیو، ص10-11
ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه، سال دوم، آبان 93، شماره 8
مصباح، محمد تقی، (1373) دروس فلسفه اخلاق، انتشارات اطلاعات، ص111
مطهری مرتضی (1369)، آشنایی با قرآن، تهران: انتشارات صدارا ،چاپ سوم، ص 19-20
مطهری مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، صدرا، چاپ یازدهم. ص 27 و 28
مطهری، مرتضی (1373) توحید، تهران، انتشارات صدرا، چاپ یكم ص 130-131
معین، محمد، (1375)، فرهنگ فارسی، تهران انتشارات امیرکبیر، ص 302
مقیمی، محمد، (1390)، روانشناسی سازمانی، پژوهش نامه مدیریت 4، انتشارات راه دات، ص193
مک کوایل، دنیس، درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز جلالی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، ص130
مکارم شیرازی، ناصر، (1382) تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه
ملایری، حسین و الهه پیامی، (زمستان 1392)، اخلاق حرفهای در مدیریت رسانه، فصلنامه چشم انداز رسانه، سال اول، پیش شماره 1، صفحه 66
منصورنژاد، محمد، (1393)، دین و رسانه، انتشارات جوان پویا، ص 64
منصورنژاد، محمد، امنیت اخلاقی از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا
نرم افزار جامع الاحادیث
هوسمن، كارل، (1375) حرمت حریم خصوصی در برابر حق مردم به آگاهی از رویدادها، ترجمة داوود حیدری، فصلنامه رسانه، سال هفتم، ش3، ص146
منابع لاتین
Marsel, R (1973), The decline of mass media, Public opinion Quarterly, No37.
Einwillers. (1984) Adaptation of the management definition", Management- GesammelteBeitraege
Pringle, M.F & Star, J . (2006)Electronic Media Management, Elsevier Publications,
Muhammad, Asif Khan Muhammad, (2010), “Effets of Human Resource Management Practices on Organizational Performance- An Empiricalstudy of Oil and Gas Industry I Pakistan”, European Journal of Economics, Finance and administrative Sciences.
Buskens, Vincent (2002): Social Network and Trust, USA: Kluwer, Academic Publishers.
Gerald, Coreg (1996): Theory and Practices of Counseling and Psychology, London, Thomson Publishing Company.
Misztal, Barbara (1996)